ص یا صاد (یکی از حروف الفباء می باشد که تفسير آنرا در تفسیر آیه اول سوره قلم و سوره قاف بیان کردیم و شرح دادیم که چرا این آیه ایست، که جزءِ آیاتِ محکمه قرآن نیامده و چرا تاویلِ آنرا جز الله، کسی حتی پیغمبر اسلام نمی داند، و چرا این حروف که بر سر 29 سوره از سوره های قرآنی هستند، متشابه میباشند، و چه فایده ای وجودِ آنها در قرآن دارد) در اینگونه آیات متشابه و قرآن که دارای آن تعليماتِ عالیه است، توجه کنید (1) | ص ۚ وَالقُرآنِ ذِي الذِّكرِ | 38:1 |
تا بدانید آنانکه، آن را کفران کرده اند، در جدل بازی و مخالفت کردنی با حق می باشند (2) | بَلِ الَّذينَ كَفَروا في عِزَّةٍ وَشِقاقٍ | 38:2 |
پیش از ایشان، چه بسیار مردمِ زمانها را هلاک کردیم، پس فریاد ها زدند، و آن زمان دیگر وقت فرار نبود (3) | كَم أَهلَكنا مِن قَبلِهِم مِن قَرنٍ فَنادَوا وَلاتَ حينَ مَناصٍ | 38:3 |
و این کفران کنندگانِ مکه نیز به مانند آنان، از اینکه، یکی از ایشان، بصورتِ اعلام خطر کننده برای اینان آمده تعجب کرده اند و گفتند، این مرد جادوگریست دروغ پرداز ! (4) | وَعَجِبوا أَن جاءَهُم مُنذِرٌ مِنهُم ۖ وَقالَ الكافِرونَ هٰذا ساحِرٌ كَذّابٌ | 38:4 |
آیا او آن خدایان را (آن صاحب اختیاران مقدس را) به یک خدا منحصر کرده؟ این به یقین، چیزی است، بس عجیب (5) | أَجَعَلَ الآلِهَةَ إِلٰهًا واحِدًا ۖ إِنَّ هٰذا لَشَيءٌ عُجابٌ | 38:5 |
و رهبران ایشان راه افتادند و بمردم گفتند، بروید و بر خدایان خود (صاحب اختياران مقدس خود) پایدار بمانید، زیرا چیزی که همیشه خواسته شده، همین بوده است (6) | وَانطَلَقَ المَلَأُ مِنهُم أَنِ امشوا وَاصبِروا عَلىٰ آلِهَتِكُم ۖ إِنَّ هٰذا لَشَيءٌ يُرادُ | 38:6 |
و ما آنرا که او میگوید، در هیچ ملتِ دیگر نشنیده ایم و این جز یک چیزِ ساختگی نمی باشد (7) | ما سَمِعنا بِهٰذا فِي المِلَّةِ الآخِرَةِ إِن هٰذا إِلَّا اختِلاقٌ | 38:7 |
آیا از میان ما، آن یاد آوری، فقط بر او نازل شده، آری آنان از یاد آوریهای من در شک می باشند، زیرا هنوز عذابِ ما را نچشیده اند (8) | أَأُنزِلَ عَلَيهِ الذِّكرُ مِن بَينِنا ۚ بَل هُم في شَكٍّ مِن ذِكري ۖ بَل لَمّا يَذوقوا عَذابِ | 38:8 |
آیا انبارهای رحمت پرورنده تو، که آن پر قدرتِ بخشنده میباشد، نزد ایشان است؟ (9) | أَم عِندَهُم خَزائِنُ رَحمَةِ رَبِّكَ العَزيزِ الوَهّابِ | 38:9 |
آیا حکومتِ آسمانها و زمین، و میان آن دو، در اختیار آنان قرار گرفته؟ اگر چنین است، باید بتوانند از آن وسائل، به آسمانها بالا روند (10) | أَم لَهُم مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَما بَينَهُما ۖ فَليَرتَقوا فِي الأَسبابِ | 38:10 |
این مردمِ مغرورِ مکه لشگری هستند، شکست خورده تر از تمامِ دسته هائی که قبلا بوده اند (زیرا نه تمدنی دارند و نه حکومتی و نه آب و هوا و زندگی آبرومندی) (11) | جُندٌ ما هُنالِكَ مَهزومٌ مِنَ الأَحزابِ | 38:11 |
قبل از ایشان، قوم های نوح و عاد و قوم فرعون، که آن رئیسان پر قدرت را داشتند (12) | كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوحٍ وَعادٌ وَفِرعَونُ ذُو الأَوتادِ | 38:12 |
همچنین قوم ثمود و قوم لوط و قوم آن شهر پر درخت (قوم شعیب) و اینها بودند، آن دسته های پیش از مردم مکه (13) | وَثَمودُ وَقَومُ لوطٍ وَأَصحابُ الأَيكَةِ ۚ أُولٰئِكَ الأَحزابُ | 38:13 |
و تمام این دسته ها، نسبت به پیغمبران، جز تکذیب نکردند و دچار عذاب من شدند (14) | إِن كُلٌّ إِلّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ | 38:14 |
و این مردم مکه، جز انتظارِ یک فریادِ ناراحت کننده را نمی کشند، که کمترین مهلتی نمیدهد (این یک فریاد، فریادی بود که خبرِ حرکتِ مسلحانه مسلمین را برای فتح مکه، بگوش مردم مکه رساند و همه بدون مهلت، تسلیم شدند) (15) | وَما يَنظُرُ هٰؤُلاءِ إِلّا صَيحَةً واحِدَةً ما لَها مِن فَواقٍ | 38:15 |
با اینحال اینان گفتند، پروردگارا قبل از روز حساب، در رساندن نصيب ما از عذاب، تعجيل نما(16) | وَقالوا رَبَّنا عَجِّل لَنا قِطَّنا قَبلَ يَومِ الحِسابِ | 38:16 |
بر آنچه می گویند صبور باش، و بنده ما داوود را، که دارای آن قدرتها بود، بیاد آور، که چگونه با حوصله بسیار بسوی ما بازگشت (این جمله درباره داوود، مختصری است از مفصلی که در بابهای 11 تا 19 از کتاب دوم سموئیل، یکی از کتب تاریخی یهود که جزء کتب مقدسه یهود است، می باشد ) (17) | اصبِر عَلىٰ ما يَقولونَ وَاذكُر عَبدَنا داوودَ ذَا الأَيدِ ۖ إِنَّهُ أَوّابٌ | 38:17 |
ما آن کوهها را در اختیار او قرار دادیم، که با او در ابتدای شب و ابتدای روز، ما را تسبیح میکردند (18) | إِنّا سَخَّرنَا الجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحنَ بِالعَشِيِّ وَالإِشراقِ | 38:18 |
همراه با پرندگانی که جمع میشدند و هم برای داوود باز می گشتند (این جملات که ظاهرا نامفهوم است و بعضی مفسرین موهوماتی در تفسیر آن گفته اند، اشاره ایست مختصر از تاریخ مفصل داوود، که چگونه پس از اینکه گناه بزرگی مرتکب شد، بواسطه اینکه پادشاهی مورد توجه الله بود و الله، قدرتِ بزرگی را در اختیار او قرار داده بود، او را مجازات کرد و مجازاتش چنین بود، که بدست پسرش اِبشالوم از سلطنت رانده شد و داوود مجبور گردید، با لشکریانِ طرفدار خود به کوههای زیتون فرار کند، و چون قبلا داوود از طریقِ ناتانِ نبی، خبر یافته بود، که مورد توبيخ الله قرار خواهد گرفت، از فرارِ خود ناراحت نشد و صبر و حوصله نشان داد و به توبه پرداخت و چون آوازی خوش داشت و شعر نیز می گفت، در هر غروب و هر بامداد، اشعاری را که مضمونِ آنها، توبه و انابه داوود به درگاه الله بود، به طرز سوزناک و جالبی میخواند و دسته ارکستر او مطابقِ آن مینواختند و صدای زیبائی از آنها، در کوه می پیچید و گوئی کوهها نیز، توبه های او را که با تسبیح، یعنی پاک کردنِ الله از عيب ها، توام بود، تکرار میکردند و پرندگانِ خوش الحان نیز، با آنها هم صدا میشدند، تا پس از مدتی، توبه داوود بدرگاه الله پذیرفته شد، و داود که تا آنوقت به او وحی نرسیده بود، مورد وحى الله قرار گرفت، و به او اعلام شد که توبه اش پذیرفته شده و بزودی به سلطنت بر خواهد گشت و دشمنانش از بین میروند، و داوود با این جریانات، از این پس نبی و پیغام گیرِ الله معرفی شد، و زبورِ داوود، جملاتِ وحى الله بر داوود در کوه زیتون و از پس آن بوده، که خود داوود آن جملات را در سرودهائی که از خودش انشاء نموده بود، گنجانده است، و این سرودها را مزامير ِداوود میگویند، زیرا خودش آنها را میخواند و علاوه بر موسیقی دانانِ اطرافش، خودش نیز، آنها را با نی میزد) (19) | وَالطَّيرَ مَحشورَةً ۖ كُلٌّ لَهُ أَوّابٌ | 38:19 |
و از پس آن، سلطنت داوود را استوار کردیم، و به او حکمت دادیم و خوب قضاوت کردنش، آموختیم (20) | وَشَدَدنا مُلكَهُ وَآتَيناهُ الحِكمَةَ وَفَصلَ الخِطابِ | 38:20 |
و ای پیغمبر، آیا داستان آن منازعه کنندگان، به هنگامی که از دیوار به مجلس داوری عمومی داوود پائین آمدند، به تو رسیده؟ (21) | وَهَل أَتاكَ نَبَأُ الخَصمِ إِذ تَسَوَّرُوا المِحرابَ | 38:21 |
وقتی آنان بر داوود، به این طریق داخل شدند، از ایشان سخت بترسید، گفتند، نترس، زیرا ما صاحبِ دعوا هستیم که یکی بر دیگری زور گفته و تو لازم است، میان ما بحق قضاوت نمائی و نباید ناروا گوئی و بلکه ما را به راه راست هدایت نما(22) | إِذ دَخَلوا عَلىٰ داوودَ فَفَزِعَ مِنهُم ۖ قالوا لا تَخَف ۖ خَصمانِ بَغىٰ بَعضُنا عَلىٰ بَعضٍ فَاحكُم بَينَنا بِالحَقِّ وَلا تُشطِط وَاهدِنا إِلىٰ سَواءِ الصِّراطِ | 38:22 |
این مرد برادر من است، که دارای 99 میش است، و من فقط یک میش دارم، و او بمن گفته، نگهداری آن یک میش را هم، بمن واگذار و در چنین تقاضائی، او سخت بمن فشار آورده است (23) | إِنَّ هٰذا أَخي لَهُ تِسعٌ وَتِسعونَ نَعجَةً وَلِيَ نَعجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكفِلنيها وَعَزَّني فِي الخِطابِ | 38:23 |
داوود گفت، که کاملا روشن است، که او به تو ستم کرده است، که میگوید، آن یک میش را هم به میش هایش اضافه نما و يقين است که بسیاری از اینگونه شریکان، بچنین شریکِ ضعیفِ خود ستم خواهند نمود، مگر شریکهائی که به آخرت مؤمن باشند و تصمیم داشته باشند، کارهای نیک را انجام دهند، و این گونه شریکان نیز بسیار کم می باشند، در این زمان داوود بیادش آمد، که این صحنه آزمایشی از ما، درباره گناه خودش بود (زیرا همراه آن دو نفری که صبح زود با آن وضعِ غیر طبیعی بر او داخل شدند، ناتان نبی بود، که داوود او را خوب می شناخت و مورد احترام داوود بود) لذا از پروردگار خود طلبِ چشم پوشی از گناه خودش را کرد، و به فروتنی افتاد و توبه نمود (24) | قالَ لَقَد ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعجَتِكَ إِلىٰ نِعاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثيرًا مِنَ الخُلَطاءِ لَيَبغي بَعضُهُم عَلىٰ بَعضٍ إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَقَليلٌ ما هُم ۗ وَظَنَّ داوودُ أَنَّما فَتَنّاهُ فَاستَغفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ راكِعًا وَأَنابَ | 38:24 |
پس ما آن گناهش را بخشیدیم، و برای او به يقين نزد ما، تقربی و باز گشت خوبی خواهد بود (باید دانست که چون داوود متوجه توبيخِ خالق عالم شد و توبه نمود، الله بوسیله ناتان نبی گفت، بزودی از سلطنت رانده خواهی شد و در دنیا به مجازات شدیدی میرسی، ولی چون توبه کردی، دوباره به سلطنت باز گشت خواهی نمود، و چیزی نگذشت که بواسطه شورش پسرش، از سلطنت رانده شد و بکوه های زیتون پناه برد، و در آنجا به طرزی که در بالا گفته شد، مورد لطف پروردگار عالم قرار گرفت، و خالق عالم کاری کرد که هم بمقام نبوت برسد و هم دوباره بسلطنت خویش برگردد) (25) | فَغَفَرنا لَهُ ذٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنا لَزُلفىٰ وَحُسنَ مَآبٍ | 38:25 |
ای داوود، ما تو را در زمین بحکومتی برگزیدیم، پس میان مردم، آنطور که سزاوار است، قضاوت نما و تبعیت از هوسها مکن، زیرا تو را از راه الله کنار میبرد، و کسانیکه از راه الله کنار روند، بواسطه اینکه روز حساب را فراموش کرده اند، عذاب شدیدی خواهند داشت (گناه بزرگِ داوود، قبل از اینکه از سلطنت رانده شود و به مقام نبوت رسد، این بود که بر طبق آنچه در باب یازدهم از کتابِ دوم سموئیل نوشته شده، داوود زن اوریای حتّی را، که یکی از شجاعان لشگرش بود، می بیند و عاشق او میشود، و برای اینکه آن زن را برای خود بگیرد، به سردار جنگ خود که با بنی عمون جنگ میکرد، پیغام داد، که اوریای شجاع را به جائی از لشگر بگذارد، که دشمن قوی باشد و او کشته شود و به اینطریق اوریا در جنگ کشته شد و داوود توانست زن او را برای خود بگیرد. مادر سلیمان نیز همین زن بود.) (26) | يا داوودُ إِنّا جَعَلناكَ خَليفَةً فِي الأَرضِ فَاحكُم بَينَ النّاسِ بِالحَقِّ وَلا تَتَّبِعِ الهَوىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذينَ يَضِلّونَ عَن سَبيلِ اللَّهِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسوا يَومَ الحِسابِ | 38:26 |
و ما آسمان و زمین و میان آن دو را به باطل نیافریدیم، کسانیکه کفران کردند، چنان تصوری می کنند، پس وای بر کفران کنندگان، از آن آتش (27) | وَما خَلَقنَا السَّماءَ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما باطِلًا ۚ ذٰلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَروا ۚ فَوَيلٌ لِلَّذينَ كَفَروا مِنَ النّارِ | 38:27 |
آیا با مؤمنینِ نیکوکار، به مانند فسادکارانِ در زمین رفتار میکنیم؟ و آیا ممکن است، پرهیزکاران را بجای گناهکاران گذاریم؟ (28) | أَم نَجعَلُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ كَالمُفسِدينَ فِي الأَرضِ أَم نَجعَلُ المُتَّقينَ كَالفُجّارِ | 38:28 |
این مطالب کتابیست (کتاب یعنی مطالب لازم و واجب و مستدل) پر برکت، که برای تو فرو میفرستیم، تا در مطالب دقیق آن بیاندیشند، و خردمندان در یاد گیرند (29) | كِتابٌ أَنزَلناهُ إِلَيكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّروا آياتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الأَلبابِ | 38:29 |
و به داوود سلیمان را بخشیدیم، که بنده ای خوب بود، و او نیز توبه نمود (30) | وَوَهَبنا لِداوودَ سُلَيمانَ ۚ نِعمَ العَبدُ ۖ إِنَّهُ أَوّابٌ | 38:30 |
هنگامیکه ابتدای غروب، بر او اسبان تند رو را، که بر سه پا و نوک یک پا می ایستادند، عرضه کردند (31) | إِذ عُرِضَ عَلَيهِ بِالعَشِيِّ الصّافِناتُ الجِيادُ | 38:31 |
او گفت، من امروز، عشق این اسبان را بر یاد کردنِ پروردگارم (بر خواندن نماز قبل از غروب) ترجیح میدهم، تا آنها همه به پشت آن پوشش مخفی شدند (32) | فَقالَ إِنّي أَحبَبتُ حُبَّ الخَيرِ عَن ذِكرِ رَبّي حَتّىٰ تَوارَت بِالحِجابِ | 38:32 |
و گفت، آنها را دوباره بر من برگردانید، و او به نوازش پاها و گردنهای آنها پرداخت (33) | رُدّوها عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسحًا بِالسّوقِ وَالأَعناقِ | 38:33 |
و آن باعث شد، که سلیمان را آزمودیم، و بر کرسی سلطنتش جسدی افکنديم (34) | وَلَقَد فَتَنّا سُلَيمانَ وَأَلقَينا عَلىٰ كُرسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنابَ | 38:34 |
و او از پس آن بود، که توبه نمود و گفت پروردگارا، از گناهم به نفعِ من در گذر و سلطنتی به من ده، که غیر از من سزاوار کسی دیگر نباشد، بدرستی که توئی اینگونه بخشنده (یکی از انبیای بنی اسرائیل از طرف الله بر طبق باب 9 و 11 از کتاب اول پادشاهان یهود، به سلیمان اعلام کرد، که مقداری از وسعت حکومت تو، از نفوذ تو جدا میشود، ولی چون سلیمان توبه کرده بود، به او اعلام شد، که بواسطه توبه ات، حکومت در زمان پسرت پاره میشود و طبق این پیشگوئی پسر سليمان سلطان 2 سبط از 12 سبط شد) (این توبه قبل از ساختن بیت المقدس، بوسیله سليمان بود و بر طبق این آیات، وای بر مسلمانانی که توجه به معنای مطالب نماز ندارند و همچنین وای بر آنانکه خود را پیشوایانِ مذاهبِ اسلام میدانند و نماز قبل از غروب آفتاب را که صریحِ قرآن است و وقتِ دقیق آن به اندازه بین الطلوعین، برای قبل از غروب تعیین شده را، اولا به اسم نماز عصر معرفی نموده اند و ثانيا آنرا بعد از خواندن نماز ظهر، در ظهر می خوانند، و باز انتظار دارند، پست و زبون نباشند) (35) | قالَ رَبِّ اغفِر لي وَهَب لي مُلكًا لا يَنبَغي لِأَحَدٍ مِن بَعدي ۖ إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ | 38:35 |
پس برای او باد را مهار کردیم، بطوریکه بفرمان او، هر جهتی که او میخواست، آرام حرکت میکرد (این آیه و آیات بعد، با توجه به آنچه در تاریخ سلیمان در کتب مقدسه یهود، درباره ساختن معبد بزرگ اورشلیم، بوسیله سليمان است میرسانند، که سليمان ضمن توبه ایکه نمود، با خود نزد الله عهد کرد، که آن معبد بزرگ را برای الله بسازد و از الله خواست که به او کمک کند و لذا به او وحی شد، که هم از قدرت باد می تواند استفاده کند، و بر طبق آیه 11 و 12 از سوره سبا، وضع باد بطوری در اختیار او در آمد، که کشتی های بادی او برای آوردنِ چوب های سرو از لبنان و طلا و جواهر و وسائل لازم، از یمن و هندوستان یک ماه، راه زمین را، در نصف روز، در دریا طی میکردند و علاوه بر این کمک، خالق عالم جنّ را هم تحتِ اختیار سلیمان آورد، بطوریکه از جنهای شرور و بدکار، کارهائی بسیار سخت، مانند درست کردن و جابجا کردن حوض های سنگی بسیار بزرگ با سنگهای تراشیده ی غیر قابل حمل، میگرفت و اینکه میگویند از این قبیل کارها که نمیتواند کار دست انسان باشد، در محل معبد اورشلیم یا جای دیگر کشف شده، بوسیله جنهاست، که ما، با استناد به آیات قرآنی، در کتاب معجزات علمی قرآن ثابت کرده ایم، از جنس ضد ماده و شبيه انسان هستند) (36) | فَسَخَّرنا لَهُ الرّيحَ تَجري بِأَمرِهِ رُخاءً حَيثُ أَصابَ | 38:36 |
و غیر از باد، آن شیطنت کاران را نیز در اختیار او در آوردیم، که عده ای می توانستند ساختمان بسازند و عده ای غواصی کنند (بر طبق آیه 17 از سوره نمل و با توجه به تاریخ سلیمان، که نزد یهود است، این شیطنت کاران هم از جن بودند و هم از اسیران جنگی دشمنانِ بنی اسرائیل، که بواسطه شرارت، اسیر سلیمان شدند) (37) | وَالشَّياطينَ كُلَّ بَنّاءٍ وَغَوّاصٍ | 38:37 |
و بقیه در زنجیرها، نزدیک هم، بسته شده بودند (تا برای کارهائی که قدرت دسته جمعی می خواست اقدام نمایند) (38) | وَآخَرينَ مُقَرَّنينَ فِي الأَصفادِ | 38:38 |
و ما به سلیمان گفتیم، که اینها بخشش ما بر توست، که به تناسبِ آنها می توانی، بعضی را بدون حساب منّت گذاری و تشویق کنی و از آزادی آنها استفاده نمائی و برخی را در بند، نگهداری (39) | هٰذا عَطاؤُنا فَامنُن أَو أَمسِك بِغَيرِ حِسابٍ | 38:39 |
و به یقین، برای سليمان نزد ما تقرب و بازگشتِ نیکوئی می باشد (40) | وَإِنَّ لَهُ عِندَنا لَزُلفىٰ وَحُسنَ مَآبٍ | 38:40 |
و ای پیغمبر، بنده ما ایوب را هم بیاد آور، وقتی را بیاد آور، که ایوب پروردگار خود را صدا کرد و گفت آن شیطان ناراحتی و عذابی بمن رسانده (با مراجعه به داستان ایوب در کتبِ مقدس یهود، که جملات کوتاه قرآن در این سوره خلاصه ای است، فشرده از آن داستان مفصل و با در نظر گرفتنِ استعمال معانی مختلف در قرآن برای اسم شیطان متوجه میشویم، که هر چیزی موذی شیطان است، چه مانند آیه بالا بیماری و میکربِ بیماری زا باشد و چه اشخاص موذی و شیطنت کار و چه هوسهای فریبنده و حتی توجهاتِ باطل، که باعث فراموشی انسان در کار خیر میشود) (41) | وَاذكُر عَبدَنا أَيّوبَ إِذ نادىٰ رَبَّهُ أَنّي مَسَّنِيَ الشَّيطانُ بِنُصبٍ وَعَذابٍ | 38:41 |
به او گفتیم، پای خود را به زمین بزن، چشمه ای پدید آید، که بدن را میشوئی و هم خنک کننده و آشامیدنی است (42) | اركُض بِرِجلِكَ ۖ هٰذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ وَشَرابٌ | 38:42 |
آری، هم کسانی که داشت، به او بخشیدیم و هم با ایشان عده ای، مانند ایشان را، و این رحمتی از جانب ما بود و توجهی برای خردمندان (در داستانِ ایوب در کتب یهود نوشته شده، ایوب که دارای هفت پسر و سه دختر و یک زن بود و نوکران و چارپایان بسیار داشت، مردی خدا ترس بود، که مردم را به خداترسی میخواند و تبلیغ میکرد که در بلاها صبور باشند و بر الله توکل کنند، خالقِ عالم او را آزمود و بدیها را «شیطانها را » متوجه او کرد، تا معلوم شود، آیا چون همه چیز دارد، طرفدار دین و خدا ترس است، یا اگر در دنیا ناکامیها بیند نیز در خدا ترسی پایدار است، ناگهان روزی خبر آوردند، دزدان نوکرانت را کشتند و مال و چارپایانت را همه بردند، او شكر الله را کرد، که مالی را که خودش به او داده بود از او گرفت، چند روزی دیگر اطلاع یافت که آتشی آسمانی، گله اش را با چوپانانش سوزاند، الله را شکر نمود، که آنچه را میخواست درباره او انجام داد، چندی نگذشت که خبر سرقت شتران و کشته شدنِ نگهداران آنها به گوشش رسید، از این خبر نیز ناراحت نشد، و الله را سپاس بجا آورد، پس از چند روز دیگر معلومش شد، که پسران و دخترانش در ضیافتی در بیابان، دچار بادی مهیب شدند و مردند، باز او سجده شکر بجا آورد، آنچه را الله به او داده بود از او گرفت، چیزی نگذشت که از سر تا پا، دچار دملهائی رنج آور و متعفن گردید، بطوریکه او را زنش، دور از خود در خاکستر نهاد و خارش و درد بسیار او را زحمت میداد و زن او پی در پی به او میگفت، ببین چگونه تمام مردم دنیا خواه در خوشی بسر میبردند، و تو که خدا ترس میباشی، چگونه گرفتار عذاب شده ای. پس از چندی که ایوب در این بیماری بود، سه نفری از شاگردانش به دیدن او آمدند، چون آنان نیز خدا ترس بودند، ایوب از زیادی ناراحتی، با آنها زبان به گلایه از الله گشود، که کاش بدنیا نیامده بودم و یا زود میمردم و گرفتار این بدبختی میان مرگ و زندگی نمی شدم، و شاگردانش او را نصیحت کردند، که چرا حال که تا این حد صبر کردی، اظهار ناشکری میکنی و چرا مصلحت الله را در نظر نمی گیری و برای رفعِ بدبختی خود از الله کمک نمی خواهی، او از سخن آنان متوجه شد که بهتر است بجای گلایه که دردی را دوا نمی کند، از قدرت الله استمداد جوید و بسوی او برگردد و چون از الله نجات خود را خواست، به او وحی رسید که پایش را به زمین بزند تا چشمه ای پدید آید و از آن آب و از علف مخصوص از بیابان بیماریش بهبود یابد) (43) | وَوَهَبنا لَهُ أَهلَهُ وَمِثلَهُم مَعَهُم رَحمَةً مِنّا وَذِكرىٰ لِأُولِي الأَلبابِ | 38:43 |
همچنین به ایوب گفتیم، با دست خود مخلوطی از علف های خشک و تر بوته حشیش بگیر، و آنرا به زخمهای خود گذار و به باطل رو میاور (این جمله میرساند که ایوب با کمال خدا ترسیش، در گرفتاری خود اندکی دچار تردید از کارهای آزمایشی الله شده بود، همانطور که پیغمبر اسلام نیز با الله در ناکامیهای خود در مقابل دشمنان بر طبق آیاتی از قرآن دچار اندک تردیدهائی میشد) ما ایوب را صبور یافتیم، چه بنده خوبی بود و او در همه چیز بسوی ما بر میگشت (44) | وَخُذ بِيَدِكَ ضِغثًا فَاضرِب بِهِ وَلا تَحنَث ۗ إِنّا وَجَدناهُ صابِرًا ۚ نِعمَ العَبدُ ۖ إِنَّهُ أَوّابٌ | 38:44 |
همچنین، بنده گانِ ما ابراهیم و اسحق و یعقوب را، که هم قدرتها داشتند و هم دقت نظرها، بیاد آور (45) | وَاذكُر عِبادَنا إِبراهيمَ وَإِسحاقَ وَيَعقوبَ أُولِي الأَيدي وَالأَبصارِ | 38:45 |
ما ایشان را برای اینکه به یادِ خانه آخرت بودند، به پاکی ای برگزیدیم (46) | إِنّا أَخلَصناهُم بِخالِصَةٍ ذِكرَى الدّارِ | 38:46 |
و آنان در نزد ما، از آن خوبانِ برگزیده میباشند (47) | وَإِنَّهُم عِندَنا لَمِنَ المُصطَفَينَ الأَخيارِ | 38:47 |
و اسماعيل و اليسع و ذالکفل را (ذالكفل، الياس یا ایلیای پیغمبر است، که داستان مفصل او در بابهای آخر کتاب اول پادشاهان یهود نوشته شده، و او را از آنجهت، خالق عالم ذالکفل خوانده، که کفل هم بمعنای بهره و نصیب است و هم بمعنای کفالت، و ایلیا هم چهل شبانه روز در بیابان، مائده آسمانی غذایش بود و هم مدتی قبل از آن در ایام قحطی، کلاغ ها نصيب او را از خوراک میاورند، و هم او در ایام قحطی، مدتی کفیلِ آذوقه بيوه زنی با فرزند بیمارش بود و با هم از آرد و روغنی، که هر چه میخوردند کم نمیشد، زندگی میکردند و این قحطی، عذابی بود از الله، که برای رفع آن ایلیا از جانب الله به پادشاه زمانش دستور داد، تا پیشوایان مذهبی مردم، که مردم را به بت پرستی کشانده اند، کشته نشوند، باران نخواهد آمد، و پادشاه پس از معجزه ای که در مقابلِ پیشوایانِ مذهبی از ایلیا دید، به ایلیا اختیار داد، که پیشوایان مذهبی گمراه کننده ی مردم را بکشد و او بکمک مردم 450 نفر از گمراه کنندگان را سر برید و از پس آن باران بسیاری آمد، و از قحلی خلاص شدند، و اما اليسع، در بابهای اول کتاب دوم پادشاهان، یهود نامش بصورت اليشع ميباشد و او پیغمبری بوده بعد از ذالكفل) نیز بیاد آور، و تمام اینها از کمک کنندگان مردم بودند (48) | وَاذكُر إِسماعيلَ وَاليَسَعَ وَذَا الكِفلِ ۖ وَكُلٌّ مِنَ الأَخيارِ | 38:48 |
اینها، یک یاد آوری است، و به یقین، برای پرهیزکاران، جای خوبی برای باز گشت، میباشد (49) | هٰذا ذِكرٌ ۚ وَإِنَّ لِلمُتَّقينَ لَحُسنَ مَآبٍ | 38:49 |
باغهائی است برای اقامت، که برای ایشان، درهای آنها باز است (یعنی بهشتیان آزادند، که از بهشت به هر کجای دیگر بخواهند بروند و باز گردند، در صورتیکه دوزخیان، در دوزخ، محبوسند و در همانجا علاوه بر عذابهای آتش به کارهای سختی نیز مشغولند) (50) | جَنّاتِ عَدنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الأَبوابُ | 38:50 |
در آنها پشتی دهنده اند، و میخواهند که انواع میوه ها و آشامیدنیها را برای ایشان حاضر کنند (51) | مُتَّكِئينَ فيها يَدعونَ فيها بِفاكِهَةٍ كَثيرَةٍ وَشَرابٍ | 38:51 |
و نزد ایشان، زنانی محجوب چشم هستند، که جز به همسر خود چشم ندوزند (52) | وَعِندَهُم قاصِراتُ الطَّرفِ أَترابٌ | 38:52 |
برای آنروز حساب، اینهاست که به شما وعده داده شده است (53) | هٰذا ما توعَدونَ لِيَومِ الحِسابِ | 38:53 |
و این روزی ای، از ما میباشد، که هرگز تمام نخواهد شد (54) | إِنَّ هٰذا لَرِزقُنا ما لَهُ مِن نَفادٍ | 38:54 |
آری، و برای سرکشان، باز گشتی است، بد (55) | هٰذا ۚ وَإِنَّ لِلطّاغينَ لَشَرَّ مَآبٍ | 38:55 |
دوزخ است، که داخل آن میشوند، و بد استراحتگاهی است (56) | جَهَنَّمَ يَصلَونَها فَبِئسَ المِهادُ | 38:56 |
بلی، آنجا، آبِ جوشی و آبِ متعفنی هست، که باید آنرا بچشند (57) | هٰذا فَليَذوقوهُ حَميمٌ وَغَسّاقٌ | 38:57 |
و به مانندِ آن، انواعِ چیزهای دیگر نیز هست (58) | وَآخَرُ مِن شَكلِهِ أَزواجٌ | 38:58 |
این گروهی که خود را برای شما سرکشان، به مشقت می اندازند (مریدانِ پیشوایانِ مذهبی گمراه کننده و سایر پیشوایانِ گمراه کننده اجتماع) نیز در آنجا با شمایند، که خوشی ندارند، بلکه در آن آتش میسوزند (59) | هٰذا فَوجٌ مُقتَحِمٌ مَعَكُم ۖ لا مَرحَبًا بِهِم ۚ إِنَّهُم صالُو النّارِ | 38:59 |
آنان به شما سرکشان میگویند، شما باید ناراحت باشید، نه ما، زیرا شما، این چیزها را برای ما پیش آوردید و این چه بد قرار گاهیست (60) | قالوا بَل أَنتُم لا مَرحَبًا بِكُم ۖ أَنتُم قَدَّمتُموهُ لَنا ۖ فَبِئسَ القَرارُ | 38:60 |
آنان از پروردگارشان میخواهند که آنان را که برای ایشان، این وضع را پیش آورده، به چند برابر عذاب در آن آتش دچار کند (61) | قالوا رَبَّنا مَن قَدَّمَ لَنا هٰذا فَزِدهُ عَذابًا ضِعفًا فِي النّارِ | 38:61 |
و این دوزخیان گویند، آن مردانی را که ما آنها را از شریران می شمردیم (اشاره به مردانی است که مبلغ دین الله بودند و مذهبی های خرافی میگفتند، چرا فریبِ این پیشوایانِ شیطنت کار را میخورید) چرا ایشان را در اینجا نمی بینیم (62) | وَقالوا ما لَنا لا نَرىٰ رِجالًا كُنّا نَعُدُّهُم مِنَ الأَشرارِ | 38:62 |
آیا ما آنان را اذیت می کردیم و آیا چشمها را از ایشان برمیگرداندیم؟ (63) | أَتَّخَذناهُم سِخرِيًّا أَم زاغَت عَنهُمُ الأَبصارُ | 38:63 |
این گفتگوها راست است و گفتگوهای اهلِ آن آتش است (64) | إِنَّ ذٰلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهلِ النّارِ | 38:64 |
ای پیغمبر بگو که من فقط، اعلام خطر کننده ای میباشم و حقیقت این است که جز الله، یکتای غالب بر همه، هیچ خدای دیگری نیست (هیچ صاحب اختیار و کار راه اندازی که مانند الله پنهان باشد، نیست و نباید کسی کارهائی را که از الله میخواهد، از مقدسینِ مرده خود بخواهد) (65) | قُل إِنَّما أَنا مُنذِرٌ ۖ وَما مِن إِلٰهٍ إِلَّا اللَّهُ الواحِدُ القَهّارُ | 38:65 |
فقط اوست پروردگار آسمانها و زمین و میان آن دو، و اوست، آن پر قدرتِ گناه بخش (یعنی گناه بزرگی است که مانند بت پرستان، مقدسینِ مرده را پر قدرت و باب الحوائج و شفیع گناه بدانید) (66) | رَبُّ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَما بَينَهُمَا العَزيزُ الغَفّارُ | 38:66 |
بگو اینها خبری است بزرگ (نبوتی است بزرگ) (67) | قُل هُوَ نَبَأٌ عَظيمٌ | 38:67 |
که شما از آن رو بر می گردانید (68) | أَنتُم عَنهُ مُعرِضونَ | 38:68 |
و من از خودم، اطلاعی به آن مردم که در جایگاه بالاتر (در زمین آخرت) با یکدیگر گفتگو خواهند کرد، ندارم (69) | ما كانَ لِيَ مِن عِلمٍ بِالمَلَإِ الأَعلىٰ إِذ يَختَصِمونَ | 38:69 |
و اینها فقط از آنرو به من وحی میشود که من اعلام خطر کننده ی آشکاری هستم (70) | إِن يوحىٰ إِلَيَّ إِلّا أَنَّما أَنا نَذيرٌ مُبينٌ | 38:70 |
و تمام این اعلام خطر و نبوتها و وجودِ سرکشان و مریدانِ آنها و مردانِ مبارزی که بر علیه آنان، از طریق نبوتها تبلیغ میکنند، بواسطه اراده پروردگار توست، در زمانی که به آن ملكها(به تمام موجوداتی که از خود اختیار ندارند و مورد تملک انسان هستند) گفت، من خلق کننده ی بشری هستم، از گلی مخصوص (شاید نام انسان از آنرو بشر باشد که خوب آن باعث خوشحالی خالق عالم و خلقت است، زیرا اشرف مخلوقات می باشد) (71) | إِذ قالَ رَبُّكَ لِلمَلائِكَةِ إِنّي خالِقٌ بَشَرًا مِن طينٍ | 38:71 |
پس وقتی که من آنرا درست کردم و در آن از روح خودم دمیدم (روح عبارتست از قدرت و انرژی بخصوصی که هنوز بشر، به ماهیت آن پی نبرده و آن در انسان جزئی است، از انرژی وسیع خالق عالم، همانطور که ماده ی جسم انسان نیز ،جزئی است از ماده المواد خلقت، یعنی ذات الله که خورشید و زمین نیز از آن بوجود آمده، با در نظر گرفتن اینکه خالق عالم واحدی است حكیم که مجموع آنچه هست را شامل است) برای او به سجده افتید (یعنی برای او سر فرود آورید و آنچه را میخواهد از شما استفاده کند، به او استفاده دهيد) (72) | فَإِذا سَوَّيتُهُ وَنَفَختُ فيهِ مِن روحي فَقَعوا لَهُ ساجِدينَ | 38:72 |
تمام آن ملكها سجده کردند (73) | فَسَجَدَ المَلائِكَةُ كُلُّهُم أَجمَعونَ | 38:73 |
مگر ابلیس (همانطور که منظور از آدم و بشر در این آیات، سر سلسله بشر و آدم اول است که قبل از رفتنش در بهشت، تازه بوجود آمده بود، ابلیس نیز سر سلسله جنّ و بر خلاف انسان و سایر ملکهای موجود در آنزمان، از جنس ضد ماده بوده و چون هنوز نسبت به آدم شیطنت نکرده، نامش شیطان نشده، بلکه ابلیس است و ابلیس یعنی موجودِ کم فایده ای برای انسان که تا زمانیکه نشان نداده بود، بر خلافِ ملکها، در خود فکر و اختیار دارد، در حکمِ ملکها و فرشتگان بود، یعنی نشان میداد که مانند جمادات از خود اختیاری ندارد) که برتری جست و از کفران کنندگان شد (74) | إِلّا إِبليسَ استَكبَرَ وَكانَ مِنَ الكافِرينَ | 38:74 |
پروردگارت گفت، ای ابلیس چه تو را مانع شد، که آنچه من با دو دستم آفریدم را، سجده نکنی (خالق عالم در کارهای خود دو دست دارد، یکی دستِ قدرتهای طبیعی او، و یکی دستِ قدرتِ کنترل کننده و معجزه آسا، و ظاهراً خارق العاده و غیر طبیعی و از عبارات بالا معلوم است که ساختمانِ بدن انسان، از دستِ طبیعی خالق عالم بوده و حلول دادنِ روح در بدن او، بوسیله دست، استثنائی الله بوده) آیا بزرگی جستی و یا حقیقتاً از برتران بودی؟ (این سخنان، زبانِ حال الله و جواب آنها بوسیله ملكها و هم ابلیس، زبانِ حال آنهاست، و خالق عالم از این گفتگوها میخواهد در قرآن، موجوداتِ مختلفی را که در جهان است، از نظر اختلاف خلقت و اختلاف کارشان و خاصیتشان، تقسیم بندی نماید و اینها پایه علوم طبیعی قرآن است) (75) | قالَ يا إِبليسُ ما مَنَعَكَ أَن تَسجُدَ لِما خَلَقتُ بِيَدَيَّ ۖ أَستَكبَرتَ أَم كُنتَ مِنَ العالينَ | 38:75 |
ابلیس پاسخ داد، من از آدم بهترم، زیرا تو مرا از آتشی آفریدی و او را از گلی (این آتش و یا گلِ مخصوص، در سوره های دیگر قرآن بیشتر تشریح شد، مخصوصاً در تفسیر سوره الرحمان و ما در کتاب معجزات علمی قرآن با استفاده از آیه 49 از سوره ذاریات و متنِ اكتشافات علمی دانشمندان مربوطه، این موضوع را کاملا روشن کرده ایم، مراجعه شود) (76) | قالَ أَنا خَيرٌ مِنهُ ۖ خَلَقتَني مِن نارٍ وَخَلَقتَهُ مِن طينٍ | 38:76 |
پروردگارت او را گفت، پس از صورت و مقامِ ملكها خارج شو، زیرا تو رانده شده ای (ابلیس پس از بروز خلقت خودش از دو جهت رانده شد، یکی از جمع ملكها رانده شد که کم کم به زمین بهشت برود و درباره انسان شیطنت کند و با انسان اولیه از بهشت به زمین دنيا افتد و جنهای دیگر، از او مانند نسلِ انسان پدید آیند، و یکی از جهت آنکه او و تمام شیطنت کاران جنی و انسی که روی برتری جوئی در صددِ فریبِ مردم ساده هستند پس از مرگ دچار عذاب آخرت شوند) (77) | قالَ فَاخرُج مِنها فَإِنَّكَ رَجيمٌ | 38:77 |
و تا روز جزا، این رانده بودنِ تو از درگاه من، بر تو باشد (در متن قرآن است که تا روز جزا، لعنت من بر تو باد و معنای لعنت رانده شدن است) (78) | وَإِنَّ عَلَيكَ لَعنَتي إِلىٰ يَومِ الدّينِ | 38:78 |
ابلیس گفت: ای پروردگار من، پس مرا تا زمانی که جنس انسان پس از مرگ دوباره زنده شوند، مهلت ده (این عبارت زبانِ حال ابليسِ اوليه و تمام نسل شیطنت کارِ جنی او و شاگردان انسانی او، یعنی تمام برتری جویان فریبکار بشری است که از جانب الله، اجازه یافته اند که برای تحریکِ انسانها و تقسیم آنها به فریب خورندگان و پرهیزکاران، پیشوائی اکثرِ جوامعِ بشری را بدست گیرند) (79) | قالَ رَبِّ فَأَنظِرني إِلىٰ يَومِ يُبعَثونَ | 38:79 |
پروردگارت گفت، تو نیز تا آن زمان معلوم (تا زمانی که انسان در روی زمین زنده است) (80) | قالَ فَإِنَّكَ مِنَ المُنظَرينَ | 38:80 |
از مهلت یافته گانی(81) | إِلىٰ يَومِ الوَقتِ المَعلومِ | 38:81 |
ابلیس گفت، قدرتِ تو شاهد است که من تمامی آنان را از راه به در خواهم کرد (82) | قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعينَ | 38:82 |
مگر بعضی از ایشان را که بدون هیچ شرکی، فقط بندگی تو را بکنند (یعنی قدرتِ تو باعث شده که من و تمام شیطنت کاران، بصورت سلسله ای شیطنت کار، بوجود آئیم و آنانرا که قابلیت فریب خوردن داشته باشند، بفریبیم و فقط کسی فریب نمی خورد، که کورانه از افرادِ زبان باز و سوء استفاده چی، اطاعت نمی کند، بلکه با بی غرضی فقط آنرا می پذیرد که حقا از قوانین طبیعی یا شرعی الله باشد) (83) | إِلّا عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصينَ | 38:83 |
پروردگارت گفت، حق اینست که تو گفتی و من نیز حق می گویم (84) | قالَ فَالحَقُّ وَالحَقَّ أَقولُ | 38:84 |
که دوزخ را از امثالِ تو و تمام کسانی از انسانها که از امثال تو پیروی کرده باشند، پر خواهم نمود (سوء استفاده چیان مذهبی بزرگترین دسته امثال شیطانِ اولیه اند، که مردم را با دروغهائی که بنام روایاتی از مردگان مقدس به شرک و اختلاف مذهب ها و تقليد از بزرگان و خرافات و موهومات میکشانند) (85) | لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنهُم أَجمَعينَ | 38:85 |
و تو ای پیغمبر، بمردم بگو که من برای تعلیم دادنِ این قرآن، مزدی از شما نمی خواهم و خود نیز از کسانی نیستم که به اختیار خود، خود را به زحمت آن دچار کرده باشد (86) | قُل ما أَسأَلُكُم عَلَيهِ مِن أَجرٍ وَما أَنا مِنَ المُتَكَلِّفينَ | 38:86 |
آن نیست، مگر یک یاد آوری، برای مردم جهان (87) | إِن هُوَ إِلّا ذِكرٌ لِلعالَمينَ | 38:87 |
وخبر آنرا پس از زمانی، خواهید دانست (88) | وَلَتَعلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعدَ حينٍ | 38:88 |