Anfang آغاز

Seit wann und wie wurde der Koran herabgesandt?قرآن از چه زمان و چگونه فروفرستاده شد؟
در مکّه حدودِ سال ِ ۶۱۰ میلادی در یکی از شب های ماه رمضان، هنگامی که محمّدِ پیامبر از کار روزانه ی خود به خانه بازمیگشت، با چشم ِ روحش دید که از آسمان نوری شبیه به یک ستاره پائین آمد و در فاصله ایی به طولِ کمتر از دو کمان در مقابل او ایستاد  و آیاتِ ۱-۵ از سوره ی  „عَلَق = بِهم چَسبیده ها“ را به او وحی کرد.Im Jahr 610 n.Ch. war der Prophet Mohammad unterwegs nach Hause und es war eine Nacht im Monat Ramadan. Er sah mit seinem seelischen Auge, dass ein Stern vom obersten Horizont zu ihm herunterkam und stand vor ihm, mit einer Distanz von zwei Bogenlängen. Der Stern offenbarte ihm die Verse eins bis fünf vom Kapitel 96 mit dem Namen „die Zusammenhaftenden“.
96:1Trage vor! im Namen deines Herrn, der erschufبخوان! به نام پروردگارت که آفریداقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
96:2Er erschuf den Menschen aus der Zusammenhaftendenانسان را از بِهم چَسبیده ها آفریدخَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ
96:3Trage vor! Dein Herr ist gütigبخوان! و پروردگارت سخاوتمَندَستاقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ
96:4Der das Schreiben mit dem Schreibrohr lehrteآن که، نوشتن با قلم را آموختالَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ
96:5Dadurch lehrte er den Menschen, was er nicht wussteبدین وسیله به انسان آموخت، آنچه را نمی دانستعَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ
96:1-5قلمعلمکرمانسخلقربّاسمقرء

Der Substantiv ʿAlaqon ist Pluralform von ʿAlaqaton und es ist eine Ableitung vom Verb ʿAlaqa. Dies bedeutet hängen, haften, festhalten und … . Nach koranischer Semantik ist ʿAlaqaton  ein Zustand, indem zwei Dinge dicht beieinander haften.

Gott beschreibt seine Schöpfung mit den Bildworten. Dadurch können alle Menschen ihn verstehen.

Die Entwicklungsphasen eines Menschen in der Gebärmutter wird im Koran mit folgenden Bildworte beschrieben: Tropfen -> Zusammenhaftend -> Zusammenhaftenden -> Fleischklumpen bzw. Gekaute -> Knochen -> Knochen mit Fleisch bekleiden -> als Kind herauskommen. Verse aus dem Koran über die Entwicklungsphasen eines Menschen.

واژه «عَلَق» اسم جمع است و مفرد آن «عَلَقَة» می‌باشد که پنج بار در قرآن تکرار شده است و «عَلَق» یک بار آمده است. «عَلَقَة» اسم مؤنث، مشتق از فعل «عَلَقَ» است. از مجموع تمام معناهای فعل «عَلَقَ» می‌توان دو معنای مرکزی یعنی «آویختن» و «چسبیدن» را بدست آورد و در نتیجه، «علقة» به معنی «به هم چسبیده» و «علق» به معنای «به هم چسبیده‌ها» می‌باشد.

شیوه و سبکِ الله در بیانِ آفرینش به نحوی است که همه ی انسانها، چه با سواد و چه بی سواد، او را می فهمند. زیرا او، آفرینش را با واژه های ساده و قابل فهم، به تصویر می کشد.

تصاویری که قرآن از مراحلِ آفرینشِ انسان در درون رَحِمِ زن به ما می دهد به این قرار است: نُطْفَة -> عَلَقَة -> عَلَق -> مُضْغَة -> عِظَام -> فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا -> ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا.  این روندِ تکامل را می توانید در این آیات بخوانید.

 

ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًافَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًاعِظَاممُضْغَةعَلَقعَلَقَةنُطْفَة
خروج بصورت نوزادپوشاندنِ استخوان با گوشتاستخوانلُقمه جویده شده، توتهبِهم چَسبیده هابِهم چَسبیدهچِکّه
als Kind herauskommenKnochen mit Fleisch bekleidenKnochenFleischklumpen, MorulaZusammen-haftendeZusammen-haftendTropfen

Dieser Stern wurde noch mit vier anderen Namen im Koran erwähnt, damit wir eine Vorstellung von ihm bekommen. Gabriel, Treuer Geist, Heiliger Geist und die drückende Kräfte sind die Bezeichnungen dieser Existenz.

Der Prophet Mohammad fragte, wie soll er den Namen seines Herrn vortragen und als Antwort hörte er die sieben Verse vom Kapitel eins.

محمّدِ پیامبر از آن نورِ شبیه به یک ستاره، که در قرآن بخاطرِ ماهیّتِ وجود و صفاتش به اسامی „جِبْريل، روح الاَمین، روح القُدُس و شَدیدُ القُوی“ نام گذاری شده است، پرسید که چطور نامِ پروردگارش را بخواند و آن نور در پاسخ، آیات سوره ی „فاتحه = آغاز“ را به او وحی کرد.

        جِبْريل / روح / امین / قدوسشدید / قوی  

1:1Im Namen Allahs, des Existenzgebers, des Gnädigenبه نام اللهِ هَستی بخشِ بَخشایَندهبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ
1:2Lob sei Allah, dem Herrn der Erdbevölkerungستایش برای الله است، پروردگارِ جهانیانالْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
1:3dem Existenzgeber, dem Gnädigenهَستی بخشِ بَخشایَندهالرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ
1:4dem Alleinherrscher am Tag der Abrechnungصاحب اختیارِ انسان ها در روزِ حسابمَـالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
1:5Dir allein dienen wir, und Dich allein bitten wir um Hilfeتو را بندگی می کنیم و تو را به کمک می طَلَبیمإِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
1:6Führe uns den geraden Wegما را به راهِ راست راهنمائی کناهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ
1:7den Weg derer, denen Du die Güte erwiesen hast
und nicht derer, die Deinem Zorn verfallen sind
und nicht die Irre gegangenen
راهِ آن کسانی که به ایشان خوبی کردی
نه راهِ آنان که، مورد خشمِ تو قرار گرفتند
و نه راهِ گُمراهان
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ
غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ
وَ لاَ الضَّالِّينَ
رحم  /  حمد  /  عالم  /  مالک  /  یوم  /  دین  /  إيَّا  /  عبد  /  عون  /  هدی  /  صراط  /  قام  /  نعم  /  غضب  /  ضلل  /  علی         1:1-7

خدا خود را، به عنوانِ شخصیّتی که انسان را آفریده و راهِ کسبِ دانش را به او آموخته، به محمّدِ پیامبر معرّفی می کند و از او می خواهد که به نام او مطالبِ سوره فاتحه را بخواند. خدا در این سوره خود را بیشتر معرفی می کند و پس از بیانِ هدفش از آفرینش انسان ها، آنها را به سه دسته تقسیم می کند. دسته اوّل: نعمت داده شُدگان که در راه راست هستند، دسته دوّم: مورد خشمِ خدا قرارگرفتگان و دسته سوّم: گمراهان.

واژه ی „الله“ از ترکیبِ „ال = حرفِ تعریف و اِله = خدا“ شکل گرفته است و به معنای „آن خدای یکتای شناخته شده“ است. واژه ی „الله“ از ادغام الف و لامِ هر دو واژه شکل گرفته است تا از خدایانِ دیگر مشخص شود. مسیحیان عرب زبان نیز از واژه ی الله در عبادات خود استفاده می کنند. عبارتِ „بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ“ فقط دو بار نازل شده است، یکی در ابتدای سوره الفاتحه و دیگری در سوره نَمل، آیه ۳۰، و برای تشخیصِ ابتداء و انتهای سوره ها از یکدیگر، طبقِ دستورِ پیامبر، بر سرِ تمامِ سوره ها، به غیر از سوره توبه، گذاشته شد. زیرا آیه ی اول سوره ی توبه „بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ…“ مانندِ  „بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ“ آغاز این سوره را مشخص می کند.   

بعد از این جریان، محمّدِ پیامبر به خانه اش رفت و در موردِ اتفاقی که برایش رُخ داده بود دائماً فکر می کرد. بخاطرِ فشارِ وحی و در نتیجه خستگی شدید بخواب رفت و نمی دانست که از طرفِ الله برای پیام رسانی انتخاب شده است و در فردای آن شب، صبحِ زود، صدای آن نور را دوباره شنید که آیاتِ  ۱-۱۰ سوره „مُدّثر= شخصِ در جامه ی خواب“ را به او وحی می کند.

Zuerst stellte sich der Gott als Erbauer und Lehrer des Menschen vor und Prophet Mohammad sollte das Kapitel eins vortragen. In diesem Kapitel gibt der Gott mehr Informationen über sich selbst und seine Pläne für uns. Er teilt die Menschheit in drei Gruppen. 1. Gruppe sind die, die Güte Gottes bekommen. 2. Gruppe sind die, die Zorn Gottes hinnehmen müssen. 3. Gruppe sind die, die Irre gegangen sind.

Das Wort Allah ist ursprünglich nichts anderes als das arabische Wort al-ilah: al ist der Artikel der Bestimmtheit, ilah bedeutet Gott, Gottheit, al-ilah zusammengezogen zu allah, meint also nichts anderes als „der Gott“. Und so wurde der einzige Urheber der Schöpfung von anderen Göttern abgegrenzt. Allah wird deshalb im Gebet nicht nur von Muslimen, sondern auch von arabischen Christen gebraucht. Der erste Vers vom Kapitel eins (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ) wurde nur zweimal herabgesandt. Der zweite findet man im Kapitel 27 Vers 30. Damit man der Anfang der Korankapitel feststellen kann, wurde vom Prophet Mohammad befohlen, dass dieser Vers am Anfang alle Korankapitel stehen muss. Es gibt aber eine Ausnahme, das Kapitel 9 beginnt mit (بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ) und das reicht, dass man der Anfang dieses Kapitel feststellen kann.

Nach der ersten Offenbarung ging Prophet Mohammad nach Hause und dachte ständig über das Geschehen nach. Der seelische Druck und körperlicher Müdigkeit lassen ihm bis morgen früh schlafen und wüsste er nicht, dass er Gesandter Gottes geworden ist. Am Morgen hörte er die Stimme des Sterns wieder. Die Verse 1 bis 10 vom Kapitel 74, mit dem Namen „Der sich zugedeckt hat“ wurden ihm offenbart.

74:1O du, der du dich zugedeckt hast!ای که خود را پوشانده ایيَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ
74:2Steh auf, und warne!بلند شو و اعلامِ خطر کنقُمْ فَأَنذِرْ
74:3Und preise deinen Herrn!و پروردگارت را بزرگ بِداروَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ
74:4Und halte dein Kleid sauber!و در پاکیزگی لباس هایت کوشا باشوَ ثِيَابَكَ فَطَهِّرْ
74:5Und halte dich vom Götzendienst fern!و از پلیدی دوری کُنوَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ
74:6Und sei nicht wohltätig, wegen des Gewinns!و به قصدِ سودجوئی بخشش نکنوَ لَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ
74:7Und sei standhaft um deines Herrn willen!و برای پروردگارت صبور باشوَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
74:8Denn, wenn in die Posaune gestoßen wird,زیرا آن زمان که در شیپور دمیده شودفَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ
74:9kommt ein Tag, der schwer sein wird,بعد از آن روزگاری سخت خواهد آمدفَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ
74:10und für die Leugner wird nicht leicht seinکه بر مُنکِران، آسان نخواهد گذشتعَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ
دثر  مُتَدَثِر  /   نذر  /  كبر  /  ثوب  /  طهر  /  رجز  /  هجر  /  منن  /  کثر  /  صبر  /  نقر  /  عسر  /  یسر 74:1-10

محمّدِ پیامبر بعد از نزولِ این آیات، یقین کرد که مامورِ رساندنِ پیامهای الله به مردم شده است و خودش اولین کسی است که باید به این دستورات عمل کند.

از جمله تکالیفِ او، به غیر از پیام رسانی، بزرگ داشتنِ الله بود و این به آن معنی است که، اَوامرِ او را انجام بدهد، بهداشتِ شخصی را جدّی بگیرد و روحش را از بدترین پلیدی که همان بت پرستی است به دور نگه دارد و مانند مردم آن زمان، هدفش از کمک به دیگران، سود جویی نباشد، بلکه بخاطرِ الله در انجامِ این دستورها با تمامِ سختی هایش پایدار بماند تا در روزِ قیامت دچار سختیِ عذاب نشود.

در قرآن معمولا برای شروعِ نابودیِ منظومه ی شمسی و بیهوشیِ روحیِ موجوداتِ هوشمندِ آن و زنده شدنِ آنها در زمینِ آخرت از جمله ی “ نُفِخَ فِي الصُّورِ“ یا „يُنْفَخُ فِي الصُّورِ“ به معنای „دمیدن در شیپور“ استفاده می شود و جمله ی “ نُقِرَ فِي النَّاقُورِ“ فقط  یکبار در قرآن بکار رفته است. “ نَقَرَ“ به معناى كوبيدن است و واژه ی “ ناقور“ به آن شیئ گفته می شود که بر آن می کوبند تا صدا ایجاد شود، مثلِ کوبیدنِ بر طبل. و منظور اینست که با ایجادِ یک صدای بسیار بلند و ترس آور در دو مرحله ی زمانی، آغازِ زندگی آخرت اعلام می شود.

محمّدِ پیامبر برای انجامِ وظیفه اش، یعنی پیام رسانی، به کعبه رفت، آنهم در زمانی که شلوغ ترین ساعتِ روز بود و در آنجا با کمالِ شجاعت اعلامِ پیغمبری کرد و آیاتِ وحی شده را برای اثباتِ اِدِعایش خواند که با واکنشهای مختلفی روبرو شد و شدیدترین آنها، حمله ی اَبوالحَکَم به طرفِ او بود که مانع  از خواندنِ آیاتِ سوره ی فاتحه، توسطِ پیامبر شد. „اَبوالحَکَم = پدرِ داوری“  همانطور که از نامش پیداست قاضی القضاتِ شهرِ مکّه محسوب می شد و به کارِ تجارت مشغول بود و بعدها بخاطرِ مخالفتش با پیامبر به „پدرِ نادانی = اَبوجَهل“ مشهور شد.

اَبوجَهل، محمّدِ پیامبر را تهدید کرد که اگر دست از تبلیغ بر ندارد، او یارانِ پُر قدرت و با نفوذش را جمع کرده و نقشه ی شومی برای او خواهند کشید و بلاها به سرش خواهند آورد و با این کار، مانعِ ادامه ی تبلیغِ او شد.

بعد از این واقعه، محمّدِ پیامبر با خودش فکر می کرد که چرا ابوجهل باید با او مخالفت کند و چرا الله اجازه داد، ابوجهل یک چنین رفتاری با او داشته باشد و او را تهدید کند و مانعِ کار رسالتش شود و چرا الله سریع او را از بین نبرد و یا عذاب نکرد. محمّدِ پیامبر مشغولِ این افکار بود که جبرئیل آیاتِ ۶-۱۹  از سوره ی „عَلَق = بِهم چَسبیده ها“ را به او وحی کرد.

Nachdem Prophet Mohammad die Verse 1 bis 10 hörte, war er sicher, dass er als Warner berufen worden ist. Er musste jetzt das alle, was er sah und hörte, öffentlich behaupten.

Er musste die Menschen vor einem schweren Tag warnen, nämlich der Auferstehungstag. Er bekam auch Anweisungen bzw. Gebote und Verbote, die er befolgen musste, damit er sich vor jenem schweren Tag beschützen kann.

Die Vernichtung des Sonnensystems wird, nach koranischer Darstellung, mit einem lauten Knall beginnen. Diese Darstellung wird mit dem Satz „in die Posaune wird gestoßen“ (نُفِخَ فِي الصُّورِ) oder (يُنْفَخُ فِي الصُّورِ) beschrieben. Aber hier wird dasselbe Ereignis mit dem Satz „an die Trommel wird geschlagen“ (نُقِرَ فِي النَّاقُورِ) beschrieben. In beiden Fällen ist ein lauter Knall gemeint. Und so wird das Anfang des ewiges Lebens für die Menschheit beginnen.

An jenem Tag ging Prophet Mohammad zum Haus Gottes Kaaba = Würfel und verkündete die Nachricht Gottes. Während er das Kapitel eins las, unterbrach der Richter der Stadt Abū Dschahl seinen Vortrag. Er bedrohte Prophet Mohammad, wenn er mit seiner Verbreitung nicht aufhört, dann bekommt er heftige Probleme.

Prophet Mohammad war danach sehr bedrückt und bitter und fragte sich, warum hat Gott zugelassen, dass Abū Dschahl ihn so behandelte? Warum hat Gott ihn nicht bestraft? Als er in diesen Gedanken war, hörte er die Stimme des Sterns wieder. Die Verse 6 bis 19 vom Kapitel 96, mit dem Namen „Die Zusammenhaftende“ wurden ihm offenbart.

96:6Nein! der Mensch überschreitet das Maßنه چنین نیست، بِدان که انسان به تجاوزگری می پردازدكَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى
96:7wenn er sieht, dass er reich istزمانی که خود را بی نیاز بیندأَن رَّآهُ اسْتَغْنَى
96:8Zu deinem Herrn ist die Rückkehrو بِدان که بازگشت بسوی پروردگارت استإِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى
96:9Hast du jenen gesehen, der da verbietetآیا دیدی آن کسی را که ممنوع کردأَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى
96:10einem Gottesdiener zu betenبنده ای را که نماز می خواندعَبْدًا إِذَا صَلَّى
96:11Hast du gesehen, wenn er rechtgeleitet wäre,آیا میدانی که اگر او هدایت یافته بودأَ رَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَى
96:12oder wenn er Frömmigkeit auffordert hätte?یا دستور به پرهیزگاری می داد، چه می شدأَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى
96:13Hast du gesehen, dass er dich ablehnte und sich abwendet?آیا دیدی که او اِنکار کرد و پشت نمودأَ رَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَ تَوَلَّى
96:14Weiß er nicht, dass Allah alles sieht?آیا نمی داند که الله می بیندأَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى
96:15nein! Wenn er damit nicht aufhört,
werden Wir ihn entwürdigen
نه چنین نیست، اگر دست از مخالفت برندارد
او را به خواری و ذلّت خواهیم کشاند
كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ
لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ
96:16Entwürdigen wir jeden, der ablehnt und sündhaft istو این کار را با هر اِنکارکننده ی خطاکار خواهیم کردنَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ
96:17Er soll seine Anhänger zu Hilfe rufen.پس بگذار همفکرانش را بخواندفَلْيَدْعُ نَادِيَه
96:18Wir werden auch unsere Wächter herbeirufen.ما هم بزودی مأمورانِ راندنِ آنها را خواهیم خواندسَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ
96:19Nein! Höre nicht auf ihn,
sondern wirf dich nieder und suche die Nähe Gottes
نه چنین نیست، از او اطاعت نکن
و به من سجده کن و نزدیک شو
كَلَّا لَا تُطِعْهُ
وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ
طغی  /  رأی  /  غنی  /  رجع  /  نهی  /  صلا  /  أمر  /  وقی  /  کذب  /  ولی  /  سفع  /  نصی  /  خطی  /  دعا  /  ندی  /  زبن  /  طوع  /  سجد  /  قرب  96:6-19

محمّدِ پیامبر متوجه شد که توقعاتش برای عذابِ فوریِ ابوجهل، صحیح نیست زیرا بازگشتِ همه ی انسانها بسوی الله است و او در آخرت به حسابِ همه رسیدگی خواهد کرد و طبیعت انسان اینگونه  است که، وقتی  بی نیاز است، حاضر به بندگی نیست و به ظلم و تجاوزگری می پردازد.

خدا از محمّدِ پیامبر می خواهد که وضعیتِ خود و مخالفانش را از دیدِ نفرِ سوم، موردِ تجزیه و تحلیل قرار دهد و تحتِ تأثیرِ احساساتش نتیجه گیری نکند. اگر ابوجهل هدایت یافته بود یا اینکه اگر به درستکاری و پرهیزکاری امر می نِمود، لُزومی نداشت که پیامبری مبعوث شود. ابوجهل می بایستی در فرصتی که در این دنیا دارد به مخالفت بپردازد و عده ای به حمایتِ او برخیزند تا معلوم شود چه کسانی سزاوار آمدن بسوی این حقایق اند و چه کسانی سزاوار نیستند.

خدا، ابوجهل و امثالِ او را تهدید می کند که تبانی و مخالفت های آنها بر ضدِّ محمّدِ پیامبر و پیامِ الله، بی ثمر خواهد بود و اگر به مخالفت های خود ادامه دهند، در دنیا و آخرت، دچارِ عذاب خواهند شد. در ضمن، در اینجا برای  اولین بار به محمّد پیامبر أمر شد  که به الله سجده کند و پایه ی نمازِ هفده رکعتی، با خواندنِ سوره ی فاتحه و یکبار سجده، گذاشته شد.

Danach verstand Prophet Mohammad, dass seine Erwartung in Bezug auf schnelle Bestrafung nicht richtig ist, denn alle Menschen werden vor Gott am Tag der Auferstehung Rechenschaft ablegen müssen. Und von Natur aus wird der Mensch die Maß überschreiten, wenn er sich Reich sieht.

Außerdem soll er das Geschehen mit Abū Dschahl rational analysieren und sich nicht von seinen Emotionen beeinflussen lassen. Wenn Abū Dschahl rechtgeleitet wäre und Frömmigkeit auffordert hätte, dann wäre die Beauftragung eines Warner überflüssig und nicht notwendig. Es muss auf diese Erde festgestellt werden, wer gerecht ist und wer ungerecht ist, damit die Belohnung und die Bestrafung nach dem Tod einen Sinn bekommen.

Der Gott bedroht Abū Dschahl und seine Anhänger, dass sie am Ende die Verlierer sind. Und forderte Prophet Mohammad sich vor Gott niederwerfen. So wurde zum ersten Mal die Basis des heutigen täglichen Gebets gegründet. Das lesen vom Kapitel eins und einmal Niederwerfung.

لیست سوره های قرآن به ترتیب امروزی و ترتیب نزولListe der Korankapitel nach heutiger und chronologischer Sortierung
Nach oben scrollen