113 توبة

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ

سوره توبه که در قرآنهای معمولی سوره نهم میباشد از 129 آیه تشکیل یافته 37 آیه اول آن چند روز قبل از زمان حج اکبر که ذیحجه سال فتح مکه باشد و بقیه آیات آن قبل از رفتن به مسافرتِ جنگی ای که پیغمبر اسلام بدستور الله با لشگری مجهز و قوی که در حدود سی هزار مرد جنگی بود در گرمای تابستان و در ماه رجب سال نهم هجری یعنی شش ماه بعد از مراجعت از فتح مکه و طایف به مدینه برای توسعه نفوذ حکومت اسلام به تبوک رفته بود. ( تبو ک محلی بود میان مدینه و شام با فاصله تقریبا مساوی و این سفر جنگی صرفا برای این بود که پس از اینکه مسلمانان نفوذ حکومتی خود را از جنوب پایتخت مملکت خود «شهر مدینه» تا مرز یمن «طایف» توسعه دادند لازم بود قسمت شمال عربستان تا مرز حکومت شام را که تحت نفوذ دولت روم بود تحت اختیار خود درآورند و راه های نفوذ آینده نهضت مصلحانه و پر برکت دین اسلام را هموار سازند) در این سوره هم وضع مختلف انواع مسلمان نشدگان بعد از فتح مکه روشن میگردد و هم وضع مشرکان مختلف و هم درجات مختلف دورویان و هم اهمیت مسلمانان سابقه دار فداکار از مهاجر و انصار که گرداننده حقیقی نهضت اسلام بودند. همچنین در این سوره چگونگی غزوه حُنین که بعد از فتح مکه بود و هم مقدمات جنگ تبوک روشن میگردد این سوره نیز به مانند تمام سوره های قرآن با بسم الله شروع شده نه بصورت بسم الله الرحمن الرحيم که نشانه رحمت الله بر مردم باشد بلکه بصورت برائة من الله که اعلام بیزاری الله بر مشركان لجوج و عهدشکن است. پس از این خلاصه به ترجمه و تفصیل آیات این سوره توجه نمائيد :

از الله و پیغمبرش بیزاری مخصوصی اعلام میشود، نسبت به کسانی از مشرکان که شما با ایشان عهد و پیمان بسته بودید و ایشان آن عهد و پیمان را شکستند (اشاره به پیمانی بود که قبیله یا افرادی از مشرکان غیر اهل کتاب تا آنروز با پیغمبر اسلام بسته بودند چه قبل از فتح مکه و چه در صلح حدیبیه بود، این پیمانها براساس این بود که دشمنی به مسلمانان نشان ندهند و نفوذ حکومتی مسلمین را بر خود بپذیرند اگرچه از حيث عقيده نخواهند مسلمان باشند) (1)بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ إِلَى الَّذينَ عاهَدتُم مِنَ المُشرِكينَ9:1
پس ای مشرکانِ عهدشکن مدت چهار ماه مهلت دارید که در زمین هر کجا می خواهید بگردید و بدانید که الله را با کارهای ناشایسته خود، عاجز نخواهید کرد و الله چنین کفران کنندگانی را رسوا خواهد نمود (این مدت چهار ماه اعلام این اعلامیه است که روز نهم و دهم ذی حجه سال هشتم هجری بود که این اعلامیه در عرفات و منا در ایام حج بزرگ، سه بار اعلام شد و انتهای این چهار ماه دهم ربیع الثانی سال نهم هجری بود و در این اعلامیه گوشزد شده، خالق عالم و پیغمبرش و مؤمنان چنان قدرتمند شده اند که مشركان اگر بخواهند در این چهار ماه اقداماتی بر ضد مسلمانان کنند، موفق نخواهند شد و مجازات میشوند و چه بهتر که در این مدتِ مهلت فکرشان متوجه مسلمان شدن و تسلیم مسلمانان بودن شود) (2)فَسيحوا فِي الأَرضِ أَربَعَةَ أَشهُرٍ وَاعلَموا أَنَّكُم غَيرُ مُعجِزِي اللَّهِ ۙ وَأَنَّ اللَّهَ مُخزِي الكافِرينَ9:2
آری این مطالب اعلانی است از الله و پیغمبرش به تمام مردم در روز آن حج بزرگتر، بر اینکه الله از مشرکان بیزار است و پیغمبرش نیز بیزار خواهد بود (اصولا حج سالیانه ای که تشریفاتش سه روزه است و مربوط به ماه ذی حجه است، در مقابل عمره که فقط زیارتی است که تشریفات کم دارد و هر زمان هر کس میتواند خود را به مکه برساند انجام دهد، حجی بزرگتر میباشد و به علاوه حج سال هشتم هجری که اولین حجی است که اختیار مکه و حاجیان به دست حکومت اسلام افتاده بزرگترین حج برای حج کنندگان در تاریخ مکه است) پس اگر شما مهلت یافته گان از مخالفتهای گذشته خود توبه نمائید، به نفع شما خواهد بود و اگر به این نصیحت پشت کنید، بدانید که الله را ناتوان نخواهید کرد و به چنین کفران کنندگان عذاب دردناکی را مژده بده (3)وَأَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ إِلَى النّاسِ يَومَ الحَجِّ الأَكبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَريءٌ مِنَ المُشرِكينَ ۙ وَرَسولُهُ ۚ فَإِن تُبتُم فَهُوَ خَيرٌ لَكُم ۖ وَإِن تَوَلَّيتُم فَاعلَموا أَنَّكُم غَيرُ مُعجِزِي اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الَّذينَ كَفَروا بِعَذابٍ أَليمٍ9:3
این اعلان ربطی به مشركانی ندارد که چیزی از عهد و پیمان با شما را کم نکردند و بر ضرر شما به کسی کمک ننمودند. درباره اینان شما مسلمانان باید نسبت به ایشان عهد و پیمانشان را تا مدتی که در عهدنامه شان مقرر شده، بطور کامل مراعات کنید، زیرا الله اینگونه پرهیزکاران را دوست می دارد (از این آیه چنین استنباط میشود که در هنگام معاهده حديبيه و قبل و بعد آن، غیر از بزرگان مکه و وابستگان آنان پیغمبر اسلام با قبیله های دیگری از مشرکان عهد و پیمانی جداگانه بسته بود که بعضی از آنان عهد خود را محکم مراعات کرده بودند) (4)إِلَّا الَّذينَ عاهَدتُم مِنَ المُشرِكينَ ثُمَّ لَم يَنقُصوكُم شَيئًا وَلَم يُظاهِروا عَلَيكُم أَحَدًا فَأَتِمّوا إِلَيهِم عَهدَهُم إِلىٰ مُدَّتِهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُتَّقينَ9:4
پس وقتی آن چهار ماه مورد مهلت که نزد مسلمانان محترم است، تمام شد، شما مسلمانان این مشرکان مورد مهلت را هر کجا یافتید بکشید و این کشتن باید حتی المقدور با مقدمه گرفتن ایشان و محاصره کردن ایشان و در کمین ایشان نشستن به هرطور ممکن شود، توام باشد و اگر قبل از گرفتار شدن بدست شما توبه کردند و تحت نظر شما معلوم شد که نماز مقرره اسلام را مرتب انجام میدهند و زکات مقرره را میدهند، ایشان را آزاد بگذارید و الله گناه بخشی است مهربان (در هیچ یک از آیات قرآن ذکر نشده که مسلمانان حق داشته باشند، مشرکان را بی جهت فقط برای اینکه مشرکند، بکشند یا اذیت کنند و همچنین مسلمانان حق ندارند آنان را که نماز نمی خوانند یا زکات نمی دهند، اذیت و آزار نمایند زیرا دین و اعمال دینی اختیاریست نه اجباری و چیزی که در قرآن و اسلام نهی شده این است که یک اقلیت ناچیز با ترور و ایجاد ترس و رعب در جامعه، جامعه ای را مجبور به اطاعت از قوانین اسلام نماید و متاسفانه در جوامع ظاهرا اسلامی یا غیر اسلامی امروزه، زیاد مشاهده میکنیم که گروههائی بدون آنکه خود بدانند اسلام چیست و بدون آنکه خود حتی موضوعات ساده اسلام را صحيحا انجام دهند، روی نفوذ سیاستهائی مخرب به نام اسلام به ترورها و آشوبهائی دست میزنند که روح اسلام از آن بیزار است و در نتیجه می بینیم که جز زیانهائی فردی و اجتماعی برای خود و دیگران کاری انجام نمی دهند و خالق عالم نیز پشتیبان آنان نیست) (5)فَإِذَا انسَلَخَ الأَشهُرُ الحُرُمُ فَاقتُلُوا المُشرِكينَ حَيثُ وَجَدتُموهُم وَخُذوهُم وَاحصُروهُم وَاقعُدوا لَهُم كُلَّ مَرصَدٍ ۚ فَإِن تابوا وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ فَخَلّوا سَبيلَهُم ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ9:5
و اگر یکی از این مشرکان به تو پناه آورد و منظورش این بود که سخنان الله را از تو بشنود، او را پناه بده و بعد از آنچه باید بگوئی او را به محل امن خودش برسان و این از آنروست که اینگونه اشخاص قومی هستند که دانشی به وضع اسلام و قرآن ندارند (این مطالب منحصرا درباره مشرکانی می باشد که مخالفت سابقشان مشهود بوده و بخواهند از روی تحقیق، مسلمانی را بشناسند و ایمان آورند، اینان باید قبل از تمام شدن مهلت ایشان یا قبل از گرفتنشان، بعد از مهلت مقرره پناه خواستن خود را اعلام کنند و خود را تسلیم مسلمانان گردانند، تا به وسیله پیغمبر اسلام با هر کس که پیغمبر اسلام تعیین فرماید، راهنمائی های لازم دینی شوند و آنان را به محل امنشان مراجعت میدهند تا آزادانه فکر کنند و دین اسلام را انتخاب نمایند و اگر از این فرصتها استفاده نکردند، هر چه دیدند از خودشان دیدند و باید مجازات رفتار سابقشان را با مسلمانان ببینند) (6)وَإِن أَحَدٌ مِنَ المُشرِكينَ استَجارَكَ فَأَجِرهُ حَتّىٰ يَسمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبلِغهُ مَأمَنَهُ ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم قَومٌ لا يَعلَمونَ9:6
برای اینگونه مشرکان چگونه ممکن است بعد از این مدت باز هم عهد و پیمان جدیدی در نزد الله و پیغمبرش باشد فقط برای کسانی عهد و پیمان خواهد بود که با شما قبل از این زمان نزد مسجد الحرام عهد و پیمان بستند، پس مادامی که اینان به نفع شما در پیمان خود استقامت نشان دادند، شما هم به نفع آنان استقامت نشان دهید، زیرا الله اینگونه پرهیزکاران را دوست میدارد (از این آیه چنین استنباط میشود که وقتی مسلمانان، مکه را فتح کردند، رؤسای بعضی از قبایل اطراف مکه که مشرک بودند، خودشان آمدند نزد پیغمبر اسلام و پیمان هائی جداگانه و مدت دار بستند و حتی چنانکه مورخان نیز نوشته اند بعد از فتح مکه و بعد از اینکه پیغمبر اسلام به تمام مشرکان مکه که با مسلمانان دشمنی کرده بودند، امان داد با سران لشگر اسلام در محلی از کوه صفا قرار گرفت و تمام سرشناسان مکه از زن و مرد نزد آن حضرت آمدند و بیعت کردند که از این پس تسليم قوانین اسلام باشند و بدیهی است، گروهی از اینان و یا سرشناسان قبایل مشرک اطراف مکه بیعت نکردند و یا بیعت خود را شکستند، مشمول این مهلت میشوند، خلاصه از این آیات پیداست که پیغمبر اسلام بعد از به حکومت رسیدن و به دست آوردن قدرت نیز تا ممکن بود، نسبت به مخالفان دین اسلام ارفاق و مهربانی میکرد و همین مهربانی ها باعث شد که تمام مردمی که تسلیم مسلمانان میشدند از روی کمالِ فداکاری به اسلام خدمت می کردند) (7)كَيفَ يَكونُ لِلمُشرِكينَ عَهدٌ عِندَ اللَّهِ وَعِندَ رَسولِهِ إِلَّا الَّذينَ عاهَدتُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ ۖ فَمَا استَقاموا لَكُم فَاستَقيموا لَهُم ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُتَّقينَ9:7
مشرکانِ عهد شکن و متجاوز چگونه است که وقتی بر شما قدرت می یابند، درباره شما مراعات هیچ سوگند و تعهدی را که به گردن میگیرند نمی کنند و تنها با دهان های خود می خواهند شما را راضی کنند و دلهاشان نمی خواهد و بیشترشان تجاوز کننده هستند (8)كَيفَ وَإِن يَظهَروا عَلَيكُم لا يَرقُبوا فيكُم إِلًّا وَلا ذِمَّةً ۚ يُرضونَكُم بِأَفواهِهِم وَتَأبىٰ قُلوبُهُم وَأَكثَرُهُم فاسِقونَ9:8
آنان راهنمائی های روشن الله را به قیمتی کم خریدند و مردم را از راه او بازداشتند واقعا چه بد کارهایی میکنند (9)اشتَرَوا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَليلًا فَصَدّوا عَن سَبيلِهِ ۚ إِنَّهُم ساءَ ما كانوا يَعمَلونَ9:9
آنان درباره هیچ مؤمن، سوگند و تعهدی را که سپرده اند نگهداری نمی کنند و آنان همان سرکشان شناخته شده هستند (10)لا يَرقُبونَ في مُؤمِنٍ إِلًّا وَلا ذِمَّةً ۚ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُعتَدونَ9:10
با تمام این احوال، اگر توبه کردند و نماز مقرره را صحيحا انجام دادند و زکات مقرره را پرداختند در دین برادران شما می باشند و ما این راهنمائیهای روشن را برای قومی که می فهمند شرح میدهیم (ملاحظه نمائید که نماز صحیح چه ارزش بزرگی دارد، که میتواند خواننده آنرا معلوم کند که آیا مانند تربیت های قدیم خود مشرک است و یا مسلمان حقیقی شده است و متاسفانه مسلمانان امروز کمتر متوجه ارزش چنین نمازی می باشند و از نماز جز خواندن عباراتی عربی که معنای آنرا نمی دانند، چیزی نفهمیده اند و حتی این نماز بی ارزش را که هیچ صورت تعلیم و آموزش فکری ندارد، در وقتهائی می خوانند که خلاف وقت های تعیین شده در قرآن است) (11)فَإِن تابوا وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ فَإِخوانُكُم فِي الدّينِ ۗ وَنُفَصِّلُ الآياتِ لِقَومٍ يَعلَمونَ9:11
و اگر بعد از توبه سوگند وفاداری خود را شکستند و نشان دادند که به دین شما اهانت میکنند، معلوم خواهد شد که آنان راهنمایان کفرند و باید شما مؤمنان با ایشان جنگ نمائید و سوگند ایشان نباید باعث نفعی برای ایشان باشد، شاید این سخت گیری شما باعث شود از مخالفت خود با دین حق دست بکشند (12)وَإِن نَكَثوا أَيمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا في دينِكُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الكُفرِ ۙ إِنَّهُم لا أَيمانَ لَهُم لَعَلَّهُم يَنتَهونَ9:12
آیا با قومی که پیمان و سوگند خود را شکستند و کوشش کردند، فرستاده الله را از مکه اخراج کنند (اشاره به آنان است که در فتح مکه تسلیم نشدند و با مسلمانان جنگ نمودند و فرار کردند) و اول بار آنان بودند که مخالفت و اذیت شما را (در قبل از هجرت و بعد از آن در جنگهای بدر و احد و احزاب و غیر آنها) شروع کردند، آیا شما مؤمنان مکه نمی خواهید با ایشان جنگ کنید؟ آیا شما از آنان می ترسید؟ اگر مؤمن حقیقی باشید، سزاوارتر برای شما این است، که از الله بترسید (این مؤمنان که خالق عالم به ایشان میگوید چرا نمی خواهید با مشركان مزبور بجنگید، مؤمنانی بودند که یا از سالها پیش در مکه مؤمن شده بودند، ولی به واسطه منافعی که در مکه داشتند، در مکه مانده بودند و مقداری با مردم مکه که مشرک بودند، سازش داشتند و گاه هم بواسطه ایمان خود، از آنان اذیت میدیدند و یا پس از فتح مکه حس کردند بهتر است مسلمان شوند، البته پس از فتح مکه این نیمه مؤمنان تحت حکومت مؤمنانی سابقه دار و حقیقی قرار گرفتند که از مهاجر و انصار بودند) (13)أَلا تُقاتِلونَ قَومًا نَكَثوا أَيمانَهُم وَهَمّوا بِإِخراجِ الرَّسولِ وَهُم بَدَءوكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ ۚ أَتَخشَونَهُم ۚ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخشَوهُ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ9:13
با آن مشركانِ عهد شکن، پس از گذشتن مهلت چهار ماه با شرایطی که ذکر شد بجنگید و بدانید که الله آنان را بدست شما عذاب خواهد کرد و ایشان را رسوا خواهد نمود و شما را بر علیه ایشان یاری خواهد کرد و ناراحتی های دلهای جماعت متحد مؤمن را شفا خواهد بخشید (14)قاتِلوهُم يُعَذِّبهُمُ اللَّهُ بِأَيديكُم وَيُخزِهِم وَيَنصُركُم عَلَيهِم وَيَشفِ صُدورَ قَومٍ مُؤمِنينَ9:14
و خشم درونی آنان را از بین می برد و هر گناهکاری را که قانون الله سزاوار بداند، توبه اش را می پذیرد و الله دانائی است که درباره تمام مخلوقات خود، روی حکمتی که دارد عمل خواهد نمود (15)وَيُذهِب غَيظَ قُلوبِهِم ۗ وَيَتوبُ اللَّهُ عَلىٰ مَن يَشاءُ ۗ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ9:15
ای مؤمنان آیا گمان کرده اید، فقط با گفتن اینکه مؤمن اید رها شده اید و حال آنکه هنوز نزد الله معلوم نشده چه کسانی از شما حقیقتا در راه ایمان خود جهاد کرده اند و غير از الله و پیغمبرش و مؤمنان حقیقی کسی را در پنهان دوست خود نگرفته اند، آری الله بدانچه میکنید آگاه است (این مؤمنان، مؤمنانی هستند که بعد از فتح مکه خود را مؤمن معرفی کرده اند و هنوز صحت ایمان خود و اندازه ایمان خود را عملا نشان نداده اند و ممکن است برای منافع دنیائی اظهار ایمان کرده باشند و در کوششهای خطرناک حاضر نباشند به نفع اسلام و گروه مؤمنان حقیقی جهاد و از خود گذشتگی نشان دهند و حتی ممکن است در پنهان با دشمنان اسلام، در مکه اقداماتی بکنند، همانطور که در آیات دیگری از سوره های قرآن هم بوده از این آیه نیز معلوم میشود، علم الله بعد از معلوم شدن موضوعات به طور عملی است، نه آنکه بدون توجه به عملی شدن موضوع، اگر خالق عالم قبل از اینکه کسی متولد شود، از هزاران سال پیش میداند که او چه ها خواهد کرد، این علم او روی دیدن نقشه علت و معلول اشیاء و حوادث است پس هر کس باید اعمال خوب نشان دهد، تا الله بداند نیکو کار است و اگر عمل بد نشان دهد، الله روی قوانینش میداند که او بد کننده میباشد) (16)أَم حَسِبتُم أَن تُترَكوا وَلَمّا يَعلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدوا مِنكُم وَلَم يَتَّخِذوا مِن دونِ اللَّهِ وَلا رَسولِهِ وَلَا المُؤمِنينَ وَليجَةً ۚ وَاللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ9:16
برای مشرکانی که بر کفران خود نسبت به راهنمائیهای الله شاهد بودند، سزاوار نبود سجده گاههای الله را تعمیر نمایند، اعمال خوب اینگونه اشخاص پوچ بوده و آنان بواسطه كفرشان در آن آتش معروف همیشه خواهند ماند (مؤمنانی که بعد از فتح مکه اظهار ایمان کردند، اکثرشان علاقه هائی به کافران فراری داشتند و ممکن بود بواسطه این علاقه ها پس از تمام شدن مهلت چهار ماهه ای که در مطالب قبل، درباره آن توضیح لازم داده شده، دستورات جنگ را نسبت به کافران مزبور اجرا نکنند و بهانه هائی آورند که مثلا آنان بواسطه کارهای خوبی که کرده اند و مسجد هائی که ساخته اند، مورد رضامندی و بخشش الله میباشند، از اینرو خالق عالم تذکرات فوق را به آنان داده تا از اینگونه اشتباهات و انحرافات فکری دور شوند) (17)ما كانَ لِلمُشرِكينَ أَن يَعمُروا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدينَ عَلىٰ أَنفُسِهِم بِالكُفرِ ۚ أُولٰئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم وَفِي النّارِ هُم خالِدونَ9:17
کسانی از روی حقیقت سجده گاههای الله را می سازند که حقا به الله و روزگار آخرت ایمان آورده باشند و نماز صحیح را ادامه داده باشند و زکات صحیح را داده باشند و جز الله از کسی دیگر نترسیده باشند، فقط اینگونه اشخاصند که سزاوارند از راه یافتگان حقیقی شوند (متن عربی این آیه را، گاه با ترجمه غلطی بر سر درب مسجد هائی که در ایران ساخته اند، در روی کاشی و یا پارچه و تابلو می نویسند و بوسیله آن اعلان میکنند که بیائید برای ساختمان این مسجد کمک کنید، زیرا طبق این آیه هر کس در ساختمان و تعمیر مسجد شرکت کند، حتما ایمان درستی به الله و آخرت دارد و نماز و زکاتش درست است و قطعا اهل بهشت خواهد بود و گناهانش را الله میبخشد و حال آنکه متن آیه با در نظر گرفتن پس و پیش آن خلاف این مفهوم را می رساند و اعلام میدارد اگر کسی مسجدی را بسازد که به جای یاد آوری دین حقيقي الله در آن تبليغ مرده پرستی ها و عقاید خلاف متن قرآن را بکنند و بجای تعلیم قرآن روایاتی دروغ به مردم تعلیم دهند و یا در مسجدها برای مردگان ختم بگیرند و یا سازنده و تعمیر کننده مسجد ایمان درستی به الله و آخرت نداشته باشد، کار خوب مسجد سازی ایشان نزد الله پوچ خواهد بود) (18)إِنَّما يَعمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَن آمَنَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ وَأَقامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكاةَ وَلَم يَخشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسىٰ أُولٰئِكَ أَن يَكونوا مِنَ المُهتَدينَ9:18
آیا شما آب دهندگان به حاجیان و تعمیر کنندگان مسجد الحرام را به مانندِ کسانی تصور میکنید که به الله و روزگار آخرت ایمان آورده و در راه الله فداکاری کرده اند؟ نزد الله این دو گروه با هم یکسان نیستند و الله آن اولی ها را که ستمکار هم هستند هدایت نخواهد کرد (در متن آیه قرآن درباره گروه اول بجای لفظ آب دهنده و یا تعمیر کننده گفته شده آب دادن و تعمیر کردن و این قانونی است در زبان عرب که گاه بجای اسم فاعل اسم مصدر میگذارند و مثلا بجای عادل میگویند عدل و بجای آب دهنده میگویند آب دادن و امثال اینها و با اینکه از نظر فصاحت و زیبائی لفظ، اینکار در قرآن کار لازمی شمرده شده، بعضی از پیشوایان مذهبی نادان و یا گمراه کننده به اتکای روایاتی که دشمنان اسلام ساخته اند، در تفسیر این آیه آورده اند که اصل نزول سقاة و عمار بوده که هر دو اسم فاعل است و حال آنکه هر کس اندکی به امور فصاحت آشنا باشد، متوجه میشود آیه قرآن اگر چنان بود، فصيح نبود) (19)أَجَعَلتُم سِقايَةَ الحاجِّ وَعِمارَةَ المَسجِدِ الحَرامِ كَمَن آمَنَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ وَجاهَدَ في سَبيلِ اللَّهِ ۚ لا يَستَوونَ عِندَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمينَ9:19
کسانی که ایمان آورده اند و در راه ایمان از خانه و کاشانه خود هجرت کردند و با اموال و جان خود در راه الله جهاد نمودند، نزد الله بزرگترین درجه را دارند و فقط آنان هستند که آن رستگاران عالی درجه میباشند (نمونه های عالی این درجه از مؤمنان، سران ده گانه مهاجران بودند که همیشه تا زنده بودند، حکومت اسلام بعد از پیغمبر اسلام بدست آنان بود و با بودن آنان کسی را حق حکومت نبود، مگر آنکه کسی از آنان شرکت در حکومت را نخواسته باشد و یا در حکومتش اختیارات اسلامی از او سلب شده باشد) (20)الَّذينَ آمَنوا وَهاجَروا وَجاهَدوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم أَعظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ ۚ وَأُولٰئِكَ هُمُ الفائِزونَ9:20
پروردگار ایشان رحمت و خوشنودی ای از خودش را به آنان مژده میدهد و باغهائی برای ایشان است که در آنها نعمتی است دائمی (21)يُبَشِّرُهُم رَبُّهُم بِرَحمَةٍ مِنهُ وَرِضوانٍ وَجَنّاتٍ لَهُم فيها نَعيمٌ مُقيمٌ9:21
و همیشه در آنها جاوید خواهند ماند، به يقين الله نزدش مزدیست بس بزرگ (22)خالِدينَ فيها أَبَدًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجرٌ عَظيمٌ9:22
ای کسانی که ایمان آوردید، پدران و برادران خود را که دیدید کفر را بر ایمان ترجیح میدهند، دوست مورد اعتماد خود نگیرید و هر کس از شما که آنان را دوست مورد اعتماد خود گیرد، ستمکار حقیقی خواهد بود (23)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَتَّخِذوا آباءَكُم وَإِخوانَكُم أَولِياءَ إِنِ استَحَبُّوا الكُفرَ عَلَى الإيمانِ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّالِمونَ9:23
بگو اگر پدران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و قوم و خویشان شما و اموالی که آنها را با کوشش بدست آورده اید و کسب و کار شما که از کسادی آن می ترسید و خانه و زندگی شما که باعث خوشنودی شماست، اگر اینها را برای خود از الله و رسولش و جهاد کردن در راهش دوست تر میدارید، منتظر باشید تا الله کاری را که میخواهد نسبت به شما عمل کند و بدانید که الله قوم تجاوز کننده از قوانینش را هدایت نخواهد کرد (24)قُل إِن كانَ آباؤُكُم وَأَبناؤُكُم وَإِخوانُكُم وَأَزواجُكُم وَعَشيرَتُكُم وَأَموالٌ اقتَرَفتُموها وَتِجارَةٌ تَخشَونَ كَسادَها وَمَساكِنُ تَرضَونَها أَحَبَّ إِلَيكُم مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ وَجِهادٍ في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصوا حَتّىٰ يَأتِيَ اللَّهُ بِأَمرِهِ ۗ وَاللَّهُ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقينَ9:24
الله شما مؤمنان را در جنگهای بسیاری یاری نمود و زمان جنگ حنین را بیاد آورید، زمانی را به یاد آورید که کثرت جمعیت شما باعث شگفتی شما بود، لیکن این کثرت چیزی از نیاز شما را بر نداشت و زمین با تمام وسعتش بر شما تنگ شد و باعث شد که شما رو گرداندید و به دشمن پشت نموديد (25)لَقَد نَصَرَكُمُ اللَّهُ في مَواطِنَ كَثيرَةٍ ۙ وَيَومَ حُنَينٍ ۙ إِذ أَعجَبَتكُم كَثرَتُكُم فَلَم تُغنِ عَنكُم شَيئًا وَضاقَت عَلَيكُمُ الأَرضُ بِما رَحُبَت ثُمَّ وَلَّيتُم مُدبِرينَ9:25
پس از آن، الله آرامشی را از خود بر پیغمبرش و بر مؤمنان حقیقی فرود آورد و لشگرهائی را که شما ندیدید فرود آورد و به وسیله آنها کسانی را که کفران کردند، عذاب نمود و این بود مجازات آن کفران کنندگان (بعد از فتح مکه بدست مسلمانان بسیاری از قبیله های اطراف مکه نیز تسلیم مسلمانان شدند ولی دو قبيله هوازن و ثقیف که بسیار دلاور و نفراتشان زیاد بود، با یکدیگر پیمان بستند که تسلیم نشوند و جنگ کنند، مسلمانان به دستور پیغمبر اسلام لشگری از خود و از تازه مسلمانان مکه فراهم کردند و برای سرکوبی آنان حرکت کردند در مکانی بنام حنین ناگهان لشگریان دشمن که خود را از دید مسلمانان پنهان کرده بودند به مسلمانان حمله کردند و تازه مسلمانان کم ایمان ترسیده و از ترس کشته شدن فرار کردند ولی مسلمانان حقیقی پافشاری نمودند و با شهامت به جنگ و فرار پرداختند، تا اینکه ناگهان معجزه آسا بادی تند و پرخاک بسوی کافران پدید آمد و مسلمانانِ با ایمان از آزار کافران در امان ماندند و کافران مجبور شدند، به فکر خود و فرار باشند و در نتیجه مسلمانان حقیقی به آنان حمله کردند و بسیاری از آنان را کشتند و اموال بسیاری از ایشان را به غنیمت گرفتند و بقیه لشگریان دشمن بسوی طایف فرار کردند و مسلمانان از تعقیب آنان منصرف شدند و با غنائم جنگی بسوی مکه روان گشتند، در حالی که تازه مسلمانان ترسو از معجزه ای که رخ داده بود، سخت در تعجب بودند وقتی مسلمانان با غنائم جنگی به جغرانه که نزدیک مکه بود رسیدند، اطلاع یافتند که کافران فراری در طایف با مردم طایف همدست شده اند و در صدد ایجاد جنگی با مسلمانان هستند «گویا پیغمبر اسلام از طریق وحی چنین اطلاعی را کسب کرد و روی دستور وحی دوباره برای جنگ با آنان باز گشت» پیغمبر اسلام دستور داد که غنائم را در جغرانه بگذارند و هر چه زودتر بسوی طایف برای سرکوبی آنان حرکت کنند، دشمن در طایف قلعه هائی محکم داشت و لشگریان اسلام با پیغمبر اسلام به بیرون قلعه های آنان رسیدند، آنان از ترس مسلمانان به قلعه های خود پناه بردند و مسلمانان چند روزی اطراف قلعه های آنان بودند، تا اینکه ماه شوال به آخر رسید و ماه ذیقعده که نزد مسلمانان و کافران جنگ در آن حرام بود، پیش آمد، به دستور پیغمبر اسلام مسلمانان آنان را رها کرده و خود با پیغمبر بسوی جغرانه و مکه باز گشتند، همین عمل مسلمانان باعث شد که بعضی از سران دشمن به قصد تسلیم شدن، بسوی پیغمبر اسلام آمدند و پیغمبر اسلام مالها و اسیرانی را که از نفرات آنان گرفته بود، پس داد و بقیه اسیران و مالهای به غنیمت گرفته را که صاحبانشان تسلیم نشده بودند، پس از برداشت یک پنجم آنها که سهم بیت المال بود، میان مسلمانان جنگجو تقسیم فرمود، پس از آن مسلمانان از جغرانه به قصد عمره احرام بستند و به زیارت خانه کعبه آمدند و بعد از آن پیغمبر اسلام وضع حکومت مکه را سر و صورت داد و با لشگریان خود بسوی مدینه مراجعت فرمود) (26)ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلىٰ رَسولِهِ وَعَلَى المُؤمِنينَ وَأَنزَلَ جُنودًا لَم تَرَوها وَعَذَّبَ الَّذينَ كَفَروا ۚ وَذٰلِكَ جَزاءُ الكافِرينَ9:26
پس از آن حادثه بدانید که الله توبه هر یک از گناهکاران آن حادثه را به شرطی که بخواهد می پذیرد و الله در مورد اینان آمرزنده ایست مهربان (این آیه امید یست برای سه نفری که در آیه 118 آمده تا توبه کنند و دیگر بی ایمانی و ترس از دشمن و خودخواهی نشان ندهند) (27)ثُمَّ يَتوبُ اللَّهُ مِن بَعدِ ذٰلِكَ عَلىٰ مَن يَشاءُ ۗ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ9:27
ای کسانی که ایمان آورده اید، بدانید که آن مشرکان مهلت یافته، اگر تسلیم نشوند، پلید خواهند بود (یعنی روحشان پلید است نه جسم ایشان) و نباید بعد از امسال به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر شما مسلمانان مکه از نیامدن آنان به مسجد الحرام ترسیدید، در آمد شما کم شود، بدانید الله اگر بخواهد از فضل خودش شما را بی نیاز خواهد نمود، به یقین الله دانائی میباشد با حکمت (همین توصیه ها و سخت گیریها باعث شد که در سال دیگر، بر تعداد مسلمانان بسیار افزوده شد و جمعیت بی سابقه ای از مسلمانان اطراف مکه و مدینه و دورتر از آن برای حج بزرگ بسوی مکه آمدند و مسلمانان مکه از هر جهت بی نیاز شدند و از آن پس نیز روزبروز وضع مادی ایشان بهتر شد) (28)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِنَّمَا المُشرِكونَ نَجَسٌ فَلا يَقرَبُوا المَسجِدَ الحَرامَ بَعدَ عامِهِم هٰذا ۚ وَإِن خِفتُم عَيلَةً فَسَوفَ يُغنيكُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ إِن شاءَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ حَكيمٌ9:28
با کسانی که به ایشان کتاب آسمانی داده شد، ولی آنان به الله و به زمان آخرت آنطور که شایسته است، ایمان نمی آورند و آنچه را الله و پیغمبرش حرام کرده، حرام نمی شمارند و به دین حق عمل نمی کنند، نیز بجنگید تا هنگامیکه آن جزیه مقرره را از روی کوچکی با دست خود بیاورند و بدهند (این مطالب در مورد یهود و نصارائی میباشد که از لحاظ مشرک بودن شبیه به مشركان مهلت داده شده مکه باشند و اعلام ارفاقی است از جانب الله که آنان به شرطی در امان هستند، که اگر میخواهند مسلمان نشوند، اعلام نمایند، میخواهند زیر نفوذ حکومت اسلام زندگی کنند و حاضرند جزیه مقرره را بدهند و این جزیه مقرره بر طبق آنچه در کتاب سنت به دستور پیغمبر اسلام نوشته شده بود و برای تمام شهرهای اسلامی فرستاده شده بود، سالی یک دینار طلا برای هر فرد بالغ، چه زن و چه مرد بود، وزن دینار در حدود یک مثقال امروزه بوده و کسی که جزیه را قبول میکرد، میتوانست در عقاید مذهبی خود باقی بماند و در حمایت حکومت اسلام باشد در موقعی که حکومت شهر یا مملکتی بدست مسلمانان است این جزیه هم میتواند فردی باشد که هر فرد یا هر خانواری با حکومت اسلام قرار جزیه را بگذارند و با حفظ مذهب خود در حمایت حکومت اسلام باشند و همچنین این قانون میتواند اجتماعی و دسته ای باشد که یک قبیله یا یک گروه و یک محل رؤسا و نمایندگانشان تعهد بسپارند که هر سال به عدد نفراتشان که به رشد رسیده اند، جزیه دهند یا طلا و یا هم قیمت آن از مالهای دیگر زراعتی یا غیر زراعتی و این جزیه دسته جمعی را خراج میگویند و این در حکم مالیات آنهاست و جزیه دهندگان حق دارند که در جنگها و یا مدافعات مربوط به حکومت اسلام شرکت نکنند و حکومت اسلام میتواند، روی در نظر گرفتن مکانهای مختلف یا زمانها و موقعیتهای مختلف این جزیه را کمتر بگیرد یا بطور موقتی مدتی نگیرد و یا پیمان نامه دیگری منعقد سازد و این قانون جزیه برای گروههای اهل کتابی میباشد که کتاب مذهبی ایشان از نظر مسلمانان کتاب آسمانی شناخته شود، اگر چه به مرور زمان تحریف و جابجا و کم و زیاد شده باشد و ضمنا این جزیه باعث میشود، اگر در کتابهای آسمانی ایشان حقایقی از دین الله باشد و آنان روی تفسیرهای غلط و جاهلانه و یا مغرضانه ای آن حقایق را عمل نکنند و دگرگونه جلوه دهند، در اثر نفوذ تبلیغات مسلمانان در حکومت اسلام که روی حقایق دینی پا برجاست بهتر فکر کنند و غرض ها را کنار بگذارند و بسوی حقایق دینی خود که عین حقایق دین اسلام است برگردند) (29)قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِاللَّهِ وَلا بِاليَومِ الآخِرِ وَلا يُحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَلا يَدينونَ دينَ الحَقِّ مِنَ الَّذينَ أوتُوا الكِتابَ حَتّىٰ يُعطُوا الجِزيَةَ عَن يَدٍ وَهُم صاغِرونَ9:29
و این یهودیان موجود گفته اند، عُزیر پسر الله است و این نصرانیان موجود نیز گفته اند، آن مسیح معروف پسر الله است و این سخن ایشان که با منطق و دلیل محکمی همراه نیست آنان با سخن کفران کنندگان قبل خود سخنی مشابه میگویند (بدون توجه به منطق صحیح دینی خود که نباید کسی را پسر الله معرفی کنند روی تبعیت از سوءاستفاده چیان مذهبی و پدران خود از پدران پیشین خود بطور تقلید گرفته اند و حقایق دینی را مانند پدران خود کفران کرده اند) الله با اینگونه اشخاص از قدیم در جنگ بوده و آنان به چه دروغهائی در این زمینه ها کشانده میشوند (30)وَقالَتِ اليَهودُ عُزَيرٌ ابنُ اللَّهِ وَقالَتِ النَّصارَى المَسيحُ ابنُ اللَّهِ ۖ ذٰلِكَ قَولُهُم بِأَفواهِهِم ۖ يُضاهِئونَ قَولَ الَّذينَ كَفَروا مِن قَبلُ ۚ قاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنّىٰ يُؤفَكونَ9:30
آنان دانشمندان دینی و زاهدان خود و آن مسیح پسر مریم را، غیر از الله صاحب اختياران دینی بی چون و چرای خود گرفته اند و حال آنکه به وسیله الله و آن مسیح دستور نگرفته اند، مگر بر اینکه فقط از یک صاحب اختیار که خالق عالم است اطاعت بنده وار نمایند، زیرا در امور دینی جز او خدائی نیست (خدا یعنی صاحب اختیار و با بودن اینگونه آیات در قرآن، وای بر مسلمانانی که از دستورات و عقاید مذهبی بعضی علما و زاهدانی اطاعت میکنند که خلاف متن قرآن است) و او از آنچه برایش شریک قرار میدهند پاک است (هر پیغمبر و هر پادشاهی که طرفدار پیغمبران باشد و خود مورد الهام الله قرار گیرد مسیح می باشد و لفظ مسيح منحصر برای عیسی نیست و معنای مسیحِ مسح شده و مورد توجه الله قرار گرفته میباشد و مطالب بالا را درباره پسر الله نبودن عُزیر و عیسی میتوانید در اول باب سیزدهم کتاب پنجم تورات و هم در باب هفتم از انجيل متا ببینید، زیرا در این دو جا اعلام شده هیچ پیغمبر راستی جز پیغمبری هیچ سمت خدائی و صاحب اختیاری و پسر خدائی و مظهر خدائی و امثال این غلوها را برای خود نمی گوید و هر کس چنین سمت هائی برای خود معرفی کنند پیغمبریست دروغگو که باید او را کشت) (31)اتَّخَذوا أَحبارَهُم وَرُهبانَهُم أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ وَالمَسيحَ ابنَ مَريَمَ وَما أُمِروا إِلّا لِيَعبُدوا إِلٰهًا واحِدًا ۖ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۚ سُبحانَهُ عَمّا يُشرِكونَ9:31
چنین اهل کتابهائی میخواهند با دهانهای خود نور الله را خاموش گردانند، ولی الله نمی خواهد، مگر اینکه به هر وسیله ای شده نور خود را تمام و کمال معرفی کند اگر چه کفران کنندگان مختلف از آن بدشان آید (متاسفانه در تمام زمانها و حتی امروز همیشه کافران که یا کفران کنندگانِ مذهبی در لباس پیشوایان مذهبی هستند و یا در لباس انواع سوءاستفاده چیان میخواهند، حقایق حقیقی مذهبی بر مردم پوشیده بماند و برای اینکار بوده که اختلافات مذهبی را بوجود آورده اند ولی با اینکه اکثر مردم دنیا، طرفدار این کفران ها میباشند خالق عالم نگذاشته است حقایق دینی در هیچ دینی کاملا محو شود، بلکه هر کس جوینده حقیقی باشد هم از تورات و هم از انجیل و هم از قرآن با تمام تفسیرهای غلطی که برای اینها شده، می تواند به نور الله نورانی شود) (32)يُريدونَ أَن يُطفِئوا نورَ اللَّهِ بِأَفواهِهِم وَيَأبَى اللَّهُ إِلّا أَن يُتِمَّ نورَهُ وَلَو كَرِهَ الكافِرونَ9:32
الله کسی است که پیغمبرش را با آن هدایت و آن دین حق برای مردم فرستاد تا قدرت و برتری آن دین را بر تمام دین ها نشان دهد، اگر چه انواع مشرکان را از آن بد آید (33)هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ9:33
ای کسانی که ایمان آورده اید بدانید بسیاری از دانشمندان دینی و زاهدان (منظور آنهائی هستند که به دانش دینی معروفند و یا زاهد معرفی میشوند نه دانشمندان دینی حقیقی یا زاهدان حقیقی که از هر فکر و راه بدی دوری میکنند) اموال مردم را روی راههائی باطل می خورند (با فریبهای مذهبی به مفتخوری خود ادامه میدهند) و مردم را از راه الله باز میدارند (پول مردم را میگیرند و به جای تعليم متن کتاب الله، روایاتی دروغ مانند چهارصد حدیث و دعای ندبه و مطالب کتاب شیخ کلینی و امثال او که در مذاهب يهود و نصارا هم هستند، به خورد مردم میدهند هم در تورات و هم در چهار انجیل بطور مکرر این عبارت از زبان پیغمبران مختلف هست که بپرهیزید، از کاتبانی که با لباس بلند در بازارها میخرامند تا به آنان سلام کنند و در ضيافتها صدرنشین میباشند و نماز را به ریا طول میدهند و مال بيوه زنان را می خورند، برای آنان عذابی شدیدتر خواهد بود) آری کسانیکه طلا و نقره جمع میکنند و آنها را در راه الله خرج نمی کنند، ایشان را بشارت ده به عذابی دردناک (34)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِنَّ كَثيرًا مِنَ الأَحبارِ وَالرُّهبانِ لَيَأكُلونَ أَموالَ النّاسِ بِالباطِلِ وَيَصُدّونَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذينَ يَكنِزونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا يُنفِقونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَليمٍ9:34
در زمانی که در آتش جهنم، آن سکه های طلا و نقره را بس داغ میکنند و بوسیله آنها پیشانی و پهلو و پشت آنان را داغ میزنند و به ایشان میگویند، این همان چیزهائی است که برای خود جمع میکردید، پس نتیجه آنچه را جمع کردید، بچشید (این آیه درباره کسانی میباشد که ثروت و مال را به هر صورتی باشد، جمع میکنند بدون آنکه در راه پیشرفت امور اجتماعی و پیشرفت دين الله و کمک به بیچارگان مقداری از آن را خرج کنند، یعنی علاقه به جمع مال دارند و روح کمک به اصلاح جامعه ندارند و الا اگر کسی چنان روحی داشته باشد که در مواقعی ضروری از خرج مال کوتاهی نکند ذخیره کردن مال برای مخارج آینده ای نزدیک و یا دور عیبی ندارد و اینکه میگویند، پیغمبر اسلام و بزرگان دین اسلام هرگز روی این آیه مال و پول ذخیره نمیکردند و همیشه محتاج قرض کردن از یهودیان بودند، همه دروغ و ساخته یهودیان است، تا با این تبلیغات غلط مسلمانان را همیشه فقیر نگه دارند و بیگانگان بر آنان مسلط شوند و اگر روایاتی از قول اباذر یا اصحاب دیگر پیغمبر اسلام در این زمینه ها هست، همه دروغ اند و در مورد داغ کردن سکه های نقره و طلا در آتش دوزخ، يقين است که مانند آن سکه ها را داغ میکنند نه عین سکه های ذخیره شده را، زیرا بر طبق آیات قرآنی آنچه در زمین آخرت هست، چیزهائی شبیه به چیزهای دنیاست، نه عین آنها زیرا بر طبق آیه قرآن آنجا زمینی است شبیه به زمین دنیا، ولی غیر از زمین دنیا و متناسب با مردم آنجاست. چه آبش و چه خاکش و چه آتشش یا بدن انسانها) (35)يَومَ يُحمىٰ عَلَيها في نارِ جَهَنَّمَ فَتُكوىٰ بِها جِباهُهُم وَجُنوبُهُم وَظُهورُهُم ۖ هٰذا ما كَنَزتُم لِأَنفُسِكُم فَذوقوا ما كُنتُم تَكنِزونَ9:35
بدانید که عدد ماههای هر سال، نزد الله دوازده ماه میباشد و این در کتاب خلقت که در نزد الله است، مقرر شده در زمانی که او آسمانها و زمین را آفرید و چهار ماه از این دوازده ماه حرام شده است، آن دین مستقیم از الله چنین دینی میباشد، پس شما کوشش کنید اقلا در این چهار ماه به یکدیگر ظلم نکنید و شما مسلمانان با تمام آن مشركان مهلت یافته بعد از تمام شدن مهلت باید جنگ نمائید، همانطور که آنان با تمام شما جنگ خواهند نمود و بدانید که الله با پرهیزکاران است (در مطالب فوق چون از چهار ماه حرام که عبارت باشند از ذی قعده و ذی حجه و محرم و رجب سخن به میان آمده، معلوم میشود ماه قمری را نباید از نظر اعمال مذهبی تبدیل به ماه شمسی کنند و ضمنا در این آیه گوشزد شده که دین اسلام تمام قوانینش با توجه به موقعیتهای طبیعی، تمام مکانهای روی زمین معین شده است و دین تمام پیغمبران الله چنین بوده، نکته جالب توجه در آخر مطالب بالا، پرهیز کاریست که باید مسلمانان همیشه در کارهای خود، چه در جنگ و چه در صلح دقیق و حسابگر باشند، تا از هر کار غیر عادلانه و بد پرهیز نمایند) (36)إِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللَّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا في كِتابِ اللَّهِ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ مِنها أَربَعَةٌ حُرُمٌ ۚ ذٰلِكَ الدّينُ القَيِّمُ ۚ فَلا تَظلِموا فيهِنَّ أَنفُسَكُم ۚ وَقاتِلُوا المُشرِكينَ كافَّةً كَما يُقاتِلونَكُم كافَّةً ۚ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ مَعَ المُتَّقينَ9:36
بدانید، آن عملِ عقب انداختنِ دستورات الله باعث زیادی کفران میگردد و کفران کنندگان مکه به وسیله اینکار خود را به سرگردانی می اندازند، در بعضی سالها بعضی از ماههای حرام چهارگانه را حلال میکنند و در بعضی سالها حرام میگردانند و فقط میخواهند عدد ماه حرام را در یک سال موافق کنند، پس به این طریق ماههائی را که الله حرام کرده حلال میکنند و این طرز کار باعث شده که اعمال بدشان در نظرشان خوب جلوه کند و حال آنکه الله اینگونه گروههای کفران کننده را راهنمائی نمی کند (این آیه اعلام میکند که باید عین دستورات الله را دقيقا انجام داد و فلسفه های غلطی را دلیل خوبی بعضی کلاه شرعی ها نگرفت و حکمت و مصلحت اندیشی الله را در تعیین دستورات دقیق باید بالاتر از افکار و خیالات خود دانست). (مطالب بالا تا اول سوره مطالبی بود که هم برای اعلام مهلت مسلمانان به مشركان عهد شکن مکه نازل شده بود و هم مسلمانان کم اطلاع و کم تجربه را بیدار میکند، تا فرقی میان کافران مشرک و کافران اهل کتاب نگذارند و با هر دو با خشونت رفتار کنند و فریب بعضی کارهای به ظاهر خوب آنانرا نخورند و حتی نسبت به خویشانِ کافر خود ملایم نباشند. این 37 آیه را علی بن ابی طالب که جوانی تقریبا 30 ساله بود و صدائی رسا داشت، بعنوان سخنگوی پیغمبر اسلام مامور بود، آنها را در مکان اجتماع تمام حاجیان که در سال هشتم هجری به حج خانه کعبه رفته بودند، در عرفات و منا با صدای بلند بخواند، در این حج که برای مسلمانان اولین حج بزرگ و برای کافران مکه آخرین حج بود، رئیس کل مسلمانان ابوبکر بود که در آن زمان هم سن پیغمبر اسلام بود و در حدود 60 سال داشت و روی صفات ممتازه ایکه داشت، همیشه بعد از پیغمبر اسلام نزد دوست و دشمن، بزرگترین شخصیت اسلام محسوب میشد و اینک بعد از توضیح فوق به دنباله آیات این سوره توجه فرمائید 🙂 (37)إِنَّمَا النَّسيءُ زِيادَةٌ فِي الكُفرِ ۖ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَروا يُحِلّونَهُ عامًا وَيُحَرِّمونَهُ عامًا لِيُواطِئوا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ ۚ زُيِّنَ لَهُم سوءُ أَعمالِهِم ۗ وَاللَّهُ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ9:37
ای کسانی که ایمان آورده اید، شما را چه شده وقتی برای نفع خودتان گفته میشود، در راه الله و حرکت جنگی کوچ کنید، تنبلی میکنید و می خواهید به زمین خود بچسبید، آیا زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهید؟ بدانید که برخورداریهای زندگی دنیا در آخرت جز اندکی نخواهد بود . (خطاب این آیات به کم ایمانان و بی ایمانانی از مردم مدینه میباشد که روی قدرت مسلمانان خود را مؤمن معرفی کرده بودند و روی دنیا خواهی نخواستند در سفر جنگی تبوک شرکت نمایند) (38)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا ما لَكُم إِذا قيلَ لَكُمُ انفِروا في سَبيلِ اللَّهِ اثّاقَلتُم إِلَى الأَرضِ ۚ أَرَضيتُم بِالحَياةِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ ۚ فَما مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا فِي الآخِرَةِ إِلّا قَليلٌ9:38
اگر شما برای جنگ کوچ نکنید، الله شما را به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و شما را به قومی غیر از شما عوض خواهد کرد و رفتار شما چیزی به او ضرر نخواهد زد و الله بر هر چیزی تواناست (این سخن برای جنگهای آینده، بخصوص برای جنگ تبوک بود که پیش میآمد و میگوید هدف الله این است که جمعیت مسلمانان بر کافران پیروز شوند و حکومت عربستان بدست مسلمانان افتد و الله حتما به هدف خودش خواهد رسید، اگر چه گروهی از مسلمانان کمک نکنند و یا از اسلام برگردند، چنانکه در جنگ تبوک چنین شد و نتیجه آن به نفع مسلمانان حقیقی و بر ضرر مسلمانان کم ایمان و تنبل و ترسو بود) (39)إِلّا تَنفِروا يُعَذِّبكُم عَذابًا أَليمًا وَيَستَبدِل قَومًا غَيرَكُم وَلا تَضُرّوهُ شَيئًا ۗ وَاللَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ9:39
اگر شما پیغمبرِ او را یاری نکنید دیدید که الله او را یاری کرد، در زمانی که کفران کنندگان مکه او را در حالی که او دومی از آن دو نفر بود، از مکه اخراج کردند (بزرگترین و جالبترین کمک الله نسبت به دین اسلام و پیغمبرش، وقتی بود که پیغمبر اسلام با ابوبکر از مکه خارج شد، تا به مدینه هجرت کنند. این دو نفر از بیراهه خواستند به مدینه بروند، اگر کافران حضرت رسول را در راه پیدا میکردند و میکشتند پس از او اثری از اسلام نمی ماند ولی از آنجا که کشته شدن پیغمبر اسلام، خلاف هدف الله بود با اینکه کافران این دو را تعقیب کردند و با اینکه به غاری رسیدند که این دو در آن بودند، روی قدرتهای غیبی الله آنان از بررسی غار صرفنظر کردند و از غار دور شدند و حضرت رسول و ابوبکر از آنجا موفق شدند که به مدینه بروند) در زمانی که آن دو نفر در آن غار بودند و در هنگامی که پیغمبر اسلام به رفیقش میگفت، ناراحت مباش زیرا الله با ماست، الله آرامشی را از غیب از جانب خودش بر او فرود آورد و بوسیله لشگری که شما انسانها نمی توانستید، آنها را ببینید او را کمک کرد (از این عبارت پیداست که خود پیغمبر اسلام نیز ناراحت شده بود، ولی روی برتری و رهبری خودش ابوبکر را دلداری میداد) آرى الله بوسیله آن کمک غیبی در آن زمان حساس تمام اقدامات کسانی را که کافر بودند تحت الشعاع تصميمات خود قرار داد و اقدامات الله همیشه بالای تمام اقدامات است و الله پر قدرتی است که روی حکمت عالیه خود قدرت خود را بکار می اندازد (40)إِلّا تَنصُروهُ فَقَد نَصَرَهُ اللَّهُ إِذ أَخرَجَهُ الَّذينَ كَفَروا ثانِيَ اثنَينِ إِذ هُما فِي الغارِ إِذ يَقولُ لِصاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللَّهَ مَعَنا ۖ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنودٍ لَم تَرَوها وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفلىٰ ۗ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ العُليا ۗ وَاللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ9:40
چه سبک بار و چه سنگین بار، برای جنگهای اسلامی کوچ کنید (سبک بار یعنی وسائل جنگی کم و سنگین بار یعنی مجهزتر) و با اموال و جانهای خود در راه الله به جهاد پردازید، اگر موقع شناس باشید، این برای شما بهتر از تنبلی است (41)انفِروا خِفافًا وَثِقالًا وَجاهِدوا بِأَموالِكُم وَأَنفُسِكُم في سَبيلِ اللَّهِ ۚ ذٰلِكُم خَيرٌ لَكُم إِن كُنتُم تَعلَمونَ9:41
اگر جنگی بود که نفع آن نزدیک و مسافرت آن آسان می بود، حاضر بودند که دنبال تو بیایند، لیكن بر آنان آن مسافرت جنگی پُر زحمت نفعش بعید بنظر آمد (اشاره به مسافرت برای جنگ تبوک است) به الله قسم خواهند خورد اگر می توانستیم با شما مسلمانان حقیقی برای آن جنگ از مکان خود خارج میشدیم آنان از این سوگند خود را به بدبختی میافکنند و الله میداند که آنان دروغگو میباشند (وقتی پیغمبر اسلام در ذی حجه سال هشتم هجری، بعد از فتح مکه و جنگ حنین و طایف و تحکیم حکومت مکه و اطرافش و سپردن آن به مسلمانان مورد اعتماد مکه با لشگریان خود به مدینه بازگشت، تا ماه رجب سال نهم به محکمتر کردن حکومت خود در مدینه پرداخت و در نتیجه بسیاری از مردم مدینه و اطرافش که نمی خواستند مسلمان شوند، صلاح زندگی خود را در مسلمان شدن دیدند و بنابر این مسلمانان دورو و یا مسلمانان کم ایمان در زیر حکومت اسلام بسیار بودند و به همان نسبت لازم بود مسلمانان جدی نیز بیشتر مراقب خرابکاریها باشند. در ماه رجب سال نهم به دستور خالق عالم پیغمبر اسلام تصمیم گرفت، لشگر انبوهی از مسلمانان را با تجهیزی هر چه بیشتر و بهتر بسوی شام حرکت دهد تا قبایل و شهرهای کوچک میان مدینه و شام را با معاهده یا تبلیغ اسلامی و یا قدرت نمایی تحت حکومت اسلام در آورد و اصلاحات اجتماعی اسلام را کم کم در مکانهای مختلف آن زمان نفوذ دهد و لذا اعلام بسیج عمومی کرد، ولی چون مقصد بزرگ و پر زحمت و دور بود کم ایمانان و دورویان، مخالفت و یا تنبلی نشان دادند و به این طریق درون خود را نشان دادند که در تشکیلات منظم مسلمانان جدی نمی توانند شرکت نمایند، همین شناسائی آنان به وسیله پیغمبر اسلام و مسلمانان جدی باعث شد، اخلال گران داخلی و خارجی حکومت اسلام نتوانند در مسلمانان جدی نفوذ کنند و روز به روز قدرت حکومت اسلام بیشتر شد، باید دانست تبوک مکانی بود به فاصله 610 کیلومتری مدینه و از آنجا تا شام 692 کیلومتر مسافت بود و لشگریان اسلام از مدينه که خارج شدند، ضمن سلطه پیدا کردن بر قبایل شهرها و دهات اطراف مدینه در مسیر خود در مکان تبوک که مکانی وسیع و دارای چشمه ای از آب بود، مدت دو ماه ماندند و آنجا را مرکز نفوذ خود به اطراف قرار دادند و از آنجا با لشگرهای کوچکی که به اطراف میفرستاندند، تا سرحد شام را که تحت نفوذ حکومت امپراطوری روم بود به اطاعت خود در آوردند. و با پیروزیها و غنائم جنگی فراوانی به مدینه بازگشتند و از وسعت قدرت خود ترسی در ممالک هم مرز حکومت خود افکندند. ترسی که با احترام فراوان توام بود، زیرا مردم ممالک همجوار می شنیدند، لشگریان اسلام همیشه در تمام کارهای خود عدالت را مراعات میکنند و جز خوشبختی حقیقی مردمِ تحت نفوذ خود چیزی نمی خواهند) (42)لَو كانَ عَرَضًا قَريبًا وَسَفَرًا قاصِدًا لَاتَّبَعوكَ وَلٰكِن بَعُدَت عَلَيهِمُ الشُّقَّةُ ۚ وَسَيَحلِفونَ بِاللَّهِ لَوِ استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَكُم يُهلِكونَ أَنفُسَهُم وَاللَّهُ يَعلَمُ إِنَّهُم لَكاذِبونَ9:42
الله گناه تو را ندیده گرفت، تو چرا تا زمانی که برایت واضح نشده بود، از میان اجازه گیران کدام راستگو و کدام دروغگو میباشند، به ایشان اجازه دادی که به جنگ نیایند (این آیه میگوید با اینکه تو بد کاری کردی که بدون تحقیق کامل به دروغگویان اجازه دادی، چون شرکت آنان در جنگهای بزرگ اسلامی باعث خراب شدن روحیه لشگریان و شکست مسلمانان میشود، اجازه دادن تو از نظر ما قابل بخشش است) (43)عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُم حَتّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذينَ صَدَقوا وَتَعلَمَ الكاذِبينَ9:43
آنانکه حقیقتا به الله و آخرت ایمان می آورند، از تو اجازه نمی گیرند که بوسیله مالها و جان خود به جهاد نپردازند و الله به اینگونه پرهیزکاران داناست (44)لا يَستَأذِنُكَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ أَن يُجاهِدوا بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم ۗ وَاللَّهُ عَليمٌ بِالمُتَّقينَ9:44
تنها کسانی از تو اجازه نرفتن به جهاد میگیرند که به الله و آخرت ایمان نمی آورند و روح ایشان در وجود این دو، شک کرده و این شک در ایشان باعث تردید ایشان در شرکت در جهاد شده (اگرچه به ظاهر اظهار مسلمانی و ایمان میکنند) (45)إِنَّما يَستَأذِنُكَ الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ وَارتابَت قُلوبُهُم فَهُم في رَيبِهِم يَتَرَدَّدونَ9:45
و حال آنکه اگر آنان میخواستند که برای جنگ از شهر خود خارج شوند، برای آن کار وسائلش را آماده میکردند، لیكن الله خوش نداشت که ایشان به جنگ فرستاده شوند و لذا ایشان را از رفتن به جنگ بازداشت و به ایشان گفته شد که با بازنشسته گان بنشینید (یعنی قوانین بی ایمانی و دنیا خواهی مقرر شده از جانب الله باعث شد که درون ایشان به ایشان بگوید، برای نرفتن به جنگ بهانه هائی درست کنید و پیغمبر اسلام را با زبان فریب دهید تا او شما را اجازه دهد که به جنگ نروید) (46)وَلَو أَرادُوا الخُروجَ لَأَعَدّوا لَهُ عُدَّةً وَلٰكِن كَرِهَ اللَّهُ انبِعاثَهُم فَثَبَّطَهُم وَقيلَ اقعُدوا مَعَ القاعِدينَ9:46
اگر آنان در میان شما برای جنگ خارج میشدند، جز تباهی ای بر شما نمی افزودند و در میان شما دخالت ها میکردند و شما را به آشوب می کشاندند و جاسوسانی به نفع آنان در میان شما هستند و الله به آن ستمکاران داناست (47)لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم إِلّا خَبالًا وَلَأَوضَعوا خِلالَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وَفيكُم سَمّاعونَ لَهُم ۗ وَاللَّهُ عَليمٌ بِالظّالِمينَ9:47
در زمانهای پیش نیز این اشخاص ایجاد آشوب میان شما کردند و کارها را برای تو دگرگون نمودند تا اینکه آن پیروزی سزاوار آمد و امر الله آشکار شد و آنان ناراحت شدند (هم در جنگ احد و هم در جنگ احزاب و هم در حرکت مسلمانان برای رفتن به حج عمره اولی که به صلح حدیبیه فسخ شد و به سال بعد افتاد، این مسلمان نماهای دورو کارشکنی هائی کردند و باعث شکستهائی برای مسلمانان شدند، تا اینکه خالق عالم معجزه آسا روی کمکهای غیبی خود مسلمانان را بواسطه پیش آمد صلح حدیبیه و از پس آن سرکوبی یهودیان خیبر پیروز گردانید و در تمام این پیروزیها این مسلمان نمایان دورو ناراحت بودند) (48)لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وَقَلَّبوا لَكَ الأُمورَ حَتّىٰ جاءَ الحَقُّ وَظَهَرَ أَمرُ اللَّهِ وَهُم كارِهونَ9:48
بعضی از ایشان کسانی هستند که همیشه میگویند، اجازه بده من به جنگ نیایم و کاری نکن که به ناراحتیهائی دچار شوم، بدانید که آنان در آن ناراحتی دوروئی (که باعث بدبختیهای آینده ایشان است) سقوط کرده اند و دوزخ این کفران کنندگان را فرا خواهد گرفت (باید دانست که این دورویان فقط آن نفرات معدودی از یهودیان به ظاهر مسلمان نبودند که در تفسیرهای قرآن و یا تاریخهای اسلامی در همه جا از آنان نام برده شده، بلکه عده ای بسیار از ثروتمندان دورو بودند که روی قدرت مسلمانان مجبور بودند که خود را مسلمان معرفی کنند، ولی همیشه دنبال فرصت ها بودند که شاید بر ضرر قدرت اسلام اقداماتی به کمک خارجیان یا دشمنان داخلی مسلمانان انجام دهند، غافل از اینکه مسلمانان بیدار و جدی به کمک الله روز به روز کارهایی انجام میدهند که دست اینان کوتاهتر از پیش شود) (49)وَمِنهُم مَن يَقولُ ائذَن لي وَلا تَفتِنّي ۚ أَلا فِي الفِتنَةِ سَقَطوا ۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالكافِرينَ9:49
اگر به تو که پیغمبر الله هستی، خوبی ای برسد ایشان را بد آید و اگر مصیبتی به تو رسد میگویند، چه خوب شد که ما از پیش عدم همراهی خود را انتخاب کردیم و با خوشحالی مخالفت خود را نشان میدهند (50)إِن تُصِبكَ حَسَنَةٌ تَسُؤهُم ۖ وَإِن تُصِبكَ مُصيبَةٌ يَقولوا قَد أَخَذنا أَمرَنا مِن قَبلُ وَيَتَوَلَّوا وَهُم فَرِحونَ9:50
بگو مطمئن باشید که هرگز مصیبتی بما نخواهد رسید، مگر آنچه الله روی صلاحِ خودش برای ما مقرر داشته، زیرا دوست مورد اعتماد و همه کاره ما اوست و هر مؤمنی باید بر الله توکل نماید (چون پیغمبران و طرفداران جدی آنها در زمان پیغمبران روی نظم و نقشه صحیحی که از جانب الله مقرر است، قیام می نمایند، تمام کارهای ایشان تحت نظر الله انجام میشود و علاوه بر اینکه عاقبت به پیروزی نهائی و کاملی که تکان دهنده اجتماع بشری خواهد شد میرسند، هر نوع شکست یا ضرر ظاهری هم که به ایشان برسد، خود وسیله ایست برای پیروزی بزرگتری، چنانکه تمام حوادثی که بر ضرر مسلمانان اتفاق افتاد چنین نتیجه ای را داد) (51)قُل لَن يُصيبَنا إِلّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَولانا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَليَتَوَكَّلِ المُؤمِنونَ9:51
بگو آیا شما مسلمانان ظاهری و دورو، جز یکی از دو زندگی خوبتر را نسبت به ما انتظار میکشید؟ ( آن دو زندگی که از نظر مسلمانان بسیار خوب بود ولی از نظر دورویان یکی از آن دو بد تصور میشد یکی زنده ماندن و پیروز شدن مسلمانان بر آنان بود و دوم کشته شدن مسلمانان به دست مخالفان و شکست های موقتی برای مسلمانان که هر دو از نظر مسلمانان با ایمان خوب بود، زیرا شقّ دوم که کشته شدن مسلمانان بود سبب رفتن حتمی ایشان به بهشت میشد و بعلاوه فکر مسلمانانی که می ماندند و از شکست های موقت خود آموزشی بس عالی برای پیروزی آینده میگرفتند، قویتر میگردید) ولی بدانید که ما مسلمانان حقیقی نسبت به شما فقط انتظار عذابی را میکشیم که الله به شما خواهد رسانید یا مستقیما از جانب خودش و یا بوسیله دستهای ما، پس هم شما انتظار بکشید و هم ما با شما انتظار میکشیم (52)قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَى الحُسنَيَينِ ۖ وَنَحنُ نَتَرَبَّصُ بِكُم أَن يُصيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِن عِندِهِ أَو بِأَيدينا ۖ فَتَرَبَّصوا إِنّا مَعَكُم مُتَرَبِّصونَ9:52
بگو شماها، چه از روی تمایل و چه از روی اجبار، اگر به تشکیلات حکومت اسلام کمک مالی نمائید، هرگز از شما پذیرفته نمی شود، زیرا شما قوم متجاوزی بوده اید (از این آیات تهدیدی پیداست که بعضی از ثروتمندان به ظاهر مسلمان که نخواستند به جنگ بروند حاضر شده بودند کمکهائی به تشکیلات حکومتی مسلمانان نمایند، ولی مسلمانان از بعضیها که معلوم بود، حقا مقصر بودند این کمکها را نپذیرفتند و آنان را تحت نظر میگرفتند که مبادا مخفیانه فسادی بر علیه مسلمانان انجام دهند و از آیات بعد پیداست که مسلمانان چنان قدرتی پیدا کرده بودند که حتی این دورویان نمی توانستند، رسما خود را از مسلمانان کنار بکشند و به قدرتی که مخالف اسلام باشد، بپیوندند) (53)قُل أَنفِقوا طَوعًا أَو كَرهًا لَن يُتَقَبَّلَ مِنكُم ۖ إِنَّكُم كُنتُم قَومًا فاسِقينَ9:53
و چیزی مانع نشد که کمکهای مالی ایشان بوسیله مسلمانان پذیرفته شود، مگر اعمال ایشان که معلوم میداشت آنان به الله و پیغمبرش کفران کردند و آنان نماز جماعت را جز روی بی میلی نمی خوانند و اگر کمکی هم به تشکیلات اسلامی میکنند، روی اجبار و ناراحتی است (54)وَما مَنَعَهُم أَن تُقبَلَ مِنهُم نَفَقاتُهُم إِلّا أَنَّهُم كَفَروا بِاللَّهِ وَبِرَسولِهِ وَلا يَأتونَ الصَّلاةَ إِلّا وَهُم كُسالىٰ وَلا يُنفِقونَ إِلّا وَهُم كارِهونَ9:54
پس مبادا اموال و اولاد ایشان تو را به عجب اندازد، الله میخواهد بوسیله مال و اولاد زیاد آنان را در زندگی دنیا عذاب کند، کاری کند که وقتی روح ایشان از بدن ایشان میرود، کافر مرده باشند (ثروتمند مؤمن از مال خود برای آخرت بهتر استفاده میکند، ولی ثروتمند کافر مال خود را در راه فساد و بدبختیهای آینده و آخرت خود بکار میاندازد) (55)فَلا تُعجِبكَ أَموالُهُم وَلا أَولادُهُم ۚ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِها فِي الحَياةِ الدُّنيا وَتَزهَقَ أَنفُسُهُم وَهُم كافِرونَ9:55
و آنان به الله قسم میخورند که از شما مسلمانان حقیقی هستند و حال آنکه از شما نیستند بلکه قومی میباشند که از شما میترسند (56)وَيَحلِفونَ بِاللَّهِ إِنَّهُم لَمِنكُم وَما هُم مِنكُم وَلٰكِنَّهُم قَومٌ يَفرَقونَ9:56
اگر آنان پناه دهنده ای با پناه گاههائی و یا سوراخی برای خزیدن بدان می یافتند، بسوی آن از شما بر میگشتند و با شتاب بدانجا میرفتند (مسلمانان جدی چنان اتحاد و قدرت و فداکاری ای داشتند که هر فساد خواهی از آنان میترسید و حتی مسلمانان مواظب هرگونه اقدامات خرابکارانه آنان بودند و نسبت به آنان شدت عمل داشتند) (57)لَو يَجِدونَ مَلجَأً أَو مَغاراتٍ أَو مُدَّخَلًا لَوَلَّوا إِلَيهِ وَهُم يَجمَحونَ9:57
و پاره ای از ایشان کسانی هستند که تو را در تقسیم آنچه مردم برای زکات از روی تصدیق دین اسلام میدهند، عیب جوئی میکنند و اگر از آن به آنان چیزی داده شود، راضی میشوند و اگر از آن به ایشان ندادند بدشان میآید (58)وَمِنهُم مَن يَلمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِن أُعطوا مِنها رَضوا وَإِن لَم يُعطَوا مِنها إِذا هُم يَسخَطونَ9:58
و حال آنکه بهتر آن بود آنان به آنچه روی قانون الله و پیغمبرش به ایشان میداد راضی میشدند و میگفتند، رضای الله ما را کافیست و بزودی الله از فضل خودش به ما خواهد داد و پیغمبر او هم فضل الله را به ما خواهد رساند و ما مایلیم بسوى الله کوشش نمائیم (گروهی از مسلمان نماهای منافق فقیر بودند و برای استفاده های مادی مسلمان شده بودند و مایل بودند بیشتر از آنچه سزاوار کمک هستند به ایشان کمک شود و الا بد گوئی میکردند و حال آنکه اگر اینان از بد گوئی دست میکشیدند و در راه تقویت اسلام بیشتر کوشش می نمودند، هر چه ثروت جامعه مسلمان روی پیروزیها بیشتر میشد، آنان هم زودتر از فقر نجات می یافتند و امروزه نیز بسیارند اشخاصی که فقیرند و روی تنبلی نمیخواهند برای پیشبرد جامعه خود به زمامداران کمک کنند و بلکه با بدگوئی های خود خواهانه خود خارهائی میشوند برای پیشرفت جامعه) (59)وَلَو أَنَّهُم رَضوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَقالوا حَسبُنَا اللَّهُ سَيُؤتينَا اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَرَسولُهُ إِنّا إِلَى اللَّهِ راغِبونَ9:59
همانا زکاتی که مردم روی تصدیق دین اسلام میدهند (مقصود مالیاتی میباشد که مردم مسلمان وظیفه داشتند برای پیشرفت امور اجتماعی به بیت المال مسلمانان به نسبت ثروت خود بدهند و این آیات ربطی به غنایم جنگی که بعضی از مفسران گفته اند ندارد) باید فقط به مصرف کم چیزان و زمین گیران و ماموران گرفتن و دادن زکات و گرم کردن دل آنانکه ممکن است، وجودشان خطری برای اسلام داشته باشد، برسد (اشاره به رؤسای قبیله هائیست که مسلمانان آنان را پس از تحت نفوذ گرفتن قبيله آنان در نزد خود نگه میداشتند و زندگی آنان را تامین می کردند تا کم کم مؤمن حقیقی و مورد اعتماد مسلمانان شوند) و همچنین به مصرف آزاد کردن آنانکه تحت اختیار و فشار دیگرانند و لازم است آزاد شوند و هم به مصرف کسانیکه نمی توانند قرض خود را بدهند و یا کسانی که راه مانده میباشند و همچنین باید به مصرف پیشبرد راه الله برسد و این قانون واجبی است از جانب الله و الله دانائی میباشد پرحکمت (برطبق قانون اسلام و قرآن از زکات نباید برای حقوق زمامداران مسلمانان و رؤسای کشوری و لشگری ای که در دادن و گرفتن زکات دخالت ندارند، داد، بلکه اینان باید از کوششهائی که برای زیاد کردن در آمد و ثروت جامعه انجام میدهند، حقوق و شهریه ماهانه بگیرند و یکی از این کوششها کوشش انسان برای پیروزی بر دشمن است که از پنج یک غنائم جنگی، اینگونه حقوقها تامین میشود به شرطی که افراد لشگر اسلام از مال خودشان وسائل جنگ را تهیه دیده باشند و اگر تمام مخارج جنگ را دولت یا بیت المال مسلمانان تامین کند تمام غنائم جنگی مال بیت المال مسلمانان است و حقوق دولتیان بیشتر میشود و فقط به نفرات جنگجو بعنوان تشویق هر چه لازم باشد میدهند و این قانون باعث میشود که رؤسای کشوری و لشگری حکومت اسلام همیشه در صدد ترقی دادن وضع اقتصادی ملت خود باشد، تا هر چه بر در آمد جامعه بیفزایند خود حقوق بیشتری ببرند) (60)إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلفُقَراءِ وَالمَساكينِ وَالعامِلينَ عَلَيها وَالمُؤَلَّفَةِ قُلوبُهُم وَفِي الرِّقابِ وَالغارِمينَ وَفي سَبيلِ اللَّهِ وَابنِ السَّبيلِ ۖ فَريضَةً مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ9:60
و پاره ای از این دورویان کسانی هستند که پیغامگیر را اذیت میکنند (پیغمبر اسلام را با انتشار بد گوئیهائی اذیت میکردند) و میگویند او فقط گوش است (وقتی دورویان مطالبی به نفع خود با پیغمبر اسلام در میان میگذاشتند که پیغمبر اسلام نباید به نفع ایشان چیزی بگوید، میگفتند چرا او فقط گوش است و به نفع ما دستوری نمی دهد) بگو او چون تسليم الله و تسلیم منافع مؤمنان حقیقی میباشد، برای شما نیز گوش خوبی میباشد، آری اگر بعضی از شما مؤمن حقیقی شوید، برای آن بعض نیز رحمتی میباشد و کسانی که پیغام رسان الله را اذیت میکنند، برای ایشان عذابی دردناک خواهد بود (61)وَمِنهُمُ الَّذينَ يُؤذونَ النَّبِيَّ وَيَقولونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُل أُذُنُ خَيرٍ لَكُم يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤمِنُ لِلمُؤمِنينَ وَرَحمَةٌ لِلَّذينَ آمَنوا مِنكُم ۚ وَالَّذينَ يُؤذونَ رَسولَ اللَّهِ لَهُم عَذابٌ أَليمٌ9:61
اینان برای تفرقه اندازی میان شما مؤمنان حقیقی، به شما که می رسند، به الله سوگند میخورند که شما را خوشنود خواهند کرد و حال آنکه اگر مؤمن حقیقی بودند الله و پیغمبرش سزاوارتر میباشد که رضایتش را فراهم سازند (62)يَحلِفونَ بِاللَّهِ لَكُم لِيُرضوكُم وَاللَّهُ وَرَسولُهُ أَحَقُّ أَن يُرضوهُ إِن كانوا مُؤمِنينَ9:62
آیا ندانسته اند، هر کس با الله و رسولش دشمنی کند، آتش دوزخ برای اوست، که در آن همیشه خواهند ماند؟ آن رسوائی بزرگ همین میباشد (63)أَلَم يَعلَموا أَنَّهُ مَن يُحادِدِ اللَّهَ وَرَسولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدًا فيها ۚ ذٰلِكَ الخِزيُ العَظيمُ9:63
این دورویان از آن میترسند که سوره ای بر علیه ایشان نازل گردد و آنچه را ایشان در دلهای خود دارند، به ایشان خبر دهد، بگو هر چه میتوانید مسخره کنید و بدانید الله آنچه را از آن میترسید، آشکار خواهد ساخت (64)يَحذَرُ المُنافِقونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيهِم سورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِما في قُلوبِهِم ۚ قُلِ استَهزِئوا إِنَّ اللَّهَ مُخرِجٌ ما تَحذَرونَ9:64
و اگر از ایشان بپرسی که چرا سخنان مسخره آمیز میگویند، پاسخ دهند، ما سرسری به شوخی آنها را گفتیم، بگو آیا به الله و راهنمائیهای روشنش و پیغمبر او مسخره میکردید؟ (65)وَلَئِن سَأَلتَهُم لَيَقولُنَّ إِنَّما كُنّا نَخوضُ وَنَلعَبُ ۚ قُل أَبِاللَّهِ وَآياتِهِ وَرَسولِهِ كُنتُم تَستَهزِئونَ9:65
عذر نیاورید، زیرا شما بعد از ایمانتان کفران کردید و اگر حالا از گروهی از شما، چشم پوشی میکنیم آن گروهی را که حقا گناهشان محرز هست، عذاب خواهیم کرد (66)لا تَعتَذِروا قَد كَفَرتُم بَعدَ إيمانِكُم ۚ إِن نَعفُ عَن طائِفَةٍ مِنكُم نُعَذِّب طائِفَةً بِأَنَّهُم كانوا مُجرِمينَ9:66
مردان دورو و زنان دورو از یکدیگرند، آنان به کارهای بد دستور میدهند و از کارهای شایسته مردم را باز میدارند و دستهای خود را از کارهای مفید جمع میکنند، آنان الله را فراموش کرده اند و او نیز آنان را فراموش کرد، زیرا دورویان متجاوزین حقیقی میباشند (67)المُنافِقونَ وَالمُنافِقاتُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ۚ يَأمُرونَ بِالمُنكَرِ وَيَنهَونَ عَنِ المَعروفِ وَيَقبِضونَ أَيدِيَهُم ۚ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُم ۗ إِنَّ المُنافِقينَ هُمُ الفاسِقونَ9:67
الله به مردان و زنان دورو و کافران آتش دوزخ را وعده داده تا در آن بمانند و آن برای ایشان کافیست و الله ایشان را مورد نفرت خود قرار داده و برای ایشان عذابی پایدار خواهد بود (68)وَعَدَ اللَّهُ المُنافِقينَ وَالمُنافِقاتِ وَالكُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها ۚ هِيَ حَسبُهُم ۚ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَلَهُم عَذابٌ مُقيمٌ9:68
ای دورویان و کافران، شما به همان سرنوشت دچار میشوید که مردم مانند شما پیش از شما دچار شدند، آنان از شما هم از حيث قدرت نیرومندتر بودند و هم مال و اولادشان بیشتر بود، پس آنان از آنچه نصیب ایشان بود بهره مند شدند و شما نیز به اندازه نصیبتان بهره مند خواهید شد، به همان شکلی که پیشینیان شما روی نصیبشان بهره مند شدند (این پیشینیان زورمند تر یهودیان بنی نضیر و خيبر و بنی قریضه و سایر مخالفان قدرتمند پیغمبر اسلام بودند که بدست مسلمانان نابود شدند) و شما هم بمانند کسانی که در فساد فرو رفتند، در فساد فرو رفته اید، تمام اینگونه اشخاص حتی کارهای خوبشان در دنیا و آخرت پوچ جلوه خواهد نمود و ضرر دیدگان حقیقی اینانند (متاسفانه دنیا خواهان فسادکار با اینکه امثال خود را در تاریخ می بینند که در آخر عمرشان به چه نکبتهائی دچار شده اند، تصور میکنند خودشان همانطور که در جوانی از کارهای نامشروع خوشند همیشه خوش خواهند بود.) (69)كَالَّذينَ مِن قَبلِكُم كانوا أَشَدَّ مِنكُم قُوَّةً وَأَكثَرَ أَموالًا وَأَولادًا فَاستَمتَعوا بِخَلاقِهِم فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِكُم كَمَا استَمتَعَ الَّذينَ مِن قَبلِكُم بِخَلاقِهِم وَخُضتُم كَالَّذي خاضوا ۚ أُولٰئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ الخاسِرونَ9:69
آیا به این دورویان که در باطن کفران کننده راهنمائی های قرآن میباشند، خبر امثال ایشان، که قبل از ایشان زندگی میکردند نرسیده؟ آن گروههای قبل از ایشان، قوم نوح و قوم عاد و ثمود و قوم ابراهیم و مردم شهر مدین و مردم آن شهرهای زیرورو شده میباشند، که پیغمبرانشان با آن دلایل روشن نزد ایشان آمدند و اینکه دچار عذاب الله شدند، الله نبود که به ایشان ستم کرد، بلکه خودشان بودند که به خود ستم میکردند (قوم نوح دچار غرق شدن در طوفان نوح شدند و قوم عاد که آرامی ها میباشند و پیغمبرشان هود بود، دچار سرمائی بس سخت شدند و همه جز طرفداران هود که از آمدن عذاب خبر داشتند، مردند و قوم ثمود نیز که پیغمبرشان صالح بود دیدند که پیشگوئی و وعده عذاب پیغمبرشان راست آمد و دچار زلزله و عذاب آسمانی شدید شدند، بطوریکه تمام شهرهای ایشان خراب و مردمش جز طرفداران پیغمبرشان، مردند و قوم ابراهیم که طرفداران نمرود پادشاه شهر ابراهيم بودند، با پادشاه شان دچار حمله شدید حمورابی شدند ولی ابراهیم که از آتش نمرود معجزه آسا نجات یافت، با طرفدارانش مورد احترام شدید حمورابی و پادشاه مصر قرار گرفت و مردم شهر مدین نیز که پیغمبرشان شعیب بود، دچار عذاب آسمانی شدند و مردم آن شهرهای زیر و رو شده، قوم لوط بودند که آنان نیز دچار بارانی از آتش و سنگهای مذاب آتش فشانی گردیدند و شرح مفصل داستان این اقوام و مکان زندگی ایشان و آثاری که الان از مکان آنان مانده است، در سوره های اعراف و هود و يونس و احقاف و سوره های دیگری از قرآن هست و در کتب مقدس یهود نیز مقداری از این مطالب میباشد و ذکر آنها بارها در قرآن تکرار گردیده، تا شاید مردم مکه و مدینه متوجه شوند، وعده عذابی که به آنان در قرآن داده شده، حتما انجام میشود، ولی چون گوش شنوا نداشتند، نپذیرفتند تا عاقبت در فتح مکه بدست مسلمانان دیدند که آن وعده ها همه راست بود و عجب است که با این حال بعد از فتح مکه نیز بسیاری از مردم مدینه و مکه نمی خواستند، به دین اسلام ایمان صحیحی بیاورند و راه نفاق و دوروئی را پیش گرفته بودند، زیرا دنیا خواهی چشم حقیقت بین آنان را کور کرده بود، جائی که مردم زمان پیغمبران چنین بودند، آیا مردم امروز که چیزی از معجزات پیغمبران را ندیده اند، حاضرند زیر بار آموزشهای عالی و صحیح قرآن بروند و از هوسهای شدید دنیای امروز خود دست بکشند؟ آری همیشه رسم دنیا چنین بوده که جز قلیلی از مردمِ بسیار دانا و پاک دل زیر اطاعت دستورات الله نروند و در نتیجه همیشه افراد بشر دچار عذابهائی بوسیله یکدیگر شوند) (70)أَلَم يَأتِهِم نَبَأُ الَّذينَ مِن قَبلِهِم قَومِ نوحٍ وَعادٍ وَثَمودَ وَقَومِ إِبراهيمَ وَأَصحابِ مَديَنَ وَالمُؤتَفِكاتِ ۚ أَتَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ ۖ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظلِمَهُم وَلٰكِن كانوا أَنفُسَهُم يَظلِمونَ9:70
مؤمنان حقیقی، چه مرد و چه زن، دوستان مورد اعتماد یکدیگرند و علامتشان این است که به کارهای شایسته دستور میدهند و از کارهای ناشایست مردم را باز میدارند و نماز مقرره را میخوانند و زکات مقرره را میدهند و الله و رسولش را اطاعت می نمایند، اینگونه اشخاص را الله مورد رحمت خود قرار خواهد داد و الله پرقدرتی میباشد با حکمت ( آیا مؤمنان فعلی دنیای اسلام که به هم اعتماد ندارند و بجای کارهای شایسته قرآن موهوماتی را بنام روایات دینی عمل میکنند و دستور میدهند و بدترین کارها در محیط ایشان رواج است و در تفسیر كلمات الله، یعنی قرآن دچار اختلافات شده اند و اصلا نمی دانند از پیغمبرشان چه سنتهائی رسیده مؤمن حقیقی میباشند؟ و آیا اینان مورد غضب الله هستند، یا مورد رحمت الله؟) (71)وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ ۚ يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَيُطيعونَ اللَّهَ وَرَسولَهُ ۚ أُولٰئِكَ سَيَرحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ9:71
آن مردان و زنان مؤمن حقیقی را، الله وعده داده به باغهائی که از پای آنها جویبارها روان باشد تا در آنها مدتی بس طولانی و جاوید زندگی کنند و در باغهائی قابل سکونتِ دائم خانه هائی بس پاکیزه و خوب داشته باشند و از اینها خوشحال کننده تر خوشنودی الله از ایشان است و آن کامیابی بس بزرگ دینی، اینها میباشد (این زندگی بس عالی برای مؤمنان حقیقی پس از مرگشان و برای روح ایشان که در بدنی متناسب با عالم برزخ و عالم آخرتشان قرار میگیرد، پیش خواهد آمد که برای کنجکاوان حقیقی حتمی و غیر قابل تردید است) (72)وَعَدَ اللَّهُ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها وَمَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنّاتِ عَدنٍ ۚ وَرِضوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكبَرُ ۚ ذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ9:72
ای پیغامگیر، با آن کفران کنندگان و دورویان، درگیر باش و بر ایشان سخت بگیر و بدان که جایگاه ایشان دوزخ است و آن باز گشت بدی برای ایشان است (علت اینکه در قرآن آیات بسیاریست که دوزخ را محل بازگشت بد کافران و بهشت را محل بازگشت خوب نیکوکاران حقیقی معرفی میکنند از آن روست که روح انسانی تمام انسانها در ابتدای پیدایش انسانها بر روی زمین، از زمین آخرت که بهشت و جهنم در آنست، به زمین دنیا آمده است، لذا روی قوانینی از الله به همان زمین آخرت که در ابتدا از آنجا آمده مراجعت خواهند نمود) (73)يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَالمُنافِقينَ وَاغلُظ عَلَيهِم ۚ وَمَأواهُم جَهَنَّمُ ۖ وَبِئسَ المَصيرُ9:73
دورویان ذکر شده در بالا به الله قسم میخورند که سخنان ناجور نگفته اند و حال آنکه کلمات کفر آمیز گفته اند و بعد از اینکه خود را مسلمان معرفی نموده اند راه اسلام را کفران کرده اند و کوشش به کار خطرناکی بر علیه مسلمانان کردند که بدان موفق نشدند و آن بد گوئی ها را نکردند مگر بعد از اینکه الله و پیغمبرش باعث شد که از فضل الله آنان ثروتمند شوند (این آیات میرساند که این دورویان با اینکه بعد از مسلمان شدن از غنیمتهای جنگی اسلامی به ثروت رسیدند نمک نشناسی کرده اند و عیب گوئی هائی به تصمیم پیغمبر به جنگ تبوک کردند تا در میان مسلمانان اخلال نمایند و آشوبهای داخلی برپا کنند و اگر این دورویان توبه نمایند برای ایشان بهتر است ولی اگر به این نصایح گوش ندهند الله ایشان را در دنیا و آخرت به عذاب دردناکی دچار خواهد نمود و خواهند دید که برای ایشان در روی زمین هیچ دوست مورد اعتماد و کمک کننده ای نخواهد بود (پیغمبر اسلام و مسلمانان حقیقی که گردانندگان اصلی اسلام بودند به دستور الله حاضر بودند، نسبت به اخلال گران ارفاق نمایند، به شرطی که آنان تحت نظر مسلمانان جدی قرار گیرند و در عمل اثبات نمایند که حقیقتا از اعمال بد دست کشیده اند و مسلمان حقیقی شده اند) (74)يَحلِفونَ بِاللَّهِ ما قالوا وَلَقَد قالوا كَلِمَةَ الكُفرِ وَكَفَروا بَعدَ إِسلامِهِم وَهَمّوا بِما لَم يَنالوا ۚ وَما نَقَموا إِلّا أَن أَغناهُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ مِن فَضلِهِ ۚ فَإِن يَتوبوا يَكُ خَيرًا لَهُم ۖ وَإِن يَتَوَلَّوا يُعَذِّبهُمُ اللَّهُ عَذابًا أَليمًا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ۚ وَما لَهُم فِي الأَرضِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصيرٍ9:74
و بعضی از ایشان با الله عهد بسته بودند، که اگر او از فضل خودش به ما ببخشد، ما در راه دینش کمکهای مالی خواهیم کرد و از نیکوکاران خواهیم شد (75)وَمِنهُم مَن عاهَدَ اللَّهَ لَئِن آتانا مِن فَضلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكونَنَّ مِنَ الصّالِحينَ9:75
پس وقتی الله به ایشان از فضلش بخشید، به الله بخل کردند و در مقابل تقاضای کمک برای جنگ به مسلمانان حقیقی، پشت کردند و از کمک کردن اعراض نمودند (76)فَلَمّا آتاهُم مِن فَضلِهِ بَخِلوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَهُم مُعرِضونَ9:76
و به واسطه اینکه خلاف وعده خود به الله رفتار کردند و بواسطه دروغی که گفته بودند، الله در روح ایشان نفاق و دوروئی گذاشت، تا زمانی که الله را ملاقات نمایند (گروهی از تازه مسلمانان فقير به خود و دیگران گفته بودند الله شاهد است که اگر ما از فقر نجات یابیم، به پیشرفت اسلام کمکهای مالی خواهیم کرد و با اینکه جنگهای کم زحمت اسلامی باعث شد آنان روی غنائم جنگی ثروتمند شوند، از کمک کردن در راه جنگ تبوک خودداری کردند و روح دنیا خواهی ایشان معلوم داشت که باید بنام دروغگو و دورو بمیرند و با پرونده دوروئی در پیشگاه الله حاضر شوند) (77)فَأَعقَبَهُم نِفاقًا في قُلوبِهِم إِلىٰ يَومِ يَلقَونَهُ بِما أَخلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدوهُ وَبِما كانوا يَكذِبونَ9:77
آیا ندانسته اند که الله افکار پنهان و هم دم گوشی های ایشان را میداند؟ آری، به يقين الله انواع پنهانها را بطور کامل میداند (78)أَلَم يَعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَعلَمُ سِرَّهُم وَنَجواهُم وَأَنَّ اللَّهَ عَلّامُ الغُيوبِ9:78
کسانیکه عیب میشمرند، عمل کسانی از مؤمنان را که در کمک کردن به جنگ هر چه بیشتر به گردن میگیرند و یا مؤمنانی را عیب گوئی میکنند که هر چه را طاقت دارند، در راه جنگ میدهند، اشخاصی که اینگونه مؤمنان فداکار را مسخره میکنند، الله ایشان را مورد تمسخر قرار میدهد و عذاب دردناکی برای ایشان خواهد بود (برای کمک به جنگ تبوک، مؤمنان حقیقی مخصوصا مهاجر و انصار کمکهای بسیاری برای تجهیز لشگریان اسلام و تهیه آذوقه برای یک مسافرت جنگی طولانی انجام دادند و برای این جنگ، ابوبکر که از تمام مسلمانان ثروتمند تر بود تمام اموال خود را برای کمک به جنگ در اختیار پیغمبر اسلام گذاشت و عمر و عثمان و عبد الرحمان بن عوف هر یک نصف مال خود را برای این جنگ دادند و کمک عثمان سیصد شتر و هزار مثقال طلا بود و مجموع لشگر اسلام را در جنگ تبوک حداقل سی هزار نفر گفته اند که سواران آنان ده هزار اسب سوار و دوازده هزار شتر نیز برای سواری و خوراک همراه داشتند و پاره ای از مؤمنان چه مرد و چه زن، با اینکه کم چیز بودند هر چه را میتوانستند، به تجهیز جنگ تبوک کمک کردند و بعضی از این فقیران در حدود یک من خرما کمک کردند، ولی دورویان ذکر شده در بالا علاوه بر آنکه کمک نمی کردند، دیگران را که کمک بسیار میکردند، مسخره می نمودند و بعد از اینکه خبر مسخره ایشان به گوش پیغمبر اسلام رسید، پیغمبر اسلام میخواست، مسخره ایشان را ندیده بگیرد و برای جلبِ آنان گفته بود، که از الله میخواهد تا از آنان ببخشد و لذا مطالب بعد بر علیه آنان آمده است) (79)الَّذينَ يَلمِزونَ المُطَّوِّعينَ مِنَ المُؤمِنينَ فِي الصَّدَقاتِ وَالَّذينَ لا يَجِدونَ إِلّا جُهدَهُم فَيَسخَرونَ مِنهُم ۙ سَخِرَ اللَّهُ مِنهُم وَلَهُم عَذابٌ أَليمٌ9:79
اگر برای ایشان آمرزش بخواهی، یا آمرزش نخواهی، حتی اگر برای ایشان هفتاد بار آمرزش بخواهی، هرگز الله ایشان را نخواهد بخشید، زیرا آنان نسبت به الله و پیغمبرش کفران ورزیدند و الله چنین گروه متجاوز را راهنمایی نخواهد کرد (80)استَغفِر لَهُم أَو لا تَستَغفِر لَهُم إِن تَستَغفِر لَهُم سَبعينَ مَرَّةً فَلَن يَغفِرَ اللَّهُ لَهُم ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم كَفَروا بِاللَّهِ وَرَسولِهِ ۗ وَاللَّهُ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقينَ9:80
آن کنار زده شدگان از اینکه برخلاف دستور پیغمبر الله از جنگ باز نشستند خوشحال شدند و بدشان آمد که با اموال و جان خود در راه الله جهاد نمایند و حتی به مؤمنان حقیقی گفتند در چنین فصل گرمائی برای جنگ کوچ نکنید، بگو اگر آنان فکر دقیق میکردند می فهمیدند، آتش دوزخ بسی گرمتر خواهد بود (81)فَرِحَ المُخَلَّفونَ بِمَقعَدِهِم خِلافَ رَسولِ اللَّهِ وَكَرِهوا أَن يُجاهِدوا بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم في سَبيلِ اللَّهِ وَقالوا لا تَنفِروا فِي الحَرِّ ۗ قُل نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا ۚ لَو كانوا يَفقَهونَ9:81
و اینکه حالا از کار خود خندان می باشند، باید بواسطه پاداش بدی که از اعمال فعلی خود خواهند یافت، کم بخندند و بسیار گریه کنند (بعضی روضه خوانها برای گریه گرفتن از مسلمانان این آیه را که درباره دورویان است می خوانند و به مردم میگویند، طبق این آیه خوب است کم بخندید و زیاد گریه کنید) (82)فَليَضحَكوا قَليلًا وَليَبكوا كَثيرًا جَزاءً بِما كانوا يَكسِبونَ9:82
و هر گاه الله تو را بسوی گروهی از ایشان بر گرداند، تا به آن گروه وابسته به اینان حمله نمایی، در آن زمان از تو میخواهند، اجازه دهی همراه با تو به سرکوبی آنان بروند (یعنی این یهودیان به ظاهر مسلمان که حاضر به جنگ پر زحمت تبوک نشدند، هرگاه بینند میخواهی به گروهی از مخالفان اسلام که یهودی هستند، حمله نمائی چون میبینند، اگر با شما همراهی کنند به غنیمتی جنگی میرسند، از تو اجازه میخواهند که حتی با وابستگان یهودی خود روی مال دنیا بجنگند در آنصورت تو به ایشان بگو، هرگز نباید با من به چنین جاهائی خارج شوید و هرگز نباید با من، با هیچ دشمنی بجنگید، زیرا شما در اول باری که برای شما رفتن به جنگ گفته شد، از آن خوشحال شدید که از رفتن به جنگ بنشینید، پس برای همیشه با عقب ماندگان بنشینید (83)فَإِن رَجَعَكَ اللَّهُ إِلىٰ طائِفَةٍ مِنهُم فَاستَأذَنوكَ لِلخُروجِ فَقُل لَن تَخرُجوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَن تُقاتِلوا مَعِيَ عَدُوًّا ۖ إِنَّكُم رَضيتُم بِالقُعودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقعُدوا مَعَ الخالِفينَ9:83
و تو ای پیغمبر، هر گاه یکی از اینان مرد، بر او هرگز توجهی نکن و بر قبرش مایست، زیرا آنان به الله و رسولش كفران کردند و هنگامی که مردند، متجاوز بودند (از این آیه پیداست که هرگاه مؤمن بمیرد، باید مؤمنان حتی المقدور با رفتن بر سر قبر او، علاقه و دوستی خود را نشان دهند و صلات در این آیه بمعنای نماز نیست، بلکه بمعنای توجه و نزدیک شدن بر مرده است، زیرا آنچه برای مرده مسلمان لازمست گفته شود، برابر سنت پیغمبر اسلام فقط گفتن چهار بار الله اكبر است و یاد کردن نیکوکاریهای مرده و اقدامات دینی و ایمانی اوست و در موقع گفتن آن که بوسیله یکی از بزرگان محله یا شهر یا دوست صمیمی او گفته خواهد شد، نباید تشریفات دیگری انجام داد و حتی نباید آیات قرآنی خواند، زیرا اینها برای زنده ارزش دارد، نه برای مرده، فقط مرده مسلمان را در صورت امکان می شویند و کفن میکنند و در قبر میگذارند و شخصیت خوبی اگر داشته باشد، بیاد می آورند و در پی کار خود میروند و در زمان پیغمبر اسلام رسم بوده که مرده را جلوی زنده ها حرکت نمی دادند، زیرا در اسلام همیشه زنده بر مرده ترجیح دارد و زنده نسبت به بدن بیجان مرده، نباید احترام زیادی نشان دهد که صورت مرده پرستی پیدا کند و باید بدانند که انسانیتِ شخص وفات یافته به روح اوست که از بدن جدا شده و اگر نیکوکار و بهشتی باشد او را به بهشت برده اند و او کاری به زنده ها ندارد و زنده ها هم به او دسترسی ندارند و جسد انسان مرده ارزش انسانی ندارد، در سفر دريا جسد را به آب می اندازند، تا طعمه ماهیان شود و چون روح مرده مسلمان به جائی بهتر از دنیا میرود، برایش نباید گریه کرد، مگر گریه ای که روی علاقه بسیار خود بخود در انسان پیدا میشود، آنهم در انسانهای ضعیف النفسی مانند زن و خواهر و مادر و موضوع گرفتن هفته و چهله و سال، شرعی نیستند، بلکه عرفی هستند و در حدودی شرعا عیبی ندارد که صرفا برای یادبود دوستان باشد و تحمیلی بر صاحبان مرده که خود محتاج کمک هستند، نباشد و اگر خرجی هم میکنند به نفع بیچارگان باشد نه به نفع مفت خوران و مسجد که مکان عبادت الله است، به هیچوجه جایز نیست که مورد یادبود مردگان باشد و در شستن مرده بهتر آن است که علاوه بر يكبار شستن با آب یکبار با سدر و یک بار با کافور هم شسته شود و هم میتوان با پیراهن و لباس تمیز مرده را کفن کرد و هم با یک پارچه سفید و بی آلایش که بنام کفن معروف است و عیب نیست که کفن از یک پارچه بیشتر باشد و برای قبر نیز نباید کاری کرد که بعضی ها بر بعضی دیگر فخر کنند، که قبر مرده شان پر قیمت تر و با شکوهتر از دیگرانست) (84)وَلا تُصَلِّ عَلىٰ أَحَدٍ مِنهُم ماتَ أَبَدًا وَلا تَقُم عَلىٰ قَبرِهِ ۖ إِنَّهُم كَفَروا بِاللَّهِ وَرَسولِهِ وَماتوا وَهُم فاسِقونَ9:84
و نباید اموال و اولاد این اشخاصِ کم ایمان و دورو تو را به عجب اندازد، زیرا الله میخواهد آنان را بوسیله اینها در دنیا عذاب کند و روح ایشان در حالی از بدن جدا گردد، که کافر بمیرند (85)وَلا تُعجِبكَ أَموالُهُم وَأَولادُهُم ۚ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِها فِي الدُّنيا وَتَزهَقَ أَنفُسُهُم وَهُم كافِرونَ9:85
و هنگامیکه سوره ای نازل شد، که در آن گفته شده بود به الله ایمان آورید و با پیغمبرش به جهاد روید ثروتمندان ایشان از تو اجازه خواستند که به جهاد نروند و گفتند ما را رها کن، تا با بازنشستگان بمانیم (سوره یعنی قسمت و تکه ای مستقل از مطالب و سوره های قرآن هریک تکه هائی مستقل هستند، اگر چه بعضی از آنان از مجموع چند تکه مستقل تشکیل یافته باشند) (86)وَإِذا أُنزِلَت سورَةٌ أَن آمِنوا بِاللَّهِ وَجاهِدوا مَعَ رَسولِهِ استَأذَنَكَ أُولُو الطَّولِ مِنهُم وَقالوا ذَرنا نَكُن مَعَ القاعِدينَ9:86
آنان از آن خوشنود شدند که با عقب ماندگان باشند و روپوشی بر قوه ی ادراک ایشان چسبیده که بواسطه آن نمی توانند خوب فکر کنند (این روپوش، روپوش دنیا خواهی و تنبلی و خود خواهی و ترس از خطر است که همه از بی ایمانی و نزدیک بینی سرچشمه گرفته) (87)رَضوا بِأَن يَكونوا مَعَ الخَوالِفِ وَطُبِعَ عَلىٰ قُلوبِهِم فَهُم لا يَفقَهونَ9:87
ليکن این پیغمبر و کسانی که ایمان صحیح آورده اند و همیشه با او بوده اند، همیشه با مالها و جانهای خود جهاد کرده اند و تمام خوبیهای ذکر شده در قرآن، برای ایشان خواهد بود و اینان میباشند که آن رستگاران حقیقی هستند (مهاجر و انصارِ معروف سران و بزرگان این مؤمنان حقیقی بوده اند و تشکیلات اسلام همیشه بوسیله این مسلمانان سابقه دار که بسیار فهیم و فداکار بودند اداره میشد و تمام ترقیات اسلام بواسطه اینان بود) (88)لٰكِنِ الرَّسولُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ جاهَدوا بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم ۚ وَأُولٰئِكَ لَهُمُ الخَيراتُ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ9:88
الله برای این مؤمنان حقیقی، باغهائی را آماده کرده که از پای آنها جویبارها روان است و آنان در آنها بطور جاوید میمانند و این همان رستگاری بس بزرگ مورد تذکر پیغمبران است (برطبق آیات بسیاری از قرآن این باغها که در بهشت است، در زمین آخرت میباشد، اگر چه شبیه به باغهای دنیاست ليكن از جنس مادی زمین دنیا نیست بلکه متناسب است با خاک و آب و بدنهای انسانی زمین آخرت و این باغها محل سکونت بهشتیان میباشد که با عالیترین وسائل حکومتی که در اختیار ایشان خواهد بود، به نسبت درجات اطاعتشان در دنیا از دستورات الله، در آن زمین بس وسیع بر دوزخیان و مردم میان بهشت و دوزخ حکومت میکنند و دوزخیان و مردم دیگر به نسبت شدت مخالفتشان در دنیا، نسبت به متن دستورات الله در آن حکومت به کارهای سخت و سخت تر و اعمال شاقه مشغول خواهند بود و خلاصه چنان نیست که زمین آخرت محل تنبلی و بیکاری و فقط خوش گذرانی برای بهشتیان و فقط سوختن و ساختن برای دوزخیان باشد) (89)أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها ۚ ذٰلِكَ الفَوزُ العَظيمُ9:89
و از آن عربهای بیابانی، آن معذرت خواهان، پیش تو آمدند، تا به نفع ایشان اجازه دهی به جنگ نیایند و آنانکه به الله و پیغمبرش دروغ بستند، در مکان خود نشستند، آنانکه از ایشان کفران راهنمائیهای الله را کردند، باید منتظر باشند که در آینده دچار عذاب دردناکی خواهند شد (90)وَجاءَ المُعَذِّرونَ مِنَ الأَعرابِ لِيُؤذَنَ لَهُم وَقَعَدَ الَّذينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ ۚ سَيُصيبُ الَّذينَ كَفَروا مِنهُم عَذابٌ أَليمٌ9:90
بر آن ناتوانان و بیماران و کسانی که نمی توانستند، مخارج آمدن به جنگ را برای خود پیدا کنند، عیبی نیست که به جنگ نیامدند، بخصوص وقتی دیگران را به نفع الله و رسولش نصیحت کردند، بر اینگونه نیکوکاران راهی برای رفتن به جنگ مورد نظر نیست و الله نسبت به آنان آمرزنده و مهربان است (اینان که به جنگ تبوک نرفتند، روی تعلیمات پیغمبر اسلام و مسلمانان حقیقی مواظب اخلال گران بودند و در غیبت پیغمبر اسلام، حکومت شهر مدینه و اطرافش به علی بن ابیطالب (ع) سپرده شده بود) (91)لَيسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَلا عَلَى المَرضىٰ وَلا عَلَى الَّذينَ لا يَجِدونَ ما يُنفِقونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحوا لِلَّهِ وَرَسولِهِ ۚ ما عَلَى المُحسِنينَ مِن سَبيلٍ ۚ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ9:91
همچنین کسانی که نزد تو آمدند، تا به ایشان وسائل جنگ را بدهی، ولی تو به ایشان گفتی ساز و برگی را که بتوانم به شما بدهم نمیتوانم تهیه کنم و آنان با اندوه زیاد اشک میریختند و برمیگشتند و با خود میگفتند، چرا مخارج آمدن جنگ خود را نیافته اند، بر اینگونه اشخاص نیز سزاوار نمی باشد که به جنگ بروند (92)وَلا عَلَى الَّذينَ إِذا ما أَتَوكَ لِتَحمِلَهُم قُلتَ لا أَجِدُ ما أَحمِلُكُم عَلَيهِ تَوَلَّوا وَأَعيُنُهُم تَفيضُ مِنَ الدَّمعِ حَزَنًا أَلّا يَجِدوا ما يُنفِقونَ9:92
فقط رفتن به آن جنگ بر گردن کسانی است که ثروتمند میباشند و با این حال از تو اجازه میگیرند که به جنگ نیایند و خوشنود شدند که با دیگر مخالفان باشند و آنان نمی دانند که این مخالفت ایشان از آنروست که الله بر روح درّاکه ایشان مهر خود خواهی زده (93)إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَى الَّذينَ يَستَأذِنونَكَ وَهُم أَغنِياءُ ۚ رَضوا بِأَن يَكونوا مَعَ الخَوالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلىٰ قُلوبِهِم فَهُم لا يَعلَمونَ9:93
وقتی شما مسلمانان حقیقی از جنگ تبوک بسوی ایشان مراجعت نمودید آنان از اینکه با شما به جنگ نیامدند معذرت خواهند خواست در آن زمان تو به ایشان بگو عذرهای بیهوده نیاورید و ما هرگز عذرهای شما را به نفع شما نمی پذیریم زیرا قبلا الله به ما خبرهای شما را اطلاع داد و الله و پیغمبرش در آینده، اعمال شما را خواهد دید و سپس بسوی آنکس که به هر پنهان داناست باز گردانده میشوید و او بدانچه کرده بودید شما را خبر خواهد داد (94)يَعتَذِرونَ إِلَيكُم إِذا رَجَعتُم إِلَيهِم ۚ قُل لا تَعتَذِروا لَن نُؤمِنَ لَكُم قَد نَبَّأَنَا اللَّهُ مِن أَخبارِكُم ۚ وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُم وَرَسولُهُ ثُمَّ تُرَدّونَ إِلىٰ عالِمِ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلونَ9:94
وقتی که شما مؤمنان حقیقی از جنگ تبوک بسوی ایشان برگشتید تا از ایشان رو بگردانید، آنان برای اثبات عذرهای خود قسم ها خواهند خورد شما باید از ایشان روی بگردانید، زیرا آنان پلیدند و جایگاه ایشان دوزخ است به مجازات راههائی که برای خود بدست آوردند (95)سَيَحلِفونَ بِاللَّهِ لَكُم إِذَا انقَلَبتُم إِلَيهِم لِتُعرِضوا عَنهُم ۖ فَأَعرِضوا عَنهُم ۖ إِنَّهُم رِجسٌ ۖ وَمَأواهُم جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانوا يَكسِبونَ9:95
آنان برای شما از آنرو سوگند خواهند خورد که شما از ایشان راضی شوید و اگر شما از ایشان راضی شوید، الله از ایشان که قوم سر کشی می باشند راضی نخواهد شد (96)يَحلِفونَ لَكُم لِتَرضَوا عَنهُم ۖ فَإِن تَرضَوا عَنهُم فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرضىٰ عَنِ القَومِ الفاسِقينَ9:96
آن عربهای بیابانی (که مانند اشخاص ذکر شده از جنگ سرباز زدند) کفر و نفاقشان شدیدتر است، چون برای ندانستنِ حدود آنچه الله بر پیغمبرش نازل کرده، مستعدتر میباشند و الله دانائی است پرحکمت (97)الأَعرابُ أَشَدُّ كُفرًا وَنِفاقًا وَأَجدَرُ أَلّا يَعلَموا حُدودَ ما أَنزَلَ اللَّهُ عَلىٰ رَسولِهِ ۗ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ9:97
و پاره ای از این عربهای بیابانی، آنچه را انفاق میکنند، برای آن انفاق میکنند که شما مسلمانان از بکار گرفتن آنان دست بردارید و انتظار میکشند که حوادث از بدی شما را بگیرد، در صورتیکه آن حلقه بدی بر خودشان خواهد رسید و الله شنوائی است دانا (98)وَمِنَ الأَعرابِ مَن يَتَّخِذُ ما يُنفِقُ مَغرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ ۚ عَلَيهِم دائِرَةُ السَّوءِ ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ9:98
و گروهی از عربهای بیابانی کسانی هستند که به الله و زمان دیگر پس از مرگ ایمان صحیح می آورند و آنچه را برای کمک جنگی و غیر آن انفاق میکنند، از روی میل و برای بدست آوردن جایگاه نزدیکی در پیشگاه الله و هم برای بدست آوردن توجهات پیغمبر الله انفاق میکنند، آگاه باشید که اعمال ایشان، واقعا باعث تقرب ایشان به الله و بنفع خودشان میشود و الله ایشان را در رحمت خودش داخل خواهد نمود و به يقين الله نسبت به اینگونه اشخاص گناه بخشی میباشد بس مهربان (99)وَمِنَ الأَعرابِ مَن يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ وَيَتَّخِذُ ما يُنفِقُ قُرُباتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَواتِ الرَّسولِ ۚ أَلا إِنَّها قُربَةٌ لَهُم ۚ سَيُدخِلُهُمُ اللَّهُ في رَحمَتِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ9:99
و آن سبقت گرفتگانِ اولیه ایکه از مهاجر و از انصارند و همچنین آن مؤمنانی که در نیکوکاری از مهاجر و انصارِ اولیه پیروی کردند، الله از تمام ایشان خوشنود شده و آنان نیز از او خوشنود شده اند و الله برای ایشان باغهایی آماده کرده که از پای آنها جویبارها روان باشد و آنان جاویدانه و بطوری دائمی در آنها خواهند ماند و این همان کامیابی بس عظیم است (در این آیات همه جا مهاجر و انصاری که مؤمنان سبقت گیرنده اولیه اسلام میباشند در ایمان و نیکوکاری نمونه و رهبر و پیشروی مؤمنان دیگر معرفی شده اند و نسبت به آنان اعلام گردیده که آنان سخت ترین امتحانات فداکاری و عبودیت و اطاعت کامل خود را نشان داده اند و با اینحال دشمنان اسلام و نفاق افکنان و فرقه سازان برای تضعیف اسلام بهترین و فعالترین آنان را بد کارترین مردم معرفی میکنند) (100)وَالسّابِقونَ الأَوَّلونَ مِنَ المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ وَالَّذينَ اتَّبَعوهُم بِإِحسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنهُم وَرَضوا عَنهُ وَأَعَدَّ لَهُم جَنّاتٍ تَجري تَحتَهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها أَبَدًا ۚ ذٰلِكَ الفَوزُ العَظيمُ9:100
و از کسانی که عرب بیابانی هستند و در اطراف شما مسلمانانِ شهرنشین زندگی میکنند، گروهی دورو میباشند (یعنی تمام عربهای غیر شهری دورو و منافق نمی باشند) و بعضی از مردم اهل شهر نیز (اشاره به مردم شهر مدینه است) بر دوروئی ادامه دادند و شما مؤمنان حقیقی ایشان را نمی شناسید، بلکه مائیم که آنان را می شناسیم، آنان را در آینده دوبار عذاب خواهیم کرد و سپس بسوی عذابی بس بزرگ، برگردانده میشوند (عذاب اول آنان عذاب جسمی و روحی ایشان در دنیا بوسیله مؤمنانست و عذاب دوم عذاب روح ایشان، از پس مرگ در عالم برزخ میباشد که بوسیله ماموران روحی و ملائکه الله بر ایشان هر صبح و شام وارد خواهد آمد) (101)وَمِمَّن حَولَكُم مِنَ الأَعرابِ مُنافِقونَ ۖ وَمِن أَهلِ المَدينَةِ ۖ مَرَدوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعلَمُهُم ۖ نَحنُ نَعلَمُهُم ۚ سَنُعَذِّبُهُم مَرَّتَينِ ثُمَّ يُرَدّونَ إِلىٰ عَذابٍ عَظيمٍ9:101
غیر از این دورویان عادت کرده در دوروئی، عده ای دیگر نیز هستند، که خود آمدند و به گناه خود اقرار نمودند و اعمالشان پیداست که مخلوطی است از اعمال خوب و اعمال بد، امید است الله بر ایشان توبه گیرد و الله نسبت به اینگونه اشخاص آمرزنده ایست مهربان (102)وَآخَرونَ اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتوبَ عَلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ9:102
تو از اموالِ اینگونه اشخاص مقداری بعنوان کمک به امور اجتماعی مسلمانان بگیر، تا بوسيله آن روح ایشان را پاکیزه سازی و از بدیهای گذشته پاکشان کنی و تو نسبت به ایشان توجه دوستانه داشته باش و بدان که توجه دوستانه تو، برای ایشان آرامشی است و الله شنوائیست بس دانا (103)خُذ مِن أَموالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وَتُزَكّيهِم بِها وَصَلِّ عَلَيهِم ۖ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُم ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ9:103
الله از بندگانش توبه حقیقی را می پذیرد و چنین کمکهائی که نشانه صحتِ توبه ایشان است را از ایشان میگیرد و آیا ندانسته اند، الله چنین توبه پذیر مهربانی می باشد؟ (از این آیه پیداست عده ای از کسانی که از رفتن به جنگ تبوک روی خود خواهی و ترس از خطر خودداری کردند صرفا روی ترس از خطر و کم ایمانی بود، بدون آنکه بخواهند دوروئی کرده باشند لذا رفتند و به گناه خود اقرار نمودند و چون معلوم بود بی ایمان به اسلام نیستند، به شرط مقداری کمک مالی به بیت المال مسلمین، مورد عفو قرار گرفتند تا به جنگ نروند و در شهر مدینه جزو بازنشستگان بیغرض باشند و ضمنا در رفتار دورویان نظارت داشته باشند) (104)أَلَم يَعلَموا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَيَأخُذُ الصَّدَقاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ9:104
و به کسانی که برای بخشش ایشان از ایشان کمکهای مالی میگیری بگو، کارهائی که میکنید مواظب باشید، الله و پیغمبرش و مؤمنان حقیقی کارهای شما را خواهند دید و عاقبت شما بسوی آن دانای پنهانها و آشکارها باز گردانده میشوید و او شما را به آنچه در دنیا کرده بودید، خبر خواهد داد (مواظب باشید علاوه بر آنکه پیغمبر اسلام و مؤمنان حقیقی شما را تحت نظارت میگیرند، تا یقین حاصل کنند باطن و ظاهر شما یکی است، حتی اگر چیزی از اعمال شما نزد پیغمبر و مؤمنان حقیقی پنهان بماند، در آخرت خواهید دید که نزد الله پنهان نمانده است) (105)وَقُلِ اعمَلوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُم وَرَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ ۖ وَسَتُرَدّونَ إِلىٰ عالِمِ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلونَ9:105
و غیر از افرادِ ذکر شده نفرات دیگری هستند که کنار زده هستند، تا تکلیف آنان را الله روشن کند و او یا ایشان را عذاب میکند یا بر ایشان توبه میگیرد و الله دانائی است پرحکمت (پیغمبر اسلام و مسلمانان حقیقی در این زمان با اینکه قدرت داشتند، دورویان طبقه بندی شده فوق را تنبیه کنند، طبق دستورات بالا لازم بود رفتاری پیش گیرند که حتی المقدور دورویان و کم ایمانان متنبه شوند و بر ایمان ایشان افزوده گردد و تسلیم حکومت مصلحانه اسلام بشوند) (106)وَآخَرونَ مُرجَونَ لِأَمرِ اللَّهِ إِمّا يُعَذِّبُهُم وَإِمّا يَتوبُ عَلَيهِم ۗ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ9:106
و آن نفراتی که قبل از این زمان، مسجدی برای خود گرفتند، تا باعث ضرر رساندن و کفران کردن و تفرقه اندازی میان مؤمنان شود و انتظاری باشد به نفع کسی که پیش از این با الله و رسولش جنگ کرده، با این حال در موقع بازخواست شما سوگند میخورند که از ساختن آن جز آن نتیجه نیکوتر در بهشت را نمی خواستیم، در حالی که الله گواهی میدهد آنان دروغگویانند (107)وَالَّذينَ اتَّخَذوا مَسجِدًا ضِرارًا وَكُفرًا وَتَفريقًا بَينَ المُؤمِنينَ وَإِرصادًا لِمَن حارَبَ اللَّهَ وَرَسولَهُ مِن قَبلُ ۚ وَلَيَحلِفُنَّ إِن أَرَدنا إِلَّا الحُسنىٰ ۖ وَاللَّهُ يَشهَدُ إِنَّهُم لَكاذِبونَ9:107
تو هرگز در آن مسجد برای نماز نایست، بلکه آن مسجدی سزاوارتر است که تو در آن بایستی که از زمان اول تاسیس آن بر اساس تقوا بنا شده و در آن مردانی هستند که دوست دارند، روح خود را پاک سازند و الله نیز آن پاک کنندگان را دوست میدارد (108)لا تَقُم فيهِ أَبَدًا ۚ لَمَسجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقوىٰ مِن أَوَّلِ يَومٍ أَحَقُّ أَن تَقومَ فيهِ ۚ فيهِ رِجالٌ يُحِبّونَ أَن يَتَطَهَّروا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ9:108
آیا کسانی که ساختمان کارهای خود را بر ترس از الله بنا میکنند و میخواهند از آن خوشنودی الله را بدست آورند، بهترند، یا کسانی که بنای کارهای خود را همچون ساختمانی میسازند که بر کنار رودخانه مسیر سیل بنا شده که زیرش خالی میشود و به واسطه آن مردمش در آتش جهنم میافتند؟ (109)أَفَمَن أَسَّسَ بُنيانَهُ عَلىٰ تَقوىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضوانٍ خَيرٌ أَم مَن أَسَّسَ بُنيانَهُ عَلىٰ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ ۗ وَاللَّهُ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمينَ9:109
آرى، الله چنین گروه ستمکاری را هدایت نخواهد کرد به ناچار ساختمانی که آنان کرده اند و آنرا روی شکی که در دلهاشان بود، ساختند، سرنوشتی نخواهد داشت، جز اینکه کاری نسبت به آن شود که دلهای ایشان پاره گردد و الله دانائی است پرحکمت (عده ای از کسانی که به ظاهر خود را مسلمان معرفی میکردند، قبل از اینکه پیغمبر اسلام برای جنگ تبوک برود در کناری از شهر مدینه مسجدی ساختند، تا پایگاهی برای دورویان امثال خودشان باشد و آنان با کشیشی مربوط بودند که نامش ابوعامر بود و او از با نفوذان قبیله خزرج بود، چون دید بیشتر مردم قبیله خزرج به اسلام گرویدند او بجای ایمان آوردن از روی حسادت به مخالفت پرداخت و بعد از جنگ بدر که مسلمانان قدرت مدینه را بدست گرفتند به مکه فرار کرد و همراه با کافران مکه در جنگ احد و حنین با مسلمانان جنگید و در اثر شکست کافران به روم فرار کرد و کوشش میکرد که به کمک امپراطور روم، لشگری برای حمله به مسلمانان فراهم نماید که موفق نشد و دورویان سازنده مسجد مذکور که آنرا مسجد ضرار گفته اند، امید داشتند، اگر ابوعامر موفقیتی حاصل کند از آن مسجد بر علیه مسلمانان قيام نمایند، آیات بالا تمام امید های ایشان را نقش بر آب کرد و مسجد ایشان را خراب و خود ایشان را تحت نظر گرفتند و باعث رنج روحی ایشان و عذاب خطرناکان ایشان شدند) (110)لا يَزالُ بُنيانُهُمُ الَّذي بَنَوا ريبَةً في قُلوبِهِم إِلّا أَن تَقَطَّعَ قُلوبُهُم ۗ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ9:110
به يقين الله از مؤمنان حقیقی جانها و مالهای ایشان را خریده است، تا به ازای آن بهشت برای ایشان باشد، زیرا اینان در راه الله میجنگند و دشمن را میکشند و خود کشته میشوند و این وعده ایکه الله به ایشان داده، وعده ایست بر گردن او که بسیار سزاوار است و آن هم در تورات است و هم در انجیل و هم در قرآن و چه کسی است که به عهدی که شد، وفا کننده تر باشد از الله نسبت به تعهد خرید و فروشی که الله با او بسته پس به خرید و فروشی که قرار دادش را با الله بسته اید، شادی نمائید و آن کامیابی بس بزرگ همین است (111)إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ9:111
کسانی این تعهد را انجام میدهند که توبه کننده ی صحیح و اطاعت بنده وار کننده و مدح و ثنا کننده ی الله باشند، برای درک راه رستگاری به سیاحت میپردازند و رکوع و سجده کننده برای الله هستند و مردم را به کارهای شایسته وامیدارند و از کارهای بد باز میدارند و مواظب تمام قراردادهای الله هستند و تو ای پیغمبر به چنین مؤمنانی مژده بده (112)التّائِبونَ العابِدونَ الحامِدونَ السّائِحونَ الرّاكِعونَ السّاجِدونَ الآمِرونَ بِالمَعروفِ وَالنّاهونَ عَنِ المُنكَرِ وَالحافِظونَ لِحُدودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ المُؤمِنينَ9:112
و برای پیغامگیر و کسانی که حقیقتا ایمان آوردند، سزاوار نیست که برای مشرکان از الله آمرزش بخواهند، اگر چه آن مشرک از خویشان آن مؤمن باشد، البته این در صورتی است که برای مؤمنان روشن شده باشد که آن مشرکان روی اعمال گذشته شان از یاران دوزخند (113)ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذينَ آمَنوا أَن يَستَغفِروا لِلمُشرِكينَ وَلَو كانوا أُولي قُربىٰ مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُم أَنَّهُم أَصحابُ الجَحيمِ9:113
و اینکه ابراهیم برای پدرش از الله آمرزش خواست، آمرزش خواستن او نبود، مگر روی مهلتی که ابراهیم در مدت معینی برای او مهلت تعیین کرده بود، پس وقتی ابراهیم کاملا فهمید که پدرش دشمنی است برای الله، از او بیزاری جست و بعلاوه ابراهیم مردی تضرع کننده و بردبار بود (ابراهیم برطبق داستانش که در تورات در مورد عدم رضایتش از اینکه چرا خالق عالم میخواهد قوم لوط را دچار عذاب سخت و نابود کننده کند، خیلی با الله چون و چرا و التماس کرد که آنان دچار عذاب نشوند، خالق عالم در توصیه های تربیتی قرآن به مسلمانان گوشزد میکند که مانند ابراهيم احساساتی و دلسوزِ غیر منطقی نباشند و از کشته شدن و نابودی فسادکاران ناراحت نباشند، در این مورد به آیه 76 و 77 از سوره هود که اشاره ایست به مطالب مفصل باب هجدهم از کتاب اول تورات مراجعه شود و در مورد استغفار ابراهیم برای پدرش، با در نظر گرفتن آیه 4 از سوره ممتحنه و آیه 86 از سوره شعرا و اینکه بر طبق مطالب باب یازدهم از کتاب اول تورات، ابراهیم پدرش را در حران گذاشت و خود با لوط بطرف فلسطین آمد، جریان این بود که ابراهیم وقتی دید پدرش او را از مخالفت با بت پرستی منع میکند، به تصور اینکه پدرش شاید روی نادانی بت پرست شده باشد نه روی فساد جوئی ابتدا در مقابل او و سایر بت پرستان روی دلسوزی نسبت به پدرش و برای تشویق او به ایمان آوردن، رو به الله كرد و گفت گناه گذشته پدرم را، چون روی نادانی بوده ببخش و بعدا که دید پدرش به او در تبلیغ رسالتش کمک نمی کند، دوباره به پدرش گفت اگر تا مدت معینی در وضع پیغمبری من فکر کردی و پیغمبری مرا قبول نمودی، من از الله میخواهم گناهانت را ببخشد، ولی بعدا که دید حتی با دیدن معجزه سوخته نشدنِ ابراهیم در آتش نیز پیغمبری او را نپذیرفت با اینکه روی فشار نمرود با پدرش از اورکلده خارج شد، در حران پدر را با اینکه پیر بود گذاشت و خود بسوی کنعان رفت، در تفسیرهائی نزول آیات را درباره ابوطالب عموی پیغمبر اسلام که در مکه وفات یافت دانسته اند و یا آنرا مربوط به رفتن پیغمبر اسلام بر سر قبر مادرش و استغفار مادرش تصور کرده اند، در حالیکه آیات بالا علاوه بر آنکه کلی میباشد و درباره هر نوع استغفاری نسبت به کفران کنندگان آيات الله میباشد، روی موقعیت زمان نزول مربوط است، به استغفار مؤمنان در نزد پیغمبر اسلام برای خویشانی از خود که مشرک بودند و خود حاضر نبودند بیایند و نزد پیغمبر اسلام از گذشته خود توبه کنند و ایمان آورند و در این آیه از آن جهت اسم پیغمبر اسلام آورده شده که مؤمنان دیگر بدانند، جائی که خود پیغمبر اسلام حق ندارد از الله بخشش اینگونه خویشانش را بخواهد، سایر مؤمنان هم حق نخواهند داشت، از پیغمبر اسلام و یا از الله عفو و بخشش اینگونه خویشان خود را بخواهند) (114)وَما كانَ استِغفارُ إِبراهيمَ لِأَبيهِ إِلّا عَن مَوعِدَةٍ وَعَدَها إِيّاهُ فَلَمّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنهُ ۚ إِنَّ إِبراهيمَ لَأَوّاهٌ حَليمٌ9:114
و سزاوار نیست که الله گروهی را بعد از اینکه هدایتشان کرد، گمراهشان نماید، مگر بعد از اینکه برای ایشان راه پرهیزکاریشان را واضح نشان دهد، به يقين الله به هر چیزی داناست (وقتی الله واضح کرد که مؤمنان لازمست از محبت نشان دادن به اینگونه خویشان کافر خود داری کنند، اگر مرد مؤمنی نسبت به آنان محبت نشان داد، در حالی که آنان خودشان نمی خواستند، مؤمن شوند، چنین مؤمنانی از ایمان بسوی گمراهی برگشته اند) (115)وَما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَومًا بَعدَ إِذ هَداهُم حَتّىٰ يُبَيِّنَ لَهُم ما يَتَّقونَ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ9:115
پادشاهی آسمانها و زمین به يقين در اختيار الله است (در دنیا خالق عالم پادشاه است، نه صاحب اختیار کامل زیرا در عین صاحب اختیاری مقداری اختیار هم به بشرها داده، ولی در آخرت در هنگام داوری و پاداش چون این اختیار از همه سلب میشود، الله در آنجا علاوه بر پادشاهی صاحب اختیار هم میباشد) او زنده میکند و میمیراند و برای شما مؤمنان غیر از الله هيچ دوستِ مورد اعتماد و یاوری نیست (116)إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۖ يُحيي وَيُميتُ ۚ وَما لَكُم مِن دونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصيرٍ9:116
الله بر پیغامگیر و آن مهاجر و انصاری که در آن زمان بس سخت از پیغامگیر تبعیت کردند، توبه گرفت، آری پس از وقتی بر ایشان توبه گرفت که واقعا چنان موقعیتشان سخت بود که نزدیک بود، دلهای بعضی از ایشان از حق برگردد و از اینروست که الله نسبت به ایشان مهربان و بخشش های استثنائی دارد (در آیه بعد با توجه به مشابهت این دو آیه در بعضی عبارات با دو آیه 25 و 26 که درباره جنگ حنین است و همچنین مشابهت مطالب دو آیه 114 و 115 که قبل این دو آیه است با مطالب دو آیه 23 و 24 که قبل از دو آیه مربوط به جنگ حنین میباشد، باید برخلاف آنچه مفسران قرآن این دو آیه را مربوط به جنگ تبوک دانسته اند، ما آنرا مربوط به جنگ حنین بدانیم و بگوئیم این مطالب مربوط به زمان سختی از جنگ حنین است که سه نفر از سرداران لشگریان اسلام بواسطه عدم توجه بدستور پیغمبر اسلام در تحقيقِ دقيقِ وضعِ دشمن مورد حمله ناگهانی کمین کنندگان قرار گرفتند و لشگریان اسلام و خود پیغمبر مجبور بفرار شدند، بطوریکه بسیاری از مؤمنین به اسلام بد گمان شدند تا اینکه معجزه ای آنانرا نجات داد) (117)لَقَد تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالمُهاجِرينَ وَالأَنصارِ الَّذينَ اتَّبَعوهُ في ساعَةِ العُسرَةِ مِن بَعدِ ما كادَ يَزيغُ قُلوبُ فَريقٍ مِنهُم ثُمَّ تابَ عَلَيهِم ۚ إِنَّهُ بِهِم رَءوفٌ رَحيمٌ9:117
همچنین الله بر آن سه نفری که به وسیله مسلمانان حقیقی عقب گذاشته شدند، توبه گرفت ( آن سه نفر سه نفری از انصار بودند بنام های کعب بن مالک و هلال ابن امیه و مرارة بن ربیع که چون بنظر پیغمبر و مؤمنان می آمد خطای ایشان در جنگ حنین باعث شکست مسلمین بوده مورد بی لطفی پیغمبر قرار گرفتند و تا زمان حرکت مسلمین برای جنگ تبوک که آیات مربوط به جنگ تبوک نازل شد، بلاتکلیف بودند و از الله میخواستند توبه ایشان را بپذیرد) این سه نفر پس از عقب زده شدن کارشان به جائی رسید که زمین با تمام وسعتش، بر ایشان تنگ شد و بسیار دلتنگ شدند و یقین کردند، جز اینکه به الله پناه ببرند، پناه دیگری ندارند، پس از این حالت ایشان الله بر ایشان توبه گرفت، تا آنان بسوی مؤمنان حقیقی برگردند به یقین الله در اینگونه موارد توبه پذیری است مهربان (118)وَعَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفوا حَتّىٰ إِذا ضاقَت عَلَيهِمُ الأَرضُ بِما رَحُبَت وَضاقَت عَلَيهِم أَنفُسُهُم وَظَنّوا أَن لا مَلجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلّا إِلَيهِ ثُمَّ تابَ عَلَيهِم لِيَتوبوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ9:118
ای کسانی که ایمان آورده اید، از الله بترسید و با آن مؤمنان راستگو باشید (119)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكونوا مَعَ الصّادِقينَ9:119
سزاوار مردم شهر مدینه و مردم اطرافِ آنان که بیابانی هستند، نیست، که خود را از پیغمبر اسلام کنار زنند و جان خود را از جان او بیشتر دوست داشته باشند، زیرا باید بدانند که هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی ای در راه الله به ایشان نخواهد رسید و به مکانی که باعث خشم کافران شود پای نگذارند و نه از رسیدن به دشمن به مطلوبی میرسند، مگر اینکه تمام اینها هم از جانب الله برای ایشان واجب شده و هم به حساب اعمال خوب برای ایشان ثبت میگردد، به يقين الله مزد اینگونه نیکوکاران را ضایع نمی کند (120)ما كانَ لِأَهلِ المَدينَةِ وَمَن حَولَهُم مِنَ الأَعرابِ أَن يَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللَّهِ وَلا يَرغَبوا بِأَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم لا يُصيبُهُم ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَطَئونَ مَوطِئًا يَغيظُ الكُفّارَ وَلا يَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَيلًا إِلّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجرَ المُحسِنينَ9:120
و آنان هیچ انفاق کوچک یا بزرگی نمی کنند و از هیچ دره ای نمی گذرند، مگر آنکه آن نیز برای ایشان واجب شده تا الله به ایشان مزد بهترین کاری را که کرده اند بدهد (121)وَلا يُنفِقونَ نَفَقَةً صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً وَلا يَقطَعونَ وادِيًا إِلّا كُتِبَ لَهُم لِيَجزِيَهُمُ اللَّهُ أَحسَنَ ما كانوا يَعمَلونَ9:121
و سزاوار مؤمنان نیست که همگی برای جنگهای اسلامی کوچ کنند، پس چرا از هر گروهی از مؤمنان نفراتی حرکت نکردند تا در این تدبیر جنگی که اعلام شده تحقیق کامل کنند تا وقتی به سوی مردم خود برگشتند به آنان اعلام خطر کنند تا آنان از روی اطلاع و فهم کافی از خطر کمک نکردن مسلمانان بترسند (هر زمان جنگی برای مسلمانان میخواهد پیش آید، باید به تمام بزرگان گروههای اسلامی اطراف خبر داده شود، تا عده ای از بزرگان آنان فورأ جمع شوند و بفهمند که خطر چه اندازه است و هر گروهی از مسلمانان چه اندازه جنگجو و سایر تجهیزات جنگی باید بفرستند و کسانی که این آیه را برای وجود جمله يتفقهو في الدين درباره لزوم اجتهاد در دین تفسیر کرده اند، اشتباه کرده اند زیرا دین در اینجا به معنای تدبیر امور جنگی است نه به معنای معمولی دین، لازم به تذکر است که موضوع لزوم عده ای به نام عالم دین برای هر جامعه ای قطعی است ولی مربوط به این آیه نیست) (122)وَما كانَ المُؤمِنونَ لِيَنفِروا كافَّةً ۚ فَلَولا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهوا فِي الدّينِ وَلِيُنذِروا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرونَ9:122
ای کسانی که ایمان آورده اید، با آن کافرانِ مخالف، که خود را به شما می چسبانند، بجنگید و آنان باید در شما سختگیری ببینند و بدانید الله با پرهیزکاران است (پس از فتح مکه و طائف، چون مسلمین از مخالفانِ قدرت دارِ محیط زندگی خود تقریبا آسوده شدند، لازم بود به حسابِ کافرانی که اظهارِ نزدیکی با مؤمنان را میکردند، و ممکن بود با هم متحد شوند و بر علیه مسلمانان قیام کنند، برسند) (123)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلونَكُم مِنَ الكُفّارِ وَليَجِدوا فيكُم غِلظَةً ۚ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ مَعَ المُتَّقينَ9:123
و هنگامی که مطلبی از جانب الله نازل میشود، پاره ای از مردم کسانی هستند که به شما مؤمنان، روی تمسخر می گویند، این آیات ایمان کدام شما را زیاد کرد و حال آنکه واقعا آیات نازل شده بر ایمانِ مؤمنانِ حقیقی می افزاید و آنان شادی می کنند (124)وَإِذا ما أُنزِلَت سورَةٌ فَمِنهُم مَن يَقولُ أَيُّكُم زادَتهُ هٰذِهِ إيمانًا ۚ فَأَمَّا الَّذينَ آمَنوا فَزادَتهُم إيمانًا وَهُم يَستَبشِرونَ9:124
ولی کسانی که در دلهاشان بیماری خود خواهی و دوروئی هست، آیات نازل شده بر پلیدی ایشان پلیدی دیگری می افزاید، تا بمیرند و کفران کننده مرده باشند (125)وَأَمَّا الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَتهُم رِجسًا إِلىٰ رِجسِهِم وَماتوا وَهُم كافِرونَ9:125
آیا آن کفران کنندگان نمی بینند، که در هر سال یک بار یا دو بار مورد آزمایش قرار میگیرند (و با اینکه در این آزمایشها پیروزی های دین اسلام را می بینند) از کفر خود توبه نمی کنند و متوجه حقایق اسلام نمی شوند (126)أَوَلا يَرَونَ أَنَّهُم يُفتَنونَ في كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَو مَرَّتَينِ ثُمَّ لا يَتوبونَ وَلا هُم يَذَّكَّرونَ9:126
و هنگامی که مطلبی از جانب الله نازل میشود، بعضی از ایشان به بعضی دیگر چشم می اندازند و با اشاره می گویند، آیا کسی از مؤمنان حقیقی شما را می بیند، وقتی دیدند کسی آنان را نمی بیند، با رفيق خود از محل اعلام مطلب نازل شده بر میگردند، الله دلهای ایشان را از حقیقت برگردانده، زیرا آنان گروهی هستند که نمی خواهند موضوعات خوب را بفهمند (127)وَإِذا ما أُنزِلَت سورَةٌ نَظَرَ بَعضُهُم إِلىٰ بَعضٍ هَل يَراكُم مِن أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفوا ۚ صَرَفَ اللَّهُ قُلوبَهُم بِأَنَّهُم قَومٌ لا يَفقَهونَ9:127
همانا برای شما مردم پیغام آوری از جنس خودتان آمده که از رنج شما سخت ناراحت میشود و بر راهنمائی شما بسیار علاقه دارد و نسبت به ایمان آورندگان دلسوز و مهربان می باشد (128)لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ9:128
پس اگر کسانی به چنین پیغمبری پشت کردند، تو به ایشان بگو، مرا الله کافیست جز او خدائی نیست و من بر او توکل کرده ام و اوست همه کاره آن مرکز قدرت جهانی بس بزرگ (عرش الله که مرکز قدرت جهانی بس بزرگ الله است، جائی است بس وسیع در مرکز خلقت که تمام کهکشانها و کرات آسمانی از آن پرتاب شده اند و به دور آن میگردند و تمام کارهای الله از آن سرچشمه می گیرد و مامور وحی بر پیغمبران نیز از آنجا بسوی زمین می آید) (129)فَإِن تَوَلَّوا فَقُل حَسبِيَ اللَّهُ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۖ عَلَيهِ تَوَكَّلتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ العَرشِ العَظيمِ9:129
Nach oben scrollen