[print-me]
پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرود | أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ |
ترجمه واژهای: محمدکاظم معزی | ترجمه تفسیری: صادق تقوی |
سوره اعراف که اولین سوره بسیار بزرگ، از هفت سوره بزرگ قرآن مجید است، و چهل و یکمین سوره می باشد، که بر پیغمبر اسلام در مکه نازل شد. این سوره ۲۰۶ آیه دارد و چون موضوعِ منحصری در دو آیه 46 و 48 آن، بنام اعراف، یعنی جای بلندی، میان جهنم و بهشت هست، این سوره، بنام سوره اعراف نامیده شده و موضوعاتی که در آنست، عبارتند از اول، پند و اعلام خطر کننده بودنِ پیغام های الله، بر اینکه هر کس، غیر از الله و پیغام های الله، از راه کسانِ دیگر تبعیت کنند، ستمکار محسوب میشود و انسانها باید از داستان فریبِ آدم در بهشت، از شیطان اول، عبرت گیرند و بدانند که برای آنها نیز اینگونه شیطان ها هستند و شيطانهای ایشان، در درجه اول، سوء استفاده چیانِ مذهبی می باشند که به الله و آیاتش، بنام روایات افتراها می زنند و مردم را به موهومات میکشانند و وسیله پیدایشِ ستمکاری ها در جامعه میشوند و عاقبت، آنان را با خود به دوزخ می کشانند. موضوع دوم در این سوره، درجاتِ متعددی است در بهشت و دوزخ، که درجه میان آنها، اعرافی ها هستند، که پس از مدتی بودن، در حاشیه دوزخ، به بهشت خواهند رفت و دوزخیان و بهشتیان می فهمند، که همانطور که زمین و آب و تخم خوب، میوه خوب می دهد و در خلقت و طبیعت پارتی بازی نیست، در تعليماتِ دین صحیح، شفيعِ گناهِ گناهکار بودن و واسطه پنداشتن، معنا ندارد و نزاع و مبارزه ی تمامِ پیغمبران الله با مردم، در دوران تاریخ بشری، فقط همین بوده، که چرا مردم، بجای اطاعتِ بنده وار از دستورات الله، کور کورانه مقلدِ پیشوایانِ قلابی مذهبی میشوند و بجای گرفتن راهی مستدل و منطقی از متن کتاب الله، به هر طرف که سوء استفاده چیان تبلیغ می کنند، میروند، موضوع سوم در این سوره اینست که در تمام انسانها از قدیم، سه دسته از نظرِ دینی بوده، یک دسته متکبرانی که میخواهند با فریب و نیرنگهای مختلف، اکثریت جامعه را مطيع و مقلد خود کنند، و از ایشان بهره گیرند و دسته دوم، کم فكرانِ غير کنجکاوند، که بجای گوش دادن به دلایل صحيح، تحتِ تلقينِ هوچیانِ عوام فریب قرار میگیرند و دسته سوم که از هر دو دسته ی فوق بسیار کمترند، حق جویان مهتدی هستند، که به تربیت های پیغامهای الله دل داده اند و تربیت شده اند و ایشان هستند که در آخرت، به مقام های عالی حکومتی خواهند رسید، زیرا روشنفکرانِ نیکوکارِ جامعه بشری بوده اند و هوسهای دنیایی، با تمامِ قدرتش، نتوانسته است، آنان را به فساد و تکبّر و ستم کاری بکشاند. موضوعِ چهارم در این سوره اینست که، آنچه برای انسان و آینده اش گفته می شود، عیناً برای موجودی دیگر که شبه انسان است (ضد ماده انسان) و از چشم انسان ها مخفی است، می باشد. موضوع پنجم اینست که پیغمبر اسلام، مانند تمام پیغمبران دیگر ،نه اختیار نفع و ضرر خودش، کاملاً بدستش می باشد و نه از آنچه بر دیگران پنهان است، خبر دارد، مگر آنچه خالق عالم به او وحی برساند و هیچکس حق ندارد، از پیغمبران، جز استفاده از پیغام الله، چیز دیگری، جز به مانند یک انسان معمولی، توقع داشته باشد و تمام بت پرستان کسانی بودند، که از بندگانِ الله، که زمانی زنده بودند، پس از مرگشان، از مجسمه یا گنبد و بارگاهشان، کارهای خدایی می خو استند و این عقایدِ فریب آمیز، همه بوسیله شیطان های عوام فریب در مردم تبلیغ شده، تا مردم را به نفعِ ستمکاران بدوشند، پس از این خلاصه سوره اعراف، اینک به ترجمه و تفسیر مفصل آن می پردازیم : | ||
بِسْمِ الله الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ | ||
1 المص | ||
المص | المص | 7:1 |
الف، لام، میم، صاد (این یک آیه، از آیات ۲۹ گانه ی متشابهات قرآن است که در قرآنها، جزء آیات، محکم شمرده نشده و نباید هم شمرده شود و بصورت رمز چهار حرفی، ساخته شده و بر طبق تشریحی که در آیه ۷ از سوره آل عمران شده، مفتاح رمز و مفهوم تک تک این آیات را جز الله هیچکس، حتی پیغمبر اسلام، نمی داند و در قرآن برای آن نهاده شده، تا خیال بافانِ گمراه کننده ی کج دل، یعنی سوء استفاده چیان مذهبی از دقیق شوندگان در قرآن به آسانی شناخته شوند، یعنی هر کس، این ۲۹ آیه را تفسیر کرد، پیشوای گمراه کننده است، زیرا باکی از آن ندارد که تمام قرآن را، با خیال به هفت یا هفتاد بطن تاویل و تفسیر کند و از یک قرآن، هفت تا هفتاد مذهب بوجود آورد) (1) | ||
كتابى است كه فرستاده شده است بسوى تو پس نباشد در سينهات تنگيى از آن تا بترسانى بدان و يادآوردنى است براى مؤمنان | كِتَابٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ فَلاَ يَكُن فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَ ذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ | 7:2 |
آنچه بسوی تو نازل شد، کتابیست (مطالب مستدل و صد در صد لازم و درستی است) تا تو بوسیله آن، اعلام خطر نمائی و ایمان آورندگان، آن را به خاطر سپارند، پس نباید در سینه ات از آن ناراحتی ای باشد (۲) | ||
پيروى كنيد آنچه را نازل شده است بسوى شما از پروردگارتان و پيروى نكنيد جز آن دوستانى را چه كم يادآور مىشويد | اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَ لاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ | 7:3 |
ای مردم، دنبال چیزی روید، که از پروردگار شما، بسوی شما فرود آمده و جز پروردگار خود را، ولی ها نگیرید (ولی، همان چیزی است که عده ای از مسلمانان، مانند کافران مذاهب دیگر، بدان معتقدند، یعنی مرده گانی از خود را همه کاره و اولی بتصرف برای خود میدانند و کارهای خدائی به آنان نسبت میدهند) چه کم اینگونه چیزها را بخاطر می سپارید (۳) | ||
و بسا شهرى كه نابودش ساختيم پس بيامدش خشم ما شبانگاه يا به خواب نيمروز بودند | وَ كَم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَآئِلُونَ | 7:4 |
و بسا شهرها را با مردمش هلاک کردیم، پس عذاب ما، یا شب بر ایشان آمد و یا زمان استراحت و خوابِ پس از ظهر (4) | ||
پس نبود سخن ايشان هنگامى كه بيامدشان خشم ما جز آنكه گفتند، همانا بوديم ما ستمگران | فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا إِلاَّ أَن قَالُواْ إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ | 7:5 |
و هنگامیکه عذابِ ما بر ایشان آمد، چیزی نمی گفتند، جز اینکه، به ستمکاری خود اقرار میکردند (۵) | ||
پس خواهيم پرسيد آنان را كه به سويشان فرستاده شد و خواهيم پرسيد از فرستادگان | فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ | 7:6 |
زمانی خواهد رسید که ما، هم از کسانی که برای ایشان پیغمبر فرستادیم، خواهیم پرسید، و هم از پیغام آوران (6) | ||
پس فرامىخوانيم، بر ايشان به دانش و نبوديم ما غائبان | فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِم بِعِلْمٍ وَ مَا كُنَّا غَآئِبِينَ | 7:7 |
و بر ایشان، وضعِ ایشان را از روی علمی که داریم، خواهیم گفت و می فهمند که ما از ایشان غایب نبودیم (۷) | ||
و سنجش در آن روز حق است پس آنكه سنگين شود ترازوهايش آنانند رستگاران | وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ | 7:8 |
در چنان زمانی، وسیله ی سنجش، آن کتابِ سزاوار است، پس رستگار کسی است که مقدارِ سزاواریش سنگین آید (۸) | ||
و آنكه سبك گردد ترازوهايش آنانند كه زيان كردند خويشتن را بدانچه بودند به آيتهاى ما ستم مىكردند | وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَـئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ | 7:9 |
و آنکس که اعمالِ شایسته اش سبک آید، معلوم میشود که بواسطه ستمی، که نسبت به مطالب مستدل ما می کردند، بخود ضرر زده اند (۹) | ||
همانا جايگزين ساختيم شما را در زمين و نهاديم در آن روزيهايى براى شما چه كم شكرگزاريد | وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَ جَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ | 7:10 |
ای انسانها، ما هر نوع امکاناتی برای شما در زمین نهادیم و وسائلی برای زندگی شما در آن فراهم کردیم و شما چه کم سپاس می گزارید (۱۰) | ||
11 وَ لَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ | ||
و همانا آفریدیمتان پس صورتگریتان کردیم و سپس گفتیم به فرشتگان سجده کنید برای آدم پس سجده کردند جز ابلیس که نشد از سجدهکنندگان | وَ لَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ | 7:11 |
و ما شما را، قبل از این صورت انسانی، بصورت دیگری آفریدیم و پس از آن، شما را بصورت انسان کردیم و از پس آن، به آن ملکها (یعنی به آنچه موردِ تملک ما بود و از خود اختیار نداشت و باید موردِ استفاده آدم باشد) گفتیم، برای آدم، سر فرود آورید (یعنی هر زمان انسانها خواستند، از طبیعتِ شما استفاده نمایند، به ایشان استفاده لازم را بدهید) آنان همه سر فرود آوردند، مگر ابلیس (ابلیس، یعنی موجود شبیه انسان و کم فایده برای انسان و او مانند آدم که سر سلسله انسانها بود، سر سلسله جن ها بود و چون از جنس ضدِ ماده بود، مانند ملک های دیگر که از جنس ماده بودند سزاوار نبود که برای انسان سر فرود آورد و بعلاوه مانند آنها بی اختیار نبود) (۱۱) | ||
گفت چه چیز بازداشتت که سجده نیاوردی گاهی که فرمودیمت گفت که من بهترم از او مرا از آتش آفریدی و او را از گل | قَالَ مَا مَنَعَكَ أَ لاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ | 7:12 |
خالق او به او گفت، وقتی تو را فرمان دادم، چه مانع شد که سر فرود نیاوری؟ پاسخ داد که من از او بهترم، زیرا تو مرا از آتشی آفریدی و او را از گلی (اینها همه زبانِ حالتِ طبیعی ابلیس و ملك هاست و لذا ابلیس می گوید، من ضدِ ماده و آتش زننده ی ماده و انسانم، و انسان از آب و خاکی است، از جنسِ ماده و سزاوار نیست، که من در اختیار او قرار گیرم) (۱۲) | ||
گفت فرود شو از آن نرسد تو را که کبر ورزی در آن پس برون شو که توئی از سرافکندگان | قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ | 7:13 |
خالقش گفت، پس از میان ملكها فرود آی و تو چون خود را دارای اختیار جلوه دادی، نباید در میان آنها باشی و بزرگی نشان دهی و خارج شو، که تو از کوچکانی (از این پس ابلیس و نسل او که جنّ باشد، در عین حال که از لحاظ ماده، خلقتش بزرگتر از ماده انسان است و در انسان نفوذ دارد، ولی نتیجتاً باید در بسیاری چیزها کوچکتر از انسان باشد و مثلاً از پیغمبران و رهبران انسانی، تعلیم راه رستگاری گیرند و این مطالب از سوره های دیگر قرآن بدست می آید) (۱۳) | ||
گفت مهلتم ده تا روزی که برانگیخته شوند | قَالَ اَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ | 7:14 |
ابلیس گفت، مرا تا روزی که جنس بشر دوباره زنده میشود، مهلت ده (ابلیس از کجا می دانست که جنس بشر دوباره زنده میشود و این میرساند، که منظور این جمله آنست که بفهماند، این سخنان زبانِ حالِ طبیعتِ انسانها و جن هاست که باید برای اینکه روی هم مؤثر باشند، آزاد باشند که تا زنده هستند، در هم مؤثر باشند) (14) | ||
گفت همانا توئی از مهلتدادگان | قَالَ إِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ | 7:15 |
خالقش گفت، تو از مهلت یافته گانی (یعنی جنس تو، این مهلت را خواهند داشت و این مهلت را در سوره صاد دیدیم، که تا زمان معلوم آخر دنیا گفته شده) (۱۵) | ||
گفت پس بدانکه مرا گمراه کردی همانا در کمینشان نشینم، بر راه راست تو | قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ | 7:16 |
ابلیس گفت، چون تو مرا منحرف نمودی (یعنی بواسطه آزمایشی که مرا کردی، به زندگی جدیدم انداختی و از ملکوت و ملكها خارجم نمودی) من نیز در جلوی راه مستقیمی که، تو برای ایشان مقرر میداری، می نشینم (آیا جز شیطنت کاران مذهبی، کسی دیگر جلوی راه دینداران نشسته است؟ و آیا تمام اختلافات مذهبی، بواسطه شیطنت کاران مذهبی و از طریق ترجیح روایات بر قرآن و سایر کتابهای آسمانی نبوده؟) (16) | ||
سپس بر ایشان درآیم از پیش رویشان و از پشت سرشان و از راستها و چپهای ایشان و نیابی بیشتر ایشان را، شکرگزاران | ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانِهِمْ وَ عَن شَمَآئِلِهِمْ وَ لاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ | 7:17 |
سپس از جلو و عقب و چپ و راستِ ایشان در آیم، تا تو بیشترِ ایشان را ناسپاس بینی (آیا پیشوایان شیطنت کار مذهبی نیستند که در تمام شئون مردم، با روش و تعلیماتِ عوامانه خود دخالت می نمایند و اکثر مذهبی ها را از کتاب الله بی بهره کرده اند؟) (۱۷) | ||
گفت برون شو از آن نکوهیده سرافکنده هر آنکه تو را پیروی کند از ایشان همانا پر سازم دوزخ را از شما همگی | قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ | 7:18 |
خالقش گفت، از وضعی که بودی خارج شو که پست و رانده خواهی بود و من دوزخ را از همه شما و پیروان شما پر خواهم کرد (از اینکه در عباراتِ قرآن لفظِ شما هست، معلوم میشود که منظور از ابليس و شیطان در اینگونه آیات، علاوه بر سر سلسله ایشان، تمام شیطنت کاران، بخصوص شیطنت کاران مذهبی می باشند) (۱۸) | ||
و ای آدم، بیارام تو و همسرت در بهشت پس بخورید از هرجا خواهید و نزدیک نشوید بدین درخت که میشوید از ستمگران | وَ يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ | 7:19 |
و تو ای آدم با همسرت در بهشت جای گیر و از هر کجای آن بخورید، ولی به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید شد (ابتدا آدمِ اول و همسرش در زمین آخرت از آب و خاکِ «گل» آن زمین ساخته شد و بوسیله روحی از الله زنده گردید و عقل دار شد و از پس آن، در بهشت جای گرفت و برای اینکه، اندازه قدرتِ روحی و پرهیز کاریش آزمایش شود، همه نوع آزادی به او داده شد، جز خوردن از میوه ی بسیار قشنگ و خوشمزه ای که از بهشت، همانطور که در دنیا نیز تمام مذهبی ها از خوردن گوشت خوک و مشروبات مست کننده و قمار و بعضی دیگر از محرمات آزمایش میشوند، تا چه کسی، اطاعتِ الله را بر هوس های خود ترجیح می دهد) ( ۱۹ ) | ||
پس بفریفتشان شیطان تا بنمایاند بدیشان آنچه را نهان بود از ایشان از عورتهای ایشان و گفت، نهی نکرده است شما را پروردگارتان از این درخت مگر تا نباشید دو فرشته یا باشید از جاودانان | فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَ قَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ | 7:20 |
پس آن شيطنت کار برای آن دو وسوسه نمود، تا باطنِ بدِ ایشان را که از خود ایشان پوشیده بود، برای ایشان آشکار سازد (ابلیس تا این زمان که شیطنت نکرده بود، نامش شیطان نبود و از این پس، شیطان نامیده میشود و تمام شیطنت کارانِ بشر نیز، مامورینی از خالق عالم هستند، تا با شیطنت کاری و وسوسه های خود معلوم دارند، چه کسی هوس ران و فریب خور است و چه کسی اطاعتِ الله را بر هوسهای خود ترجیح می دهد) وسوسه های شیطان این بود که به آن دو گفت، پروردگارِ شما، چون میخواست، شما همیشه دو نفر غیر ِآزاد و بی اختیار باشید، شما را از خوردنِ این درخت منع کرد (آیا این وسوسه ی شیطانِ اول، شبیه دلایلی نیست که پیروان شیطان برای گمراه ساختن بندگان الله می آورند تا آنان را از اطاعتِ دستوراتِ الله ظاهرا آزاد کنند و در باطن به تقلید و اطاعت کور کورانه ی امثال خود در آورند؟) (۲۰) | ||
و سوگند آوردشان که منم برای شما از اندرزدهندگان | وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ | 7:21 |
و برای آن دو قسم خورد که، نیکخواه آنهاست (۲۱) | ||
پس سرنگونشان ساخت به فریب تا گاهی که چشیدند از آن درخت پدیدار شد برای ایشان عورتهاشان و آغاز کردند گرد میآوردند بر خود از برگهای بهشت و بانگ زد بدیشان پروردگارشان که آیا نهی نکردم شما را از این درخت و نگفتم به شما که شیطان برای شما دشمنی است آشکار | فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَ لَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ | 7:22 |
به این طریق، آن دو را با طمع، به راه باطلی که میخواست افکند (شیطنت کاران مذهبی در تمام مذاهب می گویند که از طریقِ اطاعتِ کاملِ شریعت مشکل است که کسی به رستگاری برسد و چه بهتر که گناه کند و بوسیله شفاعتِ مقربینِ درگاه نجات یابد) چون آن دو، از آن درخت خوردند، باطنِ بدِ ایشان، بر ایشان ظاهر گردید و شروع کردند، از برگهای بهشت بر خود بچسباندند (وقتی انسانی فریب بخورد و به هوس دچار شود، پی در پی هوسها و آرزوهای دیگر او را به خود مشغول می کند و دانایان او را خواهند شناخت که هوسران شده، ولی او مجبور می شود، برای آنکه مردم به باطن او پی نبرند، با پوشیدنِ لباسِ نیکوکاری، ظاهر سازی نماید) و پروردگارشان آن دو را آواز داد، آیا شما را از این درختان نهی نکرده بودم و به شما نگفته بودم، این شیطنت کار، دشمنِ آشکار شماست (۲۲) | ||
گفتند بار پروردگارا ستم کردیم خویش را و اگر نیامرزی ما را و رحم نکنی بر ما هرآینه باشیم از زیانکاران | قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ | 7:23 |
آن دو گفتند که پروردگارا، ما بخود ستم کردیم و اگر گناه ما را نبخشی و به ما رحم نکنی، ما از زیان دیدگان خواهیم شد (چه خوب است، فریب خوردگان نیز مانندِ آدم اول متوجه وضع بد خود بشوند و تا دیر نشده، از قبول عقاید خرافی و موهوم، بر اساس شفاعت، دست کشند و شیطانهای آدم نما را بشناسند، و بسوی متنِ تعلیماتِ قرآن آیند) (۲۳) | ||
گفت فرودشوید گروهی از شما دشمن گروهی و شما را است در زمین قرارگاه و بهرهای تا زمانی | قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَى حِينٍ | 7:24 |
پروردگار ایشان گفت، هر سه بسوی زمین فرو شوید، و بعضی از شما، دشمنِ بعضی دیگرید و برای شما در زمین، تا زمانی، قرارگاه و بهره مندی ای خواهد بود (این آیه می گوید که اولا، بعضی از جن های شرور، بعضی از انسانها را به فساد وسوسه میکنند و ثانیا بعضی از زن ها، مردانِ خود را به فساد وسوسه میکنند و ثالثا بعضی از مردان نیز، بعضی از زنان را به فساد وامیدارند، و رابعاً هم جن ها که نسل ابلیس هستند و هم انسانهای نسلِ آدم مدتی زندگی میکنند، تا بمیرند) (۲4) | ||
گفت در آن زندگی میکنید و در آن میمیرید و از آن بیرون آورده شوید | قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَ فِيهَا تَمُوتُونَ وَ مِنْهَا تُخْرَجُونَ | 7:25 |
و گفت در آنجا زنده میشوید و میمیرید و از آن، خارجتان خواهند کرد (یعنی در روی زمین، برخلافِ زمینِ بهشت که تولد و مرگ نبود، هم جنّ و انس متولد میشوند و هم می میرند و پس از مرگ کالبد خود را می گذارند و روحشان دوباره از زمین بسوی زمین آخرت، بوسیله مامورین الله، خارج کرده میشود) (۲۵) | ||
26 يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا | ||
اى فرزندان آدم فرستاديم بر شما جامه بپوشد عورتهاى شما را و ساز و برگى و لباس پرهيزكارى بهتر است اين است از آيتهاى خدا شايد يادآور شوند | يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَ رِيشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ الله لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ | 7:26 |
ای فرزندان آدم، همانطور که پدر و مادر اولیه ی شما در بهشت، لباسی بهشتی داشت که باطنِ هوس بازِ آنها را می پوشانید، بر شما نیز پوششی فرو فرستادیم که باطنِ بدِ شما را می پوشاند و آن آرایشی است عالی و آن لباسِ تقوا می باشد، که بهتر از هر چیز است و آن از نشانه های الله است، تا آنانکه سزاوارند، بدان توجه داشته باشند (این لباس که جلو گیرنده ی بدیها است و از جانبِ الله، بر انسان فرود آمده، طبق آیه ۷۰ و ۷۱ سوره احزاب و آیه ۳۱ از سوره بقره، در اصل یک چیز است و آن استعدادِ درک اختلاف اشياء و اسم گذاری متناسب باصفاتِ اختصاصی اشیائیست، که عبارت باشد از خردمندی و تعقلِ اختصاصی انسان و نتیجه اش دو چیز است، یکی قول سدید، یا نگفتن و نشنیدن سخن غیر منطقی، که باعثِ شناختِ صحیحِ الله میشود و دوم، ترس از مخالفتِ دستورات او که لازمه این دو، لزوم اطاعت از الله و از پیغمبر اوست و برای ما قرآن او و سنّت) (۲6) | ||
اى فرزندان آدم نفريبد شما را شيطان چنان كه برون كرد پدر و مادر شما را از بهشت كند از ايشان رخت ايشان را تا بنمايد بديشان عورتهاى ايشان را همانا بينند شما را او و كسانش چنان كه نبيندشان گردانيديم شياطين را دوستانى براى آنان كه ايمان نمىآورند | يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ | 7:27 |
ای فرزندان آدم، مبادا آن شیطنت کار، شما را دچار آشوبها کند، همانطور که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، او لباس هر زن و مردی را از ایشان بیرون میکند، تا باطن بد ایشان را بنمایاند، به يقين او و نمایندگان او، شما را از جائی می بینند، که شما آنها را نمی بینید، به يقين، ما شیطنت کاران را مقرر کردیم که همه کاره (ولی های) کسانی باشند که به دستوراتِ الله ایمان نمی آورند (از این آیه پیداست که، بر خلاف آدم اول، شیطان، اول، تا آخر زندگی زمین زنده است و ریاستِ عده بسیاری از نسلهای پی در پی خود را که متولد میشوند و میمیرند و شرور و موذی میباشند به عهده دارد و فساد جويان بشری، مخصوصاً آنهائی که بنام مذهب مردم را می فریبند، بوسیله آنها تحت اختیار گرفته میشود و تمام این شیطنت کارانِ جنی و انسی، طوری با جلو انداختنِ عُمّالِ به ظاهر نیکوکارِ خود، هوس رانان را ميفريبند و معجزاتی هم نشان میدهند که کسی نفهمد، سرنخ کارهای ایشان در دست کدام شیطان بزرگ است) (۲۷) | ||
28 وَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً | ||
و هر گاه فحشايى مرتكب شوند گويند يافتيم بر آن پدران خويش و خدايمان بدان فرمود بگو همانا خدا امر نكند به فحشاء آيا بر خدا گوئيد آنچه را نمىدانيد | وَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا وَ الله أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ الله لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَ تَقُولُونَ عَلَى الله مَا لاَ تَعْلَمُونَ | 7:28 |
و فریب خوردگانِ شیطان های مذهبی، وقتی عملی زشت بنام مذهب انجام میدهند، گویند، پدران خود را چنین دیدیم که میکردند و الله آنرا دستور داده بکنیم (آیا درباره تمام خرافات مذهبی، مذهبی ها همین را نمی گویند) بگو الله، هرگز به کارهای زشت دستور نمی دهد، آیا شما چیزهائی را که نمیدانید، به الله نسبت میدهید؟ (۲۸) | ||
بگو پروردگارم امر كرده است به دادگرى و راست كنيد رويهاى خود را نزد هر پرستشگاهى و بخوانيدش پاكدارندگان براى او دين را بدانسان كه آغازتان كرده است برمىگرديد | قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ | 7:29 |
بگو پروردگار من، به چیزی دستور داده که در آن ظلم نباشد و گفته است که همیشه توجه خود را بجاهائی داشته باشید که باید برای الله سر فرود آورید (این جاها مسجدهای ساخته شده نیست، بلکه جاهائی است که باید در موقع عمل از متن کتاب الله اطاعت کامل گردد) و در حالی که دینِ خود را برای او پاک کرده اید، او را بخوانید (نه از موهومات مذهبی) و دین را برای او بدانید (متاسفانه اکثر مسلمانان، مانند یهود و نصاری و سایر دینداران منحرفِ دنیا، دین را برای پیغمبر و امام و مفتیانِ خود میدانند و مثلاً بجای آنکه از متن قرآن تعلیم گیرند، از نظراتی تعلیم می گیرند، که قرآن خلاف آنها را گفته و روی این نظرهاست که دچار اختلافات مذهبی شده اند) همانطور که او در شروعِ زندگی انسانی، شما را از زمین آخرت و بهشتش، بر روی زمین آورد، دوباره بر می گردید (۲۹) | ||
گروهى را هدايت كرد و بر گروهى بيفتاد گمراهى همانا ايشان برگرفتند شياطين را دوستانى جز خدا و پنداشتند كه ايشانند هدايتيابندگان | فَرِيقًا هَدَى وَ فَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الله وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ | 7:30 |
به اینطور، که گروهی از شما را بوسیله کتابش هدایت کرده است و گروهی، گمراهی بر آنان سزاوار شده و این گروهِ اخیر، از آنروست که غیر از الله شیطنت کاران را دوستان خود گرفته اند و گمان می کنند، راه یافته می باشند (کاملا پیداست که این آیات در باره کسانی است که فریبِ شیطانهای زمان را خورده اند و با اینکه جز روایاتی دروغ چیزی از کتاب الله نمی دانند، تصور می کنند، دیندار و راه یافته می باشند) (۳۰) | ||
31 يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ | ||
اى فرزندان آدم برگيريد زينت خود را نزد هر پرستشگاهى و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خدا دوست ندارد اسرافكنندگان را | يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ و كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ وَ لاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ | 7:31 |
ای فرزندان آدم، زینتِ تقوای خود را در هر موقعیتی که باید، برای الله سر فرود آورید، در بر گیرید (اشتباه در درک لفظ مساجد، در متن این آیات، باعث شده مفسران بدون توجه به لباس تقوا که در چند آیه قبل اشاره شده به تفسیرهای گوناگون و موهومی روی روایاتی جعلی بپردازند) بخورید و بیاشامید و در هیچ کاری زیاده روی نکنید، زیرا الله، زیاده روی کنندگان را دوست ندارد (۳۱) | ||
بگو كه حرام كرده است زينت خدا آن را كه برون آورده است براى بندگان خويش و پاكيزهها را از روزى بگو آنها از آن كسانى است كه ايمان آوردند در زندگانى دنيا مخصوص بديشان در روز رستاخيز چنين تفصيل دهيم آيتها را براى گروهى كه مىدانند | قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ الله الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الْطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ | 7:32 |
بگو، چه کسی زینتِ الله را که برای بندگان خودش خارج کرده (یعنی لباس و سایر وسایل زیبا و جالب) و همچنین روزیهای خوب را، چه کسی حرام کرده است؟ (این عبارت به موهوم پرستان مذهبی است که بنام دین و مذهب از ثروتمند بودن و استفاده کردن از لباسهای زیبا و آرایشها بدگوئی می کنند و حتی بعضی خوراکهای خوب را بر خود حرام می نمایند و غذاهای خوب و مفید، مانند ماهی بی فلس و دنبلان را که صریحا در متن کتاب الله حلال معرفی شده، حرام می دانند و یا دخانیات را که در متنِ کتابِ الله حرام است، حلال معرفی می کنند) بگو، آنها در زندگی دنیا، هم برای مؤمنین حقیقی است، و هم برای دیگران، ولی در زمان رستاخیزِ مردگان در زمین آخرت، مخصوصِ مؤمنینِ حقیقی می باشد و ما اینگونه مطالب مستدل را، برای قومی شرح میدهیم که میدانند (یعنی بگذار موهوم پرستانِ نادان، اینها را گوش ندهند) (۳۲) | ||
بگو جز اين نيست كه حرام كرده است پروردگار من، فواحش را آنچه آشكار است از آنها و آنچه نهان و گناه و ستمگرى را به ناحق و آنكه شريك براى خدا گردانيد آن را كه نفرستاده بدان فرمانروايى و آنكه گوئيد بر خدا آنچه را نمىدانيد | قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ الإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَن تُشْرِكُواْ بِالله مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَ أَن تَقُولُواْ عَلَى الله مَا لاَ تَعْلَمُونَ | 7:33 |
بگو پروردگارِ من، فقط چیزهای زشت را حرام کرده، چه ظاهرش زشت باشد و چه باطنش، و هر نوع گناه و هر ستمی را هم به شرطی که ناحق باشد، حرام کرده، و همچنین حرام کرده است، شریک قرار دادن برای الله، چیزی را که خودِ الله، دلیلی درباره آن شرکت، در کتابهای آسمانی خود فرو نفرستاده است (در کتابهای آسمانی آیاتی هست که خالق عالم، در بینا بودن و دانا بودن و حكیم بودن و دوست داشتن و غضب کردن و چیز بودن و وجود داشتن و امثال اینها با انسانها مشابه است، نه بطور شرکت و مشابهت کامل، ولی در هیچ کجای كتاب الله نوشته نشده که دیگران در کمک کردن و بر آوردن حاجات مردم، کوچکترین شرکت و مشابهتی با الله دارند و بلکه نوشته شده که آنان پس از مرگ، نه صدای مردم را می شنوند، زیرا در بهشتند، و نه به اندازه پوسته روی هسته خرما، اختیاری دارند که کاری در دنیا و يا آخرت، پس از مردنشان، برای مردم انجام دهند) و غیر از این بطور مؤكد نهی کرده است که بر الله چیزی را که نمی دانید، نگوئید (متاسفانه بسیاری از چیزهائی که موهوم پرستان مذهبی درباره الله می گویند، روی خیال و نادانی راویان نادان روایات مذهبی است) (۳۳) | ||
و براى هر ملتى است سرآمدى كه هر گاه رسدشان سرآمدشان نه دير كنند ساعتى و نه پيشى گيرند | وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَ يَسْتَقْدِمُونَ | 7:34 |
و برای هر جماعتی انتهائی هست، پس وقتی انتهای آنان برسد، آنان نه زمانی کارشان را به عقب توانند انداخت و نه به جلو (یعنی هیچ دسته خوب یا بدی همیشه دوام ندارند و دسته های اجتماعات بشری در تغییرند و روی علت و معلولهائی که در آنها و اطرافشان و مقدمات و مؤخراتشان هست، دوام می کنند و این علّت و معلولها همه در نقشه ی خلقت، ثبت است و کسی از آن، جز خالق عالم اطلاع کامل ندارد، و بنابر این مؤمنین نباید تصور کنند، اگر امروزه قدرت بدست موهوم پرستان است، فردا نیز این قدرت ادامه دارد) (34) | ||
35 يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ | ||
اى فرزندان آدم اگر بيايد شما را فرستادگانى از شما كه فروخوانند بر شما آيتهاى مرا پس آنكه پرهيزكارى كند و اصلاح كند نيست بيمى بر ايشان و نه اندوهگين شوند | يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَ أَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ | 7:35 |
ای فرزندان آدم، قرار بر این است که برای شما پیغمبرانی از خودتان بیایند، تا به شما مطالب مستدل مرا بگویند، پس هر کس تقوا و پرهیزکاری، در مقابل آنها، بخود گرفت (یعنی از روی دقت و تعقل و خدا ترسی آنها را گوش داد و پذیرفت) و به کارهای اصلاحی پرداخت، نه ترسی بر اوست، و نه اینگونه اشخاص، اندوهگین میشوند (۳۵) | ||
و آنان كه تكذيب كنند آيتهاى ما را و سرپيچند از آنها آنانند ياران آتش ايشانند در آن جاودانان | وَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ اسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا أُوْلَـَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ | 7:36 |
و کسانی که مطالب مستدل ما را انکار کردند، و روی خود خواهی، از آنها سر پیچی نمودند، یاران آن آتش اند، که در آن همیشه خواهند ماند (عجیب است، گروهی که به دین و مذهب جدیدی معتقدند، دین سازانِ ایشان، آتشِ دوزخ و بهشتِ قرآن را مسخره کرده و هزاران آیاتِ قرآن را که درباره اوضاع پس از مرگ است، به مطالبی صوفیانه و درویشی و شاعرانه تبدیل نموده، با اینحال، گروهِ معتقد به او، این آیه را دلیلِ آن گرفته اند که پیغمبر اسلام، خاتم پیغمبران نیست، بلکه بعد از او نیز پیغمبرانی خواهند آمد، در صورتیکه، کاملا این آیات میرساند که درباره تمام فرزندان آدم و کلیاتِ تمام مذاهبِ حق بوده و مخصوصِ بعد از پیغمبر اسلام نیست و منظور از این آیه، اینست که در دوران تاریخ بشری، پیغمبرانی برای فرزندان آدم میایند که کلیات عقاید هر یک از آنها، اینهاست که ذکر میشود و عجیب است که این مدعیان جدید، با تمام این کلیات مخالفند و خود مطالبِ موهومی در متن کتابهای دین سازان خود دارند که یک نمونه، در آخر کتاب پر موهوم هفت وادیست که نوشته شده، هر یک از پنج حرف گنجشک، اشاره به یک جمله عربیست که بر سر آن کاف یا نون یا جیم یا شین یا کاف باشد و نمونه دوم، در کتاب پر موهومِ ایقان نوشته شده که مس اگر هفتاد سال بماند، طلا میشود) (۳6) | ||
37 فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى الله كَذِبًا | ||
پس كيست ستمگرتر از آنكه دروغ بندد بر خدا يا دروغ پندارد آيتهاى او را اينان را رسد بهره ايشان از كتاب تا گاهى كه درآيند بر ايشان فرستادگان ما تا ایشان را بمیرانند گويند كجا است آنكه بوديد مىخوانديد جز خدا گويند گم شدند از ما و گواهى دادند بر خويشتن كه ايشان كافران | فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى الله كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ أُوْلَـئِكَ يَنَالُهُمْ نَصِيبُهُم مِّنَ الْكِتَابِ حَتَّى إِذَا جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُواْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ الله قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَ شَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَافِرِينَ | 7:37 |
پس چه کسی میتواند، ستمكارتر از کسی باشد که بر الله، دروغی بسته یا آیات (مطالب مستدل) او را دروغ پنداشته؟ (یعنی اینان که بنام روایتی از بزرگانِ گذشته خود، مطالبی خلاف متن آيات الله، به الله و پیغمبرش می بندند، از هر جنایتکار وستمکاری، ستمكارترند، زیرا ستمکاران دیگر، به یک یا چند نفری ستم میکنند، ولی اینها یک جامعه را با افتراهای خود فاسد و خراب و موهوم پرست میکنند) به اینگونه اشخاص، در دنیا بهره ای که در کتاب خلقت (یعنی سلسله علت و معلولها) ثبت است، که برای اینگونه مردم است، خواهد رسید (یعنی مدتی در دنیا ممکن است به آنها نسبت، به زرنگی خود، خوش بگذرد) تا زمانی که مامورین ما که برای مرگ ایشان مامورند، جان ایشان را بگیرند، به آنها میگویند (به روح آنها میگویند) آنچه را جز الله میخواندید، کجا میباشند؟ خواهند گفت، آنان از ما گم و دورند و در آن زمان خودشان بر علیه خودشان گواهی خواهند داد، که کافر بودند، که این عقاید را پخش میکردند (۳۷) | ||
گفت درآئيد در ملتهايى كه گذشتند پيش از شما از پرى و آدمى در آتش هر گاه درآيد ملتى لعن كند ديگرى را تا گاهى كه گردآيند همگى در آن گويد آخرينشان براى اولين پروردگارا اينان گمراهمان كردند پس بده ايشان را عذابى دو برابر در آتش گويد براى هر كدام است دو برابر ليكن نمىدانيد | قَالَ ادْخُلُواْ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّن الْجِنِّ وَ الإِنسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُولاَهُمْ رَبَّنَا هَـؤُلاء أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لَـكِن لاَّ تَعْلَمُونَ | 7:38 |
فرمان الله به آنان خواهد گفت، داخل گروههائی از جن و انس شوید که قبل از شما، مانند شما بودند و با آنان داخل آتش بروید (مقصود، داخلِ آتش مقدماتی است که در عالم برزخ، برای ایشان مقرر است و آن آتش مقدماتی ادامه خواهد داشت تا در آخرت، به آتش بزرگ دوزخ داخل شوند) و هر زمان گروهی از اینان داخل شوند، گروه مشابه خود را که در دنیا هم عقیده ایشان و با ایشان بودند، و قبلا آمده اند، یا بعداً خواهند آمد، بد گوئی میکنند، تا اینکه در آن همه به هم میرسند، دسته ای که مریدِ دسته دیگر بودند، می گویند، پروردگارا اینها بودند، که در دنیا ما را گمراه کردند، پس تو نصیب ایشان را از عذاب آتش، چند برابر ما بده، پس پروردگار ایشان خواهد گفت برای هر دو دسته شما، چند برابر عذاب است، ولی شماها نمی خواهید بدانید (۳۸) | ||
و گويد اولينشان براى آخرينشان نبود شما را برترى بر ما پس بچشيد عذاب را بدانچه بوديد فراهم مىكرديد | وَ قَالَتْ أُولاَهُمْ لأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ | 7:39 |
در این زمان مرادهای دنیائی ایشان (رهبران شیطان صفت سوء استفاده چی) به مریدان خود می گویند، شما بر ما هیچ فضیلتی ندارید (در جاهای دیگر قرآن اشاره شده است، که شما هم چون میخواستید، به اتکای افتراهای دروغ ما، فساد کنید و به خود زحمتِ تحقیقِ دینِ الله را ندهید، با اینکه عیب های ما را می دیدید، روی منفعت های دنیائی خود، ما را بزرگ معرفی می کردید و نمی خواستید بفهمید که الله، در کتاب خود چه ها گفته، پس مقصر اصلی که باید عذاب بیشتری بکشد، شمائید که ما را به طمعِ سواری گرفتن از خودتان انداختید) پس باید این عذاب را بواسطه آنچه می خواستید بدست آورید، بچشید (۳۹) | ||
همانا آنان كه تكذيب كردند آيتهاى ما را و سرپيچيدند از آنها گشوده نشود براى ايشان درهاى آسمان و درنيايند به بهشت تا برود اشتر در سوراخ سوزن بدينسان كيفر دهيم به گنهكاران | إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ اسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَ لاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ | 7:40 |
به يقين کسانی که مطالب مستدل ما را دروغ دانستند و از آن با خودخواهی سر باز زدند، درهای آسمان برای ایشان باز نخواهد شد (یعنی در دوزخ محبوسند و مانند بهشتیان نیستند که در آخرت بتوانند به هر کجای آسمان، یعنی جهان پرواز نمایند) و داخل بهشت نمی شوند، مگر وقتی که شتری نر در سوراخ سوزن رود و به اینگونه ها، گناهکاران را مجازات می کنیم (40) | ||
ايشان را است در دوزخ آرامگاههايى و از فرازشان پوشهايى و چنين كيفر دهيم ستمكاران را | لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ | 7:41 |
برای ایشان در قسمتی از دوزخ استراحتگاهی می باشد و در بالای ایشان پرده هائی ضخیم است (تا هم ناراحت کننده، از حيث نفس کشیدن باشد و هم مانع رفتن ایشان به آسمان و فضا گردد و این پرده، همان غاشیه ایست که گمراه کنندگان مذهبی، بر خلافِ لغت عرب و استعمال قرآن و منطق صحيح، آنرا بنام مار غاشیه معروف کرده اند که گفته اند، پائین دهانش در زمین است و بالای دهانش در آسمان، و گناهکار در دهان آن گرفتار است، یعنی در دهان چنین ماری که فضای وسیعی باندازه آسمان دارد، آزادند) و چنین ستمکارانی را اینگونه پاداش میدهیم (41) | ||
و آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند تكليف نكنيم كس را جز به اندازه تواناييش آنانند ياران بهشت ايشانند در آن جاودانان | وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ | 7:42 |
و کسانی که به متن کتابهای آسمانی (به شرطی که بوسیله شیطنت کاران مذهبی، مانند قسمتهائی از تورات و انجیل فعلی تحریف و کم و زیادی نشده باشد) ایمان آورده بودند و کارهای خوب ذکر شده، در آن کتابها را انجام دادند، با در نظر گرفتنِ اینکه، کسی را جز باندازه توانائیش مجبور نمی کنیم، یاران بهشت خواهند بود که در آن همیشه هستند (4۲) | ||
و برانداختيم آنچه در سينههاى ايشان است از كينه روان شود از زير ايشان جويها و گويند سپاس خداوندى را كه ما را بدين هدايت نمود و نبوديم هدايت يابيم اگر نه هدايت مىكرد ما را خدا همانا آمدند فرستادگان پروردگار ما به حق و خوانده شدند كه اينست، بهشت ارث داده شديدش بدانچه بوديد مىكرديد | وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَـذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا الله لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَ نُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ | 7:43 |
و در آنجا، اینان اگر کینه ای در دنیا نسبت به هم داشتند، آنرا از سینه های ایشان خارج می کنیم (این آیه اشاره به این است که مؤمنین حقیقی، ممکن است روی پیش آمدهائی در دنیا نسبت بهم سوء ظن هائی پیدا کنند و از هم در دل کینه ای داشته باشند، مانند کینه هائی که راست یا دروغ در روایات به اصحاب خاص پیغمبر اسلام و بعد از خلافت عثمان نسبت داده شده و تفرقه اندازانِ مذهبی برای بدنام کردنِ اصحاب پیغمبر، آنها را با آب و تاب میان عوام الناس تبلیغ مینمایند) در بهشت از کنار پای بهشتيان، جویبارها روان است و آنان میگویند، آن مدح و ثنای مخصوص، مخصوصِ کسی است که ما را به چنین وضعی راهنمایی کرد و اگر الله ما را راهنمائی نمی کرد، ما خود نمی توانستیم به چنین چیزها راه یابیم، و فرستادگانِ پروردگار ما بودند که آن پیغامِ بس سزاوار را برای ما آوردند و در آنجا، آوازی میشنوند که آن بهشتی که برای شما بود، بواسطه اعمال خوبی که کرده بودید، به شما ارث داده شده، اینست (43) | ||
و بانگ برآوردند ياران بهشت به ياران آتش كه همانا يافتيم آنچه وعده داد به ما پروردگار ما، حق بود آيا يافتيد آنچه وعده داده به شما پروردگارتان، حق بود؟ گفتند بلى پس بانگ داد بانگ دهندهاى ميان ايشان كه لعنت خدا باد بر ستمگران | وَ نَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ الله عَلَى الظَّالِمِينَ | 7:44 |
و بهشتيان، دوزخیان را در آن آتش، آواز میدهند که ما آنچه را پروردگار ما، به ما وعده داده بود، حالا می بینیم که حقیقت داشت، آیا شما هم وعده پروردگار خود را دیدید که حق بود؟ جواب خواهند داد، آری حق بود، پس آواز دهنده ای میان آنان اعلام خواهد کرد که لعنت الله، بر ستمکاران باد (لعنت یعنی نفرت و دوری از درگاه) (44) | ||
آنان كه بازدارند از راه خدا و خواهندش كج و ايشانند به آخرت كافران | الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ الله وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالآخِرَةِ كَافِرُونَ | 7:45 |
بر کسانی باد که مردم را از راه الله باز میدارند و آنرا میخواهند کج جلوه دهند و این از آن روست که به آخرت کافرند (آیا جز کسانی که از طریقِ روایاتِ دروغ، دين الله و آیاتِ كتاب الله را کج تفسير و تعبیر میکنند، و مردم را به موهومات مذهبی و اختلاف مذهب ها دچار می نمایند، و در دین الله از طریقه های غیر مستدل، به نفع سوء استفاده های خود، اجتهاد میکنند، کسی دیگر دچار این لعنت هست؟) (4۵) | ||
46 وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَ عَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ | ||
و ميان ايشان است حجابى و بر اعرافند مردانى كه بشناسند هر كدام را به سيماى ايشان و ندا كردند ياران بهشت را كه سلام بر شما درون نشدندش حالى كه طمع داشتند | وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَ عَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَ نَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَ هُمْ يَطْمَعُونَ | 7:46 |
و میان دوزخ و بهشت، مكان بلندیست که پرده ای میان آن دو می باشد، و بر این مکان بلند «اعراف» مردانی هستند که دوزخيان و بهشتيان را با علامتی که دارند میشناسند، آنان بهشتیان را آواز دهند که بر تمامی شما شادی و رستگاری باد (سلام بر شما) این اعرافیان کسانی هستند که با بهشتیان داخل بهشت نشدند، ولی امیدوارند، هر چه زودتر داخلِ آن شوند (زیرا مقداری گناه کرده اند، که باید باندازه آن در مکان میان بهشت و جهنم عذابِ مختصری ببینند تا پس از مدتی، داخل بهشت شوند) (46) | ||
و هر گاه گردانيده شود رويهاى ايشان بسوى ياران آتش گويند پروردگارا نگردان ما را با گروه ستمكاران | وَ إِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ | 7:47 |
وقتی چشمانشان، بسوی دوزخیان بر می گردد، میگویند: ای پروردگار ما، با این قومِ ستمکار، ما را مگذار؟ (4۷) | ||
و بانگ دهند ياران اعراف مردانى را كه بشناسندشان به سيماشان گويند بىنيازتان نكرد گردآوردنتان و آنچه بوديد كبر مىورزيديد | وَ نَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَ مَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ | 7:48 |
و باز، اعرافيان مردانی را که از روی علاماتِ دنیائی ایشان، میشناسند، آواز میدهند و میگویند، دیدید که همبستگی های دنیائی شما و چیزهائی که بدان بر خود می بالیديد، بدبختی های آینده شما را چاره نکرد؟ (48) | ||
آيا اينانند آنان كه سوگند آورديد كه نرساندشان خدا به رحمتى درآئيد بهشت را نيست بر شما بيمى و نه اندوهگين شويد | أَ هَـؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ الله بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ | 7:49 |
آیا این بهشتیانی که می شناسید، همانهایی نیستند که شما قسم میخوردید، رحمتِ الله، به ایشان نمی رسد؟ چیزی نمی گذرد که به این اعرافیان نیز گفته میشود، داخل بهشت شوید، که دیگر نه ترسی بر شماست و نه اندوهگین می شوید (49) | ||
و خواندند ياران آتش ياران بهشت را كه بريزيد بر ما از آب يا از آنچه روزيتان داده است خدا گويند، خدا آنها را، حرام كرده است بر كافران | وَ نَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ الله قَالُواْ إِنَّ الله حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ | 7:50 |
و گاه به گاه، دوزخیان به بهشتيان آواز میدهند، از آن آب و از آنچه الله روزی شما کرده، بر ما افكنید، خواهند گفت، آن دو را الله، بر کفران کنندگان حرام کرده (۵۰) | ||
آنان كه گرفتند دين خود را هوسرانى و بازيچه و بفريفتشان زندگى دنيا پس امروز فراموششان كنيم بدانسان كه فراموش كردند رسيدنشان را بدين روز و آنكه بودند آيتهاى ما را انكار مىكردند | الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَ لَعِبًا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَـذَا وَ مَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ | 7:51 |
بر کسانی حرام کرده که خوشی های سرگرم کننده، و بازی هایی را به نام دین، برای خود گرفتند (مانندِ زنجیر زنی و تعزیه و این قبیل تظاهراتِ مذهبی) و زندگی دنیا، ایشان را فریب داد، پس ما که پروردگار ایشان هستیم، در چنان زمانی، ایشان را فراموش می کنیم، همچنانکه آنان، دیدارِ چنان روز خود را فراموش کردند و همچنانکه مطالبِ مستدل ما را انکار مینمودند (۵۱) | ||
و همانا آورديمشان به كتابى كه تفصيلش داديم بر دانش هدايت و رحمتى براى قومى كه ايمان آرند | وَ لَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ | 7:52 |
و ما کتابی به ایشان داده ایم که بر دانشی عالی، آنرا تفصيل دادیم و آن راهنمائی و رحمتی است، برای گروهی که ایمان می آورند (۵۲) | ||
آيا انتظارى جز تأويل آن دارند روزى كه رسد تأويلش گويند آنان كه فراموشش نمودند از پيش همانا بيامد فرستادگان پروردگار ما به حقّ آيا ما را است شفيعانى كه شفاعت كنند براى ما يا بازگردانيده شويم تا بكنيم جز آنچه را بوديم مىكرديم همانا زيان كردند خويشتن را و گم شد از ايشان آنچه بودند دروغ مىبستند | هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ | 7:53 |
آیا جز راست آمدنِ مطالبِ قرآن، در مورد آخرت، انتظاری دارند، زمانی که حقیقتِ این مطالب پیش آید، آنانکه قبلا آنرا فراموش کرده بودند، خواهند گفت، پیغمبرانِ پروردگار ما، آن چیزِ حق را آورده بودند (یعنی پیغامهای الله را آورده بودند) و ما آنرا پشت گوش انداختیم و حال آیا ممکن است، برای ما شفيعانی باشند که برای ما، پارتی شوند (شفيع و واسطه شوند) و یا ما را دوباره به دنیا بر گردانند، و غیر از آنچه می کردیم، بکنیم؟ و در آنزمان می فهمند که بر خود ضرر زده بودند و آنچه را بنام شفیع، برای الله به دروغ می بافتند، از ایشان دور است ( آیا با بودن این آیات در قرآن مجید، سزاوار است مسلمانانی که خود را طرفدار قرآن میدانند، کسانی را شفیع گناه خود بدانند و عقایدشان بمانند مشرکین مکه بر اساس شفاعتِ بتهای خود باشد؟ آیا آنان که مبلغین این راههای غلط در جامعه ما هستند، دشمن جامعه نیستند؟) (۵۳) | ||
54 خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ | ||
همانا پروردگار شما خداوندى است كه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز سپس پرداخت به عرش مىپوشاند (فرامىگيرد) شب را به روز كه در پى آن است به شتاب و مهر و ماه و ستارگان مسخّرند به فرمانش همانا او راست آفرينش و امر بزرگ است خداوند پروردگار جهانيان | إِنَّ رَبَّكُمُ الله الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَ الأَمْرُ تَبَارَكَ الله رَبُّ الْعَالَمِينَ | 7:54 |
به يقين، پروردگار شما الله است که آن آسمانها و زمین را در شش دوره آفرید (شرح این شش دوره و اینکه آن آسمانها و زمین، هفت آسمان و زمین، از نه سیاره منظومه شمسی می باشند، در سوره فصلت است) سپس بر آن تخت که مرکز خورشیدی آنها باشد، قرار گرفت و بر اساس فرمانی که از مرکز خورشید آنها میرسد، در آنها شب و روز به سرعت یکدیگر را می طلبند، و آن خورشید و ماه و ستارگان، همه اسیر فرمان او می باشند (همه اسیر جاذبه عمومی خلقتند) آگاه باشید که هم مخلوقات و هم فرمانی که مخلوقات را میگرداند (این آیه می رساند که جاذبه عمومی و قوه آن چیزیست که مافوقِ قدرتها و انرژیهاست و آنست که تمام خلقت را بصورتِ یک پارچه و مستقل جلوه گر میسازد، یک واحدِ مستقلی که چون مقداری از آن متسع شود، منظومه ای را بوجود می آورد و هر گاه منقبض گردد، منظومه ای جذب مرکز خود میشود) همه در اختيار الله می باشند و الله که پروردگار جهانیان است چه پر برکت و بزرگ می باشد (۵4) | ||
بخوانيد پروردگار خويش را به زارى و نهان كه او دوست ندارد تجاوزگران را | ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ | 7:55 |
پروردگارِ خود را با کمالِ فروتنی و در پنهان بخوانید، و بدانید که او سرکشان را دوست ندارد (۵۵) | ||
و فساد نكنيد در زمين پس از اصلاحش و بخوانيدش از راه بيم و اميد همانا رحمت خدا نزديك است به نيكوكاران | وَ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَ ادْعُوهُ خَوْفًا وَ طَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ الله قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ | 7:56 |
و در زمین، بعد از این اصلاحِ عالی که برای بشر آمده، فساد نکنید و برای رفعِ خطر و بدست آوردنِ منافع، فقط او را بخوانید (یعنی از قوانینِ مشروع او کمک بگیرید نه از موهومات و راههای نامشروع) و يقين داشته باشید که رحمتِ الله، به نیکوکاران نزدیک است (۵6) | ||
و او است آنكه فرستد بادها را مژدهاى پيش روى رحمتش تا گاهى كه بردارند ابرهايى سنگين برانيمش بسوى شهرى مُرده تا فرود آريم بدان آب را پس برون آوريم بدان از هر ميوه بدينسان برون آوريم مردگان را شايد يادآور شويد | وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ | 7:57 |
و او کسی است که آن بادها را میفرستد، تا مژده دهند که در میان دو دست خود، رحمت او را دارند (هواشناسانِ امروز که این مژده را زودتر درک میکنند، بهتر متوجه میشوند که چرا خالق عالم، در این آیه، دو دست را که اشاره به دو قوه است، برای متراکم شدنِ ابر، بوسیله بادها و ایجادِ باران تذکر داده است) تا هنگامیکه، به ابری سنگین اصابت کند، تا ما آن ابر سنگین را برای شهری مرده برانیم، پس بوسیله آن، آب را فرو می آوریم و بدان، از هر محصول و میوه ای می رویانیم، همینطور که توانسته ایم، گیاهانِ مرده ی سالِ گذشته را در سال جدید، از زمین دوباره، بصورتِ زنده های سال قبل در آوریم، انسانهای مرده ی روی این زمینِ دنیا را، در زمینِ آخرت، دوباره بصورت زنده هائی بیرون خواهیم آورد، و این را از آنرو گفتیم که شما، شاید آنرا در خاطر گیرید (۵۷) | ||
و زمین پاك برون آيد رستنيش به اذن پروردگارش و آنى كه پليد است برون نيايد جز ناچيزى پست بدينسان بگردانيم آيتها را براى قومى كه شكرگزارند | وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ | 7:58 |
آری، زمینِ خوب به اجازه قانونی پروردگارش، آن محصولی را میدهد که سزاوار باشد، و زمینی که بد شد، جز نباتاتی بد و اندک بیرون نمی دهد و این مطالب مستدل را اینطور، به صورتهای مختلف، برای قومی میگوئیم که سپاسگزارند (۵۸) | ||
59 لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ | ||
همانا فرستاديم نوح را بسوى قوم او پس گفت اى قوم پرستش كنيد خدا را نيست شما را خدايى جز او همانا بيمناكم بر شما از عذاب روزى بزرگ | لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ الله مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ | 7:59 |
به مانندِ پیغمبر اسلام، نوح را هم به سوی قومش فرستادیم، او نیز گفت: ای قوم من، فقط الله را اطاعت بنده وار نمائید (قوم نوح نیز مقلدِ پیشوایان مذهبی موهوم پرست خود بودند) زیرا جز او برای شما خدایی نیست (یعنی جز او و قوانین او صاحب اختیاری نیست که شفيع و واسطه و پارتی شما، نزد الله باشد یا خودش حاجتی را از پیش خود برای شما برآورد) و شما با این عقایدی که دارید، میترسم عذاب روزی بزرگ (عذاب زمانی بزرگ) بر شما رسد (۵۹) | ||
گفتند توده قومش هر آينه مىبينيمت در گمراهى آشكار | قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ | 7:60 |
بزرگان قومش (یعنی کسانیکه از عقایدِ پستِ مردم سوء استفاده میکردند) گفتند، ما تو را در گمراهی آشکاری می بینیم (60) | ||
گفت اى قوم نيست به من گمراهىاى ليكن منم فرستاده از پروردگار جهانيان | قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلاَلَةٌ وَ لَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ | 7:61 |
نوح گفت، ای گروه من، در من گمراهی نیست، بلکه من فرستاده ای از پروردگارِ جهانیانم (6۱) | ||
مىرسانم به شما پيامهاى پروردگار خويش را و اندرز گويم شما را و مىدانم از خدا آنچه نمىدانيد | أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَ أَنصَحُ لَكُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ الله مَا لاَ تَعْلَمُونَ | 7:62 |
و آمده ام، پیغامهای پروردگار خود را به شما تبلیغ کنم، و شما را پند میدهم، و از الله چیزهائی میدانم که شما نمیدانید (6۲) | ||
و آيا شگفت مانديد كه بيامدتان يادآوريى از پروردگارتان بر مردى از شما كه بيم دهد شما را و تا پرهيزكارى كنيد و شايد رحم آورده شويد | أَ وَ عَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُواْ وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ | 7:63 |
و آیا شما از اینکه، یاد آوری ای از پروردگارتان، بر مردی از شما آمده، تا او شما را به وسیله آن، از خطری که در پیش دارید، بترساند و شما پرهیز کار شوید و مورد رحم پروردگارتان قرار گیرید، تعجب کرده اید؟ (امروزه همین تعجب ها را مردم نسبت به مطالب قرآن مجید و مبلغين حقیقی آن می کنند) (6۳) | ||
پس دروغگويش شمردند پس نجاتش داديم و آنان را كه با وى بودند در كشتى و غرق كرديم آنان را كه تكذيب كردند آيتهاى ما را چه همانا بودند گروهى كوران | فَكَذَّبُوهُ فَأَنجَيْنَاهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُواْ قَوْماً عَمِينَ | 7:64 |
پس او را دروغگو دانستند، و ما نیز او و طرفدارانِ همراهش را، در آن کشتی معروف، نجات دادیم و کسانیکه انکار مطالب مستدل ما را کردند، غرق کردیم، زیرا آنان قومی کور بودند (آنان کور باطنهائی بودند که مانند خرافيون مذهبی امروز نمی خواستند، درکِ مطالبِ مستدلِ پیغام الله را نمایند) (64) | ||
65 وَ إِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً | ||
و بسوى عاد برادرشان هود را گفت اى قوم پرستش كنيد خدا را نيستتان خدايى جز او آيا نمىترسيد | وَ إِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ الله مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ أَ فَلاَ تَتَّقُونَ | 7:65 |
و بسوی قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم، گفت ای قوم من، الله را اطاعتِ بنده وار نمائید و جز او خدائی برای شما نیست (خدا به معنای صاحب اختیار است نه خالق، و لذا کسانی که مقدسین مرده یا زنده خود را صاحب اختیار خود می گیرند، آنها را مانندِ بت پرستان، خدای خود گرفته اند، و رسم تمام قومها که پیغمبری برای ایشان آمد، همین بود و پیغمبرانِ حقیقی الله برای مبارزه و مخالفت با این عقیده، مامور هدایت شده اند) پس آیا نمی ترسید؟ ( 6۵) | ||
گفتند گروهى كه كفر ورزيدند از قومش مىنگريمت همانا در بىخردى و پنداريمت هر آينه از دروغگويان | قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وِ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ | 7:66 |
با نفوذانِ قوم او که راه کفر گرفته بودند، گفتند، ما تو را کم خرد می بینیم و از دروغگویانت می پنداریم (66) | ||
گفت اى قوم نيست به من بىخردى و ليكن منم فرستاده از پروردگار جهانيان | قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَ لَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ | 7:67 |
گفت ای قومِ من، کم خردی به من نمی چسبد، بلکه پیغمبری از پروردگار جهانیان می باشم (6۷) | ||
كه مىرسانم به شما پيامهاى پروردگار خود را و منم براى شما اندرزگويى امين | أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَ أَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ | 7:68 |
تا پیغامهای پروردگار خود را به شما برسانم و من به نفعِ شما، پند دهنده ای امین می باشم (6۸) | ||
و آيا شگفت مانديد كه آمد شما را يادآوريى از پروردگارتان بر مردى از شما تا بيمتان دهد و ياد بياوريد گاهى را كه گردانيدتان جانشينانى پس از قوم نوح و بيفزودتان سطبرى در آفرينش پس ياد آريد نعمتهاى خدا را شايد رستگار شويد | أَ وَ عَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَ اذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُواْ آلاء الله لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ | 7:69 |
آیا از اینکه، پندی از پروردگار شما، بر مردی از شما آمده، تا شما را از عاقبتِ کارتان بترساند، در عجب شده اید؟ زمانی را به یاد آورید که الله بعد از نوح، شما را جانشینی، برای استفاده کردن از زمین قرار داد و در میان مخلوقات، شما را به افزونی هائی، افزونی داد، پس نعمتهای الله را به یاد آورید، تا رستگار شوید (69) | ||
گفتند آيا ما را آمدى كه پرستش كنيم خداى را تنها و رها كنيم آنچه را مىپرستيدند پدران ما پس بياور ما را آنچه به ما وعده دهى اگر هستى از راستگويان | قَالُواْ أَ جِئْتَنَا لِنَعْبُدَ الله وَحْدَهُ وَ نَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ | 7:70 |
گفتند، آیا تو برای ما آمده ای، تا ما تنها الله را اطاعتِ بنده وار کنیم و آنچه را پدران ما اطاعت بنده وار می کردند رها کنیم؟ (متاسفانه، تمام دسته های مذهبی، حتی اکثر مسلمانان دنیا، جز مسلمانان مهتدی به حق گویان، همین را می گویند که باید از عقاید آباء و اجدادی خود پیروی کنند، اگر چه آن عقاید، غير مستدل و موهوم باشد) اگر تو راست می گوئی، عذابی را که به ما وعده می دهی، بر ما بیاور (تمام پیغمبرانِ الله مانند پیغمبر اسلام مامور بودند به مردم بگویند، اگر پیغام الله را قبول نکنند، علاوه بر عذاب آخرت، در دنیا نیز دچار عذابهائی سخت میشوند و پس از مدتی، به طرزهای مختلف دچار شدند و این باید دلیل بزرگی باشد که قرآن مجید پیغام الله است و هر کس آن را نپذیرد و عمل نکند، حتما دچار عذاب الله میشود، اگر چه در دنیا، چون فعلا پیغمبری نیست، دچار عذابهائی در دنیا نشود) (۷۰) | ||
گفت همانا افتاد بر شما از پروردگارتان چرك و خشم آيا با من مىستيزيد در نامهايى كه ناميديد آنها را شما و پدران شما نفرستاده است خدا بدانها فرمانروائيى پس منتظر باشيد كه منم با شما از منتظران | قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَ آبَآؤكُم مَّا نَزَّلَ الله بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ | 7:71 |
هودِ پیغمبر پاسخ داد، این گستاخی شما، باعث شده که مجازات و غضبی از پروردگار شما بر شما واقع گردد، آیا شما در اسمهائی که خود و پدرانتان رسم کرده اید و الله در کتاب خود، برای آنها دلیلی فرو نفرستاده، با من مجادله می نمائید؟(متاسفانه، مسلمین نیز مانند مسیحیان و یهودیان و بت پرستان قدیم و جدید، اسمهای جالبی را برای مقدسین زنده و مرده و یا جمادی و نباتی خود رسم کرده اند، مانند خون خدا، دست خدا، مظهر یا ولی خدا، باب الحوائج و غوث و قطب و رکن رابع و قدمگاه و حجله و نخل و کتل و امثال اینها که کوچکترین دلیلی، بر صحت اینها از قرآن نمی توانند، بیاورند) پس منتظر عذاب باشید و من نیز منتظرم (۷۱) | ||
پس نجات داديم او و آنان كه با وى بودند به رحمتى از ما و بريديم دنباله آنان را كه تكذيب كردند آيتهاى ما را و نبودند مؤمنان | فَأَنجَيْنَاهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ قَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ مَا كَانُواْ مُؤْمِنِينَ | 7:72 |
پس ما، او و کسانی را که با او بودند، بوسیله رحمتی از خودمان نجات دادیم و دنباله کسانی که انکارِ مطالبِ مستدلِ ما را نمودند، قطع کردیم و آنان نمی خواستند، مؤمن شوند (درباره قوم عاد به سوره های فجر و قمر و هود و شعرا و احقاف مراجعه و راجع به نوح در سوره های قمر و نوح و يونس و هود و شعرا و عنکبوت و صافات و مؤمنون و همچنین کتابِ اول، از پنج کتاب توراتِ موجود، مطالبِ مفصلی می باشد) (۷۲) | ||
73 وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا | ||
و بسوى ثمود برادر ايشان صالح را گفت اى قوم من پرستش كنيد خدا را نيست شما را خدايى جز او همانا بيامدتان نشانىاى از پروردگار شما اينك اشتر خدا، آيتى براى شما پس بگذاريدش بچرد در زمين خدا و گردش به بدى نگرديد كه مىگيرد شما را عذابى دردناك | وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ الله مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَـذِهِ نَاقَةُ الله لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ الله وَ لاَ تَمَسُّوهَا بِسُوَءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ | 7:73 |
و بسوی قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم، گفت ای گروه من، الله را بنده وار اطاعت نمائید و برای شما جز او خدائی نیست، از پروردگار شما دليلِ واضحی به شما آمد (مقصود مطالب مستدل پیغام الله است) و این یک شتر ماده ایست از الله، بصورت معجزه ای برای شما (شتری پیدا شد و آنرا صالح پیغمبر، معرفی کرد و گفت، این شیر بسیاری میدهد، که بطور مجانی به بیچارگان شما تقسیم خواهد شد) پس آن را آزاد بگذارید، تا در زمین الله بخورد (در سوره های دیگر هست که در زمانِ معین، بر سر آب آید و بدون مزاحمت بنوشد) و بدانید که هر زمان به او بد برسانید، عذابی دردناک شما را خواهد گرفت (۷۳) | ||
و ياد آريد هنگامى را كه گردانيدتان جانشينانى پس از عاد و جايگزينتان كرد در زمين كه مىگرفتيد از هموارهاى آن كاخهايى و مىبريديد از كوهها خانههايى پس ياد آريد نعمتهاى خدا را و نكوشيد در زمين تبهكاران | وَ اذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَ تَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُواْ آلاء الله وَ لاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ | 7:74 |
و هنگامی را یاد آورید که الله، شما را بعد از قوم عاد جانشینی نمود (بعد از خراب شدنِ شهر قوم عاد، پدران قوم ثمود، همانهائی بودند که مؤمن به هود پیغمبر بودند و از عذاب آسمانی نجات یافتند و کم کم نسل آنها در زمینِ قومِ ثمود که در میان حجاز و شام بود و به نام حجر معروف بود، سکونت گرفتند و شهر و تمدنی بوجود آوردند و در سنگ تراشی و ساختن خانه های سنگی ماهر بودند و شیطانهای مذهبی و اجتماعی آنان را از دین الله دور کردند و به فساد کشاندند) و شما را در این سرزمین مکان داد، بطوری که در دشتها قصرهائی می سازید و کوهها را برای ساختن خانه ها می تراشید، پس نعمتهای الله را به یاد آورید و در زمین فساد نکنید (۷4) | ||
گفتند آن گروه كه كبر ورزيدند از قومش بدانان كه ناتوان شمرده شدند بدانان كه ايمان آوردند از ايشان آيا دانيد كه صالح است فرستادهاى از پروردگار خود گفتند مائيم بدانچه او فرستاده شده است بدان ايمانآرندگان | قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ | 7:75 |
بانفوذانِ مغرور قوم او به کسانی که ایمان آورده بودند و به نظر آنان ضعیف شمرده می شدند، به مسخره گفتند، آیا شما صالح را پیغمبر از طرف پروردگارش میدانید؟ آنان پاسخ دادند، آری ما به پیغامی که آورده مؤمن هستیم (۷۵) | ||
گفتند آنان كه كبر ورزيدند مائيم بدانچه شما ايمان آورديد بدان كافران | قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِيَ آمَنتُمْ بِهِ كَافِرُونَ | 7:76 |
به آنان، با نفوذانِ مغرور گفتند، ما نسبت به آنچه شما ایمان آورده اید، کافریم (۷6) | ||
پس پى كردند شتر را و سركشى نمودند از فرمان پروردگار خود و گفتند اى صالح بيار ما را آنچه وعده دهى به ما اگر هستى از فرستادگان | فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَ عَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ | 7:77 |
پس پاهای آن ماده شتر را بریدند و از فرمان پروردگار خود سر پیچیدند و به صالح گفتند، اگر از پیغمبرانی، عذابی که به ما وعده داده ای، بر ما بیاور (۷۷) | ||
پس بگرفتشان زمين لرزشى كه گرديدند در خانه خود مردگان | فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ | 7:78 |
پس آن زلزله سخت، ایشان را بگرفت و همه در خانه های خود، خشک شده، افتادند (۷۸) | ||
پس پشت كرد بديشان و گفت اى قوم همانا ابلاغ كردم به شما پيام پروردگار خود را و اندرزتان گفتم ليكن نيستيد دوستدار اندرزگويان | فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ | 7:79 |
پس صالح از ایشان روی گردان شد و گفت: من پیغام پروردگارم را به شما رساندم و به نفع شما نصیحت کردم، ولی شما اینگونه نصيحت کنندگان را دوست ندارید (مطالب بیشتری در سوره های فجر و هود و شعراء و نحل و قمر و حجر درباره قوم ثمود و سخنان و رفتارشان می باشد) (۷۹) | ||
80 وَ لُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ | ||
و لوط را هنگامى كه گفت به قوم خود آيا فحشاء آوريد كه پيشى نگرفته است شما را بدان كسى از جهانيان | وَ لُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ | 7:80 |
و لوط را نیز ما فرستادیم، وقتی او به قوم خود گفت، چرا آن کار زشت را انجام میدهید، با اینکه پیش از شما، هیچیک از مردم جهان، چنان کاری نکرده (۸۰) | ||
همانا شما بر مردان به شهوت درآئيد نه زنان بلكه شمائيد گروهى اسراف كنندگان | إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ | 7:81 |
و شما که بجای زنان با مردان شهوت خود را انجام میدهید، قومی زیاده رو می باشید (۸۱) | ||
و نبود پاسخ قومش جز آنكه گفتند برون رانيدشان از شهر خود كه اينانند مردمى پاكيزگىجويان | وَ مَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ | 7:82 |
جواب قومش جز این نبود که به یکدیگر گفتند، لوط و طرفدارانش را از شهر خود بیرون کنید، زیرا آنان مردمی هستند که خود را از کارهای ما پاک میدارند (۸۲) | ||
پس نجات داديم او و خاندانش را مگر همسرش كه شد از گذشتگان | فَأَنجَيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ | 7:83 |
پس ما او و کسانش را، جز زنش، نجات دادیم و آن زن از ماندگان بود (۸۳) | ||
و باريديم بر آنان بارانى پس بنگر چگونه شد فرجام گنهكاران | وَ أَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ | 7:84 |
و بر آنان بارانی مخصوص باراندیم و ببین عاقبتِ گناهکاران چگونه شد (لوطِ پیغمبر داستان مفصلش را در باب هجده و نوزده از سفر پیدایش از کتب پنج گانه مقدس یهود است و در قرآن مجید تکه های مختلفی از این داستان، بصورت تصحیح مطالب تورات کم و زیاد شده، در سوره های هود و شعرا و قمر و عنکبوت و حجر و صافات میباشد، که حتی جای دقیق خرابه شهر لوط که بنام شهر سدوم و گومورا موسوم است، از حيث كشف باستان شناسان در قرآن، در سوره حجر معلوم شده که در جلوی کاروانانی که در راه مدینه به شام در رفت و آمد بودند، تپه اش مشاهده میشده است، که امروزه باستان شناسان از این علامت قرآن بهتر از تورات می توانند، محل آن را کشف نمایند) (۸4) | ||
85 وَ إِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا | ||
و بسوى مَديَن برادرشان شعيب را گفت اى قوم پرستش كنيد خدا را نيستتان خداوندى جز او همانا بيامد شما را نشانهاى از پروردگار شما پس تمام دهيد پيمانه و سنجش را و كم ندهيد به مردم چيزهاى ايشان را و تبهكارى نكنيد در زمين پس از اصلاحش اين بهتر است براى شما اگر هستيد مؤمنان | وَ إِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ الله مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَ الْمِيزَانَ وَ لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ | 7:85 |
و بسوی مردم مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم (منظور از برادر، یکی از خودشان می باشد که همشهری و هم فامیل آنان بود) او نیز گفت، ای قوم من، فقط از الله اطاعت بنده وار کنید، جز او معبودی برای شما نیست (معبود یعنی کسی که از او کورانه اطاعت کنند و آن ترجمه اله است و فارسی آن خدا می باشد) به یقین برای شما از پروردگارتان دلیلی آمده است، پس پیمانه و ترازو را کامل انجام دهید و کم فروشی در اموال مردم ننمائید و در زمین، بعد از اصلاح آن فساد نکنید و این روش، برای شما بهتر می باشد، به شرطی که ایمان آورید (۸۵) | ||
و ننشينيد بر هر راهى تا بترسانيد و بازداريد از راه خدا هر كه را ايمان بدان آورده است و بخواهيدش كج و ياد آريد هنگامى را كه كم بوديد پس بيفزودتان و بنگريد چگونه بود فرجام تبهكاران | وَ لاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ الله مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ اذْكُرُواْ إِذْ كُنتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَ انظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ | 7:86 |
و نباید با تهدید، جلوی راههای مردم بنشینید و از راه الله، مؤمنین را باز ندارید و راه کج را مجوئید و زمانی را یاد آورید که اندکی بودید و الله شما را بسیار کرد (پدران قوم شعیب، همان مؤمنین نجات یافته از قوم لوط بوده و شهر مدین نیز نزدیک مکان قوم لوط بود) و دقت کنید که عاقبتِ کارِ فسادکارانِ قبل از شما چگونه شد (۸6) | ||
و اگر باشند گروهى از شما ايمان آورده بدانچه فرستاده شدم بدان و گروهى ايمان نياورده باشند پس صبر كنيد تا حكم كند خدا ميان ما و او است بهترين حكمكنندگان | وَ إِن كَانَ طَآئِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طَآئِفَةٌ لَّمْ يْؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ الله بَيْنَنَا وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ | 7:87 |
و اگر گروهی از شما، به آنچه من بدان فرستاده شده ام، ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند، صبر کنید تا الله خودش میان ما قضاوت نماید، زیرا بهترین قضاوت کنندگان، او می باشد (۸۷) | ||
گفتند گروهى كه كبر ورزيدند از قومش هر آينه برون رانيمت اى شعيب و آنان را كه ايمان آوردند با تو از شهر خود مگر برگرديد در ملت ما گفت آيا هر چند باشيم ناخوشدارندگان | قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَ الَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَ وَ لَوْ كُنَّا كَارِهِينَ | 7:88 |
با نفوذانِ ریاست خواهِ قومش گفتند، ای شعیب، تو را ما با کسان تو که با تو ایمان آورده اند، از شهر خودمان بیرون خواهیم کرد، مگر آنکه به عقاید ما برگردید، پاسخ داد، آیا ما را به عقاید باطل خود مجبور می کنید؟ (۸۸) | ||
همانا بستهايم بر خدا دروغى را اگر بازگرديم در ملت شما پس از آنكه نجاتمان داد خدا از آن و نرسد ما را كه بازگرديم در آن مگر بخواهد خدا پروردگار ما فراگرفته است پروردگار ما همه چيز را به دانش بر خدا توكل كرديم پروردگار ما بگشاى ميان ما و قوم ما به حقّ و تويى بهترين گشايندگان | قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى الله كَذِبًا اِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا الله مِنْهَا وَ مَا يَكُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِيهَا إِلاَّ أَن يَشَاء الله رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى الله تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَ أَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ | 7:89 |
اگر ما پس از اینکه الله ما را از دینِ شما نجات داد، دوباره بدان برگردیم، بر الله دروغ بسته ایم، ما که با دليل واضحی ایمان آورده ایم، سزاوار نیست که دوباره به باطل برگردیم، مگر اینکه آنرا الله که پروردگار ماست، خواسته باشد (یعنی به شرطی ممکن است دوباره به باطل برگردیم که قانون ترس یا طمع و یا دنیا خواهی و یا فریب خوردن که همه قوانين الله می باشد در ما عملی باشد و الّا نفرات پرهیزکار و دانای ما هرگز از شما نمی ترسند و بر نمی گردند) زیرا دانش پروردگار ما بر همه چیز احاطه دارد، بنابر این ما بر الله توکل کرده ایم و ای پروردگار ما، میان ما و قوم ما، بدانچه سزاوار است، قضاوت فرما، زیرا بهترین قضاوت کنندگان تو می باشی (برای ایمان به دین الله زحمت و رنج از مخالفین کشیدن، رسمِ تمام توكل کنندگان به الله است و جای بسی تاسف است که برای پست و زبون و ترسو تربیت کردنِ ایرانیانِ مسلمان، دشمنان اسلام روایتِ تقیه را ساختند و بر الله و پیغمبرش و امامان تهمت زده اند) (۸۹) | ||
و گفتند آن گروه كه كافر شدند از قومش اگر پيروى كنيد شعيب را همانا شمائيد در آن هنگام زيانكاران | وَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَّخَاسِرُونَ | 7:90 |
واز قوم او، آن گروه کفران کننده ی با نفوذ، به پیروان شعيب گفتند، اگر از او پیروی کنید، حتماً زیان خواهید دید (۹۰) | ||
پس بگرفتشان زمينلرزش كه گرديدند در خانه خود مردگان | فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ | 7:91 |
و قبل از اینکه آنان بتوانند، به این تهدیدِ خود عمل کنند، آن لرزش سخت ایشان را بگرفت و همه در خانه خودشان بیجان فرو افتادند (۹۱) | ||
آنان كه تكذيب كردند شعيب را گوئيا نشيمن نگزيدند در آن آنان كه تكذيب كردند شعيب را بودند زيانكاران | الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ | 7:92 |
و گوئی تکذیب کنندگانِ شعیب در آن شهر اصلاً نبودند، آری آنان که شعيب را تکذیب کرده بودند، خودشان زیان دیدند (۹۲) | ||
پس روى گردانيد از ايشان و گفت اى قوم ابلاغ نمودم به شما پيامهاى پروردگار خود را و اندرز گفتم شما را پس چگونه افسوس خورم بر گروه كافران | فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ | 7:93 |
پس شعیب از ایشان دور شد، در حالی که به مرده های ایشان می گفت، ای قوم من، پیغام پروردگارم را من به شما رساندم و به نفع شما نصیحت کردم و اکنون سزاوار نیست، برای قوم کافر پیشه، اندوه بخورم (داستان شعیب و قومش مفصل تر از آنچه ذکر شد، در سوره های هود و شعرا و عنکبوت و حجر نیز می باشد و به نام اصحاب الایکه، یعنی مردم آن شهر آباد و پر درخت نامیده شده و باید دانست که شعیب مدتها پیش از حضرت موسی پیغمبرِ شهر مدین بود و اینکه شعيب را پدر زن موسی دانسته اند، اشتباه بزرگی کرده اند، اگر چه مکان هر دو نزدیک هم می باشد و مکان خراب شدن شهر شعيب نیز در سوره حجر در راه میان مدینه و شام که محل عبور کاروان مکه به شام بوده، تعیین گردیده است، که لازم است باستان شناسان در کاوش خود از این راهنمای استفاده نمایند) (۹۳) | ||
94 وَ مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ | ||
و نفرستاديم در شهرى پيمبرى را جز آنكه گرفتيم مردمش را به سختى و رنج شايد به زارى آيند | وَ مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَ الضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ | 7:94 |
و ما در هیچ شهری، پیغمبری نفرستادیم، مگر آنکه مردمش را دچار جنگ و فقر و قحطی و مرگ و میر کردیم، شاید آنان به پیشگاه ما اظهار کوچکی کنند (94) | ||
سپس تبديل كرديم به جاى بدى نيكى را تا برآسودند و گفتند همانا رسيده است به پدران ما رنج و سختى پس گرفتيمشان ناگهان حالى كه نمىدانستند | ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَّ قَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءنَا الضَّرَّاء وَ السَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ | 7:95 |
پس از چندی بجای بدی، خوبی رساندیم، تا افزون تر از پیش شدند و گفتند، آن فقر و مرگ و میر و قحطی فقط پدران ما را گرفت، پس اینان را هم ناگهان بگرفتیم و در حالی که هیچ توجهی به آینده خطرناک خود نداشتند (این عذابها و مهلت ها در صورتی است که در جامعه ی آنان پیغمبر و دسته اصلاح طلبِ دینی متشکلی روی متن کتاب الله باشد و الّا هر عذاب و ناراحتی های طبیعی، عذاب الله بر علیه فسادکاران نمیباشد، جز عذابهائی که لازمه اعمال هر جامعه ای است) (۹۵) | ||
و اگر مردم شهرها ايمان مىآوردند و پرهيزكارى مىنمودند هر آينه مىگشوديم بر ايشان بركتهايى را از آسمان و زمين ليكن تكذيب نمودند پس گرفتيمشان بدانچه بودند دست مىآوردند | وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَ الأَرْضِ وَ لَـكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ | 7:96 |
و اگر مردم آن شهرها ایمان می آوردند و پرهیزکار میشدند، بر ایشان از آسمان وزمین برکت ها می گشودیم ولی تکذیب کردند و ما هم بدانچه بدست می آوردند، ایشان را بگرفتیم (96) | ||
آيا ايمن شدند مردم شهرها كه بيايدشان خشم ما شبانه حالى كه ايشانند به خواب اندران | أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَ هُمْ نَآئِمُونَ | 7:97 |
آیا اگر عذاب ما هنگام خواب شب بر مردم اینگونه شهرها آید، آیا آنان در امان می مانند؟ (۹۷) | ||
يا ايمن شدند مردم شهرها كه بيايدشان خشم ما روزانه حالى كه آنانند بازىكنان | أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ | 7:98 |
و آیا اگر بر آنان عذاب ما در حالی که صبح به بازی خود مشغولند، آید، آیا نجات خواهند یافت (مقصود این است که وقتی ایشان در صبح به کارهای روزانه خود مشغول میشوند، ممکن است عذاب آسمانی ایشان را نابود کند) (9۸) | ||
پس آيا ايمن شدند مكر خدا را كه ايمن نشود مكر خدا را جز گروه زيانكاران | أَ فَأَمِنُواْ مَكْرَ الله فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ الله إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ | 7:99 |
و آیا مردم از مكر الله در امان شده اند؟ از مكر الله کسی در امان نمی باشد، مگر همان گروهی که اینان به آنان زیان دیده می گویند (فسادکارانِ دنیا خواه، به مؤمنین می گویند، شما بواسطه راست و درست بودن، ضرر خواهید دید، ولی نمی دانند خودشان دچار مکر و فریبی از قانون الله شده اند و آن مکر و فریبِ دنیا خواهی است که به امید خوشیهای دنیا به مردم ظلم میکنند و عاقبت با نكبتهائی می میرند و از پس مرگ نیز دچار صدها عذاب غير قابل تصور میشوند) (۹۹) | ||
آيا رهبرى نشد براى آنان كه ارث مىبرند زمين را پس از اهلش كه اگر مىخواستيم هر آينه مىگرفتيمشان به گناهانشان و مهر مىزديم بر دلهاى ايشان چنان كه نشنوند | أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ | 7:100 |
و آیا برای آنانکه از پسِ هلاک شدگانِ گذشته، وارثِ زمین آنان میشوند، این توجه پیش نیامده که اگر الله بخواهد، اینان را هم بواسطه گناهانشان دچار می کند، آری بر دلهای اینان مهر بی توجهی می زنیم، تا گوش شنوا نداشته باشند (۱۰۰) | ||
اين شهرها مىسرائيم بر تو از داستانهاى آنها و همانا بيامدشان فرستادگانشان به نشانيها پس نبودند كه ايمان آرند بدانچه تكذيب كردند از پيش بدينگونه مهر نهد خدا بر دلهاى كافران | تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَآئِهَا وَ لَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ الله عَلَىَ قُلُوبِ الْكَافِرِينَ | 7:101 |
آن مردم شهرها، همانهائی هستند که ما همیشه از خبرهای ایشان بر تو داستان می کنیم (سخنِ الله به پیغمبر اسلام است، درباره داستانِ پیغمبران گذشته) و دیدی که پیغمبرانشان با آن دلایل روشن برای ایشان آمدند و آنان حاضر نشدند که به آنچه پیشینیانِ ایشان انکار کردند، ایمان آورند و به اینگونه است که الله بر دلهای کفران کنندگان مهر می زند (منظور از دل که ترجمه قلب است، قسمت دقت نظر و توجه و فرمانروائی روح می باشد که آنرا عقل نیز می گویند و آن نه قلب گوشتی می باشد و نه مغز، بلکه مکان آن در ناحيه ترقوه می باشد، که هم به مغز انسان مسلط است و هم بر قلب و ریه گوشتی و تمام دستگاههای رئیسه بدن و شناخت آن منوط به شناخت روح است که دانشمندانِ محقق، اگر توجهی به مطالب دقیق قرآن نمایند، به آسانی می توانند آن را کشف کنند و افسوس که بعضی دانشمندانِ مسلمان، توجهی به این موضوعات ندارند و دانشمندان محقق که می توانند، در اینگونه موارد تحقیق کنند، نه مسلمان هستند و نه می دانند، در قرآن مجيد چه ها نوشته شده) (۱۰۱) | ||
و نيافتيم براى بيشترشان عهدى و بيافتيم بيشترشان را نافرمانان | وَ مَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَ إِن وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِينَ | 7:102 |
و ما در اکثرِ مردم، با اینکه به زبان، اطاعت از ما را تعهد میکردند، ندیدیم که بدان عمل کنند، بلکه بیشتر مردم را نا فرمان یافتيم (۱۰۲) | ||
103 ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى بِآيَاتِنَا | ||
سپس برانگيختيم پس از ايشان موسى را به آيتهاى ما بسوى فرعون و قومش پس ستم نمودند بدانها بنگر تا چگونه شد فرجام تبهكاران | ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ فَظَلَمُواْ بِهَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ | 7:103 |
سپس از پسِ ایشان (از پس قوم نوح و عاد و ثمود و لوط و شعیب) موسی را با نشانه های خود به سوی فرعون و اطرافیان با نفوذش فرستادیم، پس آنان نیز نسبت به این مطالبِ مستدل ستم کردند و ببین، عاقبت فسادکاران چه شد (۱۰۳) | ||
و گفت موسى اى فرعون همانا منم فرستاده از پروردگار جهانيان | وَ قَالَ مُوسَى يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ | 7:104 |
و موسی گفت ای فرعون، منم، پیغام آوری از پروردگار جهانیان (104) | ||
سزاوارم بر آنكه نگويم بر خدا، جز حقّ را همانا آوردم شما را نشانى از پروردگار شما پس بفرست با من بنى اسرائيل را | حَقِيقٌ عَلَى أَن لاَّ أَقُولَ عَلَى الله إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ | 7:105 |
و سزاوار من آن است که بر الله، جز مطلبی راست و درست نگویم (اگر در پیغام مدعی نبوت مطلبی ناراست باشد، آن پیغام و آن ادعا دروغ است و این درست نیست که کسی معتقد باشد، پیغمبران برای ترویج ایمان آمده اند و برای مؤمن کردنِ مردم از هر نوع تبلیغی، اگر چه غیر حقیقی، ولی مورد پسند مردم باشد، استفاده میکنند) من اینک از پروردگار شما دلیل روشنی آورده ام، پس باید، تو ای فرعون، بنی اسرائیل را با من بفرستی، تا از مصر آنان را ببرم (داستان مفصل موسی، در هفده سوره از سوره های قرآن تکه تکه به مناسبتهائی شرح داده شده و در اینها مقداری از کم و زیاد شده های داستان موسی در تورات تصحیح شده و از این هفده سوره در سوره قصص از تولد موسی، تا زمان پیغمبری او در کوه سینا و در سوره طه از زمان شروع وحی بر موسی، تا ابلاغ رسالتش به فرعون و غرق شدن فرعون در دریا و در این سوره که سوره اعراف باشد، از ابلاغ رسالتش به فرعون تا خروج بنی اسرائیل از مصر و حوادثِ صحرای سینا برای بنی اسرائیل و نزدیک شدنِ مرگ موسی هست و در این سوره ها موضوعاتی تذکر داده شده که از نظر تحقیقاتِ تاریخی و باستان شناسی اثبات میشود که قرآن بهترین مرجع برای کشف حقیقی تاریخ موسی و شناخت فرعونِ زمان موسی است که متاسفانه بواسطه ی عدم توجه به تذکرات قرآن، مورخین مسیحی و یهودی و مسلمین تا امروز نتوانسته اند بدانند، فرعون موسی چه کسی بود و آیا داستان موسی چرا در تاریخ های علمی و تحقیقی مصر جای خود را باز ننموده است) (۱۰۵) | ||
گفت اگر آيتى آوردهاى پس بيارش اگر هستى از راستگويان | قَالَ إِن كُنتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ | 7:106 |
فرعون گفت، اگر قدرتی داری که دلیلِ آمدنت از جانب الله است، آنرا نشان بده و الّا از دروغگویانی (این جمله مختصری است از مطالبِ مفصلی که در سوره های مختلف قرآن شرح داده شده، که چگونه وقتی موسی نزد فرعون، برای اول بار آمد و پیغام الله را رساند، فرعون ابتدا موسی را پست و ناسپاس، نسبت به فرعون قبل و آدم کش و فراری معرفی نمود و چون موسی به او گفت، گذشته ربطی به حال ندارد، فرعون او را به مسخره گرفت و دیوانه اش معرفی نمود و چون دید موسی به او با کمال شجاعت می گوید، دیوانه من نیستم که با منطقِ صحیحی برای اصلاح تو و ستمکاران اطراف تو آمده ام، بلکه کسی دیوانه و نادان است که حرف حساب را به مسخره میگیرد و میخواهد ظلم کند. فرعون از این سخن موسی بسیار عصبانی می شود و به او میگوید، اگر از آنچه که گفتی توبه نکنی و دنبال کار خود نروی، میگویم تو را بکشند، در این زمان بود که موسی میگوید، اگر من قدرتی داشته باشم، که بر قدرت تو افزون باشد، چه میکنی، پس از شنیدن این سخن، فرعون میگوید اگر راست میگوئی نشان بده) (۱۰6) | ||
پس بيفكند عصايش را ناگاه آن اژدهايى است آشكار | فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ | 7:107 |
پس موسی عصای خود را بیافکند، که ناگهان آن، بطور واضح، ماری خطرناک شد (۱۰۷) | ||
و برآورد دستش را ناگهان آن پرتوى است براى بينندگان | وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاء لِلنَّاظِرِينَ | 7:108 |
و دست خودش را نیز از گریبان خود بیرون کشید، ناگهان همه آنرا بسیار سفید دیدند (سفیدی آن طوری بود که انعکاس آن چشم ها را بسیار ناراحت میکرد) (۱۰۸) | ||
گفتند تودهاى از قوم فرعون اين است جادوگرى دانشمند | قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَـذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ | 7:109 |
این قدرت نمائی خطرناک باعث شد که وزراء و بزرگان فرعون با یکدیگر به گفتگو پرداختند و به یکدیگر گفتند: این یک جادوگرِ زبر دستِ بزرگی میباشد (۱۰۹) | ||
كه خواهد برون راند شما را از سرزمينتان تا چه امر كنيد | يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ | 7:110 |
که مامور است، شما را از این زمینتان بیرون کند، فکر کنید و بگوئید چه باید بکنیم (باید دانست که این فرعون رامسس و یا منفتاح و یا توتموزيسِ سوم نیست، بلکه آخرین پادشاه از سلسله هیکسس های مصر است که نامش آآکنن رع و اپوفیس و آپوپی سوم، در تاریخ جدید مصر است و این سلسله خارجیانِ غير مصری بودند که از سرحدات شمالی مصر، بواسطه اینکه مصریان به راهنمائیهای یوسف در مصر گوش ندادند و به خورشید پرستی خود ادامه دادند، هجوم آوردند و به طرزی که مورد تعجب بزرگان و هم مورخین مصری بوده، قسمت شمالی مصر را اشغال کردند و با قدرت ستمکارانه نظامی و سیاسی بر مصر شمالی حکومت نمودند و آنان چنان قدرت و نفوذ رعب آوری داشتند که وقتی یکی از پادشاهان ملی مصر که در مصر جنوبی حکومت میکرد و تحت استعمار مصر شمالی بود، تصمیم میگیرد به شمال قشون کشی نماید و با این خارجیان بجنگد، فردا صبح کشته او را در خوابگاهش می یابند و چنین قدرتی را خالق عالم بوسیله موسی از بین برد و باعث شد که پادشاه ملی مصرِ جنوب بدون جنگ و خونریزی تمام مصر شمالی را بگیرد و سلسله هجدهم مصر پدید آید، چون فرعون چنین وضعی را داشت، برای تحریک اطرافیان خود به موسی و هارون لکه سیاسی فوق را چسباند تا مشاوران او برای رفع خطر سیاسی فوق که گریبان خودشان را هم میگرفت، اقدامی جدی کنند) (۱۱۰) | ||
گفتند بگذار او و برادرش را و بفرست در شهرها گردآورندگان | قَالُواْ أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدَآئِنِ حَاشِرِينَ | 7:111 |
لذا آنان پس از مشورت با یکدیگر به فرعون گفتند، کار موسی و برادرش هارون را به بعد موکول کن و در شهرها بفرست (۱۱۱) | ||
تا آرندت به هر جادوگرى دانا | يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ | 7:112 |
تا هر جادوگرِ دانائی را جمع کنند و به پایتخت بیاورند (۱۱۲) | ||
و بر فرعون درآمدند جادوگران گفتند همانا ما را است پاداشى اگر شديم پيروزمندان | وَ جَاء السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالْواْ إِنَّ لَنَا لأَجْرًا إِن كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ | 7:113 |
چون جادوگران نزد فرعون آمدند گفتند، اگر ما بر موسی و هارون غالب شدیم، چه مزدی به ما میدهید؟ (۱۱۳) | ||
گفت آرى و همانا شمائيد از مقربان | قَالَ نَعَمْ وَ إَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ | 7:114 |
فرعون گفت، شما از مقربان من خواهید شد (۱۱4) | ||
گفتند اى موسى يا تو افكن و يا ما باشيم افكنندگان | قَالُواْ يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ | 7:115 |
آنان به موسی گفتند، آیا تو اول عصای جادوگری خود را میاندازی، یا ما بیاندازیم (۱۱۵) | ||
گفت بيفكنيد پس گاهى كه افكندند افسون نمودند ديدگان مردم را و بترساندندشان و آوردند جادويىگران | قَالَ أَلْقُوْاْ فَلَمَّا أَلْقَوْاْ سَحَرُواْ أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جَاءوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ | 7:116 |
موسی گفت، شما بیاندازید، آنان وقتی افکندند، در چشمان مردم جادو کردند (در اینجا قانون جادوگری که عوضی دیدن چشم در اثر تلقین و تردستی جادوگر است با یکی دو جمله معلوم میگردد) و در دل ایشان ترس افکندند و جادوئی بزرگ انجام دادند (۱۱6) | ||
و وحى نموديم به موسى كه بيفكن عصاى خويش را ناگهان فروبرد آنچه را دروغ آورند | وَ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ | 7:117 |
و ما به موسی وحی کردیم که عصای خودت را بیافکن (در سوره طه، در این مورد گفته شده که موسی وقتی جادوی آنان را دید که با ریسمانها و عصاهای خود مارهائی متحرک نشان دادند، در دل ترسید که مبادا مال او شبیه به مال آنان جلوه کند. خالق عالم به او وحی کرد که نترس، زیرا تو برتر از آنان خواهی بود، زیرا ماری که از عصای تو بوجود می آید، ماری حقیقی است که تمام ساخته های آنها را میخورد) پس مار تو، ساخته های دروغ آنها را به سرعت خواهد بلعيد (۱۱۷) | ||
پس بيامد حقّ و باطل شد آنچه بودند مىكردند | فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ | 7:118 |
به این طریق، آن حادثه حقیقی واقع شد و آنچه را آنان کرده بودند، باطل نمود (۱۱۸) | ||
پس شكست خوردند در آن هنگام و بازگشتند سرافكندگان | فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَ انقَلَبُواْ صَاغِرِينَ | 7:119 |
و در آنجا فرعونيان مغلوب و سرافکنده شدند (119) | ||
و بيفتادند جادوگران سجده كنندگان | وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ | 7:120 |
و جادوگران به سجده افتادند (۱۲۰) | ||
گفتند ايمان آورديم به پروردگار جهانيان | قَالُواْ آمَنَّا بِرِبِّ الْعَالَمِينَ | 7:121 |
و گفتند به پروردگار جهانیان (۱۲۱) | ||
پروردگار موسى و هارون | رَبِّ مُوسَى وَ هَارُونَ | 7:122 |
که پرورنده موسی و هارون است، ایمان آوردیم (در سوره طه در این مورد نوشته شده که پس از برخورد موسی و هارون با جادوگران، در یک روزِ تعطیل و جشن عمومی که همه مردم برای تماشای جادوگریهای اینها، به محل مخصوص آمده بودند، موسی ابتدا جادوگران را به پیغمبری خود تبلیغ نمود و گفت که عصای من بوسیله خالق عالم ماری خطرناک میشود و سخن موسی کم و بیش در جادوگران شک انداخت، که مبادا حقیقتا موسی پیغمبر الله باشد، لذا میان جادوگران گفتگو برخاست و بعضی میخواستند که جادوگری خود را نشان ندهند و لذا مامورین فرعون آنها را تقویت کردند و چنان وانمود نمودند، که حتما موسی جادوگر است و با برادرش میخواهد به نفع حکومت دیگری، حکومت ما را بر اندازد و آشوب در مملکت به پا کند و لذا جادوگران حاضر شدند که در مقابل موسی خود نمائی نمایند) (۱۲۲) | ||
گفت فرعون آيا ايمان آورديد بدو پيش از آنكه اذنتان دهم همانا آن نيرنگى است كه شما در شهر باختيد تا برون رانيد از آن مردمش را زود است بدانيد | قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنتُم بِهِ قَبْلَ أَن آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَـذَا لَمَكْرٌ مَّكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُواْ مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ | 7:123 |
فرعون به جادوگران گفت، چرا پیش از اجازه من به موسی ایمان آوردید، این میرساند که شما نیز همدستان موسی هستید، که در این شهر نیرنگی زده اید تا به کمک هم، زمامداران آنرا که حکومت حق آنهاست، بیرون برانید (تهمت سیاسی به جادوگران زد) پس خواهید دانست شما را چه میکنم (۱۲۳) | ||
همانا سخت ببرّم دستها و پاهاى شما را از برابر سپس به دارتان كشم همگى | لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ | 7:124 |
و من حتماً، هر یک از شما را، چپ و راست، یک دست و یک پا قطع میکنم و تمامتان را به صلیب می کشم (۱۲4) | ||
گفتند همانا مائيم بسوى پروردگار خود بازگشتكنان | قَالُواْ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ | 7:125 |
آنان گفتند ترسی نداریم، زیرا ما بسوی پروردگار خود متوجه شده ایم (۱۲۵) | ||
و كين نورزى با ما جز بدانكه ايمان آورديم به آيتهاى پروردگار ما گاهى كه بيامدند ما را پروردگارا بريز بر ما شكيبايى را و درياب ما را مسلمانان | وَ مَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَ تَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ | 7:126 |
و تو نیز عیبی ندارد، به جرم اینکه به مطالبِ مستدلِ پروردگارِ خود ایمان آورده ایم، از ما انتقام بگیری و آنان از پروردگار خود خواستند، بر ایشان صبر و تحمل اندازد و ایشان را مسلمان بمیراند (مسلم و مسلمان یعنی تسلیم دستورات دینی الله شونده و این عبارات میرساند که فرعون جادوگران را کشت) (۱۲6) | ||
و گفتند تودهاى از قوم فرعون آيا مىگذارى موسى و قومش را تا فساد كنند در زمين و بگذاردت تو و خدايانت را گفت بزودى بكشيم فرزندان ايشان را و بگذاريم زنانشان را و همانا مائيم بر فراز ايشان نيرومندان | وَ قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَ تَذَرُ مُوسَى وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَ نَسْتَحْيِـي نِسَاءهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ | 7:127 |
و بزرگانی از قوم فرعون گفتند، آیا موسی و قومش را رها میکنی که در زمین آشوب به پا کنند و تو و خدایان تو را رها نمایند، فرعون به ایشان قول داد که پسران ایشان را خواهیم کشت و زنان ایشان را زنده میگذاریم و ما بر ایشان تواناتریم (از این جملات پیداست که فرعون پس از این حادثه با موسی و هارون به ملایمت رفتار کرد و از روی سیاست، انجامِ تقاضاهای موسی را به بعد موکول نمود و ایشان را آزاد گذارد، تا هر کار میخواهند بکنند و لذا آن دو به دستور خالق عالم، به جمع کردن طرفداران خود که بیشترشان از بنی اسرائیل بودند و دیگران کمتر به او میگرویدند، پرداخت و برای ایشان بر طبق آیه ۸۷ از سوره یونس، نماز خانه و محل اجتماع قرار داد و همین باعث شد، آنانکه تبلیغات موسی و طرفدارانش را بر ضرر نفوذ و حکومت خود میدیدند، فرعون را وادار کنند جلوی آزادی موسی و طرفدارانش را بگیرد و این تحریک کنندگان یکی هامان وزیر فرعون و رئیس کل مذهبی مذهبِ خورشید پرستی آمون بود که مذهب موسی بر خلاف او پیش میرفت و وزیر دیگر فرعون، قارون بود که رئیس بنی اسرائیل در دربار فرعون بود و کوشش میکرد، بنی اسرائیل را به نفع حکومت فرعون به کار وا دارد و از آشوبهای ایشان جلوگیری نماید و لذا می بینیم که در آیه ۲۳ و ۲4 از سوره مؤمن، خالق عالم فرموده که ما موسی را بسوی فرعون وهامان و قارون فرستادیم) (۱۲۷) | ||
گفت موسى به قوم خود كمك جوييد از خدا و شكيبا شويد همانا زمين از آن خدا است ارث دهدش به هر كه از بندگان خود كه خواهد و پايان است براى پرهيزكاران | قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِالله وَ اصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ | 7:128 |
موسی برای قوم خودش گفت که از الله یاری بخواهید و در رنجهائی که می بینید صبور باشید و بدانید که حکومت زمین در اختيار الله است و او آنرا بهر کس بخواهد از پس دیگران به ارث میدهد و عاقبت کار به نفع پرهیزکاران خواهد بود (۱۲۸) | ||
گفتند آزرده شديم پيش از آنكه بيايى ما را و پس از آنكه بيامدى ما را گفت اميد است پروردگار شما نابود كند دشمن شما را و جانشينان سازد در زمين تا بنگرد چگونه مىكنيد | قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَ مِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ | 7:129 |
بنی اسرائیل به موسی گفتند، هم پیش از اینکه تو برای ما بیائی، ما را اذیت میکردند و هم حالا، بعد از اینکه تو برای ما آمده ای، موسی جواب داد، منتظر باشید تا پروردگار شما، دشمن شما را هلاک کند و شما را در زمین به حکومت رساند (در زمین فلسطين) تا ببیند، شما در زمین چه میکنید (از این مطالب پیداست که فرعون یا فرعونهای قبل برای خطری که بواسطه زیاد شدن اولادان بنی اسرائیل در مصر حس میکردند و هم بواسطه اینکه اینان عقاید مذهبی دیگری داشتند و نیز بواسطه شهرت پیشگوئی حضرت ابراهیم و یوسف که منتظر بودند، یک پیغمبری بیاید و آنان را از زیر دستی مصریان خلاص کند و اینکه زمان این قیام را هم میدانستند که چه وقت است، دستور داده بودند پسران بنی اسرائیل را به بهانه هائی بکشند، تا مردان قیام کننده آنان کم باشد و از زنان ایشان به عنوان کارگر در خانه ها استفاده نمایند و حالا پس از آمدن موسی نیز بنی اسرائیل به چنین خطری دچار شدند) (۱۲۹) | ||
و هر آينه بگرفتيم خاندان فرعون را به قحطى و كاهشى از ميوهها شايد يادآور شوند | وَ لَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَونَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِّن الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ | 7:130 |
و طرفداران فرعون را دچار قحطی ها و کمی میوه ها کردیم، شاید متوجه راستی دین موسی شوند (۱۳۰) | ||
پس گاهى كه بيامدشان خوشى گفتند از آنِ ما است اين و اگر مىرسيدشان بدى شوم مىگرفتند موسى را و آنان را كه با وى بودند همانا شومى ايشان نزد خدا است ليكن بيشترشان نمىدانند | فَإِذَا جَاءتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَـذِهِ وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُواْ بِمُوسَى وَ مَن مَّعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ الله وَ لَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ | 7:131 |
ولی هر زمان برای ایشان پیش آمدِ خوبی بود میگفتند، برای خوبی ما، این بما رسیده و زمانی که دچار بدی میشدند میگفتند، از وجود موسی و طرفداران اوست، در صورتیکه هر چه برای هر کس پیش میآید، آن مصلحتی است که در نقشه خلقت، نزد الله هست، ولی بیشتر مردم آنرا نمیدانند (۱۳1) | ||
و گفتند هر چند بيارى ما را آيتى كه ما را بدان افسون كنى نباشيم به تو ايمانآرندگان | وَ قَالُواْ مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِن آيَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ | 7:132 |
و به موسی گفتند هر معجزای بیاوری تا بوسیله آنها ما را جادو نمائی، ما بتو ایمان نخواهیم آورد (۱۳۲) | ||
پس فرستاديم بر ايشان طوفان و ملخ و شپشه و غوك و خون را آيتهايى جدا جدا پس كبر ورزيدند و شدند قومى گنهكاران | فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَ الْجَرَادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفَادِعَ وَ الدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَ كَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ | 7:133 |
پس ما بر ایشان، آن طوفان و آن ملخها و آن غبار (قُمَل) و آن قورباغه و آن خون را بصورت معجزه هائی جدا جدا و واضح فرستادیم (باید دانست که لفظ طوفان را در عربی هم به مرگ های مانند وبا و طاعون می گویند و هم به تگرگ و بارانِ سیل آسا و نیز لفظ قمل در لغت عرب با توجه به باب ۷ و ۸ و ۹ از کتاب دوم تورات به معنای غبار است که شامل دو معجزه موسی، از غبار میشو،د یکی پیدایش پشه های موذی، دوم دملهائی پر سوزش در انسانها و بهایم که جمع این معجزات با مار شدن عصا و سفید شدنِ دست موسی، ۹ معجزه میشود و یک دلیل بر تحریف تورات این است که درباره این معجزات ذکر شده که هر کاری موسی با عصای خود کرد، مثلا اگر آبهای فرعونيان را بدل به خون نمود، تا آنان از طعم و رنگ بد آن تشنه ماندند، جادوگران نیز همانکار را کردند و دل فرعون برای قبول پیغمبری موسی سخت شد، این مطلب باور نکردنی از جادوگران میرساند که در اختلاف میان قرآن با تورات مطالب قرآن مصحح تورات است) پس آنان تکبر نشان دادند و قوم گناهکاری شدند (۱۳۳) | ||
و هنگامى كه افتاد بر ايشان چرك گفتند اى موسى بخوان براى ما پروردگار خويش را بدانچه به نزد تو سپرده است كه اگر بردارى از ما چرك را هر آينه ايمان آريم به تو و با تو فرستيم بنى اسرائيل را | وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُواْ يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَآئِيلَ | 7:134 |
و هر زمان یکی از این عذابها بر ایشان واقع شد، گفتند، موسی پروردگار خودت را بخوان تا بر طبق عهدی که با تو دارد، این عذاب را از ما بر دارد، تا ما به او ایمان آوریم و با تو بنی اسرائیل را بفرستیم، ببری (۱۳4) | ||
و هنگامى كه برداشتيم از ايشان چرك را تا سرآمدى كه ايشانند بدان رسنده ناگهان ايشانند پيمانشكنان | فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ | 7:135 |
وقتی ما از ایشان آن عذاب را بر میداشتیم و مدتی برای انجام تعهد ایشان تعیین مینمودیم، آنان عهد شکنی میکردند (۱۳۵) | ||
پس كين كشيديم از ايشان و غرقشان نموديم در دريا بدانچه تكذيب كردند آيتهاى ما را و بودند از آنها غفلتكنان | فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ كَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ | 7:136 |
پس ما نیز از ایشان انتقام گرفتیم و آنان را در آن دریا غرق کردیم (این دریا قسمت دنباله شمال خليج سوئز یا به عبارت دیگر، دریاچه تمساح بود که در آن زمان، بخليج سوئز اتصال داشت) زیرا آنان، انکار مطالب مستدل ما را نمودند و از پیغامهای ما غفلت کردند (۱۳6) | ||
و ارث داديم به گروهى كه ناتوان شمرده مىشدند خاورها و باخترهاى زمين را كه در آنها بركت نهاديم و انجام گرفت سخن پروردگارت نكوى بر بنى اسرائيل بدانچه شكيبا شدند و واژگون ساختيم آنچه را مىساختند فرعون و قومش و آنچه مىافراشتند | وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَآئِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَ دَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ مَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ | 7:137 |
و پس از غرقِ فرعونيان، قوم بنی اسرائیل را که در مصر ناتوانش میشمردند، وارثِ شهرهای شرقی و غربی زمینی کردیم که برکتها در آن نهاده بودیم (یعنی زمین کنعان و فلسطین پس از چهل سال بعد از غرق شدن فرعونیان) و بدان، آن مژده پیروزی که پروردگار تو بر بنی اسرائیل گفته بود، بواسطه صبری که تحمل نمودند، تمام و کمال انجام شد (این مژده در ابتدا در باب پانزدهم از سفر پیدایش از کتاب تورات این بود، که الله به ابراهیم گفت پس از چهار صد سال دیگر، پشتِ چهارم ذریت تو، از زمینی که از آن ایشان نباشد، پس از دورانی بندگی و مظلومیت با اموال بسیار بیرون خواهند آمد و به کنعان که محل اولیه پدران ایشان باشد، خواهند رفت و حاکم بر آن خواهند شد و باید دانست که مطالبی که در این زمینه در تورات فعلی است با موهوماتی باور نکردنی بوسیله راويان يهود مخلوط شده که در قرآن تصحيح گردیده است) و آنچه را فرعون و طرفدارانش کرده بودند و یا بصورت ساختمان بر افراشته بودند همه را خراب کردیم (اینها چون غاصبینی بودند که بر مصر شمالی مسلط شده بودند، پس از غرق شدنشان بوسیله معجزه موسی، پادشاه مصر جنوبی بدون برخوردی، مصر شمالی را متصرف میشود و آهموزیس پادشاهی بوده که پس از تصرفِ مصرِ شمالی، تمام آثار فرعون غرق شده و سلفِ خارجی او را خراب و نابود می نماید و بعلاوه اصلاحاتی که موسی از نظر دینی آنرا تبلیغ میکرد، باعث شد که پادشاهان آینده مصر مجبور شوند به یک اصلاح مذهبی که نزدیک به خداپرستی موسی بود، دست بزنند و این اصلاحات مذهبی آختاتونی است که در تاريخ مصر ذکر شده و خلاف مذهب آمونی یعنی خورشید پرستی قبل بوده که رئیسش هامان بود) (۱۳۷) | ||
138 وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَآئِيلَ الْبَحْرَ | ||
و گذرانديم بنى اسرائيل را از دريا تا رسيدند به قومى كه گرد مىآمدند بر بتانى از آن خود گفتند اى موسى قرار ده براى ما خدايى چنان كه براى اينان است خدايانى گفت هر آينه شمائيد گروهى نادانان | وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَآئِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَـهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ | 7:138 |
و وقتی بنی اسرائیل را از آن دریا گذراندیم، آنان بر قومی آمدند، که ملازمت بتهائی را که داشتند، میکردند به موسی گفتند، همانطور که آنان خدایانی دارند (خدا به معنای خالق نیست، بلکه به معنای صاحب اختیار مذهبی است، مانند آنچه که تمام مذاهب منحرف بنام قطب و غوث و اولیاء و مظهر خدا و قدمگاه و غیره بدست خود می سازند و تعظیم و طواف میکنند و روایات منسوب به آنها را مقابل کتاب های الله بکار می بندند) تو نیز برای ما خدائی قرار ده (این تقاضای بنی اسرائیل از موسی روی این اصل بود که بشرِ غیرِ تربیت شده صحیح دینی، علاقه زیادی به زرق و برق های تشریفاتی دینی دارد و سوء استفاده چیان مذهبی حس میکنند که با بر پا کردن اینگونه زرق و برق ها خوب میتوانند، عوام الناس را بسوی ایمانهای غلطی بکشانند که نتیجه اش پر شدن جیب آنها باشد) موسی پاسخ داد که شما حقیقتا قومی جاهل هستید (۱۳۸) | ||
همانا اينان تباه است آنچه در آن اندرند و باطل است آنچه مىكنند | إِنَّ هَـؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَ بَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ | 7:139 |
و این قوم برای همین بت پرستی هاشان، فاسدند و برای همین چیزهاست که کارهای ایشان باطل است (۱۳۹) | ||
گفت آيا جز خدا براى شما خدايى جويم و او برترى داده است شما را بر جهانيان | قَالَ أَ غَيْرَ الله أَبْغِيكُمْ إِلَـهًا وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ | 7:140 |
و آیا الله که شما را بر تمام مردم برتر کرده، از من میخواهید، غير از او، خدای دیگری برای شما پیدا کنم؟ (140) | ||
و هنگامى كه نجات داديم شما را از خاندان فرعون كه روا مىداشتند بر شما عذاب زشت را به سختى مىكشتند فرزندان شما را و مىگذاشتند زنان شما را و در اين بود بلائى از پروردگار شما گران | وَ إِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَ فِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ | 7:141 |
و الله به شما می گوید، آن زمان را بیاد آورید که ما شما را از فرعونيان نجات دادیم، فرعونیانی که شما را به بدترین عذابها دچار میکردند، پسران شما را میکشتند و زنان شما را زنده میگذاشتند و این سخن شما و آن بلاها میرسانند که شما مورد یک آزمایش بزرگی، از پروردگار خود میباشید (این قوم که بنی اسرائیل اول بار به آنها برخورد کردند، بر طبق آنچه در باب هفدهم از سفر خروج از کتاب تورات نوشته شده قوم عمالیق بودند که به محض دیدن بنی اسرائیل در مجاور شهر خود با بنی اسرائیل جنگ کردند و از بنی اسرائیل شکست خوردند) (141) | ||
142 وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً | ||
و وعده نهاديم با موسى سى شب و تكميل آن كرديم به ده تا تا تمام شد ميعاد پروردگار او چهل شب و گفت موسى به برادرش هارون جانشينم باش در قومم و اصلاح كن و پيروى مكن از راه فسادكاران | وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ | 7:142 |
و ما سی شب، موسی را به وعده گاه خود خواندیم و آن سی شب را، با ده شبِ دیگر کامل کردیم، پس موسی میقات پروردگارش را به چهل شب تمام کرد و موسی به برادرش هارون گفته بود، تو در میان قوم من در این غیبت من، جانشین من باش و راه اصلاح پیش گیر و دنبال راه فساد کاران مرو (این سی شب، سی شبانه روز بود که خالق عالم برای اینکه موسی را تربیت کند و از غروری که داشت بیاندازد و او را متوجه کند که پیغمبری او یک ماموریت است و ماموریت هیچ پیغمبری دلیل برتری کامل او از دیگر مردم روی زمین نیست، خالق عالم بر طبق آیات ۸۳ تا ۸6 از سوره طه (وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَىٰ ﴿٨٣﴾ قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَىٰ أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ ﴿٨٤﴾ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ﴿٨5﴾ فَرَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا ۚ أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي ﴿٨٦﴾) و آیات 6۰ تا ۸۲ از سوره کهف، موسی را گفت که با هفتاد نفر از مشایخ بنی اسرائیل و همچنین نوکرش يوشع به کوه سینا که راههای کوهستانی پر پیچ و خمی داشت، بیاید و این کوه یک طرفش مشرف به صحرای سینا و طرف دیگرش مشرف به دو خليج سوئز است، موسی در هنگام بالا آمدن از کوه سینا، روی غرور ریاست، خود را از هفتاد مشایخ جلو انداخت، بطوری که خیلی جلو افتاده بود، خالق عالم به او گفت: چرا خود را جلو انداختی، او بجای اینکه عذر بخواهد، چاپلوسی کرد و گفت، برای اینکه به تو زیادتر علاقه داشتم، خالق عالم به او گفت، حال که چنین است کاری می کنم که تمام زحماتت به هدر رود و بنی اسرائیل گوساله پرست خواهند شد و انجام این تهدید باعث شد اولاً، همراهان موسی به غير از يوشع موسی را در کوه گم کردند و مجبور شدند، باز گردند و همین زمینه ای بود که وقتی دیدند موسی پس از سی شبانه روز باز نگشت، تصور کردند موسی در کوه مرده است، ثانيا خالق عالم در نبود آن هفتاد نفر، موسی را همانطور که از پیش میخواست به یک مسافرت آموزنده به طرف مصر روانه نمود به این طریق که مامور شد با نوکرش يوشع از بالای کوه به طرف دریا سرازیر شود و در محل اتصال دو دریای سوئز و عقبه، هر زمان دید که ماهی پخته اش که نزد نوکرش يوشع بود، معجزه آسا به دریا افتاد و در دریا روان شد، آنجا مردی را خواهد دید و باید همراه او برود و از او اطلاعاتی کسب کند. موسی اولا فراموشش شد که کاملاً مواظب ماهی و مکان موعود برای دیدن آن مرد باشد. لذا چون گرسنه شد، بیاد ماهی افتاد، در حالی که چند دقیقه پیش ماهی از نزد یوشع به دریا افتاده بود و رفته بود، لذا پس از تذکر یوشع مجبور شد دوباره برگردد و در محل افتادن ماهی که نزدیک صخره ای بود آن مرد را ببیند، ثانیا از بیان حوادث بعد در قرآن پیداست که در اینجا موسی به یوشع میگوید که باز گردد و خود را به قوم بنی اسرائیل رساند، تا موسی به تنهائی با آن مرد برود، آن مرد میگوید، شرطِ همراهی با من این است که هر چه دیدی صبور باشی و اعتراض نکنی و بدان که عاقبت، من علت تمام آنچه را دیدی، برای تو شرح خواهم داد. موسی با اینکه قبول این شرط را میکند، چون در کشتی ای که با هم سوار شدند می بیند، آن مرد کشتی مردم را سوراخ کرد، اعتراض میکند، چرا میخواهی باعث غرق مردم درون کشتی شوی و این کاری زشت است، آن مرد می گوید، تو خود دار و صبور نیستی و لیاقت همراهی با من و تعليم گرفتن از من را نداری. موسی می گوید ببخشید فراموش کردم. آن مرد پس از پیاده شدن از کشتی با موسی و چند روز راهپیمائی پسرکی را می کشد، باز موسی می گوید، چرا بی جهت پسر بی گناهی را کشتی؟ آن مرد می گوید، نگفتم تو با من نمی توانی صبر کنی، موسی گفت اگر دیگر از کار تو پرسش کردم، حق داری مرا همراه نبری، پس از مدتی چون به شهری دیگر رسیدند، مردم آن شهر به این دو میهمان نوازی نکردند و با اینحال با شکم گرسنه آن مرد موسی را گفت: میخواهم این دیوار را که در شرف خراب شدن است، بر پا دارم و مشغول ساختن آن شد، موسی گفت، چرا اقلا مزدی از صاحبش نگرفتی، لذا آن مرد گفت، باید از هم جدا شویم و تو در امتحان رفوزه شدی و آدم فراموش کار و کم حوصله، لیاقتِ تعلیم های مشکل را ندارد و بدان که آن کشتی را معیوب کردم، تا پادشاهی که میخواست کشتیهای مردم را جمع کند، این کشتی را که معیوب است و مال فقیرهائی می باشد، نگیرد و آن پسرک پدر و مادر مؤمنی داشت و او باعث اذیت و بد نامی آنها میشد، الله میخواست او را با فرزند بهتری عوض کند و آن دیوار مال دو پسر یتیم بود که پدر نیکو کار آنها، گنجی در پای آن پنهان کرده بود، که اگر دیوار خراب میشد، آن گنج بدست مردم میافتاد و کسی که تو را به پیغمبری برگزیده خواست، آن دو پس از بزرگ شدن به گنج خود برسند و من این کار را به امر خودم نکردم، بلکه من نیز مانند تو ماموری از طرف پروردگار تو هستم. در اینجا موسی می فهمد که خالق عالم ماموران بسیار، چه مامورین بشری و چه مامورین غیبی، دارد و این ماموران نباید بخود ببالند و یکی نباید خود را در همه چیز برتر از دیگری بداند و خلاصه هر کس برای کاری ساخته شده، خورشید برای نور افشانی و ماه برای ماموریت دیگر و زمین برای کاری و ستارگان برای کار دیگر و هر یک از پیغمبران و یا دانشمندان و کاشفین برای کاری و ماموریتی هستند. البته این مسافرت موسی برنامه ای سی شبانه روزه موسی بود که لازم بود پس از بازگشت به کوه سینا، ده فرمان تورات را بگیرد و بیاورد، لیکن این در صورتی بود که موسی از مشایخ جلو نمی زد ولی حال باید ده روز اضافه شود و این ده روز چنین اضافه شد که موسی در ذهنش آمد که از الله بخواهد که خودش را به موسی نشان بدهد و خالق عالم به موسی گفت: قدرت من چنان زیاد است که اگر تماس رؤیتی با چیزی پیدا کنم، قدرت من او را نابود می کند و برای امتحان به موسی گفت، آن کوهی را که با تو، بسیار فاصله دارد نگاه کن، من حالت تجلّی و رؤیت مادی خودم را به آن کوه نمایان می کنم، اگر آن کوه دوام کرد، تو هم ممکن است خالق خودت را ببینی. آن کوه ناگهان به مانند یک انفجار اتمی متلاشی شد و موسی در اثر شدت آن انفجار افتاد و بیهوش شد و این ده روز تأخيرِ ماموریتِ موسی برای آن بود که او از این بیماری که خودش باعث آن شده بود، بهبودی یابد و ضمنا این تاخیر باعث شد که بنی اسرائیل تصور کردند، موسی از بین رفته و در میان آنان یک سوءاستفاده چی مذهبی شیطان صفت از اهل سامره که مردم آن گوساله و گاو می پرستیدند، پیدا شد تا بنی اسرائیل را با فوت و فنی که پیشوایان سوء استفاده چی مذهبی دارند و می توانند به مردم از طریق تلقین و یا قوه های مرموز دیگر معجزه هائی نشان بدهند، از جواهرات مردم گوساله ای ساخت که صدای گوساله میداد و خود متولی آن شده بود و به مردم با صدای گوساله، آنچه را در دل نیت میکردند، میگفت) (۱4۲) | ||
و آمد موسى به وعدهگاه ما و سخن گفت با او پروردگارش گفت پروردگارا مرا بنمايان كه بنگرم بسوى تو گفت هرگز نخواهى مرا ديد و ليكن بنگر بسوى كوه تا اگر آرام گرفت بر جاى خود بزودى مرا بينى پس گاهى كه تابيد پروردگار او به كوه گردانيدش هموار و بيفتاد موسى بيهوش و هنگامى كه به هوش آمد گفت منزّهى تو بازگشتم بسوى تو و منم نخستين ايمانآرندگان | وَ لَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ | 7:143 |
و وقتی موسی برای میقات ما آمد و پرورنده اش با او سخن گفت، موسی گفت: پروردگارا خود را چنان به من بنمایان تا به سوی تو بنگرم، پاسخ شنید، تو هرگز نمیتوانی مرا ببینی، بلکه بسوی آن کوه نظر افکن، اگر آن توانست به جای خود قرار گیرد، تو نیز مرا خواهی دید، پس چون پروردگارش حالتِ ظاهر کردن خود را نسبت به آن کوه نمایاند، آنرا متلاشی کرد و موسی چون برق زدگان بی هوش افتاد، پس چون به هوش آمد گفت، تو از چنین تصوری پاکی و من بسوی تو توبه کردم و اولین گرویده، به محال بودن دیدن تو با چشم دنیائی، هستم (چنانکه در آیه ۱۷۱ همین سوره بعداً خواهد آمد، و بر طبق باب بیستم از سفر خروج تورات، قبلاً از موسی بنی اسرائیل خواسته بودند، خالق عالم را با چشم ببینند و برای ایشان یک صحنه انفجار در کوه سینا پیش آمد و ترسیدند و عده ای مردند و موسی متوجه نشد که چه رابطه ای بین این تقاضای بنی اسرائیل با انفجار خطرناک کوه بود و لذا روی خود خواهی تصور کرد، چون مقرب درگاه الله است، اگر بطور خصوصی چنین تقاضائی را از الله کند، بر خلاف آنچه برای بنی اسرائیل پیش آمد، او الله را خواهد دید و پس از این حادثه فهمید که خیر، برای بنی اسرائیل نیز این حادثه یک جواب علمی از جانب الله بوده تا عملا بفهمند، چشم و جسم در مقابل قدرت اصلی الله دوام ندارد و قدرت او باعث انفجار میشود. در این مورد در تفسیر آیه ۱۷۱ مطالب علمی بسیار جالبی که راهنمای علمای مربوطه است از قرآن و تورات خواهد آمد. در اینجا باید تذکر دهم که این آیات دلیل بر آن است که در آخرت چون چشم و بدن انسان از جنس زمین آخرت است که با قدرت مرکزی الله تماس دارد، چشمِ انسانهای مطیع الله، خالق عالم را در روز قیامت که در آیات قرآنی و تورات و انجیل روز ملاقات الله معرفی شده ،خواهد دید و غیر مطيعان، چشمشان برای دیدن الله و نورش که به مانند ماه درخشان یا ابری کهکشان وار مشاهده میشود، کور خواهد بود) (143) | ||
گفت اى موسى همانا برگزيدمت بر مردم به پيامهاى خود و به سخن خود پس برگير آنچه را به تو دادم و باش از شكرگزاران | قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاَتِي وَ بِكَلاَمِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَ كُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ | 7:144 |
پروردگارش گفت، ای موسی، من تو را بر مردم، برای رساندن پیغامهایم، بصورت سخنی که از من میشنوی، برگزیده ام، پس آنچه را به تو دادم بگیر و شکر گزار من باش (به او لوحه هائی نازک از سنگ داده شد که با قدرتی مخصوص از الله آن سنگها تراشیده شده بودند و در مقابل چشم موسی، آنچه از تورات لازم بود در آنها حک شده بود) (144) | ||
و نوشتيم برايش در الواح از هر چيزى اندرز و تفصيلى براى همه چيز پس برگير آن را به نيرو و بفرماى قومت را تا گيرند بهترين آن را بزودى بنمايانم شما را خانه فاسقان | وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ | 7:145 |
و در آن الواح برای او از هر چیزی، پندی و توضیحی برای هر چیز نوشتیم و به موسی گفتیم، آنها را محکم بگیر و به قوم خودت بگو، که قسمتهای مهم آن را بهتر بگیرند و به ایشان بگو، پروردگارم می گوید، بزودی خانه اصلی نافرمانان را به شما نشان خواهم داد (یعنی پس از مرگ خواهند دید که چه مکان بدی خواهند داشت) (۱4۵) | ||
بزودى بازگردانم از آيتهاى خود آنان را كه تكبّر كنند در زمين به ناحقّ و اگر بينند هر آيتى ايمان نيارند بدان و اگر بينند راه رهبرى را نگيرندش راه و اگر بينند راه گمراهى را گيرندش راه اين بدان است كه تكذيب كردند آيتهاى ما را و بودند از آنها غافلان | سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَ إِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَ إِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ كَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ | 7:146 |
و ای موسی بدان که هر کس در زمین به ناحق خود را بزرگ شمارد، من او را از مطالب مستدل خود بر می گردانم، بطوری که هر نوع دلیلی ببیند، بدان ایمان نخواهد آورد و چون راه راست را ببیند، آن را، راه خود نمیگیرد، ولی راه ضررها را چون ديد، آن را برای خود انتخاب می کند، زیرا دلایل مستدل ما را انکار کرده و از آن غافل شده است (146) | ||
و آنان كه تكذيب كردند به آيتهاى ما و رسيدن آخرت تباه شده است اعمال ايشان آيا پاداش داده مىشوند جز آنچه را بودند مىكردند | وَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ لِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ | 7:147 |
آری کسانی که دلايل مستدل ما را انکار کردند و ملاقات ما را در آخرت نپذیرفتند، اعمال ایشان فاسد می گردد و آیا در این صورت، پاداشی غیر آنچه کرده بودند، خواهند دید؟ (۱4۷) | ||
148 وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ | ||
و برگرفتند قوم موسى پس از او از زيور خود گوسالهاى را كالبدى كه او راست بانگى آيا نديدند كه سخن نگويد با ايشان و نه رهبريشان كند به راهى برگرفتندش و بودند ستمگران | وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَ لاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَ كَانُواْ ظَالِمِينَ | 7:148 |
قوم موسی در نبود او، از زیور آلات خود مجسمه گوساله ای را برای خود پسندیدند، که فقط برایش صدائی چون صدای گاو بود، چرا دقت نکردند که آن، نه با ایشان سخن می گوید و نه راهی به ایشان نشان می دهد، آری آن را برای خود گرفتند و ستمکار بودند (بر طبق آیات 86 تا ۹۷ از سوره طه، شخصی در میان بنی اسرائیل بود که خالق عالم او را در قرآن سامری می نامد و بنظر می آید که این شخص نامش هارون بوده که در کتاب تحریف شده ی تورات این هارون با هارون برادر موسی اشتباه شده و علت اینکه این هارون، در قرآن به نام سامری نامیده شده، از این رو است که بر طبق شماره 48 از باب هشتم از انجيل يوحنا، یهودیان کسانی را که دیو داشتند، یعنی با جن مربوط بودند و از این طریق سحر و جادو میکردند، سامری میگفتند و لذا در سوره طه می بینیم که گفته شده وقتی موسی سامری را محاکمه کرد، که چگونه چنین کردی؟ او پاسخ میدهد، من چیزی در غیب دیدم که دیگران ندیدند و من یک مامور غیبی دیدم و در دل من افتاد که اگر مشتی خاک از جای پای این مامور بر دارم و درون یک گوساله ریخته شده از طلا و نقره بریزم، از دهان او صدای گاو بیرون می آید و من می توانم مانند کاهنان، که بنام بتهای مصریان در مصر معجزه نشان میدادند، معجزه نشان دهم، به اینطور که از طریق رابطه ای با جن به خیالات و تقاضاهای مردم از گوساله پی می بردم و در آنزمان بوسیله جنّ صدائی از گوساله شنیده می شد و من از قول گوساله، مانند فال گیران، به تقاضا کننده ی فریب خور، امید می دادم) (148) | ||
و هنگامى كه افتاد در دست ايشان و ديدند كه گمراه شدند گفتند اگر رحم نكند بر ما پروردگار ما و نيامرزد ما را همانا باشيم از زيانكاران | وَ لَمَّا سُقِطَ فَي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْاْ أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَ يَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ | 7:149 |
هنگامیکه گوساله در دستِ خودشان به دستور موسی سرنگون شد (در آیه 96 از سوره طه ذکر شده که موسی دستور داد آن را با سوهان، چون خاک کردند و خاک آن را در دریا یا رود خانه ای که آن نزدیکی بود پاشیدند) و با چشم خود دیدند که گمراه شده اند، گفتند، اگر پروردگار ما به ما رحم نکند و گناه ما را نبخشد، از زیان دیدگان خواهیم بود (149) | ||
و هنگامى كه برگشت موسى بسوى قوم خود خشمگين اسفناك گفت چه زشت است آنچه جانشينم ساختيد پس از من آيا شتاب گرفتيد امر پروردگار خود را و افكند الواح را و بگرفت سر برادر خويش را كشيدش بسوى خود گفت اى فرزند مادر قومم ناتوانم گرفتند و نزديك شد بكشندم پس شادكام نگردان به من دشمنان را و نگردانم با گروه ستمكاران | وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الألْوَاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَ لاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ | 7:150 |
همچنین موسی وقتی قبل از آنچه گفته شد، بسوی قومش از کوه بازگشت و از دیدن گوساله پرستی آنان خشمگین شد به هارون و بزرگان دیگر بنی اسرائیل گفت، چه بد جانشینی در نبودن من برای من بودید، آیا خواستید هر چه زودتر فرمان عذابِ پروردگار خود را ببینید و موسی آن لوحه های سنگی تورات را بیافکند و موی سر برادرش هارون را گرفت و بسوی خود می کشید، هارون گفت، ای پسر مادرم، این قوم بنی اسرائیل مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند و حالا تو نباید دشمنان دین را نسبت به من خوشحال کنی و نباید مرا در ردیف این قوم ستمکار بشماری (۱۵۰) | ||
گفت پروردگارا بيامرز براى من و برادرم و درآور ما را به رحمت خود و تويى مهربانترين مهربانان | قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لأَخِي وَ أَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ | 7:151 |
چون موسی غضبش فرو نشست، از پروردگارش خواست که او و برادرش را ببخشد و هر دو را داخل رحمتش کند و گفت، پروردگارا تو مهربانترینِ مهربانان می باشی (۱۵۱) | ||
همانا آنان كه برگرفتند گوساله را بزودى رسدشان خشمى از پروردگارشان و خواريى در زندگی دنيا و چنين كيفر دهيم به دروغ آوران | إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ | 7:152 |
پروردگارش به او وحی کرد، که گوساله پرستان در آینده، در دنیا به غضبی از پروردگارشان و ذلّتی دچار خواهند شد و اینگونه افترا زنندگان را چنین مجازات می کنیم (۱۵۲) | ||
و آنان كه بديها كردهاند پس توبه كردند از آن پس و ايمان آوردند همانا پروردگار تو است پس از آن آمرزنده مهربان | وَ الَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَ آمَنُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ | 7:153 |
و اگر کسانی اعمال بد کردند و از پس آن، توبه نمودند و ایمان صحیحی نشان دادند، پروردگار تو از پس چنین توبه و ایمانی نسبت به آنان، گناه بخش و مهربان خواهد بود (۱۵۳) | ||
و هنگامى كه فرونشست از موسى خشم بگرفت الواح را و در نسخه آنها هدايت و رحمتى است براى آنان كه از پروردگار خويشند هراسان | وَ لَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الأَلْوَاحَ وَ فِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ | 7:154 |
همچنین وقتی غضب موسی فرو نشست، آن لوحه های تورات را بر داشت و آنچه در آنها نوشته بود، راهنمائی و رحمتی بود برای کسانی که نسبت به پروردگار خود میترسند (از عبارات قرآن پیداست که بر خلاف آنچه در تورات تحریف شده نوشته شده، این لوحه های سنگی که از دو طرف به قدرت الله، مطالب تورات در آنها نوشته شده بود، اولا ممکن است از دو لوح بیشتر بوده و ثانیا موسی که آنها را انداخت نشکست و احتیاج به تجدید آن از جانب الله نبود) (۱۵4) | ||
155 وَ اخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً | ||
و برگزيد موسى قومش را هفتاد مرد براى وعدهگاه ما و هنگامى كه بگرفتشان لرزش گفت پروردگارا اگر مىخواستى نابود مىكردى ايشان را از قبل و مرا همینطور آيا ما را نابود كنى بدانچه بىخردان از ما كردند نيست اين جز فتنه تو گمراه كنى بدان هر كه را خواهى و هدايت كنى هر كه خواهى تويى سرپرست ما پس بيامرز ما را و رحم كن بر ما و تويى بهترين آمرزندگان | وَ اخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَ تَهْدِي مَن تَشَاء أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ | 7:155 |
و موسی از قوم خودش هفتاد مرد را برگزید تا برای میقات ما آیند (این برای آن بود که این هفتاد مرد که در میقات اول باز گشتند، در میقات دوم بیایند و آثار انفجار اتمی و رادیو اکتیویته انفجار قبلی کوه و آثاری که از قدرت الله در نوشتن لوحه های سنگی هم در موسی و هم در کوه گذاشته شده بود، ببینند) پس چون آن لرزش ایشان را بگرفت (این لرزش آثار رادیو اکتیویته و انرژی هائی بود که در سنگهای کوه بود و این هفتاد نفر را با موسی سخت بلرزانید) موسی گفت، پروردگارا چه خوب بود، پیش از این، اینان را کشته بودی و من را نیز می کشتی، آیا میخواهی بواسطه آنچه کم خردان ما کردند، ما را بکشی؟ (وقتی موسی بی اختیار این مطالب را گفت، متوجه سخن خطا آمیز خود شد و روی پشیمانی، مطالب بعد را گفت) این کارها جز آزمایشات تو چیز دیگری نیست و تو بوسیله این آزمایش ها، هر کس را بخواهی، گمراه میکنی و هر که را بخواهی، هدایت میکنی و تو اختیار دار ما هستی، پس گناهان ما را ببخش و به ما رحم کن و تو بهترین گناه بخشان میباشی (۱۵۵) | ||
و بنويس براى ما در اين دنيا نيكى و در آخرت نيكى همانا هدايت شديم بسوى تو گفت عذاب من رسانم بدان هر كه را خواهم و رحمتم فراگرفته است همه چيز را زود است بنويسمش براى آنان كه پرهيزكارى كنند و بدهند زکات را و آنان كه به آيتهاى ما ايمان آرند | وَ اكْتُبْ لَنَا فِي هَـذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَـا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَـاةَ وَ الَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ | 7:156 |
و برای ما در این دنیا و هم در آخرت، خوبی مقرر دار و ما به يقين بسوی تو راهنمائی شده ایم، به موسی وحی رسید که هر کس را من بخواهم ،عذابم را به او میرسانم و رحمت من همه چیز را گرفته است (یعنی اگر عده ای را عذاب کنم، همان عذاب نیز حسابی دارد و باعثِ رحمت من برای تمام جهان و هدف خلقت است و اختیار من ربطی به خیال و تقاضاهای تو ندارد) پس بدان که رحمت خود را شامل کسانی خواهیم کرد که پرهیز کاری میکنند و زکات مقرره را میدهند و بمطالب مستدل ما ایمان می آورند (تا اینجا داستان موسی در این سوره خاتمه می یابد و مطالب بعد برای تبلیغ مردم به دین اسلام است که خالق عالم به محمد میگوید تا به دیگران برساند) (۱۵6) | ||
157 الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ | ||
آنان كه پيروى كنند فرستاده پيمبر درس ناخواندهاى را كه مىيابندش نوشته نزد ايشان در توراة و انجيل امرشان كند به نيكى و نهيشان كند از بدى و حلال كند براى ايشان پاكها را و حرام كند بر ايشان پليدها را و بنهد از ايشان بارشان و آن زنجيرهايى را كه بر ايشان بوده است پس آنان كه ايمان بدو آوردند و ارجمندش داشتند و ياريش كردند و پيروى كردند روشنايى را كه با او فرستاده شده است آنانند رستگاران | الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَ الإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ | 7:157 |
کسانیکه از آن پیغام رسانِ نبوت کننده ی بیسوادی پیروی میکنند که اثبات راستی او را در نزد خود نوشته شده در تورات و انجیل می یابند و می بینند که او کارهای شایسته ای را به ایشان دستور میدهد و از هر کار بدی ایشان را باز میدارد و هر چیز مفیدی را برای ایشان حلال میکند و هر چیز ضرر داری را بر ایشان حرام مینماید و بارهای سنگینِ مذهبی را از دوش ایشان پائین میگذارد و زنجیرهای تقلیدی را که بر ایشان، پیچیده شده، از ایشان بر میدارد (مقلد یعنی کسی که به اختیار خود، قلاده و افسار بر گردن خود اندازد و آنرا بدست قلاده کش بدهد و این راهی است که تمام پیشوایان مذهبی غیر از اسلام، برای مریدان خود تبلیغ میکنند و متاسفانه مسلمانان نیز گرفتار آن شده اند و در این آیه خالق عالم فرموده، پیغمبر اسلام به مانند تمام پیغمبران دیگر، این قلاده ها را از گردن کسی که بخواهد به حقیقت ایمان آورد، بر میدارد و در دین هیچ چیز مضری نیست که نهی نشده باشد، مانند دخانیات و هیچ چیز مفیدی نیست که در اسلام حلال نباشد، مانند دنبلان و ماهی های بدون فلس که خوردن آن ضرر ندارد و باید دانست که دستور قرآن است به پیشوایان مذهبی که باید مانند آموزگار، مردم را به حقایق دین با دليل تعليم دهند، نه آنکه خود را صاحب اختیار مردم بدانند و بگویند، بدون چون و چرا از ما تقلید نمائید) پس کسانیکه پیغمبری او را پذیرفتند و او را گرامی داشتند و یاریش کردند و از نوری که همراه اوست و نازل شد (اشاره به قرآن مجید است که از مرکز قدرت خلقت، برای راهنمائی مردم فرود آمده) تبعیت نمودند، فقط اینگونه اشخاص رستگارند (باید دانست که این آیه مفصلِ قرآن اشاره به باب هجدهم و باب سیزدهم از سفر تثنیه تورات است که نوشته شده هر کس آمد و گفت من پیغمبر میباشم و باید به او ایمان آورید، یکی اینکه مردم را به اطاعت از الله و دستوراتش بخواند، نه آنکه بزرگداشت خود را اصل تبلیغ دین خود قرار دهد و خود را مظهر یا پسر یا معاون یا صاحب اختیار، از طرف الله بداند و صفت دیگر پیغمبرِ راست این است که پیشگوئیها کند و آن پیشگوئیها، همه راست آیند و مخصوصا در این دو باب قید شده که اگر کسی آمد و مردم را به بزرگی خود خواند و معجزاتی هم نشان داد، از او نپذیرید، بلکه او را بکشید، زیرا او حیله باز و دروغگو است و همچنین این آیه اشاره به مطالبی در باب ۱۳ و ۱۵ و ۱6 در انجيل يوحنا، درباره اینست که نوشته شده آنکس که بعد از عیسی می آید، تمام گفتنی های دینی را که عیسی نگفته، خواهد گفت و آنچه میگوید راست است و عیسی را از نسبتهای دروغی که به او خواهند داد، پاک جلوه خواهد داد و این صفات که در انجیل برای پیغمبر آینده ذکر شده، صفت احمدی میباشد که در پیغمبر اسلام به عالیترین وجه وجود داشته، با اینکه اسم پیغمبر اسلام محمد یعنی پسندیده بوده، اسم حقیقی پیغمبر اسلام یعنی صفت پیغمبر اسلام از نظر داشتن بهترین تعلیمات دینی، احمد است، زیرا احمد یعنی پسندیده تر و کسی که آثار پیغمبری او از هر پیغمبری بهتر است) (۱۵۷) | ||
بگو اى مردم منم فرستاده خدا بسوى شما همگى آن چنان خدايى كه وى را است پادشاهى آسمانها و زمين نيست خدايى جز او زنده كند و بميراند پس ايمان آريد به خدا و فرستاده او آن پيمبر درس ناخوانده كه ايمان مىآورد به خدا و سخنان او و پيرويش كنيد شايد هدايت يابيد | قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ الله إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِـي وَ يُمِيتُ فَآمِنُواْ بِالله وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِالله وَ كَلِمَاتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ | 7:158 |
بگو ای تمامی مردم، من پیغام آورِ الله بسوی تمامی شما میباشم، پیغام آور از جانب کسی که اختیار آسمانها و زمین بدست اوست و جز او خدائی نیست جز او صاحب اختیاری نیست و اوست که زنده میکند و میمیراند، پس به الله و پیغام آورش که آن نبوت کننده ی بیسوادی است که خودش نیز به الله و سخنان الله ایمان میآورد، ایمان آورید و از او پیروی کنید، شاید راه یافته شوید (۱۵۸) | ||
و از قوم موسى امّتى است كه هدايت كنند به حقّ و بدان دادگرى كنند | وَ مِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ | 7:159 |
و از قوم موسی، فقط گروهی مردم را به دینِ درست هدایت می کنند و همه چیز را با آن می سنجند (در هر دین حقی که آن به چند مذهب تقسیم می گردد، فقط گروهی که دسته ای قلیل اند و حق جو می باشند به حقیقتهای آن دین پی می برند و عمل می کنند و اینگونه یهودیان و مسیحیان در زمان پیغمبر اسلام، پس از برخورد با پیغمبر اسلام به سرعت مسلمان شدند و امروزه نیز اگر چنین نفراتی در دین یهود و مسیحی باشند، سر تسلیم به این مطالب قرآن فرو می آورند و مسلمانی راه یافته خود را معرفی میکنند) (۱۵۹) | ||
160 وَ قَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا | ||
و بخش كرديم آنان را دوازده سبط امّتهايى و وحى نموديم به موسى هنگامى كه آب از او خواستند قومش كه بنواز عصاى خويش را به سنگ پس برجهيد از آن دوازده چشمه دانستند هر مردمى آبشخور خود را و سايه افكنديم بر ايشان با ابر و فرود آورديم بر ايشان مَنّ و سَلوى بخوريد از پاكهاى آنچه به شما روزى داديم و ستم نكردند بر ما و ليكن بودند خويشتن را ستمكنندگان | وَ قَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَ أَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ | 7:160 |
ما بنی اسرائیل را به دوازده امت و نسل از یک پدر تقسیم کرده بودیم و لذا وقتی قوم موسی از موسی آب خواستند، به او گفتیم، عصای خودت را به آن سنگ بزن و از آن ناگهان دوازده چشمه جوشید، بطوریکه هر یک از دوازده خانواده فوق دانستند، از کدام چشمه آب بخورند و ما بر بنی اسرائیل آن ابر را، سایه افکن کردیم و آن من و آن سلوی را بر ایشان فرو باراندیم و گفتیم، تا پاکیزه هستند، از آنچه ما به شما روزی کردیم، بخورید ولی آنان به ما ظلم نکردند، بلکه به خودشان ستم میکردند (بنی اسرائیل همه از دوازده پسر اسرائیل یا یعقوب بوجود آمده اند و هر یک از این امتهای دوازده گانه به نام یکی از پسرهای یعقوب شناخته شده اند و داستانِ مفصلِ پیدایشِ دوازده چشمه از سنگی بزرگ، در باب هفدهم از سفر خروج، از کتب پنجگانه تورات است و قبل از اینکه بنی اسرائیل در جلوی صحرای سینا، دچار تشنگی شوند و تقاضای آب نمایند، در باب شانزدهم از سفر خروج نوشته شده که دچار گرسنگی شدند و خالق عالم گفت، بجای نان در شش روز هفته، چیزی می بارانم که از نان خوشمزه تر و مقوی تر باشد و چیزی همچون ترنجبین، بسیار باریده شد و چون نمی دانستند چیست، گفتند: مَن، یعنی چه چیزی است و این در هر صبح باریده می شد و بجای گوشتِ ایشان نیز در عصر، مرغانی که در نواحی شام بسیارند و آنرا زود می توانند شکار کنند و به نام سَلوی نامیده میشود، بسیار بر زمین می نشستند، بطوریکه بنی اسرائیل می توانستند آنها را بگیرند و این در ماه دوم، از بیرون آمدنِ ایشان از مصر در صحرای سینا اتفاق افتاد و تا چهل سال باریدن مَن برای بنی اسرائیل در صحرا ادامه داشت تا به فلسطین سکونت اختیار کردند و هر یک از بنی اسرائیل که بیش از خوراکِ یک روز خود از من ذخیره می کردند، میدیدند که متعفن و غیر قابل خوراک شده، مگر آنچه مامور بودند، در روز جمعه، دو برابر هر روز جمع کنند تا برای روز شنبه ایشان که روز استراحت بود نیز باشد و اما سَلوی که گوشتِ ایشان بود، فقط چند روزی آمد و دیگر نیامد تا اینکه بر طبق آنچه در باب یازدهم از سفر اعداد نوشته شده، پس از دو سالِ دیگر بنی اسرائیل از الله گوشت خواستند و دوباره در یک ماه، بطور فراوان سلوی پیدا شد و مورد استفاده قرار گرفت، ولی بنی اسرائیل بجای شُکرگزاری و اطاعتِ الله، شهوت پرست شدند و خشم الله بر ایشان بصورت بلائی سخت که بسیاری از ایشان را کشت فرود آمد و این ستمی بود که بنی اسرائیل خودشان برای خود روا داشتند) (160) | ||
و هنگامى كه گفته شد بديشان سكونت كنيد در اين شهر و بخوريد از آن هر جا خواهيد و بگوئيد حطّه و درآئيد در را سجدهكنان مىآمرزيم براى شما گناهان شما را و بزودى فزونى دهيم به نكوكاران | وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَـذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُواْ حِطَّةٌ وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ | 7:161 |
و هنگامی را به یاد آور که برای بنی اسرائیل گفته شد، به این شهر سکونت نمائید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگوئید از تو آمرزش و آسانی کار میخواهیم و سجده کنان به دروازه شهری که سکونت میکنید، داخل شوید تا گناهان شما را چشم بپوشم و در آینده نیکوکاران را بیش از اینها میدهیم (این مطالب خلاصه بسیار فشرده است از مطالب مفصلی که در باب سی ام از سفر تثنیه تورات از زبان موسی به بنی اسرائیل گفته شده و همچنین آنها را يوشع جانشین موسی در باب ۲۳ و ۲4 از کتاب یوشع به بنی اسرائیل، از زبان الله توصیه کرده باینطور که پس از تقسیم شهرهای فلسطینیانِ شکست خورده، میان دوازده امت بنی اسرائیل یوشع به رؤسای ایشان در اردوگاه شکیم، سخنان موسی را یاد آوری نمود و گفت خالق عالم میگوید، هر یک از شماها وقتی به شهر اشغالی خودتان داخل میشوید، الله را سجده کنید و در حالی که از میوه های فراوان شهرهای خود استفاده میکنید، الله را بیاد آورید و همیشه آمرزش و آرامش و توجه الله را نسبت به خود بخواهید، نه آنکه مغرور شوید و خلاف دستورات تورات عمل کنید که دوباره دچار دشمنان فلسطینی خود خواهید شد) (۱6۱) | ||
پس تبديل كردند آنان كه ستم كردند از ايشان سخن را بجز آنچه بديشان گفته شد پس فرستاديم بر ايشان چركى را از آسمان بدانچه بودند ستم مىكردند | فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ | 7:162 |
پس ستمکاران ایشان، گفتار بالا را به گفته ای غیر از آنچه گفته شد، تبدیل کردند (یعنی دنبال گناهها و غرورها رفتند و حتی بجای آنکه در نماز خود که از جانب الله تعیین شده بود، همیشه اطاعت خود را نسبت به الله نشان دهند و آمرزش بخواهند، نماز خود را که فعلاً بنام دعای موسی در مزمور 90 از مزامير داوود، پنهان شده و متروک گشته، تبدیل به دعاهایی کردند از مزمورهای آخر مزامير داوود که در آن دعاها بیشتر سخن از تقاضای نان و آب و سلامتی و چیزهای دنیایی از الله است و باید دانست که بنی اسرائیل این کارهای ستمکارانه را در تاریخ زندگی خود بطور متناوب تکرار نمودند و هر زمان از کرده خود پشیمان میشدند و بسوى الله باز میگشتند، خالق عالم دشمنان را بدست سردارانی مؤمن منکوب میکرد و هر زمان به تورات پشت مینمودند، دچار حمله ستمکارانی خارجی میشدند) پس ما نیز بر ایشان، بواسطه ستمهائی که کردند، عذابی از آسمان فرستادیم (این عذاب عذابهائی متناوب بوسيله شکست از فلسطینیان بود که در کتاب داوران بنی اسرائیل بطور مشروح نوشته شده است) (۱6۲) | ||
163 و اَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ | ||
و بپرسشان از شهرى كه كنار دريا بود گاهى كه تجاوز مىكردند در روز شنبه چرا كه مىآمدشان ماهيهاشان روز شنبه ايشان بر روى آب و روزى كه جز شنبه بود نمىآمدندشان بدينگونه آزموديمشان بدانچه بودند نافرمانى مىكردند | و اَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ | 7:163 |
و از بنی اسرائیل از شهری که کنار آن دریا بود، بپرس که چگونه سبت را (شنبه را) شکستند، زیرا روزیکه سبت میگرفتند، ماهیانِ فراوان به نزدیک ایشان می آمدند و روزهای غیر شنبه، به نزدیک ایشان نمی آمدند و این آزمایشی بود از ما برای ایشان بواسطه نا فرمانی هائی که آنان میکردند (چون نسبت به متن تورات نافرمان شده بودند و دنیا خواه شدند، روز شنبه که ماهیان می آمدند، آنها را صید کردند و دستور الله را که گفته شده بود، روز شنبه نباید هیچ کاری کنند، شکستند و باید دانست که این شهر که کنار دریا بود، شهر اريحاست که کنار دریای اردن یعنی رود اردن بود و میگویند این نا فرمانی را بنی اسرائیل پس از زمان سلطنت داوود و سلیمان کردند) (۱6۳) | ||
و هنگامى كه گروهى از ايشان گفتند چرا اندرز گوئيد قومى را كه خداست نابودكننده آنان يا عذابكننده ايشان عذابى سخت گفتند پوزشى بسوى پروردگار شما و شايد پرهيزكارى كنند | وَ إِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ | 7:164 |
و باز به یاد آورید، زمانی را که گروهی از بنی اسرائیل به نصیحت کنندگان ایشان میگفتند، چرا پند به گروهی میدهید که میدانید الله آنان را هلاک میکند یا به عذاب سختی دچارشان مینماید؟ پند دهندگان جواب دادند که تا آنان عذری بسوی پروردگار شما نداشته باشند و شاید پرهیزکاری پیشه گیرند (164) | ||
تا گاهى كه فراموش كردند آنچه را يادآورى شدند نجات داديم آنان را كه نهى مىكردند از بدى و گرفتيم آنان را كه ستم كردند به عذابى زشت بدانچه بودند نافرمانى مىكردند | فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ | 7:165 |
پس چون، یاد آوریهای پند دهندگان را پشت گوش انداختند، ما کسانی را که بنی اسرائیل را از بد نهی میکردند، نجات دادیم و ستم کنندگان را بواسطه نا فرمانی هائی که میکردند، به عذاب سختی دچار ساختیم (این پند دهندگان، طرفداران ارمیای نبی بودند که عدد ایشان کم بود و برای پند هائی که میدادند، مورد آزار اسرائيليان فاسد و رؤسای مذهبی و اجتماعی ایشان قرار گرفتند و بالاخره بر طبق آنچه در کتاب ارمیای نبی نوشته شده پادشاه و لشگریان آشور و بابل به شهرهای ایشان حمله کردند و بسیاری را کشته و بسیاری را عذاب و بسیاری را اسیر خود نمودند و پادشاه ایشان را دست نشانده خود کردند و ارمیا و طرفدارانش را که در حبس بودند، با احترام تمام از حبس نجات دادند و افسوس که امروزه اکثر نزدیک به تمام مسلمانان دنیا بواسطه پشت کردن به قرآن دچار همین عذابها شده اند و قطعاً تا بسوی متن قرآن باز نگردند، از گرفتاریهای سیاسی و اجتماعی موجود رهائی نخواهند یافت) (۱6۵) | ||
پس گاهى كه سرپيچيدند از آنچه نهى شدند از آن گفتيم بديشان بشويد بوزينهگانى راندگان | فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ | 7:166 |
آری، چون از آنچه پند دهندگان، ایشان را نهی کردند، سر پیچی نمودند، ما برای ایشان گفتيم، بوزینه گانی شوید رانده شده (با در نظر گرفتن وضع یهود در مقابل نصایح طرفداران ارمیا و با در نظر گرفتنِ دو لغتِ بوزینه و رانده شده در این آیه و با در نظر گرفتن آیه 6۰ از سوره مائده که در آنجا در همین مورد به یهودیان و مسیحیان گفته شده که آنان که از ایشان مورد غضبِ الله واقع شدند، هم بوزینه شدند و هم خوک و هم نوکر هر ستمکاری خوب، می فهمیم که مقصود از تمام اینها مستعمره اجانب شدن است، زیرا وقتی ملتی مستعمره اجانب شد و بیگانگان بر آنها مسلط شدند، آنان نسبت به بیگانگان، مقلّد میشوند به مانند بوزینه و شهوتران میگردند به مانند خوک، که ناموس خود را تقدیم بیگانگان کنند تا از ایشان مقامی بدست آورند و باید نوکر بی چون و چرای اجانب شوند، نوکر اجانبی که جز ستم و استثمار ملت، بوسیله این نوکران کاری به نفع مردم انجام نمی دهند و در همه جا خود را آقا و بزرگ میگیرند و این نوکرانِ بوزینه صفت و خوک مانند را از خود می رانند و اهانت میکنند) (166) | ||
و هنگامى كه اعلام كرد پروردگار تو كه برانگيزاند بر ايشان تا روز قيامت آن را كه بچشاندشان شكنجهاى بد همانا پروردگار تو شتابنده است در عقوبت و هر آينه او است آمرزنده مهربان | وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ | 7:167 |
همچنین به یاد آور (خالق عالم به پیغمبرش محمد می گوید) هنگامی را که پرورنده تو اعلام نمود که بر بنی اسرائیل تا زمان دوره قیام (یعنی قیامت صغری که دوره قيام ملتها بر علیه استعمارگران است و به نام دوره هزار ساله ی زیاد شدنِ علومِ آفاق و انفسی نیز معروف است و این دوره ایست که از طریق پیشرفت علوم، دین الله که دست نخورده اش قرآن مجید باشد، در جامعه قیام خواهد کرد و هدایت شدگان به قرآن، دانشمندانِ بی غرض را به هدایتهای علمی و اجتماعی قرآن به عنوان پیغام دست نخورده ی الله، متوجه خواهند نمود) کسانی را بر می انگیزاند که به بدترین عذابی، ایشان را دچار کند (این کسانِ برانگیخته شده از جانب الله ،بر علیه بنی اسرائیل، یکی بخت النصر و طيطوس و آخری هیتلر بود، که مقدمه حکومت اسرائیل شده است و بر طبق آیه 64 از سوره مائده، چون بنی اسرائیل بر خلاف سابق متحد شدند، به حکومت رسیدند و این اتحاد و این حکومت در باب دوازده از کتاب دانیال نبی، با صراحت در تایید آیات قرآنی ذکر شده است) به يقين پروردگار تو، نافرمانان را به تندی مجازات میکند و نسبت به پرهیزکاران، گناہ بخش و مهربان می باشد (۱6۷) | ||
و بخش كرديمشان در زمين ملّتهايى از ايشانند شايستگان و از ايشانند جز آن و آزموديمشان به خوبيها و بديها شايد بازگردند | وَ قَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَ بَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَ السَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ | 7:168 |
و ما در زمین، بنی اسرائیل را به امتهائی پاره پاره کردیم، بعضی از ایشان نیکوکارانند و بعضی دیگر ناصالح و ایشان را به خوبی ها و بدیها بیازمودیم، شاید متوجه حقیقت شوند (۱6۸) | ||
پس جانشين شد پس از ايشان جانشينانى كه ارث بردند كتاب را مىگيرند بهره اين كوتاه را و گويند بزودى آمرزش شود براى ما و اگر بيايدشان بهرهاى همانند آن برگيرندش آيا گرفته نشد بر ايشان پيمان كتاب كه نگوئيد بر خدا جز حقّ را و خواندند آنچه را در آن بود و خانه آخرت بهتر است براى آنان كه پرهيزكارى كنند آيا بخرد نمىيابيد | فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُواْ الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَـذَا الأدْنَى وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَ إِن يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مُّثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَاقُ الْكِتَابِ أَن لاَّ يِقُولُواْ عَلَى الله إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُواْ مَا فِيهِ وَ الدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلاَ تَعْقِلُونَ | 7:169 |
از پسِ آنان، کتاب تورات را نسلی از ایشان به ارث برد که چیزهای ظاهر فریبِ این دنیای پست تر را محکم میگیرند و میگویند، الله ما را خواهد بخشید و باز هم اگر به مانند آن، چیزهای ظاهر فریب به ایشان رو آورد، آن را میگیرند، آیا آن عهدی که در تورات است با ایشان بسته نشده است و تعهد نسپرده اند که بر الله جز آنچه سزاوار باشد نگویند؟ آری آنچه در آن کتاب است، خوانده اند و میدانند که برای پرهیزکاران، خانه آخرت بهتر میباشد، پس چرا تعقل نمی کنند (متاسفانه گروهی از مسلمانان امروز نیز به مانند یهودیان به فساد های دنیا آلوده شده اند و میگویند چون نام ما مسلمان است و بظاهر به قرآن و پیغمبر و امامان احترام می گذاریم، آنان در آخرت شفیع گناهان ما میشوند و بخشیده میشویم. با اینکه متن قرآن به مانند متن تورات همه جا، حاکی است که بر کت از آن مطيعانِ متنِ دستوراتِ الله است و عذاب از کسانی است که متن دستورات الله را توجه نکنند و بجای آن به سنتهای غلط و روایات مذهبی موهوم، رو آورند ) (۱6۹) | ||
و آنان كه چنگ مىزنند به كتاب و بپا مىدارند نماز را همانا تباه ننمائيم پاداش اصلاح كنندگان را | وَ الَّذِينَ يُمَسَّكُونَ بِالْكِتَابِ وَ أَقَامُواْ الصَّلاَةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ | 7:170 |
و حقیقت این است که هر کس، به كتاب الله چنگ زند و نماز مقرره را بخواند (نمازی که هم در پنج وقتِ مجزا بر طبق وقتهائی که در کتاب الله تعیین شده باشد و هم معنای آنرا در هنگام خواندن نماز در نظر بگیرند و پس از نماز بدان عمل کنند، نه نمازهای مرسومه ایکه، خلاف نماز پیغمبر اسلام است) ما مزد این شایستگان را ضایع نمی نمائیم (خالق عالم چنین میگوید) (۱۷۰) | ||
171 وَ إِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ | ||
و هنگامى كه بالا برديم كوه را فراز ايشان مانند سايبانى و پنداشتندش فرودآينده بر خويش بگيريد آنچه را به شما داديم به قوّت و ياد آريد آنچه را در آن است شايد پرهيزكارى كنيد | وَ إِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّواْ أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ | 7:171 |
هنگامی را به یاد آور که ما آن کوه را همچون سایه دهنده ای، بالای ایشان بلند کردیم و تصور کردند که روی ایشان خواهد آمد و از میان آن به ایشان گفتیم، آنچه را به شما دادیم، محکم بگیرید و هر چه در آن است را به خاطر بسپارید، شاید پرهیزکار شوید (این مطالب خلاصه فشرده ایست از باب ۱۹ و ۲۰ از سفر خروج تورات که در آنجا نوشته شده، بنی اسرائیل از موسی تقاضا کرده بودند، مستقیما صدای الله را بشنوند و او را ببینند و خالق عالم به موسی می گوید، آنان در روز معینی بیایند، در کنار کوه سینا، در فاصله معینی قرار گیرند و شرط آمدن اینست که سه روز با زن نزدیکی نکرده باشند و لباسِ تمیزِ کتانِ سفید بپوشند و بدانند یک منطقه ممنوعه ایست، که نباید داخل آن شوند که هلاک میگردند و چون آمدند، ناگهان انفجاری به مانند انفجار اتمی در کوه پدید آمد، که کلاهک اتمی انفجار آن، در دود و آتش، بالای سر بنی اسرائیل قرار گرفت و در آن صدائی رعد آسا بود که ده فرمان، در آن صدا به گوش میرسید و بنی اسرائیل سخت ناراحت شدند و به موسی گفتند، بهتر است خودت این صدا را بشنوی و به ما بگوئی و پس از آن، همه تعهد سپردند که همیشه ده فرمان را به یاد داشته باشند و عمل کنند و متاسفانه به مرور، مطالبش کم و زیاد شد و مخصوصاً ایمان به آخرت از آن افتاد و چیزهائی غیر قابل ذکر و کم اهمیتی به جای آن اضافه شده است و این حادثه میرساند که رابطه ایست، میانِ حقیقت الله که در درون كليه اشياء میباشد با قدرت اتمی، یا قدرتی از آن هم پر زورتر و این میرساند که مادة الموادِ تمامِ خلقت، خالق عالم است و او یک واحد مستقلی است که تمام خلقت را شامل می گردد و قدرت محیطی آن مانند قدرت موجود در زمین بسیار کم است و هر چه به مرکز خلقت نزدیک میشود، قدرتمند تر میگردد و در عین حال، خالق عالم میتواند از قدرت مرکزی خود قدرت شدید و فعّاله ای، برای ساختن هر چه میخواهد سيّاله ای ارسال دارد و از عجایبِ تذکراتِ تورات به راهنمائی قرآن این است که در تورات از موادی یاد آور میشود، که برای جلوگیری از تاثیر رادیو اکتیویته ی انفجارات اتمی مفید است و این مواد یکی طلا و یکی کتان و یکی هم بخور و روغن و مواد شیمیایی میباشد که تمام بدن و ریه انسان را از تاثیر رادیو اکتیویته حفظ میکند و تابوت عجیبی که به دستور حضرت موسی ساخته شده بود، نیز یک دستگاه فعّاله اتمی بود که اگر دانشمندان اتمی در مطالب مربوطه تورات به راهنمائی قرآن توجه کنند، کشفیات زیادی درباره ماهیت خالق عالم و رابطه اش با خلقت خواهند کرد) (۱۷۱) | ||
172 وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ | ||
و هنگامى كه بگرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهاى ايشان نژاد ايشان را و گواهشان گرفت بر خويشتن آيا نيستم پروردگار شما گفتند بلى گواهى داديم تا نگوئيد روز قيامت بوديم ما از اين ناآگاهان | وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَ لَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ | 7:172 |
وای پیغمبر، همچنین زمانی را یاد آور که پرورنده تو، از پشت در پشتِ فرزندان آدم (در زمان هر پیغمبری بوسیله آن پیغمبر) پیمان گرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت و پرسید، آیا فقط من پروردگار شما نیستم؟ آنان گفتند: آری هستی و گواهی داده ایم و این گواهی ها و پیمان ها از آنرو بود تا در روزگار قيامت، شما انسانها نگوئید، ما از آن بیخبر بودیم (۱۷۲) | ||
يا گوئيد جز اين نيست كه شرك ورزيدند پدران ما از پيش و بوديم نژادى پس از ايشان آيا تباه كنى ما را بدانچه كردند نادرستان | أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ | 7:173 |
و یا نگوئید، پدران ما چون از پیش برای الله شریکهائی قرار دادند، ما هم فرزندان آنان بودیم و از پس ایشان سنتهای ایشان را گرفتیم و اگر آنان به باطل رفته اند، ماتقصیری نداریم و تو نباید برای کاری که آنان کردند و ما غافل بودیم، ما را به بد بختی دچارسازی(متاسفانه با اینکه این عهد و پیمان در تمام کتابهای آسمانی هست و در قرآن مجید بارها تکرار شده و حتی برای اینکه در خاطر تمام مردم باشد، برای پیروان زرتشت و موسی و عیسی مقرر بوده که چند بار این پیمان خود را در نماز خود، در هر روز بخوانند و مخصوصاً مسلمانان دنیا، در نماز خود و در سوره الحمد آن را به بهترین وجهی تکرار میکنند، سوء استفاده چیان مذهبی برای اینکه مردم دنیا و حتی مسلمين را به شرک و بت پرستی بکشانند و صاحب اختیاران دیگری علاوه بر الله، بنام مظهر خدا و ولی خدا و دست خدا و خون خدا و پسر و دختر خدا برای مردم تعیین کنند، کاری کرده اند که نماز خوانها، آنچه را که می گویند نفهمند و به دانستن معنای نماز اهمیت ندهند و بلکه فقط به فکر آن باشند که نماز خود را به لهجه عرب ادا نمایند. در سوره الحمد با گفتن بسم الله الرحمن الرحيم با الله عهد می کنند که جز او را اسم نبرند، ولی عملا در ردیف اسم الله، اسم افراد بشر مرده خود را در ردیف الله می آورند و با گفتن الحمد لله، عهد میکنند که آن مدح و ثنای مخصوص، مخصوص الله است و با گفتن ایاک نعبد، عهد میکنند که جز از الله اطاعت بنده وار نکنند، ولی عملاً از قرآن که اطاعت نمی کنند هیچ، بلکه چون حیواناتِ قلاده بگردن، اختیار خود را بدست سوء استفاده چیان میدهند و از مذاهبی که قرآن خلاف آنهاست، تقلید می نمایند و با گفتن ایاک نستعین، عهد می کنند که جز از الله و قوانینش از موهومات مذهبی کمک نخواهند و ایشان توسل و کمک خواهی از مردگان را شعار خود قرار داده اند و نمی دانند که مشر کینِ زمان پیغمبر اسلام و تمام پیغمبران نیز همین سنتهای مذهبی را داشتند که مشرک و بت پرست معرفی شده اند) (۱۷۳) | ||
و بدينسان تفصيل دهيم آيتها را و شايد ايشان بازگردند | وَ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ | 7:174 |
آری ما این مطالبِ مستدل را اینگونه شرح میدهیم، شاید آنان از روشِ شرک آمیزِ خود برگردند (۱۷4) | ||
175 وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ | ||
و بخوان بر ايشان داستان آن را كه داديمش آيتهاى خود را پس برهنه گشت از آنها سپس شيطان پيروش گرفت و شد از گمراهان | وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ | 7:175 |
و بر این مردم، داستان آن کسی را بخوان که راهنمائی های خود را به او دادیم، پس او خود را از محدوده آن راهنمائی ها بیرون آورد، پس آن شیطان بدنبال او رفت و آن شخص از گمراه کنندگان شد (۱۷۵) | ||
و اگر مىخواستيم هر آينه بالا مىبرديمش بدانها ليكن او بسوى زمين گرائيد و پيروى كرد هوس خود را پس مثَل او مانند سگ است كه اگر آهنگش كنى زبان از كام درآرد و اگر بگذاريش زبان از كام درآرد اين است مثَل گروهى كه تكذيب نمودند آيتهاى ما را پس بخوان داستانها را شايد انديشه كنند | وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَـكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ | 7:176 |
و اگر میخواستیم، او را بوسیله آن راهنمائی ها بسوی خود، بالایش می آوردیم (یعنی اگر او از قانون پرهیز کاری استفاده میکرد به مقام یک پیشوای حقیقی دینی میرسید و از مقربين ما محسوب می گردید) ولی او خود را به زمین چسباند و به دنبال هوس خود رفت (یعنی ریاست دنیا و سازش با شیطان را بر راهنمائی های الله برای آخرت ترجیح داد) او به مانند سگ میباشد که چه بر او حمله کنی و یا کاری به او نداشته باشی، به «له له» خود ادامه میدهد و این مثل، سزاوار تمام اشخاصی است که مانند این شخص راهنمائی ما را انکار کردند (این مثل درباره تمام کسانی است که راه حق و راهنمائی های الله را میدانند، ولی بجای آنکه از آن راهنمائی ها نزد الله به مقامی بالا رسند، روحیه دنیا خواهی و هوس، آنها را وادار میکند با تفسیرهای غلط راهنمائیهای الله و فتواهای خلاف حقیقت، راه عوام فریبی و استفاده از بانفوذان را پیش گیرند و در عین حال خود را به نداری و پاک بودن و مرد خدا بودن و چاپلوسی نسبت به مخالف و موافق بزنند و این دو روئی و ظاهر سازی، عادت ایشان شده، همانطور که سگ، له له میکند، یعنی زبانش را بیرون می آورد و این عادتی است در سگ که ظاهرا، سگ را یک حیوان معصوم محتاج و تشنه جلوه میدهد، ولی مردم نمی بینند، اگر به چنین سگی کمک کنند، باز له له میکند و اگر از خود او را برانند، باز له له میکند و اگر او را رها کنند و به خود گذارند، باز به له له خود ادامه میدهد و همینطور مردم از کار سوء استفاده چیان سر در نمی آورند که اینها با چه کسی هستند و برای چه کسی کار میکنند و چرا با اینکه میتوانند از راه حق گوئی، دنیا و آخرتی خوب داشته باشند، هم در دنیا نزد فهمیده ها، بد نامند، هم در آخرت بدبخت خواهند بود) پس تو ای پیغمبر، آن گفتنی ها را بگو، شاید تفکر کنند (۱۷6) | ||
چه زشت است مثَل قومى كه تكذيب كردند آيتهاى ما و بودند خويشتن را ستم مىكردند | سَاء مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ أَنفُسَهُمْ كَانُواْ يَظْلِمُونَ | 7:177 |
و چگونگی گروهی که راهنمائی های مستدل ما را انکار کرده اند و به خود ستم نموده اند، بد میباشد (این مثل همچنانکه در تفسیرهای قرآن نیز قید شده درباره پیشوایانِ سوء استفاده چی تمام مذاهب است که نمونه آنها در زمان پیغمبر اسلام هم، برای بت پرستان مکه بوده و اسم او را امينة ابن ابی صلت و یا ولید بن مُغیره، یاد آوری کرده اند و هم در زمانِ حضرت موسی در تاریخ یهود، بنام بَلْعَامَ بْنَ بَعُور بوده است که مثلا بَلْعَامَ بْنَ بَعُور بر طبق فصول ۲ تا ۲6 و ۳۱ از سفر اعداد که کتابِ چهارم تورات است، چنین معرفی شده که او با اینکه یک مرد زاهد بود و با اینکه با غیب سر و کار داشت و غیب میگفت و به او الهام هائی میشد و خوب میدانست که دین موسی حق است، برای حفظ شهرت و نفوذ مذهبی خود در نزد سلطان موآب به یک کلاه شرعی فریبنده اقدام کرد و بنی اسرائیل را دچار گمراهی و بت پرستی نمود، با اینکه میدانست، بت پرستی بد است و آن باعث شکست طرفداران حقیقت میشود و بواسطه حیله او لشگریان موسی با بودن موسی از دشمن شکست خوردند. زیرا این زاهد و عالِم مذهبی با تمام اطلاعات دینی خود و حتی رابطه با غیب، دنیا را بر آخرت ترجیح داد و آماده شد تا سلطان ستمکار و فاسد موآب که شیطانی برای آن عالم مذهبی بود، دنبال او افتاد و مردم را بوسیله او به فساد کشاند. و در زمان پیغمبر اسلام بر طبق آیه 16 از سوره حشر، یک با نفوذ مذهبی دیگر نیز شیطانِ لشگرِ کافرانِ قریش بر عليه لشگر اسلام شد و به آنان اطمینان داد که به او الهام شده، پیروز می شوند و وقتی دید، پیروزی در جنگ بدر با مسلمین شد، خود زودتر از دیگران از میدان جنگ فرار کرد) (۱۷۷) | ||
آن را كه خدا هدايت كند او است هدايت شده و آنان را كه گمراه كند آنانند زيانكاران | مَن يَهْدِ الله فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَن يُضْلِلْ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ | 7:178 |
هر کس را الله بوسیله پیغامش هدایت کند، مهتدی اوست و هر که را گمراه سازد (بوسیله کج فهمی یا غرور و یا روایات مذهبی دروغ در تفسیرِ پیغامهای الله) بدبختِ حقیقی او خواهد بود (۱۷۸) | ||
179 آفرینش بسیاری برای جهنّم | ||
و همانا بيافريديم براى دوزخ بسيارى از پرى و آدمى را آنان را است دلهايى كه درنيابند بدانها و آنان را است ديدگانى كه نبينند بدانها و آنان را است گوشهايى كه نشنوند بدانها آنانند مانند دامها بلكه گمراهتر آنانند ناآگاهان | وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَ الإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ | 7:179 |
و به یقین بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریده ایم، لذا دلهائی دارند (توجه روحی و فکری به نام دل معرفی شده) که با آن نمیخواهند، این موضوعات را بفهمند و چشمهایشان این موضوعات را نمی بیند و گوشهای ایشان اینها را نمیشنود و اینان به مانند چهارپایانِ خوراکی، بلکه گمراه ترند و اینان آن بیخبران می باشند (مقصود بیخبرانی هستند که روی کم فکری و دنیا خواهی و عدم تحقيقِ مذهبی در هر محیطی باشند، از فریبکاران مذهبی محیطِ خود موهومات را تقلید می کنند و همیشه تابعِ روش اکثریت محیط خود و سنتها و یا مُدها می باشند و در دل معتقدند، خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو و برای اختیار کردنِ این صفاتِ پست است که سزاوار دوزخ بوده و برای جهنم آفریده شده اند) (۱۷۹) | ||
و خدا را است نامهاى نكو پس بخوانيدش بدانها و بگذاريد آنان را كه كجروى كنند در نامهاى او بزودى پاداش داده شوند آنچه را بودند مىكردند | وَ لِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَ ذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَآئِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ | 7:180 |
و آن صفاتِ خوبتر که بصورت اسمهای خوبتر معرفی میشوند و در متنِ کتابهای آسمانی است، برای الله است، پس فقط الله را به اینگونه اسمها بخوانید و کسانی را که در اسمهای او، به انحرافاتی مایل میشوند، رها کنید (یعنی کسانی که خالق عالم را پدر معرفی میکنند و برای او پسر و دختر و ولی و دست و چشم و مظهر و شفيع و خون و امثال این اسمها میگذارند و از این طریق، از مخلوقات الله با خیال خود صاحب اختیارانی برای خود درست کرده اند) آنان پاداشِ این اسم سازیهای خود را خواهند دید (متاسفانه هم مدعیان مذاهب باطل از این اسمها ساخته اند و خود را بر مردم تحميل نموده اند و هم پیشوایان سوء استفاده چی مذاهب، در مذاهب حق مانند اسلام و مسیحیت و یهودیت از این انحرافاتِ اسمی، رسم نموده اند) (۱۸۰) | ||
و از آنان كه آفريديم ملّتى است كه هدايت كنند به حقّ و بدان دادگرى كنند | وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ | 7:181 |
و از مردمانی که ما آفریده ایم، فقط گروه کمی هستند که مردم را بحقيقت هدایت میکنند (به متن پیغامهای دست نخورده الله که همه اش صد در صد درست است و موافق علم و دانش است، هدایت می کنند) و همه چیز را بدان می سنجند (اینان در تمام مذاهب مانند هم اند و مسلم حقیقی می باشند) (۱۸۱) | ||
و آنان كه دروغ پنداشتند آيتهاى ما را زود است به استدراج گيريمشان از آنجا كه ندانند | وَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ | 7:182 |
و کسانی که راهنمائی های مستدل ما را انکار نمودند (چه رسما انکار کنند و چه با تفسیرهای بی دلیل تقلیدی و فقط به اتکای روایات، عملا آنها را انکار کنند و ظاهراً خود را طرفدار عبارتهای کتابهای آسمانی بدانند) پله پله ایشان را از جائیکه نمی دانند، به آنجا که باید برسانیم، میرسانیم (۱۸۲) | ||
و مهلتشان دهيم كه همانا نيرنگ من است استوار | وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ | 7:183 |
و برای ایشان مهلتی میگذاریم و این مهلت، یک نوع حیله ایست از من که سخت ایشان را دچار خواهد نمود (این مهلت همان سالیانی است که دینسازان و سوء استفاده چیان مذهبی، زنده میمانند و فریب خوشیهای آنرا میخورند و ناگهان می بینند، پس از مرگ دچار آن شده اند) (۱۸۳) | ||
آيا نينديشيدند كه نيست بر رفيقشان ديوانگيى نيست او جز ترساننده آشكار | أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُواْ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ | 7:184 |
آیا این مردم فکر نکرده اند که رفیق ایشان، با گفتن این سخنان، جنون ندارد و آیا نمی فهمند که او جز یک اعلام خطر کننده ی آشکاری نیست (هر کس در وضع پیغمبر اسلام فکر کند و ببیند او مرد ثروتمندی بوده که یک زندگی آرام و خوشی داشته و در سنِ لزومِ استراحت، یعنی چهل سالگی، خود را ناگهان به رنج مبارزه ای سخت بر علیه بدها و بدیهای مذهبی افکنده و با آنکه بیسواد بوده، چنین مطالب بس عالی اجتماعی را عنوان می کند، اگر غرض نداشته باشد، یقین می کند، محمد ماموری مجبور از جانب الله بوده تا مردم را به آینده ای که از پس مرگ دارند اعلام خطر نمایند) (۱۸4) | ||
آيا ننگريستند در پادشاهی هاى آسمانها و زمين و آنچه مىآفريده است خدا از چيزها و آنكه شايد نزديك شده باشد سرآمد ايشان پس به كدام سخن پس از اين ايمان مىآورند | أَ وَ لَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ الله مِن شَيْءٍ وَ أَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ | 7:185 |
آیا در تشکیلاتِ آسمانها و زمین دیده ندوخته اند و در مخلوقاتِ بزرگ و کوچک الله توجه نکرده اند تا يقين کنند زندگی زمینی ایشان نیز نزدیک است، به آخر رسد (این دقت و توجه برای کسی میسر است که ببیند هر چیز کوچک و بزرگی فقط در زمان معینی حالت وجودیش حفظ میشود، و چون آن زمان تمام شد، خراب و متلاشی میگردد و زمینه میشود که دوباره به حالت وجودی دیگری در آید و این بزرگترین دلیل است بر اینکه روزی زمین با تمام وسعتش متلاشی خواهد شد، و زندگی بشری در دنیا به پایان میرسد و بدیهی است که از پس آن، به حالت وجودی دیگری تبدیل خواهد شد و قطعاً به حالتی تبدیل میشود که خالق عالم در کتابهای آسمانی مخصوصاً قرآن تشریح کرده) پس این منکرین بعد از قرآن، به چه مطالبی در این زمینه ایمان می آورند؟ (۱۸۵) | ||
آن را كه گمراه كند خدا نيستش راهنمايى و بگذاردشان در سركشى خود فرو روند | مَن يُضْلِلِ الله فَلاَ هَادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ | 7:186 |
کسی را که الله گمراهش میکند، برایش راهنمایی نخواهد بود (کسی که این مطالبِ الله نتواند او را هدایت کند هیچکس نمی تواند او را به راهی صحیح آورد) و الله اینگونه اشخاص را در سر کشی هاشان سرگردان رها می نماید (کسی که راه صحیح و منطقى الله را نرود، دچار راههای ضد و نقیض سوء استفاده چیان میشود و مضطرب و سرگردان زندگی خواهد نمود تا بمیرد و دچار سر نوشتِ پر عذاب خود شود) (186) | ||
پرسندت از ساعت چه وقت است لنگرگاه آن بگو همانا كه علم آن نزد پروردگار من است پديدارش نسازد به هنگامش جز او سنگين است در آسمانها و زمين نيايدتان مگر ناگهان پرسندت چنان كه گويى تو آگاهى از آن بگو همانا كه علمش نزد خدا است ليكن بيشتر مردم نمىدانند | يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ الله وَ لَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ | 7:187 |
از تو میپرسند که آن زمان، در چه زمانِ معینی خواهد بود، بگو دانشِ دقیق آن نزد پرورنده ی من خواهد بود و آنرا در زمان خودش، جز پرورنده من، روشن نخواهد نمود (به کتاب معجزات علمی قرآن مراجعه شود) آن زمان در آسمانها و زمین سنگینی پدید آید (در تایید مطالب بالا، دانشمندان علوم فضائی اخير فهمیده اند که کره زمین حرکتش اندکی کندتر شده است) و آن زمان برای شما مردم، جز بطور ناگهان نمیآید، از تو آنرا میپرسند، به گمان اینکه تو از آن اطلاع کامل داری، بگو به یقین، دانش آن نزد الله است ولی بیشتر مردم نمی دانند (۱۸۷) | ||
188 قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَ لاَ ضَرًّا | ||
بگو دارا نيستم براى خويشتن سود و نه زيانى جز آنچه خدا خواهد و اگر داناى ناپيدا مىبودم هر آينه فراوان مىگرفتم از خوبى و به من نمىرسيد بدى نيستم من مگر بيمدهنده و نويددهنده براى گروهى كه ايمان آرند | قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَ لاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء الله وَ لَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ مَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ | 7:188 |
ای پیغمبر بگو، من برای شخصِ خودم اختیارِ نفع و یا ضرری را ندارم، مگر آنچه را الله خواسته که اختیار داشته باشم (یعنی آنچه را روی قوانین طبیعی، مانند تمامی مردم، به من نیز اختیار داده و یا از طریق وحی، به من اختيار میدهد) و اگر من از پنهانها خبر میداشتم، از خوبیها بیشتر می کردم و به من هیچ ضرری نمیرسید، من نیستم، مگر اعلام خطر کننده ای برای نجاتِ آخرت و بشارت دهنده ای، برای قومی که ایمان میآورند (۱۸۸) | ||
189 هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ | ||
او است آنكه آفريد شما را از يك تن و قرار داد از او جفتش را تا آرامش گيرد بدو سپس هنگامى كه بر او درآمد برداشت بارى سبك پس بگذشت بر آن تا گاهى كه سنگين شد خواندند پروردگار خويش را كه اگر ما را صالحى دهى باشيم از شكرگزاران | هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا الله رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحاً لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ | 7:189 |
الله کسی است که شما انسانها را از یک فردِ مؤنث آفرید و مقرر کرد که از آن مؤنث، همسرش پدید آید تا آن همسر مذکر، به سوی آن مؤنث آرامش یابد، پس چون آن مذکر، با آن مؤنث نزدیکی نمود، آن مؤنث به باری سبک باردار شد و با آن بار مدتی را گذراند، پس وقتی حس کرد که بارش سنگین شده، همراه با شوهرش، الله را که پروردگار هر دو میباشد، خواندند و گفتند، اگر فرزند شایسته ای به ما دهی، از شکر گزاران خواهیم بود (۱۸۹) | ||
ولى هنگامى كه داد بديشان صالحى و قرار دادند شريكانى براى او در آنچه بديشان داد همانا برتر است خدا از آنچه شرك مىورزند | فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحاً جَعَلاَ لَهُ شُرَكَاء فِيمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى الله عَمَّا يُشْرِكُونَ | 7:190 |
پس وقتی الله به آن دو، فرزند شایسته ای داد، در آنچه او به ایشان داد، برای او شریکهائی قرار دادند، در صورتیکه الله بسی برتر از چیزهائی است که آنان شریک او تصور میکنند (این آیه یکی از آیات علمی و معجزه آسای قرآن است که صریحاً در آن اعلام شده است که اول انسانی که آفریده شد، مؤنث بود و از نظر علمی نیز ثابت شده است که در حیوانات تک سلولی که ابتدای شروع حیوانات در کره زمین است و انسان کاملترین آنهاست، اول ماده از تخمش که بنام اسپور معروف است، به وجود می آید و از آن ماده، زائده ای پیدا میگردد و آن زائده، پس از جدا شدن از آن ماده، سلول نر میگردد، و این سلول نر، بسوی ماده باز میگردد و با آن نزدیکی حاصل میکند و در شکم سلول ماده، تخم بوجود میآید و چون انسان از نظر روحی، در زمین آخرت به وجود آمده و از جسم حیوانی در روی زمین و از تکامل حيوانات تک سلولی و چند سلولی پدید آمده، معلوم میشود، آدمِ اوّلی که در آخرت بصورت روح پدید آمده، استعدادِ ماده بودن در او بوده و روح دومی که از روحِ اول پدید آمده، استعدادِ نر بودن داشت تا اینکه این دو موجودِ روحی وقتی به زمین فرود آمدند و مجبور شدند در یک جفت، حیوانِ تکامل یافته حلول کنند، تا یک نر و ماده انسانِ زمینی بشوند، اولی در بدن حیوان ماده برود و دومی در بدن حیوان تکامل یافته نر و در تایید این موضوع علمی که بر خلافِ مشهورِ تمامِ مذهبی های دنیاست، می بینیم که اسم زنِ آدمِ اول را حوا میگویند و در کتاب لغت عرب و لغت عبری، ذکر شده که چون زندگی از حوا شروع شده، به او حوا گفته اند و آن از لغت «حی» یعنی زنده گرفته شده است و چون این آیه، اول آیه ایست از قرآن که در این مورد نازل شده، باید آیه 6 از سوره زمر و آیه اول سوره نساء را هم با در نظر گرفتن این آیه از سوره اعراف ترجمه و تفسیر نمود، موضوع دومی که در این آیه تذکرش لازم است، این است که در این آیه گفته شده، یکی از عقاید باطل بت پرستان این است که با اینکه می بینند، قوانین طبیعی الله است که باعث پیدایش بچه در رحم میشود و قوانین طبیعی اوست که بچه ای خوب یا بد متولد میگردد. و با اینکه زن و شوهر می بینند، فرزند خود را از قانون الله گرفته اند، بعد از تولد، روی گمراهی های خود، چون ضمن کوشش از راه های الله مانند مراعات بهداشت و تربیت و قابلیت توالد، تحتِ تلقينِ موهوم پرستان، نذر و نیازهائی هم برای مردگانِ مقدس خود و صاحب اختیاران خیالی خود کرده اند و باین و آن میگویند که این فرزند را بواسطه نذر و نیازی که کرده ام، فلان مقدسِ مرده بمن داده است و آنهائی را که هیچگونه اختیار و دخالتی در فرزند هایشان نداشته اند، شریک الله در تولید فرزند معرفی می نمایند) (۱۹۰) | ||
آيا شريك كنند آنان را كه نيافرند چيزى را و خود آفريده شوند | أَ يُشْرِكُونَ مَا لاَ يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ | 7:191 |
آیا آنان چیزهائی را شریک الله قرار میدهند که چیزی را نمیتوانند بیافرینند، بلکه خودشان بوسیله الله آفریده شده اند؟ (۱۹۱) | ||
و نتوانندشان ياريى و نه خويشتن را يارىاى كنند | وَ لاَ يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَ لاَ أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ | 7:192 |
و آنان نه میتوانند بمردم کمک کنند و نه به خودشان (تمام کسانیکه از غير الله حاجت میخواهند، دیده اند که باب الحوائج های خیالی آنان وقتی زنده بودند، خودشان یا بیمار و یا بوسیله دشمن زجر دیده اند و یا کشته شده اند و همه در مقابل ظالم ها مظلوم بوده اند و با اینکه آنان به خودشان نتوانستند کمک کنند، این مردم از مرده آنها حاجت میخواهند و نمی خواهند بدانند، جز قوانین الله، کسی حاجت های ایشان را برآورده نمی نماید) (۱۹۲) | ||
و اگر بسوى هدايتشان خوانيد پيرويتان نكنند يكسان است بر شما بخوانيد ايشان را يا باشيد خموشان | وَ إِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ يَتَّبِعُوكُمْ سَوَاء عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَامِتُونَ | 7:193 |
و اگر شما مسلمانانِ حقیقی، این باب الحوائج ها و شریکها را بسوی هدایتِ حقیقی بخوانید، از شما تبعیت نمی کنند (یعنی اگر مسلمان حقیقی، این مقدسین مرده را که بوسیله مجسمه یا عکس یا گنبد و بارگاه و قبرشان معرفی میشوند، به آیات قرآنی بخوانند و یا ترجمه و تفسیر یکی از آیات مشكله قرآن را بخواهند، آنان هرگز جوابی نمی دهند) برای شما مساویست که آنها را بخوانید و یا در مقابل ایشان خاموش باشید (یعنی اگر از سنگ و درخت صدائی بیرون بیاید، از آنها نیز صدائی بیرون خواهد آمد) (۱۹۳) | ||
همانا آنان را كه جز خدا مىخوانيد بندگانيند مانند شما پس بخوانيدشان تا اجابت كنند شما را اگر هستيد راستگويان | إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ الله عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ | 7:194 |
به یقین، کسانی را که شما انسانها، جز الله برای حاجت خواستن می خوانید، بندگانی مانند شماها بوده اند (یعنی بت پرستان زمان پیغمبر نیز، مانند اکثر مسلمانان امروزِ دنیا، بندگانِ مطيع الله را که در زندگی، آدمهائی برجسته و خوب بودند، باب الحوائج خود میدانستند و مجسمه آنان را بتهای خود تصور میکردند و حتی اگر خورشید و یا ماه و یا حیوانی مانند گاو را می پرستیدند، از آن رو بود که برای آنها یک روح ملکوتی قائل بودند و به وسیله داستانهائی که سوء استفاده چیان مذهبی برای الله ساخته بودند، آنها را یک موجود ما فوق انسان معرفی می کردند) پس اگر راست گفته اید، چرا وقتی آنان را میخوانید، به شما جواب نمی دهند؟ (194) | ||
آيا آنان را است پاهايى كه روان گردند بدانها يا آنان را است دستهايى كه آهنگ كنند بدانها يا آنان را است ديدگانى كه بينند بدانها يا آنان را است گوشهايى كه بشنوند بدانها بگو بخوانيد شريكان خويش را پس نيرنگ با من كنيد و مهلتم ندهيد | أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَكَاءكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلاَ تُنظِرُونِ | 7:195 |
آیا برای آنان پاهائی است که بدان راه روند و آیا دستهائی دارند که با خشم، کسی را بگیرند؟ آیا چشمانی دارند که با آنها ببینند و یا گوشهائی دارند که بدان بشنوند؟ بگو هر چه می توانید، اینگونه شریکهای خود را بخوانید و بکمک آنها هر حیله ای نسبت به من انجام دهید و مرا هیچ مهلت ندهید (این مطالب همانطور که زبان پیغمبر اسلام بدستور الله به بت پرستان مکه بوده، زبان تمام مسلمانان حقیقی به مسلمانانی می باشد که شبیه عقاید بت پرستان را درباره بندگان خوب الله دارند) (۱۹۵) | ||
همانا يار من خداوندى است كه فرستاد كتاب را و او است سرپرست شايستگان | إِنَّ وَلِيِّـيَ الله الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ | 7:196 |
يقين بدانید که ولیِ من فقط الله است که این کتاب را او فرستاد و اوست که ولی نیکوکاران میباشد (و این آیه صریح است که هیچ مسلمانی حق ندارد، کسی غير الله را ولی خود بداند و بزرگانی را اولیای الله به طور مخصوص معرفی کند، مگر آنکه منظورش از ولی فقط دوست باشد، نه اولی به تصرف و صاحب اختیار و کار راه انداز) (196) | ||
و آنان را كه جز او خوانيد نتوانند شما را يارىكردن و نه خويشتن را يارى كنند | وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لآ أَنفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ | 7:197 |
و کسانی را که شما علاوه بر الله میخوانید، نه شما را می توانند یاری کنند و نه حتی خودشان را (۱۹۷) | ||
و اگر خوانيشان بسوى هدايت، نشنوند و بينيشان مىنگرند بسوى تو و ليكن نمىبينند | وَ إِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ يَسْمَعُواْ وَ تَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لاَ يُبْصِرُونَ | 7:198 |
و اگر آنان را بسوی راهی صحیح بخوانی، نمی شنوند و تو ایشان را می بینی که بسوی تو نگاه می کنند، ولی چیزی را نمی بینند ( یکی از بتهائی را که حضرت علی (ع) بدستور پیغمبر اسلام خرد کرد، مجسمه حضرت ابراهیم بود. آیا سزاوار است ما از عکسهائی که ما را نگاه می کنند، ولی نمی بینند، به نام اینکه این نشانه صاحب عکس و روح اوست، حاجت بخواهیم و بدان احترام گذاریم، با اینکه می دانیم عکس و مجسمه پیشوایان در دین اسلام حرام است و بطور مسلم این عکس ها هیچ شباهتی به صورت اصلی آنان ندارد و اکثر آنها ساخته مسیحیان است که از موزه ها به مسلمانان هدیه شده است تا مسلمانان را مانند مسیحیان به شرک و بت پرستی بکشانند و از موهوم پرستی مسلمین استفاده کنند) (۱۹۸) | ||
بگير گذشت را و امر كن به خوبى و روى بگردان از نادانان | خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ | 7:199 |
آنچه را خوبتر باشد بگیر و آن چیزهای خوب را دستور ده و از آنان که جاهلند، دوری نما (۱۹۹) | ||
200 وَ إِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ | ||
و اگر برانگيزدت از شيطان انگيزشى پس پناهنده شو به خدا همانا او است شنواى دانا | وَ إِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِالله إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ | 7:200 |
و اگر وسوسه ای از شیطان تو را تحریک نمود، از الله پناه بخواه و یقین بدان که او شنوائی است دانا (تحریکهای شیطان، تحریکها و وسوسه های شیطنت کاران مختلف است) (۲۰۰) | ||
همانا آنان كه پرهيزكارى كردهاند هر گاه آهنگشان كند رهگذارى از شيطان يادآور شوند ناگاه ايشانند بينايان | إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ | 7:201 |
کسانی که آن تقوا را داشتند، هرگاه تحریکی از شیطان به ایشان رسد، متذکر میشوند و فورا عاقبت کار این تحریک را می بینند (۲۰۱) | ||
و برادران شياطين را فروبرند شياطين در گمراهى سپس كوتاه نمىآيند | وَ إِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لاَ يُقْصِرُونَ | 7:202 |
ولی غیر پرهیزکاران، هر نوع شیطانی، ایشان را به بدبختی و گمراهی می کشاند و کوتاهی نمی کنند (۲۰۲) | ||
و هر گاه نياوريشان آيتى گويند چرا آيتى نساختى بگو پيروى نكنم جز آنچه را وحى شود به من از پروردگار من اينك بينشهايى از پروردگارتان و هدايت و رحمتى براى گروهى كه ايمان آرند | وَ إِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يِوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَـذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ | 7:203 |
و تو وقتی برای ایشان معجزه نیاوردی، خواهند گفت، چرا تو آن را برای ما اختيار نکردی، بگو من جز آنچه را بسوی من از پرورنده من وحی میشود، تبعیت نمی کنم و این مطالبِ وحی شده، بینش هائی است از پروردگار شما و هدایت و رحمتی است از پروردگار شما، برای گروهی که ایمان می آورند (این آیه میرساند که پیغمبران، معجزه نیز نشان می دهند، ولی نه برای دلخواه مردم و نه به اختیار خودشان، بلکه فقط برای اینکه مردم بدانند، الله پشتیبان پیغمبران است و راه ایمان معجزه نیست، بلکه بینش ها و تعلیمات عالیه ای است که در پیغام پیغمبران است و کسی لیاقت ایمان صحیح را دارد، که بخواهد تعلیم گیرد و تربیت شود، برای چنین کسی، دیدنِ معجزه که جز به مانند جادو و یک هنر تماشائی، چیز دیگر نیست، لزومی ندارد) (۲۰۳) | ||
و گاهى كه خوانده شود قرآن گوش دهيد بدان و خموشى گزينيد شايد رحم كرده شويد | وَ إِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ | 7:204 |
و شما مردم وقتی قرآن خوانده میشود، برای فهمیدن آن گوش بدهید و خاموش باشید (یعنی نه شلوغ کنید و نه صدا دهید و نه هنوز مطلبِ آن تمام نشده، از خود اظهار نظر نمائيد) فقط در این صورت ممکن است، رحمتِ هدایت قرآن، نصیب شما شود (۲۰4) | ||
و ياد كن پروردگار خويش را درون خود به زارى و ترس و پستتر از گفتار بلند بامدادان و شبانگاه و نباش از غافلان | وَ اذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ وَ لاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ | 7:205 |
و تو ای پیغمبر، پروردگار خودت را در هر صبح و شام (یعنی در زمانهانی از روز و شب که مشغول کاری واجب نیستی) در دلت به یاد آور، با کمال فروتنی و ترسی از او، بدون آنکه صدای خود را بلند کنی و از کسانی نباش که از یاد کردنِ پروردگار خود غافلند (۲۰۵) | ||
206 إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ | ||
همانا آنان كه نزد پروردگار تواند كبر نورزند از پرستش او و مىستايندش و براى او سجده مىكنند | إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ | 7:206 |
و بدان کسانی که در نزد پروردگار تو می باشند، از اطاعتِ بنده وار او سرکشی نمی کنند و همیشه او را از نسبتهای ناروائی که گمراهان به او نسبت می دهند، پاک معرفی می کنند (تسبيح کردن الله به معنی پاک معرفی کردن الله از نسبت های ناروائی که مذهبی های منحرف به الله می دهند و برای او شفيع و وزیر و پسر و ولی و خاطرخواه و مظهر و امثال اینها می شمارند و یا او را دور از طبیعت معرفی می کنند) و فقط برای او سر فرود می آورند (سجده یعنی سر فرود آوردنِ کامل و تسلیمِ کاملِ دستوراتِ او و در نماز و غیر نماز، سجده کسی درست است که هنگامی که سر بسوی زمین فرو می آورد، در ذهن خود مجسم کند که چنان تسلیم دستورات الله است که حاضر است بار دستورات الله را در آخرین حدِ طاقت خود بردارد) (۲۰6) |