44 فرقان

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
هفتاد و هفت آیه ی سوره فرقان (فرقان یعنی جدا کننده حق از باطل) که در قرآنهای معمولی سوره ۲۵ می باشد، مانند سوره های قبل، در اثبات این است که در آن میزانی است، برای جدا کردن و تميزِ راهِ صحیحِ هدایتِ الله، از راه های گمراه کنندگان، و اینکه آن حتماً پیغام الله است، نه ساخته فکر محمد. و در این سوره تمام ایرادهائی را که ممکن است، در ردّ پیغمبری، پیغمبر اسلام بگیرند، خالق عالم با دلیلِ صد در صد محکم رد کرده و معلوم شده که مشرکین و بت پرستان، کسانی بودند که بطور اکثر، پیشوایان زنده خود را، پس از مرگ می پرستیدند و آنها را صاحب اختیار میدانستند، نه آنطور که مشهور است، مجسمه هائی بی جان و بی ارتباط به مقدسین گذشته را، و باز در این سوره ذکر شده که تمام بت پرستان جهان، بت پرستی خود را بوسیله سوء استفاده چیان مذهبی و از طریقِ تفسيرِ غلطِ یک مذهب راست که دارای کتابی آسمانی هم بوده، بوجود آورده اند و همه برای این بوده که تاثیر بهشت و دوزخِ دین حقیقی را، بوسیله عقيده به شفاعتِ پیشوایانِ مرده از بین ببرند. با اینکه اساس پیغام پیغمبرانِ الله، اعلامِ خطرِ مردم به دوزخ است و مژده ی مطيعان الله، به بهشت که این هر دو، در آخرت و پس از متلاشی شدنِ کره زمین، در زمین دیگری وسیعتر از زمین دنیا، بوجود خواهد آمد و بنده ی حقیقی الله کسی است که برای رسیدن به چنین مژده ایی که مخصوصِ پرهیزکارانِ حقیقی است، اولا از نظر فکری، مطیع قوانین مادّی که همه از الله است، باشد و از هر دانش، مفیدی استفاده کند و معتقد به زنده شدن پس از مرگ در آخرت و محاسبه دقیق اعمالش باشد و ثانیا در عمل کردن صحیح، به متنِ کتاب الله بکوشد، تا اگر در این کوشش، از روی درایت عمل کند، لیاقت آن را خواهد داشت، که پیشوا و رهبرِ پرهیزکارانِ حقیقی باشد و به عالی ترین مقامِ بهشت برسد و اینک متن آیات این سوره را ملاحظه نمایید:
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
کسی که آن جدا کننده ی حق و باطل (قرآن) را بربنده خود، فرو فرستاد، تا بنده اش اعلامِ خطر کننده ای برای تمامی مردم باشد، بس بزرگوار و پر برکت است (یعنی وضع قرآن که میزانی است، برای جدا کردن هر حق و باطلی در اجتماع بشری، دلیل محکمی است که آن از جانب الله است و این ثابت میکند که وجود خالقی دانا و توانا و با حکمت، برای جهان و بشر حتمی است) (1)تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الفُرقانَ عَلىٰ عَبدِهِ لِيَكونَ لِلعالَمينَ نَذيرًا25:1
او کسی است که پادشاهی آسمانها و زمین در اختیار اوست که نه فرزندی برای خود گرفته و نه در تشکیلاتِ سلطنتِ خود، شریکی برای خود قرار داده (وای بر کسانیکه، پیشوایان خود را مؤثر در سلامتی و خوراک و زندگی و مرگ خود و مردم میدانند) و همه چیز را او آفریده و هر چیز را روی اندازه و مصلحتی قرار داده (2)الَّذي لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَلَم يَتَّخِذ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيءٍ فَقَدَّرَهُ تَقديرًا25:2
ليكن مردم، علاوه بر او، خدایانی برای خود گرفته اند (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) که توانائی آفرینشِ چیزی را ندارند، بلکه خودشان آفریده شده اند و همچنین آن خدایان (آن کارگشایان خیالی) اختیارِ ضرر و نفعی، نه برای خود دارند و نه معتقدین خود، و اختیارِ میراندن و یا زنده کردن و یا نمو گیاه و حیوانی را ندارند (3)وَاتَّخَذوا مِن دونِهِ آلِهَةً لا يَخلُقونَ شَيئًا وَهُم يُخلَقونَ وَلا يَملِكونَ لِأَنفُسِهِم ضَرًّا وَلا نَفعًا وَلا يَملِكونَ مَوتًا وَلا حَياةً وَلا نُشورًا25:3
ولی کسانیکه کفران این حقایق را کردند، گفتند که این سخنان جز دروغ هائی نیست که او (یعنی محمد) افترا زده است (به الله دروغ بسته) و گروهی که ما آنها را نمی شناسیم، در ساختنِ این دروغها، او را کمک کرده اند، حقیقتاً، چنین گویندگانی، چه سخنی ستمکارانه و دروغی از خود ساخته و آورده اند (به مانند دروغی است که امروزه، بعضی غرض رانان میگویند که سلمان فارسی در ساختن مطالب قرآن به محمد (ص) کمک کرده است، با اینکه سلمان فارسی در مدینه، پیغمبر اسلام را دید و مسلمان شد و مطالب مهم قرآن تمامش در مکه نازل شده، نه در مدینه و نیز مانند دروغی است که بعضی ها میگویند، محمد (ص) مطالب قرآن را از راهبی مسیحی و یا خاخامی یهودی، یاد گرفته و یا از تورات و انجیل تحریف شده ی پر از خرافات، اقتباس نموده و یا در مسافرت شام، این اطلاعات را بدست آورده، در صورتیکه این سخنان همه روی غرض است) (4)وَقالَ الَّذينَ كَفَروا إِن هٰذا إِلّا إِفكٌ افتَراهُ وَأَعانَهُ عَلَيهِ قَومٌ آخَرونَ ۖ فَقَد جاءوا ظُلمًا وَزورًا25:4
همچنین گفتند، او از دیگران تقاضا کرده که افسانه های نوشته شده ی پیشینیان را بر او بخوانند و آنها بر او، هر صبح و شام خوانده میشود، تا او آنها را در ذهنِ خود ثبت نماید (مقصود از افسانه های پیشین، افسانه های تورات و انجیل است که عملاً میبینیم قرآن آنها را چون بوسيله پیشوایان مذهبی یهود و نصاری تحریف شده بود ، تصحیح کرده است و باید دانست که مترجمین قرآن، بواسطه عدم رجوع به کتاب لغت، فقط روی محفوظات سطحی خود فعل «اكتتب» را«نوشت» معنی کرده اند در صورتیکه معنای مناسب آن «تقاضا کرد تا نوشته ای را بر او بخواند » میباشد و همین ترجمه غلط مترجمین، باعث ایرادهائی به پیغمبر اسلام و قرآن شده است) (5)وَقالوا أَساطيرُ الأَوَّلينَ اكتَتَبَها فَهِيَ تُملىٰ عَلَيهِ بُكرَةً وَأَصيلًا25:5
بگو قرآن را کسی فرستاده (از متن قرآن پیداست) که پنهان های آسمان ها و زمین را میداند و او چنین کرده تا نسبت به گروندگان، به آن، گناه بخش و مهربان باشد (6)قُل أَنزَلَهُ الَّذي يَعلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ۚ إِنَّهُ كانَ غَفورًا رَحيمًا25:6
سخن دیگر آنها این است که این شخص، اگر پیغمبر است، چرا مانند سایرین غذا میخورد و در بازارها راه میرود و چرا بسوی او فرشته ای فرو فرستاده نشده، تا آن فرشته همراه او، اعلام خطر کننده باشد ( فرشته لغتی است فارسی که بمعنای فرستاده شده از غیب است و این ترجمه ی ملک میباشد و ملک بمعنای چیزیست که از خود اختیاری نداشته باشد و مورد تملک و بعبارت دیگر، مامور و فرستاده کسی دیگر، یا الله باشد و چون بارها ملك های الله، قدرت نمائی هائی عجیب، مانند عذاب کردن قوم لوط را بدستور الله نشان داده اند، مردم از محمد چنین توقعی داشتند) (7)وَقالوا مالِ هٰذَا الرَّسولِ يَأكُلُ الطَّعامَ وَيَمشي فِي الأَسواقِ ۙ لَولا أُنزِلَ إِلَيهِ مَلَكٌ فَيَكونَ مَعَهُ نَذيرًا25:7
یا گفتند، چرا بسوی او گنجی افکنده نشده و یا باغی برایش نمیباشد که از آن بخورد (از آنجا که انسانها یا تسلیم زور میشوند و یا پول و خوراک، می بینیم از پیغمبران الله نیز، اینگونه چیزهای طمع انگیز را توقع دارند و چون پیغمبران حقیقی ،جز تربیت صحیح، چیزی ندارند که به مردم بدهند، نفوذی در اکثریت مردم ندارند، لذا جز قلیلی بی غرض و فهیم به آنان نمی گروند، ولی پیغمبران دروغی، چون مامور بیگانگان با نفوذ هستند و می توانند به خواسته های دنیائی مردم پاسخ مثبت بدهند، می بینید با اینکه، ادعاهای ایشان بر موهومات است، همان روز اولی که ادعا میکنند، عده ای پیدا میشوند که بگویند ما خواب دیده ایم و یا به ما الهام شده که این مدعی بر حق است و همین نفوذِ کلمه در عوام است که می بینید، که چیزی نمی گذرد که طرفداران این مدعی بر علیه حکومت مردم شورش بر پا می کنند تا حکومت، یا با ارباب و فرستنده آن پیغمبر یا امام دروغی بسازد و مملکت را بفروشد و یا آماده شورشهایی سخت تر باشد، فاعتبرو یا اولی الابصار) و آنان که ستمکارند گفتند، اگر از چنین کسی پیروی نمائید، جز مرد فریب خورده ای را پیروی نکرده اید (آری هم ستمکاران سوء استفاده چی، پیغمبران حقیقی و مصلحین حقیقی را بر اساس نعل وارونه، عامل اجنبی معرفی می کنند تا مردم را از نفوذ فکری اینان برحذر دارند و هم اشخاص فهیم و بی غرض، پیغمبران دروغی را عامل بیگانگان می دانند و افسوس که در این دو نوع اتهام، بُردِ اجتماعی با سوء استفاده چیان است، زیرا عوام الناس، نعلِ وارونه آنان را بر سخن مصلحین و روشنفکران که دلیلی محکم دارند، ترجیح میدهند) (8)أَو يُلقىٰ إِلَيهِ كَنزٌ أَو تَكونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأكُلُ مِنها ۚ وَقالَ الظّالِمونَ إِن تَتَّبِعونَ إِلّا رَجُلًا مَسحورًا25:8
ببین که چگونه این سخنان را برای تو گفته اند، تا از راه گم شوند و نتوانند راه صحیح بدست آورند؟ !(یعنی تلاش اشخاصِ مجادل برای اینگونه دليل ها و نسبت ها به کسی که راه تربیتی صحیحی آورده، جز باعثِ گمراهی بیشتر خودشان نمی شود) (9)انظُر كَيفَ ضَرَبوا لَكَ الأَمثالَ فَضَلّوا فَلا يَستَطيعونَ سَبيلًا25:9
پس بزرگوار و پر برکت کسی است که هر زمان بخواهد، برای تو بهتر از این ها، باغ هائی قرار می دهد که از پای آنها جویبارها روان باشد و برایت قصرهائی می گذارد (علاوه بر باغهای بهشت، خالق عالم برای محمد (ص) در مدینه سلطنتی بوجود آورد که هم در آن قدرتِ خیره کننده ای داشت و هم گنجها و هم باغها و جویبارها و با این حال نخواست که روی طمع و دوروئی کسی خود را داخل مؤمنین حقیقی گرداند) (10)تَبارَكَ الَّذي إِن شاءَ جَعَلَ لَكَ خَيرًا مِن ذٰلِكَ جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ وَيَجعَل لَكَ قُصورًا25:10
حقیقت این است که این اعتراض کنندگان، منکرِ آن زمان معروف می باشند (منکر آخرت که باید به حساب اعمال بد ایشان رسیدگی شود می باشند) و ما برای کسی که آنزمان را انکار نماید، آتشی بس سوزان آماده کرده ایم (11)بَل كَذَّبوا بِالسّاعَةِ ۖ وَأَعتَدنا لِمَن كَذَّبَ بِالسّاعَةِ سَعيرًا25:11
وقتی آنان را، آتش از مکانی دور بیند، آنان صدائی پر خشم و خروش از آن می شنوند (12)إِذا رَأَتهُم مِن مَكانٍ بَعيدٍ سَمِعوا لَها تَغَيُّظًا وَزَفيرًا25:12
و هنگامیکه آنان را به هم نزدیک و در مکانِ تنگی از آن می افکنند، در آنجا هلاکت را میطلبند (13)وَإِذا أُلقوا مِنها مَكانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنينَ دَعَوا هُنالِكَ ثُبورًا25:13
و به ایشان گفته میشود، در این زمان یک هلاکت طلب نکنید، بلکه هلاکت های بسیاری طلب کنید (زیرا در آنجا سخت میسوزند، به طوری که به مرگ نزدیک می شوند و نمی میرند، بلکه اندکی ناراحتیِ سختِ ایشان کم میشود و دوباره بر ایشان، عذاب وارد میگردد تا پی در پی، بدتر از هلاکت را در خود ببینند) (14)لا تَدعُوا اليَومَ ثُبورًا واحِدًا وَادعوا ثُبورًا كَثيرًا25:14
بگو آیا این بهتر است، یا آن بهشتِ جاویدی که به پرهیزکاران، وعده داده شده؟ آری، این برای اینان پاداشی است و محل بازگشتی می باشد (15)قُل أَذٰلِكَ خَيرٌ أَم جَنَّةُ الخُلدِ الَّتي وُعِدَ المُتَّقونَ ۚ كانَت لَهُم جَزاءً وَمَصيرًا25:15
و در آن، برای اینان هر چه بخواهند، همیشه می باشد و این وعده ایست بر گردنِ پرورنده تو که از او خواهند خواست (16)لَهُم فيها ما يَشاءونَ خالِدينَ ۚ كانَ عَلىٰ رَبِّكَ وَعدًا مَسئولًا25:16
زمانی که پرورنده تو (یعنی کسی که پیغمبران را برای پیغمبری پرورده) هم این مردم و هم آنچه را غیر از الله، اطاعت بنده وار از ایشان میکنند (یعنی پیشوایان مرده که مردم از روایات منسوب به آنها اطاعتِ بنده وار یا بدتر از آن تقلید میکنند و روی این تقليدها آنان را شفیع و یا کارگشا و قدرتمند میدانند) جمع آوری خواهد نمود به این پیشوایان خواهد گفت: آیا این بندگانِ مرا شما گمراه کرده اید؟ یا خودشان از راه راست به بیراهه رفتند (باید خوب در این آیات دقت شود که چگونه مردم مکه که ما آنها را بت پرست میدانیم، مانند اکثر مسلمانان امروز به اتکای روایات رسیده از پیشوایان خود آن عقاید را داشتند و عقایدشان بر اساسِ شفیع قرار دادنِ پیشوایانِ مرده ی خود بود و از آنان حاجت و معجزه میخواستند و آنها را دارای قدرتِ خدائی میدانستند و اگر مجسمه یا سنگ و چوبی را محترم میشمردند، برای این بود که آن مجسمه و سنگ و چوب را، سمبل و وابسته به این مقدسان میشمردند، همانطور که اکثر مسلمانان چنین سمبل هائی را بصورت مقبره و یا قدمگاه و درختهای نظر کرده و سقاخانه به امامان و پیغمبران مربوط میدانند) (17)وَيَومَ يَحشُرُهُم وَما يَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ فَيَقولُ أَأَنتُم أَضلَلتُم عِبادي هٰؤُلاءِ أَم هُم ضَلُّوا السَّبيلَ25:17
پاسخ دهند، تو از عقایدِ ایشان نسبت به ما پاکی و سزاوار ما نیز نبوده که جز تو، کسانی را ولی هائی برای خود بگیریم (مثلا امامان شیعه خواهند گفت، ما خود امامان دیگر و پیغمبر اسلام را اولياء الله و یا کاره های خود نمیدانستیم، چگونه ممکن است به مردم گفته باشیم که ما را ولی و همه کاره و صاحب اختیار خود بگیرند) ولی تو پس از این که ایشان و پدران ایشان را کامیاب کردی، آنان آن پند نامه را (متن کتاب آسمانی را) فراموش کردند و گروهی فاسد شدند (وقتی یک ملتِ تربیت شده ای مانند مسلمانان صدر اسلام به کامیابی دنیائی میرسد، کم کم به مانند زمان بنی عباس، نسل های ایشان به هوسهای دنیائی دچار میگردند و کارشان به جائی میرسد که دین و تحقیق دین را به پیشوایان مذهبی خود واگذار میکنند، و خود دنبال دنیا میافتند و این تنبلی مردم در تحقیق مذهبی، باعث میشود که پیشوایان فاسدی آنان را به فساد اعتقادی و اختلاف مذهبی و نتیجتاً فسادهای سیاسی و اخلاقی بکشانند) (18)قالوا سُبحانَكَ ما كانَ يَنبَغي لَنا أَن نَتَّخِذَ مِن دونِكَ مِن أَولِياءَ وَلٰكِن مَتَّعتَهُم وَآباءَهُم حَتّىٰ نَسُوا الذِّكرَ وَكانوا قَومًا بورًا25:18
پس در آن زمان، این معبودانِ شما، آنچه را شما درباره آنان میگوئید، تکذیب خواهند کرد و شما را دروغگو معرفی میکنند و شما نمیتوانید، نه خود را از این عقایدِ باطل برگردانید و نه به یکدیگر کمکی کنید و هر کس از شما ستم نماید (هم ستمکاری های ستمکاران باعثِ ترویج این عقاید میشود و هم این عقاید موهوم که یکی از آنها اتکا به شفاعت است، باعث زیاد شدنِ ستم کاری و گناه میگردد) او را به عذاب بزرگی دچارش میکنیم (19)فَقَد كَذَّبوكُم بِما تَقولونَ فَما تَستَطيعونَ صَرفًا وَلا نَصرًا ۚ وَمَن يَظلِم مِنكُم نُذِقهُ عَذابًا كَبيرًا25:19
و قبل از تو، هیچ پیغام رسانی نفرستادیم، جز اینکه مانند تو، خوراک میخوردند، یعنی محتاج به خوراک بودند و در بازارها راه میرفتند (محتاج به رفت و آمد بودند و مانند مردم عادی خود را به مردم نشان میدادند) آری بوسیله آمدنِ پیغمبر، بعضی از شما را وسيله آشوبِ بعضی دیگر و آزمایش یکدیگر می کنیم، آیا شما منکرین پیغمبر اسلام صبر میکنید؟ (یعنی شما مردم مکه منتظر آن باشید که روزی بدست همین مسلمانان اندک، دچار آشوب و بدبختی و شکست شوید) و پرورنده تو بینا میباشد (یعنی اعمال اینان را بر عليه تو می بیند و در زمانی که لازم باشد به حسابشان میرسد، چنانکه پس از هجرت پیغمبر اسلام از مکه به مدینه، چیزی نگذشت که تمام بانفوذان فسادکار مکه، بدست مسلمانان در جنگ کشته و یا بدبخت شدند (20)وَما أَرسَلنا قَبلَكَ مِنَ المُرسَلينَ إِلّا إِنَّهُم لَيَأكُلونَ الطَّعامَ وَيَمشونَ فِي الأَسواقِ ۗ وَجَعَلنا بَعضَكُم لِبَعضٍ فِتنَةً أَتَصبِرونَ ۗ وَكانَ رَبُّكَ بَصيرًا25:20
و کسانی که امید ملاقات ما را ندارند گفتند، چرا ملک هائی که طبق مطالب قرآن بر محمد نازل میشود، بر ما نازل نمی شود (توقع داشتند که همانطور که محمد، هم مانند آنان بشری می باشد، ملائکه بر ایشان نیز نازل شود) و یا چرا پروردگار خود را نمی بینیم؟ واقعاً آنان چگونه در دل خو ، خود را بزرگ دانسته اند و چه سرکشی بزرگی کرده اند (یعنی چه توقع بزرگتر از لیاقتِ خود را دارند) (21)وَقالَ الَّذينَ لا يَرجونَ لِقاءَنا لَولا أُنزِلَ عَلَينَا المَلائِكَةُ أَو نَرىٰ رَبَّنا ۗ لَقَدِ استَكبَروا في أَنفُسِهِم وَعَتَوا عُتُوًّا كَبيرًا25:21
زمانی که آنان، آن ملكها را ببینند، برای آن گناهکاران مژده ای نخواهد بود، بلکه میگویند، چه میشود که از این عذاب ها دور باشیم (22)يَومَ يَرَونَ المَلائِكَةَ لا بُشرىٰ يَومَئِذٍ لِلمُجرِمينَ وَيَقولونَ حِجرًا مَحجورًا25:22
و بر روی آنچه عمل کرده اند (یعنی اعمال نیکی که در دنیا این گناهکاران بی عقیده به آخرت کرده اند) عملی را گذارده ایم که عمل ایشان را به مانند غبار پراکنده ای، کرده ایم (بی ایمانان به آخرت چون اعمال خوبشان یا برای ریا و یا دنیا خواهی و نفع دنیایی، از آن اعمال است و یا احساس و عادت به ترحم و خوبی، اعمال ایشان، در عین حال که امواجش، مانند غبار پراکنده ای در جهان می ماند و در آخرت دیده میشود، ارزشی برای او نخواهد داشت، بلکه آن ریا و دنیا خواهی و احساس و عادت، بیشتر از خودِ اعمال جلوه دارد و آنچه بیش از همه باعث بد بختی آنان در آخرت میگردد، نتیجه بی ایمانی آنان است که کمک به فسادِ جامعه، بدست فساد کاران میکنند) (23)وَقَدِمنا إِلىٰ ما عَمِلوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلناهُ هَباءً مَنثورًا25:23
در چنین زمانی بهشتیان، بهترین قرارگاه و نیکوترین استراحتگاهی را دارند (24)أَصحابُ الجَنَّةِ يَومَئِذٍ خَيرٌ مُستَقَرًّا وَأَحسَنُ مَقيلًا25:24
و زمانی که آسمان به آن ابرِ معروف شکافته شود و آن ملکها، به طرز مخصوصی، فرود آیند (25)وَيَومَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالغَمامِ وَنُزِّلَ المَلائِكَةُ تَنزيلًا25:25
در چنین زمانی، حکومت و صاحب اختیاری، بصورتی بس سزاوار، برای آن رحمان است (درباره درک چگونگی دیدن این ابرِ معروف و دیدن و ملاقات الله، به تبصره 3، از تفسیر سوره قیامت که سوره 32 می باشد مراجعه شود) و آن بر کفران کنندگانِ این حقایق، زمانی بسیار سخت می باشد (26)المُلكُ يَومَئِذٍ الحَقُّ لِلرَّحمٰنِ ۚ وَكانَ يَومًا عَلَى الكافِرينَ عَسيرًا25:26
و روزگاری که ستمکار، دو دستِ خود را به ندامت میگزد، خواهد گفته، ای کاش همراه با آن پیغام رسان، راه پیغام او را میگرفتم (27)وَيَومَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلىٰ يَدَيهِ يَقولُ يا لَيتَنِي اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبيلًا25:27
و وای بر من، کاش این شخص و آن شخص را در دین، دوست خود نمی گرفتم (28)يا وَيلَتىٰ لَيتَني لَم أَتَّخِذ فُلانًا خَليلًا25:28
او به یقین، مرا از آن پند بزرگ (از پیغام الله که باید همیشه در گوش من باشد) به راهی دیگر گمراهم کرد، با اینکه می دانستم، آن برای من آمده بود (وای بر کسانیکه میگویند، قرآن برای ما نیامده، بلکه برای پیغمبر آمده و هفتاد بطن دارد و باید از طریق روایات، تفسير آنرا بشنویم و بر اساسِ اختلاف روایات، اینهمه اختلاف در دین مبین اسلام و تفرقه و نفاق ایجاد کرده اند) آری این شیطنت کاران مذهبی، اینگونه انسانها را در بدبختی رها می کنند (29)لَقَد أَضَلَّني عَنِ الذِّكرِ بَعدَ إِذ جاءَني ۗ وَكانَ الشَّيطانُ لِلإِنسانِ خَذولًا25:29
و در آن روزگار، آن پیغام رسان (پیغمبر هر دینِ راست، مخصوصاً پیغمبر اسلام) خواهد گفت، پروردگارا من نیز شهادت میدهم که قوم من این خواندنی بس بزرگ را (قرآن و تمام کتابهای آسمانی) بصورت مهجور گرفته اند (مهجور در لغت عرب، به كلماتِ هذیان آمیزی میگویند که شخصِ مريض و یا خواب، میگوید و نیز هر گاه مطلب بهم متصلی را از اتصالش بیاندازند و آنرا دل بخواه معنا کنند، آنرا نیز مهجور میگویند و هرگاه معنای اصلی کلماتی را رها کنند و معناهای غلطی را برای آن بیاورند، آنرا هم مهجور مینامند و متاسفانه همانطور که در تفسیر سوره طارق که سوره 38 میباشد آمده، این کارها، همان کارهائی است که اکثر پیشوایان دسته های مختلف اسلام و مسلمین نسبت به قرآن و تفسیرِ آن انجام داده اند و در آخرت، بجای اینکه پیغمبر اسلام آنها را شفاعت نماید، چنین شهادتی بر علیه ایشان خواهد داد (30)وَقالَ الرَّسولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا25:30
و به این طریق است که ما برای هر پیغمبری، دشمنانی از گناهکاران قرار داده ایم و فقط پرورنده تو، راهنما و کمک کننده میباشد (31)وَكَذٰلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمينَ ۗ وَكَفىٰ بِرَبِّكَ هادِيًا وَنَصيرًا25:31
کسانیکه کفران کردند گفتند، چرا قرآن بر پیغمبر اسلام، همه یکباره نازل نشد؟ برای این آنرا، دقیق و با نظمی خاص، بصورتیکه دیده میشود، بر تو خوانده ایم که بوسیله آن، اضطراب های دل تو را آرامش بخشیم (عجیب است که با بودن اینگونه آیات در قرآن و با اینکه آیات قرآن، مربوط به زمان و مکان و وضع تبلیغاتی پیغمبر اسلام در عرض بیست و سه سال نازل شده، بیشتر مفسرین قرآن و پیشوایان مسلمین روی روایات دروغی که دارند میگویند، قرآن تمامش یک مرتبه از بیت المعمور به آسمان چهارم نازل شد و از آسمان چهارم، کم کم بر دل پیغمبر اسلام آمد و این گویندگان، نه معنای سخن خود را میفهمند که چه میگویند و نه میدانند بیت المعمور کجاست و آسمان چهارم چیست و از این گویندگان بدتر، کسانی هستند که میگویند، قرآن یک مرتبه بر دل پیغمبر اسلام نازل شد و بعد پیغمبر اسلام به تناسب زمان و مکان آنچه از آن لازم بود را، بنام وحی الله، بر زبان آورد!! آیا این گویندگان، از کفران کنندگانِ زمان پیغمبر اسلام، کافرتر نیستند!) (32)وَقالَ الَّذينَ كَفَروا لَولا نُزِّلَ عَلَيهِ القُرآنُ جُملَةً واحِدَةً ۚ كَذٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ ۖ وَرَتَّلناهُ تَرتيلًا25:32
آری آنان هر ایرادی برای تو آورند، پاسخِ کاملاً صحیحِ آنرا ما به تو میگوئیم و بهترین تفسیر و توضیح را میدهیم (33)وَلا يَأتونَكَ بِمَثَلٍ إِلّا جِئناكَ بِالحَقِّ وَأَحسَنَ تَفسيرًا25:33
آنانکه در صورت های خود، بسوی دوزخ جمع آوری میشوند، بدترین مکان را خواهند داشت و گمراه ترین مردمند (34)الَّذينَ يُحشَرونَ عَلىٰ وُجوهِهِم إِلىٰ جَهَنَّمَ أُولٰئِكَ شَرٌّ مَكانًا وَأَضَلُّ سَبيلًا25:34
و به يقين، آن کتاب را ما به موسی دادیم و برادرش هارون را ما، با او وزیر کردیم (35)وَلَقَد آتَينا موسَى الكِتابَ وَجَعَلنا مَعَهُ أَخاهُ هارونَ وَزيرًا25:35
پس به هر دو گفتیم، بسوی آن قومی روید که مطالب مستدل ما را انکار کردند، نتیجه ی انکار ایشان این شد که ما وضع ایشان را، بطرز مخصوصی، زیر و رو کردیم (36)فَقُلنَا اذهَبا إِلَى القَومِ الَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا فَدَمَّرناهُم تَدميرًا25:36
و قوم نوح نیز، وقتی پیغمبران را دروغ شمردند، غرقشان کردیم و داستان ایشان را نشانه ای برای مردم قرار دادیم و عذابی دردناک، برای آن ستمکاران آماده نموده ایم (37)وَقَومَ نوحٍ لَمّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغرَقناهُم وَجَعَلناهُم لِلنّاسِ آيَةً ۖ وَأَعتَدنا لِلظّالِمينَ عَذابًا أَليمًا25:37
و قوم عاد و قوم ثمود (شرح مفصلِ داستان موسی و داستان نوح و قوم عاد و ثمود در سوره اعراف و هود و بسیاری از سوره های دیگر قرآن، بیان شده است) و مردم رود اَرَس (مقصود قومی میباشد که زرتشت پیغمبر بر آنان مبعوث شد) و مردم بسیاری در زمانهای مختلف، در میان زمان های قوم های ذکر شده، به مانند آنها بودند (یعنی بین زمان های نوح تا موسی، در مکانها و زمانهای مختلف دنیا، پیغمبرانی فرستاده شد که مبارزاتی شبیه به هم داشتند، مانند مردم بودا در هندوستان و مردم سقراط در یونان و همچنین قوم لوط و شعیب و غیره) (38)وَعادًا وَثَمودَ وَأَصحابَ الرَّسِّ وَقُرونًا بَينَ ذٰلِكَ كَثيرًا25:38
و برای تمام آنان، سخن ها گفتیم و شاهدها آوردیم و عاقبت، همه را بطرزی مخصوص، به هلاکت رساندیم (39)وَكُلًّا ضَرَبنا لَهُ الأَمثالَ ۖ وَكُلًّا تَبَّرنا تَتبيرًا25:39
و این مردم (مقصود مردم زمان پیغمبر اسلام در مکه است که در مسافرت به شام، از آثار خراب شده ی شهر لوط میگذشتند) بر آن شهری که باران بدی، بر آن باریده شد، آمده اند، آیا آنرا ندیده اند، افسوس که این مشاهدات اثری در آنان ندارد، زیرا امید ندارند که پس از مرگ، دوباره زنده شوند (40)وَلَقَد أَتَوا عَلَى القَريَةِ الَّتي أُمطِرَت مَطَرَ السَّوءِ ۚ أَفَلَم يَكونوا يَرَونَها ۚ بَل كانوا لا يَرجونَ نُشورًا25:40
و وقتی اینان، چشمشان به تو افتاد، تو را جز به مسخره نمی گیرند و میگویند، آیا این همان مردی است که الله او را به پیغمبری برگزیده؟ (41)وَإِذا رَأَوكَ إِن يَتَّخِذونَكَ إِلّا هُزُوًا أَهٰذَا الَّذي بَعَثَ اللَّهُ رَسولًا25:41
میخواست، ما را از خدایان خود برگرداند، ولی ما بر طرفداری آنها پافشاری کردیم و آنان هنگامیکه آن عذاب را ببینند، خواهند دانست که چه کسی گمراه تر میباشد؟(42)إِن كادَ لَيُضِلُّنا عَن آلِهَتِنا لَولا أَن صَبَرنا عَلَيها ۚ وَسَوفَ يَعلَمونَ حينَ يَرَونَ العَذابَ مَن أَضَلُّ سَبيلًا25:42
آیا کسانی را که هوسِ خویش را خدای خود میگیرند (یعنی اختیار خود را بدست هوس میدهند) دیده ای؟ آیا تو بر اینگونه اشخاص وکیل میباشی؟ (43)أَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلٰهَهُ هَواهُ أَفَأَنتَ تَكونُ عَلَيهِ وَكيلًا25:43
آیا گمان میکنی، بیشتر این مردم گوشِ شنوا دارند و یا تعقل میکنند؟ اینان جز به مانند گاو و گوسفند نیستند، بلکه از آنها هم گمراه ترند (گمراه تر از گوسفند، انسانهائی هستند که بجای راهنمائیهای مستقیم کتاب الله که نزدیک همه است، به راهنمائیهای مختلف گویان مذهبی که از روایات میگویند گوش میدهند) (44)أَم تَحسَبُ أَنَّ أَكثَرَهُم يَسمَعونَ أَو يَعقِلونَ ۚ إِن هُم إِلّا كَالأَنعامِ ۖ بَل هُم أَضَلُّ سَبيلًا25:44
آیا در کار پروردگارت دقت نکرده ای؟ که چگونه مقرر داشته که سایه هر چیز کشیده گردد؟ اگر او میخواست، آنرا به یک حالت نگه میداشت، ولی ما پس از زمانی که چنان بود، کاری کردیم که خورشید محرک سایه گردد (45)أَلَم تَرَ إِلىٰ رَبِّكَ كَيفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَو شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِنًا ثُمَّ جَعَلنَا الشَّمسَ عَلَيهِ دَليلًا25:45
و از پس آن، به آسانی سایه را بسوی خود بگیریم (خالق عالم در این آیه به پیغمبر اسلام گوشزد میکند، که نباید دل او بر گمراهی مردم بسوزد و از الله راهنمائی آنان را بخواهد و خود را وکيل آنها معرفی کند و در این باره، با الله چون و چرا نماید، زیرا زمانی بود که زمین فقط دارای حرکت انتقالی به دور خورشید بود و همیشه یکطرفش روز و یکطرف دیگرش شب بود و سایه هر چیز ساکن و ثابت بود و زمین اگر با آن وضع، موجود زنده ای هم می داشت، همه یکسان و با یک راه زندگی میکردند، ولی مصلحتِ الله چون برای موجودات زنده زمین، اختلاف اعمال و افکار بود، برای کره زمین مقرر کرد که علاوه بر حرکت انتقالی بدور خورشید، یک حرکت وضعی شبانه روزی به دور خود نیز، داشته باشد تا از آن اختلاف مكان و زمان در زمین پدید آید و این اختلاف باعث شود که انسانها، مختلف الفكر و مختلف العمل و با صورتهای مختلف خودنمائی نمایند و کارشان به جائی رسد که قلیلی به حقایق دین ایمان آورند و قلیلی نیز مصلح حقیقی مردم شوند و گروهی بنام پیشوا و رهبر برای نفوذ خود حیله ها زنند و اکثر مردم نیز گوش شنوای حقیقت را نداشته باشند و نخواهند و یا نتوانند تعقل کنند و بلکه از گاو و گوسفند گمراه تر گردند و شما ای خوانندگان این تفسیر، در متن آیه و تفسیر آن دقت نمائید تا ببینید خالق عالم در یک جمله کوتاه چگونه هم مطالبی بسیار علمی راجع به گردش زمین و تاثیر آن در اختلافات گفته و هم از آن، چه نتیجه بزرگ اجتماعی گرفته و آیا هرگز امکان دارد که این سخنان، ساخته فکر نابغه ای از بشر در هزار و چهارصد سال پیش در محیط مکه باشد، چه رسد به فکر شخصی، مانند محمد که میفرماید، بشری هستم مثل شما) (46)ثُمَّ قَبَضناهُ إِلَينا قَبضًا يَسيرًا25:46
آری، کسی محمد را برای پیغمبری تربیت کرده که شب را پوشش، برای شما کرد و خواب را وسیله استراحتی نمود و روز را چنانکه شما به فعالیت پردازید (47)وَهُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ لِباسًا وَالنَّومَ سُباتًا وَجَعَلَ النَّهارَ نُشورًا25:47
همچنین، او کسی است که آن بادها را برای مژده شما فرستاد، تا رحمت خودش را در میانِ دو دست، به شما رساند و به این وسیله از آسمان آبی پاک کننده، فرو فرستادیم (آب باران حلال ترین مایعات است تا با این خاصیت خود همه چیز را پاک کند) (48)وَهُوَ الَّذي أَرسَلَ الرِّياحَ بُشرًا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ ۚ وَأَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهورًا25:48
تا بدان، مکانی مرده را زنده کنیم (این عبارت که بصورت ماضی گفته شده، بیشتر درباره پیدایش آب در ابتدا در زمین است و شامل هر بهار نیز میگردد) و آنرا به بسیاری از چارپایان خوراکی و انسان ها که همه از مخلوقات ما هستند، بنوشانیم (49)لِنُحيِيَ بِهِ بَلدَةً مَيتًا وَنُسقِيَهُ مِمّا خَلَقنا أَنعامًا وَأَناسِيَّ كَثيرًا25:49
و ما این پند های قرآنی را در میان مردم، به طرزهای مختلف گردانیدیم، تا پند گیرند و متوجه شوند، ولی بیشتر مردم نخواستند و این کارشان جز برای ناسپاسی نبود (50)وَلَقَد صَرَّفناهُ بَينَهُم لِيَذَّكَّروا فَأَبىٰ أَكثَرُ النّاسِ إِلّا كُفورًا25:50
و اگر میخواستیم، در هر شهری، اعلام خطر کننده ای میفرستادیم (51)وَلَو شِئنا لَبَعَثنا في كُلِّ قَريَةٍ نَذيرًا25:51
پس تو، کفران کننده گان را اطاعت منما و بوسیله قرآن، با ایشان به جهاد بزرگ، جهادی نما (پیغمبر اسلام مامور بود که بوسیله قرآن، کافران را محکوم کند، ولی با کمال تاسف می بینیم که بعضی مسلمان نماها، با مسلمانان حقیقی که بوسیله قرآن میخواهند، بحث نمایند، جهاد می کنند و چوب تكفير، عليه آنان بلند می کنند) (52)فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا25:52
همچنین، پرورنده تو کسی است که آن دو دریا را که این خوش گوار و خوب است و آن ناگوار و تلخ، به یکدیگر فرستاد و میان آن دو را، حد وسطی قرار داد و مقرر کرد که یکدیگر را پی در پی از خود برانند (اشاره به قوانین شیمیائی و فیزیکی است که باعث میشود دو دریائی که هر یک مواد مختلف دارند، با هم مخلوط نشوند و خالق عالم در کلیه دین های راست، خود را خالق و قانون گذار طبيعت ها معرفی مینماید) (53)وَهُوَ الَّذي مَرَجَ البَحرَينِ هٰذا عَذبٌ فُراتٌ وَهٰذا مِلحٌ أُجاجٌ وَجَعَلَ بَينَهُما بَرزَخًا وَحِجرًا مَحجورًا25:53
و او کسی است که از آن آبِ مخصوص، بشری آفرید و مقرر کرد که از طریق پدر و مادر و هم از طریق زناشوئی، زیاد شوند و پرورنده تو بس توانا می باشد (از این آیه پیداست که انسانها، قبل از اینکه از طریق پدر و مادر و زناشوئی بوجود آیند، از آبی بوجود آمده اند که در ابتدا، حیوان تک سلولی از آن، به قدرت قانونی الله، بوجود آمده و این همانست که علمای طبیعی در ایجاد و تکامل حيوانات و انسان در روی زمین میگویند و این طبق آیات دیگری که در قرآن است، منافات با پیدایش روح انسانیت، بصورت آدم و حوا در آسمان و زمین بهشت، ندارد، چنانکه در سوره اعراف شرح داده شد) (54)وَهُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهرًا ۗ وَكانَ رَبُّكَ قَديرًا25:54
و این مردم، جز الله، بندگی چیزهائی را میکنند که نه به مردم نفعی میرسانند و نه ضرری ( یعنی بود و نبودشان برای آنها یکسان است و چیزی از آنها ندارند و مقصود، سمبل ها و علاماتی است که انواع بت پرستان، بنام انسانها و حیوانات و نباتات و جمادات مقدس، خود را در مقابل آن سمبل ها کوچک جلوه میدهند و بنام آنها هر روایت و داستانی را میشنوند) و بلکه این کفران کنندگان، پشتیبان هم بر علیه پروردگار خوداند (یعنی کفران کنندگانِ بت پرست، علاوه بر اینکه از سمبل ها و بت های مورد احترام خود، نفع و ضرری نمی برند، رفتارشان در دنیا، روی دنیا خواهی، بر خلاف تربیت و پرورش صحیحی است که از جانب الله به نفع ایشان بوده و در این راه به کافرانِ دیگر هم کمک می کنند) (55)وَيَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ ما لا يَنفَعُهُم وَلا يَضُرُّهُم ۗ وَكانَ الكافِرُ عَلىٰ رَبِّهِ ظَهيرًا25:55
و ما تو را نفرستادیم، مگر به عنوانِ بشارت دهنده و اعلام خطر کننده ای (56)وَما أَرسَلناكَ إِلّا مُبَشِّرًا وَنَذيرًا25:56
بگو من بر تبلیغ قرآن، مزدی از شما نمیخواهم و فقط کسی را میخواهم که بسوی صاحب اختیار حقیقی خودش راهی را که خواسته بگیرد (پیغمبران و اکثر مبلغینِ حقیقیِ پیغامهای آنان، کسانی هستند که تبلیغ را برای گرفتن مزد نمیکنند) (57)قُل ما أَسأَلُكُم عَلَيهِ مِن أَجرٍ إِلّا مَن شاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلىٰ رَبِّهِ سَبيلًا25:57
و تو، بر آن زنده ای، توکل نما که هرگز نمی میرد و به مدح و ثنای او، سخن گوی و بدان که آگاهی او به گناهانِ بندگانش کافی است (58)وَتَوَكَّل عَلَى الحَيِّ الَّذي لا يَموتُ وَسَبِّح بِحَمدِهِ ۚ وَكَفىٰ بِهِ بِذُنوبِ عِبادِهِ خَبيرًا25:58
آن کسی که، آن آسمانها و زمین و میان آن دو را، در شش دوره آفرید (شش روز که در کتابهای آسمانی بوده، شش زمان و شش دوره است که در آنها زمین و آسمان ما و شش زمین و آسمان دیگر که شش کره ماه دار و نفوس دارِ منظومه شمسی باشند و آسمانهای آنها، آفریده شده اند و شرح این شش دوره، در سوره فصلت بيان شده است) سپس آن رحمان (رحمان یعنی کسی که خلقت و قوانین آنرا، برای بخشش به اشرف مخلوقات آفرید) بر آن تختِ با عظمت قرار گرفت (خالق عالم هر چه را بخواهد بیافریند، از قوه ای میآفریند که از قدرتِ مرکزی او که عرش اوست، سرچشمه میگیرد و پس از اینکه آفرینشِ مورد نظر را انجام داد، در مرکز قدرتِ خویش قرار میگیرد تا به اداره کردنِ آنچه ساخته، یا آفرینشِ چیز دیگری که میخواهد بپردازد) پس تو در مورد او، از کسی بپرس که آگاه کامل باشد (یعنی به عقاید مردم و یا صاحب نظران انسانی که اطلاعاتِ ناقصی از خلقتِ آسمانها دارند و همچنین به کتابهای آسمانی تحریف شده ای که درباره خلقتِ آسمانها و زمین در شش روز مطالبی از طریق روایات در آنها نوشته شده، اعتماد نداشته باش و منتظر باش، شرح آفرینش را الله، در سوره هایی مانند سوره فاطر و فصلت و غیر این دو، شرح دهد) (59)الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما في سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ استَوىٰ عَلَى العَرشِ ۚ الرَّحمٰنُ فَاسأَل بِهِ خَبيرًا25:59
و هنگامی که برای این مردم گفته شود، فقط برای چنین رحمانی سجده کنید (یعنی فقط از قواعد طبیعی و دینی نهاده شده، بوسیله خالق عالم، اطاعتِ کامل نمائید) خواهند گفت، آن رحمان چیست (صاحبان آن مذاهب باطل که به ورد و جادو و موهومات و شفاعت و معجزات مقدسین خود معتقدند، خالق عالم را، به رحمانیتش یعنی به قوانین طبیعی و دینی او برای بشر نمی شناسند) آیا ما، به آنچه تو ما را امر میکنی، اطاعت کامل کنیم (سجده نمائیم) و چنین نصیحتی، باعث زیادی نفرت ایشان میشود (حتی امروزه که زمان دانش است، بیشتر مذهب داران دنیا، نسبت به اینگونه تبلیغات و نصایح دینی قرآنی که بوسیله مسلمانان حقیقی گفته میشود، حالت نفرت نشان میدهند) (60)وَإِذا قيلَ لَهُمُ اسجُدوا لِلرَّحمٰنِ قالوا وَمَا الرَّحمٰنُ أَنَسجُدُ لِما تَأمُرُنا وَزادَهُم نُفورًا25:60
بزرگ و پر برکت کسی است که در آسمان، قلعه هائی نهاد (برج یعنی قلعه که حتما در آن نفوس شبه بشر هست و هم اطرافِ آن دیوار محکمی دارد که خارجیان نتوانند، بدان نفوذ کنند و هم ساکنین آن، مواظبِ حمله بیگانگان از درون آن باشند و این به دلیل آیه بعد و آیات دیگری در سوره های دیگر، شش قلعه میباشد، مریخ، مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و ماه پلوتون) و در آن قلعه ها چراغی نورافشان و ماهی تابان قرار داد (باید از این آیه و آیه 16 از سوره نوح (وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ‎﴿١٦﴾) که تفسیر کننده این آیه است، نتیجه بگیریم که الله در قرآن فرموده این قلعه ها که بر طبق آیه 12 از سوره طلاق (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا ‎﴿١٢﴾‏) با زمین، هفت قلعه و یا هفت آسمان و زمین میشوند، کرات هفتگانه بالای هم، یعنی زمین و شش کره دیگری از منظومه شمسی هستند که هر یک هم از خورشید استفاده میکنند و هم از ماهی، برای خود نور میگیرند، چنانکه این مطالب در علوم فضائی جدید نزدیک به صد در صد کشف شده و همچنانکه در کتاب معجزات علمی قرآن شرح داده ایم، در سوره های تکویر و فصلت و صافات و شورا گفته شده این شش بروج، شش سیاره هستند که با زمین ما از یک انبوه ماده بودند که به هفت زمین و آسمان تقسیم شدند و آنان به مانند زمین دارای نفوس شبه بشر و متعقل هستند که از مردمِ زمین، پیشرفته تر بوده و گل آنها فشرده تر از گلِ مردم زمین است و قبل از متلاشی شدن زمین متلاشی خواهند شد) (61)تَبارَكَ الَّذي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُروجًا وَجَعَلَ فيها سِراجًا وَقَمَرًا مُنيرًا25:61
و پرورنده تو به پیغمبری، کسی است که شب و روز را مختلف الأثر قرار داد، برای کسانی که بخواهند متوجه این اختلافات و فلسفه آن شوند و یا بخواهند، سپاس نعمتهای او را گذارند (اشخاص فاسد از زندگی منظم شب و روز که مطابق طبیعت شب و روز باشد، دوری میکنند، چنانکه شب را تا نزدیک صبح به بیداری در مجامع فاسد می گذرانند و روز را با خستگی و تنبلی و بی انضباطی و یا خواب و تفریح به شب می آورند) (62)وَهُوَ الَّذي جَعَلَ اللَّيلَ وَالنَّهارَ خِلفَةً لِمَن أَرادَ أَن يَذَّكَّرَ أَو أَرادَ شُكورًا25:62
و بندگانِ حقیقی آن رحمان کسانی هستند که بر زمین، میانه روی میکنند و چون نادانان به ایشان سخنی گویند، برای کوتاه شدنِ سخن، گویند، خوش باش و میروند (63)وَعِبادُ الرَّحمٰنِ الَّذينَ يَمشونَ عَلَى الأَرضِ هَونًا وَإِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالوا سَلامًا25:63
و آنانند که برای پروردگار خود، شب از خواب بر میخیزند و به سجده و قيام میپردازند (یعنی هنگامی که مردم همه در خوابِ ناز هستند، آنان بدون ریا و تظاهر از خواب برمیخیزند دو رکعت نماز با کمال فروتنی و با در نظر گرفتن معنای دقیق نماز میخوانند) (64)وَالَّذينَ يَبيتونَ لِرَبِّهِم سُجَّدًا وَقِيامًا25:64
و آنانند که میگویند، پروردگارا، از ما عذابِ جهنم را دور کن، زیرا عذاب آن سخت و گردنگیر خواهد بود (65)وَالَّذينَ يَقولونَ رَبَّنَا اصرِف عَنّا عَذابَ جَهَنَّمَ ۖ إِنَّ عَذابَها كانَ غَرامًا25:65
و دوزخ قرار گاه بدی است که هم مكانش بد میباشد و هم زمانش (66)إِنَّها ساءَت مُستَقَرًّا وَمُقامًا25:66
و آنانند که در خرجهای لازم، نه زیاده روی کنند و نه کم، و میان آن دو، اعتدالی گیرند (67)وَالَّذينَ إِذا أَنفَقوا لَم يُسرِفوا وَلَم يَقتُروا وَكانَ بَينَ ذٰلِكَ قَوامًا25:67
و کسانی هستند که با الله، خدای دیگری را نمیخوانند (آیا کسانی که در دسته های اسلامی و مسیحیت و سایر مذاهب، پیغمبران و امامان خود را صاحب اختیار خود، یعنی خدای خود میدانند و آنان را در ردیف اسم الله میخوانند و یا در جائی که باید، الله را بخوانند، آنها را میخوانند، بنده حقیقى الله میباشند، یا بر طبق آخر این آیه در روزگار قيامت، بطور جاویدان بصورتی ذلیل، دچار عذابهای سخت تری میشوند؟) و کسی را که الله حرام کرده، جز به حق نمیکشند (یعنی کشتنِ دشمنِ اصلاحات اسلامی در جنگ و یا کشتنِ آدم کش در صلح، با شرایطی که در قانون الله مقرر شده، عیبی ندارد) و زنا نمی کنند و هر کس این سه کار اخیر را کند، به استقبالِ گناهان دیگر خواهد رفت (68)وَالَّذينَ لا يَدعونَ مَعَ اللَّهِ إِلٰهًا آخَرَ وَلا يَقتُلونَ النَّفسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلّا بِالحَقِّ وَلا يَزنونَ ۚ وَمَن يَفعَل ذٰلِكَ يَلقَ أَثامًا25:68
و برایش در روزگار قيامت، چند برابر عذاب خواهد بود و در آن عذاب، با ذلت و پستی، همیشه خواهند ماند (69)يُضاعَف لَهُ العَذابُ يَومَ القِيامَةِ وَيَخلُد فيهِ مُهانًا25:69
مگر کسانی که توبه کردند و به متنِ مطالب پیغام الله ایمان آوردند و بر طبق آن، اعمال نیکو انجام دادند در مورد اینگونه اشخاص، الله بدیهای ایشان را به خوبی ها تبدیل میکند و الله در اینگونه موارد آمرزنده ایست مهربان (70)إِلّا مَن تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صالِحًا فَأُولٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِم حَسَناتٍ ۗ وَكانَ اللَّهُ غَفورًا رَحيمًا25:70
و هر کس توبه نمود و نیکوکاری کرد، باید بداند که بسوی الله از اعمال بد خود، باز میگردد ( یعنی نباید توبه خود را بشکند) (71)وَمَن تابَ وَعَمِلَ صالِحًا فَإِنَّهُ يَتوبُ إِلَى اللَّهِ مَتابًا25:71
همچنین بندگانِ حقیقى الله کسانی هستند که شهادت دروغ نمی دهند و چون گذار ایشان، به چیزی لغو و بیهوده افتاد (هم مقصود کارهای بیهوده است و هم سخنان بیهوده و بیهوده ترین سخن، سخنان موهوم دینی است که پیشوایان سوء استفاده چی برای مردم میگویند و این سخنان علاوه بر اینکه لغو است، دارای ضررهای فردی و اجتماعی بسیاری هم میباشد) از آن به شایستگی میگذرند (72)وَالَّذينَ لا يَشهَدونَ الزّورَ وَإِذا مَرّوا بِاللَّغوِ مَرّوا كِرامًا25:72
و نیز کسانی هستند که وقتی، مطالب مستدل پروردگارشان، به یاد ایشان آورده شود، کر و کور بر آن سر فرو نمی آورند (این آیه اعلام میکند که خالق عالم بندگانِ نادان را حتی اگر کور کورانه و بی دلیل تسليم مطالب پیغام الله شوند بنده حقیقی خود نمی داند) (73)وَالَّذينَ إِذا ذُكِّروا بِآياتِ رَبِّهِم لَم يَخِرّوا عَلَيها صُمًّا وَعُميانًا25:73
آنانند که میگویند، پروردگارا برای ما زن و فرزندی نصیب گردان که باعثِ روشنی چشم شود و بالاخره آنانند که با زبان و کوشش، از پروردگار خود میخواهند که آنان را امام پرهیزکاران گرداند (پرهیزکار اسلامی به کسی گفته میشود که طبق آیه 70 و 71 از سوره احزاب از الله بترسد و جز، قولِ سدید، نگوید و اطاعت از قرآن و سنت پیغمبر بکند و از بدها دوری کند و عالیترین فرد بشر، کسی است که امام و پیشوای چنین پرهیزکاران باشد و این آیه میگوید، هر کس میتواند با کوشش خودش، امام بر پرهیزکاران شود، یعنی پرهیزکارانی متحد، تربیت نماید و باید دانست که در قرآن مجید هفت نوع امام ذکر شده: اول امام یا اول رهبر، علم الله است و دوم پیغامهای الله است که جزئی از علم الله است، سوم پیغمبرانند، چهارم امام پرهیزکاران میباشد و پنجم امام و پیشوای کافران و ششم دسته متحد پرهیزکاران که امام دسته های دیگر، برای اصلاح جوامع بشری میباشند و هفتم دسته متحد فسادکاران که امامت و رهبری آنان جامعه بشری را بسوی فساد میکشاند، پس امام خوب و امام بد یا بعبارت دیگر پیشوای خوب و پیشوای بد، هر دو در قرآن، به لفظ امام ذکر شده است) (74)وَالَّذينَ يَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ أَعيُنٍ وَاجعَلنا لِلمُتَّقينَ إِمامًا25:74
اینگونه بندگانِ حقیقی الله، بواسطه شجاعت و صبر و تحملی که نشان داده اند، غرفه های بهشت را پاداش خواهند گرفت (75)أُولٰئِكَ يُجزَونَ الغُرفَةَ بِما صَبَروا وَيُلَقَّونَ فيها تَحِيَّةً وَسَلامًا25:75
و در آن از هر طرف، مورد احترام و تجلیل و شاد باش، قرار خواهند گرفت و همیشه آنجا خواهند بود چه قرارگاه و چه مکان و زمان اقامت خوبی خواهند داشت (76)خالِدينَ فيها ۚ حَسُنَت مُستَقَرًّا وَمُقامًا25:76
بگو اگر دعای شما نباشد (دعا، یعنی تقاضائی که با کوششِ لازم همراه باشد و آنچه مذهبی ها بنام دعا مشهور کرده اند، که مردم فقط عباراتی را به عربی میخوانند و معنای آنرا در نظر نمیگیرند، دعا محسوب نمی شود، بلکه لغو و بیهوده است، که بنده حقیقی الله، از آن دوری میکند) کسی که مرا به پیغمبری پرورده، چگونه به شما توجه خواهد کرد؟ و شما که متن پیغام الله را نپذیرفتید، لازمه آنرا خواهید دید (77)قُل ما يَعبَأُ بِكُم رَبّي لَولا دُعاؤُكُم ۖ فَقَد كَذَّبتُم فَسَوفَ يَكونُ لِزامًا25:77
Nach oben scrollen