ای کسانی که ایمان آورده اید، آن پیمانها را بطور کامل انجام دهید (مؤمن حقیقی کسی است که دستورات مختلف الله را که در قرآن است بصورت پیمانهائی به گردن گرفته باشد و بدانها عمل کند) برای شما حیوانات خوراکی چارپا حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده میشود (مقصود چیزهائی از حیوانات خوراکی است که بعد از دو آیه دیگر حرمت آن خوانده خواهد شد) به شرطی که در هنگام احرام حج، حيوانات قابل شکار کردن را حلال ندانید، به يقين الله هرچه را صلاح بداند دستور میدهد ( آیات بالا میرسانند که هر چهارپا، چه اهلی باشد و چه وحشی که جامعه بشری خوبی آنرا امتحان کرده و میخورد، در دین اسلام نیز برای مسلمانان حلال است، مگر آنچه که در قرآن استثنا شده) (1) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا أَوفوا بِالعُقودِ ۚ أُحِلَّت لَكُم بَهيمَةُ الأَنعامِ إِلّا ما يُتلىٰ عَلَيكُم غَيرَ مُحِلِّي الصَّيدِ وَأَنتُم حُرُمٌ ۗ إِنَّ اللَّهَ يَحكُمُ ما يُريدُ | 5:1 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، قرار دادهای الله را برهم نزنید و مواظب قانون ماه حرام و قربانی کردن در حج و بردن شتران قلاده دار، برای قربانی حج باشید و از آزار کسانی که در امان آن خانه پر احترام هستند و جویای فضل ها و خوشنودیهائی از پروردگار خود میباشند، خودداری نمائید (این آیه میرساند اگر شخص فاسدی که حقا محکوم است از مجازات فرار کند و به مسجد الحرام که در اطراف خانه کعبه است، پناه ببرد گرفتن و بردن و مجازات کردن او عیب ندارد و اذیت کردن ساکنان و یا کسب کنندگان در آن و یا تبلیغ دین کنندگان در آن و یا به زیارت آیندگان و یا پناه آورندگانی که هنوز اتهام آنان ثابت نشده باید در امان باشند) و هنگامی که از احرام حج خارج شدید، میتوانید حیوانات شکاری را شکار کنید و کینه قومی که شما را از مسجد الحرام باز داشتند، نباید شما را بر آن دارد که به ایشان روی تلافی تجاوز کنید و شما باید همیشه بر کارهای خوب و پرهیزکاری ها کمک یکدیگر باشید و مبادا بر کارهای گناه و دشمنی های ناروا به یکدیگر کمک کنید و از الله بترسید و بدانید الله مجازات کننده سختی میباشد (2) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تُحِلّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهرَ الحَرامَ وَلَا الهَديَ وَلَا القَلائِدَ وَلا آمّينَ البَيتَ الحَرامَ يَبتَغونَ فَضلًا مِن رَبِّهِم وَرِضوانًا ۚ وَإِذا حَلَلتُم فَاصطادوا ۚ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ أَن صَدّوكُم عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ أَن تَعتَدوا ۘ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ ۖ وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ العِقابِ | 5:2 |
بر شما حیوانات خوراکی مرده و آن خونی که سابقه حرمت آنرا دارید، حرام گردیده ( مقصود خونی میباشد که در آیه 145 از سوره انعام قبلا توصیف شده، یعنی خونی که از حیوان جاری میگردد، نه خونی که در بدن و گوشت حیوان پس از ذبح میماند) و گوشت خوک و گوشت حیوانات حلال گوشت که آنها را برای احترام غير الله، بانگ میدهند و میکشند، نیز بر شما مسلمانان حرام است. همچنین حيوان حلال گوشتی که خفه شده باشد یا بوسیله ضربه مرده باشد و یا از پرت شدن بیجان گردد و یا بوسیله شاخ زدن، بمیرد و یا بوسیله حیوانی درنده جان بدهد، خوردن آن بر شما حرام میباشد، مگر آنکه قبل از مردن آنان را به رسم معمول ذبح نمائید، همچنین خوردن گوشت حلال گوشتی که آنرا برای بتها ذبح مینمایند و یا شما مسلمانان روی قرعه کشی از یکدیگر ببرید، بر شما حرام است و اینکار اخیر سرپیچی از حقیقت است، در این زمان کفران کنندگان این راهنمائیها از دین شما ناامیدند، پس از ایشان نترسید بلکه از من بترسيد، آری در این زمان ( که این سوره نازل میشود) دین شما را (بوسیله مطالبی که در این سوره است) کامل کردم و بر شما نعمت راهنمایی خود را بدینوسیله تمام نمودم و برای شما خوشنود شدم که چنین دینی بنام اسلام دارید که تسلیم دستورات آن شده اید، پس هر کس در گرسنگی و بی غذائی ای دچار شد و تمایلی به گناه نداشت و مجبور شد این گوشتهای حرام را بخورد، الله نسبت به او آمرزنده و مهربان میباشد (این سوره تکمیل کننده دستورات دینی میباشد و پس از این سوره دیگر مطلبی بر پیغمبر اسلام نازل نگردید. درباره زمان و مکان نزول این سوره، هفت روایت مختلف است که همه آنرا نازل شده در حجة الوداع میدانند، که سال دهم هجری بود بعضی گویند، در روز نهم ذی حجه موقع رسیدن حاجيان به عرفات و برخی گویند، دهم ذی حجه در منا و پاره ای آنرا نازل شده در منزل غدیر میدانند در هجدهم ذی حجه و گروهی گویند میان راه مکه به مدینه بوده ولی از آیات مربوط به حرمت صید حیوانات بَرّی برای حاجیان در حال احرام، پیداست که این سوره تماما در اول روز عرفه نازل گردیده، در زمانی که پیغمبر اسلام بر شتر خود سوار بود و گویند فشار و سنگینی حالت وحی باعث شد که شتر در تمام زمان وحی از حرکت ایستاد و حاجیان نیز ایستادند، تا پیغمبر اسلام پس از تمام شدن نزول این سوره از فشار روحی که او را نیمه بیهوش میکرد، خارج گردید و از آنجا که طبق آیات قرآنی لازمست حاجیان در ماندن خود در عرفات و منا آموزشهای هدایتی قرآن را بوسیله رهبران خود بشنوند، به نظر می آید در عرفات و هم در منا، پیغمبر اسلام مطالب این سوره را که تکمیل کننده مطالب قرآن است، بطور مکرر بگوش حاجیان که فعالترین و تواناترین مسلمانان تمام شهرهای اسلامی بودند رسانده است، تا مسلمانان تکلیف خود را حتی پس از وفات پیغمبر اسلام بدانند و این سوره در قرآن به مانند سفر تثنیه تورات است که آخرین مطالب تورات در نزدیک وفات حضرت موسی برای بنی اسرائیل گفته شده) (3) | حُرِّمَت عَلَيكُمُ المَيتَةُ وَالدَّمُ وَلَحمُ الخِنزيرِ وَما أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ وَالمُنخَنِقَةُ وَالمَوقوذَةُ وَالمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطيحَةُ وَما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم وَما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَستَقسِموا بِالأَزلامِ ۚ ذٰلِكُم فِسقٌ ۗ اليَومَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَروا مِن دينِكُم فَلا تَخشَوهُم وَاخشَونِ ۚ اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَأَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسلامَ دينًا ۚ فَمَنِ اضطُرَّ في مَخمَصَةٍ غَيرَ مُتَجانِفٍ لِإِثمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ | 5:3 |
از تو میپرسند، بطور کلی چه چیز بر مسلمانان حلال شده؟ بگو هر چیزی که حقیقتا پاک و مفید باشد، بر مسلمانان حلال شده و در مورد هر حيوان شکار کننده، مانند سگ که شما آنها را از علمی که الله به شما آموخته، تعلیم دادید، از هر چه آنها گرفتند بخورید و اسم الله را نیز بر آن بگوئید و از الله بترسید (یعنی باید بدست شما یا زنده حیوان شکار شده به وسیله سگ برسد که شما ذبحش نمائید و یا حیوان شکاری طوری او را روی تعلیم شما ذبح کرده باشد که خونش جاری شده باشد) به يقين الله، حساب هر کس را زود میرسد (از آیه بالا فهمیده میشود که سگ تعلیم یافته که نگهدار خانه یا گله و یا برای شکار است، نجس نیست و اصولا سگ تا آنجا نجس است که بی تربیت و کثیف و بی صاحب باشد و کلیه روایاتی که درباره نجاست سگ در آنها غلو شده، ساختگی هستند) (4) | يَسأَلونَكَ ماذا أُحِلَّ لَهُم ۖ قُل أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ ۙ وَما عَلَّمتُم مِنَ الجَوارِحِ مُكَلِّبينَ تُعَلِّمونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ ۖ فَكُلوا مِمّا أَمسَكنَ عَلَيكُم وَاذكُرُوا اسمَ اللَّهِ عَلَيهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الحِسابِ | 5:4 |
امروزه برای شما هر چیز مفید و خوبی حلال شده است و خوراک کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده شده نیز بر شما حلال شده و خوراک شما هم بر آنان حلال است و زنان پاکدامن مؤمن به اسلام و زنان پاکدامنی که جزو کسانی هستند که قبل از شما کتاب آسمانی بدست آورده اند، ازدواجشان بر شما حلال است، به شرطی که مهر ایشان را به ایشان داده باشید و تصمیم داشته باشید، آنان را نگهدارید، نه آنکه برای ریختن آب شهوت خود آنان را بطور موقت بگیرید و همچنین نباید به منظور رفيق گرفتن از آنان استفاده کنید و هر کس کفران راه ایمان صحیح را بکند، اعمال خوب او نیز پوچ میگردد و او در آخرت از ضرر دیدگان خواهد بود (ملاحظه میکنید که در آیات گذشته سه بار گفته شده در این زمان و امروز و هر سه بهم مربوطند و هیچ ارتباطی به حادثه غدیر خم ندارند) (5) | اليَومَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ ۖ وَطَعامُ الَّذينَ أوتُوا الكِتابَ حِلٌّ لَكُم وَطَعامُكُم حِلٌّ لَهُم ۖ وَالمُحصَناتُ مِنَ المُؤمِناتِ وَالمُحصَناتُ مِنَ الَّذينَ أوتُوا الكِتابَ مِن قَبلِكُم إِذا آتَيتُموهُنَّ أُجورَهُنَّ مُحصِنينَ غَيرَ مُسافِحينَ وَلا مُتَّخِذي أَخدانٍ ۗ وَمَن يَكفُر بِالإيمانِ فَقَد حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرينَ | 5:5 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، وقتی برخاستيد که بسوی نماز بروید صورت خود را بشوئید و پس از آن دستهای خود را هم بسوی آرنج ها بشوئید و سرهاتان را مسح نمائید و بعد از آن پاهاتان را بسوی دو قوزک بشوئيد (از متن این دستورات پیداست که اولا تا میتوانیم، باید هر زمان برای نماز میرویم، وضو بگیریم و از اینکه در آخر آیه وضو مبطلات وضو نیز قید شده، میفهمیم اگر با وضوی نماز قبل، نماز بعد را خواندیم، عیب ندارد، الا اینکه نمره تنبلی خواهیم گرفت، ثانیا در وضو مراعات ترتیب واجب است، زیرا اگر ترتیب لازم نبود، اینطور از صورت شروع نمی شد و به پا ختم نمی گردید و حفظ ترتیب، فلسفه ای مفید نداشت. ثالثا در مورد طرز شستن دو دست، تا آرنج، ملاحظه میکنید که در متن قرآن گفته شده، بسوی آرنج و بطور طبیعی نیز میبینیم، کف دست گود است و آب از کف دست خود بخود از جلوی دست که اندکی گود است، بسوی آرنج میرود، بعلاوه بر خلاف متن قرآن عمل شده و لفظ الی تبدیل به مِن گردیده و غیر از این استدلال، عملا می بینیم، اعراب که قرآن را بهتر از غیر عرب می فهمند، از کف دست بسوی آرنج، آبرا می ریزند و دست میمالند، آنانکه میگویند برطبق روایاتی از امامان شیعه، باید آب را از آرنج به پائین ریخت، روایاتشان افترا به امامان شیعه بوده و حتی برخلاف دستور قرآن، فقط ریختن یک مشت آب و مالیدن آنرا به دست کافی میدانند، یعنی شستن قرآن را، تبدیل به مسح کرده اند و شستن پا را که روی لزوم طهارت در متن قرآن دستور داده شده است، به صورت مسح در آورده اند که کاریست غیر بهداشتی و کثیف و باعث شده که مسجدهای اینگونه وضو گیرندگان، بوی گند پا بدهد و دست شسته ایشان، در اثر ماليده شدن به پا، آن هم بصورتی که خنده دار و مسخره آمیز است، کثیف گردد، بطوریکه وضو گیرنده مجبور شود، دوباره دست کثیف خود را بشوید، رابعا آنانکه میگویند، لفظ الی برای انتهای عمل شستن است نه مسیر شستن، میگوئيم، لفظ الی همیشه برای مسیر و انتهای مسیر با هم استعمال میگردد و برای انتهای بدون توجه به مسیر در عربی، لفظ حتّى، استعمال میشود و غیر از این، هر گاه ما الى را، هم برای انتها و هم مسیر بگیریم، معنای کامل الی را در نظر گرفته ایم، علاوه بر آنکه معایب ذکر شده در بالا، در عمل ما مشاهده نمی شود و اگر بگویند، در اول سوره نساء لفظ الی به معنای مَعَ آمده و مقصود از الى المرافق، با آرنج است، نه بسوی آرنج، خواهیم گفت، گفتن با آرنج ،در جمله مذکور سخنی است بی معنی و بی ربط، زیرا کسی نمی گوید، دستهایت را همراه با آرنج بشوئید و تازه در آیه موجود در اول سوره نساء گفته نشده، مال یتیمان را با مال خود نخورید، بلکه گفته شده، مال يتيمان را بسوی مال خود نبرید، تا بنام مال خود، مال آنها را بخورید، پس در هیچ کجا، لفظ الی در عربی بمعنای مع نمی باشد. خامسا در مورد مسح سر باید دانست که مسح به معنای چیزی به مانند آب یا روغن را بوسیله کف دست به چیزی مالیدن است و یا گرد و خاک یا چیز دیگری را از روی چیزی بوسیله کف دست، پاک کردن و متن قرآن میفرماید، باید تمام سر را مسح کرد، تا مقداری آب به تمام سر مالیده شود، اگر گردی روی موی سر است، پاک شود و بعد از آن بشود، بوسیله شانه موی سر را شانه نمود و بدیهی است که این کار برای نظافت سر، بهترین راه است. اینکه گفته اند وجود «ب» بر سر رئوسكم علامت تبعیضیه است، خطا گفته اند، زیرا هم همیشه «ب» برای تبعیض نیست و هم اگر اینجا را، ما تبعیضیه بگیریم، یک عمل غیر بهداشتی و مسخره را به اسلام نسبت داده ایم. سادسا در مورد شستن پاها تا دو قوزک، برای کسی که به قواعد عربی آشناست، این ترجمه بسیار بدیهی است، زیرا اگر چه جلوی پاها فعل شستن نیست، لیکن از منصوب بودن لام «ارجل» پیداست که فعل آن، فعل مربوط به صورت و دست است که آن دو نیز منصوب هستند و هرگز نمی تواند، فعل «امسحوا » که مربوط به سر می باشد، برای پا هم باشد، زیرا لفظ رئوس منصوب نیست، بلکه مجرور است و اگر لازم بود، پاها نیز مسح شوند، باید «آرجل» نیز مجرور می بود و کسانی که معتقد به مسح پاها شده اند، روی قانون فارسی که ربطی به قانون عربی ندارد، فعل مسح را به پاها نیز سرایت داده اند، علاوه بر استدلال قانونی فوق، آنان که معتقد به مسح پاها شده اند، در این آیه معتقد به تحریف قرآن نیز شده اند و روایت هائی را آورده اند که «آرجل» در قرآن اصلی مجرور بوده نه منصوب و متأسفانه این نظر باطل که به بعضی از علمای اهل سنت نیز منسوب شده، افترائی میباشد به علی بن ابیطالب و ابن عباس و حال آنکه مسلمان حقیقی، باید معتقد باشد، کوچکترین تغییر و دستبردی به قرآن نشده و آنچه در قرآنهای جهان بطور یک شکل می بینیم، عین قرآن اصلی بوده است و هر نظر دیگری باشد، سوءنظر در آن هویداست و باعث نسبت دادن عیبی به قرآن و اسلام میشود. سابعا اینکه بعضی ها گفته اند، منظور از کعبین دو برجستگی ای می باشد که هر یک از آن در بالای انگشتان هر پا می باشد، جواب آنها این است که اگر چنین بود، یا باید در شستن دستها به جای مرافق، گفته میشد، مرفقين و یا به جای کعبین گفته میشد، کعاب و حال آنکه در دستها چون منظور هر یک از دستهای تمام مسلمانان است، مرافق گفته شده، تا جمع باشد و در پاها، چون هر پا دارای دو کعب یعنی دو قوزک است گفته شده، کعبين . ثامنا به کسانی که میگویند، پاها را باید مسح کرد، علاوه بر آنکه می گوئیم، کاری کثیف و غیر بهداشتی است، می گوئیم از کجا تا کجا را باید مسح کرد؟ آیا تمام کف و روی پاها را تا دو قوزک یا فقط پشت پاها را تا دو قوزک؟ اگر بگویند، تمام پاها را تا دو قوزک، گوئیم هیچ فرقه ای در اسلام چنین نکرده و این فتوا یک بدعت ناشایسته و کثیف کاری ای بیش نیست و اگر بگویند، فقط پشت پاها، معایب آن چنانکه گفتیم بیشتر خواهد شد، علاوه بر اینکه می بینیم، مردم عرب که آب کم دارند و کمتر می توانند از آب استفاده کنند، روی فشار دستور قرآن به لزوم پاکیزگی، پاهای خود را میشویند و ما که این همه آب داریم، روی فشار خرابکارانِ دین، پاهای خود را نمی شوئیم، تا مسجد های ما بوی گند و نفرت دهد) و اگر شما در موقع ایستادن به نماز، جنب بودید، تمام بدن خود را بشوئید (جنب کسی است که با زن نزدیکی کرده باشد و یا در خواب ترشحِ مخصوصش که او را سست میکند آمده باشد) و اگر وقتی میخواهید نماز بخوانید، مريض بودید یا بر سفری و یا یکی از شماها از مستراح آمده بود و یا با زن خود از روی شهوت، بدن مالی کرده بودید و آبی نیافتید که غسل یا وضو بگیرید، بجای آن دو تیمم کنید، به برجسته خاکی پاک، و برای تیمم از خاک آن، به صورتها و دستهای خود مسح کنيد (این مطالب که بسیار فشرده هستند میگویند، اگر مریضی بودید که توانائی بدست آوردن آب را نداشتید، یا آب در وضو یا غسل باعث ضرری بر شما میشد و یا بر مسافرتی بودید که بدست آوردن آب، باعث ناراحتی میگردید و یا وضو گرفته بودید و قبل از آنکه به نماز مشغول شوید، مجبور شدید به مستراح بروید و برگردید و یا پس از وضو گرفتن، با زن خود روی شهوت دست مالی کردید و آب در دسترس نبود که دوباره وضو بگیرید و به نماز جماعت بروید، به طرز فوق کمی خاک به صورت و دست خود بمالید، یعنی به آن جاهائی از صورت و دست که آنرا در وضو میشوئيد) الله در این دستورات نمی خواهد بر شما ناراحتی گذارد، بلکه میخواهد شما را بوسیله این دستورات پاکیزه گرداند و نعمت راهنمائیش را بر شما کامل گرداند، شاید شماها از او سپاسگزاری کنید (برای مردم مکه و مدینه که آب کم داشتند تصور میشد که شستن پاها تا دو قوزک، کار ناراحت کننده ایست، خالق عالم میفرماید : این ناراحتی کوچک به پاکیزگی پاها که کار بسیار مفیدی است، میارزد و با چنین توضیحی در قرآن، آنانکه در محیط پر آب ایران هستند و از شستن پاها در وضو خودداری میکنند، خیلی نسبت به دستور الله عصیانگر و کفران کننده میباشند، با اینکه می بینند در اثر نشستن پاهای خود در وضو، مسجد های ایشان بوی گند پا میدهد، ضمنا در اینجا باید یاد آوری نمود که چه اندازه از قرآن دور هستند، آنانکه با بودن متن صریحی در قرآن، روی تفریط، دست مالی شهوانی را با زن خود مبطل وضو نمیدانند و یا روی افراط، بجای تبعیت از متن قرآن میگویند، اگر دست خود را به هر زنی حتی بدون اراده زدی، وضویت باطل است) (6) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِذا قُمتُم إِلَى الصَّلاةِ فَاغسِلوا وُجوهَكُم وَأَيدِيَكُم إِلَى المَرافِقِ وَامسَحوا بِرُءوسِكُم وَأَرجُلَكُم إِلَى الكَعبَينِ ۚ وَإِن كُنتُم جُنُبًا فَاطَّهَّروا ۚ وَإِن كُنتُم مَرضىٰ أَو عَلىٰ سَفَرٍ أَو جاءَ أَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ أَو لامَستُمُ النِّساءَ فَلَم تَجِدوا ماءً فَتَيَمَّموا صَعيدًا طَيِّبًا فَامسَحوا بِوُجوهِكُم وَأَيديكُم مِنهُ ۚ ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجعَلَ عَلَيكُم مِن حَرَجٍ وَلٰكِن يُريدُ لِيُطَهِّرَكُم وَلِيُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَيكُم لَعَلَّكُم تَشكُرونَ | 5:6 |
و نعمت الله را بر شما و عهد و پیمان او را که شما با او عهد بستید، بیاد آورید این نعمت و این عهد زمانی بود که گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم و از الله بترسید و بدانید که الله به آنچه در سینه دارید، داناست (هر کس که به الله میگوید به دینش ایمان آورده و حاضر است پیغام او را دقيقا بشنود و اطاعت نماید با الله عهد و پیمان اطاعت دستورات الله را بسته است و باید حتی المقدور دستورات دین الله را روی متن كتاب الله، نه روی حرف بی دلیل این و آن عمل کند و الا عهد شکنی کرده و بر این اساس، غير از آنانکه مسلمان نیستند و روی تبلیغِ مبلغان اسلام مسلمان میشوند، حتی فرزندان مسلمانان باید وقتی به رشد میرسند از روی فکر و تحقیق بفهمند اسلام چیست و اصول آن کدامست و چه بهتر که نزد بزرگ دینی محله خود و بزرگان فامیل خود اقرار کنند که دین اسلام را شناخته اند و حاضرند دستورات آنرا اطاعت نمایند، بهترین چیزی که اصول اسلام در آن میباشد، نماز است که باید در جلسه اظهار اطاعت معنای مطالب و اعمال نماز را خوب دانسته باشند و در نزد بزرگان خود، آنرا بازگو کنند و مسلمانان دنیا بجای جشن تولد خوبست که چنین جشنی را بعنوان جشن تعهد برای فرزندان خود در هنگام رشد بگیرند) (7) | وَاذكُروا نِعمَةَ اللَّهِ عَلَيكُم وَميثاقَهُ الَّذي واثَقَكُم بِهِ إِذ قُلتُم سَمِعنا وَأَطَعنا ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدورِ | 5:7 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، باشید، کار کنندگان برای رضای الله و گواه دهندگان به عدالت و اگر با قومی دشمنی داشتید، این دشمنی باعث نشود که شما نسبت به آنان به عدالت رفتار نکنید، حتما به عدالت رفتار کنید که نزدیکترین راه برای پرهیزکاری عدالت است و از عدم توجه به دستورات الله بترسید به يقين الله به آنچه می کنید آگاه میباشد (منظور از عدالت تساوی نیست، بلکه کار صحیح کردن است و ظلم نکردن) (8) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ | 5:8 |
الله به کسانی که به پیغامهای او ایمان آوردند و کارهای شایسته موجود در آنها را انجام دادند آمرزش و مزد بزرگی وعده داده (9) | وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ ۙ لَهُم مَغفِرَةٌ وَأَجرٌ عَظيمٌ | 5:9 |
و کسانی که کفران این راه را کردند و مطالب روشن ما را انکار نمودند، یاران دوزخ میباشند (10) | وَالَّذينَ كَفَروا وَكَذَّبوا بِآياتِنا أُولٰئِكَ أَصحابُ الجَحيمِ | 5:10 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، بر خود نعمت الله را یاد آورید، آن نعمت زمانی بود که قومی کوشش کردند، دستهای خود را بسوی شما دراز کنند، ولی او دستهای آنان را از شما بازداشت (اشاره به زمان جنگ احزاب است که کافران مکه با همدستان خود به شهر مدینه حمله کردند و شهر مدینه را محاصره نمودند و از هر جهت بر لشگر اسلام تفوق داشتند، ولی معجزه ای رخ داد و آنان از ترس خطر آسمانی که بادی بس تند بود فرار کردند، بدون آنکه اذیتی به مسلمانان برسانند و جنگی میان لشگر اسلام و آنان رخ نداد) و شما لازم است از چنین خدائی بترسيد و مؤمنان حقیقی باید بر چنین خدائی تو کل نمایند (خدا یعنی صاحب اختیار) (11) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ هَمَّ قَومٌ أَن يَبسُطوا إِلَيكُم أَيدِيَهُم فَكَفَّ أَيدِيَهُم عَنكُم ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَليَتَوَكَّلِ المُؤمِنونَ | 5:11 |
چنان خدائی از بنی اسرائیل نیز به مانند شما مسلمانان پیمان گرفت و او ما بودیم که از میان آنان دوازده رئیس برای سرپرستی ایشان برگزیدیم و چنین خدائی به ایشان گفت، من همیشه با شما هستم، اگر نماز مقرره را مرتب خواندید و زکات مقرره را دادید و به پیغام آوران من ایمان آوردید و ایشان را یاری کردید و به چنین خدائی قرض نیکوئی دادید حتما از شما گناهانتان را پاک خواهم کرد و به باغهائی شما را میبرم که از زیر آنها جویبارها روان باشد پس بعد از این پیمان هر کس از شما کفران این پیمانها را کرد از راه راست من منحرف شده است (موضوع دوازده رئیس بنی اسرائیل، در باب اول از سفر اعدادِ تورات بطور مشروح بیان شده و چون قوم بنی اسرائیل از نسل دوازده فرزند يعقوب بودند در زمان موسی برای هر نسل رئیسی از خود آن نسل تعیین شد و شرح پیمانی که خالق عالم از بنی اسرائیل گرفت در سفر تثنیه از تورات است که 34 باب دارد و تمام آن پیمانی است که خالق عالم بوسیله حضرت موسی در سال آخر عمرش با بنی اسرائیل گرفته و سوره مائده در قرآن نیز مانند آن تعهد و پیمان الله برای مسلمانان است که بعد از این سوره گفتنی ها تمام میشود و پیغمبر اسلام متوجه میشود که به زودی به عالم دیگر خواهد رفت و در اول باب سیزده و آخر باب هجده از سفر تثنیه درباره شناخت پیغمبران حق و لزوم ایمان آوردن بنی اسرائیل به آنان مطالب مهمی میباشد) (12) | وَلَقَد أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ بَني إِسرائيلَ وَبَعَثنا مِنهُمُ اثنَي عَشَرَ نَقيبًا ۖ وَقالَ اللَّهُ إِنّي مَعَكُم ۖ لَئِن أَقَمتُمُ الصَّلاةَ وَآتَيتُمُ الزَّكاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلي وَعَزَّرتُموهُم وَأَقرَضتُمُ اللَّهَ قَرضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنكُم سَيِّئَاتِكُم وَلَأُدخِلَنَّكُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ ۚ فَمَن كَفَرَ بَعدَ ذٰلِكَ مِنكُم فَقَد ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ | 5:12 |
پس بواسطه اینکه بنی اسرائیل عهد و پیمان خود را با الله شکستند ما ایشان را از خود رانده ایم و دلهایشان را از پذیرفتن حق سخت کردیم، چرا که کلمات پیغام الله را از جای خودش جابجا میکنند و مقداری از آنچه را به ایشان یاد آوری شده بود فراموش کردند (مخصوصا مطالب برکت و لعنتی را که در آخر کتاب پنجم تورات، یعنی آخر سفر تثنیه است فراموش کردند) و از این رو گاه به گاه بر خیانتکارانی از ایشان مطلع میشوی و فقط اندکی از آنان چنین صفاتی ندارند، پس تو نسبت به آنانکه هنوز خیانتشان بصورت خطرناک جلوه نکرده گذشت داشته باش و از ایشان چشم پوش زیرا الله چنین نیکو کارانی را دوست دارد (یکی از پیمان شکنی های ایشان این است که نماز موسی را که آنرا بنام مزمور 90 از مزامير داوود مشهور کرده اند، ترک کرده اند و چیز دیگری را بنام نماز میخوانند و به همین طور، کلیه مطالب حقیقی تورات اصلی را جابجا کرده اند و حلالهائی را حرام و حرامهائی را حلال نموده اند و بجای اینکه به پیغمبری حضرت عیسی و حضرت محمد بر طبق نشانه های تورات ايمان آورند برای حضرت عیسی موضوع عیسی، پسر الله است را ساختند و برای فرقه های اسلام عقاید بت پرستانه ای که اسرائیلیات نامیده میشود، در روایات آنها آوردند، تا بتوانند حضرت عیسی و حضرت محمد را دگرگون جلوه دهند و این دو را قابل دشمنی معرفی کنند، زیرا در اول باب هیجدهم از سفر تثنیه خالق عالم به آنان گفته هر کس آمد و گفت من پیغمبرم اگر نسبتهای خدائی به خود داد، او پیغمبری دروغگوست، او را باید بکشید اگر چه معجزات عجیبی از خود نشان دهد و اگر فقط خود را پیغام آور و راهنمای راه صحیح معرفی کرد و پیشگوئیهائی نیز نمود و پیشگوئیهای او همه درست آمد، او پیغمبر حقیقی است) (13) | فَبِما نَقضِهِم ميثاقَهُم لَعَنّاهُم وَجَعَلنا قُلوبَهُم قاسِيَةً ۖ يُحَرِّفونَ الكَلِمَ عَن مَواضِعِهِ ۙ وَنَسوا حَظًّا مِمّا ذُكِّروا بِهِ ۚ وَلا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلىٰ خائِنَةٍ مِنهُم إِلّا قَليلًا مِنهُم ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاصفَح ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُحسِنينَ | 5:13 |
و از کسانی که خود را نصارا میدانند، نیز عهد و پیمان لازم را گرفتیم، آنان نیز مقداری از آنچه را به ایشان یاد آوری شده بود، فراموش کردند و آن فراموشی ها باعث شد که میان آنان تا دوران آن قيامتی که در آخر دنیا بوجود خواهد آمد، دشمنی و کینه مخصوصی افکنیم و زود باشد که الله ایشان را به ساخته های غلطشان آگاه سازد (عهد و پیمانی که عیسویان آنرا فراموش کرده اند، مطالب باب هفتم از انجيل متا میباشد که اگر عیسویان آنرا عمل کنند از مسیحیت باطل فرقه های فعلی مسیحیت دست میکشند و دین اسلام حقیقی را می پذیرند چون این مطالب را توجه ندارند، فرقه فرقه شده اند و با یکدیگر دشمنی و کینه دارند، تا هزار آخر دنیا که زمان قیامت اول و هزاره ترقی علم است، فرا رسد، یعنی همان زمانهائی که الان در ابتدای آن هستیم و به زودی طبق این پیشگوئی قرآن فرقه های مذهبی عیسوی با هم متحد خواهند شد) (14) | وَمِنَ الَّذينَ قالوا إِنّا نَصارىٰ أَخَذنا ميثاقَهُم فَنَسوا حَظًّا مِمّا ذُكِّروا بِهِ فَأَغرَينا بَينَهُمُ العَداوَةَ وَالبَغضاءَ إِلىٰ يَومِ القِيامَةِ ۚ وَسَوفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانوا يَصنَعونَ | 5:14 |
ای اهل کتاب، پیغمبر ما برای شما آمده و او بسیاری از آنچه را شما از کتاب آسمانی خود پنهان میدارید، برای شما روشن میسازد و از روشن کردن بسیاری دیگر، چشم میپوشد و همراه این پیغمبر برای شما از الله نوری و کتاب آسمانی روشنی آمده (15) | يا أَهلَ الكِتابِ قَد جاءَكُم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَكُم كَثيرًا مِمّا كُنتُم تُخفونَ مِنَ الكِتابِ وَيَعفو عَن كَثيرٍ ۚ قَد جاءَكُم مِنَ اللَّهِ نورٌ وَكِتابٌ مُبينٌ | 5:15 |
و الله بوسیله این کتاب هر کسی را که دنبال خوشنودی او رود به راههای رستگاری راهنمائی میکند و آنان را از تمام انواع تاریکیها روی اجازه خودش، بسوی آن یگانه نور هدایت، که هدایت تمام پیغمبران حقیقی است بیرون می آورد و ایشان را به راهی مستقیم هدایت میکند (چون مطالب قرآن تمامش گفتنی های لازم دینی را به روشنی گوشزد کرده، احتیاجی نبود که در قرآن تمام موضوعات مخفی شده از انجيل حقیقی حضرت عیسی آشکار گردد و این موضوع در علامت پیغمبری که خواهد آمد و تمام گفتنی ها را خواهد گفت در انجيل يوحنا باب 14 و 15 هست و او را در انجیل بنام فارقلیط یعنی آموزگار خواهید یافت) (16) | يَهدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَيُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ بِإِذنِهِ وَيَهديهِم إِلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ | 5:16 |
کسانی که گفتند، الله همان مسیح پسر مریم است، کفران راه پیغمبران را کرده اند، بگو اگر چنین باشد، آن زمانی که الله خواست، خودِ مسیح پسر مریم را از بین ببرد، از چنین خدای هلاک شونده ای، چه کسی اختیار داشت، چیزی را از الله باز دارد (این استدلال، درباره خدا دانستن مادر عيسی و یا تمام کسانی که در زمین میباشند، نیز درست است و با بودن چنین آیه ای در قرآن، وای بر کسانیکه حضرت علی یا بعضی دیگر از انسانها را مظهر الله میدانند) و حال آنکه حکومت تمام آسمانها و زمین و آنچه میان این دو میباشد، در اختيار الله است و او هر چه را بخواهد می آفریند و چنین خدائی بر هر چیزی تواناست (17) | لَقَد كَفَرَ الَّذينَ قالوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ المَسيحُ ابنُ مَريَمَ ۚ قُل فَمَن يَملِكُ مِنَ اللَّهِ شَيئًا إِن أَرادَ أَن يُهلِكَ المَسيحَ ابنَ مَريَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرضِ جَميعًا ۗ وَلِلَّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَما بَينَهُما ۚ يَخلُقُ ما يَشاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ | 5:17 |
هم یهودیان و هم نصرانیان گفتند، مائیم پسران الله و دوستانش، بگو پس چرا الله شماها را به گناهانتان عذاب میکند؟ (منظور این است که پس چرا در دنیا اگر خطائی بکنید، بوسیله قوانین الله نتیجه بد خطای خود را می بینید؟) بلکه شما هم بشری هستید و جزئی از مخلوقات الله میباشید که الله برای هر کس بخواهد روی قوانینش گناه او را ندیده میگیرد یا او را عذاب میکند (مقصود این است که در دنیا و آخرت جز از طریق قوانين الله و روی سزاواریها با کسی رفتار نمیشود و هیچ دسته ای بدون جهت مورد عنایت یا عذاب الله قرار نمی گیرد) و حکومت و قوانین آسمانها و زمین و هر چه میان این دو میباشد، در اختيار الله است و بازگشت همه کس و همه چیز بسوی اوست (تمام مخلوقات چون جزئی از قدرت الله هستند، عاقبت بسوی مرکز قدرت الله که عرش است با فاصله هائی کم و بیش نزدیک بطور غیر مستقیم و یا مستقیم باز میگردند، زیرا از آن درست شده اند، مثلا انسانها بدنشان به زمین برمیگردد و به همین طور هر چیز به مرکز خودش برمیگردد و همه چیزها دیر یا زود بسوی مرکز قدرت خلقت برمیگردند) (18) | وَقالَتِ اليَهودُ وَالنَّصارىٰ نَحنُ أَبناءُ اللَّهِ وَأَحِبّاؤُهُ ۚ قُل فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنوبِكُم ۖ بَل أَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ ۚ يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشاءُ ۚ وَلِلَّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَما بَينَهُما ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ | 5:18 |
ای اهل کتاب، برای شما پیغمبر ما آمده است، پیغمبری که برای شما واضح میکند، زمانی که پیغمبران گذشته در میان مردم نبودند، نسبت به راهنمائیهای آنان چه خرابکاریهائی شده و این پیغمبر جدید برای این آمده تا نگوئید هیچ بشارت دهنده صحیح و اعلام خطر کننده صحیحی برای ما نیامده، پس بدانید که بشارت دهنده و اعلام خطر کننده صحیحی برای شما آمده است و الله بر هر چیزی توانا میباشد (غیر از پیغمبر اسلام که پیغامش قرآن مجید است هیچ شخصی و هیچ پیغامی فعلا در دنیا موجود نیست که با دلیلهائی منطقی تمام جزئیات زندگی پس از مرگ و نتایج کارهای دنیائی انسان را در آخرت تشریح نماید. تمام کتابهای آسمانی گذشته را عوام فریبان مذهبی کم و بیش عوض کرده اند، جز قرآن که متاسفانه آنرا هم سوءاستفاده چیان مذهبی در تفسیرهای غلط خود در نزد کسانی که به متن قرآن اطلاع ندارند، عوض و زیر و رو کرده اند و باید دانست که منظور از کتاب آسمانی، نه آنست که نوشتهای از آسمان آمده باشد، بلکه کتاب به مطالب ثابت و لازم میگویند و تمام کتابهای آسمانی مطالب مستدل و ثابت و لازم و صحیح بوده اند که در نزد هر قومی مقداری از آنها صحیح مانده و مقداری عوض شده است) (19) | يا أَهلَ الكِتابِ قَد جاءَكُم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَكُم عَلىٰ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَن تَقولوا ما جاءَنا مِن بَشيرٍ وَلا نَذيرٍ ۖ فَقَد جاءَكُم بَشيرٌ وَنَذيرٌ ۗ وَاللَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ | 5:19 |
و هنگامی که موسی برای قوم خود گفت، که ای قوم من نعمت الله را بیاد آورید و آن زمان را بیاد آورید که او در میان شما پیغمبران را قرار داد (یعنی در زمان حضرت ابراهیم، به ابراهیم گفت که من مقرر کرده ام که پیغمبرانی در نسل تو پیدا شوند) و شما را فرمانروایانی کرد و به شما چیزهائی داد که به هیچیک از مردم نداد (این سخنان موسی نیز اشاره به وعده ای میباشد که خالق عالم به ابراهيم داد و آن در شماره 17 و 18 از باب 22 از سفر پیدایش است و حضرت موسی این سخنان را در وقتی گفت که میخواست قوم خود را برای تصرف شهرهای فلسطین بفرستد که شرح آن در سفر اعداد مخصوصا در باب 13 و 14 میباشد) (20) | وَإِذ قالَ موسىٰ لِقَومِهِ يا قَومِ اذكُروا نِعمَةَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ جَعَلَ فيكُم أَنبِياءَ وَجَعَلَكُم مُلوكًا وَآتاكُم ما لَم يُؤتِ أَحَدًا مِنَ العالَمينَ | 5:20 |
ای قوم من اکنون آنزمان رسیده که به آن زمین مقدسی که الله برای شما لازم شمرده، هجوم آورید و عقب نشینی نکنید که زیان خواهید دید (21) | يا قَومِ ادخُلُوا الأَرضَ المُقَدَّسَةَ الَّتي كَتَبَ اللَّهُ لَكُم وَلا تَرتَدّوا عَلىٰ أَدبارِكُم فَتَنقَلِبوا خاسِرينَ | 5:21 |
گفتند ای موسی در آن قومی پُر زور است و ما تا آنان از آن خارج نشوند، داخل آن نخواهیم شد، اول باید آنان از آن خارج شوند تا بعد ما داخل آن گردیم (22) | قالوا يا موسىٰ إِنَّ فيها قَومًا جَبّارينَ وَإِنّا لَن نَدخُلَها حَتّىٰ يَخرُجوا مِنها فَإِن يَخرُجوا مِنها فَإِنّا داخِلونَ | 5:22 |
دو مرد که رئیس گروهی بودند که میترسیدند، اگر حمله نکنند ممکن است از نعمت های مورد وعده الله محروم شوند، به دیگران گفتند شما باید اول به دروازه شهر آنان هجوم آورید تا بعد از هجوم بر آنان غلبه کنید و اگر حقیقتا به وعده های الله ایمان آورده اید بر او توکل نمائید (این دو مرد چنانکه در باب چهاردهم از سفر اعداد است، یوشع و کالیب، دو سردار از سرداران 12 گانه قوم بنی اسرائیل بودند که هریک رئیس یک قوم از آن دوازده قوم بودند) (23) | قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذينَ يَخافونَ أَنعَمَ اللَّهُ عَلَيهِمَا ادخُلوا عَلَيهِمُ البابَ فَإِذا دَخَلتُموهُ فَإِنَّكُم غالِبونَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلوا إِن كُنتُم مُؤمِنينَ | 5:23 |
دیگران گفتند، ای موسی تا زمانی که آنان در آن سرزمین هستند، ما هرگز و بهیچوجه بدان هجوم نخواهیم آورد، پس فقط خودت و پروردگارت بروید و با آنان جنگ کنید و ما همینجا می نشینیم ( آن سرزمین، سرزمین وسیع فلسطينيان بود که کنعان گفته میشد و حکومتهای مختلف و لشگریانی رشید و زورمند داشت) (24) | قالوا يا موسىٰ إِنّا لَن نَدخُلَها أَبَدًا ما داموا فيها ۖ فَاذهَب أَنتَ وَرَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدونَ | 5:24 |
موسی به پروردگار خود گفت، پروردگارا من جز اختیار خودم و برادرم را ندارم و خودت میان ما و این قوم نا فرمان را جدا نما (25) | قالَ رَبِّ إِنّي لا أَملِكُ إِلّا نَفسي وَأَخي ۖ فَافرُق بَينَنا وَبَينَ القَومِ الفاسِقينَ | 5:25 |
پروردگار موسی به او گفت، پس پیروزی بر آن سرزمین بر ایشان چهل سال حرام میباشد و در عرض این مدت آنان در بیابان سرگردان خواهند بود و تو بر چنین قوم عصیانگر اندوه مخور (این داستان حقیقی از آن رو در قرآن آمده، تا اولا بنی اسرائیل متوجه خود خواهی ها و گناههای بزرگ تاریخی خود بشوند و بدانند در صورتی دوست الله هستند که دستورات الله را عمل کنند و الا مورد خشم الله هستند و خالق عالم برای اولاد اسرائیل بودن آنان با موسائی بودن آنان کوچکترین ارزشی نمیگذارد و به همینطور نسبت به مسلمانان دنیا و مسیحیان دنيا، ثانیا این داستان مسلمانان زمان پیغمبر اسلام را می آموزد که نباید روی اتکا به وعده های پیروزی الله، تنبلی کنند و برای زیاد کردن قدرت خود کوشش ننمایند، همین تذکرات باعث شد همان اقداماتی را کردند که بعد از وفات حضرت موسی بنی اسرائیل طبق دستور الله انجام دادند. یعنی همانطور که جانشین موسی یوشع بن نون و فرمانده قوایش کاليب لشگریان بنی اسرائیل را برای تصرف سرزمین کنعان و فلسطین حرکت دادند و پیروز شدند، جانشین پیغمبر اسلام ابوبکر نیز به فرماندهی کل خالد بن ولید برای تصرف ممالک عراق و شامات و فلسطین اقدامات پیروزمندانه ای روی کمکهای الله انجام دادند، شرح جزئیات این اقدامات و مقدمات آنرا در کتاب تاریخ اسلام من در حوادث میان سال 6 و غزوه موته تا سال 12 و 13 هجری که فتح عراق و شام و فلسطین بدست مسلمانان انجام گرفت خواهید دید و ضمنا با اشتباهی که من در چاپ های قبل این تفسیر روی اتکا به روایاتی جعلی درباره اسامة بن زید مرتکب شدم، پی خواهید برد ضمنا روز دقیق وفات پیغمبر، از روایتی بدست می آید که در آن گفته شده 81 روز بعد از روز جمعه عرفه حجة الوداع که روز نزول سوره مائده بود، در روز دوشنبه پیغمبر اسلام وفات یافت و با این حساب اگر ماه صفر سال یازدهم 29 روز باشد روز وفات دوم ربیع الاول میشود و اگر 30 روز باشد اول آن ماه است) (26) | قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيهِم ۛ أَربَعينَ سَنَةً ۛ يَتيهونَ فِي الأَرضِ ۚ فَلا تَأسَ عَلَى القَومِ الفاسِقينَ | 5:26 |
و تو ای پیغمبر بر بنی اسرائیل حکایت دو پسر آدم را روی حقیقتش بخوان، وقتی آن دو هدیه ای را برای جلب توجه خالق عالم هدیه کردند و هدیه یکی پذیرفته شد و هدیه دیگر مورد قبول قرار نگرفت، دومی به اولی گفت تو را خواهم کشت، اولی گفت این کار الله است که همیشه از پرهیزکاران کارشان را می پذیرد (دومی با اینکه بزرگتر از اولی بود چون لیاقت نداشت، خواهر نزدیکتر خود، ولی خوشگلتر خود را به زنی بگیرد مردود شد و این میرساند که خالق عالم بی جهت برای کسی روی اینکه پدرش کیست یا دینش به چه اسمی است یا از حیث سن بزرگتر است ارزشی مقرر نمیکند و جز پرهیز از افکار و کارهای بد و داشتن عقیده صحیح و عمل کردن کارهای خوب روی دستورات الله راهی دیگر برای رستگاری نیست. باید دانست که دومی، پسر اول آدم بود و نامش بر طبق متن تورات فعلی قائین است که در میان مسلمانان معروف به قابيل شده، چون او با یک دختر بطور دوقلو بدنیا آمد و بعد از تولد او برادرش هابیل نیز با دختری دیگر متولد شد و نمی شد قابیل با دختر هم تولدش زناشوئی نماید و باید با هم تولدِ هابیل ازدواج کند، تا هر چه ممکن است از هم خونی دورتر باشند، به دستور الله از طریق آدم مقرر شد قابیل دختر دورتر را که زشت تر بود به همسری خود در آورد و قابيل هم تولدِ خود را که خوشگلتر بود میخواست و همین اختلاف باعث شد که اعتراضی کند و پدرش آدم گفت هریک از شما دو تا هدیه ای تقديم الله کنید، هدیه هر یک که بوسیله آتشی آسمانی بسوزد، او برای تصاحب دختر خوشگلتر مورد رضای الله است و چون هدیه هابیل که گوسفندی بود پذیرفته شد، قابیل که هدیه اش خوشه هائی از گندم بود و آتش نگرفت ناراحت شد و بفکر کشتن برادرش افتاد) (27) | وَاتلُ عَلَيهِم نَبَأَ ابنَي آدَمَ بِالحَقِّ إِذ قَرَّبا قُربانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِما وَلَم يُتَقَبَّل مِنَ الآخَرِ قالَ لَأَقتُلَنَّكَ ۖ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ المُتَّقينَ | 5:27 |
و تو اگر بسوی من دستت را دراز کنی که مرا بکشی، من برای کشتن تو دستم را دراز نمی کنم، زیرا من از الله که پروردگار جهانیان است میترسم (28) | لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقتُلَني ما أَنا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيكَ لِأَقتُلَكَ ۖ إِنّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ العالَمينَ | 5:28 |
من میخواهم تو دچار گناهی نسبت به من و خودت شوی و از یاران آتش دوزخ گردی و این مجازات هر ستمکاریست (29) | إِنّي أُريدُ أَن تَبوءَ بِإِثمي وَإِثمِكَ فَتَكونَ مِن أَصحابِ النّارِ ۚ وَذٰلِكَ جَزاءُ الظّالِمينَ | 5:29 |
پس روح آن دومی برای او کشتن برادرش را آسان شمرد در نتیجه او را کشت و پس از کشتن از زیانکاران شد (30) | فَطَوَّعَت لَهُ نَفسُهُ قَتلَ أَخيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصبَحَ مِنَ الخاسِرينَ | 5:30 |
و الله کلاغی را برانگیخت تا در مقابل او زمین را برای مخفی کردن جسد کلاغی دیگر بکند، تا پسر آدم ببیند چگونه باید جسد برادر خود را بپوشاند، چون پسر آدم چنین دید گفت وای بر من آیا من آن اندازه عاجز بودم که نتوانستم مانند این کلاغ جسد برادرم را در زمین بپوشانم و در آن زمان از کار بد خود پشیمان شد (این داستان علاوه بر اینکه میرساند انسانهای اولیه کم کم از حیوانات و حوادث چیزهائی یاد گرفتند، میرساند انسان اولیه پس از نفوذ روح قابل فهم انسانی در دو انسان نمای وحشی زمینی که از تکامل حیوانات پدید آمدند، انسان اولیه شدند و نباید انسان نماهای وحشی را که فهم ندارند، جزو انسانها آورد و علاوه بر این از این داستان معلوم میشود، انسان هر اندازه در فهم موضوعات عاجز باشد، بیشتر به قدرت بازوی خود مینازد و بیشتر به کارهای خشونت آمیز و هوسرانیها و جنایت و قتل میپردازد) (31) | فَبَعَثَ اللَّهُ غُرابًا يَبحَثُ فِي الأَرضِ لِيُرِيَهُ كَيفَ يُواري سَوءَةَ أَخيهِ ۚ قالَ يا وَيلَتىٰ أَعَجَزتُ أَن أَكونَ مِثلَ هٰذَا الغُرابِ فَأُوارِيَ سَوءَةَ أَخي ۖ فَأَصبَحَ مِنَ النّادِمينَ | 5:31 |
روی این داستان بود که ما بر بنی اسرائیل در کتاب تورات توضیح دادیم، هر کس انسانی را بی جهت بدون آنکه او کسی را کشته باشد یا در زمین آشوبی کرده باشد، بکشد، به مانند آن است که تمام مردم را کشته است و هر کس باعث زندگی چنین انسان خوبی شود، چنانست که تمام مردم را به زندگی خوبی رسانده است (این مطالب اشاره به این است که وجود فرد صالح و دور اندیش ممکن است باعث تربیت نسلهائی شود و دنیائی بوسیله فعالیت او اصلاح شوند چنانکه وجود پیغمبران چنین ارزشی را داشته و هرگاه کسی یک نفر مصلح فعال را بکشد، گوئی جامعه و نسلهای زیادی را از زندگی خوبی که در اثر اصلاح آن شخص ممکن بود بدست آورند، نابود کرده است و از این توضيح فهمیده میشود که مجازات قتل در اسلام با در نظر گرفتن ارزش مقتول و بیشتر بودن تاثیر قتل شدیدتر میگردد) و برای بنی اسرائیل پیام آوران ما با آن مطالب روشن کننده حقایق دینی آمدند و بسیاری از بنی اسرائیل بعد از آمدن آنان نیز در زمین به زیاده روی پرداختند (32) | مِن أَجلِ ذٰلِكَ كَتَبنا عَلىٰ بَني إِسرائيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفسًا بِغَيرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِي الأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعًا وَمَن أَحياها فَكَأَنَّما أَحيَا النّاسَ جَميعًا ۚ وَلَقَد جاءَتهُم رُسُلُنا بِالبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيرًا مِنهُم بَعدَ ذٰلِكَ فِي الأَرضِ لَمُسرِفونَ | 5:32 |
حال که مؤمنان به پیغمبر اسلام قدرت یافته اند، مجازات کسانی که با الله و پیغمبرش می جنگند و در زمین برای فساد میکوشند، این است که کشته شوند یا به صلیبشان کنند و یا دستها و پاهای ایشان یکی چپ و دیگری راست بریده شود، یا اینکه آنان را از محل سکونتشان به محل دیگری اخراج نمایند، آنچه گفته شد مجازاتی است دنیایی که فقط یک رسوائی است برای ایشان و در آخرت عذاب بس بزرگی خواهند داشت (33) | إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبونَ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَيَسعَونَ فِي الأَرضِ فَسادًا أَن يُقَتَّلوا أَو يُصَلَّبوا أَو تُقَطَّعَ أَيديهِم وَأَرجُلُهُم مِن خِلافٍ أَو يُنفَوا مِنَ الأَرضِ ۚ ذٰلِكَ لَهُم خِزيٌ فِي الدُّنيا ۖ وَلَهُم فِي الآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ | 5:33 |
این مجازات برای کسانی نیست که قبل از آنکه بر گرفتن ایشان، متصدیان مربوطه قدرت یابند، توبه کنند و در این مورد بدانید که الله گناه بخش و مهربان می باشد (چون در آن زمان بیشتر فسادکاران شهر مدینه از بنی اسرائیل بودند، قانون جلوگیری از فساد کاران مختلف با اشاره به آنان آمده و این قانون باید به تشخیص حکومت و قاضی دادگاه به نسبت شدت و ضعف فساد، درباره فساد کاران مختلف اجرا شود، با توجه به آیه 61 از سوره احزاب) (34) | إِلَّا الَّذينَ تابوا مِن قَبلِ أَن تَقدِروا عَلَيهِم ۖ فَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ | 5:34 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، از الله بترسید و برای رسیدن به رضایت الله از آن وسیله مقرره شده، استفاده نمائید ( آن وسیله مقرر شده در آیه 57 از سوره اسراء است که برای مؤمنان به اسلام این است که از هر وسیله ای که برای رستگاری در قرآن قید شده، مانند توبه و ایمان صحیح و عمل صالح و صبر و فداکاری و جهاد استفاده نمایند و عجیب است که در تفسیر این آیه گروههائی از مسلمانان و علمای ایشان به جای اینکه این وسیله های ذکر شده در قرآن را متذکر شوند، گفته اند که این وسیله شفاعت پیغمبر و امام از گناهکاران است، آن هم شفاعت به صورت پارتی بازی و حال آنکه اقلا باید گفته باشند که راهنمائی های پیغمبر و امام برای کسانی که سخن آنان را عمل کنند وسیله و شفیع بخشش گناهان سابق بعد از توبه میشود) و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید (35) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابتَغوا إِلَيهِ الوَسيلَةَ وَجاهِدوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ | 5:35 |
کسانی که کفران راهنمائی های قرآن را کردند، اگر تمام آنچه در زمین باشد را دو برابر کنند و بخواهند آنرا برای دور شدن از عذابِ روز قیامت بدهند، از ایشان قبول نخواهد شد و عذابی دردناک برای آنان خواهد بود (36) | إِنَّ الَّذينَ كَفَروا لَو أَنَّ لَهُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا وَمِثلَهُ مَعَهُ لِيَفتَدوا بِهِ مِن عَذابِ يَومِ القِيامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنهُم ۖ وَلَهُم عَذابٌ أَليمٌ | 5:36 |
در آن زمان می خواهند از آن آتش سوزان بیرون آیند، لیکن نمی توانند خارج شوند بلکه برای ایشان عذابی است پا برجا (37) | يُريدونَ أَن يَخرُجوا مِنَ النّارِ وَما هُم بِخارِجينَ مِنها ۖ وَلَهُم عَذابٌ مُقيمٌ | 5:37 |
هر دزد را چه مرد باشد و چه زن دست ببرید و این مجازاتِ روحیه ای است که در طریق دزدی بدست آوردند و عبرتی است از جانب الله و الله پر قدرتی است با حکمت (یعنی اگر چه الله روی قدرتی که دارد می تواند نگذارد که دزدان مال مردم را بدزدند، لیکن مصلحت او بر آن است که به دزد نیز اختیار دهد، تا زندگی جامعه روی همین اختيارها ترقی کند و افراد برای آخرت نمره هائی مناسب با کارهای حکومت آخرت بدست آورند) (38) | وَالسّارِقُ وَالسّارِقَةُ فَاقطَعوا أَيدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ | 5:38 |
پس کسی که بعد از ظلم کردنش (دزدی ظلم است) توبه نمود و کار بد خود را جبران کرد و دیگر بد نکرد الله توبه او را می پذیرد زیرا الله در اینگونه موارد آمرزنده و مهربان می باشد (به شرطی توبه دزد و هر نوع فسادکار دیگری مانع مجازات دنیایی او میشود که بر طبق آیه 34 همین سوره، قبل توبه اش پیش از گرفتنش به وسیله مردم یا متصدیان حکومت باشد و ضمنا کسی که دزدی او اول بار باشد و مقدار دزدی او ظلم مؤثری به صاحب مال نباشد مجازاتش بر طبق همین آیه کمتر از بریدن دست است و اگر بعد از بریدن دست نیز باز دزدی کرد، دست دیگرش را هم می برند تا دیگر توانائی دزدی نداشته باشد، در جامعه های مسلمان امروز که این تنبيه ها اجرا میشود، تعداد دزد کم است و حتی دزد وجود ندارد) (39) | فَمَن تابَ مِن بَعدِ ظُلمِهِ وَأَصلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتوبُ عَلَيهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ | 5:39 |
آیا ندانسته ای که الله حکومت آسمانها و زمین را در اختیار خود دارد؟ هر کس را بخواهد عذاب میکنند و هر کس را بخواهد از گناهش در می گذرد و الله بر هر چیزی تواناست (خالق عالم چون حکومت جهان را در اختیار دارد درست نیست که بر خلاف نظم حکومتی خود از قدرتش بدون مصلحت استفاده کند، بلکه روی قوانینی که نهاده هر کس را عذاب می کند و یا از گناهش می گذرد و مردمی که توقع قدرت نمائی غیر عادی از خالق دارند، فقط منافع خصوصی کوچک خودشان را می بینند نه مصالح عظيم جهانی را) (40) | أَلَم تَعلَم أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ وَيَغفِرُ لِمَن يَشاءُ ۗ وَاللَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ | 5:40 |
آی پیغام رسان، مبادا آنانکه در کفران کوشش میکنند، تو را آزرده خاطر گردانند، این کفران کنندگان یا از کسانی هستند که با دهانهای خود می گویند ایمان آورده ایم و دلهاشان ایمان نیاورده و یا از یهودیان می باشند که به دروغهای دینی گوش میدهند و به نفع دشمنان اسلام گوش میدهند، به نفع دشمنانی که هنوز نزد تو نیامده اند و سخنانی که از قول تو می شنوند، از جاهای خود جا به جا میکنند و به کسانی که سخن ایشانرا می شنوند می گویند، آنها بد است و اگر سخنانی که ما می پسندیم به شما گفته شود بگیرید و از غیر سخن مورد پسند ما دوری نمائید، حقیقت این است که هر کس را الله بخواهد (قانون الله بخواهد) که در فساد و آشوب گرفتار شود، تو ای پیغمبر، هرگز نمی توانی چیزی را که از الله باید به او برسد، به اختیار خودت برطرف سازی، اینگونه اشخاص را الله نمی خواهد (قانون الله نمی خواهد) درونشان را پاک سازد، برای ایشان در دنیا رسوایی و پستی ای خواهد بود و در آخرت عذاب بس بزرگی خواهند داشت (امروزه نیز اکثر مردم علاقه به شنیدن دروغ های مذهبی و اجتماعی دارند و اکثر کسانی که می گویند به اسلام و قرآن ایمان آورده ایم، به دروغهائی که به نام روایات در کتب معتبره خود دارند، بیشتر از متن آیات قرآنی توجه دارند و اکثر مفسران قرآن معنای مطالب قرآن را به وسیله تفسیرهای غلطی که از روایات به دست می آید در تفسیرهای خود تحریف و جابجا کرده اند و مردم با اینکه اختلافات مفسران و فقیهان را می بینند، به سخنان پر موهوم اختلاف اندازان بیشتر توجه دارند و حال آنکه طبق این آیه کفران متن پیغام الله و کفران عقل انسانی خود کرده اند) (41) | يا أَيُّهَا الرَّسولُ لا يَحزُنكَ الَّذينَ يُسارِعونَ فِي الكُفرِ مِنَ الَّذينَ قالوا آمَنّا بِأَفواهِهِم وَلَم تُؤمِن قُلوبُهُم ۛ وَمِنَ الَّذينَ هادوا ۛ سَمّاعونَ لِلكَذِبِ سَمّاعونَ لِقَومٍ آخَرينَ لَم يَأتوكَ ۖ يُحَرِّفونَ الكَلِمَ مِن بَعدِ مَواضِعِهِ ۖ يَقولونَ إِن أوتيتُم هٰذا فَخُذوهُ وَإِن لَم تُؤتَوهُ فَاحذَروا ۚ وَمَن يُرِدِ اللَّهُ فِتنَتَهُ فَلَن تَملِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيئًا ۚ أُولٰئِكَ الَّذينَ لَم يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلوبَهُم ۚ لَهُم فِي الدُّنيا خِزيٌ ۖ وَلَهُم فِي الآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ | 5:41 |
این کفران کنندگان که علاقه شدیدی به شنیدن دروغهای دینی دارند، مال حرام خور نیز می باشند (علت اینکه اکثر مردم به شنیدن دروغهای دینی از پیشوایان سوءاستفاده چی علاقه دارند، نه روی نادانی آنهاست که مقصر نباشند، بلکه علاقه ایشان به خوردن مال حرام است که می بینند به وسیله کلاههای شرعی پیشوایان سوءاستفاده چی خود می توانند، مال مردم را بخورند و به امید شفاعت و پارتی بازی ای که سوءاستفاده چیان مذهبی بر آنان تلقین کرده اند، خود را بفریبند و وای بر آنانکه به اینان می گویند، اگر میخواهی مالت حلال شود قسمتی را به ما بده تا حلال شود آیا این هر دو دسته مال حرام خوار نیستند؟) پس اینگونه اشخاص اگر برای داوری نزد تو آمدند، اگر صلاح دانستی میانشان داوری نما و یا از ایشان روی بگردان و اگر از ایشان روی بگردانی، آنان چیزی به تو ضرر نخواهند زد و اگر هم داوری کردی از روی عدالت میانشان داوری کن، زیرا الله عدالت کنندگان را دوست میدارد (از این آیه و آیه قبل و بعد پیداست که آنان مایل بودند پیغمبر اسلام به نفعشان داوری کند نه روی حق و حقیقت والا با اینکه علاقه به شنیدن سخنان علمای یهود داشتند چرا در داوری و قضاوت نزد آنان نمی رفتند) (42) | سَمّاعونَ لِلكَذِبِ أَكّالونَ لِلسُّحتِ ۚ فَإِن جاءوكَ فَاحكُم بَينَهُم أَو أَعرِض عَنهُم ۖ وَإِن تُعرِض عَنهُم فَلَن يَضُرّوكَ شَيئًا ۖ وَإِن حَكَمتَ فَاحكُم بَينَهُم بِالقِسطِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقسِطينَ | 5:42 |
و آنان با اینکه نزدشان تورات است و فرامین الله در آن میباشد، چرا برای داوری نزد تو می آیند؟ و اینکه آنان به داوری تورات پشت می کنند، دلیل بر آنست که به تورات نیز ایمان حقیقی ندارند (امروزه نیز یهودیان و مسیحیان اگر حقیقتا به تورات و انجيل خود ایمان می داشتند، باید از داوری این دو کتاب که هر دو راه شناخت پیغمبر حق را طوری بیان کرده اند که حقانیت دین اسلام و پیغمبرش کاملا واضح می گردد مسلمان شده باشند و این داوری هم در تورات در اول باب 13 و آخر باب 18 از سفر تثنیه است و هم در باب هفتم از انجيل متى، ضمنا این آیه قرآن میرساند که تورات و انجیل همه اش تحریف و عوض نشده بلکه مطالب موجود در آن دو کتاب طوریست که هر شخص حق جوئی میتواند بفهمد، چه مطالبی از تورات و انجیل عوض شده و چه مطالبش عوض نشده مخصوصا از طریق راهنمائی های قرآن، ما می توانیم تورات و انجیل را از کم و زیاد آن پاک سازیم و آن دو کتاب دست خورده را تصحیح نمائیم و بر این توضیحات است که نباید مسلمانان محقق تورات و انجیل را رها کنند و قرآن مجید را برای خود بدون توجه به تورات و انجیل فعلی کافی بدانند، زیرا بعضی جاهای قرآن اشاره مختصری میباشد از مفصلی که در تورات و انجیل است و تحریف هم نشده و باید بدانند هر جای این دو کتاب تحریف شده باشد، قرآن بطور واضح آنرا تصحیح کرده است) (43) | وَكَيفَ يُحَكِّمونَكَ وَعِندَهُمُ التَّوراةُ فيها حُكمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّونَ مِن بَعدِ ذٰلِكَ ۚ وَما أُولٰئِكَ بِالمُؤمِنينَ | 5:43 |
تورات را نیز ما فرو فرستادیم که فرو فرستنده قرآن هستیم (گوینده خالق عالم است) در تورات نیز هدایت و نوری می باشد که بوسیله آن انبیای حقیقی بنی اسرائیل که خود تسلیم حقایق تورات بودند، برای یهودیان حقیقی و استادان ایشان و دانشمندان ایشان قضاوت و داوری می کردند و این قضاوت روی چیزهائی از کتاب الله بود که مورد تقاضا بود تا حفظش نمایند و خود همیشه بر راستی آنها گواه بودند، پس شما که طرفداران حقایق دینی هستید از مردم نترسید، بلکه از من بترسيد و مطالب روشن و با ارزش مرا کم ارزش حساب نکنید و بدانید کسانی که روی آنچه الله نازل کرده قضاوت نکرده اند، کفران کنند گان حقیقی دینی هستند (44) | إِنّا أَنزَلنَا التَّوراةَ فيها هُدًى وَنورٌ ۚ يَحكُمُ بِهَا النَّبِيّونَ الَّذينَ أَسلَموا لِلَّذينَ هادوا وَالرَّبّانِيّونَ وَالأَحبارُ بِمَا استُحفِظوا مِن كِتابِ اللَّهِ وَكانوا عَلَيهِ شُهَداءَ ۚ فَلا تَخشَوُا النّاسَ وَاخشَونِ وَلا تَشتَروا بِآياتي ثَمَنًا قَليلًا ۚ وَمَن لَم يَحكُم بِما أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولٰئِكَ هُمُ الكافِرونَ | 5:44 |
و ما بر ایشان در تورات واجب کرده ایم که ارزش هر کس، به اندازه ارزش کسی است که همان ارزش را دارد و ارزش چشم نیز به ارزش چشم مشابه آن است، همچنین ارزش بینی به بینی و ارزش گوش به گوش و دندان به دندان و تمام جراحتها هر یک باید به اندازه ضررش مورد مجازات قرار گیرد، پس هر کس یکی از اینها را به طرز صحیحی با مالی ارزشیابی کرد، آن مال كفاره ایست برای کاری که شده و کسانی که روی آنچه الله نازل کرده قضاوت نکردند ستمکار حقیقی خواهند بود (برطبق قانون فوق مجازات قاتل و یا مجروح کننده روی ارزش قتل و جرح است که باید قاضيان دقت کنند، آن شخص که کشته شده برای خانواده و اجتماع چه ارزش داشته و از کشته شدن او چه ضرری به خانواده او یا جامعه می رسد، باید قاضيان کاری کنند که به وسیله قاتل آن ضرر جبران شود و اگر قاتل حاضر نشد، ضرر را جبران کند باید این ضرر به خودش و یا خانواده اش برسد، یعنی یا او را بکشند و یا خانواده اش آن ضرر را جبران نمایند و البته مقدار مجازات به نسبت شخصیت قاتل و مقتول فرق میکند و اینکه میگویند، مرد را برای کشتن زن نمی کشند، همه جا درست نیست، زیرا ممکن است ضرر کشته شدن زنی برای خانواده و اجتماع بیش از کشته شدن مردی باشد و حکم اینکه ارزش زن نصف ارزش مرد است در مرد و زنهای معمولی است که مرد نگهدار و خرج دهنده زن است و الا اگر في المثل زن بیوه ای نگهدار فرزندانی ناتوان بود و مجبور بود بیشتر از مرد معمولی کار کند، تا زندگی خود و فرزندان خود را تامین نماید، چنان زنی اگر کشته شود باید قاتل، دیه یک مرد که قیمتِ صد شترِ معمولی است بپردازد تا این قیمت سرمایه ای برای ادامه زندگی بازماندگان آن زن باشد و تازه باید قاضی به نسبت ارزش مرد یا زنی که کشته شده، این صد شتر را با ارزش تر یا کم ارزش تر به حساب آورد و قطعا در مورد قتلهای سیاسی تمام عاملان دور و نزدیک باید به مجازاتی متناسب با ارزش آن قتل برسند و به همینطور است مجازات مجروح کنندگان اشخاص و بنابر این دیه های تعیین شده در کتب فقهی علمای قدیم اسلام عمومیت ندارند، بلکه روى حد معمولی قتل و جراحات خیلی معمولی تعیین شده اند، به نسبت وضع اقتصادی و اجتماعی زمانهای قدیم) (45) | وَكَتَبنا عَلَيهِم فيها أَنَّ النَّفسَ بِالنَّفسِ وَالعَينَ بِالعَينِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالجُروحَ قِصاصٌ ۚ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفّارَةٌ لَهُ ۚ وَمَن لَم يَحكُم بِما أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّالِمونَ | 5:45 |
در دنبال انبیائی که برای بنی اسرائیل ذکر شد، عیسای پسر مریم را نبی کردیم، که او تصدیق کننده چیزهائی از تورات بود که در زمان او دست نخورده مانده بود و به او آن کتاب بشارت را دادیم (انجیل یعنی مجموعه ای که در آن بشارت نیکوکاران به بهشت و رستگاری حقیقی بود) در آن نیز هدایت و نوری بود و تصدیق چیزهائی از تورات را میکرد که در زمانش دست نخورده مانده بود، آری آن برای پرهیزکاران راهنما و پندی بزرگ بود (حضرت عیسی به مانند اشعيا و ارميا بود که پیغام گیر و نبی ای بزرگ بودند و کتاب نازل شده بر آنان به مانند کتاب تورات و قرآن کامل و همه جانبه و محتوی تمام موضوعات دینی نبود، بلکه اینان طرفدار اجرای تورات بودند و آنچه بر آنان وحی شده بود، در زمینه مخالفت با تحريفهائی بود که علمای سوءاستفاده چی یهود نسبت به متن اصلی تورات انجام داده بودند، تا سوءاستفاده از مذهب يهود کنند، متاسفانه امروزه از انجیل اصلی خیلی کمتر از مطالب کتاب اشعيا و ارمیا دست نخورده مانده است و با این حال از مطالب همین انجیل های تحریف شده هر شخص حقا حق جوئی می تواند حقایق دین عیسی و سایر پیغمبران الله را بفهمد، مخصوصا در باب هفتم از انجيل متى) (46) | وَقَفَّينا عَلىٰ آثارِهِم بِعيسَى ابنِ مَريَمَ مُصَدِّقًا لِما بَينَ يَدَيهِ مِنَ التَّوراةِ ۖ وَآتَيناهُ الإِنجيلَ فيهِ هُدًى وَنورٌ وَمُصَدِّقًا لِما بَينَ يَدَيهِ مِنَ التَّوراةِ وَهُدًى وَمَوعِظَةً لِلمُتَّقينَ | 5:46 |
و باید اهل انجیل از روی چیزهائی قضاوت و داوری کنند که الله در آن نازل کرده (نه از چیزهای تحریف شده و ساختگی منسوب به لوقا و مرقس و متی و یوحنا و سایر پیشوایان مختلف گو که پابند به روایات دروغ مذهبی و موهوم اند) و کسانی که از روی آنچه الله نازل کرده قضاوت نکردند سرکشان حقیقی هستند (47) | وَليَحكُم أَهلُ الإِنجيلِ بِما أَنزَلَ اللَّهُ فيهِ ۚ وَمَن لَم يَحكُم بِما أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولٰئِكَ هُمُ الفاسِقونَ | 5:47 |
و بسوی تو نیز این مطالب محکم و درست را سزاوار بود که فرو فرستادیم و آن راست معرفی کننده ی تمام مطالبی است که درون آن است و نگهدارنده قسمتهای درون خود می باشد (وضع آیات قرآنی نسبت به هم طوریست که می تواند جاهای مبهم و مجمل خود را روشن سازد و لذا گفته اند قرآن را خود قرآن تفسیر صحیح می کند و مطالب هر سوره چنان روی تشابه قافيه و تناسب عبارات و ارتباط جملات بهم مربوط هستند که نمی گذارند چیزی از آن بیفتد و از بین برود، بخصوص که خالق عالم آنها را در زمانی نازل فرموده که هم مقرر کرده بوده مسلمانان فداکار اولیه به حکومت برسند و قرآن مجید را بی کم و کاست در عالم منتشر سازند و هم پس از زمان کوتاهی چاپ اختراع شود و علوم ترقی کند بطوری که عموم مردم با سواد شوند و متن مطالب قرآن عینا محفوظ از دستبرد سوءاستفاده چیان مذهبی بماند) پس تو میان مردم از روی آنچه الله نازل کرده قضاوت نما و از حقایقی که برای تو آمده منحرف مشو و تبعیت هوسهای مردم نکن و بدان که ما برای هر دسته ای از شما مردم آئینی و راهی روشن قرار داده ایم (راه روشن دین موسی و دین عیسی تا آنجا که تحریف نشده باشند و دین اسلام در اصل یکی می باشند و در فروع اختلافاتی دارند که نمی توان گفت، یکی بهتر از دیگریست بلکه همه آنها خوب هستند و بدیهی است که باید از راه آخرین مامور الله که پیغمبر اسلام است، پیروی کرد و غیر از اینها آئینهای انحرافی هم هست) و اگر الله میخواست تمامی شما مردم را به یک روش و مذهب قرار میداد، لیکن خواست در راهی که به شماها داد اختلافات گوناگون باعثِ آزمایشهائی برای شما شود (اگر جزئیات مختلفی در پیغام پیغمبران الله نبود و راه سوءاستفاده ها بسته میشد، ادیان نمی توانستند وسیله تفکر و تحریک فکری مردم باشند و بعلاوه این اختلافات باعث میشود، آنان که دنبال بهانه می گردند و تمایلی به تحقیق و گرفتن راه بهتر و کوشش برای اطاعت الله ندارند روی تعصب نشان دادن، به آنچه به آن عادت کرده اند پست و عقب افتاده بمانند و محقق از غیر محقق و مؤمن حقیقی از مؤمن ظاهر ساز و مجاهد از ترسو و خود خواه و تنبل جدا گردد تا در آخرت هر دسته ای روی استعداد مخصوص به خود در کارهای مختلف جهانِ باقی شرکت نمایند) پس شما مردم در مسابقه بیشتر خوبی کردن، شرکت نمایید و از یکدیگر جلو بزنید و بدانید که بازگشت تمامی شما بسوى الله است و در آنجا او به شما خبر خواهد داد که در چه چیزهائی اختلاف کرده بودید (باید دانست طبق آیه فوق و دهها آیات مشابه آن انسانها روح انسانیشان از بهشت و زمین آخرت به زمین دنیا آمده و در بدن یک جفت حیوان عالی حلول کرده و انسان روی زمین شده و چون از آن روح اولیه تمام نسلهای انسان سهم دارند، وقتی مردند روحشان مطابق تربیتی که در بدن حیوانی برای ایشان پدید آمد، دوباره به سوی زمین آخرت و زمین بهشت و دوزخ بر میگردند، تا مطابق استعداد و تربیت خودشان به کارهای حکومت آخرت مشغول گردند و زمین آخرت نزدیک مرکز قدرت الله یعنی عرش است و لذا گوئی از قدرت مرکزی الله درست شده اند و بسوی آن قدرت مرکزی الله بر میگردند به جائی که با چشم تیز بین خود می توانند قدرت مرکزی الله را ببینند و کلام الله را بشنوند و این برای چشم و گوش مردم دنیا بواسطة بدن دنیائی ایشان میسر نیست) (48) | وَأَنزَلنا إِلَيكَ الكِتابَ بِالحَقِّ مُصَدِّقًا لِما بَينَ يَدَيهِ مِنَ الكِتابِ وَمُهَيمِنًا عَلَيهِ ۖ فَاحكُم بَينَهُم بِما أَنزَلَ اللَّهُ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم عَمّا جاءَكَ مِنَ الحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلنا مِنكُم شِرعَةً وَمِنهاجًا ۚ وَلَو شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُم أُمَّةً واحِدَةً وَلٰكِن لِيَبلُوَكُم في ما آتاكُم ۖ فَاستَبِقُوا الخَيراتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرجِعُكُم جَميعًا فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم فيهِ تَختَلِفونَ | 5:48 |
و باز به تو میگویم که میان ایشان از روی آنچه الله نازل کرده، قضاوت نما و از هوسهای مردم پیروی نکن و از آن بترس که تو را به اتکای بعضی از آنچه الله به سوی تو نازل کرده، به فتنه اندازند (این آیه میگوید حتی پیغمبر اسلام حق ندارد قضاوت خودش را روی تفسیر بعضی از آیات قرآنی قرار دهد که با بعضی از آیات دیگر جور نیست و یا وجود این آیه چگونه گویندگان و نویسندگانی که به اتکای بعضی از آیات قرآنی بدون توجه به بعضی دیگر از آیات مربوطه احکام و دستوراتی را به قرآن می چسبانند و به اتکای فهم ناقص خود، بدون آنکه با عالمتر از خود مشورت کرده باشند، عقاید و اعمالی که مورد رضای الله نیست، به نام اسلام و قرآن انتشار میدهند و تمام فرقه های کج اسلامی روی همین کم اطلاعی به تمام آیات قرآنی درست شده اند و کسی می تواند قرآن را تفسیر و تشریح نماید که به تمام رموز قرآن و ارتباطات آن بر طبق آیات اول سوره جمعه وارد باشد و به حکمت آیات قرآنی نیز پی برده باشد و بداند هرگز پیغمبر اسلام توضیحی که مغایر با متن قرآن و حقایق آن باشد، نداده و مثلا نه پیغمبر اسلام و نه هیچکس حق نداشته غیر از آنچه در قرآن حرام شده، حرام دیگری را اضافه کند و یا راهنمائی دیگری نماید، مگر آنکه از خود قرآن پس از تحقیق کامل معلوم شود که حکمی از احکام در قرآن مجمل است و رفع اجمال آن از طرف الله محول به سنت پیغمبر اسلام شده که آن نیز از طریق وحی غیر قرآنی به پیغمبر اسلام رسیده و او به مسلمانان زمانش تعلیم داده) پس اگر مردم به اتکای اینکه چرا تو از روی بعضی آیات قرآنی به نفع ایشان حکم نمی دهی، به تو پشت کردند، بدان که الله میخواهد آنان را بواسطه بعضی از گناهانشان دچار بدبختیهایی کند، زیرا بسیاری از مردم تجاوز کار هستند (49) | وَأَنِ احكُم بَينَهُم بِما أَنزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم وَاحذَرهُم أَن يَفتِنوكَ عَن بَعضِ ما أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوا فَاعلَم أَنَّما يُريدُ اللَّهُ أَن يُصيبَهُم بِبَعضِ ذُنوبِهِم ۗ وَإِنَّ كَثيرًا مِنَ النّاسِ لَفاسِقونَ | 5:49 |
آیا این مردم تجاوزکار خواهانِ قضاوتهای زمان نادانی هستند؟ در نزد قومی که دنبال یقین ها می روند چه کسی قضاوتش نیکوتر از قضاوت الله است؟ (قبل از اینکه اسلام روی آیات قرآنی و سخنان نازل شده از الله در مدینه رواج یابد و مسلمانانی دقیق و با ایمان و فداکار چون مهاجر و انصار تربیت شوند، وضع یهودیان و مسیحیان و سایر مردم، مانند زمان فعلی دنیا بود که تمام قضاوتهاشان روی گمانهای جاهلانه سوءاستفاده چیانِ هوس باز انجام می شد و حتی مذهبی های یهود و نصارا مانند بعضی از مذهبی های فعلی مسلمانان، آیات تحریف نشده تورات و انجیل را روی روایات غلط و روی سطحی بینی جاهلانه تفسیر به رأی میکردند تفسیری که از آن موهوماتی به نفع هوسرانان و فساد کاران فهمیده شود همانطور که امروزه بیشتر تفسیرهای موجود قرآن مجید را در فرقه های مذهبی اسلام کم و بیش چنین می بینید) (50) | أَفَحُكمَ الجاهِلِيَّةِ يَبغونَ ۚ وَمَن أَحسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكمًا لِقَومٍ يوقِنونَ | 5:50 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، یهودیان و نصرانیان را دوست مورد اعتماد خود نگیرید، زیرا آنان دوستان مورد اعتماد یکدیگرند (از دوستی شما به نفع جاسوسی های خودشان و بر ضرر شما استفاده خواهند کرد و حتی به اختلاف مذهبی خودشان اهمیت نمی دهند زیرا در فساد و هوسرانی با یکدیگر وجه مشترک دارند) هر کس از شما که دوست مورد اعتماد ایشان شود، از آنان محسوب می گردد و الله قوم ستمکار را به راه راست هدایت نمی کند (از آخر آیه پیداست که هر یک از مسلمانان که با یهود و نصارا دوست مورد اعتماد شود، مسلمان نیست، بلکه روی منافع مادی خویش که توام با ستم کردن به مردم است به آنان کمک میکند چون اگر آنان ستمکار نبودند، در زمانی که پیغمبر اسلام در میان آنان بود و حقانیت او برای ایشان روشن بود، در یهودیت یا مسیحیت خود نمی ماندند و مسلمان می شدند، امروزه نیز مسلمانانی هستند که تعریف بیگانگان را میکنند و کتابهای آنان را درباره اسلام خوب می دانند در حالیکه این نویسندگان ایمانی به نبوت پیغمبر اسلام ندارند و به گفتن اینکه پیغمبر اسلام نابغه بوده، مسلمانان را فریب می دهند تا بتوانند بگویند حضرت محمد دین اسلام را از خودش و نبوغش ساخته و به دروغ برای فریب مردم آنرا به الله بسته است) (51) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَتَّخِذُوا اليَهودَ وَالنَّصارىٰ أَولِياءَ ۘ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإِنَّهُ مِنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمينَ | 5:51 |
پس تو کسانی را که در دلهاشان بیماری مخصوصی است، می بینی در میان یهود و نصارا رفت و آمد می کنند و به تو می گویند اینکار را برای آن می کنیم که می ترسیم، اگر نکنیم به ما فشار و زحمتی برسد، در صورتی که امید است الله آن پیروزی موعود را پیش آورد یا فرمان دیگری بدهد که باعث شود این کم ایمانان بر آنچه روی نفع پرستی در درون خود پنهان میدارند پشیمان شوند (اشاره به آینده اسلام بعد از وفات پیغمبر اسلامست که بوسیله فرماندهی ابوبکر و عمر و کمک سایر سرداران فداکار اسلام از مهاجر و انصار و تابعان از یک طرف مسلمین بر تمام یهود و نصارا و منافقان مسلمان نمای اخلالگر که در تمام عربستان بودند پیروز شدند حتی بر مردم شام و فلسطين و بین النهرین و مصر و ایران و از طرف دیگر دشمنان سرسخت داخلی مسلمانان نیز که منافق مسلمان نما بودند و بعد از پیغمبر اسلام مرتد شدند، بوسیله قدرت حکومت اسلام از بین رفتند) (52) | فَتَرَى الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ يُسارِعونَ فيهِم يَقولونَ نَخشىٰ أَن تُصيبَنا دائِرَةٌ ۚ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأتِيَ بِالفَتحِ أَو أَمرٍ مِن عِندِهِ فَيُصبِحوا عَلىٰ ما أَسَرّوا في أَنفُسِهِم نادِمينَ | 5:52 |
و مؤمنان حقیقی به یکدیگر می گویند آیا این مؤمنان دورو همانها نیستند که با تاکید فراوان سوگند به الله خوردند که با شما مؤمنان حقیقی باشند؟ با این کارهای خلافشان هر کار خوبی هم که کردند پوچ شده و ضرر بیننده شده اند (53) | وَيَقولُ الَّذينَ آمَنوا أَهٰؤُلاءِ الَّذينَ أَقسَموا بِاللَّهِ جَهدَ أَيمانِهِم ۙ إِنَّهُم لَمَعَكُم ۚ حَبِطَت أَعمالُهُم فَأَصبَحوا خاسِرينَ | 5:53 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، هر کس از شما که از دین مورد اقرارش برگردد، مهم نیست، زیرا به زودی الله گروهی را روی کار می آورد که هم او آنان را دوست دارد و هم آنان او را دوست می دارند و آنان نسبت به مؤمنان حقیقی نرمند و نسبت به کفران کنندگان سخت گیر و در راه الله کوشش و فداکاری می کنند و از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی ترسند و این نوع ایمان فضل الله است که به هر کس بخواهد آنرا می دهد و الله رحمتش وسیع میباشد و بس داناست (این آیه و آیه قبل پیشگوئی الله برای حوادث بعد از وفات پیغمبر اسلامست که بسیاری از منافقان مسلمان نما از دین اسلام برگشتند و بر ضد حکومت اسلام قيام مسلحانه نمودند و سرداران و لشگریان سخت گیر و فداکار اسلام به سرپرستی ابوبكر آنانرا سرکوب و نابود کردند، این گروههای برگشته از اسلام ده گروه بودند. سه گروه بعد از زمان نزول همین آیات که زمزمه وفات قریب الوقوع پیغمبر اسلام در میان مسلمانان رواج یافت، شروع به مخالفت کردند آنان میگفتند، نماز اسلام را میخوانیم ولی به حکومت اسلام مالیات (زکات) نمی دهیم و می خواهیم برای خود حکومت مستقلی داشته باشیم این سه گروه یکی طرفداران مسيلمه کذّاب بود او بعد از اینکه با قبیله خود نزد پیغمبر اسلام آمد و اسلام را قبول کرد، بعد از مراجعت به مکان خود يمامه، ادعای پیغمبری نمود و برای پیغمبر اسلام نوشت من از جانب الله پیغمبر شده ام، تا در حکومت اسلام شریک تو باشم پیغمبر در جواب او را کذاب خواند و در صدد بود با لشگری به او حمله کند که وفات یافت و ابوبکر بوسیله لشگر بزرگی از مهاجر و انصار و سایر مسلمانان و به سرداری خالد بن ولید او و لشگرش را که هزاران نفر بودند نابود کرد و در این جنگ حداقل 350 نفر از لشگریان اسلام که بسیاری از آنان مهاجر و انصار بودند، کشته شدند گروه دوم طرفداران کاهنی بودند در یمن بنام اسود الانسی که او هم ادعای پیغمبری کرد و در یک روز قبل از وفات پیغمبر اسلام بوسیله مسلمانان در یمن کشته شد و لشگرش به اسلام بازگشتند، گروه سوم طرفداران طليحة بن خویلد بودند که در نواحی نزدیک شام قيام کردند، طلیحه نیز میگفت من پیغمبرم و لشگریانش در خلافت ابوبکر به سرداری خالد بن ولید از مسلمانان شکست خوردند و طليحه به شام فرار کرد. در حکومت ابابکر غیر از سه گروه فوق هفت گروه دیگر از مسلمان شدگان بر علیه حکومت اسلام قيام مسلحانه کردند و بوسیله لشگریان ابوبکر تنبيه شدند تا پیشگوئی دو آیه بالا راست آید) (54) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي اللَّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ۚ ذٰلِكَ فَضلُ اللَّهِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ ۚ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ | 5:54 |
و شما مؤمنان جدیدی که روی کم ایمانی غیر مؤمنان را دوستان مورد اعتماد خود میگیرید، بدانید که دوست مورد اعتماد حقیقی شما فقط الله و پیغمبر اوست و آن کسانی که قبل از شما ایمان آورده اند و نماز مقرره اسلام را بطور صحیح ادامه میدهند و زکات مقرره را هم می پردازند، در حالی که قلبا مطیعند (55) | إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ | 5:55 |
و هر کس دوست مورد اعتماد خود را الله و پیغمبرش و اینگونه مؤمنان قرار دهد، داخل حزب الله بوده و حزب الله است که نفراتش بر دشمنان پیروز خواهند شد (56) | وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ | 5:56 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، کسانی که دین شما را به مسخره و بازی گرفته اند، چه از آنان باشند که قبل از شما صاحب کتاب آسمانی شده اند و چه از کفران کنندگان بی کتاب، نباید شما آنان را دوستان مورد اعتماد خود بگیرید و اگر مؤمن حقیقی شده اید، از الله بترسید (57) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذوا دينَكُم هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذينَ أوتُوا الكِتابَ مِن قَبلِكُم وَالكُفّارَ أَولِياءَ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ | 5:57 |
و وقتی اعلان کننده نماز جماعت، شما را بسوی نماز میخواند آنان آنرا به مسخره و بازی می گیرند و این کار آنان از آن روست که قومی می باشند که عقل خود را به کار نمی اندازند (58) | وَإِذا نادَيتُم إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذوها هُزُوًا وَلَعِبًا ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم قَومٌ لا يَعقِلونَ | 5:58 |
بگو ای کسانی که خود را اهل کتاب آسمانی می دانید، آیا ناراحتی شما از ما فقط از آنروست که ما به الله و به چیزهائی که از جانب او بسوی ما نازل شده و هم به چیزهایی که قبل از این نازل گردیده، ایمان صحیح آورده ایم در حالی که بیشتر شما نسبت به آنچه قبول دارید که بر شما نازل شده متجاوز می باشد ( مؤمنان به قرآن طبق این آیه و آیه های دیگری که در این زمینه در قرآن است، باید به تورات و انجیل و هرچه ثابت شود که قبلا از جانب الله نازل شده مؤمن باشند و آنچه از آنها را که در قرآن اشاره شده که تحریف نشده و یا بوسیله قرآن نسخ و یا تکمیل نگردیده، کلام الله و مانند قرآن کتاب آسمانی خود بدانند) (59) | قُل يا أَهلَ الكِتابِ هَل تَنقِمونَ مِنّا إِلّا أَن آمَنّا بِاللَّهِ وَما أُنزِلَ إِلَينا وَما أُنزِلَ مِن قَبلُ وَأَنَّ أَكثَرَكُم فاسِقونَ | 5:59 |
و بگو آیا به شما خبر دهم که بدتر از مجازات دنیائی شما که بدست مؤمنان حقیقی اسلام انجام خواهد شد در نزد الله چه مجازاتی است؟ آن مجازات تکرار مجازاتی میباشد که به کسانی از شما رسید که الله آنان را مورد نفرت خود قرار داد و بر ایشان غضب کرد و ایشانرا آن بوزینه ها و آن خوکها نمود و آنان بندگی آن حیله گران دینی را کردند و اینگونه اشخاص بد مکانی خواهند داشت و از راه الله گم گشته ترینند (این مطالب اشاره به مطالب مفصل فصول آخر سفر تثنیه است که لعنت و نفرت و غضب الله را بر منحرفان از بنی اسرائیل گوشزد کرده و بنی اسرائیل بعد از حکومت سلیمان کم کم دچار آن شدند تا در زمان آخرین پادشاهان خود تحت نفوذ دشمنان خود، یعنی آشوریهای فسادکار و ستمکار در آمدند و سلطنتشان بر هم خورد و مدتها به مانند بوزینه گان در همه چیز مقلد دولتهای استعمارگر خود زندگی پستی میکردند و چون خوک مجبور بودند زنان خود را تقدیم مردم استعمارگر خود کنند، تا بتوانند خوراک و مقام بهتری بدست آورند و این وضع حتی تا مدتها بعد از حضرت عیسی ادامه داشت تا اینکه گروههائی از ایشان به جاهای دور دستی از حکومت روم کوچ کردند، مانند یهودیان مدينه، و این یهودیان نیز در اثر مخالفت با اسلام دوباره پس از مغلوب شدنشان بدست مسلمانان و رانده شدنشان از عربستان در تحت نفوذ رومیان قرار گرفتند و تا به امروز همان حالت دورویی و بوزینه گی و خوکی خود را در اثر انحراف از دین حق ادامه می دهند، متأسفانه باید گفت از مدتها پیش اکثر ملتهای مسلمان نیز روی غضب الله به صورتهای مختلف دچار همین وضع به نام غرب زدگی شده اند، چرا که به قرآن مجید پشت کرده اند) (60) | قُل هَل أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِن ذٰلِكَ مَثوبَةً عِندَ اللَّهِ ۚ مَن لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيهِ وَجَعَلَ مِنهُمُ القِرَدَةَ وَالخَنازيرَ وَعَبَدَ الطّاغوتَ ۚ أُولٰئِكَ شَرٌّ مَكانًا وَأَضَلُّ عَن سَواءِ السَّبيلِ | 5:60 |
و این یهودیان متجاوزکار مدینه وقتی نزد تو آیند، به دروغ گویند که ایمان آورده ایم و حال آنکه دخول و خروجشان به اینجا و از اینجا روی کفران حقیقت است و الله به آنچه در دل مخفی می دارند، داناتر می باشد (61) | وَإِذا جاءوكُم قالوا آمَنّا وَقَد دَخَلوا بِالكُفرِ وَهُم قَد خَرَجوا بِهِ ۚ وَاللَّهُ أَعلَمُ بِما كانوا يَكتُمونَ | 5:61 |
و بسیاری از ایشان را می بینی که در گناه و دشمنی نسبت به حقیقت و خوردن مال حرام می کوشند، چه بد کارهائی است که می کنند (62) | وَتَرىٰ كَثيرًا مِنهُم يُسارِعونَ فِي الإِثمِ وَالعُدوانِ وَأَكلِهِمُ السُّحتَ ۚ لَبِئسَ ما كانوا يَعمَلونَ | 5:62 |
چرا ایشان را آن تعلیم دهندگان و دانشمندان دینی از سخنان پر گناه و حرام خواری باز نمی دارند، چه بد مردمی است که آنان می سازند (63) | لَولا يَنهاهُمُ الرَّبّانِيّونَ وَالأَحبارُ عَن قَولِهِمُ الإِثمَ وَأَكلِهِمُ السُّحتَ ۚ لَبِئسَ ما كانوا يَصنَعونَ | 5:63 |
و یهودیان مادی گفتند، الله یک دست دارد و آن نیز بسته شده می باشد و حال آنکه خودشان با اینکه صدها دست دارند، دستهاشان بوسیله الله بسته شده است به واسطه اینگونه سخنان کفر آمیزشان مورد نفرت و لعن الله قرار گرفته اند و همین وضع ایشان میرساند که الله دو دست دارد و هر دو دست او بسیار بازند و لذا می بینی هر طور بخواهد از خود قدرت نمایی می کند و به یقین چیزهایی که از نزد پروردگارت بسویت در حق ایشان نازل گردید طغیان و کفر بسیاری از ایشان را افزون خواهد کرد (اشاره به این است که این تذکرات که درباره حال و آینده مسلمان نماهای آنروز و یهودیان و مسیحیان مربوط با ایشان بود، باعث خواهد شد آنان به حساب اینکه بزودی پیغمبر اسلام خواهد مرد، مقدمات ارتداد و قیام مسلحانه خود را بر علیه حکومت اسلام فراهم سازند و در نتیجه نابود خواهند شد) و ما میان ایشان دشمنی ها و کینه ها نسبت به هم افکنده ایم و این ادامه خواهد یافت تا زمان قیامی که برای آخر زمان مقرر است، برسد و تا آن زمان نرسیده هر زمان آتشی برای جنگ برافروزند، الله آن آتش را خاموش میکنند و آنان مردمی هستند که به فساد هائی می کوشند و الله فساد کاران را دوست ندارد (مطالب اخیر، پیشگوئی وضع یهود در دنیاست تا هزاره آخر دنیا که آخرین ضربه را از هیتلر خوردند و بعد از آن از نظر خالق عالم لازم بود یهود در فلسطين بحكومت برسند و رسیدند، به کتاب معجزات علمی قرآن مراجعه شود. خالق عالم در آیات گذشته که از عجایب مطالب علمی و اجتماعی قرآنست و محتوی پیشگوئی مهمی است که امروزه مردم جهان آن پیشگوئی را انجام شده می بینند میگوید یهودیان مادی که معتقد به طبیعی و مادی بودن حوادث اند به پیغمبر اسلام گفته اند خالق عالم فقط یک قدرت طبیعی دارد و آن نیز از اختیار او بیرون است، زیرا خلقت را به قوانین لايزال طبیعی ای که خودش آنرا نهاده واگذار کرده و دیگر نمی تواند روی دلخواه خود اعمالی غیر طبیعی، مانند معجزات پیغمبران و وحی بر پیغمبران و سایر قدرت نمایی هائی که پیغمبران درباره الله می گویند، انجام دهد و بنابر این هر کس به هر اندازه برای نفع شخصی خود کوشش نماید به همان اندازه نتیجه اش را می بیند، این عقیده تمام مادیون فعلی دنیاست که در زمان حاضر از کمونیستها که روی فکر کارل مارکس و انگلس که هر دو یهودی بودند سرچشمه می گیرد و حال ببینید خالق عالم که فرستنده پیغمبرانست، در همین آیه قرآن جواب می دهد که اگر این سخن شما راست باشد پس چرا شما یهودیان که همیشه اقتصاد دنیا را در اختیار گرفته اید و این همه قدرت دارید، نمی توانید به آنچه همیشه برای آن می کوشید برسید، یعنی چرا نمی توانید در هیچ کجای دنیا به حکومت برسید؟ آیا غیر از این است که در تورات به واسطه پشت کردن به پیغامهای الله نفرین شده اید و در کتب انبیای بنی اسرائیل به شما ابلاغ شده که باید سرگردان باشید، تا دوره هزار ساله آخر دنیا که قیامت اول است، برسد این یک دلیل کافی است که شما مادیون بدانید که الله دو نوع قدرت دارد، یک نوع همان قدرت طبیعی و مادی است که روی رحمانیت الله در اختیار بشر نهاده شده و از آن به دست راست الله تعبير می شود، نوع دوم قدرت الله قدرت نمائیهای معجزه آسا و غیر طبیعی اوست که میرساند او هر نوع اختیاری را دارد و از آن به دست چپ الله تعبير شده است و این دست چپ کنترل کننده اعمال دست راست او میباشد و لذا او هر زمان صلاح بداند، می تواند کارهای استثنائی و به ظاهر خلاف طبيعت انجام دهد و نمونه این قدرت استثنائي الله که از رحیمیت او سرچشمه گرفته نیز بسیار است مانند وضع استثنائی آب که در درجات مخصوصی بجای منقبض شدن از سرما منبسط میشود تا به بشر زندگی دهد. یا کره زمین و هر کره ای که باید زندگی در آن پیدا شود، بجای فقط حرکت انتقالی به دور خورشید دارای حرکت استثنائی وضعی هم میشود و یا زمینی که داغ و غیر قابل زندگی بود، به طرز غیر طبیعی و استثنائی زندگی در آن پدید می آید و به همین طور است معجزات الله به نفع پیغمبران همچنانکه عصای موسی ماری طبیعی می شود و یا معجزه آسا کافران بسیار قوی و مجهز مکه در جنگ بدر از لشگر مسلمان که ثلث لشگر آنان بود و جز اندک وسایل جنگی نداشت به کمک الله شکست خوردند و بسیاری کشته شدند و بقیه فرار کردند. شرح مفصل قیامت اول که در آیه بالا و آیه 167 سوره اعراف و آیه 67 سوره زمر و آیات دیگر قرآن مجید و تورات و انجیل است در کتاب معجزات علمی قرآن نوشته شده است) (64) | وَقالَتِ اليَهودُ يَدُ اللَّهِ مَغلولَةٌ ۚ غُلَّت أَيديهِم وَلُعِنوا بِما قالوا ۘ بَل يَداهُ مَبسوطَتانِ يُنفِقُ كَيفَ يَشاءُ ۚ وَلَيَزيدَنَّ كَثيرًا مِنهُم ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ طُغيانًا وَكُفرًا ۚ وَأَلقَينا بَينَهُمُ العَداوَةَ وَالبَغضاءَ إِلىٰ يَومِ القِيامَةِ ۚ كُلَّما أَوقَدوا نارًا لِلحَربِ أَطفَأَهَا اللَّهُ ۚ وَيَسعَونَ فِي الأَرضِ فَسادًا ۚ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ | 5:64 |
و اگر کتاب آسمانی دارانِ حقیقتا به کتاب خود ایمان آورند و پرهیز کاری پیشه گیرند، از ایشان گناهانشان را پاک میکنیم و به آن باغهای پر نعمت در آخرت داخلشان می نماییم (65) | وَلَو أَنَّ أَهلَ الكِتابِ آمَنوا وَاتَّقَوا لَكَفَّرنا عَنهُم سَيِّئَاتِهِم وَلَأَدخَلناهُم جَنّاتِ النَّعيمِ | 5:65 |
و اگر آنان در دنیا تورات حقیقی و انجیل حقیقی و هر چیز دیگری را که به سوی ایشان از جانب پروردگارشان نازل شده بر پا دارند از نعمتهایی که در بالای سر ایشانست و هم در زیر پاهای ایشان می باشد، برخوردار خواهند شد، فقط گروه کمی از ایشان میانه رو هستند و بسیاری از ایشان به کارهای بد مشغولند (امروزه که اعراب مسیحی و مسلمان با یهودیان درگیر شده اند، تمامش برای این است که تمام ایشان توجهی به متن قرآن مجید و تورات و انجیل خود ندارند و روزی که این سه گروه مذهبی از طریق راهنمائیهای قرآن متوجه حقایق تورات و انجیل که در همین تورات و انجیل تحریف شده هست بشوند از تمام بدبختیهای دنیائی خود خلاص خواهند شد) (66) | وَلَو أَنَّهُم أَقامُوا التَّوراةَ وَالإِنجيلَ وَما أُنزِلَ إِلَيهِم مِن رَبِّهِم لَأَكَلوا مِن فَوقِهِم وَمِن تَحتِ أَرجُلِهِم ۚ مِنهُم أُمَّةٌ مُقتَصِدَةٌ ۖ وَكَثيرٌ مِنهُم ساءَ ما يَعمَلونَ | 5:66 |
ای پیغمبر حتما مطالبی را که در آیات گذشته درباره غضب الله بر یهود به سوی تو از جانب پروردگارت نازل شد به مردم برسان و اگر این کار را نکنی به ماموریت پیغام رسانی الله عمل نکرده ای و الله تو را از مردم حفظ می کند به يقين الله آن قوم کافری را که این آیات بر ضرر ایشانست بر ضرر تو به راهی هدایت نخواهد کرد (67) | يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ | 5:67 |
و به ایشان بگو ای کسانی که خود را اهل تورات و انجیل میدانید، هیچ ارزشی ندارید، مگر زمانی که حقیقتا تورات و انجیل حقیقی و هر چه که بسوی شما از پروردگارتان نازل شده است را، به کار بندید و آنچه از جانب پروردگار تو بسویت نازل شده بطور حتم بر سر کشی و کفران بسیاری از ایشان می افزاید، پس تو نباید به چنین قوم کفران کننده ای اندوه بخوری (تمام آیات سوره مائده در یک زمان و 81 روز به وفات پیغمبر اسلام نازل گردید و این آیات بهم چسبیده هستند و از آنجا که خالق عالم می دانست اگر به محمد تاکید نکند که این آیات را اعلام کند محمد از ترس درگیری با یهودیان و مسیحیان مُتِنَفّذ این آیاترا مخفی خواهد داشت و اعلام نخواهد کرد، لذا در دنبال این آیات مطالبی تهدید آمیز نیز نازل شد تا پیغمبر اسلام مجبور شود آنرا اعلام کند و از ایشان نترسد و بگوید که این غضب الله نسبت به شما حتی در تورات و انجیل هم هست) (68) | قُل يا أَهلَ الكِتابِ لَستُم عَلىٰ شَيءٍ حَتّىٰ تُقيمُوا التَّوراةَ وَالإِنجيلَ وَما أُنزِلَ إِلَيكُم مِن رَبِّكُم ۗ وَلَيَزيدَنَّ كَثيرًا مِنهُم ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ طُغيانًا وَكُفرًا ۖ فَلا تَأسَ عَلَى القَومِ الكافِرينَ | 5:68 |
به یقین از کسانی که راه اسلام را پذیرفتند و از کسانی که یهودی بودند و کسانی که صابئی و یا نصرانی بودند، آنانکه به آن یگانه صاحب اختیار و آن زمان دیگر پس از مرگ که برای پاداش عادلانه اعمال مردم دنیاست، ایمان آوردند و به آن کارهای نیکوی ذکر شده در کتابهای آسمانی عمل کردند، بر ایشان نه ترسی خواهد بود و نه اندوهگین خواهند شد (منظور از صائبی مذاهب دیگری می باشد که عقایدی غیر از این سه گروه معروف را دارند و قطعی است کسی که گرفتار مذاهب باطل است، اگر نخواهد سخن صاحبان مذاهب حق را که دلیل روشنی می آورند، بپذيرد، عمل خوب کننده نخواهد بود و بر طبق سه شرط فوق نزد الله مردود است، اگر چه کارهای اخلاقی خوبی هم انجام دهد) (69) | إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَالَّذينَ هادوا وَالصّابِئونَ وَالنَّصارىٰ مَن آمَنَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ وَعَمِلَ صالِحًا فَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ | 5:69 |
آن عهد و پیمان معروف بنی اسرائیل را ما با ایشان گرفتیم و بسوی ایشان پیغمبرانی فرستادیم (این پیغمبران عبارت بودند از موسی و ایلیا و اشعيا و ارمیا و عیسی و پیغمبر اسلام که هم برای آنان بود و هم برای دیگران و عهد و پیمانشان مطالب مفصلی بود که در کوه حوریب بصورت تعهد، خالق عالم به ایشان گفت و آنان پذیرفتند که اگر نافرمانی مطالب تورات و پیغمبرانی را کنند که علامت راستی آنان در باب 13 و 18 کتاب پنجم تورات هست دچار بدبختیهائی که حاکی از غضب الله است میشوند و تمام کتاب پنجم تورات درباره این عهد و پیمان است) ولی هر زمان پیغمبری نزد ایشان آمد که پیغامش خلاف هوسهای ایشان بود گروهی را بی دلیل دروغگو دانستند و گروهی را میخواستند بکشند (70) | لَقَد أَخَذنا ميثاقَ بَني إِسرائيلَ وَأَرسَلنا إِلَيهِم رُسُلًا ۖ كُلَّما جاءَهُم رَسولٌ بِما لا تَهوىٰ أَنفُسُهُم فَريقًا كَذَّبوا وَفَريقًا يَقتُلونَ | 5:70 |
و گمان کردند، آن پیشامد آزمایشی برای عهد شکنی ایشان نیست، پس خود را به کوری و کری زدند تا اینکه دوباره از کار خود پشیمان شدند و الله توبه ایشان را پذیرفت باز هم پس از اندک زمانی دوباره بسیاری از ایشان خود را به کوری و کری زدند و حال آنکه الله بدانچه کرده و می کنند بیناست (این کوری و کری عبارت است از قبول تفسیرهای غلطی که نسبت به متن کتابهای آسمانی خود و به نفع هوسهای خویش از پیشوایان مذهبی سوءاستفاده چی خود به نام اینکه آنان متخصصان مذهبی هستند روی تقلید می شنوند با اینکه موهوم گوئی آنان را همه می بینند و تصدیق دارند و تاریخ مذهبی يهود شاهد تکرار اینگونه کوری و کری ها میباشد) (71) | وَحَسِبوا أَلّا تَكونَ فِتنَةٌ فَعَموا وَصَمّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيهِم ثُمَّ عَموا وَصَمّوا كَثيرٌ مِنهُم ۚ وَاللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعمَلونَ | 5:71 |
کسانی که گفتند، الله همان مسیح پسر مریم است، سخت راه کفران را پیش گرفته اند و حال آنکه آن مسیح (مسیح یعنی کسی که مورد تربیت الله قرار گرفته، چه پیغمبران باشند و چه پادشاهانی که نیکو کار و مطيع دستور پیغمبرانند مانند داوود و سلیمان و کورش) گفته بود ای بنی اسرائیل فقط از الله اطاعت بنده وار کنید که او هم صاحب اختیار من و هم صاحب اختیار شماست و هر کس غیر او را هم به مانند صاحب اختیاری الله صاحب اختیار خود بدانند بهشت را الله بر او حرام نموده و جایگاهش آتش دوزخ میباشد و برای ستمکاران یاری کننده ای در آن زمان نخواهد بود (این سخن عیسی در متن باب هفتم از انجيل متى هست و با اینحال چقدر مسیحیان و کشیشان آنان کفران این حقیقت را کرده اند که بدون توجه به مطالب خود عیسی این نسبتهای کفر آمیز را به عیسی میدهند) (72) | لَقَد كَفَرَ الَّذينَ قالوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ المَسيحُ ابنُ مَريَمَ ۖ وَقالَ المَسيحُ يا بَني إِسرائيلَ اعبُدُوا اللَّهَ رَبّي وَرَبَّكُم ۖ إِنَّهُ مَن يُشرِك بِاللَّهِ فَقَد حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيهِ الجَنَّةَ وَمَأواهُ النّارُ ۖ وَما لِلظّالِمينَ مِن أَنصارٍ | 5:72 |
آن کسانی هم که گفتند الله یکی از صاحب اختیاران سه گانه است نیز سخت راه کفر را پیش گرفته اند و حال آنکه هیچ صاحب اختیاری نیست مگر یک صاحب اختیار (صاحب اختیار ترجمه الاه است نه ترجمه الله و بجای صاحب اختیار می توان لغت خدا را نهاد و این صاحب اختیاران، صاحب اختیارانی هستند خیالی که کسی اختیار آنها را نمی بیند و فقط روی تلقین سوءاستفاده چیان مذهبی است که مردم روح مرده یا زنده ای از مقدسان را صاحب اختیار و صاحب قدرت برای رفع حوائج خود تصور میکنند و حال آنکه تنها یک پنهان است که صاحب اختیار همه است یعنی خالق عالم و بقیه پنهانها اختیاری نسبت به ما ندارند و حتی روح پیغمبران و امامان پس از مرگ در بهشت بوده و از ما بسیار دورند و کاری به زنده ها ندارند) و اگر عیسویان از آنچه می گویند دست نکشند به کفران کنندگان ایشان عذاب دردناکی خواهد رسید (این عذاب دردناک در خلافت ابوبکر به مسیحیان کفران کننده که قيام مسلحانه کردند رسید و باید دانست مسیحیانی که نادان و بی خبرند و برخورد به منطقی قویتر نکرده اند که برای ایشان ثابت شود عقاید ایشان پوچ است و از متن باب هفتم انجيل متى هم خبر ندارند کفران کننده نیستند بلکه گمراهند و کشیشان و فهمیده های آنان کفران کننده میباشند) (73) | لَقَد كَفَرَ الَّذينَ قالوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ ۘ وَما مِن إِلٰهٍ إِلّا إِلٰهٌ واحِدٌ ۚ وَإِن لَم يَنتَهوا عَمّا يَقولونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذينَ كَفَروا مِنهُم عَذابٌ أَليمٌ | 5:73 |
پس آیا اینان نمی خواهند بسوى الله توبه کنند و از او بخشش گناه گذشته خود را بخواهند تا الله که آمرزنده و مهربان میباشد ایشان را بیامرزد؟ (74) | أَفَلا يَتوبونَ إِلَى اللَّهِ وَيَستَغفِرونَهُ ۚ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ | 5:74 |
آن مسیحی که پسر مریم است جز فرستاده ای از جانب الله نبود فرستاده ای مانند فرستادگانی که قبل از او آمدند و رفتند و مادر او راستگوی کاملی بود و این هر دو محتاج به خوردن خوراک بودند، تو ای محمد ببین چگونه ما برای مردم فوق نشانه های روشن را توضیح میدهیم و آنان را ببین چگونه به موهومات و دروغ کشانده میشوند (75) | مَا المَسيحُ ابنُ مَريَمَ إِلّا رَسولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدّيقَةٌ ۖ كانا يَأكُلانِ الطَّعامَ ۗ انظُر كَيفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآياتِ ثُمَّ انظُر أَنّىٰ يُؤفَكونَ | 5:75 |
بگو آیا شما جز الله رسم بندگی نسبت به چیزهایی انجام میدهید که برای شما نه اختیار ضرری دارند و نه اختیار نفعی و آن صاحب اختیار شنوا و دانا فقط الله است (از این عبارت پیداست که مطالب قرآن و کتابهای آسمانی درباره صاحب اختیاران دنیائی نیست، یعنی اگر بنده و غلام کس دیگر باشید که از او حقوق میگیرید، عیبی ندارد و فقط بندگی مقدسان مرده ایکه نیستند، ولی مردم روی تلقین سوءاستفاده چیان مذهبی آنان را صاحب اختیار خود تصور میکنند مورد بحت قرآن است و تمام بت پرستان دنیا نسبت به بتهای خود همین تلقین ها را معتقد بوده و هستند و بت جز مجسمه یکی از مقدسان زنده زمینی یا مقدسان آسمانی و توام با خیالات چیز دیگری نبوده و هیچ بت پرستی از خرما یا سنگ یا فلز بدون نسبت دادن آنها به یک مقدس زنده زمینی، بت و مجسمه نمی ساختند مخصوصا که این آیات درباره بت پرستی مسیحیان است که عیسای پنهان و رفته در بهشت را صاحب اختیار خیالی خود تصور میکنند) (76) | قُل أَتَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ ما لا يَملِكُ لَكُم ضَرًّا وَلا نَفعًا ۚ وَاللَّهُ هُوَ السَّميعُ العَليمُ | 5:76 |
بگو ای اهل کتاب آسمانی، در دین خود غلو و زیاده گوئی نکنید و جز آنچه سزاوار است نگوئید و از دلخواههای قومی که قبل از شما راه گمراهی پیش گرفته اند، تبعیت ننمائید و آنان بسیاری را گمراه کردند و از راه راستی که در نزد ایشان بود به کنار رفتند (متاسفانه امروز اکثر مردم فرقه های اسلام به گمراهی های مسیحیان و یهودیان که از متن کتاب آسمانی خود منحرف شده اند، دچار شده اند) (77) | قُل يا أَهلَ الكِتابِ لا تَغلوا في دينِكُم غَيرَ الحَقِّ وَلا تَتَّبِعوا أَهواءَ قَومٍ قَد ضَلّوا مِن قَبلُ وَأَضَلّوا كَثيرًا وَضَلّوا عَن سَواءِ السَّبيلِ | 5:77 |
کفران کنندگانی که از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسای پسر مریم، مورد نفرت قرار گرفتند (ملعون معرفی شدند) و آنان بواسطه نا فرمانی هائی بود که کردند و ستمهائی که میکردند (78) | لُعِنَ الَّذينَ كَفَروا مِن بَني إِسرائيلَ عَلىٰ لِسانِ داوودَ وَعيسَى ابنِ مَريَمَ ۚ ذٰلِكَ بِما عَصَوا وَكانوا يَعتَدونَ | 5:78 |
آنان از کارهای بدی که میکردند باز نمی ایستادند چه بد کارهایی میکردند (79) | كانوا لا يَتَناهَونَ عَن مُنكَرٍ فَعَلوهُ ۚ لَبِئسَ ما كانوا يَفعَلونَ | 5:79 |
امروزه نیز بسیاری از بنی اسرائیل را می بینی که به کسانی که کفران کردند اعتماد میکنند (بسیاری از بنی اسرائیل به پیشوایان مذهبی سوءاستفاده چی خود اعتماد میکنند با اینکه سوءاستفاده های آنان را می بینند) آنچه خودشان برای خودشان پیش آورده اند، بسی بد میباشد و آن این است که الله بر ایشان خشم گرفته و در عذاب آخرت همیشه خواهند ماند (80) | تَرىٰ كَثيرًا مِنهُم يَتَوَلَّونَ الَّذينَ كَفَروا ۚ لَبِئسَ ما قَدَّمَت لَهُم أَنفُسُهُم أَن سَخِطَ اللَّهُ عَلَيهِم وَفِي العَذابِ هُم خالِدونَ | 5:80 |
و حال آنکه اگر به الله و این پیغامگیر و آنچه بسوی او از پیغام نازل شده ایمان میاوردند، آن کفران کنندگان را دوست مورد اعتماد خود نمی گرفتند، ولی بسیاری از بنی اسرائیل متجاوز میباشند (امروزه نیز در میان مسلمانان منحرف شده، هر کس بسوی متن قرآن بر گردد و معنای حقیقی و قانونی قرآن را بپذیرد، از دوستی کسانی که از قرآن دور شده اند دست میکشد) (81) | وَلَو كانوا يُؤمِنونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَما أُنزِلَ إِلَيهِ مَا اتَّخَذوهُم أَولِياءَ وَلٰكِنَّ كَثيرًا مِنهُم فاسِقونَ | 5:81 |
تو ای پیغمبر ،یهودیان و شرک آورندگان را دشمن ترین مردم نسبت به کسانی می بینی که ایمان صحیح به قرآن آوردند و آنان را که میگویند ما نصارا هستیم، دوست ترین مردم، نسبت به ایمان آورندگان می بینی و این از آنروست که بعضی از ایشان کشیشانی خوب و پرهیزکارانی هستند و آنان راه تکبر نمی پیمایند (متاسفانه امروزه روی سیاستهای استعماری اکثر کشیشان چنان نیستند) (82) | لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا اليَهودَ وَالَّذينَ أَشرَكوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقرَبَهُم مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالوا إِنّا نَصارىٰ ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّ مِنهُم قِسّيسينَ وَرُهبانًا وَأَنَّهُم لا يَستَكبِرونَ | 5:82 |
و این کشیشان و پرهیزکاران وقتی آنچه را بسوی این پیغمبر نازل شد، شنیدند چشمان ایشان را می بینی که از خوشحالی چیزهائی که از حق شناختند، اشک ریزان میشود و در آن حال رو به پروردگار خود میکنند و میگویند پروردگارا، ما ایمان آوردیم پس ما را با آن مؤمنان شهادت دهنده ی حق، ثبت نما (83) | وَإِذا سَمِعوا ما أُنزِلَ إِلَى الرَّسولِ تَرىٰ أَعيُنَهُم تَفيضُ مِنَ الدَّمعِ مِمّا عَرَفوا مِنَ الحَقِّ ۖ يَقولونَ رَبَّنا آمَنّا فَاكتُبنا مَعَ الشّاهِدينَ | 5:83 |
و سزاوار ما نیست که به الله و حقایقی که از او برای ما آمده ایمان نیاوریم و ما علاقه بسیاری داریم که پروردگار ما، ما را با آن قوم نیکوکار حقیقی همراه سازد (84) | وَما لَنا لا نُؤمِنُ بِاللَّهِ وَما جاءَنا مِنَ الحَقِّ وَنَطمَعُ أَن يُدخِلَنا رَبُّنا مَعَ القَومِ الصّالِحينَ | 5:84 |
پس الله بواسطه آنچه آنان در چنان حالتی گفتند، مقرر کرد که به باغهائی برسند که از زیر آنها جویبارها روان است و آنان در آن جاوید خواهند ماند و پاداش اینگونه نیکوکاران این است (85) | فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالوا جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها ۚ وَذٰلِكَ جَزاءُ المُحسِنينَ | 5:85 |
و کسانی که کفران راهنمائیهای الله را کردند و نشانه های روشن ما را انکار نمودند، آنان یاران دوزخند (از این مطالب پیداست که بواسطه ایمان بسیاری از کشیشان و زاهدان گوشه گیر عیسویان به پیغمبر اسلام اكثر عیسویان مدینه و اطراف آن مسلمان شدند، ولی یهودیان خیلی به ندرت به اسلام گرویدند، بلکه یا دورویی میکردند و یا سخت در صدد ایجاد آشوب بر ضد اسلام و مسلمانان بودند و لذا بوسیله قدرت مسلمانان تنبیه شدند و آنان را مسلمانان از تمام عربستان راندند) (86) | وَالَّذينَ كَفَروا وَكَذَّبوا بِآياتِنا أُولٰئِكَ أَصحابُ الجَحيمِ | 5:86 |
ای کسانی که ایمان آوردید، چیزهای خوبی را که الله برای شما حلال کرده حرام ندانید و از قانون الله تجاوز نکنید زیرا الله متجاوزان را دوست ندارد (87) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تُحَرِّموا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُم وَلا تَعتَدوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُعتَدينَ | 5:87 |
از آنچه الله حلال و پاکیزه روزی شما کرده بخورید و از الله که به او ایمان آورده اید بترسید (چون بعضی کشیشان و گوشه گیران عیسوی که مسلمان شدند بنا بر رسم گوشه گیری و رهبانیت قدیم خود گوشت نمی خوردند و یا گوشت شتر را که در یهودیت و مسیحیت تحریف شده حرام شده بود، حرام میدانستند و یا از ماهی های بی فَلس که روی فتواهای غلط علمای یهود حرام شده بود، دوری میکردند، مطالب فوق نازل گردیده که چنین نکنند زیرا خلاف منطق دین حق و خلاف این است که انسان هم دندان گوشتخوار دارد و هم دندان علفخوار) (88) | وَكُلوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذي أَنتُم بِهِ مُؤمِنونَ | 5:88 |
الله به سوگند های بیهوده ای که از دهان شما بیرون میاید، شما را مؤاخذه نخواهد کرد، ولی از سوگندی که روی تعهد موضوعی سوگند میخورید، شما را مؤاخذه خواهد کرد و اگر چنین سوگندی را صلاح دیدید که عمل نکنید (به شرطی که ظلمی از شکستن چنین سوگندی به کسی نرسد و حس شود که روی اشتباه سوگند خورده) کفاره اش خوراک دادن به ده نفر مسکین از خوراک متوسطی است که خودتان به کسان خودتان یک وعده خوراک میدهید، میتوانید بجای خوراک به ده نفر پوشاک بدهید و یا از آن با ارزش تر یک بنده آزاد کنید پس اگر کسی اینها را نیافت سه روز روزه بگیرد و این کفاره سوگندهای شماست به شرطی که از روی قصد سوگند خورده بودید و مواظب قسم های خود باشید و برای اینکه شما سپاسگزار الله باشید او برای شما آیات خودش را اینگونه بیان مینمایند (اولا اگر کسی نتوانست کفاره بدهد و طاقت روزه گرفتن هم نداشت این کفاره به او بخشیده میشود، ثانیا این کفاره ها برای این است که حتی از قسمهای بیهوده نیز مسلمانان دست بکشند و تعجب است که عربهای فعلی هنوز قسمهای بیهوده میخورند، ثالثا این دستور مسلمانان را وادار میکند که بسیار در تعهد های خود دقیق و حسابگر باشند تا ظلمی به کسی نشود و اینها میرسانند چه جامعه تربیت شده عالی و پرقدرتی را اسلام در زمان پیغمبر اسلام تربیت کرده است و افسوس که این تربیت به مرور زمان بوسیله نفوذ پر فساد دشمنان اسلام در میان مسلمانان از بین رفت و بوسیله مذهب سازان و منتشر کنندگان کتب اخبار و احادیث جعلی، مسلمانان متفرق و فقیر و بی تربیت و کج فکر شدند و همه به استعمار اجانب در آمدند. امید است امروزه که در تمام دنیا دست استعمار کوتاه میشود زمامداران مسلمانان بسوی تعلیمات قرآن بر گردند تا از نتایج عالی آن بهره مند شوند) (89) | لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغوِ في أَيمانِكُم وَلٰكِن يُؤاخِذُكُم بِما عَقَّدتُمُ الأَيمانَ ۖ فَكَفّارَتُهُ إِطعامُ عَشَرَةِ مَساكينَ مِن أَوسَطِ ما تُطعِمونَ أَهليكُم أَو كِسوَتُهُم أَو تَحريرُ رَقَبَةٍ ۖ فَمَن لَم يَجِد فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيّامٍ ۚ ذٰلِكَ كَفّارَةُ أَيمانِكُم إِذا حَلَفتُم ۚ وَاحفَظوا أَيمانَكُم ۚ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَشكُرونَ | 5:89 |
ای کسانی که ایمان آورده اید بدانید که هر مست کننده (بخصوص مشروبات مست کننده) و هر نوع قمار و نصب شده های مذهبی مورد احترامی که با آن شرط بندی خیر و شر میکنند (مانند اینکه در بعضی اماکن به سنگی ریگ میچسبانند و می گویند، اگر نچسبد کارم انجام نمی شود و اگر بچسبد کارم انجام میشود و یا نذر و نیازهائی که برای انجام حاجات به درخت ها و سقاخانه ها و قدمگاه ها به نفع متولی آن جاها انجام میدهند و یا آب و گوشت قربانی شده و غذای آنجاها را برای شفا میبرند) و هر نوع قرعه اندازی شبه قمار که انجام میشود نوعی پلیدی و زشتی است و از کارهای شیطنت کاران است شماها از آن دوری نمائید تا رستگار شوید (90) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِنَّمَا الخَمرُ وَالمَيسِرُ وَالأَنصابُ وَالأَزلامُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّيطانِ فَاجتَنِبوهُ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ | 5:90 |
به يقين شيطان میخواهد میان شما را به وسیله انواع مست کننده ها و انواع قمارها دشمنی و کینه افکند (مقصود از شیطان انواع شیطنت کاران است که میخواهند مردم را به فساد ها بکشانند و فریب دهند و رشته تمام انواع شیطنت کاران به روح شیطنت کاری میرسد که خالق عالم از جنس ضد ماده برای تحریک و فريب روح آدم اول به بهشت فرستاد و در اثر آن ایجاد استعدادی شیطانی در انسانها کرد و مقرر نمود، با تعلیم و تربیت جلوی اثرات آنرا بگیرند و اگر خود را تربیت بر طبق تعلیمات کتابهای آسمانی نکنند، گول میخورند و با خود به شیطنت کاری و فریب دیگران کشیده میشوند) و شما را بوسیله این دو از یاد آوردن الله و راهنمائیهایش و از نماز مقرره پنجگانه اسلام باز دارد، آیا شما حاضرید، برای یاد کردن الله و عمل صحیح نماز، از این دو چیز دست بردارید؟ (چون دو تای پلید دیگر باعث دشمنی و کینه و باز داشتن از نماز صحیح و به موقع و باز داشتن از یاد کردن الله نمی شود فقط دو تای اول به این صفات موصوف گردیده) (91) | إِنَّما يُريدُ الشَّيطانُ أَن يوقِعَ بَينَكُمُ العَداوَةَ وَالبَغضاءَ فِي الخَمرِ وَالمَيسِرِ وَيَصُدَّكُم عَن ذِكرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلاةِ ۖ فَهَل أَنتُم مُنتَهونَ | 5:91 |
و اطاعت الله و اطاعت پیغمبر را بگردن گیرید (اطاعت الله یعنی اطاعت قرآن و اطاعت پیغمبر یعنی اطاعت سنت پیغمبر اسلام که در حدود بیان مجملات قرآن است و منحصر است به اعمال دینی ای که فقط اشاره هائی از آنها در قرآن است و توضیح آنها به پیغمبر محول شده و پیغمبر آنها را هم بوسیله وحی غیر مکتوب از خالق عالم بدست آورده که بر سه قسم عُرفيات و سنتهای معلومه و سنتهای مکتوبه تقسیم شده است) و از مخالفت با این دستورات پرنفع حذر کنید، پس اگر به این دستورات پشت کردید، بدانید بر پیغمبر ما جز رساندن روشن پیغام چیز دیگر نیست ( اولا این مطلب اخیر میرساند که این دستورات برای کسانی است که خودشان بدون زور بخواهند، راه رستگاری را پیش گیرند و چون در اسلام و قرآن تنبیهی برای هیچیک از این چهار عمل زشت از جانب الله و پیغمبرش مقرر نشده، کسی حق ندارد با زور جلوی مرتکب شوندگان این چهار عمل را بگیرد، مگر آنکه عمل زشت آنان باعث اذیتی به دیگران شود که در آن صورت به نسبت اذیتی که به دیگران برسد حکومت اسلام آنان را مجازات خواهد نمود، ثانيا باید دانست که خوردن مشروبات مست کننده در تمام دینهای رسیده از جانب الله، در حدی که مست کند حرام و بد معرفی شده ولی مقدار و شدت و ضعف حرمت آن بستگی به شدت و ضعف اثرات آن در جسم و روح انسان یا جامعه داشته و مسلم است در جایی که خوردن آن نفعی داشته باشد و ضرری نداشته باشد، برای مسلمانان نیز حلال است و لذا می بینیم که در آیه 219 از سوره بقره گفته شده در این دو عمل هم گناهی بزرگ هست و هم منفعتهائی برای مردم و این میرساند که قمار هم اگر بدون برد و باخت و فقط برای سرگرمی باشد تا حدی که مانع کار یا نماز یا یاد آوری های لازم دینی نباشد، عیب ندارد ثالثا باید متوجه بود که ذکر بدی مشروبهای مست کننده از حيث مست کردن آنها در آیه 67 از سوره نحل که سوره ایست نازل شده در مکه، اول بار در قرآن گوشزد شده، منتها چون در آن زمان عدد مسلمانان کم بود و آن کم ها نیز همه جدی بودند و حتی المقدور از مشروبات در حد مست شدن دوری میکردند، لازم نبود که اعلام شود در هنگام نماز مست نباشند، تا اینکه در اوائل سال دوم هجری چون تازه مسلمانان مدینه میدیدند پیغمبر اسلام و مهاجر و انصار درجه یک از مشروبات مست کننده نمی خورند و قمار هم نمی کنند، از آن حضرت پرسیدند درباره مشروبات مست کننده و قمار حكم الله چیست و آیه 219 از سوره بقره جواب آنان را داده، رسم قرآن و اسلام این است که مؤمنان را فقط به بد و خوبها تذکر میدهد و مطالب را طوری میگوید که مؤمنان جدی خودشان جدی تر باشند و مؤمنان تنبل و نفع پرست باندازه عمل خود نمره و درجه داشته باشند، موقعی که دیده شد، عده ای از مسلمانان کم ایمان حتی در موقع نماز مشروب خورده بودند و مست کردند، خالق عالم اعلام فرمود در حال مستی نماز نخوانند، این زمان سال ششم هجری بود که در سوره نساء در آیه 43 به مؤمنان گفته شد در حال مستی نماز نخوانند، از یک طرف این حکم برای تازه مؤمن شدگان بود و از طرفی دیگر از آنرو بود که اصولا کسانی که میخواهند مشروب الکلی بخورند و مست کنند آنرا از نزدیک غروب تا موقع خواب میخورند که برخورد به وقت سه نماز عصر و مغرب و عشا دارد و در نتیجه بواسطه این دستور تاکید شد که به حد مستی مشروب نخورند، تا در نماز خود که باید همیشه متوجه معنای آن باشند، بفهمند که در پیشگاه الله چه میگویند، در سوره مائده که سوره ایست تکمیلی برای موضوعات دینی و اکثر احکامش صورت توضیح و تاکید برای احکامِ گذشته دارد می بینیم، همان دستور قبل که در سوره نحل و بقره و نساء بود تاکید شده بطور مؤکد و شدیدتر با توضیح اینکه گناه کبیر آن بواسطه مستی است که انسان روی وسوسه شیطانی بنام بی خیال شدن و لذت بردن به حد مستی مشروب میخورد و در نتیجه سخنانی میگوید دشمن زا و کینه افکن و این وسوسه او را به جائی میرساند که برای مشروب از نماز و یاد کردن هدایت های الله دست میکشد و حال آنکه انسان پرهیزکار، هرگز لب به مشروبات مست کننده نمی زند، مبادا به چنان وسوسهای دچار شود، ولی این دستور مانع از آن نیست که مؤمنان حتی در مواقعی که این عیبها نیست و حتما فایده دارد، از فایده مشروب که غیر از ضرر بهداشتی و مستی است استفاده ننمایند و لذا می بینیم در روایات اسلامی چنین مواقعی برای مؤمنان جدی نیز پیش آمده است که در آیه بعد آثاری از آنرا می بینید) (92) | وَأَطيعُوا اللَّهَ وَأَطيعُوا الرَّسولَ وَاحذَروا ۚ فَإِن تَوَلَّيتُم فَاعلَموا أَنَّما عَلىٰ رَسولِنَا البَلاغُ المُبينُ | 5:92 |
بر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیکوی ذکر شده در قرآن را انجام دادند، گناهی در آنچه از مشروب مست کننده چشیدند نیست، به شرطی که حقا راه پرهیز کاری را پیش گرفته باشند و حقیقتا ایمان آورده باشند و حقا آن کارهای خوب را بکنند و باز هم به پرهیز کاری خود ادامه دهند و دنبال ایمان خود را بگیرند و سخت از بدیها بپرهیزند و به نیکوکاریها پردازند و الله اینگونه نیکوکاران را دوست میدارد (توجه داشته باشید که چشیدن یعنی مقدار بسیار کمی خوردن، مانند کسی که در اثر بیماری یا تقویت یا تجویز پزشک از مشروب مست کننده میخورد، تا از منافع آن بدون ضرر و گناهش استفاده پسندیده ای کند و به هر حال چنین مسلمانی به شرطی مورد محبت الله است که دقیقا حساب نفع و ضرر اعمال خود را بکند و کوچکترین ضرری از کار خود برای خود از نظر دینی حس نکند و تمام اینها میرسانند که مشروبات الکلی نجس و پلید باطنی هستند روی تاثیر بدشان نه نجس ظاهری که اگر کسانی کمی از مشروبات مست کننده روی لباس ایشان ریخت، مجبور شوند با وسواس لباس خود را بشویند خرید و فروش آنها نیز برای مسلمانان در حدی حرام است که بدانند استعمال آن به مسلمانان ضرر میزند، والا برای منافع داروئی آن خرید و فروشش حرام نیست، زیرا خالق عالم اعلام کرده است که هم منفعتهائی دارد و هم گناه بزرگی) (93) | لَيسَ عَلَى الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فيما طَعِموا إِذا مَا اتَّقَوا وَآمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوا وَآمَنوا ثُمَّ اتَّقَوا وَأَحسَنوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ المُحسِنينَ | 5:93 |
ای کسانی که ایمان آورده ايد، الله شما را به چیزی از صید که دستها و نیزه های شما به آن برسد، میازماید، تا آن یگانه خدای شما بداند چه کسی از الله که در پنهان است میترسد، پس هر کس بعد از این تذکر از قانون حرام بودن صید در هنگام حج سرپیچی کند، برایش عذابی دردناک در آخرت خواهد بود (این آیه میرساند که مسلمانان با اینکه میدانستند در هنگام احرام حج حق ندارند، حيوانات قابل شکار صحرائی را صید کنند، گاه میشد که حیوانات شکاری به نزدیک حاجیان میامدند و بعضی از مسلمانان بوسیله دست یا نیزه آنان را میگرفتند و می کشتند و یا میفروختند و لذا در این آیه تاکید شده چنین نکنید) (94) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لَيَبلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيءٍ مِنَ الصَّيدِ تَنالُهُ أَيديكُم وَرِماحُكُم لِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَخافُهُ بِالغَيبِ ۚ فَمَنِ اعتَدىٰ بَعدَ ذٰلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَليمٌ | 5:94 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، در حالی که برای حج احرام بسته اید، حیوان شکاری را نکشید و هر کس از شما از روی عمد آنرا کشت، مجازاتش هم قیمت آن چیزیست که کشته از حیوانات خوراکی اهلی روی قضاوت دو نفر مرد عادل از خود شما و باید آن حیوان را به صورت قربانی همراه ببرد تا به کعبه برسد و آنجا قربانی نماید و میتواند بجای آن به همان قیمت خوراک به مساکین دهد، یا همان اندازه روزه بگیرد (بجای هر وعده خوراک به یک مسکین یک روز روزه، باید گرفت و از این توضیح قرآن پیداست اگر برای قربانی ذکر شده در آیه 196 از سوره بقره که حج کننده باید، در منا قربانی ای بکند وضع قربانی طوری بود که از آن عیبهائی پیش می آمد، مانند اینکه قربانی موجود قابل خوردن نباشد یا آنقدر زیاد باشد که بلامصرف بماند و باعث آلودگی های بهداشتی شود حج کنندگان میتوانند بجای قربانی قیمت آنرا به فقیران دهند چه فقیران مسلم مکه و یا فقیران میان راه و یا فقیران محل سکونت حاجیان، پس از اینکه مراجعت کردند) و این مجازات برای این است که حج کننده مجازات کار بد خود را بچشد و الله از کار بدِ سالهای گذشته در مورد گرفتن یا کشتن شکار چشم پوشید، ولی هر کسی باز اینکار بد را تکرار کند الله از او انتقام میکشد و الله پر قدرتی است، انتقام گیر (انتقام دنیائی الله همان مجازات مادی بالاست و ممکن است انتقامهای دیگری هم در آخرت برایش باشد) (95) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَقتُلُوا الصَّيدَ وَأَنتُم حُرُمٌ ۚ وَمَن قَتَلَهُ مِنكُم مُتَعَمِّدًا فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم هَديًا بالِغَ الكَعبَةِ أَو كَفّارَةٌ طَعامُ مَساكينَ أَو عَدلُ ذٰلِكَ صِيامًا لِيَذوقَ وَبالَ أَمرِهِ ۗ عَفَا اللَّهُ عَمّا سَلَفَ ۚ وَمَن عادَ فَيَنتَقِمُ اللَّهُ مِنهُ ۗ وَاللَّهُ عَزيزٌ ذُو انتِقامٍ | 5:95 |
برای شما مسلمانان صید های دریائی و خوردن آنها همیشه حلال است و اینگونه صیدها برای شما و برای هر قافله ای میتواند مورد استفاده قرار گیرد و بر شما صید حیوانات شکاری کوه و دشت در زمانی که در احرام حج هستید، حرام شده و باید از الله که بسوی او جمع آوری خواهید شد، بترسید (این جمع آوری در زمین آخرت است که همه از خوب و بد باید در آنجا برای اینکه پرونده های ایشان و مجازات یا مزدشان تعیین شود جمع گردند، از این آیات پیداست که هر چه بشرها در طول تاریخ بشری خود فهمیده اند که شکار دریائی یا صحرائی ایشان برای خوردن خوب است و گوشت آن مفید است، بر مسلمانان نیز آن شکارها حلال است، یعنی مثلا خرچنگ دریائی، مارماهی و سگ ماهی و ماهیهای بی فلس و با فلس یا خرگوش، الاغ وحشی یا گورخر همه حلالند، مگر آنکه عملا از نظر تغذیه و بهداشت عیبی در آنها ببینند و از آن دوری کرده باشند) (96) | أُحِلَّ لَكُم صَيدُ البَحرِ وَطَعامُهُ مَتاعًا لَكُم وَلِلسَّيّارَةِ ۖ وَحُرِّمَ عَلَيكُم صَيدُ البَرِّ ما دُمتُم حُرُمًا ۗ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذي إِلَيهِ تُحشَرونَ | 5:96 |
الله کعبه را که خانه ایست مورد احترام، برای مردم قرار داده تا باعث استحکامی در عقاید و اعمالشان شود و ماههای چهارگانه حرام (ذیقعده و ذيحجه و محرم و رجب) و تشریفات همراه بردن قربانی بوسیله حاجیان و قلاده به گردن آنها افكندن نیز از مقررات الله است و این مقررات برای این است که شما مسلمانان بدانيد، الله آنچه در آسمانها و هر چه در زمین می باشد را میداند و الله به هر چیزی داناست (چون الله میداند حوادث پیدا شده در آسمانها و زمین چه تاثیری در بشرها و عقایدشان دارد، این تشریفات را نهاده تا مسلمانان بوسیله این تشریفات خود را مقید کنند که از حج و معنای کارهائی که در حج باید انجام دهند حداکثر استفاده را در نگهداری دین حق و تعلیمات قرآن ببرند و افسوس که مسلمانان فعلی از روزی که دچار اختلافات مذهبی شده اند وضع حجّ شان هم مطابق دستور قرآن، بطور کامل نیست و یک برنامه هدایتی صحیح که باید طبق قرآن در عرفات و منا انجام بدهند، انجام نمی دهند و برنامه ای ندارند که بفهمند چرا مختلف شده اند و اسلام اولیه چگونه بوده و هر فرقه ای تا چه اندازه از اسلام اولیه به دور هستند و راه رفع اختلافشان چیست) (97) | جَعَلَ اللَّهُ الكَعبَةَ البَيتَ الحَرامَ قِيامًا لِلنّاسِ وَالشَّهرَ الحَرامَ وَالهَديَ وَالقَلائِدَ ۚ ذٰلِكَ لِتَعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَعلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَما فِي الأَرضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ | 5:97 |
بدانید که الله نسبت به عصیانگران، مجازات کننده سخت است و نسبت به بی تقصیران آمرزنده و مهربانست (98) | اعلَموا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ العِقابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ | 5:98 |
بر پیغمبر جز رساندن ماموریتش نیست و الله میداند شما مسلمانان چه چیزهائی را از تعلیمات دین آشکار خواهید کرد و چه ها را کتمان خواهید نمود (99) | ما عَلَى الرَّسولِ إِلَّا البَلاغُ ۗ وَاللَّهُ يَعلَمُ ما تُبدونَ وَما تَكتُمونَ | 5:99 |
بگو چیزهای پلید و بد با چیزهای پاکیزه و خوب یکسان حساب نمی شود، اگر چه وسعت چیزهای پلید و بد تو را به تعجب آورد، پس ای خردمندان از الله بترسید تا رستگار شوید (رستگاری در ترسیدن از قوانين الله است که بر اساس مجازات دنیائی و آخرتی بدکار بنا شده) (100) | قُل لا يَستَوِي الخَبيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَو أَعجَبَكَ كَثرَةُ الخَبيثِ ۚ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الأَلبابِ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ | 5:100 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، از چیزهایی که حس میکنید، اگر برای شما آشکار گردد، بر ضرر شما تمام میشود نپرسید و اگر اینها را هنگامی که قرآن نازل میشود، بپرسید، برای شما از طریق وحی آشکار خواهد شد، الله از جواب سئوالات بی مورد و ضرردار شما که بدون توجه به آیات قرآن کرده اید، چشم پوشید و الله گناه بخشی است بردبار (101) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَسأَلوا عَن أَشياءَ إِن تُبدَ لَكُم تَسُؤكُم وَإِن تَسأَلوا عَنها حينَ يُنَزَّلُ القُرآنُ تُبدَ لَكُم عَفَا اللَّهُ عَنها ۗ وَاللَّهُ غَفورٌ حَليمٌ | 5:101 |
آنگونه سئوالها را پیش از شما قوم دیگری کردند و در نتیجه به جوابی که شنیدند، کافر شدند (اشاره به سئوال بنی اسرائیل در مورد رنگ و سن و سال گاویست که مامور بودند، بکشند که اگر گاوی را بدون داشتن خصوصیاتی میکشتند مجبور نمی شدند، قیمت گزافی بپردازند ولی آنان شرح خصوصیات گاو را خواستند و خالق عالم هم خصوصیاتی را فرمود که منحصرا با یک گاو پر قیمت تطبيق نمود و این موضوع در آیه 67 تا 72 از سوره بقره به تفصیل آمده و درباره مطالب باب 21 از سفر تثنیه تورات است که میرساند، متن اصلی تورات تحریف شده است و بدبختانه تمام فرقه های اسلام به اینگونه سئوالهای بنی اسرائیل دچار شده اند و بعضی پیشوایان ایشان نیز برای آنکه آنان را فریب دهند جوابهائی داده اند و در رساله های خود نوشته اند که باعث اختلاف و نفاق و زحمت و ضررهائی برای شنوندگان شده است) (102) | قَد سَأَلَها قَومٌ مِن قَبلِكُم ثُمَّ أَصبَحوا بِها كافِرينَ | 5:102 |
هیچ یک از موضوعات مربوط به بحیره و سائبه و وصیله و حام را الله قرار نداده بلکه کفران کنندگانِ حقایقند که آن دروغها را بر الله افترا میزنند و بیشتر طرفداران آنها عقل خود را بکار نمی اندازند (103) | ما جَعَلَ اللَّهُ مِن بَحيرَةٍ وَلا سائِبَةٍ وَلا وَصيلَةٍ وَلا حامٍ ۙ وَلٰكِنَّ الَّذينَ كَفَروا يَفتَرونَ عَلَى اللَّهِ الكَذِبَ ۖ وَأَكثَرُهُم لا يَعقِلونَ | 5:103 |
وقتی برای آنان گفته میشود، بسوی چیزهائی که الله نازل کرده و بسوی این پیغمبر بیائید پاسخ میدهند، آنچه پدران خود را بر آن یافته ایم برای ما کافیست! آیا اگر پدران ایشان چیزی نمیدانستند و یا مهتدی به عقاید و اعمالی صحیح نبودند، باز هم سزاوار است اینان از پدرانشان تبعیت کنند؟ (در مدینه و مکه مردم زمان پیغمبر اسلام عقاید موهومی داشتند، یکی از این عقاید این بود که اگر گوش شتری را روی نذری شکاف میدادند، هرگز نه از آن سواری میگرفتند و نه گوشت آنرا میخوردند و اینرا بحیره میگفتند و اگر نذر میکردند که شتری برای خشنودی بتهاشان آزاد گردد، آنرا سائبه میگفتند و از گوشت و پشم و سواری آن نیز صرفنظر میکردند و هر گاه شتری دوقلو میزائید، آن دوقلوها را نه میفروختند و نه میکشتند و نه از هم جدا میکردند و اینرا وصیله میخواندند و اگر شتری نر باعث میشد که از او شتران ماده ده بچه شتر بزایند، آن شتر را هم آزاد میگذاشتند و از او استفاده سواری یا فروش و یا کشتن نمی کردند و فقط آنرا برای بارور کردن شتران ماده میگذاشتند و اینرا حام میخواندند و اسلام این موهومات را برانداخت) (104) | وَإِذا قيلَ لَهُم تَعالَوا إِلىٰ ما أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسولِ قالوا حَسبُنا ما وَجَدنا عَلَيهِ آباءَنا ۚ أَوَلَو كانَ آباؤُهُم لا يَعلَمونَ شَيئًا وَلا يَهتَدونَ | 5:104 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، کارهای خودتان بر گردن خودتان است، وقتی شما مهتدی به راهی صحیح شدید، دیگری که گمراه شد ضرری به شما نخواهد زد، باز گشت شما و آنان و همه بسوى الله است و او به تمامی شما خبر خواهد داد که چه ها میکردید (طبق این دستور قرآن هدایت شدگان به راهنمائیهای قرآن نباید از آن ناراحت شوند که چرا دیگران این راه را نمی پذیرند، مگر آنکه کج روی ایشان باعث ضرری به دیگران شود و بر عهده مسئولان اجتماع است که نگذارند کسی به دیگری ضرر بزند) (105) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا عَلَيكُم أَنفُسَكُم ۖ لا يَضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهتَدَيتُم ۚ إِلَى اللَّهِ مَرجِعُكُم جَميعًا فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلونَ | 5:105 |
ای کسانی که ایمان آورده اید، وقتی یکی از شما را مرگ نزدیک شد و خواستید وصیت کنید، هنگام وصیت دو نفر عادل از خودتان را شاهد بگیرید و هرگاه در راهی در حرکت بودید و حادثه مرگ به شما رسید و دو نفر از خودهاتان برای شهادت نبود از غير خودتان دو شاهد عادل بگیرید (در نظر وصیت کننده باید شاهد عادل باشد چه حقا عادل باشد چه نباشد) و اگر شما متصدیان رسیدگی به شکایات مربوطه که نماینده جامعه مسلمان هستید در راستی شهادت آنان شک داشتید آن دو شاهد را تک تک بعد از نماز از تماس با اشخاص باز میدارید و هر یک الله را گواه میگیرند که حقیقت را به ارزش کم نمی فروشم، اگر چه بر ضرر خویشان من باشد و من آنچه را الله گواه است کتمان نمی کنم، زیرا اگر چنان کنم از گناهکاران خواهم بود (از ذکر نماز در این آیه که مقصود نماز جماعت مسلمانان است پیداست، دو شاهد که در سفر شاهد میشوند از مسلمانان می باشند که نسبت به شخصی که وصیت میکند، خویش نزدیک نیستند) (106) | يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا شَهادَةُ بَينِكُم إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ المَوتُ حينَ الوَصِيَّةِ اثنانِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم أَو آخَرانِ مِن غَيرِكُم إِن أَنتُم ضَرَبتُم فِي الأَرضِ فَأَصابَتكُم مُصيبَةُ المَوتِ ۚ تَحبِسونَهُما مِن بَعدِ الصَّلاةِ فَيُقسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارتَبتُم لا نَشتَري بِهِ ثَمَنًا وَلَو كانَ ذا قُربىٰ ۙ وَلا نَكتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنّا إِذًا لَمِنَ الآثِمينَ | 5:106 |
پس اگر اطلاعی رسید که آن دو شاهد سزاوار گناه در کار شهادت خود هستند (یعنی شهادتی دروغ داده اند) دو شاهد دیگر که مدعی دروغ بودن آن شهادت میباشند و برای شهادت دادنِ سزاوارتر و مطمئن تر هستند هر یک به مکان شهادت قرار میگیرند و الله را گواه میگیرند که گواهی و شهادت من از شهادت آن دو درست تر است من در شهادت خود ستمی روا نداشته ام و اگر چنان کرده باشم از ستمکاران خواهم بود (107) | فَإِن عُثِرَ عَلىٰ أَنَّهُمَا استَحَقّا إِثمًا فَآخَرانِ يَقومانِ مَقامَهُما مِنَ الَّذينَ استَحَقَّ عَلَيهِمُ الأَولَيانِ فَيُقسِمانِ بِاللَّهِ لَشَهادَتُنا أَحَقُّ مِن شَهادَتِهِما وَمَا اعتَدَينا إِنّا إِذًا لَمِنَ الظّالِمينَ | 5:107 |
این طرز گواه دادن، نزدیکترین راه گواهی صحیح است و باعث میشود، شهادت دهندگان از رد شدن قسم خود به قسم دیگر بترسند و شما مسلمانان از الله در مورد تغییر این دستور او بترسید و این روش را بگوش گیرید و بدانید که الله جامعه ای را که نسبت به این دستورات سرکشی نماید به راه راست راهنمایی نخواهد کرد (البته این طرز شهادت دادن ها در صورتی باید انجام شود که از طریق دیگری دلیل محکمی بر معلوم شدن حقیقت موضوع نباشد و راه منحصر به شهادت باشد) (108) | ذٰلِكَ أَدنىٰ أَن يَأتوا بِالشَّهادَةِ عَلىٰ وَجهِها أَو يَخافوا أَن تُرَدَّ أَيمانٌ بَعدَ أَيمانِهِم ۗ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاسمَعوا ۗ وَاللَّهُ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقينَ | 5:108 |
در زمانی که الله پیغمبران خود را گرد آورد به ایشان میگوید، مردم چگونه پیغام شما را پذیرفتند، آنان جواب خواهند داد، بطور کامل برای ما علمی در این باره نیست و فقط توئی که کاملا به هر پنهانی دانا میباشی ( آیا با این سخن پیغمبران در پیشگاه الله در روز قيامت، آیا کسی حتی پیغمبر و امام، حق دارد بگوید ما همه چیز را میدانیم؟ آیا این نسبتها که بعضی از مسلمانان امروز بواسطه روایاتی دروغ به پیغمبر و امام می بندند درست است؟) (109) | يَومَ يَجمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقولُ ماذا أُجِبتُم ۖ قالوا لا عِلمَ لَنا ۖ إِنَّكَ أَنتَ عَلّامُ الغُيوبِ | 5:109 |
آن زمان وقتی است که برای یاد آوری، الله به عیسی پسر مریم خواهد گفت: نعمت های مرا که بر تو و بر مادرت رسید، به یاد آور (اینها سخنان الله به عیسی در روز قيامت و در زمین آخرت خواهد بود) و یکی از آن نعمت ها زمانی بود که من بوسیله آن روح پاک آسمانی به تو نیروئی دادم تا بتوانی با مردم در دو زمان سخن گوئی یکی در وقتی که در گهواره بودی (و لازم بود برای تبرئه مادر خود در نزد داوران بنی اسرائیل به زبان آئی و بگوئی مادرم باکره بوده که به من از طریق روحی پاک و آسمانی حامله شده و یکی هم در بین سالهای 30 تا 50 از عمرت ( که زمان پیغمبری عیسی تا زمان مرگش بود و او در این زمان بوسیله نیروی آن روح پاک که به روح القدس معروف است کارهائی معجزه آسا میکرد و یا از درون مردم و غیب خبرهائی میداد) و همچنین بیاد آور زمانی را که من به تو آن حق گوئیها و آن حکمتهای دینی را و تورات حقیقی و انجیل حقیقی را یاد دادم (از طریق وحی و بوسیله روح القدس که جبرئیل باشد) و همچنین به یاد آور زمانی را که به اجازه من از گل، مانند هیکل یک مرغ میساختی و بدستور من در آن می دمیدی و آن مرغی حقیقی میشد و علاوه بر آن کور مادرزاد و برص دار را به اجازه من سالم میکردی؟ آن زمان را هم به یاد آور که به تصویب من مرده را از قبر، زنده بیرون کردی و یا زمانی که چون آن دلایل روشن را برای بنی اسرائیل آوردی و کفران کنندگان آنان گفتند اینها جز دروغهائی آشکار نیست من تو را از خطرهائی که برای تو پیش آوردند، نگهداری کردم (این زمان اخیر وقتی بود که بزرگان مذهبی بنی اسرائیل وقتی دیدند عیسی بر علیه فسادهای مذهبی و عوام فریبی های ایشان قيام کرده و مردم را میخواهد بیدار کند با اینکه قبلا او را مقدس میشناختند نزد حکومت که از طرف دولت روم حکومت ایشان را در دست داشت رفتند و شکایت نمودند که عیسی مردم را به آشوب وا میدارد و باید او را دستگیر نمود و به صلیبش زد و چون حاکم عیسی را دستگیر کرد و آثاری از او دید که معلوم شد، او بی گناه است و پیغمبر الله است و از طرفی روی ماموریت سیاسی خود مجبور بود از پیشوایان یهود طرفداری کند، خالق عالم بوسیله عیسی به حاکم خبر داد که قاتلی را که بصورت عیسی خواهد در آمد، ببرد به صلیب بکشد و عیسی غیب خواهد شد و به اراده الله چنین شد و عیسی در غیب وفات یافت و روحش به بهشت رفت و جسمش تبدیل به ذرات شد و نابود گردید) (110) | إِذ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابنَ مَريَمَ اذكُر نِعمَتي عَلَيكَ وَعَلىٰ والِدَتِكَ إِذ أَيَّدتُكَ بِروحِ القُدُسِ تُكَلِّمُ النّاسَ فِي المَهدِ وَكَهلًا ۖ وَإِذ عَلَّمتُكَ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَالتَّوراةَ وَالإِنجيلَ ۖ وَإِذ تَخلُقُ مِنَ الطّينِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ بِإِذني فَتَنفُخُ فيها فَتَكونُ طَيرًا بِإِذني ۖ وَتُبرِئُ الأَكمَهَ وَالأَبرَصَ بِإِذني ۖ وَإِذ تُخرِجُ المَوتىٰ بِإِذني ۖ وَإِذ كَفَفتُ بَني إِسرائيلَ عَنكَ إِذ جِئتَهُم بِالبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَروا مِنهُم إِن هٰذا إِلّا سِحرٌ مُبينٌ | 5:110 |
همچنین به یاد آور وقتی را که من بسوی آن کمک کنندگان وحی کردم (حواريان عیسی که کمک کنندگان اولیه عیسی بودند) به اینکه به من و به پیغمبرم عیسی بگروید و آنان گفتند ایمان آوردیم و تو ای پروردگار شاهد باش که ما از هر جهت تسلیم دستورات تو هستیم (حواريان عیسی کسانی بودند که هر یک شخصا حق جو بودند و لذا الله به آنان الهام کرد یا در دل آنان انداخت یا قانون الله باعث شد که به عیسی بگروند و پیغمبری او را بپذیرند و اینان چه در زمان عیسی و چه بعد از او سخت تبلیغ دین عیسی را میکردند ولی سیاست روم کاری کرد، پولس نامی که یهودی بود و دشمن تبلیغات عیسی، دین عیسی را با روشی عوام فریبانه عوض کند و به روش صوفيانه فعلی که اکثر مسیحیان دچار آن شده اند در آورد و انجیل عیسی را به طرزی که فعلا هست، تغییر دهد و کتاب پطرس و يعقوب حواری و همچنین کتاب اعمال رسولان که هر سه جزو کتاب مقدس مسیحیان است این تغییرات را شاهد است) (111) | وَإِذ أَوحَيتُ إِلَى الحَوارِيّينَ أَن آمِنوا بي وَبِرَسولي قالوا آمَنّا وَاشهَد بِأَنَّنا مُسلِمونَ | 5:111 |
ای محمد، زمانی که حواریان گفتند، ای عیسای پسر مریم آیا کسی که تو را برای پیغمبری پرورده میتواند از آسمان بر ما سفره ای از خوراک فرو فرستد عیسی گفت: اگر حقیقتا مؤمن شده اید از اینگونه تقاضاها از الله بترسید؟ (112) | إِذ قالَ الحَوارِيّونَ يا عيسَى ابنَ مَريَمَ هَل يَستَطيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَينا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ ۖ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ | 5:112 |
آنان گفتند ما میخواهیم از آن خوراکها بخوریم و دل مؤمن ما مطمئن گردد و به یقین بدانیم، هر چه تو به ما گفته ای راست است و ما بر چنین مشاهده ای از شهادت دهندگان باشیم (113) | قالوا نُريدُ أَن نَأكُلَ مِنها وَتَطمَئِنَّ قُلوبُنا وَنَعلَمَ أَن قَد صَدَقتَنا وَنَكونَ عَلَيها مِنَ الشّاهِدينَ | 5:113 |
عیسای پسر مریم گفت: ای خدائی که پروردگار تمامی ما هستی، بر ما سفره ای از خوراک از آسمان فرود آور تا آن حادثه، روز جشنی شود برای ما مؤمنان اولیه و مؤمنان آینده و نشانه ای از تو باشد و ما را به چنین سفره ای روزی ده، زیرا توئی بهترین روزی دهندگان (اینکه در قرآن از زبان الله و حواریان پی در پی گفته میشود عیسی پسر مریم، از آنروست که روی تحریف بدخواهانه یهودیان، حتی در دو انجیل از انجیلهای چهارگانه فعلی نوشته شده عیسی پسر يوسف است، یکی از این دو انجیل، انجيل متا میباشد که در اول آن عیسی را از طريق يوسف با 28 سلسله نسلی به داوود میرساند و دیگری که انجيل لوقاست با 42 سلسله نسلی و در اسم پدران یوسف این هر دو با هم اختلاف دارند و این میرساند که این انجيلها علاوه بر آنکه انجیل عیسی نیستند و تحریف شده هائی از انجيل حقیقی هستند، نفوذ دشمنان اسرائیلی عیسی در نشر این انجيل ها دخالت داشته و اگر مسیحیان بخواهند به انجيل حقیقی عیسی پی ببرند، ناگزیرند از تذکرات قرآن در این زمینه ها آگاه شوند و روی اصلاحات قرآن، انجیل های خود را اصلاح نمایند و فقط در این صورت است که مسیحی حقیقی خواهند بود) (114) | قالَ عيسَى ابنُ مَريَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنزِل عَلَينا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكونُ لَنا عيدًا لِأَوَّلِنا وَآخِرِنا وَآيَةً مِنكَ ۖ وَارزُقنا وَأَنتَ خَيرُ الرّازِقينَ | 5:114 |
الله در جمع عيسی و حواریان اعلام نمود، من آن سفره خوراکی را (مائده) بر شما فرو خواهم فرستاد، پس اگر بعد از مشاهده آن یکی از شما کفران راهنمائی های مرا بکند، او را به عذاب دچار خواهم کرد که کسی دیگر از مردم را به چنان عذابی دچار نکرده باشم (سزاوارترین مردم به عذاب الله آنهائی هستند که روشن ترین دلیل بر اثبات نبوت پیغمبران را کفران کنند و کسی که نداند به چه دلیل فلان پیغمبر حق است، مورد غضب الله قرار نخواهد گرفت، مگر به اندازه تقصیر و کوتاهی خود) (115) | قالَ اللَّهُ إِنّي مُنَزِّلُها عَلَيكُم ۖ فَمَن يَكفُر بَعدُ مِنكُم فَإِنّي أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ العالَمينَ | 5:115 |
و ای محمد، زمانی که الله بگوید ای عیسی پسر مریم، آیا تو در دنیا به مردم گفته بودی علاوه بر الله من و مادرم را هم، دو خدا برای خود بگیرید (خدا که ترجمه الاه است، یعنی صاحب اختیار نه خالق که ترجمه الله میباشد) عیسی خواهد گفت تو از اینگونه شريك ها پاکی و سزاوار من نبود، چیزی را که حق نداشتم، بگویم و اگر من چنین سخنی گفته بودم خودت بهتر میدانستی (سخت جلوی سخن ناروای مرا میگرفتی) تو آنچه را در درون من است میدانی و من نمی دانم در درون تو چیست (من نمی دانم تو از این سئوال که از من کرده ای چه منظوری داری و عیسی این را در روز قیامت از آن رو خواهد گفت که خبر ندارد، سوءاستفاده چیان مسیحی چه سخنان باطلی را به عیسی نسبت داده اند) فقط توئی که تمام پنهانها را دقيقا میدانی (116) | وَإِذ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابنَ مَريَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنّاسِ اتَّخِذوني وَأُمِّيَ إِلٰهَينِ مِن دونِ اللَّهِ ۖ قالَ سُبحانَكَ ما يَكونُ لي أَن أَقولَ ما لَيسَ لي بِحَقٍّ ۚ إِن كُنتُ قُلتُهُ فَقَد عَلِمتَهُ ۚ تَعلَمُ ما في نَفسي وَلا أَعلَمُ ما في نَفسِكَ ۚ إِنَّكَ أَنتَ عَلّامُ الغُيوبِ | 5:116 |
من برای مردم در وقتی که میان ایشان بودم جز آنچه را تو فرموده بودی بگویم نگفتم و آنچه گفته بودی بگویم این بود که فقط الله را که هم پروردگار من و هم پروردگار شماست اطاعت بنده وار کنید و تا زمانی که من میان آنان بودم بر آنان گواه بودم، ولی وقتی تو مرا برگرفتی، خودت مراقب ایشان بودی و توئی که بر هر چیزی گواهی (با بودن اینگونه آیات در قرآن، وای بر سوءاستفاده چیان مذهبی و مریدان ایشان که روی تقلید از عقاید باطل مسیحیان منحرف می پندارند، پیغمبر اسلام و یا امامان شیعه و غیر اینها که مرده اند و روحشان در بهشت است، باب الحوائج و صاحب اختیار و گناه بخش مردم گناهکاری هستند که خود را به دروغ شیعه و دوست آن ارواح مقدسه معرفی میکنند) (117) | ما قُلتُ لَهُم إِلّا ما أَمَرتَني بِهِ أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ رَبّي وَرَبَّكُم ۚ وَكُنتُ عَلَيهِم شَهيدًا ما دُمتُ فيهِم ۖ فَلَمّا تَوَفَّيتَني كُنتَ أَنتَ الرَّقيبَ عَلَيهِم ۚ وَأَنتَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ شَهيدٌ | 5:117 |
ای الله، اگر تو آنان را بواسطه این عقاید پستشان عذاب کنی، بندگان خودت میباشند و اگر بخششی نسبت به بعضی از ایشان روا داری، تو آن پر قدرت با حکمتی می باشی که حقا سزاوار عفو کردنشان دانسته ای (تمام این مطالب که در قرآنست از متن باب هفتم از انجيل متا نیز فهمیده میشود که لازمست مسیحیان فهمیده و مؤمن از روی آن تمام کتابهای دینی خود را تصحیح نمایند تا حقیقتا مسیحی و رستگار باشند) (118) | إِن تُعَذِّبهُم فَإِنَّهُم عِبادُكَ ۖ وَإِن تَغفِر لَهُم فَإِنَّكَ أَنتَ العَزيزُ الحَكيمُ | 5:118 |
در آن زمان الله اعلام خواهد نمود، حالا زمانی است که راستگوئی هر راستگوئی به او سود خواهد داد و برای ایشان باغهائی خواهد بود که از پای آنها جویبارها روان باشد و آنان در آنها بطور جاوید مدتها خواهند ماند و چنان معلوم است که الله از آنان خوشنود شده و ایشان نیز از او خشنودند، آن رستگاری بزرگ اینهاست (119) | قالَ اللَّهُ هٰذا يَومُ يَنفَعُ الصّادِقينَ صِدقُهُم ۚ لَهُم جَنّاتٌ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها أَبَدًا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنهُم وَرَضوا عَنهُ ۚ ذٰلِكَ الفَوزُ العَظيمُ | 5:119 |
حکومت آسمانها و زمین و هر چه در آنها باشد در اختيار الله است (یعنی اگر انسانها در دنیا اختیاراتی کوچک و موقتی دارند، نباید از اختیارات خودشان در حکومت وسیع الله سوءاستفاده کنند که سخت در موقعش دچار عذابهای سختی میشوند) و او بر هر چیزی بس تواناست (120) | لِلَّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَما فيهِنَّ ۚ وَهُوَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ | 5:120 |