41 أعراف

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ

سوره اعراف که اولین سوره بسیار بزرگ، از هفت سوره بزرگ قرآن مجید است، و چهل و یکمین سوره می باشد، که بر پیغمبر اسلام در مکه نازل شد. این سوره 206 آیه دارد و چون موضوعِ منحصری در دو آیه 46 و 48 آن، بنام اعراف، یعنی جای بلندی، میان جهنم و بهشت هست، این سوره، بنام سوره اعراف نامیده شده و موضوعاتی که در آنست، عبارتند از اول، پند و اعلام خطر کننده بودنِ پیغام های الله، بر اینکه هر کس، غیر از الله و پیغام های الله، از راه کسانِ دیگر تبعیت کنند، ستمکار محسوب میشود و انسانها باید از داستان فریبِ آدم در بهشت، از شیطان اول، عبرت گیرند و بدانند که برای آنها نیز اینگونه شیطان ها هستند و شيطانهای ایشان، در درجه اول، سوء استفاده چیانِ مذهبی می باشند که به الله و آیاتش، بنام روایات افتراها می زنند و مردم را به موهومات میکشانند و وسیله پیدایشِ ستمکاری ها در جامعه میشوند و عاقبت، آنان را با خود به دوزخ می کشانند. موضوع دوم در این سوره، درجاتِ متعددی است در بهشت و دوزخ، که درجه میان آنها، اعرافی ها هستند، که پس از مدتی بودن، در حاشیه دوزخ، به بهشت خواهند رفت و دوزخیان و بهشتیان می فهمند، که همانطور که زمین و آب و تخم خوب، میوه خوب می دهد و در خلقت و طبیعت پارتی بازی نیست، در تعليماتِ دین صحیح، شفيعِ گناهِ گناهکار بودن و واسطه پنداشتن، معنا ندارد و نزاع و مبارزه ی تمامِ پیغمبران الله با مردم، در دوران تاریخ بشری، فقط همین بوده، که چرا مردم، بجای اطاعتِ بنده وار از دستورات الله، کور کورانه مقلدِ پیشوایانِ قلابی مذهبی میشوند و بجای گرفتن راهی مستدل و منطقی از متن کتاب الله، به هر طرف که سوء استفاده چیان تبلیغ می کنند، میروند، موضوع سوم در این سوره اینست که در تمام انسانها از قدیم، سه دسته از نظرِ دینی بوده، یک دسته متکبرانی که میخواهند با فریب و نیرنگهای مختلف، اکثریت جامعه را مطيع و مقلد خود کنند، و از ایشان بهره گیرند و دسته دوم، کم فكرانِ غير کنجکاوند، که بجای گوش دادن به دلایل صحيح، تحتِ تلقينِ هوچیانِ عوام فریب قرار میگیرند و دسته سوم که از هر دو دسته ی فوق بسیار کمترند، حق جویان مهتدی هستند، که به تربیت های پیغامهای الله دل داده اند و تربیت شده اند و ایشان هستند که در آخرت، به مقام های عالی حکومتی خواهند رسید، زیرا روشنفکرانِ نیکوکارِ جامعه بشری بوده اند و هوسهای دنیایی، با تمامِ قدرتش، نتوانسته است، آنان را به فساد و تکبّر و ستم کاری بکشاند. موضوعِ چهارم در این سوره اینست که، آنچه برای انسان و آینده اش گفته می شود، عیناً برای موجودی دیگر که شبه انسان است (ضد ماده انسان) و از چشم انسان ها مخفی است، می باشد. موضوع پنجم اینست که پیغمبر اسلام، مانند تمام پیغمبران دیگر ،نه اختیار نفع و ضرر خودش، کاملاً بدستش می باشد و نه از آنچه بر دیگران پنهان است، خبر دارد، مگر آنچه خالق عالم به او وحی برساند و هیچکس حق ندارد، از پیغمبران، جز استفاده از پیغام الله، چیز دیگری، جز به مانند یک انسان معمولی، توقع داشته باشد و تمام بت پرستان کسانی بودند، که از بندگانِ الله، که زمانی زنده بودند، پس از مرگشان، از مجسمه یا گنبد و بارگاهشان، کارهای خدایی می خو استند و این عقایدِ فریب آمیز، همه بوسیله شیطان های عوام فریب در مردم تبلیغ شده، تا مردم را به نفعِ ستمکاران بدوشند، پس از این خلاصه سوره اعراف، اینک به ترجمه و تفسیر مفصل آن می پردازیم :

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
الف، لام، میم، صاد (این یک آیه از آیات 29 گانه متشابهات قرآن است که در قرآنها جزء آیات محکم شمرده نشده و نباید هم شمرده شود و بصورت رمز چهار حرفی ساخته شده و بر طبق تشریحی که در آیه 7 سوره آل عمران شده مفتاح رمز و مفهوم تک تک این آیات را جز الله هیچکس حتی پیغمبر اسلام نمی داند و در قرآن برای آن نهاده شده تا خیال بافان گمراه کننده کج دل یعنی سوء استفاده چیان مذهبی از دقیق شوندگان در قرآن به آسانی شناخته شوند یعنی هر کس این 29 آیه را تفسیر کرد پیشوای گمراه کننده است زیرا باکی از آن ندارد که تمام قرآن را با خیال به هفت یا هفتاد بطن تاویل و تفسیر کند و از یک قرآن هفت تا هفتاد مذهب بوجود آورد ) (1)المص7:1
آنچه بسوی تو نازل شد کتابیست (مطالب مستدل و صد در صد لازم و درستی است) تا تو بوسیله آن اعلام خطر نمائی و ایمان آورندگان آن را به خاطر سپارند ، پس نباید در سینه ات از آن ناراحتی ای باشد (2)كِتابٌ أُنزِلَ إِلَيكَ فَلا يَكُن في صَدرِكَ حَرَجٌ مِنهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِكرىٰ لِلمُؤمِنينَ7:2
ای مردم دنبال چیزی روید که از پروردگار شما بسوی شما فرود آمده و جز پروردگار خود را ولی ها نگیرید (ولی، همان چیزی است که عده ای از مسلمانان مانند کافران مذاهب دیگر بدان معتقدند یعنی مرده گانی از خود را همه کاره و اولی بتصرف برای خود میدانند و کارهای خدائی به آنان نسبت میدهند ) چه کم اینگونه چیزها را بخاطر می سپارید (3)اتَّبِعوا ما أُنزِلَ إِلَيكُم مِن رَبِّكُم وَلا تَتَّبِعوا مِن دونِهِ أَولِياءَ ۗ قَليلًا ما تَذَكَّرونَ7:3
و بسا شهرها را با مردمش هلاک کردیم پس عذاب ما یا شب بر ایشان آمد و با زمان استراحت و خواب پس از ظهر (4)وَكَم مِن قَريَةٍ أَهلَكناها فَجاءَها بَأسُنا بَياتًا أَو هُم قائِلونَ7:4
و هنگامیکه عذاب ما بر ایشان آمد چیزی نمی گفتند جز اینکه به ستمکاری خود اقرار میکردند (5)فَما كانَ دَعواهُم إِذ جاءَهُم بَأسُنا إِلّا أَن قالوا إِنّا كُنّا ظالِمينَ7:5
زمانی خواهد رسید که ما هم از کسانی که برای ایشان پیغمبر فرستادیم خواهیم پرسید و هم از پیغام آوران (6)فَلَنَسأَلَنَّ الَّذينَ أُرسِلَ إِلَيهِم وَلَنَسأَلَنَّ المُرسَلينَ7:6
و بر ایشان وضع ایشان را از روی علمی که داریم خواهیم گفت و می فهمند که ما از ایشان غایب نبودیم (7)فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيهِم بِعِلمٍ ۖ وَما كُنّا غائِبينَ7:7
در چنان زمانی وسیله سنجش آن کتاب سزاوار است پس رستگار کسی است که مقدار سزاواریش سنگین آید (8)وَالوَزنُ يَومَئِذٍ الحَقُّ ۚ فَمَن ثَقُلَت مَوازينُهُ فَأُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ7:8
و آنکس که اعمال شایستهاش سبک آید معلوم میشود که بواسطه ستمی که نسبت به مطالب مستدل ما می کردند بخود ضرر زده اند (9)وَمَن خَفَّت مَوازينُهُ فَأُولٰئِكَ الَّذينَ خَسِروا أَنفُسَهُم بِما كانوا بِآياتِنا يَظلِمونَ7:9
ای انسانها ما هر نوع امکاناتی برای شما در زمین نهادیم و وسائلی برای زندگی شما در آن فراهم کردیم و شما چه کم سپاس می گزارید (10)وَلَقَد مَكَّنّاكُم فِي الأَرضِ وَجَعَلنا لَكُم فيها مَعايِشَ ۗ قَليلًا ما تَشكُرونَ7:10
و ما شما را قبل از این صورت انسانی بصورت دیگری آفریدیم و پس از آن شما را بصورت انسان کردیم و از پس آن به آن ملکها (یعنی به آنچه مورد تملک ما بود و از خود اختیار نداشت و باید مورد استفاده آدم باشد ) گفتیم برای آدم سر فرود آورید (یعنی هر زمان انسانها خواستند از طبیعت شما استفاده نمایند به ایشان استفاده لازم را بدهید ) آنان همه سر فرود آوردند مگر ابلیس (ابلیس یعنی موجود شبیه انسان و کم فایده برای انسان و او مانند آدم که سر سلسله انسانها بود سر سلسله جنها بود و چون از جنس ضد ماده بود مانند ملکهای دیگر که از جنس ماده بودند سزاوار نبود که برای انسان سر فرود آورد و بعلاوه مانند آنها بی اختیار نبود ) (11)وَلَقَد خَلَقناكُم ثُمَّ صَوَّرناكُم ثُمَّ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدوا لِآدَمَ فَسَجَدوا إِلّا إِبليسَ لَم يَكُن مِنَ السّاجِدينَ7:11
خالق او به او گفت وقتی تو را فرمان دادم چه مانع شد که سر فرود بیاوری ؟ پاسخ داد که من از او بهترم زیرا تو مرا از آتشی آفریدی و او را از گلی (اینها همه زبان حالت طبیعی ابلیس و ملكهاست و لذا ابلیس می گوید من ضد ماده و آتش زننده ماده و انسانم و انسان از آب و خاکی است از جنس ماده و سزاوار نیست که من در اختیار او قرار گیرم) (12)قالَ ما مَنَعَكَ أَلّا تَسجُدَ إِذ أَمَرتُكَ ۖ قالَ أَنا خَيرٌ مِنهُ خَلَقتَني مِن نارٍ وَخَلَقتَهُ مِن طينٍ7:12
خالقش گفت پس از میان ملكها فرود آی و تو چون خود را دارای اختیار جلوه دادی نباید در میان آنها باشی و بزرگی نشان دهی و خارج شو که تو از کوچکانی (از این پس ابلیس و نسل او که جن باشد در عین حال که از لحاظ ماده خلقتش بزرگتر از ماده انسان است و در انسان نفوذ دارد ولی نتیجتا باید در بسیاری چیزها کوچکتر از انسان باشد و مثلا از پیغمبران و رهبران انسانی تعلیم راه رستگاری گیرند و این مطالب از سوره های دیگر قرآن بدست می آید ) (13)قالَ فَاهبِط مِنها فَما يَكونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فيها فَاخرُج إِنَّكَ مِنَ الصّاغِرينَ7:13
ابلیس گفت مرا تا روزی که جنس بشر دوباره زنده میشود مهلت ده (ابلیس از کجا می دانست که جنس بشر دوباره زنده میشود و این میرساند که منظور این جمله آنست که بفهماند این سخنان زبان حال طبیعت انسانها و جنهاست که باید برای اینکه روی هم مؤثر باشند آزاد باشند که تا زنده هستند در هم مؤثر باشند ) (14)قالَ أَنظِرني إِلىٰ يَومِ يُبعَثونَ7:14
خالقش گفت تو از مهلت یافته گانی (یعنی جنس تو این مهلت را خواهند داشت و این مهلت را در سوره صاد دیدیم که تا زمان معلوم آخر دنیا گفته شده) (15)قالَ إِنَّكَ مِنَ المُنظَرينَ7:15
ابلیس گفت چون تو مرا منحرف نمودی (یعنی بواسطه آزمایشی که مرا کردی به زندگی جدیدم انداختی و از ملکوت و ملكها خارجم نمودی) من نیز در جلوی راه مستقیمی که تو برای ایشان مقرر میداری می نشینم ( آیا جز شیطنت کاران مذهبی کسی دیگر جلوی راه دینداران نشسته است ؟ و آیا تمام اختلافات مذهبی بواسطه شیطنت کاران مذهبی و از طریق ترجیح روایات بر قرآن و سایر کتابهای آسمانی نبوده ؟) (16)قالَ فَبِما أَغوَيتَني لَأَقعُدَنَّ لَهُم صِراطَكَ المُستَقيمَ7:16
سپس از جلو و عقب و چپ و راست ایشان در آیم تا تو بیشتر ایشان را ناسپاس بینی ( آیا پیشوایان شیطنت کار مذهبی نیستند که در تمام شئون مردم با روش و تعلیمات عوامانه خود دخالت می نمایند و اکثر مذهبی ها را از کتاب الله بی بهره کرد ماند؟) (17)ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِن بَينِ أَيديهِم وَمِن خَلفِهِم وَعَن أَيمانِهِم وَعَن شَمائِلِهِم ۖ وَلا تَجِدُ أَكثَرَهُم شاكِرينَ7:17
خالقش گفت از وضعی که بودی خارج شو که پست و رانده خواهی بود و من دوزخ را از همه شما و پیروان شما پر خواهم کرد از اینکه در عبارات قرآن لفظ شما هست معلوم میشود که منظور از ابليس و شیطان در اینگونه آیات علاوه بر سر سلسله ایشان تمام شیطنت کاران بخصوص شیطنت کاران مذهبی می باشند ) (18)قالَ اخرُج مِنها مَذءومًا مَدحورًا ۖ لَمَن تَبِعَكَ مِنهُم لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُم أَجمَعينَ7:18
و تو ای آدم با همسرت در بهشت جای گیر و از هر کجای آن بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد ( ابتدا آدم اول و همسرش در زمین آخرت از آب و خاک «گل» آن زمین ساخته شد و بوسیله روحی از آلله زنده گردید و عقل دار شد و از پس آن در بهشت جای گرفت و برای اینکه اندازه قدرت روحی و پرهیز کاریش آزمایش شود ، همه نوع آزادی به او داده شد جز خوردن از میوه بسیار قشنگ و خوشمزه ای که از بهشت همانطور که در دنیا نیز تمام مذهبی ها از خوردن گوشت خوک و مشروبات مست کننده و قمار و بعضی دیگر از محرمات آزمایش میشوند تا چه کی اطاعت الله را بر هوسهای خود ترجیح می دهد ) ( 19 )وَيا آدَمُ اسكُن أَنتَ وَزَوجُكَ الجَنَّةَ فَكُلا مِن حَيثُ شِئتُما وَلا تَقرَبا هٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكونا مِنَ الظّالِمينَ7:19
پس آن شيطنت کار برای آن دو وسوسه نمود تا باطن بد ایشان را که از خود ایشان پوشیده بود برای ایشان آشکار سازد (ابلیس تا این زمان که شیطنت نکرده بود نامش شیطان نبود و از این پس شیطان نامیده میشود و تمام شیطنت کاران بشر نیز ما مورینی از خالق عالم هستند تا با شیطنت کاری و وسوسه های خود معلوم دارند چه کسی هوس ران و فریب خور است و چه کسی اطاعت الله را بر هوسهای خود ترجیح می دهد ) وسوسه های شیطان این بود که به آن دو گفت پروردگار شما چون میخواست شما همیشه دو نفر غیر آزاد و بی اختیار باشید شما را از خوردن این درخت منع کرد ( آیا این وسوسه شیطان اول شبیه دلایلی نیست که پیروان شیطان برای گمراه ساختن بندگان الله می آورند تا آنان را از اطاعت دستورات آلله ظاهرا آزاد کنند و در باطن به تقلید و اطاعت کور کورانه امثال خود در آورند ؟) (20)فَوَسوَسَ لَهُمَا الشَّيطانُ لِيُبدِيَ لَهُما ما وورِيَ عَنهُما مِن سَوآتِهِما وَقالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَن هٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلّا أَن تَكونا مَلَكَينِ أَو تَكونا مِنَ الخالِدينَ7:20
و برای آن دو قسم خورد که نیکخواه آنهاست (21)وَقاسَمَهُما إِنّي لَكُما لَمِنَ النّاصِحينَ7:21
به این طریق آن دو را با طمع به راه باطلی که میخواست افکند (شیطنت کاران مذهبی در تمام مذاهب می گویند که از طریق اطاعت کامل شریعت مشکل است که کسی به رستگاری برسد و چه بهتر که گناه کند و بوسیله شفاعت مقربین در گاه نجات یابد ) چون آن دو از آن درخت خوردند باطن بد ایشان بر ایشان ظاهر گردید و شروع کردند از برگهای بهشت بر خود بچسباندند (وقتی انسانی فریب بخورد و به هوس دچار شود پی در پی هوسها و آرزوهای دیگر او را به خود مشغول می کند و دانایان او را خواهند شناخت که هوسران شده ولی او مجبور می شود برای آنکه مردم به باطن او پی نبرند با پوشیدن لباس نیکوکاری ظاهر سازی نماید ) و پروردگارشان آن دو را آواز داد آیا شما را از این درختان نهی نکرده بودم و به شما نگفته بودم این شیطنت کار دشمن آشکار شماست (22)فَدَلّاهُما بِغُرورٍ ۚ فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَت لَهُما سَوآتُهُما وَطَفِقا يَخصِفانِ عَلَيهِما مِن وَرَقِ الجَنَّةِ ۖ وَناداهُما رَبُّهُما أَلَم أَنهَكُما عَن تِلكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَكُما إِنَّ الشَّيطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ7:22
آن دو گفتند که پروردگارا ما بخود ستم کردیم و اگر گناه ما را نبخشی و به ما رحم نکنی ما از زیان دیدگان خواهیم شد ( چه خوب است فریب خوردگان نیز مانند آدم اول متوجه وضع بد خود بشوند و تا دیر نشده از قبول عقاید خرافی و موهوم بر اساس شفاعت دست کشند و شیطانهای آدم نما را بشناسند و بسوی متن تعلیمات قرآن آیند) (23)قالا رَبَّنا ظَلَمنا أَنفُسَنا وَإِن لَم تَغفِر لَنا وَتَرحَمنا لَنَكونَنَّ مِنَ الخاسِرينَ7:23
پروردگار ایشان گفت هر سه بسوی زمین فرو شوید و بعضی از شما دشمن بعضی دیگرید و برای شما در زمین تا زمانی قرار گاه و بهره مندی ای خواهد بود (این آیه می گوید که اولا بعضی از جنهای شرور بعضی از انسانها را به فساد وسوسه میکنند و ثانیا بعضی از زنها مردان خود را به فساد وسوسه میکنند و ثالثا بعضی از مردان نیز بعضی از زنان را به فساد وامیدارند ورابعة هم جنها که نسل ابلیس هستند و هم انسانهای نسل آدم مدتی زندگی میکنند تا بمیرند ) (24)قالَ اهبِطوا بَعضُكُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُم فِي الأَرضِ مُستَقَرٌّ وَمَتاعٌ إِلىٰ حينٍ7:24
و گفت در آنجا زنده میشوید و میمیرید و از آن خارجتان خواهند کرد (یعنی در روی زمین برخلاف زمین بهشت که تولد و مرگ نبود هم جن و انس متولد میشوند و هم می میرند و پس از مرگ کالبد خود را می گذارند و روحشان دوباره از زمین بسوی زمین آخرت بوسیله مامورین آلله خارج کرده میشود ) (25)قالَ فيها تَحيَونَ وَفيها تَموتونَ وَمِنها تُخرَجونَ7:25
ای فرزندان آدم همانطور که پدر و مادر اولیه شما در بهشت لباسی بهشتی داشت که باطن هوس باز آنها را می پوشانید بر شما نیز پوششی فرو فرستادیم که باطن بد شما را می پوشاند و آن آرایشی است عالی و آن لباس تقوا می باشد که بهتر از هر چیز است و آن از نشانه های الله است تا آنانکه سزاوارند بدان توجه داشته باشند (این لباس که جلو گیرنده بدیها است و از جانب الله بر انسان فرود آمده طبق آیه 70 و 71 سوره احزاب و آیه 31 از سوره بقره در اصل یک چیز است و آن استعداد در ک اختلاف اشياء و اسم گذاری متناسب باصفات اختصاصی اشیائیست که عبارت باشد از خردمندی و تعقل اختصاصی انسان و نتیجه اش دو چیز است یکی قول سدید یا نگفتن و نشنیدن سخن غیر منطقی که باعث شناخت صحیح الله میشود و دوم ترس از مخالفت دستورات او که لازمه این دو، لزوم اطاعت از الله و از پیغمبر اوست و برای ما قرآن او و سنت) (26)يا بَني آدَمَ قَد أَنزَلنا عَلَيكُم لِباسًا يُواري سَوآتِكُم وَريشًا ۖ وَلِباسُ التَّقوىٰ ذٰلِكَ خَيرٌ ۚ ذٰلِكَ مِن آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُم يَذَّكَّرونَ7:26
ای فرزندان آدم مبادا آن شیطنت کار شما را دچار آشوبها کند همانطور که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد او لباس هر زن و مردی را از ایشان بیرون میکند تا باطن بد ایشان را بنمایاند به يقين او و نمایندگان او شما را از جائی می بینند که شما آنها را نمی بینید به يقين ما شیطنت کاران را مقرر کردیم که همه کاره (ولی های) کسانی باشند که به دستورات الله ایمان نمیآورند (از این آیه پیداست که بر خلاف آدم اول، شیطان اول تا آخر زندگی زمین زنده است و ریاست عده بسیاری از نسلهای پی در پی خود را که متولد میشوند و میمیرند و شرور و موذی میباشند به عهده دارد و فساد جويان بشری مخصوصا آنهائی که بنام مذهب مردم را می فریبند بوسیله آنها تحت اختیار گرفته میشود و تمام این شیطنت کاران جنی و انسی طوری با جلو انداختن عمال به ظاهر نیکو کار خود هوس رانان را ميفريبند و معجزاتی هم نشان میدهند که کسی نفهمد سرنخ کارهای ایشان در دست کدام شیطان بزرگ است) (27)يا بَني آدَمَ لا يَفتِنَنَّكُمُ الشَّيطانُ كَما أَخرَجَ أَبَوَيكُم مِنَ الجَنَّةِ يَنزِعُ عَنهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوآتِهِما ۗ إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَقَبيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم ۗ إِنّا جَعَلنَا الشَّياطينَ أَولِياءَ لِلَّذينَ لا يُؤمِنونَ7:27
و فریب خوردگان شیطان های مذهبی وقتی عملی زشت بنام مذهب انجام میدهند گویند پدران خود را چنین دیدیم که میکردند و الله آنرا دستور داده بکنیم (آیا درباره تمام خرافات مذهبی، مذهبی ها همین را نمی گویند ) بگو الله هرگز به کارهای زشت دستور نمی دهد آیا شما چیزهائی را که نمیدانید به الله نسبت میدهید ؟ (28)وَإِذا فَعَلوا فاحِشَةً قالوا وَجَدنا عَلَيها آباءَنا وَاللَّهُ أَمَرَنا بِها ۗ قُل إِنَّ اللَّهَ لا يَأمُرُ بِالفَحشاءِ ۖ أَتَقولونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ7:28
بگو پروردگار من به چیزی دستور داده که در آن ظلم نباشد و گفته است که همیشه توجه خود را بجاهائی داشته باشید که باید برای الله سر فرود آورید (این جاها مسجدهای ساخته شده نیست بلکه جاهائی است که باید در موقع عمل از متن کتاب الله اطاعت کامل گردد ) و در حالی که دین خود را برای او پاک کرده اید او را بخوانید (نه از موهومات مذهبی) و دین را برای او بدانید (متاسفانه اکثر مسلمانان مانند یهود و نصاری و سایر دینداران منحرف دنیا دین را برای پیغمبر و امام و مفتیان خود میدانند و مثلا بجای آنکه از متن قرآن تعلیم گیرند از نظراتی تعلیم می گیرند که قرآن خلاف آنها را گفته و روی این نظرهاست که دچار اختلافات مذهبی شد ماند ) همانطور که او در شروع زندگی انسانی شما را از زمین آخرت و بهشتش بر روی زمین آورد دوباره بر می گردید (29)قُل أَمَرَ رَبّي بِالقِسطِ ۖ وَأَقيموا وُجوهَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ وَادعوهُ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ ۚ كَما بَدَأَكُم تَعودونَ7:29
به اینطور که گروهی از شما را بوسیله کتابش هدایت کرده است و گروهی گمراهی بر آنان سزاوار شده و این گروه اخیر از آنروست که غیر از الله شیطنت کاران را دوستان خود گرفته اند و گمان می کنند راه یافته می باشند (کاملا پیداست که این آیات در باره کسانی است که فریب شیطانهای زمان را خورده اند و با اینکه جز روایاتی دروغ چیزی از کتاب الله نمی دانند تصور می کنند دیندار و راه یافته می باشند ) (30)فَريقًا هَدىٰ وَفَريقًا حَقَّ عَلَيهِمُ الضَّلالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطينَ أَولِياءَ مِن دونِ اللَّهِ وَيَحسَبونَ أَنَّهُم مُهتَدونَ7:30
ای فرزندان آدم زینت تقوای خود را در هر موقعیتی که باید برای الله سر فرود آورید در بر گیرید (اشتباه در درک لفظ مساجد در متن این آیات باعث شده مفسران بدون توجه به لباس تقوا که در چند آیه قبل اشاره شده به تفسیرهای گوناگون و موهومی روی روایاتی جعلی بپردازند ) بخورید و بیاشامید و در هیچ کاری زیاده روی نکنید زیرا الله زیاده روی کنندگان را دوست ندارد (31)يا بَني آدَمَ خُذوا زينَتَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ وَكُلوا وَاشرَبوا وَلا تُسرِفوا ۚ إِنَّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفينَ7:31
بگو چه کسی زینت الله را که برای بندگان خودش خارج کرده ( یعنی لباس و سایر وسایل زیبا و جالب) و همچنین روزیهای خوب را چه کسی حرام کرده است ؟(این عبارت به موهوم پرستان مذهبی است که بنام دین و مذهب از ثروتمند بودن و استفاده کردن از لباسهای زیبا و آرایشها بد گوئی می کنند و حتی بعضی خوراکهای خوب را بر خود حرام می نمایند و غذاهای خوب و مفید مانند ماهی بی فلس و دنبلان را که صریحا در متن کتاب الله حلال معرفی شده حرام می دانند و یا دخانیات را که در متن کتاب الله حرام است حلال معرفی می کنند ) بگو آنها در زندگی دنیا هم برای مؤمنین حقیقی است و هم برای دیگران ولی در زمان رستاخیز مردگان در زمین آخرت مخصوص مؤمنین حقیقی می باشد و ما اینگونه مطالب مستدل را برای قومی شرح میدهیم که میدانند (یعنی بگذار موهوم پرستان نادان اینها را گوش ندهند) (32)قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ ۚ قُل هِيَ لِلَّذينَ آمَنوا فِي الحَياةِ الدُّنيا خالِصَةً يَومَ القِيامَةِ ۗ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَومٍ يَعلَمونَ7:32
بگو پروردگار من فقط چیزهای زشت را حرام کرده چه ظاهرش زشت باشد و چه باطنش و هر نوع گناه و هر ستمی را هم به شرطی که ناحق باشد حرام کرده و همچنین حرام کرده است شریک قرار دادن برای الله چیزی را که خود آلله دلیلی درباره آن شرکت، در کتابهای آسمانی خود فرو نفرستاده است (در کتابهای آسمانی آیاتی هست که خالق عالم در بینا بودن و دانا بودن و حكیم بودن و دوست داشتن و غضب کردن و چیز بودن و وجود داشتن و امثال اینها با انسانها مشابه است نه بطور شرکت و مشابهت کامل ولی در هیچ کجای كتاب الله نوشته نشده که دیگران در کمک کردن و بر آوردن حاجات مردم کوچکترین شرکت و مشابهتی با آلله دارند و بلکه نوشته شده که آنان پس از مرگ نه صدای مردم را می شنوند زیرا در بهشتند و نه به اندازه پوسته روی هسته خرما اختیاری دارند که کاری در دنیا ويا آخرت پس از مردنشان برای مردم انجام دهند ) و غیر از این بطور مؤكد نهی کرده است که بر آلله چیزی را که نمی دانید نگوئید (متاسفانه بسیاری از چیزهائی که موهوم پرستان مذهبی درباره آلله می گویند روی خیال و نادانی راویان نادان روایات مذهبی است) (33)قُل إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وَما بَطَنَ وَالإِثمَ وَالبَغيَ بِغَيرِ الحَقِّ وَأَن تُشرِكوا بِاللَّهِ ما لَم يُنَزِّل بِهِ سُلطانًا وَأَن تَقولوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ7:33
و برای هرجماعتی انتهائی هست پس وقتی انتهای آنان برسد آنان نه زمانی کارشان را به عقب توانند انداخت و نه به جلو (یعنی هیچ دسته خوب یا بدی همیشه دوام ندارند و دسته های اجتماعات بشری در تغییرند و روی علت و معلولهائی که در آنها و اطرافشان و مقدمات و مؤخراتشان هست دوام می کنند و این علت و معلولها همه در نقشه خلقت ثبت است و کسی از آن جز خالق عالم اطلاع کامل ندارد و بنابراین مؤمنین نباید تصور کنند اگر امروزه قدرت بدست موهوم پرستان است فردا نیز این قدرت ادامه دارد ) (34)وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرونَ ساعَةً ۖ وَلا يَستَقدِمونَ7:34
ای فرزندان آدم قرار بر این است که برای شما پیغمبرانی از خودتان بیایند تا به شما مطالب مستدل مرا بگویند پس هر کس تقوا و پرهیزکاری در مقابل آنها بخود گرفت (یعنی از روی دقت و تعقل و خدا ترسی آنها را گوش داد و پذیرفت و به کارهای اصلاحی پرداخت نه ترسی بر اوست و نه اینگونه اشخاص اندوهگین میشوند (35)يا بَني آدَمَ إِمّا يَأتِيَنَّكُم رُسُلٌ مِنكُم يَقُصّونَ عَلَيكُم آياتي ۙ فَمَنِ اتَّقىٰ وَأَصلَحَ فَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ7:35
و کسانی که مطالب مستدل مارا انکار کردند و روی خود خواهی از آنها سر پیچی نمودند یاران آن آتش اند که در آن همیشه خواهند ماند عجیب است گروهی که به دین و مذهب جدیدی معتقدند دینسازان ایشان آتش دوزخ و بهشت قرآن را مسخره کرده و هزاران آیات قرآن را که درباره اوضاع پس از مرگ به مطالبی صوفیانه و درویشی و شاعرانه تبدیل نموده با اینحال گروه معتقد به او این آیه را دلیل آن گرفته اند که پیغمبر اسلام خاتم پیغمبران نیست بلکه بعد از اونیز پیغمبرانی خواهند آمد در صورتیکه کاملا این آیات میرساند که درباره تمام فرزندان آدم و کلیات تمام مذاهب حق بوده و مخصوص بعد از پیغمبر اسلام نیست و منظور از این آیه اینست که در دوران تاریخ بشری پیغمبرانی برای فرزندان آدم میایند که کلیات عقاید هر یک از آنها اینهاست که ذکر میشود و عجیب است که این مدعیان جدید با تمام این کلیات مخالفند و خود مطالب موهومی در متن کتابهای دین سازان خود دارند که یک نمونه در آخر کتاب پر موهوم هفت وادیست که نوشته شده هریک از پنج حرف گنجشک اشاره به یک جمله عربیست که بر سر آن کاف یا نون یا جیم یا شین یا کاف باشد و نمونه دوم در کتاب پر موهوم ایقان نوشته شده که مس اگر هفتاد سال بماند طلا میشود ) (36)وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا وَاستَكبَروا عَنها أُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فيها خالِدونَ7:36
پس چه کسی میتواند ستمكارتراز کسی باشد که بر آلله دروغی بسته یا آیات (مطالب مستدل او را دروغ پنداشته؟ (یعنی اینان که بنام روایتی از بزرگان گذشته خود مطالبی خلاف متن آيات الله به الله و پیغمبرش می بندند از هر جنایتکار وستمکاری ستمكارترند زیرا ستمکاران دیگر به یک یا چند نفری ستم میکنند ولی اینها یک جامعه را با افتراهای خود فاسد و خراب و موهوم پرست میکنند ) به اینگونه اشخاص در دنیا بهرهای که در کتاب خلقت (یعنی سلسله علت و معلولها ) ثبت است که برای اینگونه مردم است خواهد رسید (یعنی مدتی در دنیا ممکن است به آنها نسبت به زرنگی خود خوش بگذرد ) تا زمانی که مامورین ما که برای مرگ ایشان مامورند جان ایشان را بگیرند. به آنها میگویند ( به روح آنها میگویند ) آنچه را جز الله میخواندید کجا میباشند ؟ خواهند گفت آنان از ما گم و دورند و در آن زمان خودشان بر علیه خودشان گواهی خواهند داد که کافر بودند که این عقاید را پخش میکردند (37)فَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَو كَذَّبَ بِآياتِهِ ۚ أُولٰئِكَ يَنالُهُم نَصيبُهُم مِنَ الكِتابِ ۖ حَتّىٰ إِذا جاءَتهُم رُسُلُنا يَتَوَفَّونَهُم قالوا أَينَ ما كُنتُم تَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ ۖ قالوا ضَلّوا عَنّا وَشَهِدوا عَلىٰ أَنفُسِهِم أَنَّهُم كانوا كافِرينَ7:37
فرمان الله به آنان خواهد گفت داخل گروههائی از جن و انس شوید که قبل از شما مانند شما بودند و با آنان داخل آتش بروید مقصود داخل آتش مقدماتی است که در عالم برزخ برای ایشان مقرر است و آن آتش مقدماتی ادامه خواهد داشت تا در آخرت به آتش بزرگ دوزخ داخل شوند و هر زمان گروهی از اینان داخل شوند گروه مشابه خود را که در دنیا هم عقیده ایشان و با ایشان بودند و قبلا آمدهاند یا بعدا خواهند آمد بد گوئی میکنند تا اینکه در آن همه به هم میرسند دستهای که مرید دسته دیگر بودند می گویند پروردگارا اینها بودند که در دنیا ما را گمراه کردند پس تو نصیب ایشان را از عذاب آتش چند برابر ما بده پس پروردگار ایشان خواهد گفت برای هر دو دسته شما چند برابر عذاب است ولی شماها نمی خواهید بدانید (38)قالَ ادخُلوا في أُمَمٍ قَد خَلَت مِن قَبلِكُم مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ فِي النّارِ ۖ كُلَّما دَخَلَت أُمَّةٌ لَعَنَت أُختَها ۖ حَتّىٰ إِذَا ادّارَكوا فيها جَميعًا قالَت أُخراهُم لِأولاهُم رَبَّنا هٰؤُلاءِ أَضَلّونا فَآتِهِم عَذابًا ضِعفًا مِنَ النّارِ ۖ قالَ لِكُلٍّ ضِعفٌ وَلٰكِن لا تَعلَمونَ7:38
در این زمان مرادهای دنیائی ایشان (رهبران شیطان صفت سوء استفاده چی) به مریدان خود می گویند شما بر ما هیچ فضیلتی ندارید (در جاهای دیگر قرآن اشاره شده است که شما هم چون میخواستید به اتکای افتراهای دروغ ما فساد کنید و به خود زحمت تحقیق دین الله را ندهید با اینکه عیب های ما را می دیدید روی منفعت های دنیائی خود ما را بزرگ معرفی می کردید و نمی خواستید بفهمید که الله در کتاب خود چه ها گفته، پس مقصر اصلی که باید عذاب بیشتری بکشد شمائید که ما را به طمع سواری گرفتن از خودتان انداختید ) پس باید این عذاب را بواسطه آنچه می خواستید بدست آورید بچشید (39)وَقالَت أولاهُم لِأُخراهُم فَما كانَ لَكُم عَلَينا مِن فَضلٍ فَذوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكسِبونَ7:39
به يقين کسانی که مطالب مستدل ما را دروغ دانستند و از آن با خودخواهی سر باز زدند درهای آسمان برای ایشان باز نخواهد شد (یعنی در دوزخ محبوسند و مانند بهشتیان نیستند که در آخرت بتوانند به هر کجای آسمان یعنی جهان پرواز نمایند ) و داخل بهشت نمی شوند مگر وقتی که شتری نر در سوراخ سوزن رود و به اینگونه ها، گناهکاران را مجازات می کنیم (40)إِنَّ الَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا وَاستَكبَروا عَنها لا تُفَتَّحُ لَهُم أَبوابُ السَّماءِ وَلا يَدخُلونَ الجَنَّةَ حَتّىٰ يَلِجَ الجَمَلُ في سَمِّ الخِياطِ ۚ وَكَذٰلِكَ نَجزِي المُجرِمينَ7:40
برای ایشان در قسمتی از دوزخ استراحتگاهی می باشد و در بالای ایشان پرده هائی ضخیم است (تا هم ناراحت کننده از حيث نفس کشیدن باشد و هم مانع رفتن ایشان به آسمان و فضا گردد و این پرده همان غاشیه ایست که گمراه کنندگان مذهبی بر خلاف لغت عرب و استعمال قرآن و منطق صحيح آنرا بنام مار غاشیه معروف کردهاند که گفته اند پائین دهانش در زمین است و بالای دهانش در آسمان، و گناهکار در دهان آن گرفتار است یعنی در دهان چنین ماری که فضای وسیعی باندازه آسمان دارد آزادند ) و چنین ستمکارانی را اینگونه پاداش میدهیم (41)لَهُم مِن جَهَنَّمَ مِهادٌ وَمِن فَوقِهِم غَواشٍ ۚ وَكَذٰلِكَ نَجزِي الظّالِمينَ7:41
و کسانی که به متن کتابهای آسمانی (به شرطی که بوسیله شیطنت کاران مذهبی مانند قسمتهائی از تورات و انجیل فعلی تحریف و کم و زیادی نشده باشد ) ایمان آورده بودند و کارهای خوب ذکر شده در آن کتابها را انجام دادند با در نظر گرفتن اینکه کسی را جز باندازه توانائیش مجبور نمی کنیم باران بهشت خواهند بود که در آن همیشه هستند (42)وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفسًا إِلّا وُسعَها أُولٰئِكَ أَصحابُ الجَنَّةِ ۖ هُم فيها خالِدونَ7:42
و در آنجا اینان اگر کینه ای در دنیا نسبت به هم داشتند آنرا از سینه های ایشان خارج می کنیم (این آیه اشاره به این است که مؤمنین حقیقی ممکن است روی پیش آمدهائی در دنیا نسبت بهم سوء ظن هائی پیدا کنند و از هم در دل کینه ای داشته باشند مانند کینه هائی که راست یا دروغ در روایات به اصحاب خاص پیغمبر اسلام و بعد از خلافت عثمان نسبت داده شده و تفرقه اندازان مذهبی برای بدنام کردن اصحاب پیغمبر آنها را با آب و تاب میان عوام الناس تبلیغ مینمایند ) در بهشت از کنار پای بهشتيان جویبارها روان است و آنان میگویند آن مدح و ثنای مخصوص، مخصوص کسی است که ما را به چنین وضعی راهنمایی کرد و اگر الله ما را راهنمائی نمی کرد ما خود نمی توانستیم به چنین چیزها راه یابیم و فرستادگان پروردگار ما بودند که آن پیغام بس سزاوار را برای ما آوردند و در آنجا آوازی میشنوند که آن بهشتی که برای شما بود بواسطه اعمال خوبی که کرده بودید به شما ارث داده شده اینست (43)وَنَزَعنا ما في صُدورِهِم مِن غِلٍّ تَجري مِن تَحتِهِمُ الأَنهارُ ۖ وَقالُوا الحَمدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهٰذا وَما كُنّا لِنَهتَدِيَ لَولا أَن هَدانَا اللَّهُ ۖ لَقَد جاءَت رُسُلُ رَبِّنا بِالحَقِّ ۖ وَنودوا أَن تِلكُمُ الجَنَّةُ أورِثتُموها بِما كُنتُم تَعمَلونَ7:43
و بهشتيان دوزخیان را در آن آتش آواز میدهند که ما آنچه را پروردگار ما به ما وعده داده بود حالا می بینیم که حقیقت داشت آیا شما هم وعده پروردگار خود را دیدید که حق بود؟ جواب خواهند داد آری حق بود پس آواز دهند های میان آنان اعلام خواهد کرد که لعنت الله بر ستمکاران باد ( لعنت یعنی نفرت و دوری از درگاه) (44)وَنادىٰ أَصحابُ الجَنَّةِ أَصحابَ النّارِ أَن قَد وَجَدنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَل وَجَدتُم ما وَعَدَ رَبُّكُم حَقًّا ۖ قالوا نَعَم ۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَينَهُم أَن لَعنَةُ اللَّهِ عَلَى الظّالِمينَ7:44
بر کسانی باد که مردم را از راه الله باز میدارند و آنرا میخواهند کج جلوه دهند و این از آن روست که به آخرت کا فرند ( آیا جز کسانی که از طریق روایات دروغ دين الله و آیات كتاب الله را کج تفسير و تعبیر میکنند و مردم را به موهومات مذهبی و اختلاف مذهبها دچار می نمایند و در دین الله از طریقه های غیر مستدل به نفع سوء استفاده های خود اجتهاد میکنند کسی دیگر دچار این لعنت هست؟) (45)الَّذينَ يَصُدّونَ عَن سَبيلِ اللَّهِ وَيَبغونَها عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ كافِرونَ7:45
و میان دوزخ و بهشت مكان بلندیست که پردهای میان آن دو می باشد و بر این مکان بلند «اعراف» مردانی هستند که دوزخيان و بهشتيان را با علامتی که دارند میشناسند، آنان بهشتیان را آواز دهند که بر تمامی شما شادی و رستگاری باد (سلام بر شما ) این اعرافیان کسانی هستند که با بهشتیان داخل بهشت نشدند ولی امیدوارند هر چه زودتر داخل آن شوند (زیرا مقداری گناه کرده اند که باید باندازه آن در مکان میان بهشت و جهنم عذاب مختصری ببینند تا پس از مدتی داخل بهشت شوند ) (46)وَبَينَهُما حِجابٌ ۚ وَعَلَى الأَعرافِ رِجالٌ يَعرِفونَ كُلًّا بِسيماهُم ۚ وَنادَوا أَصحابَ الجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيكُم ۚ لَم يَدخُلوها وَهُم يَطمَعونَ7:46
وقتی چشمانشان بسوی دوزخیان بر می گردد میگویند : ای پروردگار ما، با این قوم ستمکار ما را مگذار ؟ (47)وَإِذا صُرِفَت أَبصارُهُم تِلقاءَ أَصحابِ النّارِ قالوا رَبَّنا لا تَجعَلنا مَعَ القَومِ الظّالِمينَ7:47
و باز اعرافيان مردانی را که از روی علامات دنیائی ایشان میشناسند آواز میدهند و میگویند دیدید که همبستگی های دنیائی شما و چیزهائی که بدان بر خود می بالیديد بدبختیهای آینده شما را چاره نکرد ؟ (48)وَنادىٰ أَصحابُ الأَعرافِ رِجالًا يَعرِفونَهُم بِسيماهُم قالوا ما أَغنىٰ عَنكُم جَمعُكُم وَما كُنتُم تَستَكبِرونَ7:48
آیا این بهشتیانی که می شناسید همانهایی نیستند که شما قسم میخوردید رحمت الله به ایشان نمی رسد ؟ چیزی نمی گذرد که به این اعرافیان نیز گفته میشود داخل بهشت شوید که دیگر نه ترسی بر شماست و نه اندوهگین می شوید (49)أَهٰؤُلاءِ الَّذينَ أَقسَمتُم لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحمَةٍ ۚ ادخُلُوا الجَنَّةَ لا خَوفٌ عَلَيكُم وَلا أَنتُم تَحزَنونَ7:49
و گاه به گاه دوزخیان به بهشتيان آواز میدهند از آن آب و از آنچه آلله روزی شما کرده بر ما افكنید. خواهند گفت آن دو را آلله بر کفران کننده گان حرام کرده (50)وَنادىٰ أَصحابُ النّارِ أَصحابَ الجَنَّةِ أَن أَفيضوا عَلَينا مِنَ الماءِ أَو مِمّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ ۚ قالوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الكافِرينَ7:50
بر کسانی حرام کرده که خوشی های سرگرم کننده و بازی هایی را به نام دین برای خود گرفتند (مانند زنجیر زنی و تعزیه و این قبیل تظاهرات مذهبی و زندگی دنیا ایشان را فریب داد . پس ما که پروردگار ایشان هستیم در چنان زمانی ایشان را فراموش می کنیم همچنانکه آنان دیدار چنان روز خود را فراموش کردند و همچنانکه مطالب مستدل ما را انکار مینمودند (51)الَّذينَ اتَّخَذوا دينَهُم لَهوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتهُمُ الحَياةُ الدُّنيا ۚ فَاليَومَ نَنساهُم كَما نَسوا لِقاءَ يَومِهِم هٰذا وَما كانوا بِآياتِنا يَجحَدونَ7:51
و ما کتابی به ایشان داده ایم که بر دانشی عالی آنرا تفصيل دادیم و آن راهنمائی و رحمتی است برای گروهی که ایمان می آورند (52)وَلَقَد جِئناهُم بِكِتابٍ فَصَّلناهُ عَلىٰ عِلمٍ هُدًى وَرَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنونَ7:52
آیا جز راست آمدن مطالب قرآن در مورد آخرت انتظاری دارند زمانی که حقیقت این مطالب پیش آید آنانکه قبلا آنرا فراموش کرده بودند، خواهند گفت پیغمبران پروردگار ما آن چیز حق را آورده بودند (یعنی پیغامهای الله را آورده بودند و ما آنرا پشت گوش انداختیم و حال آیا ممکن است برای ما شفيعانی باشند که برای ما پارتی شوند (شفيع و واسطه شوند و یا ما را دوباره به دنیا بر گردانند و غیر از آنچه می کردیم بکنیم؟ و در آنزمان می فهمند که بر خود ضرر زده بودند و آنچه را بنام شفیع برای الله به دروغ می بافتند از ایشان دور است ( آیا با بودن این آیات در قرآن مجید سزاوار است مسلمانانی که خود را طرفدار قرآن میدانند کسانی را شفیع گناه خود بدانند و عقایدشان بمانند مشرکین مکه بر اساس شفاعت بتهای خود باشد؟ آیا آنان که مبلغین این راههای غلط در جامعه ما هستند دشمن جامعه نیستند ؟) (53)هَل يَنظُرونَ إِلّا تَأويلَهُ ۚ يَومَ يَأتي تَأويلُهُ يَقولُ الَّذينَ نَسوهُ مِن قَبلُ قَد جاءَت رُسُلُ رَبِّنا بِالحَقِّ فَهَل لَنا مِن شُفَعاءَ فَيَشفَعوا لَنا أَو نُرَدُّ فَنَعمَلَ غَيرَ الَّذي كُنّا نَعمَلُ ۚ قَد خَسِروا أَنفُسَهُم وَضَلَّ عَنهُم ما كانوا يَفتَرونَ7:53
به يقين پروردگار شما الله است که آن آسمانها و زمین را در شش دوره آفرید (شرح این شش دوره و اینکه آن آسمانها و زمین هفت آسمان و زمین از نه سیاره منظومه شمسی می باشند در سوره فصلت است ) سپس بر آن تخت که مرکز خورشیدی آنها باشد قرار گرفت و بر اساس فرمانی که از مرکز خورشید آنها میرسد در آنها شب و روز به سرعت یکدیگر را می طلبند و آن خورشید و ماه و ستارگان همه اسیر فرمان او می باشند (همه اسیر جاذبه عمومی خلقتند ) آگاه باشید که هم مخلوقات و هم فرمانی که مخلوقات را میگرداند (این آیه می رساند که جاذبه عمومی و قوه آن چیزیست که مافوق قدرتها و انرژیهاست و آنست که تمام خلقت را بصورت یک پارچه و مستقل جلوه گر میسازد . یک واحد مستقلی که چون مقداری از آن متسع شود منظومه ای را بوجود می آورد و هر گاه منقبض گردد منظومه ای جذب مرکز خود میشود ) همه در اختيار الله می باشند و الله که پروردگار جهانیان است چه پر برکت و بزرگ می باشد (54)إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ في سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ استَوىٰ عَلَى العَرشِ يُغشِي اللَّيلَ النَّهارَ يَطلُبُهُ حَثيثًا وَالشَّمسَ وَالقَمَرَ وَالنُّجومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمرِهِ ۗ أَلا لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ ۗ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ العالَمينَ7:54
پروردگار خود را با کمال فروتنی و در پنهان بخوانید و بدانید که او سرکشان را دوست ندارد (55)ادعوا رَبَّكُم تَضَرُّعًا وَخُفيَةً ۚ إِنَّهُ لا يُحِبُّ المُعتَدينَ7:55
و در زمین بعد از این اصلاح عالی که برای بشر آمده فساد نکنید و برای رفع خطر و بدست آوردن منافع فقط او را بخوانید (یعنی از قوانین مشروع او کمک بگیرید نه از موهومات و راههای نامشروع) و يقين داشته باشید که رحمت الله به نیکوکاران نزدیک است (56)وَلا تُفسِدوا فِي الأَرضِ بَعدَ إِصلاحِها وَادعوهُ خَوفًا وَطَمَعًا ۚ إِنَّ رَحمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ المُحسِنينَ7:56
و او کسی است که آن بادها را میفرستد تا مژده دهند که در میان دو دست خود رحمت او را دارند (هواشناسان امروز که این مژده را زودتر درک میکنند بهتر متوجه میشوند که چرا خالق عالم در این آیه دو دست را که اشاره به دو قوه است برای متراکم شدن ابر بوسیله بادها و ایجاد باران تذکر داده است تا هنگامیکه به ابری سنگین اصابت کند تا ما آن ابر سنگین را برای شهری مرده برانیم پس بوسیله آن آب را فرو می آوریم و بدان از هر محصول و میوه ای می رویانیم همینطور که توانسته ایم گیاهان مرده سال گذشته را در سال جدید از زمین دوباره بصورت زنده های سال قبل در آوریم ،انسانهای مرده روی این زمین دنیا را در زمین آخرت دوباره بصورت زنده هائی بیرون خواهیم آورد و این را از آنرو گفتیم که شما شاید آنرا در خاطر گیرید (57)وَهُوَ الَّذي يُرسِلُ الرِّياحَ بُشرًا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ ۖ حَتّىٰ إِذا أَقَلَّت سَحابًا ثِقالًا سُقناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنزَلنا بِهِ الماءَ فَأَخرَجنا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ ۚ كَذٰلِكَ نُخرِجُ المَوتىٰ لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ7:57
آری زمین خوب به اجازه قانونی پروردگارش آن محصولی را میدهد که سزاوار باشد و زمینی که بد شد جز نباتاتی بد و اندک بیرون نمی دهد و این مطالب مستدل را اینطور به صورتهای مختلف برای قومی میگوئیم که سپاسگزارند (58)وَالبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ ۖ وَالَّذي خَبُثَ لا يَخرُجُ إِلّا نَكِدًا ۚ كَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ لِقَومٍ يَشكُرونَ7:58
به مانند پیغمبر اسلام نوح را هم به سوی قومش فرستادیم او نیز گفت: ای قوم من فقط الله را اطاعت بنده وار نمائید (قوم نوح نیز مقلد پیشوایان مذهبی موهوم پرست خود بودند ) زیرا جز او برای شما خدایی نیست (یعنی جز او و قوانین او صاحب اختیاری نیست که شفيع و واسطه و پارتی شما نزد الله باشد یا خودش حاجتی را از پیش خود برای شما برآورد ) و شما با این عقایدی که دارید میترسم عذاب روزی بزرگ (عذاب زمانی بزرگ) بر شما رسد (59)لَقَد أَرسَلنا نوحًا إِلىٰ قَومِهِ فَقالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ إِنّي أَخافُ عَلَيكُم عَذابَ يَومٍ عَظيمٍ7:59
بزرگان قومش (یعنی کسانیکه از عقاید پست مردم سوء استفاده میکردند و گفتند ما تو را در گمراهی آشکاری می بینیم (60)قالَ المَلَأُ مِن قَومِهِ إِنّا لَنَراكَ في ضَلالٍ مُبينٍ7:60
نوح گفت ای گروه من در من گمراهی نیست بلکه من فرستاده ای از پروردگار جهانیانم (61)قالَ يا قَومِ لَيسَ بي ضَلالَةٌ وَلٰكِنّي رَسولٌ مِن رَبِّ العالَمينَ7:61
و آمدهام پیغامهای پروردگار خود را به شما تبلیغ کنم و شما را پند میدهم و از آلله چیزهائی میدانم که شما نمیدانید (62)أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبّي وَأَنصَحُ لَكُم وَأَعلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ7:62
و آیا شما از اینکه یاد آوری ای از پروردگارتان بر مردی از شما آمده تا او شما را به وسیله آن از خطری که در پیش دارید، بترساند و شما پرهیز کار شوید و مورد رحم پروردگارتان قرار گیرید تعجب کرده اید ؟ (امروزه همین تعجب ها را مردم نسبت به مطالب قرآن مجید و مبلغين حقیقی آن می کنند) (63)أَوَعَجِبتُم أَن جاءَكُم ذِكرٌ مِن رَبِّكُم عَلىٰ رَجُلٍ مِنكُم لِيُنذِرَكُم وَلِتَتَّقوا وَلَعَلَّكُم تُرحَمونَ7:63
پس او را دروغگو دانستند و ما نیز او و طرفداران همراهش را در آن کشتی معروف نجات دادیم و کسانیکه انکار مطالب مستدل ما را کردند غرق کردیم زیرا آنان قومی کور بودند. آنان کور باطنهائی بودند که مانند خرافيون مذهبی امروز نمی خواستند درک مطالب مستدل پیغام الله را نمایند ) (64)فَكَذَّبوهُ فَأَنجَيناهُ وَالَّذينَ مَعَهُ فِي الفُلكِ وَأَغرَقنَا الَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا ۚ إِنَّهُم كانوا قَومًا عَمينَ7:64
و بسوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم گفت ای قوم من الله را اطاعت بنده وار نمائید و جز او خدائی برای شما نیست (خدا به معنای صاحب اختیار است نه خالق و لذا کسانی که مقدسین مرده یا زنده خود را صاحب اختیار خود می گیرند ، آنها را مانند بت پرستان خدای خود گرفته اند و رسم تمام قومها که پیغمبری برای ایشان آمد ، همین بود و پیغمبران حقیقی الله برای مبارزه و مخالفت با این عقیده مامور هدایت شدهاند ) پس آیا نمی ترسید ؟( 65)وَإِلىٰ عادٍ أَخاهُم هودًا ۗ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۚ أَفَلا تَتَّقونَ7:65
با نفوذان قوم او که راه کفر گرفته بودند گفتند ما تو را کم خرد می بینیم و از دروغگویانت می پنداریم (66)قالَ المَلَأُ الَّذينَ كَفَروا مِن قَومِهِ إِنّا لَنَراكَ في سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الكاذِبينَ7:66
گفت ای قوم من کم خردی به من نمی چسبد بلکه پیغمبری از پروردگار جهانیان می باشم (67)قالَ يا قَومِ لَيسَ بي سَفاهَةٌ وَلٰكِنّي رَسولٌ مِن رَبِّ العالَمينَ7:67
تا پیغامهای پروردگار خود را به شما برسانم و من به نفع شما پند دهنده های امین می باشم (68)أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبّي وَأَنا لَكُم ناصِحٌ أَمينٌ7:68
آیا از اینکه پندی از پروردگار شما بر مردی از شما آمده تا شما را از عاقبت کارتان بترساند در عجب شد هماید ؟ زمانی را به یاد آورید که الله بعد از نوح شما را جانشینی برای استفاده کردن از زمین قرار داد و در میان مخلوقات، شما را به افزونی هائی افزونی داد پس نعمتهای الله را به یاد آورید تا رستگار شوید (69)أَوَعَجِبتُم أَن جاءَكُم ذِكرٌ مِن رَبِّكُم عَلىٰ رَجُلٍ مِنكُم لِيُنذِرَكُم ۚ وَاذكُروا إِذ جَعَلَكُم خُلَفاءَ مِن بَعدِ قَومِ نوحٍ وَزادَكُم فِي الخَلقِ بَسطَةً ۖ فَاذكُروا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ7:69
گفتند آیا تو برای ما آمد های تا ما تنها آلله را اطاعت بنده وار کنیم و آنچه را پدران ما اطاعت بنده وار می کردند رها کنیم؟ (متاسفانه تمام دسته های مذهبی حتی اکثر مسلمانان دنیا جز مسلمانان مهندی به حق گویان همین را می گویند که باید از عقاید آباء و اجدادی خود پیروی کنند اگر چه آن عقاید غير مستدل و موهوم باشد ) اگرتو راست می گوئی عذابی را که به ما وعده می دهی بر ما بیاور (تمام پیغمبران الله مانند پیغمبر اسلام مامور بودند به مردم بگویند اگر پیغام الله را قبول نکنند علاوه بر عذاب آخرت در دنیا نیز دچار عذابهائی سخت میشوند و پس از مدتی به طرزهای مختلف دچار شدند و این باید دلیل بزرگی باشد که قرآن مجید پیغام آلله است و هر کس آن را نپذیرد و عمل نکند حتما دچار عذاب الله میشود ، اگر چه در دنیا چون فعلا پیغمبری نیست دچار عذابهائی در دنیا نشود ) (70)قالوا أَجِئتَنا لِنَعبُدَ اللَّهَ وَحدَهُ وَنَذَرَ ما كانَ يَعبُدُ آباؤُنا ۖ فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن كُنتَ مِنَ الصّادِقينَ7:70
هود پیغمبر پاسخ داد این گستاخی شما باعث شده که مجازات و غضبی از پروردگار شما بر شما واقع گردد آیا شما در اسمهائی که خود و پدرانتان رسم کرده اید والله در کتاب خود برای آنها دلیلی فرو نفرستاده با من مجادله می نمائید ؟( متاسفانه مسلمین نیز مانند مسیحیان و یهودیان و بت پرستان قدیم و جدید اسمهای جالبی را برای مقدسین زنده و مرده و یا جمادی و نباتی خود رسم کردهاند مانند خون خدا ، دست خدا، مظهر یا ولی خدا ، باب الحوائج و غوث و قطب و رکن رابع و قدمگاه و حجله و نخل و کتل و امثال اینها که کوچکترین دلیلی بر صحت اینها از قرآن نمی توانند بیاورند ) پس منتظر عذاب باشید و من نیز منتظرم (71)قالَ قَد وَقَعَ عَلَيكُم مِن رَبِّكُم رِجسٌ وَغَضَبٌ ۖ أَتُجادِلونَني في أَسماءٍ سَمَّيتُموها أَنتُم وَآباؤُكُم ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِن سُلطانٍ ۚ فَانتَظِروا إِنّي مَعَكُم مِنَ المُنتَظِرينَ7:71
پس ما او و کسانی را که با او بودند، بوسیله رحمتی از خودمان نجات دادیم و دنباله کسانی که انکار مطالب مستدل مارا نمودند ، قطع کردیم و آنان نمی خواستند مؤمن شوند (درباره قوم عاد به سوره های فجر و قمر و هود و شعرا و احقاف مراجعه و راجع به نوح در سوره های قمر و نوح و يونس و هود و شعرار عنکبوت و صافات و مؤمنون و همچنین کتاب اول از پنج کتاب تورات موجود مطالب مفصلی می باشد ) (72)فَأَنجَيناهُ وَالَّذينَ مَعَهُ بِرَحمَةٍ مِنّا وَقَطَعنا دابِرَ الَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا ۖ وَما كانوا مُؤمِنينَ7:72
و بسوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم گفت ای گروه من الله را بنده واراطاعت نمائید و برای شما جز او خدائی نیست، از پروردگار شما دليل واضحی به شما آمد (مقصود مطالب مستدل پیغام الله است و این یک شتر ماده ایست از الله بصورت معجزه ای برای شما (شتری پیدا شد و آنرا صالح پیغمبر، معرفی کرد و گفت این شیر بسیاری میدهد که بطور مجانی به بیچارگان شما تقسیم خواهد شد ) پس آن را آزاد بگذارید تا در زمین الله بخورد (در سوره های دیگر هست که در زمان معین بر سر آب آید و بدون مزاحمت بنوشد ) و بدانید که هر زمان به او بد برسانید عذابی دردناک شما را خواهد گرفت (73)وَإِلىٰ ثَمودَ أَخاهُم صالِحًا ۗ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۖ قَد جاءَتكُم بَيِّنَةٌ مِن رَبِّكُم ۖ هٰذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُم آيَةً ۖ فَذَروها تَأكُل في أَرضِ اللَّهِ ۖ وَلا تَمَسّوها بِسوءٍ فَيَأخُذَكُم عَذابٌ أَليمٌ7:73
و هنگامی را یاد آورید که الله شما را بعد از قوم عاد جانشینی نمود (بعد از خراب شدن شهر قوم عاد پدران قوم ثمود همانهائی بودند که مؤمن به هود پیغمبر بودند و از عذاب آسمانی نجات یافتند و کم کم نسل آنها در زمین قوم ثمود که در میان حجاز و شام بود و به نام حجر معروف بود سکونت گرفتند و شهر و تمدنی بوجود آوردند و در سنگ تراشی و ساختن خانه های سنگی ماهر بودند و شیطانهای مذهبی و اجتماعی آنان را از دین الله دور کردند و به فساد کشاندند ) و شما را در این سرزمین مکان داد بطوری که در دشتها قصرهائی می سازید و کوهها را برای ساختن خانه ها می تراشید پس نعمتهای الله را به یاد آورید و در زمین فساد نکنید (74)وَاذكُروا إِذ جَعَلَكُم خُلَفاءَ مِن بَعدِ عادٍ وَبَوَّأَكُم فِي الأَرضِ تَتَّخِذونَ مِن سُهولِها قُصورًا وَتَنحِتونَ الجِبالَ بُيوتًا ۖ فَاذكُروا آلاءَ اللَّهِ وَلا تَعثَوا فِي الأَرضِ مُفسِدينَ7:74
بانفوذان مغرور قوم او به کسانی که ایمان آورده بودند و به نظر آنان ضعیف شمرده می شدند ، به مسخره گفتند آیا شما صالح را پیغمبر از طرف پروردگارش میدانید ؟ آنان پاسخ دادند آری ما به پیغامی که آورده مؤمن هستیم (75)قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لِلَّذينَ استُضعِفوا لِمَن آمَنَ مِنهُم أَتَعلَمونَ أَنَّ صالِحًا مُرسَلٌ مِن رَبِّهِ ۚ قالوا إِنّا بِما أُرسِلَ بِهِ مُؤمِنونَ7:75
به آنان با نفوذان مغرور گفتند ما نسبت به آنچه شما ایمان آوردهاید کافریم (76)قالَ الَّذينَ استَكبَروا إِنّا بِالَّذي آمَنتُم بِهِ كافِرونَ7:76
پس پاهای آن ماده شتر را بریدند و از فرمان پروردگار خود سر پیچیدند و به صالح گفتند اگر از پیغمبرانی عذابی که به ما وعده دادهای بر ما بیاور (77)فَعَقَرُوا النّاقَةَ وَعَتَوا عَن أَمرِ رَبِّهِم وَقالوا يا صالِحُ ائتِنا بِما تَعِدُنا إِن كُنتَ مِنَ المُرسَلينَ7:77
پس آن زلزله سخت، ایشان را بگرفت و همه در خانه های خود خشک شده افتادند (78)فَأَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ فَأَصبَحوا في دارِهِم جاثِمينَ7:78
پس صالح بر ایشان گذشت و گفت من پیغام پروردگارم را به شما رساندم و به نفع شما نصیحت کردم ولی شما اینگونه نصيحت کنندگان را دوست ندارید ( مطالب بیشتری در سوره های فجر و هود و شعراء و نحل و قمر و حجر درباره قوم ثمود و سخنان و رفتارشان می باشد ) (79)فَتَوَلّىٰ عَنهُم وَقالَ يا قَومِ لَقَد أَبلَغتُكُم رِسالَةَ رَبّي وَنَصَحتُ لَكُم وَلٰكِن لا تُحِبّونَ النّاصِحينَ7:79
و لوط را نیز ما فرستادیم وقتی او به قوم خود گفت چرا آن کار زشت را انجام میدهید ، با اینکه پیش از شما هیچیک از مردم جهان چنان کاری نکرده (80)وَلوطًا إِذ قالَ لِقَومِهِ أَتَأتونَ الفاحِشَةَ ما سَبَقَكُم بِها مِن أَحَدٍ مِنَ العالَمينَ7:80
و شما که بجای زنان با مردان شهوت خود را انجام میدهید قومی زیاده رو می باشید (81)إِنَّكُم لَتَأتونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دونِ النِّساءِ ۚ بَل أَنتُم قَومٌ مُسرِفونَ7:81
جواب قومش جز این نبود که به یکدیگر گفتند لوط و طرفدارانش را از شهر خود بیرون کنید زیرا آنان مردمی هستند که خود را از کارهای ما پاک میدارند (82)وَما كانَ جَوابَ قَومِهِ إِلّا أَن قالوا أَخرِجوهُم مِن قَريَتِكُم ۖ إِنَّهُم أُناسٌ يَتَطَهَّرونَ7:82
پس ما او و کسانش را جز زنش نجات دادیم و آن زن از ماندگان بود (83)فَأَنجَيناهُ وَأَهلَهُ إِلَّا امرَأَتَهُ كانَت مِنَ الغابِرينَ7:83
و بر آنان بارانی مخصوص باراندیم و ببین عاقبت گناهکاران چگونه شد (لوط پیغمبر داستان مفصلش را در باب هجده و نوزده از سفر پیدایش از کتب پنج گانه مقدس یهود است و در قرآن مجید تکه های مختلفی از این داستان بصورت تصحیح مطالب تورات کم و زیاد شده در سوره های هود و شعرا و قمر و عنکبوت و حجر و صافات میباشد که حتی جای دقیق خرابه شهر لوط که بنام شهر سدوم و گومورا موسوم است از حيث كشف باستان شناسان در قرآن در سوره حجر معلوم شده که در جلوی کاروانانی که در راه مدینه به شام در رفت و آمد بودند تپهاش مشاهده میشده است که امروزه باستان شناسان از این علامت قرآن بهتر از تورات می توانند محل آن را کشف نمایند) (84)وَأَمطَرنا عَلَيهِم مَطَرًا ۖ فَانظُر كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُجرِمينَ7:84
و بسوی مردم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم (منظور از برادر یکی از خودشان می باشد که همشهری و هم فامیل آنان بود و او نیز گفت ای قوم من فقط از آلله اطاعت بنده وار کنید جز او معبودی برای شما نیست (معبود یعنی کسی که از او کورانه اطاعت کنند و آن ترجمه اله است و فارسی آن خدا می باشد ) به یقین برای شما از پروردگارتان دلیلی آمده است پس پیمانه و ترازو را کامل انجام دهید و کم فروشی در اموال مردم ننمائید و در زمین، بعد از اصلاح آن فساد نکنید و این روش برای شما بهتر می باشد به شرطی که ایمان آورید (85)وَإِلىٰ مَديَنَ أَخاهُم شُعَيبًا ۗ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۖ قَد جاءَتكُم بَيِّنَةٌ مِن رَبِّكُم ۖ فَأَوفُوا الكَيلَ وَالميزانَ وَلا تَبخَسُوا النّاسَ أَشياءَهُم وَلا تُفسِدوا فِي الأَرضِ بَعدَ إِصلاحِها ۚ ذٰلِكُم خَيرٌ لَكُم إِن كُنتُم مُؤمِنينَ7:85
و نباید با تهدید جلوی راههای مردم بنشینید و از راه الله مؤمنین را باز ندارید و راه کج را مجوئید و زمانی را یاد آورید که اندکی بود ید و آلله شما را بسیار کرد ( پدران قوم شعیب همان مؤمنین نجات یافته از قوم لوط بوده و شهر مدین نیز نزدیک مکان قوم لوط بود ) و دقت کنید که عاقبت کار فساد کاران قبل از شما چگونه شد (86)وَلا تَقعُدوا بِكُلِّ صِراطٍ توعِدونَ وَتَصُدّونَ عَن سَبيلِ اللَّهِ مَن آمَنَ بِهِ وَتَبغونَها عِوَجًا ۚ وَاذكُروا إِذ كُنتُم قَليلًا فَكَثَّرَكُم ۖ وَانظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُفسِدينَ7:86
و اگر گروهی از شما به آنچه من بدان فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند صبر کنید تا آلله خودش میان ما قضاوت نماید. زیرا بهترین قضاوت کنند گان او می باشد (87)وَإِن كانَ طائِفَةٌ مِنكُم آمَنوا بِالَّذي أُرسِلتُ بِهِ وَطائِفَةٌ لَم يُؤمِنوا فَاصبِروا حَتّىٰ يَحكُمَ اللَّهُ بَينَنا ۚ وَهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ7:87
با نفوذان ریاست خواه، قومش گفتند ای شعیب تو را ما با کسان تو که با تو ایمان آوردهاند از شهر خودمان بیرون خواهیم کرد مگر آنکه به عقاید ما برگردید پاسخ داد آیا ما را به عقاید باطل خود مجبور می کنید ؟ (88)قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ يا شُعَيبُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا أَو لَتَعودُنَّ في مِلَّتِنا ۚ قالَ أَوَلَو كُنّا كارِهينَ7:88
اگر ما پس از اینکه الله ما را از دین شما نجات داد دوباره بدان برگردیم بر آلله دروغ بستهایم ما که با دليل واضحی ایمان آورد هایم سزاوار نیست که دوباره به باطل برگردیم مگر اینکه آنرا آلله که پروردگار ماست خواسته باشد (یعنی به شرطی ممکن است دوباره به باطل برگردیم که قانون ترس یا طمع و یا دنیا خواهی و یا فریب خوردن که همه قوانين الله می باشد در ما عملی باشد و الا نفرات پرهیز کار و دانای ما هرگز از شما نمی ترسند و بر نمی گردند) زیرا دانش پروردگار ما بر همه چیز احاطه دارد بنابراین ما بر الله توکل کرده ایم و ای پروردگار ما میان ما و قوم ما بدانچه سزاوار است قضاوت فرما زیرا بهترین قضاوت کنندگان تر می باشی (برای ایمان به دین الله زحمت و رنج از مخالفین کشیدن رسم تمام توكل کنندگان به الله است و جای بسی تاسف است که برای پست و زبون و ترسو تربیت کردن ایرانیان مسلمان دشمنان اسلام روایت تقیه را ساختند و بر آلله و پیغمبرش و امامان تهمت زدهاند ) (89)قَدِ افتَرَينا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِن عُدنا في مِلَّتِكُم بَعدَ إِذ نَجّانَا اللَّهُ مِنها ۚ وَما يَكونُ لَنا أَن نَعودَ فيها إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ رَبُّنا ۚ وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَيءٍ عِلمًا ۚ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلنا ۚ رَبَّنَا افتَح بَينَنا وَبَينَ قَومِنا بِالحَقِّ وَأَنتَ خَيرُ الفاتِحينَ7:89
واز قوم او آن گروه کفران کننده با نفوذ به پیروان شعيب گفتند اگر از او پیروی کنید حتما زیان خواهید دید (90)وَقالَ المَلَأُ الَّذينَ كَفَروا مِن قَومِهِ لَئِنِ اتَّبَعتُم شُعَيبًا إِنَّكُم إِذًا لَخاسِرونَ7:90
و قبل از اینکه آنان بتوانند به این تهدید خود عمل کنند ، آن لرزش سخت ایشان را بگرفت و همه در خانه خودشان بیجان فرو افتادند (91)فَأَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ فَأَصبَحوا في دارِهِم جاثِمينَ7:91
و گوئی تکذیب کنندگان شعیب در آن شهر اصلا نبودند آری آنان که شعيب را تکذیب کرده بودند خودشان زیان دیدند (92)الَّذينَ كَذَّبوا شُعَيبًا كَأَن لَم يَغنَوا فيهَا ۚ الَّذينَ كَذَّبوا شُعَيبًا كانوا هُمُ الخاسِرينَ7:92
پس شعیب از ایشان دور شد در حالی که به مرده های ایشان می گفت ای قوم من پیغام پروردگارم را من به شما رساندم و به نفع شما نصیحت کردم و اکنون سزاوار نیست برای قوم کافر پیشه اندوه بخورم (داستان شعیب و قومش مفصل تر از آنچه ذکر شد در سوره های هود و شعرا و عنکبوت و حجر نیز می باشد و به نام اصحاب الایکه یعنی مردم آن شهر آباد و پر درخت نامیده شده و باید دانست که شعیب مدتها پیش از حضرت موسی پیغمبر شهر مدین بود و اینکه شعيب را پدر زن موسی دانستهاند اشتباه بزرگی کردهاند اگر چه مکان هر دو نزدیک هم می باشد و مکان خراب شدن شهر شعيب نیز در سوره حجر در راه میان مدینه و شام که محل عبور کاروان مکه به شام بوده، تعیین گردیده است که لازم است باستان شناسان در کاوش خود از این راهنمای استفاده نمایند) (93)فَتَوَلّىٰ عَنهُم وَقالَ يا قَومِ لَقَد أَبلَغتُكُم رِسالاتِ رَبّي وَنَصَحتُ لَكُم ۖ فَكَيفَ آسىٰ عَلىٰ قَومٍ كافِرينَ7:93
و ما در هیچ شهری پیغمبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را دچار جنگ و فقر و قحطی و مرگ و میر کردیم شاید آنان به پیشگاه ما اظهار کوچکی کنند (94)وَما أَرسَلنا في قَريَةٍ مِن نَبِيٍّ إِلّا أَخَذنا أَهلَها بِالبَأساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُم يَضَّرَّعونَ7:94
پس از چندی بجای بدی خوبی رساندیم تا افزون تر از پیش شدند و گفتند آن فقر و مرگ و میر و قحطی فقط پدران مارا گرفت پس اینان راهم ناگهان بگرفتیم و در حالی که هیچ توجهی به آینده خطر ناک خود نداشتند (این عذابها و مهلتها در صورتی است که در جامعه آنان پیغمبر و دسته اصلاح طلب دینی متشکلی روی متن کتاب الله باشد و الا هر عذاب و ناراحتی های طبیعی عذاب الله بر علیه فساد کاران نمیباشد جز عذابهائی که لازمه اعمال هر جامعهای ایست) (95)ثُمَّ بَدَّلنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الحَسَنَةَ حَتّىٰ عَفَوا وَقالوا قَد مَسَّ آباءَنَا الضَّرّاءُ وَالسَّرّاءُ فَأَخَذناهُم بَغتَةً وَهُم لا يَشعُرونَ7:95
و اگر مردم آن شهرها ایمان می آوردند و پرهیز کار میشدند بر ایشان از آسمان وزمین برکتها می گشودیم ولی تکذیب کردند و ما هم بدانچه بدست می آوردند ایشان را بگرفتیم (96)وَلَو أَنَّ أَهلَ القُرىٰ آمَنوا وَاتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأَرضِ وَلٰكِن كَذَّبوا فَأَخَذناهُم بِما كانوا يَكسِبونَ7:96
آیا اگر عذاب ما هنگام خواب شب بر مردم اینگونه شهرها آید آیا آنان در امان می مانند ؟ (97)أَفَأَمِنَ أَهلُ القُرىٰ أَن يَأتِيَهُم بَأسُنا بَياتًا وَهُم نائِمونَ7:97
و آیا اگر بر آنان عذاب ما در حالی که صبح به بازی خود مشغولند آید آیا نجات خواهند یافت (مقصود این است که وقتی ایشان در صبح به کارهای روزانه خود مشغول میشوند ممکن است عذاب آسمانی ایشان را نابود کند ) (98)أَوَأَمِنَ أَهلُ القُرىٰ أَن يَأتِيَهُم بَأسُنا ضُحًى وَهُم يَلعَبونَ7:98
و آیا مردم از مكر الله در امان شد ماند ؟ از مكر الله کسی در امان نمی باشد مگر همان گروهی که اینان به آنان زیان دیده می گویند ( فساد کاران دنیا خواه به مؤمنین می گویند شما بواسطه راست و درست بودن ضرر خواهید دید ولی نمی دانند خودشان دچار مکر و فریبی از قانون الله شد ماند و آن مکر و فریب دنیا خواهی است که به امید خوشیهای دنیا به مردم ظلم میکنند و عاقبت با نكبتهائی می میرند و از پس مرگ نیز دچار صدها عذاب غير قابل تصور میشوند ) (99)أَفَأَمِنوا مَكرَ اللَّهِ ۚ فَلا يَأمَنُ مَكرَ اللَّهِ إِلَّا القَومُ الخاسِرونَ7:99
و آیا برای آنانکه از پس هلاک شدگان گذشته وارث زمین آنان میشوند ،این توجه پیش نیامده که اگر آلله بخواهد اینان را هم بواسطه گناهانشان دچار می کند آری بر دلهای اینان مهر بی توجهی می زنیم تا گوش شنوا نداشته باشند (100)أَوَلَم يَهدِ لِلَّذينَ يَرِثونَ الأَرضَ مِن بَعدِ أَهلِها أَن لَو نَشاءُ أَصَبناهُم بِذُنوبِهِم ۚ وَنَطبَعُ عَلىٰ قُلوبِهِم فَهُم لا يَسمَعونَ7:100
آن مردم شهرها همانهائی هستند که ما همیشه از خبرهای ایشان بر تو داستان می کنیم (سخن الله به پیغمبر اسلام است درباره داستان پیغمبران گذشته و دیدی که پیغمبرانشان با آن دلایل روشن برای ایشان آمدند و آنان حاضر نشدند که آنچه پیشینیان ایشان انکار کردند، ایمان آورند و به اینگونه است که الله بر دلهای کفران کنندگان مهر می زند ( منظور از دل که ترجمه قلب است قسمت دقت نظر و توجه و فرمانروائی روح می باشد که آنرا عقل نیز می گویند و آن نه قلب گوشتی می باشد و نه مغز بلکه مکان آن در ناحيه ترقوه می باشد که هم به مغز انسان مسلط است و هم بر قلب و ریه گوشتی و تمام دستگاههای رئیسه بدن و شناخت آن منوط به شناخت روح است که دانشمندان محقق اگر توجهی به مطالب دقیق قرآن نمایند، به آسانی می توانند آن را کشف کنند و افسوس که بعضی دانشمندان مسلمان توجهی به این موضوعات ندارند و دانشمندان محقق که می توانند در اینگونه موارد تحقیق کنند، نه مسلمان هستند و نه می دانند در قرآن مجيد چه ها نوشته شده) (101)تِلكَ القُرىٰ نَقُصُّ عَلَيكَ مِن أَنبائِها ۚ وَلَقَد جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ فَما كانوا لِيُؤمِنوا بِما كَذَّبوا مِن قَبلُ ۚ كَذٰلِكَ يَطبَعُ اللَّهُ عَلىٰ قُلوبِ الكافِرينَ7:101
و ما در اکثر مردم با اینکه به زبان اطاعت از ما را تعهد میکردند ندیدیم که بدان عمل کنند بلکه بیشتر مردم را نا فرمان بافتيم (102)وَما وَجَدنا لِأَكثَرِهِم مِن عَهدٍ ۖ وَإِن وَجَدنا أَكثَرَهُم لَفاسِقينَ7:102
سپس از پس ایشان (از پس قوم نوح و عاد و ثمود و لوط و شعیب) موسی را با نشانه های خود به سوی فرعون و اطرافیان با نفوذش فرستادیم پس آنان نیز نسبت به این مطالب مستدل ستم کردند و ببین عاقبت فساد کاران چه شد (103)ثُمَّ بَعَثنا مِن بَعدِهِم موسىٰ بِآياتِنا إِلىٰ فِرعَونَ وَمَلَئِهِ فَظَلَموا بِها ۖ فَانظُر كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُفسِدينَ7:103
و موسی گفت ای فرعون منم پیغام آوری از پروردگار جهانیان (104)وَقالَ موسىٰ يا فِرعَونُ إِنّي رَسولٌ مِن رَبِّ العالَمينَ7:104
و سزاوار من آن است که بر الله جز مطلبی راست و درست نگویم (اگر در پیغام مدعی نبوت مطلبی ناراست باشد آن پیغام و آن ادعا دروغ است و این درست نیست که کسی معتقد باشد پیغمبران برای ترویج ایمان آمد ماند و برای مؤمن کردن مردم از هر نوع تبلیغی اگر چه غیر حقیقی ولی مورد پسند مردم باشد استفاده میکنند ) من اینک از پروردگار شما دلیل روشنی آورده ام پس باید تو ای فرعون بنی اسرائیل را با من بفرستی تا از مصر آنان را ببرم (داستان مفصل موسی در هفده سوره از سوره های قرآن تکه تکه به مناسبتهائی شرح داده شده و در اینها مقداری از کم و زیاد شده های داستان موسی در تورات تصحیح شده و از این هفده سوره در سوره قصص از تولد موسی تا زمان پیغمبری او در کوه سینا و در سوره طه از زمان شروع وحی بر موسی تا ابلاغ رسالتش به فرعون و غرق شدن فرعون در دریا و در این سوره که سوره اعراف باشد از ابلاغ رسالتش به فرعون تا خروج بنی اسرائیل از مصر و حوادث صحرای سینا برای بنی اسرائیل و نزدیک شدن مرگ موسی هست و در این سوره ها موضوعاتی تذکر داده شده که از نظر تحقیقات تاریخی و باستان شناسی اثبات میشود که قرآن بهترین مرجع برای کشف حقیقی تاریخ موسی و شناخت فرعون زمان موسی است که متاسفانه بواسطه عدم توجه به تذکرات قرآن مورخین مسیحی و یهودی و مسلمین تا امروز نتوانسته اند بدانند فرعون موسی چه کسی بود و آیا داستان موسی چرا در تاریخ های علمی و تحقیقی مصر جای خود را باز ننموده است) (105)حَقيقٌ عَلىٰ أَن لا أَقولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الحَقَّ ۚ قَد جِئتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِن رَبِّكُم فَأَرسِل مَعِيَ بَني إِسرائيلَ7:105
فرعون گفت اگر قدرتی داری که دلیل آمدنت از جانب الله است ، آنرا نشان بده و الا از دروغگویانی (این جمله مختصری است از مطالب مفصلی که در سوره های مختلف قرآن شرح داده شده که چگونه وقتی موسی نزد فرعون برای اول بار آمد و پیغام الله را رساند ، فرعون ابتدا موسی را پست و ناسپاس نسبت به فرعون قبل و آدم کش و فراری معرفی نمود و چون موسی به او گفت گذشته ربطی به حال ندارد فرعون اورا به مسخره گرفت و دیوانهاش معرفی نمود و چون دید موسی به او با کمال شجاعت می گوید دیوانه من نیستم که با منطق صحیحی برای اصلاح تو و ستمکاران اطراف تو آمدهام، بلکه کسی دیوانه و نادان است که حرف حساب را به مسخره میگیرد و میخواهد ظلم کند. فرعون از این سخن موسی بسیار عصبانی می شود و به او میگوید اگر از آنچه که گفتی توبه نکنی و دنبال کار خود نروی، میگویم تو را بکشند در این زمان بود که موسی میگوید اگر من قدرتی داشته باشم که بر قدرت تو افزون باشد، چه میکنی پس از شنیدن این سخن فرعون میگوید اگر راست میگوئی نشان بده) (106)قالَ إِن كُنتَ جِئتَ بِآيَةٍ فَأتِ بِها إِن كُنتَ مِنَ الصّادِقينَ7:106
پس موسی عصای خود را بیافکند که ناگهان آن بطور واضح ماری خطرناک شد (107)فَأَلقىٰ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعبانٌ مُبينٌ7:107
و دست خودش را نیز از گریبان خود بیرون کشید ناگهان همه آنرا بسیار سفید دیدند (سفیدی آن طوری بود که انعکاس آن چشمها را بسیار ناراحت میکرد ) (108)وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيضاءُ لِلنّاظِرينَ7:108
این قدرت نمائی خطرناک باعث شد که وزراء و بزرگان فرعون با یکدیگر به گفتگو پرداختند و به یکدیگر گفتند : این یک جادو گر زبر دست بزرگی میباشد (109)قالَ المَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ إِنَّ هٰذا لَساحِرٌ عَليمٌ7:109
که مامور است شما را از این زمینتان بیرون کند، فکر کنید و بگوئید چه باید بکنیم (باید دانست که این فرعون رامسس و با منفتاح و یا توتموزيس سوم نیست بلکه آخرین پادشاه از سلسله هیکسس های مصر است که نامش آآکنن رع و اپوفیس و آپوپی سوم در تاریخ جدید مصر است و این سلسله خارجیان غير مصری بودند که از سرحدات شمالی مصر بواسطه اینکه مصریان به راهنمائیهای یوسف در مصر گوش ندادند و به خورشید پرستی خود ادامه دادند، هجوم آوردند و به طرزی که مورد تعجب بزرگان و هم مورخین مصری بوده قسمت شمالی مصر را اشغال کردند و با قدرت ستمکارانه نظامی و سیاسی بر مصر شمالی حکومت نمودند و آنان چنان قدرت و نفوذ رعب آوری داشتند که وقتی یکی از پادشاهان ملی مصر که در مصر جنوبی حکومت میکرد و تحت استعمار مصر شمالی بود ، تصمیم میگیرد به شمال قشون کشی نماید و با این خارجیان بجنگد فردا صبح کشته او را در خوابگاهش می یابند و چنین قدرتی را خالق عالم بوسیله موسی از بین برد و باعث شد که پادشاه ملی مصر جنوب بدون جنگ و خونریزی تمام مصر شمالی را بگیرد و سلسله هجدهم مصر پدید آید چون فرعون چنین وضعی را داشت برای تحریک اطرافیان خود به موسی و هارون لکه سیاسی فوق را چسباند تا مشاوران او برای رفع خطر سیاسی فوق که گریبان خودشان را هم میگرفت اقدامی جدی کنند) (110)يُريدُ أَن يُخرِجَكُم مِن أَرضِكُم ۖ فَماذا تَأمُرونَ7:110
لذا آنان پس از مشورت با یکدیگر به فرعون گفتند کار موسی و برادرش هارون را به بعد موکول کن و در شهرها بفرست (111)قالوا أَرجِه وَأَخاهُ وَأَرسِل فِي المَدائِنِ حاشِرينَ7:111
تا هر جادو گر دانائی را جمع کنند و به پایتخت بیاورند (112)يَأتوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَليمٍ7:112
چون جادوگران نزد فرعون آمدند گفتند اگر ما بر موسی و هارون غالب شدیم چه مزدی به ما میدهید ؟ (113)وَجاءَ السَّحَرَةُ فِرعَونَ قالوا إِنَّ لَنا لَأَجرًا إِن كُنّا نَحنُ الغالِبينَ7:113
فرعون گفت شما از مقربان من خواهید شد (114)قالَ نَعَم وَإِنَّكُم لَمِنَ المُقَرَّبينَ7:114
آنان به موسی گفتند آیا تو اول عصای جادوگری خود را میاندازی با ما بیاندازیم.(115)قالوا يا موسىٰ إِمّا أَن تُلقِيَ وَإِمّا أَن نَكونَ نَحنُ المُلقينَ7:115
موسی گفت شما بیاندازید آنان وقتی افکندند در چشمان مردم جادو کردند (در اینجا قانون جادو گری که عوضی دیدن چشم در اثر تلقین و تردستی جادو گر است با یکی دو جمله معلوم میگردد ) و در دل ایشان ترس افکندند و جادوئی بزرگ انجام دادند (116)قالَ أَلقوا ۖ فَلَمّا أَلقَوا سَحَروا أَعيُنَ النّاسِ وَاستَرهَبوهُم وَجاءوا بِسِحرٍ عَظيمٍ7:116
و ما به موسی وحی کردیم که عصای خودت را بیافکن (در سوره طه در این مورد گفته شده که موسی وقتی جادوی آنان را دید که با ریسمانها و عصاهای خود مارهائی متحرک نشان دادند ، در دل ترسید که مبادا مال او شبیه به مال آنان جلوه کند. خالق عالم به او وحی کرد که نترس زیرا تو برتر از آنان خواهی بود زیرا ماری که از عصای تو بوجود می آید ماری حقیقی است که تمام ساخته های آنها را میخورد ) پس مار تو ساخته های دروغ آنها را به سرعت خواهد بلعيد (117)وَأَوحَينا إِلىٰ موسىٰ أَن أَلقِ عَصاكَ ۖ فَإِذا هِيَ تَلقَفُ ما يَأفِكونَ7:117
به این طریق آن حادثه حقیقی واقع شد و آنچه را آنان کرده بودند باطل نمود (118)فَوَقَعَ الحَقُّ وَبَطَلَ ما كانوا يَعمَلونَ7:118
و در آنجا فرعونيان مغلوب و سرافکنده شدند (119)فَغُلِبوا هُنالِكَ وَانقَلَبوا صاغِرينَ7:119
و جادوگران به سجده افتادند (120)وَأُلقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدينَ7:120
و گفتند به پروردگار جهانیان (121)قالوا آمَنّا بِرَبِّ العالَمينَ7:121
که پرورنده موسی و هارون است ایمان آوردیم (در سوره طه در این مورد نوشته شده که پس از برخورد موسی و هارون با جادوگران در یک روز تعطیل و جشن عمومی که همه مردم برای تماشای جادوگریهای اینها به محل مخصوص آمده بودند ، موسی ابتدا جادوگران را به پیغمبری خود تبلیغ نمود و گفت که عصای من بوسیله خالق عالم ماری خطرناک میشود و سخن موسی کم و بیش در جاد و گران شک انداخت که مبادا حقیقتا موسی پیغمبر الله باشد لذا میان جادوگران گفتگو برخاست و بعضی میخواستند که جادوگری خود را نشان ندهند و لذا مامورین فرعون آنها را تقویت کردند (چنان وانمود نمودند که حتما موسی جادو گر است و با برادرش میخواهد به نفع حکومت دیگری حکومت مارا بر اندازد و آشوب در مملکت به پا کند و لذا جادو گران حاضر شدند که در مقابل موسی خود نمائی نمایند ) (122)رَبِّ موسىٰ وَهارونَ7:122
فرعون به جادوگران گفت چرا پیش از اجازه من به موسی ایمان آوردید این میرساند که شما نیز همدستان موسی هستید که در این شهر نیرنگی زده اید تا به کمک هم، زمامداران آنرا که حکومت حق آنهاست بیرون برانید (تهمت سیاسی به جادوگران زد ) پس خواهید دانست شما را چه میکنم (123)قالَ فِرعَونُ آمَنتُم بِهِ قَبلَ أَن آذَنَ لَكُم ۖ إِنَّ هٰذا لَمَكرٌ مَكَرتُموهُ فِي المَدينَةِ لِتُخرِجوا مِنها أَهلَها ۖ فَسَوفَ تَعلَمونَ7:123
و من حتما هر یک از شما را چپ و راست یک دست و یک پا قطع میکنم و تمامتان را به صلیب می کشم (124)لَأُقَطِّعَنَّ أَيدِيَكُم وَأَرجُلَكُم مِن خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُم أَجمَعينَ7:124
آنان گفتند ترسی نداریم زیرا ما بسوی پروردگار خود متوجه شده ایم (125)قالوا إِنّا إِلىٰ رَبِّنا مُنقَلِبونَ7:125
و تو نیز عیبی ندارد به جرم اینکه به مطالب مستدل پروردگار خود ایمان آورد هایم از ما انتقام بگیری و آنان از پروردگار خود خواستند بر ایشان صبر و تحمل اندازد و ایشان را مسلمان بمیراند (مسلم و مسلمان یعنی تسلیم دستورات دینی آلله شونده و این عبارات میرساند که فرعون جادوگران را کشت) (126)وَما تَنقِمُ مِنّا إِلّا أَن آمَنّا بِآياتِ رَبِّنا لَمّا جاءَتنا ۚ رَبَّنا أَفرِغ عَلَينا صَبرًا وَتَوَفَّنا مُسلِمينَ7:126
و بزرگانی از قوم فرعون گفتند آیا موسی و قومش را رها میکنی که در زمین آشوب به پا کنند و تو و خدایان تو را رها نمایند فرعون به ایشان قول داد که پسران ایشان را خواهیم کشت و زنان ایشان را زنده میگذاریم و ما بر ایشان تواناتریم (از این جملات پیداست که فرعون پس از این حادثه با موسی و هارون به ملایمت رفتار کرد و از روی سیاست انجام تقاضاهای موسی را به بعد موکول نمود و ایشان را آزاد گذارد تا هر کار میخواهند بکنند و لذا آن دو به دستور خالق عالم به جمع کردن طرفداران خود که بیشترشان از بنی اسرائیل بودند و دیگران کمتر به او میگرویدند پرداخت و برای ایشان بر طبق آیه 87 از سوره یونس نماز خانه و محل اجتماع قرار داد و همین باعث شد آنانکه تبلیغات موسی و طرفدارانش را بر ضرر نفوذ و حکومت خود میدیدند فرعون را وادار کنند جلوی آزادی موسی و طرفدارانش را بگیرد و این تحریک کنند گان یکی هامان وزیر فرعون و رئیس کل مذهبی مذهب خورشید پرستی آمون بود که مذهب موسی بر خلاف او پیش میرفت و وزیر دیگر فرعون قارون بود که رئیس بنی اسرائیل در دربار فرعون بود و کوشش میکرد بنی اسرائیل را به نفع حکومت فرعون به کار را دارد و از آشوبهای ایشان جلوگیری نماید و لذا می بینیم که در آیه 23 و 29 از سوره مؤمن خالق عالم فرموده که ما موسی را بسوی فرعون وهامان و قارون فرستادیم) (127)وَقالَ المَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ أَتَذَرُ موسىٰ وَقَومَهُ لِيُفسِدوا فِي الأَرضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ ۚ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبناءَهُم وَنَستَحيي نِساءَهُم وَإِنّا فَوقَهُم قاهِرونَ7:127
موسی برای فوم خودش گفت که از آلله یاری بخواهید و در رنجهائی که می بینید صبور باشید و بدانید که حکومت زمین در اختيار الله است و او آنرا بهر کس بخواهد از پس دیگران به ارث میدهد و عاقبت کار به نفع پرهیزکاران خواهد بود (128)قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ7:128
بنی اسرائیل به موسی گفتند هم پیش از اینکه تو برای ما بیائی ما را اذیت میکردند و هم حالا بعد از اینکه تو برای ما آمدهای، موسی جواب داد منتظر باشید تا پروردگار شما دشمن شما را هلاک کند و شما را در زمین به حکومت رساند (در زمین فلسطين) تا ببیند شما در زمین چه میکنید از این مطالب پیداست که فرعون یا فرعونهای قبل برای خطری که بواسطه زیاد شدن اولادان بنی اسرائیل در مصر حس میکردند و هم بواسطه اینکه اینان عقاید مذهبی دیگری داشتند و نیز بواسطه شهرت پیشگوئی حضرت ابراهیم و یوسف که منتظر بودند یک پیغمبری بیاید و آنان را از زیر دستی مصریان خلاص کند و اینکه زمان این قیام را هم میدانستند که چه وقت است دستور داده بودند پسران بنی اسرائیل را به بهانه هائی بکشند تا مردان قیام کننده آنان کم باشد و از زنان ایشان به عنوان کار گر در خانه ها استفاده نمایند و حالا پس از آمدن موسی نیز بنی اسرائیل به چنین خطری دچار شدند ) (129)قالوا أوذينا مِن قَبلِ أَن تَأتِيَنا وَمِن بَعدِ ما جِئتَنا ۚ قالَ عَسىٰ رَبُّكُم أَن يُهلِكَ عَدُوَّكُم وَيَستَخلِفَكُم فِي الأَرضِ فَيَنظُرَ كَيفَ تَعمَلونَ7:129
و طرفداران فرعون را دچار قحطی ها و کمی میوه ها کردیم شاید متوجه راستی دین موسی شوند (130)وَلَقَد أَخَذنا آلَ فِرعَونَ بِالسِّنينَ وَنَقصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُم يَذَّكَّرونَ7:130
ولی هر زمان برای ایشان پیش آمد خوبی بود میگفتند برای خوبی ما این بما رسیده و زمانی که دچار بدی میشدند میگفتند از وجود موسی و طرفداران اوست در صورتیکه هر چه برای هر کس پیش میآید آن مصلحتی است که در نقشه خلقت نزد الله هست ولی بیشتر مردم آنرا نمیدانند (131)فَإِذا جاءَتهُمُ الحَسَنَةُ قالوا لَنا هٰذِهِ ۖ وَإِن تُصِبهُم سَيِّئَةٌ يَطَّيَّروا بِموسىٰ وَمَن مَعَهُ ۗ أَلا إِنَّما طائِرُهُم عِندَ اللَّهِ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ7:131
و به موسی گفتند هر معجزای بیاوری تا بوسیله آنها ما را جادو نمائی ما بتو ایمان نخواهیم آورد (132)وَقالوا مَهما تَأتِنا بِهِ مِن آيَةٍ لِتَسحَرَنا بِها فَما نَحنُ لَكَ بِمُؤمِنينَ7:132
پس ما بر ایشان آن طوفان و آن ملخها و آن غبار (قمل) و آن قورباغه و آن خون را بصورت معجزه هائی جدا جدا و واضح فرستادیم (باید دانست که لفظ طوفان را در عربی هم به مرگ های مانند وبا ، طاعون می گویند و هم به تگرگ و باران سیل آسا و نیز لفظ قمل در لغت عرب با توجه به باب 7 و 8 و 9 از کتاب دوم تورات به معنای غبار است که شامل دو معجزه موسی از غبار میشود یکی پیدایش پشه های موذی دوم د ملهائی پر سوزش در انسانها و بهایم که جمع این معجزات با مار شدن عصا و سفید شدن دست موسی 9 معجزه میشود و یک دلیل بر تحریف تورات این است که درباره این معجزات ذکر شده که هر کاری موسی با عصای خود کرد مثلا اگر آبهای فرعونيان را بدل به خون نمود تا آنان از طعم و رنگ بد آن تشنه ماندند . جاد و گران نیز همانکار را کردند و دل فرعون برای قبول پیغمبری موسی سخت شد این مطلب باور نکردنی از جادوگران میرساند که در اختلاف میان قرآن با تورات مطالب قرآن مصحح تورات است) پس آنان تکبر نشان دادند و قوم گناهکاری شدند (133)فَأَرسَلنا عَلَيهِمُ الطّوفانَ وَالجَرادَ وَالقُمَّلَ وَالضَّفادِعَ وَالدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاستَكبَروا وَكانوا قَومًا مُجرِمينَ7:133
و هر زمان یکی از این عذابها بر ایشان واقع شد گفتند موسی پروردگار خودت را بخوان تا بر طبق عهدی که با تو دارد این عذاب را از ما بر دارد تا ما به او ایمان آوریم و با تو بنی اسرائیل را بفرستیم ببری (134)وَلَمّا وَقَعَ عَلَيهِمُ الرِّجزُ قالوا يا موسَى ادعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِندَكَ ۖ لَئِن كَشَفتَ عَنَّا الرِّجزَ لَنُؤمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرسِلَنَّ مَعَكَ بَني إِسرائيلَ7:134
وقتی ما از ایشان آن عذاب را بر میداشتیم و مدتی برای انجام تعهد ایشان تعیین مینمودیم آنان عهد شکنی میکردند (135)فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ الرِّجزَ إِلىٰ أَجَلٍ هُم بالِغوهُ إِذا هُم يَنكُثونَ7:135
پس ما نیز از ایشان انتقام گرفتیم و آنان را در آن دریا غرق کردیم (این دریا قسمت دنباله شمال خليج سوئز یا به عبارت دیگر دریاچه تمساح بود که در آن زمان بخليج سوئز اتصال داشت) زیرا آنان انکار مطالب مستدل ما را نمودند و از پیغامهای ما غفلت کردند (136)فَانتَقَمنا مِنهُم فَأَغرَقناهُم فِي اليَمِّ بِأَنَّهُم كَذَّبوا بِآياتِنا وَكانوا عَنها غافِلينَ7:136
و پس از غرق فرعونيان قوم بنی اسرائیل را که در مصر ناتوانش میشمردند وارث شهرهای شرقی و غربی زمینی کردیم که برکتها در آن نهاده بودیم (یعنی زمین کنعان و فلسطین پس از چهل سال بعد از غرق شدن فرعونیان) و بدان آن مژده پیروزی که پروردگار تو بر بنی اسرائیل گفته بود بواسطه صبری که تحمل نمودند تمام و کمال انجام شد (این مژده در ابتدا در باب پانزدهم از سفر پیدایش از کتاب تورات این بود که الله به ابراهیم گفت پس از چهار صد سال دیگر پشت چهارم ذریت تو از زمانی که از آن ایشان نباشد ، پس از دورانی بندگی و مظلومیت با اموال بسیار بیرون خواهند آمد و به کنعان که محل اولیه پدران ایشان باشد، خواهند رفت و حاکم بر آن خواهند شد و باید دانست که مطالبی که در این زمینه در تورات فعلی است با موهوماتی باور نکردنی بوسیله راويان يهود مخلوط شده که در قرآن تصحيح گردیده است و آنچه را فرعون و طرفدارانش کرده بودند ویا بصورت ساختمان بر افراشته بودند همه را خراب کردیم (اینها چون غاصبینی بودند که بر مصر شمالی مسلط شده بودند پس از غرق شدنشان بوسیله معجزه موسی پادشاه مصر جنوبی بدون برخوردی مصر شمالی را متصرف میشود و آهموزیس پادشاهی بوده که پس از تصرف مصر شمالی تمام آثار فرعون غرق شده و سلف خارجی او را خراب و نابود می نماید و بعلاوه اصلاحاتی که موسی از نظر دینی آنرا تبلیغ میکرد باعث شد که پادشاهان آینده مصر مجبور شوند به یک اصلاح مذهبی که نزدیک به خداپرستی موسی بود دست بزنند و این اصلاحات مذهبی آخناتونی است که در تاريخ مصر ذکر شده و خلاف مذهب آمونی یعنی خورشید پرستی قبل بوده که رئیسش هامان بود ) (137)وَأَورَثنَا القَومَ الَّذينَ كانوا يُستَضعَفونَ مَشارِقَ الأَرضِ وَمَغارِبَهَا الَّتي بارَكنا فيها ۖ وَتَمَّت كَلِمَتُ رَبِّكَ الحُسنىٰ عَلىٰ بَني إِسرائيلَ بِما صَبَروا ۖ وَدَمَّرنا ما كانَ يَصنَعُ فِرعَونُ وَقَومُهُ وَما كانوا يَعرِشونَ7:137
و وقتی بنی اسرائیل را از آن دریا گذراندیم آنان بر قومی آمدند که ملازمت بتهائی را که داشتند میکردند به موسی گفتند همانطور که آنان خدایانی دارند (خدا به معنای خالق نیست بلکه به معنای صاحب اختیار مذهبی است مانند آنچه که تمام مذاهب منحرف بنام قطب و غوث و اولیاء و مظهر خدا و قدمگاه و غیره بدست خود می سازند و تعظیم و طواف میکنند و روایات منسوب به آنها را مقابل کتاب های الله بکار می بندند ) تو نیز برای ما خدائی قرار ده (این تقاضای بنی اسرائیل از موسی روی این اصل بود که بشر غیر تربیت شده صحیح دینی علاقه زیادی به زرق و برق های تشریفاتی دینی دارد و سوء استفاده چیان مذهبی حس میکنند که با بر پا کردن اینگونه زرق و برق ها خوب میتوانند عوام الناس را بسوی ایمانهای غلطی بکشانند که نتیجه اش پر شدن جیب آنها باشد ) موسی پاسخ داد که شما حقیقتا قومی جاهل هستید (138)وَجاوَزنا بِبَني إِسرائيلَ البَحرَ فَأَتَوا عَلىٰ قَومٍ يَعكُفونَ عَلىٰ أَصنامٍ لَهُم ۚ قالوا يا موسَى اجعَل لَنا إِلٰهًا كَما لَهُم آلِهَةٌ ۚ قالَ إِنَّكُم قَومٌ تَجهَلونَ7:138
و این قوم برای همین بت پرستی هاشان فاسدند و برای همین چیزهاست که کارهای ایشان باطل است (139)إِنَّ هٰؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُم فيهِ وَباطِلٌ ما كانوا يَعمَلونَ7:139
و آیا الله که شما را بر تمام مردم برتر کرده از من میخواهید غير از او خدای دیگری برای شما پیدا کنم؟ (140)قالَ أَغَيرَ اللَّهِ أَبغيكُم إِلٰهًا وَهُوَ فَضَّلَكُم عَلَى العالَمينَ7:140
و الله به شما می گوید آن زمان را بیاد آورید که ما شما را از فرعونيان نجات دادیم فرعونیانی که شما را به بدترین عذابها دچار میکردند پسران شما را میکشتند و زنان شما را زنده میگذاشتند و این سخن شما و آن بلاها میرسانند که شما مورد یک آزمایش بزرگی از پروردگار خود میباشید این قوم که بنی اسرائیل اول بار به آنها برخورد کردند ، بر طبق آنچه در باب هفدهم از سفر خروج از کتاب تورات نوشته شده قوم عمالیق بودند که به محض دیدن بنی اسرائیل در مجاور شهر خود با بنی اسرائیل جنگ کردند و از بنی اسرائیل شکست خوردند ) (141)وَإِذ أَنجَيناكُم مِن آلِ فِرعَونَ يَسومونَكُم سوءَ العَذابِ ۖ يُقَتِّلونَ أَبناءَكُم وَيَستَحيونَ نِساءَكُم ۚ وَفي ذٰلِكُم بَلاءٌ مِن رَبِّكُم عَظيمٌ7:141
و ما سی شب موسی را به وعده گاه خود خواندیم و آن سی شب را باده شب دیگر کامل کردیم پس موسی میقات پروردگارش را به چهل شب تمام کرد و موسی به برادرش هارون گفته بود تو در میان قوم من در این غیبت من جانشین من باش و راه اصلاح پیش گیر و دنبال راه فساد کاران مرو (این سی شب، سی شبانه روز بود که خالق عالم برای اینکه موسی را تربیت کند و از غروری که داشت بیاندازد و او را متوجه کند که پیغمبری او یک ماموریت است و ماموریت هیچ پیغمبری دلیل برتری کامل او از دیگر مردم روی زمین نیست خالق عالم بر طبق آیات 83 تا 89 از سوره طه و آیات 10 تا 82 از سوره کهف موسی را گفت که با هفتاد نفر از مشایخ بنی اسرائیل و همچنین نوکرش يوشع به کوه سینا که راههای کوهستانی پر پیچ و خمی داشت، بیاید و این کوه یک طرفش مشرف به صحرای سینا و طرف دیگرش مشرف به دو خليج سوئز است موسی در هنگام بالا آمدن از کوه سینا روی غرور ریاست خود را از هفتاد مشایخ جلو انداخت بطوری که خیلی جلو افتاده بود . خالق عالم به او گفت: چرا خود را جلو انداختی، او بجای اینکه عذر بخواهد چاپلوسی کرد و گفت برای اینکه به تو زیادتر علاقه داشتم خالق عالم به او گفت حال که چنین است کاری می کنم که تمام زحماتت به هدر رود و بنی اسرائیل گوساله پرست خواهند شد و انجام این تهدید باعث شد اولا همراهان موسی به غير از يوشع موسی را در کوه گم کردند و مجبور شدند باز گردند و همین زمینه ای بود که وقتی دیدند موسی پس از سی شبانه روز باز نگشت، تصور کردند موسی در کوه مرده است ثانيا خالق عالم در نبود آن هفتاد نفر موسی را همانطور که از پیش میخواست به یک مسافرت آموزنده به طرف مصر روانه نمود به این طریق که مامور شد با نوکرش يوشع از بالای کوه به طرف دریا سرازیر شود و در محل اتصال دو دریای سوئز و عقبه هر زمان دید که ماهی پختهاش که نزد نوکرش يوشع بود ، معجزه آسا به دریا افتاد و در دریا روان شد آنجا مردی را خواهد دید و باید همراه او برود و از او اطلاعاتی کسب کند. موسی اولا فراموشش شد که کاملا مواظب ماهی و مکان موعود برای دیدن آن مرد باشد. لذا چون گرسنه شد بیاد ماهی افتاد در حالی که چند دقیقه پیش ماهی از نزد یوشع به دریا افتاده بود و رفته بود لذا پس از تذکر یوشع مجبور شد دوباره برگردد و در محل افتادن ماهی که نزدیک صخره ای بود آن مرد را ببیند ثانیا از بیان حوادث بعد در قرآن پیداست که در اینجا موسی به یوشع میگوید که باز گردد و خود را به قوم بنی اسرائیل رساند تا موسی به تنهائی با آن مرد برود آن مرد میگوید شرط همراهی با من این است که هر چه دیدی صبور باشی و اعتراض نکنی و بدان که عاقبت ، من علت تمام آنچه را دیدی برای تو شرح خواهم داد. موسی با اینکه قبول این شرط را میکند چون در کشتی ای که با هم سوار شدند می بیند آن مرد کشتی مردم را سوراخ کرد اعتراض میکند چرا میخواهی باعث غرق مردم درون کشتی شوی و این کاری زشت است آن مرد می گوید تو خود دار و صبور نیستی و لیاقت همراهی با من و تعليم گرفتن از من را نداری. موسی می گوید ببخشید فراموش کردم. آن مرد پس از پیاده شدن از کشتی با موسی و چند روز راهپیمائی پسرکی را می کشد باز موسی می گوید چرا بی جهت پسر بی گناهی را کشتی؟ آن مرد می گوید نگفتم تو با من نمی توانی صبر کنی موسی گفت اگر دیگر از کار تو پرسش کردم، حق داری مرا همراه نبری پس از مدتی چون به شهری دیگر رسیدند مردم آن شهر به این دو میهمان نوازی نکردند و با اینحال با شکم گرسنه آن مرد موسی را گفت: میخواهم این دیوار را که در شرف خراب شدن است بر پا دارم و مشغول ساختن آن شد موسی گفت چرا اقلا مزدی از صاحبش نگرفتی لذا آن مرد گفت باید از هم جدا شویم و تو در امتحان رفوزه شدی و آدم فراموش کار و کم حوصله لیاقت تعلیم های مشکل را ندارد و بدان که آن کشتی را معیوب کردم تا پادشاهی که میخواست کشتیهای مردم را جمع کند این کشتی را که معیوب است و مال فقیرهائی می باشد نگیرد و آن پسرک پدر و مادر مؤمنی داشت و او باعث اذیت و بد نامی آنها میشد الله میخواست او را با فرزند بهتری عوض کند و آن دیوار مال دو پسر یتیم بود که پدر نیکو کار آن در گنجی در پای آن پنهان کرده بود ، که اگر دیوار خراب میشد آن گنج بدست مردم میافتاد و کسی که تو را به پیغمبری برگزیده خواست آن دو پس از بزرگ شدن به گنج خود برسند و من این کار را به امر خودم نکردم بلکه من نیز مانند تو ماموری از طرف پروردگار تو هستم. در اینجا موسی می فهمد که خالق عالم ماموران بسیار چه مامورین بشری و چه مامورین غیبی دارد و این ماموران نباید بخود ببالند و یکی نباید خود را در همه چیز برتر از دیگری بداند و خلاصه هر کس برای کاری ساخته شده خورشید برای نور افشانی و ماه برای ماموریت دیگر و زمین برای کاری و ستارگان برای کار دیگر و هر یک از پیغمبران و یا دانشمندان و کاشفین برای کاری و ماموریتی هستند . البته این مسافرت موسی برنامه ای سی شبانه روزه موسی بود که لازم بود پس از بازگشت به کوه سینا ده فرمان تورات را بگیرد و بیاورد لیکن این در صورتی بود که موسی از مشایخ جلو نمی زد ولی حال باید ده روز اضافه شود و این ده روز چنین اضافه شد که موسی در ذهنش آمد که از آلله بخواهد که خودش را به موسی نشان بدهد و خالق عالم به موسی گفت : قدرت من چنان زیاد است که اگر تماس رؤیتی با چیزی پیدا کنم قدرت من او را نابود می کند و برای امتحان به موسی گفت آن کوهی را که با تو بسیار فاصله دارد نگاه کن . من حالت تجلی و رؤیت مادی خودم را به آن کوه نمایان می کنم اگر آن کوه دوام کرد ، تو هم ممکن است خالق خودت را ببینی آن کوه ناگهان به مانند یک انفجار اتمی متلاشی شد و موسی در اثر شدت آن انفجار افتاد و بیهوش شد و این ده روز تأخير ماموریت موسی برای آن بود که او از این بیماری که خودش باعث آن شده بود ، بهبودی یابد و ضمنا این تاخیر باعث شد که بنی اسرائیل تصور کردند موسی از بین رفته و در میان آنان یک سوءاستفاده چی مذهبی شیطان صفت از اهل سامره که مردم آن گوساله و گاو می پرستیدند ، پیدا شد تا بنی اسرائیل را با فوت و فنی که پیشوایان سوء استفاده چی مذهبی دارند و می توانند به مردم از طریق تلقین و یا قوه های مرموز دیگر معجزه هائی نشان بدهند ، از جواهرات مردم گوسالهای ساخت که صدای گوساله میداد و خود متولی آن شده بود و به مردم با صدای گوساله آنچه را در دل نیت میکردند میگفت ) (142)وَواعَدنا موسىٰ ثَلاثينَ لَيلَةً وَأَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَربَعينَ لَيلَةً ۚ وَقالَ موسىٰ لِأَخيهِ هارونَ اخلُفني في قَومي وَأَصلِح وَلا تَتَّبِع سَبيلَ المُفسِدينَ7:142
و وقتی موسی برای میقات ما آمد و پرورنده اش با او سخن گفت ، موسی گفت : پروردگارا خود را چنان به من بنمایان تا به سوی تو بنگرم پاسخ شنید تو هرگز نمیتوانی مرا ببینی بلکه بسوی آن کوه نظر افکن اگر آن توانست به جای خود قرار گیرد ، تو نیز مرا خواهی دید پس چون پروردگارش حالت ظاهر کردن خود را نسبت به آن کوه نمایاند ، آنرا متلاشی کرد و موسی چون برق زدگان بی هوش افتاد . پس چون به هوش آمد گفت تو از چنین تصوری پاکی و من بسوی تو توبه کردم و اولین گرویده به محال بودن دیدن تو با چشم دنیائی هستم (چنانکه در آیه 171 همین سوره بعدا خواهد آمد، و بر طبق باب بیستم از سفر خروج تورات قبل از موسی بنی اسرائیل خواسته بودند خالق عالم را با چشم ببینند و برای ایشان یک صحنه انفجار در کوه سینا پیش آمد و ترسیدند و عده ای مردند و موسی متوجه نشد که چه رابطه ای بین این تقاضای بنی اسرائیل با انفجار خطر ناک کوه بود و لذا روی خود خواهی تصور کرد چون مقرب درگاه الله است ، اگر بطور خصوصی چنین تقاضائی را از الله کند ، بر خلاف آنچه برای بنی اسرائیل پیش آمد او الله را خواهد دید و پس از این حادثه فهمید که خیر . برای بنی اسرائیل نیز این حادثه یک جواب علمی از جانب الله بوده تا عملا بفهمند چشم و جسم در مقابل قدرت اصلی الله دوام ندارد و قدرت او باعث انفجار میشود . در این مورد در تفسیر آیه 171 مطالب علمی بسیار جالبی که راهنمای علمای مربوطه است از قرآن و تورات خواهد آمد . در اینجا باید تذکر دهم که این آیات دلیل بر آن است که در آخرت چون چشم و بدن انسان از جنس زمین آخرت است که با قدرت مرکزی الله تماس دارد چشم انسانهای مطیع الله خالق عالم را در روز قیامت که در آیات قرآنی و تورات و انجیل روز ملا قات الله معرفی شده خواهد دید و غیر مطيعان چشمشان برای دیدن الله و نورش که به مانند ماه درخشان با ابری کهکشان وار مشاهده میشود کور خواهد بود ) (143)وَلَمّا جاءَ موسىٰ لِميقاتِنا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني أَنظُر إِلَيكَ ۚ قالَ لَن تَراني وَلٰكِنِ انظُر إِلَى الجَبَلِ فَإِنِ استَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوفَ تَراني ۚ فَلَمّا تَجَلّىٰ رَبُّهُ لِلجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمّا أَفاقَ قالَ سُبحانَكَ تُبتُ إِلَيكَ وَأَنا أَوَّلُ المُؤمِنينَ7:143
پروردگارش گفت ای موسی من تورا بر مردم برای رساندن پیغامهایم بصورت سخنی که از من میشنوی برگزیدهام پس آنچه را به تو دادم بگیر و شکر گزار من باش (به او لوحه هائی نازک از سنگ داده شد که با قدرتی مخصوص از آلله آن سنگها تراشیده شده بودند و در مقابل چشم موسی آنچه از تورات لازم بود در آنها حک شده بود ) (144)قالَ يا موسىٰ إِنِّي اصطَفَيتُكَ عَلَى النّاسِ بِرِسالاتي وَبِكَلامي فَخُذ ما آتَيتُكَ وَكُن مِنَ الشّاكِرينَ7:144
و در آن الواح برای او از هر چیزی، پندی و توضیحی برای هر چیز نوشتیم و به موسی گفتیم آنها را محکم بگیر و به قوم خودت بگو که قسمتهای مهم آن را بهتر بگیرند و به ایشان بگو پروردگارم می گوید بزودی خانه اصلی نافرمانان را به شما نشان خواهم داد (یعنی پس از مرگ خواهند دید که چه مکان بدی خواهند داشت) (145)وَكَتَبنا لَهُ فِي الأَلواحِ مِن كُلِّ شَيءٍ مَوعِظَةً وَتَفصيلًا لِكُلِّ شَيءٍ فَخُذها بِقُوَّةٍ وَأمُر قَومَكَ يَأخُذوا بِأَحسَنِها ۚ سَأُريكُم دارَ الفاسِقينَ7:145
و ای موسی بدان که هر کس در زمین به ناحق خود را بزرگ شمارد ، من او را از مطالب مستدل خود بر می گردانم بطوری که هر نوع دلیلی ببیند بدان ایمان نخواهد آورد و چون راه راست را ببیند، آن را راه خود نمیگیرد ولی راه ضررها را چون ديد آن را برای خود انتخاب می کند زیرا دلایل مستدل ما را انکار کرده و از آن غافل شده است (146)سَأَصرِفُ عَن آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرونَ فِي الأَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ وَإِن يَرَوا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤمِنوا بِها وَإِن يَرَوا سَبيلَ الرُّشدِ لا يَتَّخِذوهُ سَبيلًا وَإِن يَرَوا سَبيلَ الغَيِّ يَتَّخِذوهُ سَبيلًا ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم كَذَّبوا بِآياتِنا وَكانوا عَنها غافِلينَ7:146
آری کسانی که دلايل مستدل مارا انکار کردند و ملاقات مارا در آخرت نپذیرفتند ، اعمال ایشان فاسد می گردد و آیا در این صورت پاداشی غیر آنچه کرده بودند خواهند دید ؟ (147)وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا وَلِقاءِ الآخِرَةِ حَبِطَت أَعمالُهُم ۚ هَل يُجزَونَ إِلّا ما كانوا يَعمَلونَ7:147
و قوم موسی در نبود او از زیور آلات خود مجسمه گوساله ای را برای خود پسندیدند که فقط برایش صدائی چون صدای گاو بود . چرا دقت نکردند که آن نه با ایشان سخن می گوید و نه راهی به ایشان نشان می دهد ؟ آری آن را برای خود گرفتند و ستمکار بودند (بر طبق آیات 86 تا 97 از سوره طه شخصی در میان بنی اسرائیل بود که خالق عالم او را در قرآن سامری می نامد و بنظر می آید که این شخص تامش هارون بوده که در کتاب تحریف شده تورات این هارون با هارون برادر موسی اشتباه شده و علت اینکه این هارون در قرآن به نام سامری نامیده شده از این رو است که بر طبق شماره 48 از باب هشتم از انجيل يوحنا یهودیان کسانی را که دیو داشتند یعنی با جن مربوط بودند و از این طریق سحر و جادو میکردند سامری میگفتند و لذا در سوره طه می بینیم که گفته شده وقتی موسی سامری را محاکمه کرد که چگونه چنین کردی؟ او پاسخ میدهد من چیزی در غیب دیدم که دیگران ندیدند و من یک مامور غیبی دیدم و در دل من افتاد که اگر مشتی خاک از جای پای این مامور بر دارم و درون یک گوساله ریخته شده از طلا و نقره بریزم از دهان او صدای گاو بیرون می آید و من می توانم مانند کاهنان که بنام بتهای مصریان در مصر معجزه نشان میدادند معجزه نشان دهم به اینطور که از طریق رابطه ای با جن به خیالات و تقاضاهای مردم از گوساله پی می بردم و در آنزمان بوسیله جن صدائی از گوساله شنیده می شد و من از قول گوساله مانند فال گیران به تقاضا کننده فریب خور امید می دادم) (148)وَاتَّخَذَ قَومُ موسىٰ مِن بَعدِهِ مِن حُلِيِّهِم عِجلًا جَسَدًا لَهُ خُوارٌ ۚ أَلَم يَرَوا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُم وَلا يَهديهِم سَبيلًا ۘ اتَّخَذوهُ وَكانوا ظالِمينَ7:148
هنگامیکه گوساله در دست خودشان به دستور موسی سرنگون شد (در آیه 16 از سوره طه ذکر شده که موسی دستور داد آن را با سوهان چون خاک کردند و خاک آن را در دریا یا رود خانهای که آن نزدیکی بود پاشیدند ) و با چشم خود دیدند که گمراه شده اند ، گفتند اگر پروردگار ما به ما رحم نکند و گناه ما را نبخشد از زیان دیدگان خواهیم بود (149)وَلَمّا سُقِطَ في أَيديهِم وَرَأَوا أَنَّهُم قَد ضَلّوا قالوا لَئِن لَم يَرحَمنا رَبُّنا وَيَغفِر لَنا لَنَكونَنَّ مِنَ الخاسِرينَ7:149
همچنین موسی وقتی قبل از آنچه گفته شد بسوی قومش از کوه بازگشت و از دیدن گوساله پرستی آنان خشمگین شد ، به هارون و بزرگان دیگر بنی اسرائیل گفت چه بد جانشینی در نبودن من برای من بودید . آیا خواستید هر چه زودتر فرمان عذاب پروردگار خود را ببینید و موسی آن لوحه های سنگی تورات را بیافکند و موی سر برادرش هارون را گرفت و بسوی خود می کشید هارون گفت ای پسر مادرم این قوم بنی اسرائیل مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند و حالا تو نباید دشمنان دین را نسبت به من خوشحال کنی و نباید مرا در ردیف این قوم ستمکار بشماری (150)وَلَمّا رَجَعَ موسىٰ إِلىٰ قَومِهِ غَضبانَ أَسِفًا قالَ بِئسَما خَلَفتُموني مِن بَعدي ۖ أَعَجِلتُم أَمرَ رَبِّكُم ۖ وَأَلقَى الأَلواحَ وَأَخَذَ بِرَأسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيهِ ۚ قالَ ابنَ أُمَّ إِنَّ القَومَ استَضعَفوني وَكادوا يَقتُلونَني فَلا تُشمِت بِيَ الأَعداءَ وَلا تَجعَلني مَعَ القَومِ الظّالِمينَ7:150
چون موسی غضبش فرو نشست از پروردگارش خواست که او و برادرش را ببخشد و هر دو را داخل رحمتش کند و گفت پروردگارا تو مهربانترین مهربانان می باشی (151)قالَ رَبِّ اغفِر لي وَلِأَخي وَأَدخِلنا في رَحمَتِكَ ۖ وَأَنتَ أَرحَمُ الرّاحِمينَ7:151
پروردگارش به او وحی کرد که گوساله پرستان در آینده در دنیا به غضبي از پروردگارشان و ذلتی دچار خواهند شد و اینگونه افترا زنندگان را چنین مجازات می کنیم (152)إِنَّ الَّذينَ اتَّخَذُوا العِجلَ سَيَنالُهُم غَضَبٌ مِن رَبِّهِم وَذِلَّةٌ فِي الحَياةِ الدُّنيا ۚ وَكَذٰلِكَ نَجزِي المُفتَرينَ7:152
و اگر کسانی اعمال بد کردند و از پس آن، توبه نمودند و ایمان صحیحی نشان دادند پروردگار تو از پس چنین توبه و ایمانی نسبت به آنان گناه بخش و مهربان خواهد بود (153)وَالَّذينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تابوا مِن بَعدِها وَآمَنوا إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعدِها لَغَفورٌ رَحيمٌ7:153
همچنین وقتی غضب موسی فرو نشست آن لوحه های تورات را بر داشت و آنچه در آنها نوشته بود راهنمائی و رحمتی بود برای کسانی که نسبت به پروردگار خود میترسند (از عبارات قرآن پیداست که بر خلاف آنچه در تورات تحریف شده نوشته شده این لوحه های سنگی که از دو طرف به قدرت الله مطالب تورات در آنها نوشته شده بود اولا ممکن است از دو لوح بیشتر بوده و ثانیا موسی که آنها را انداخت نشکست و احتیاج به تجدید آن از جانب الله نبود ) (154)وَلَمّا سَكَتَ عَن موسَى الغَضَبُ أَخَذَ الأَلواحَ ۖ وَفي نُسخَتِها هُدًى وَرَحمَةٌ لِلَّذينَ هُم لِرَبِّهِم يَرهَبونَ7:154
و موسی از قوم خودش هفتاد مرد را برگزید تا برای میقات ما آیند (این برای آن بود که این هفتاد مرد که در میقات اول باز گشتند در میقات دوم بیایند و آثار انفجار اتمی و رادیو اکتیویته انفجار قبلی کوه و آثاری که از قدرت الله در نوشتن لوحه های سنگی هم در موسی و هم در کوه گذاشته شده بود ببینند ) پس چون آن لرزش ایشان را بگرفت (این لرزش آثار رادیو اکتیویته و انرژی هائی بود که در سنگهای کوه بود و این هفتاد نفر را با موسی سخت بلرزانید ) موسی گفت پروردگارا چه خوب بود پیش از این اینان را کشته بودی و من را نیز می کشتی آیا میخواهی بواسطه آنچه کم خردان ما کردند ما را بکشی؟ (وقتی موسی بی اختیار این مطالب را گفت متوجه سخن خطا آمیز خود شد و روی پشیمانی مطالب بعد را گفت این کارها جز آزمایشات تو چیز دیگری نیست و تو بوسیله این آزمایش ها هر کس را بخواهی گمراه میکنی و هر که را بخواهی هدایت میکنی و تو اختیار دار ما هستی پس گناهان ما را ببخش و به ما رحم کن و تو بهترین گناه بخشان میباشی (155)وَاختارَ موسىٰ قَومَهُ سَبعينَ رَجُلًا لِميقاتِنا ۖ فَلَمّا أَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ قالَ رَبِّ لَو شِئتَ أَهلَكتَهُم مِن قَبلُ وَإِيّايَ ۖ أَتُهلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنّا ۖ إِن هِيَ إِلّا فِتنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَن تَشاءُ وَتَهدي مَن تَشاءُ ۖ أَنتَ وَلِيُّنا فَاغفِر لَنا وَارحَمنا ۖ وَأَنتَ خَيرُ الغافِرينَ7:155
و برای ما در این دنیا و هم در آخرت خوبی مقرردار و ما به يقين بسوی تو راهنمائی شده ایم، به موسی وحی رسید که هر کس را من بخواهم عذابم را به او میرسانم و رحمت من همه چیز را گرفته است (یعنی اگر عده ای را عذاب کنم همان عذاب نیز حسابی دارد و باعث رحمت من برای تمام جهان و هدف خلقت است و اختیار من ربطی به خیال و تقاضاهای تو ندارد ) پس بدان که رحمت خود را شامل کسانی خواهیم کرد که پرهیز کاری میکنند و زکات مقرره را میدهند و بمطالب مستدل ما ایمان می آورند تا اینجا داستان موسی در این سوره خاتمه می یابد و مطالب بعد برای تبلیغ مردم به دین اسلام است که خالق عالم به محمد میگوید تا به دیگران برساند ) (156)وَاكتُب لَنا في هٰذِهِ الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنّا هُدنا إِلَيكَ ۚ قالَ عَذابي أُصيبُ بِهِ مَن أَشاءُ ۖ وَرَحمَتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ ۚ فَسَأَكتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقونَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَالَّذينَ هُم بِآياتِنا يُؤمِنونَ7:156
کسانیکه از آن پیغام رسان نبوت کننده بیسوادی پیروی میکنند که اثبات راستی او را در نزد خود نوشته شده در تورات و انجیل می یابند و می بینند که او کارهای شایستهای را به ایشان دستور میدهد و از هر کار بدی ایشان را باز میدارد و هر چیز مفیدی را برای ایشان حلال میکند و هر چیز ضرر داری را بر ایشان حرام مینماید و بارهای سنگین مذهبی را از دوش ایشان پائین میگذارد و زنجیرهای تقلیدی را که بر ایشان پیچیده شده از ایشان بر میدارد (مقلد یعنی کسی که به اختیار خود قلاده و افسار بر گردن خود اندازد و آنرا بدست قلاده کش بدهد و این راهی است که تمام پیشوایان مذهبی غیر از اسلام برای مردان خود تبلیغ میکنند و متاسفانه مسلمانان نیز گرفتار آن شد ماند و در این آیه خالق عالم فرموده پیغمبر اسلام به مانند تمام پیغمبران دیگر این قلاده ها را از گردن کسی که بخواهد به حقیقت ایمان آورد، بر میدارد و در دین هیچ چیز مضری نیست که نهی نشده باشد مانند دخانیات » و هیچ چیز مفیدی نیست که در اسلام حلال نباشد مانند دنبلان و ماهی های بدون فلس که خوردن آن ضرر ندارد » و باید دانست که دستور قرآن است به پیشوایان مذهبی که باید مانند آموزگار مردم را به حقایق دین با دليل تعليم دهند نه آنکه خود را صاحب اختیار مردم بدانند و بگویند بدون چون و چرا از ما تقلید نمائید ) پس کسانیکه پیغمبری او را پذیرفتند و او را گرامی داشتند و باریش کردند و از نوری که همراه اوست و نازل شد: (اشاره به قرآن مجید است که از مرکز قدرت خلقت، برای راهنمائی مردم فرود آمده) تبعیت نمودند فقط اینگونه اشخاص رستگارند (باید دانست که این آیه مفصل قرآن اشاره به باب هجدهم و باب سیزدهم از سفر تثنیه تورات است که نوشته شده هر کس آمد و گفت من پیغمبر میباشم و باید به او ایمان آورید . یکی اینکه مردم را به اطاعت از الله و دستوراتش بخواند نه آنکه بزرگداشت خود را اصل تبلیغ دین خود قرار دهد و خود را مظهر با پسر با معاون یا صاحب اختیار از طرف الله بداند و صفت دیگر پیغمبر راست این است که پیشگوئیها کند و آن پیشگوئیها همه راست آیند و مخصوصا در این دو باب قید شده که اگر کسی آمد و مردم را به بزرگی خود خواند و معجزاتی هم نشان داد از او نپذیرید بلکه او را بکشید زیرا او حیله باز و دروغگو است و همچنین این آیه اشاره به مطالبی در باب 13 و 15 و 19 در انجيل يوحنا درباره اینست که نوشته شده آنکس که بعد از عیسی می آید ، تمام گفتنیهای دینی را که عیسی نگفته خواهد گفت و آنچه میگوید راست است و عیسی را از نسبتهای دروغی که به او خواهند داد پاک جلوه خواهد داد و این صفات که در انجیل برای پیغمبر آینده ذکر شده، صفت احمدی میباشد که در پیغمبر اسلام به عالیترین وجه وجود داشته با اینکه اسم پیغمبر اسلام محمد یعنی پسندیده بوده اسم حقیقی پیغمبر اسلام یعنی صفت پیغمبر اسلام از نظر داشتن بهترین تعلیمات دینی احمد است زیرا احمد یعنی پسندیده تر و کسی که آثار پیغمبری او از هر پیغمبری بهتر است) (157)الَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذي يَجِدونَهُ مَكتوبًا عِندَهُم فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَيَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ۚ فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَعَزَّروهُ وَنَصَروهُ وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ7:157
بگو ای تمامی مردم من پیغام اور الله بسوی تمامی شما میباشم پیغام آور از جانب کسی که اختیار آسمانها و زمین بدست اوست و جز او خدائی نیست جز او صاحب اختیاری نیست و اوست که زنده میکند و میمیراند پس به الله و پیغام آورش که آن نبوت کننده بیسوادی است که خودش نیز به الله و سخنان الله ایمان میآورد ، ایمان آورید و از او پیروی کنید شاید راه یافته شوید (158)قُل يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّي رَسولُ اللَّهِ إِلَيكُم جَميعًا الَّذي لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۖ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ يُحيي وَيُميتُ ۖ فَآمِنوا بِاللَّهِ وَرَسولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذي يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِماتِهِ وَاتَّبِعوهُ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ7:158
و از قوم موسی فقط گروهی مردم را به دین درست هدایت می کنند و همه چیز را با آن می سنجند (در هر دین حقی که آن به چند مذهب تقسیم می گردد ، فقط گروهی که دستهای قلیلند و حق جو می باشند به حقیقتهای آن دین پی می برند و عمل می کنند و اینگونه یهودیان و مسیحیان در زمان پیغمبر اسلام پس از برخورد با پیغمبر اسلام به سرعت مسلمان شدند و امروزه نیز اگر چنین نفراتی در دین یهود و مسیحی باشند سر تسلیم به این مطالب قرآن فرو می آورند و مسلمانی راه یافته خود را معرفی میکنند) (159)وَمِن قَومِ موسىٰ أُمَّةٌ يَهدونَ بِالحَقِّ وَبِهِ يَعدِلونَ7:159
و ما بنی اسرائیل را به دوازده امت و نسل از یک پدر تقسیم کرده بودیم و لذا وقتی قوم موسی از موسی آب خواستند، به او گفتیم عصای خودت را به آن سنگ بزن و از آن ناگهان دوازده چشمه جوشید بطوریکه هر یک از دوازده خانواده فوق دانستند از کدام چشمه آب بخورند و ما بر بنی اسرائیل آن ابر را سایه افکن کردیم و آن من و آن سلوی را بر ایشان فرو باراندیم و گفتیم تا پاکیزه هستند از آنچه ما به شما روزی کردیم بخورید ولی آنان به ماظلم نکردند بلکه به خودشان ستم میکردند (بنی اسرائیل همه از دوازده پسر اسرائیل یا بعقوب بوجود آمدهاند و هر یک از این امتهای دوازده گانه به نام یکی از پسرهای یعقوب شناخته شده اند و داستان مفصل پیدایش دوازده چشمه از سنگی بزرگ درباب هفدهم از سفر خروج از کتب پنجگانه تورات است و قبل از اینکه بنی اسرائیل در جلوی صحرای سینا دچار تشنگی شوند و تقاضای آب نمایند در باب شانزدهم از سفر خروج نوشته شده که دچار گرسنگی شدند و خالق عالم گفت بجای نان در شش روز هفته چیزی می بارانم که از نان خوشمزه تر و مقوی تر باشد و چیزی همچون ترنجبین بسیار باریده شد و چون نمی دانستند چیست گفتند: من، یعنی چه چیزی است و این در هر صبح باریده می شد و بجای گوشت ایشان نیز در عصر مرغانی که در نواحی شام بسیارند و آنرا زود می توانند شکار کنند و به نام لوئ نامیده میشود بسیار بر زمین می نشستند، بطوریکه بنی اسرائیل می توانستند آنها را بگیرند و این در ماه دوم از بیرون آمدن ایشان از مصر در صحرای سینا اتفاق افتاد و تا چهل سال باریدن من برای بنی اسرائیل در صحرا ادامه داشت تا به فلسطین سکونت اختیار کردند و هر یک از بنی اسرائیل که بیش از خوراک یک روز خود از من ذخیره می کردند ، میدیدند که متعفن و غیر قابل خوراک شده مگر آنچه مامور بودند در روز جمعه در برابر هر روز جمع کنند تا برای روز شنبه ایشان که روز استراحت بود نیز باشد و اما لوی که گوشت ایشان بود فقط چند روزی آمد و دیگر نیامد تا اینکه بر طبق آنچه در باب یازدهم از سفر اعداد نوشته شده پس از دو سال دیگر بنی اسرائیل از آلله گوشت خواستند و دوباره در یک ماه بطور فراوان سلوی پیدا شد و مورد استفاده قرار گرفت ولی بنی اسرائیل بجای شکر گزاری و اطاعت الله شهوت پرست شدند و خشم الله بر ایشان بصورت بلائی سخت که بسیاری از ایشان را کشت فرود آمد و این ستمی بود که بنی اسرائیل خودشان برای خود روا داشتند ) (160)وَقَطَّعناهُمُ اثنَتَي عَشرَةَ أَسباطًا أُمَمًا ۚ وَأَوحَينا إِلىٰ موسىٰ إِذِ استَسقاهُ قَومُهُ أَنِ اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ ۖ فَانبَجَسَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَينًا ۖ قَد عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشرَبَهُم ۚ وَظَلَّلنا عَلَيهِمُ الغَمامَ وَأَنزَلنا عَلَيهِمُ المَنَّ وَالسَّلوىٰ ۖ كُلوا مِن طَيِّباتِ ما رَزَقناكُم ۚ وَما ظَلَمونا وَلٰكِن كانوا أَنفُسَهُم يَظلِمونَ7:160
و هنگامی را به یاد آور که برای بنی اسرائیل گفته شد به این شهر سکونت نمائید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگوئید از تو آمرزش و آسانی کار میخواهیم و سجده کنان به دروازه شهری که سکونت میکنید داخل شوید تا گناهان شما را چشم بپوشم و در آینده نیکوکاران را بیش از اینها میدهیم (این مطالب خلاصه بسیار فشرده است از مطالب مفصلی که در باب سی ام از سفر تثنیه تورات از زبان موسی به بنی اسرائیل گفته شده و همچنین آنها را يوشع جانشین موسی در باب 23 و 29 از کتاب یوشع به بنی اسرائیل از زبان الله توصیه کرده باینطور که پس از تقسیم شهرهای فلسطینیان شکست خورده میان دوازده امت بنی اسرائیل یوشع به رؤسای ایشان در اردوگاه شکیم سخنان موسی را یاد آوری نمود و گفت خالق عالم میگوید هر یک از شماها وقتی به شهر اشغالی خودتان داخل میشوید ، آلله را سجده کنید و در حالی که از میوه های فراوان شهرهای خود استفاده میکنید الله را بیاد آورید و همیشه آمرزش و آرامش و توجه الله را نسبت به خود بخواهید نه آنکه مغرور شوید و خلاف دستورات تورات عمل کنید که دوباره دچار دشمنان فلسطینی خود خواهید شد) (161)وَإِذ قيلَ لَهُمُ اسكُنوا هٰذِهِ القَريَةَ وَكُلوا مِنها حَيثُ شِئتُم وَقولوا حِطَّةٌ وَادخُلُوا البابَ سُجَّدًا نَغفِر لَكُم خَطيئَاتِكُم ۚ سَنَزيدُ المُحسِنينَ7:161
پس ستمکاران ایشان گفتار بالا را به گفتهای غیر از آنچه گفته شد تبدیل کردند (یعنی دنبال گناهها و غرورها رفتند و حتی بجای آنکه در نماز خود که از جانب الله تعیین شده بود، همیشه اطاعت خود را نسبت به الله نشان دهند و آمرزش بخواهند نماز خود را که فعلا بنام دعای موسی در مزمور 90 از مزامير داوود پنهان شده و متروک گشته تبدیل به دعاهایی کردند از مزمورهای آخر مزامير داوود که در آن دعاها بیشتر سخن از تقاضای نان و آب و سلامتی و چیزهای دنیایی از آلله است و باید دانست که بنی اسرائیل این کارهای ستمکارانه را در تاریخ زندگی خود بطور متناوب تکرار نمودند و هر زمان از کرده خود پشیمان میشدند و بسوى الله باز میگشتند ، خالق عالم دشمنان را بدست سردارانی مزمن منکوب میکرد و هر زمان به تورات پشت مینمودند دچار حمله ستمکارانی خارجی میشدند ) پس ما نیز بر ایشان بواسطه ستمهائی که کردند، عذابی از آسمان فرستادیم (این عذاب عذابهائی متناوب بوسيله شکست از فلسطینیان بود که در کتاب داوران بنی اسرائیل بطور مشروح نوشته شده است) (162)فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَموا مِنهُم قَولًا غَيرَ الَّذي قيلَ لَهُم فَأَرسَلنا عَلَيهِم رِجزًا مِنَ السَّماءِ بِما كانوا يَظلِمونَ7:162
و از بنی اسرائیل از شهری که کنار آن دریا بود بپرس که چگونه سبت را (شنبه را شکستند زیرا روزیکه سبت میگرفتند ماهیان فراوان به نزدیک ایشان می آمدند و روزهای غیر شنبه به نزدیک ایشان نمی آمدند و این آزمایشی بود از ما برای ایشان بواسطه نا فرمانی هائی که آنان میکردند (چون نسبت به متن تورات نافرمان شده بودند و دنیا خواه شدند، روز شنبه که ماهیان می آمدند آنها را صید کردند و دستور الله را که گفته شده بود روز شنبه نباید هیچ کاری کنند ، شکستند و باید دانست که این شهر که کنار دریا بود ، شهر اريحاست که کنار دریای اردن یعنی رود اردن بود و میگویند این نا فرمانی را بنی اسرائیل پس از زمان سلطنت داوود و سلیمان کردند ) (163)وَاسأَلهُم عَنِ القَريَةِ الَّتي كانَت حاضِرَةَ البَحرِ إِذ يَعدونَ فِي السَّبتِ إِذ تَأتيهِم حيتانُهُم يَومَ سَبتِهِم شُرَّعًا وَيَومَ لا يَسبِتونَ ۙ لا تَأتيهِم ۚ كَذٰلِكَ نَبلوهُم بِما كانوا يَفسُقونَ7:163
و باز به یاد آورید زمانی را که گروهی از بنی اسرائیل به نصیحت کنندگان ایشان میگفتند چرا پند به گروهی میدهید که میدانید الله آنان را هلاک میکند یا به عذاب سختی دچارشان مینماید ؟ پند دهندگان جواب دادند که تا آنان عذری بسوی پروردگار شما نداشته باشند و شاید پرهیزکاری پیشه گیرند (164)وَإِذ قالَت أُمَّةٌ مِنهُم لِمَ تَعِظونَ قَومًا ۙ اللَّهُ مُهلِكُهُم أَو مُعَذِّبُهُم عَذابًا شَديدًا ۖ قالوا مَعذِرَةً إِلىٰ رَبِّكُم وَلَعَلَّهُم يَتَّقونَ7:164
پس چون یاد آوریهای پند دهندگان را پشت گوش انداختند ما کسانی را که بنی اسرائیل را از بد نهی میکردند، نجات دادیم و ستم کنندگان را بواسطه نا فرمانی هائی که میکردند به عذاب سختی دچار ساختیم (این پند دهندگان طرفداران ارمیای نبی بودند که عدد ایشان کم بود و برای پند هائی که میدادند، مورد آزار اسرائيليان فاسد و رؤسای مذهبی و اجتماعی ایشان قرار گرفتند و بالاخره بر طبق آنچه در کتاب ارمیای نبی نوشته شده پادشاه و لشگریان آشور و بابل به شهرهای ایشان حمله کردند و بسیاری را کشته و بسیاری را عذاب و بسیاری را اسیر خود نمودند و پادشاه ایشان را دست نشانده خود کردند و ارمیا و طرفدارانش را که در حبس بودند، با احترام تمام از حبس نجات دادند و افسوس که امروزه اکثر نزدیک به تمام مسلمانان دنیا بواسطه پشت کردن به قرآن دچار همین عذابها شده اند و قطعا تا بسوی متن قرآن باز نگردند ، از گرفتاریهای سیاسی و اجتماعی موجود رهائی نخواهند یافت) (165)فَلَمّا نَسوا ما ذُكِّروا بِهِ أَنجَينَا الَّذينَ يَنهَونَ عَنِ السّوءِ وَأَخَذنَا الَّذينَ ظَلَموا بِعَذابٍ بَئيسٍ بِما كانوا يَفسُقونَ7:165
آری چون از آنچه پند دهندگان ایشان را نهی کردند سر پیچی نمودند ما برای ایشان گفتيم بوزینه گانی شوید رانده شده (با در نظر گرفتن وضع یهود در مقابل نصایح طرفداران ارمیا و با در نظر گرفتن در لغت بوزینه و رانده شده در این آیه و با در نظر گرفتن آیه 90 از سوره مائده که در آنجا در همین مورد به یهودیان و مسیحیان گفته شده که آنان که از ایشان مورد غضب الله واقع شدند هم بوزینه شدند و هم خوک و هم نوکر هر ستمکاری خوب می فهمیم که مقصود از تمام اینها مستعمره اجانب شدن است زیرا وقتی ملتی مستعمره اجانب شد و بیگانگان بر آنها مسلط شدند، آنان نسبت به بیگانگان مقلد میشوند به مانند بوزینه و شهوت ران میگردند به مانند خوک، که ناموس خود را تقدیم بیگانگان کنند تا از ایشان مقامی بدست آورند و باید نوکر بی چون و چرای اجانب شوند نوکر اجانبی که جز ستم و استثمار ملت بوسیله این نوکران کاری به نفع مردم انجام نمی دهند و در همه جا خود را آقا و بزرگ میگیرند و این نوکران بوزینه صفت و خوک مانند را از خود می رانند و اهانت میکنند ) (166)فَلَمّا عَتَوا عَن ما نُهوا عَنهُ قُلنا لَهُم كونوا قِرَدَةً خاسِئينَ7:166
همچنین به یاد آور (خالق عالم به پیغمبرش محمد می گوید ) هنگامی را که پرورنده تو اعلام نمود که بر بنی اسرائیل تا زمان دوره قیام (یعنی قیامت صغری که دوره قيام ملتها بر علیه استعمارگران است و به نام دوره هزار ساله زیاد شدن علوم آفاق و انفسی نیز معروف است و این دوره ایست که از طریق پیشرفت علوم دین الله که دست نخورده اش قرآن مجید باشد، در جامعه قیام خواهد کرد و هدایت شدگان به قرآن دانشمندان بی غرض را به هدایتهای علمی و اجتماعی قرآن به عنوان پیغام دست نخورده الله متوجه خواهند نمود ) کسانی را بر می انگیزاند که به بدترین عذابی ایشان را دچار کند این کسان برانگیخته شده از جانب الله بر علیه بنی اسرائیل یکی بخت النصر و طيطوس و آخری هیتلر بود که مقدمه حکومت اسرائیل شده است و بر طبق آیه 64 از سوره مائده چون بنی اسرائیل بر خلاف سابق متحد شدند به حکومت رسیدند و این اتحاد و این حکومت در باب دوازده از کتاب دانیال نبی با صراحت در تایید آیات قرآنی ذکر شده است) به يقين پروردگار تو نا فرمانان را به تندی مجازات میکند و نسبت به پرهیزکاران گناہ بخش و مهربان می باشد (167)وَإِذ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبعَثَنَّ عَلَيهِم إِلىٰ يَومِ القِيامَةِ مَن يَسومُهُم سوءَ العَذابِ ۗ إِنَّ رَبَّكَ لَسَريعُ العِقابِ ۖ وَإِنَّهُ لَغَفورٌ رَحيمٌ7:167
و ما در زمین، بنی اسرائیل را به امتهائی پاره پاره کردیم بعضی از ایشان نیکوکارانند و بعضی دیگر ناصالح و ایشان را به خوبی ها و بدیها بیازمودیم، شاید متوجه حقیقت شوند (168)وَقَطَّعناهُم فِي الأَرضِ أُمَمًا ۖ مِنهُمُ الصّالِحونَ وَمِنهُم دونَ ذٰلِكَ ۖ وَبَلَوناهُم بِالحَسَناتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُم يَرجِعونَ7:168
از پس آنان کتاب تورات را نسلی از ایشان به ارث برد که چیزهای ظاهر فریب این دنیای پست تر را محکم میگیرند و میگوینا. الله ما را خواهد بخشید و باز هم اگر به مانند آن چیزهای ظاهر فریب به ایشان رو آورد آن را میگیرند. آیا آن عهدی که در تورات است با ایشان بسته نشده است و تعهد نسپرده اند که بر آلله جز آنچه سزاوار باشد نگویند ؟ آری آنچه در آن کتاب است خواند ماند و میدانند که برای پرهیزکاران خانه آخرت بهتر میباشد ، پس چرا تعقل نمی کنند (متاسفانه گروهی از مسلمانان امروز نیز به مانند یهودیان به فساد های دنیا آلوده شدهاند و میگویند چون نام ما مسلمان است و بظاهر به قرآن و پیغمبر و امامان احترام می گذاریم ، آنان در آخرت شفیع گناهان ما میشوند و بخشیده میشویم. با اینکه متن قرآن به مانند متن تورات همه جا حاکی است که بر کت از آن مطيعان متن دستورات الله است و عذاب از کسانی است که متن دستورات الله را توجه نکنند و بجای آن به سنتهای غلط و روایات مذهبی موهوم رو آورند ) (169)فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ وَرِثُوا الكِتابَ يَأخُذونَ عَرَضَ هٰذَا الأَدنىٰ وَيَقولونَ سَيُغفَرُ لَنا وَإِن يَأتِهِم عَرَضٌ مِثلُهُ يَأخُذوهُ ۚ أَلَم يُؤخَذ عَلَيهِم ميثاقُ الكِتابِ أَن لا يَقولوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الحَقَّ وَدَرَسوا ما فيهِ ۗ وَالدّارُ الآخِرَةُ خَيرٌ لِلَّذينَ يَتَّقونَ ۗ أَفَلا تَعقِلونَ7:169
و حقیقت این است که هر کس به كتاب الله چنگ زند و نماز مقرره را بخواند (نمازی که هم در پنج وقت مجزا بر طبق وقتهائی که در کتاب الله تعیین شده باشد و هم معنای آنرا در هنگام خواندن نماز در نظر بگیرند و پس از نماز بدان عمل کنند نه نمازهای مرسومه ایکه خلاف نماز پیغمبر اسلام است) ما مزد این شایستگان را ضایع نمی نمائیم (خالق عالم چنین میگوید ) (170)وَالَّذينَ يُمَسِّكونَ بِالكِتابِ وَأَقامُوا الصَّلاةَ إِنّا لا نُضيعُ أَجرَ المُصلِحينَ7:170
و هنگامی را به یاد آور که ما آن کوه را همچون سایه دهندهای بالای ایشان بلند کردیم و تصور کردند که روی ایشان خواهد آمد و از میان آن به ایشان گفتیم آنچه را به شما دادیم محکم بگیرید و هر چه در آن است را به خاطر بسپارید شاید پرهیزکار شوید این مطالب خلاصه فشرده ایست از باب 19 و 20 از سفر خروج تورات که در آنجا نوشته شده بنی اسرائیل از موسی تقاضا کرده بودند مستقیما صدای الله را بشنوند و او را ببینند و خالق عالم به موسی می گوید آنان در روز معینی بیایند در کنار کوه سینا در فاصله معینی قرار گیرند و شرط آمدن اینست که سه روز با زن نزدیکی نکرده باشند و لباس تمیز کتان سفید بپوشند و بدانند یک منطقه ممنوعه ایست که نباید داخل آن شوند که هلاک میگردند و چون آمدند ناگهان انفجاری به مانند انفجار اتمی در کوه پدید آمد که کلاهک اتمی انفجار آن در دود و آتش بالای سر بنی اسرائیل قرار گرفت و در آن صدائی رعد آسا بود که ده فرمان در آن صدا به گوش میرسید و بنی اسرائیل سخت ناراحت شدند و به موسی گفتند بهتر است خودت این صدا را بشنوی و به ما بگوئی و پس از آن همه تعهد سپردند که همیشه ده فرمان را به یاد داشته باشند و عمل کنند و متاسفانه به مرور مطالبش کم و زیاد شد و مخصوصا ایمان به آخرت از آن افتاد و چیزهائی غیر قابل ذکر و کم اهمیتی به جای آن اضافه شده است و این حادثه میرساند که رابطه ایست میان حقیقت الله که در درون كليه اشياء میباشد با قدرت اتمی با قدرتی از آن هم پر زورتر و این میرساند که مادة المواد تمام خلقت خالق عالم است و او یک واحد مستقلی است که تمام خلقت را شامل می گردد و قدرت محیطی آن مانند قدرت موجود در زمین بسیار کم است و هر چه به مرکز خلقت نزدیک میشود ، قدرتمند تر میگردد و در عین حال خالق عالم میتواند از قدرت مرکزی خود قدرت شدید و فعالهای برای ساختن هر چه میخواهد سيالهای ارسال دارد و از عجایب تذکرات تورات به راهنمائی قرآن این است که در تورات از موادی یاد آور میشود که برای جلوگیری از تاثیر رادیو اکتیویته انفجارات اتمی مفید است و این مواد یکی طلا و یکی کتان و یکی هم بخور و روغن و مواد شیمیایی میباشد که تمام بدن و ریه انسان را از تاثیر رادیو اکتیویته حفظ میکند و تابوت عجیبی که به دستور حضرت موسی ساخته شده بود ، نیز یک دستگاه فعاله اتمی بود که اگر دانشمندان اتمی در مطالب مربوطه تورات به راهنمائی قرآن توجه کنند ، کشفیات زیادی درباره ماهیت خالق عالم و رابطه اش با خلقت خواهند کرد ) (171)وَإِذ نَتَقنَا الجَبَلَ فَوقَهُم كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِم خُذوا ما آتَيناكُم بِقُوَّةٍ وَاذكُروا ما فيهِ لَعَلَّكُم تَتَّقونَ7:171
وای پیغمبر همچنین زمانی را یاد آور که پرورنده تو، از پشت در پشت فرزندان آدم (در زمان هر پیغمبری بوسیله آن پیغمبر) پیمان گرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت و پرسید آیا فقط من پروردگار شما نیستم؟ آنان گفتند : آری هستی و گواهی داده ایم و این گواهی ها و پیمان ها از آنرو بود تا در روز گار قيامت شما انسانها نگوئید ما از آن بیخبر بودیم (172)وَإِذ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَني آدَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرِّيَّتَهُم وَأَشهَدَهُم عَلىٰ أَنفُسِهِم أَلَستُ بِرَبِّكُم ۖ قالوا بَلىٰ ۛ شَهِدنا ۛ أَن تَقولوا يَومَ القِيامَةِ إِنّا كُنّا عَن هٰذا غافِلينَ7:172
و یا نگوئید پدران ما چون از پیش برای الله شریکهائی قرار دادند ما هم فرزندان آنان بودیم و از پس ایشان سنتهای ایشان را گرفتیم و اگر آنان به باطل رفتهاند ، ماتقصیری نداریم و تو نباید برای کاری که آنان کردند و ما غافل بودیم ما را به بد بختی دچارسازی(متاسفانه با اینکه این عهد و پیمان در تمام کتابهای آسمانی هست و در قرآن مجید بارها تکرار شده و حتی برای اینکه در خاطر تمام مردم باشد ، برای پیروان زرتشت و موسی و عیسی مقرر بوده که چند بار این پیمان خود را در نماز خود در هر روز بخوانند و مخصوصا مسلمانان دنیا در نماز خود و در سوره الحمد آن را به بهترین وجهی تکرار میکنند ، سوء استفاده چیان مذهبی برای اینکه مردم دنیا و حتی مسلمين را به شرک و بت پرستی بکشانند و صاحب اختیاران دیگری علاوه بر آلله بنام مظهر خدا و ولی خدا و دست خدا و خون خدا و پسر و دختر خدا برای مردم تعیین کنند کاری کرده اند که نماز خوانها آنچه را که می گویند نفهمند و به دانستن معنای نماز اهمیت ندهند و بلکه فقط به فکر آن باشند که نماز خود را به لهجه عرب ادا نمایند. در سوره الحمد با گفتن بسم الله الرحمن الرحيم با الله عهد می کنند که جز او را اسم نبرند ولی عملا در ردیف اسم الله، اسم افراد بشر مرده خود را در ردیف الله می آورند و با گفتن الحمد لله عهد میکنند که آن مدح و ثنای مخصوص، مخصوص الله است و با گفتن ایاک نعبد عهد میکنند که جز از الله اطاعت بنده وار نکنند ولی عملا از قرآن که اطاعت نمی کنند هیچ، بلکه چون حیوانات قلاده بگردن اختیار خود را بدست سوء استفاده چیان میدهند و از مذاهبی که قرآن خلاف آنهاست، تقلید می نمایند و با گفتن ایاک نستعین، عهد می کنند که جز از الله و قوانینش از موهومات مذهبی کمک نخواهند و ایشان توسل و کمک خواهی از مردگان را شعار خود قرار داد ماند و نمی دانند که مشر کین زمان پیغمبر اسلام و تمام پیغمبران نیز همین سنتهای مذهبی را داشتند که مشرک و بت پرست معرفی شده اند ) (173)أَو تَقولوا إِنَّما أَشرَكَ آباؤُنا مِن قَبلُ وَكُنّا ذُرِّيَّةً مِن بَعدِهِم ۖ أَفَتُهلِكُنا بِما فَعَلَ المُبطِلونَ7:173
آری ما این مطالب مستدل را اینگونه شرح میدهیم شاید آنان از روش شرک آمیز خود برگردند (174)وَكَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ وَلَعَلَّهُم يَرجِعونَ7:174
و بر این مردم داستان آن کسی را بخوان که راهنمائی های خود را به او دادیم پس او خود را از محدوده آن راهنمائی ها بیرون آورد پس آن شیطان بدنبال او رفت و آن شخص از گمراه کنندگان شد (175)وَاتلُ عَلَيهِم نَبَأَ الَّذي آتَيناهُ آياتِنا فَانسَلَخَ مِنها فَأَتبَعَهُ الشَّيطانُ فَكانَ مِنَ الغاوينَ7:175
و اگر میخواستیم او را بوسیله آن راهنمائی ها بسوی خود بالایش می آوردیم (یعنی اگر او از قانون پرهیز کاری استفاده میکرد به مقام یک پیشوای حقیقی دینی میرسید و از مقربين ما محسوب می گردید ) ولی او خود را به زمین چسباند و به دنبال هوس خود رفت (یعنی ریاست دنیا و سازش با شیطان را بر راهنمائی های آلله برای آخرت ترجیح داد ) او به مانند سگ میباشد که چه بر او حمله کنی و یا کاری به او نداشته باشی به «له له» خود ادامه میدهد و این مثل سزاوار تمام اشخاصی است که مانند این شخص راهنمائی مارا انکار کردند (این مثل درباره تمام کسانی است که راه حق و راهنمائی های الله را میدانند ولی بجای آنکه از آن راهنمائی ها نزد الله به مقامی بالا رسند، روحیه دنیا خواهی و هوس آنها را وادار میکند با تفسیرهای غلط راهنمائیهای الله و فتواهای خلاف حقیقت، راه عوام فریبی و استفاده از با نفوذان را پیش گیرند و در عین حال خود را به نداری و پاک بودن و مرد خدا بودن و چاپلوسی نسبت به مخالف و موافق بزنند و این دو روئی و ظاهر سازی عادت ایشان شده همانطور که سگ له له میکند یعنی زبانش را بیرون می آورد و این عادتی است در سگ که ظاهرا سگ را یک حیوان معصوم محتاج و تشنه جلوه میدهد ولی مردم نمی بینند اگر به چنین سگی کمک کنند ، باز آه آه میکنند و اگر از خود او را برانند باز له له میکند و اگر او را رها کنند و به خود گذارند باز به له له خود ادامه میدهد و همینطور مردم از کار سوء استفاده چیان سر در نمی آورند که اینها با چه کسی هستند و برای چه کسی کار میکنند و چرا با اینکه میتوانند از راه حق گوئی دنیا و آخرتی خوب داشته باشند هم در دنیا نزد فهمیدهها بد نامند هم در آخرت بدبخت خواهند بود ) پس تو ای پیغمبر آن گفتنی ها را بگو شاید تفکر کنند (176)وَلَو شِئنا لَرَفَعناهُ بِها وَلٰكِنَّهُ أَخلَدَ إِلَى الأَرضِ وَاتَّبَعَ هَواهُ ۚ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الكَلبِ إِن تَحمِل عَلَيهِ يَلهَث أَو تَترُكهُ يَلهَث ۚ ذٰلِكَ مَثَلُ القَومِ الَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا ۚ فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُم يَتَفَكَّرونَ7:176
و چگونگی گروهی که راهنمائی های مستدل ما را انکار کرده اند و به خود ستم نمودهاند بد میباشد این مثل همچنانکه در تفسیرهای قرآن نیز قید شده درباره پیشوایان سوء استفاده چی تمام مذاهب است که نمونه آنها در زمان پیغمبر اسلام هم برای بت پرستان مکه بوده و اسم او را امينة ابن ابی صلت و یا ولید بن مغیره یاد آوری کرده اند و هم در زمان حضرت موسی در تاریخ یهود بنام بلعم با عور بوده است که مثلا بعلم با عور بر طبق فصول 2 تا 29 و 31 از سفر اعداد که کتاب چهارم تورات است، چنین معرفی شده که او با اینکه یک مرد زاهد بود و با اینکه با غیب سرو کار داشت و غیب میگفت و به او الهام هائی میشد و خوب میدانست که دین موسی حق است، برای حفظ شهرت و نفوذ مذهبی خود در نزد سلطان مراب به یک کلاه شرعی فریبنده اقدام کرد و بنی اسرائیل را دچار گمراهی و بت پرستی نمود با اینکه میدانست بت پرستی بد است و آن باعث شکست طرفداران حقیقت میشود و بواسطه حیله او لشگریان موسی با بودن موسی از دشمن شکست خوردند . زیرا این زاهد و عالم مذهبی با تمام اطلاعات دینی خود و حتی رابطه با غیب، دنیا را بر آخرت ترجیح داد و آماده شد تا سلطان ستمکار و فاسد مواب که شیطانی برای آن عالم مذهبی بود دنبال او افتاد و مردم را بوسیله او به فساد کشاند. و در زمان پیغمبر اسلام بر طبق آیه 16 از سوره حشر یک با نفوذ مذهبی دیگر نیز شیطان لشگر کافران قریش بر عليه لشگر اسلام شد و به آنان اطمینان داد که به او الهام شده پیروز می شوند و وقتی دید پیروزی در جنگ بدر با مسلمین شد، خود زودتر از دیگران از میدان جنگ فرار کرد ) (177)ساءَ مَثَلًا القَومُ الَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا وَأَنفُسَهُم كانوا يَظلِمونَ7:177
هر کس را الله بوسیله پیغامش هدایت کند مهتدی اوست و هر که را گمراه سازد (بوسیله کج فهمی یا غرور و یا روایات مذهبی دروغ در تفسیر پیغامهای آلله) بدبخت حقیقی او خواهد بود (178)مَن يَهدِ اللَّهُ فَهُوَ المُهتَدي ۖ وَمَن يُضلِل فَأُولٰئِكَ هُمُ الخاسِرونَ7:178
و به یقین بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدهایم لذا دلهائی دارند (توجه روحی و فکری به نام دل معرفی شده که با آن نمیخواهند این موضوعات را بفهمند و چشمهایشان این موضوعات را نمی بیند و گوشهای ایشان اینها را نمیشنود و اینان به مانند چهارپایان خوراکی بلکه گمراه ترند و اینان آن بیخبران می باشند (مقصود بیخبرانی هستند که روی کم فکری و دنیا خواهی و عدم تحقيق مذهبی در هر محیطی باشند ، از فریبکاران مذهبی محیط خود موهومات را تقلید می کنند و همیشه تابع روش اکثریت محیط خود و سنتها و یا مدها می باشند و در دل معتقدند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو و برای اختیار کردن این صفات پست است که سزاوار دوزخ بوده و برای جهنم آفریده شده اند ) (179)وَلَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ كَثيرًا مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ۖ لَهُم قُلوبٌ لا يَفقَهونَ بِها وَلَهُم أَعيُنٌ لا يُبصِرونَ بِها وَلَهُم آذانٌ لا يَسمَعونَ بِها ۚ أُولٰئِكَ كَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ ۚ أُولٰئِكَ هُمُ الغافِلونَ7:179
و آن صفات خوبتر که بصورت اسمهای خوبتر معرفی میشوند و در متن کتابهای آسمانی است برای الله است پس فقط الله را به اینگونه اسمها بخوانید و کسانی را که در اسمهای او به انحرافاتی مایل میشوند رها کنید (یعنی کسانی که خالق عالم را پدر معرفی میکنند و برای او پسر و دختر و ولی و دست و چشم و مظهر و شفيع و خون و امثال این اسمها میگذارند و از این طریق از مخلوقات الله با خیال خود صاحب اختیارانی برای خود درست کردهاند ) آنان پاداش این اسم سازیهای خود را خواهند دید (متاسفانه هم مدعیان مذاهب باطل از این اسمها ساختهاند و خود را بر مردم تحميل نموده اند و هم پیشوایان سوء استفاده چی مذاهب در مذاهب حق مانند اسلام و مسیحیت و یهودیت از این انحرافات اسمی رسم نمود ماند ) (180)وَلِلَّهِ الأَسماءُ الحُسنىٰ فَادعوهُ بِها ۖ وَذَرُوا الَّذينَ يُلحِدونَ في أَسمائِهِ ۚ سَيُجزَونَ ما كانوا يَعمَلونَ7:180
و از مردمانی که ما آفریده ایم، فقط گروه کمی هستند که مردم را بحقيقت هدایت میکنند (به متن پیغامهای دست نخورده الله که همه اش صد در صد درست است و موافق علم و دانش است هدایت می کنند و همه چیز را بدان می سنجند (اینان در تمام مذاهب مانند هم اند و مسلم حقیقی می باشند ) (181)وَمِمَّن خَلَقنا أُمَّةٌ يَهدونَ بِالحَقِّ وَبِهِ يَعدِلونَ7:181
و کسانی که راهنمائی های مستدل مارا انکار نمودند (چه رسما انکار کنند و چه با تفسیرهای بی دلیل تقلیدی و فقط به اتکای روایات عملا آنها را انکار کنند و ظاهر خود را طرفدار عبارتهای کتابهای آسمانی بدانند ) پله پله ایشان را از جائیکه نمی دانند به آنجا که باید برسانیم میرسانیم (182)وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ7:182
و برای ایشان مهلتی میگذاریم و این مهلت یک نوع حیله ایست از من که سخت ایشان را دچار خواهد نمود (این مهلت همان سالیانی است که دینسازان و سوء استفاده چیان مذهبی، زنده میمانند و فریب خوشیهای آنرا میخورند و ناگهان می بینند پس از مرگ دچار آن شدهاند ) (183)وَأُملي لَهُم ۚ إِنَّ كَيدي مَتينٌ7:183
آیا این مردم فکر نکرده اند که رفیق ایشان با گفتن این سخنان جنون ندارد و آیا نمی فهمند که او جز یک اعلام خطر کننده آشکاری نیست (هر کس در وضع پیغمبر اسلام فکر کند و ببیند او مرد ثروتمندی بوده که یک زندگی آرام و خوشی داشته و در سن لزوم استراحت یعنی چهل سالگی خود را ناگهان به رنج مبارزهای سخت بر علیه بدها و بدیهای مذهبی افکنده و با آنکه بیسواد بوده چنین مطالب بس عالی اجتماعی را عنوان می کند، اگر غرض نداشته باشد یقین می کند محمد ماموری مجبور از جانب الله بوده تا مردم را به آینده ای که از پس مرگ دارند اعلام خطر نمایند) (184)أَوَلَم يَتَفَكَّروا ۗ ما بِصاحِبِهِم مِن جِنَّةٍ ۚ إِن هُوَ إِلّا نَذيرٌ مُبينٌ7:184
آیا در تشکیلات آسمانها و زمین دیده ندوختهاند و در مخلوقات بزرگ و کوچک الله توجه نکرده اند تا يقين کنند زندگی زمینی ایشان نیز نزدیک است به آخر رسد ؟ این دقت و توجه برای کسی میسر است که ببیند هر چیز کوچک و بزرگی فقط در زمان معینی حالت وجودیش حفظ میشود ، و چون آن زمان تمام شد خراب و متلاشی میگردد و زمینه میشود که دوباره به حالت وجودی دیگری در آید و این بزرگترین دلیل است بر اینکه روزی زمین با تمام وسعتش متلاشی خواهد شد، و زندگی بشری در دنیا به پایان میرسد و بدیهی است که از پس آن به حالت وجودی دیگری تبدیل خواهد شد و قطعا به حالتی تبدیل میشود که خالق عالم در کتابهای آسمانی مخصوصا قرآن تشریح کرده) پس این منکرین بعد از قرآن به چه مطالبی در این زمینه ایمان می آورند؟ (185)أَوَلَم يَنظُروا في مَلَكوتِ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَما خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيءٍ وَأَن عَسىٰ أَن يَكونَ قَدِ اقتَرَبَ أَجَلُهُم ۖ فَبِأَيِّ حَديثٍ بَعدَهُ يُؤمِنونَ7:185
کسی را که آلله گمراهش میکند برایش راهنمایی نخواهد بود (کسی که این مطالب آلله نتواند او را هدایت کند هیچکس نمی تواند او را به راهی صحیح آورد ) و الله اینگونه اشخاص را در سر کشی هاشان سرگردان رها می نماید (کسی که راه صحیح و منطقى الله را نرود ، دچار راههای ضد و نقیض سوء استفاده چیان میشود و مضطرب و سر گردان زندگی خواهد نمود تا بمیرد و دچار سر نوشت پر عذاب خود شود ) (186)مَن يُضلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ ۚ وَيَذَرُهُم في طُغيانِهِم يَعمَهونَ7:186
از تو میپرسند که آن زمان در چه زمان معینی خواهد بود ، بگو دانش دقیق آن نزد پرورنده من خواهد بود و آنرا در زمان خودش جز پرورنده من روشن نخواهد نمود (به کتاب معجزات علمی قرآن مراجعه شود ) آن زمان در آسمانها و زمین سنگینی پدید آید (در تایید مطالب بالا دانشمندان علوم فضائی اخير فهمید ماند که کره زمین حرکتش اندکی کندتر شده است و آن زمان برای شما مردم جز بطور ناگهان نمیآید از تو آنرا میپرسند به گمان اینکه تو از آن اطلاع کامل داری بگو به یقین دانش آن نزد الله است ولی بیشتر مردم نمی دانند (187)يَسأَلونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرساها ۖ قُل إِنَّما عِلمُها عِندَ رَبّي ۖ لا يُجَلّيها لِوَقتِها إِلّا هُوَ ۚ ثَقُلَت فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ۚ لا تَأتيكُم إِلّا بَغتَةً ۗ يَسأَلونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنها ۖ قُل إِنَّما عِلمُها عِندَ اللَّهِ وَلٰكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يَعلَمونَ7:187
ای پیغمبر بگو من برای شخص خودم اختیار نفع و یا ضرری را ندارم مگر آنچه را آلله خواسته که اختیار داشته باشم (یعنی آنچه را روی قوانین طبیعی مانند تمامی مردم به من نیز اختیار داده و یا از طریق وحی به من اختيار میدهد ) و اگر من از پنهانها خبر میداشتم از خوبیها بیشتر می کردم و به من هیچ ضرری نمیرسید من نیستم مگر اعلام خطر کنندهای برای نجات آخرت و بشارت د شند ای برای فومی که ایمان میآورند (188)قُل لا أَملِكُ لِنَفسي نَفعًا وَلا ضَرًّا إِلّا ما شاءَ اللَّهُ ۚ وَلَو كُنتُ أَعلَمُ الغَيبَ لَاستَكثَرتُ مِنَ الخَيرِ وَما مَسَّنِيَ السّوءُ ۚ إِن أَنا إِلّا نَذيرٌ وَبَشيرٌ لِقَومٍ يُؤمِنونَ7:188
الله کسی است که شما انسانها را از یک فرد مؤنث آفرید و مقرر کرد که از آن مؤنث همسرش پدید آید تا آن همسر مذکر به سوی آن مؤنث آرامش یابد پس چون آن مذکر با آن مؤنث نزدیکی نمود آن مؤنث به باری سبک باردار شد و با آن بار مدتی را گذراند پس وقتی حس کرد که بارش سنگین شده همراه با شوهرش الله را که پروردگار هر دو میباشد خواندند و گفتند اگر فرزند شایسته ای به ما دهی از شکر گزاران خواهیم بود (189)هُوَ الَّذي خَلَقَكُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنها زَوجَها لِيَسكُنَ إِلَيها ۖ فَلَمّا تَغَشّاها حَمَلَت حَملًا خَفيفًا فَمَرَّت بِهِ ۖ فَلَمّا أَثقَلَت دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِن آتَيتَنا صالِحًا لَنَكونَنَّ مِنَ الشّاكِرينَ7:189
پس وقتي الله به آن دو فرزند شایستهای داد در آنچه او به ایشان داد برای او شریکهائی قرار دادند در صورتیکه الله بسی برتر از چیزهائی است که آنان شریک او تصور میکنند (این آیه یکی از آیات علمی و معجزه آسای قرآن است که صریحا در آن اعلام شده است که اول انسانی که آفریده شد مؤنث بود و از نظر علمی نیز ثابت شده است که در حیوانات تک سلولی که ابتدای شروع حیوانات در کره زمین است و انسان کاملترین آنهاست، اول ماده از تخمش که بنام اسپور معروف است به وجود می آید و از آن ماده زائدهای پیدا میگردد و آن زائده پس از جدا شدن از آن ماده سلول تر میگردد و این سلول نر بسوی ماده باز میگردد و با آن نزدیکی حاصل میکند و در شکم سلول ماده تخم بوجود میآید و چون انسان از نظر روحی در زمین آخرت به وجود آمده و از جسم حیوانی در روی زمین و از تکامل حيوانات تک سلولی و چند سلولی پدید آمده معلوم میشود آدم اولی که در آخرت بصورت روح پدید آمده استعداد ماده بودن در او بوده و روح دومی که از روح اول پدید آمده استعداد نر بودن داشت تا اینکه این دو موجود روحی وقتی به زمین فرود آمدند و مجبور شدند در یک جفت حیوان تکامل یافته حلول کنند تا یک نر و ماده انسان زمینی بشوند اولی در بدن حیوان ماده برود و دومی در بدن حیوان تکامل یافته نر و در تایید این موضوع علمی که بر خلاف مشهور تمام مذهبی های دنیاست می بینیم که اسم زن آدم اول را حوا میگویند و در کتاب لغت عرب و لغت عبری ذکر شده که چون زندگی از حوا شروع شده به او حوا گفته اند و آن از لغت «حی» یعنی زنده گرفته شده است و چون این آیه اول آیه ایست از قرآن که در این مورد نازل شده باید آیه 1 از سوره زمر و آیه اول سوره نساء را هم با در نظر گرفتن این آیه از سوره اعراف ترجمه و تفسیر نمود موضوع دومی که در این آیه تذ کرش لازم است این است که در این آیه گفته شده یکی از عقاید باطل بت پرستان این است که با اینکه می بینند قوانین طبیعی الله است که باعث پیدایش بچه در رحم میشود و قوانین طبیعی اوست که بچه ای خوب یا بد متولد میگردد. و با اینکه زن و شوهر می بینند فرزند خود را از قانون الله گرفته اند بعد از تولد روی گمراهی های خود چون ضمن کوشش از راههای الله مانند مراعات بهداشت و تربیت و قابلیت توالد تحت تلقين موهوم پرستان نذر و نیازهائی هم برای مردگان مقدس خود و صاحب اختیاران خیالی خود کرد ماند باین و آن میگویند که این فرزند را بواسطه نذر و نیازی که کرده ام فلان مقدس مرده بمن داده است و آنهائی را که هیچگونه اختیار و دخالتی در فرزند هایشان نداشته اند شریک الله در تولید فرزند معرفی می نمایند ) (190)فَلَمّا آتاهُما صالِحًا جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فيما آتاهُما ۚ فَتَعالَى اللَّهُ عَمّا يُشرِكونَ7:190
آیا آنان چیزهائی را شریک آلله قرار میدهند که چیزی را نمیتوانند بیافرینند بلکه خودشان بوسیله آلله آفریده شده اند ؟ (191)أَيُشرِكونَ ما لا يَخلُقُ شَيئًا وَهُم يُخلَقونَ7:191
و آنان نه میتوانند بمردم کمک کنند و نه به خودشان (تمام کسانیکه از غير الله حاجت میخواهند دیدهاند که باب الحوائج های خیالی آنان وقتی زنده بودند خودشان یا بیمار و یا بوسیله دشمن زجر دیده اند و یا کشته شد ماند و همه در مقابل ظالمها مظلوم بود ماند و با اینکه آنان به خودشان نتوانستند کمک کنند این مردم از مرده آنها حاجت میخواهند و نمی خواهند بدانند جز قوانین الله کسی حاجت های ایشان را برآورده نمی نماید ) (192)وَلا يَستَطيعونَ لَهُم نَصرًا وَلا أَنفُسَهُم يَنصُرونَ7:192
و اگر شما مسلمانان حقیقی این باب الحوائج ها و شریکها را بسوی هدایت حقیقی بخوانید از شما تبعیت نمی کنند (یعنی اگر مسلمان حقیقی این مقدسین مرده را که بوسیله مجسمه یا عکس یا گنبد و بارگاه و قبرشان معرفی میشوند به آیات قرآنی بخوانند و با ترجمه و تفسیر یکی از آیات مشكله قرآن را بخواهند آنان هرگز جوابی نمی دهند ) برای شما مساویست که آنها را بخوانید و با در مقابل ایشان خاموش باشید (یعنی اگر از سنگ و درخت صدائی بیرون بیاید از آنها نیز صدائی بیرون خواهد آمد) (193)وَإِن تَدعوهُم إِلَى الهُدىٰ لا يَتَّبِعوكُم ۚ سَواءٌ عَلَيكُم أَدَعَوتُموهُم أَم أَنتُم صامِتونَ7:193
به یقین کسانی را که شما انسانها جز الله برای حاجت خواستن می خوانید بند گانی مانند شماها بود ماند (یعنی بت پرستان زمان پیغمبر نیز مانند اکثر مسلمانان امروز دنیا بندگانی مطيع الله را که در زندگی آدمهائی بر جسته و خوب بودند باب الحوائج خود میدانستند و مجسمه آنان را بتهای خود تصور میکردند و حتی اگر خورشید و با ماه و یا حیوانی مانند گاو را می پرستیدند از آن رو بود که برای آنها یک روح ملکوتی قائل بودند و به وسیله داستانهائی که سوء استفاده چیان مذهبی برای آلله ساخته بودند آنها را یک موجود ما فوق انسان معرفی می کردند ) پس اگر راست گفته اید چرا وقتی آنان را میخوانید به شما جواب نمی دهند؟ (194)إِنَّ الَّذينَ تَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمثالُكُم ۖ فَادعوهُم فَليَستَجيبوا لَكُم إِن كُنتُم صادِقينَ7:194
آیا برای آنان پاهائی است که بدان راه روند و آیا دستهائی دارند که با خشم کسی را بگیرند؟ آیا چشمانی دارند که با آنها ببینند و یا گوشهائی دارند که بدان بشنوند ؟ بگو هر چه می توانید اینگونه شریکهای خود را بخوانید و بکمک آنها هر حیلهای نسبت به من انجام دهید و مرا هیچ مهلت ندهید (این مطالب همانطور که زبان پیغمبر اسلام بدستور آلله به بت پرستان مکه بوده زبان تمام مسلمانان حقیقی به مسلمانانی می باشد که شبیه عقاید بت پرستان را درباره بندگان خوب الله دارند ) (195)أَلَهُم أَرجُلٌ يَمشونَ بِها ۖ أَم لَهُم أَيدٍ يَبطِشونَ بِها ۖ أَم لَهُم أَعيُنٌ يُبصِرونَ بِها ۖ أَم لَهُم آذانٌ يَسمَعونَ بِها ۗ قُلِ ادعوا شُرَكاءَكُم ثُمَّ كيدونِ فَلا تُنظِرونِ7:195
يقين بدانید که ولی من فقط الله است که این کتاب را او فرستاد و اوست که ولی نیکوکاران میباشد (واین آیه صریح است که هیچ مسلمانی حق ندارد کسی غير الله را ولی خود بداند و بزرگانی را اولیای الله به طور مخصوص معرفی کند مگر آنکه منظورش از ولی فقط دوست باشد نه اولی به تصرف و صاحب اختیار و کار راه انداز) (196)إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذي نَزَّلَ الكِتابَ ۖ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصّالِحينَ7:196
و کسانی را که شما علاوه بر آلله میخوانید که شما را می توانند یاری کنند و نه حتی خودشان را (197)وَالَّذينَ تَدعونَ مِن دونِهِ لا يَستَطيعونَ نَصرَكُم وَلا أَنفُسَهُم يَنصُرونَ7:197
و اگر آنان را بسوی راهی صحیح بخوانی نمی شنوند و تو ایشان را می بینی که بسوی تو نگاه می کنند ولی چیزی را نمی بینند ( یکی از بتهائی را که حضرت علی (ع) بدستور پیغمبر اسلام خرد کرد مجسمه حضرت ابراهیم بود . آیا سزاوار است ما از عکسهائی که ما را نگاه می کنند ولی نمی بینند به نام اینکه این نشانه صاحب عکس و روح اوست حاجت بخواهیم و بدان احترام گذاریم، با اینکه می دانیم عکس و مجسمه پیشوایان در دین اسلام حرام است و بطور مسلم این عکس ها هیچ شباهتی به صورت اصلی آنان ندارد و اکثر آنها ساخته مسیحیان است که از موزه ها به مسلمانان هدیه شده است تا مسلمانان را مانند مسیحیان به شرک و بت پرستی بکشانند و از موهوم پرستی مسلمین استفاده کنند ) (198)وَإِن تَدعوهُم إِلَى الهُدىٰ لا يَسمَعوا ۖ وَتَراهُم يَنظُرونَ إِلَيكَ وَهُم لا يُبصِرونَ7:198
آنچه را خوبتر باشد بگیر و آن چیزهای خوب را دستور ده و از آنان که جاهلند دوری نما (199)خُذِ العَفوَ وَأمُر بِالعُرفِ وَأَعرِض عَنِ الجاهِلينَ7:199
و اگر وسوسهای از شیطان تو را تحریک نمود از آلله پناه بخواه و یقین بدان که او شنوائی است دانا تحریکهای شیطان تحریکها و وسوسه های شیطنت کاران مختلف است) (200)وَإِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللَّهِ ۚ إِنَّهُ سَميعٌ عَليمٌ7:200
کسانی که آن تقوا را داشتند هرگاه تحریکی از شیطان به ایشان رسد متذکر میشوند و فورا عاقبت کار این تحریک را می بینند (201)إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ تَذَكَّروا فَإِذا هُم مُبصِرونَ7:201
ولی غیر پرهیزکاران هر نوع شیطانی ایشان را به بدبختی و گمراهی می کشاند و کوتاهی نمی کنند (202)وَإِخوانُهُم يَمُدّونَهُم فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقصِرونَ7:202
و تو وقتی برای ایشان معجزه نیاوردی خواهند گفت چرا تو آن را برای ما اختيار نکردی بگو من جز آنچه را بسوی من از پرورنده من وحی میشود تبعیت نمی کنم و این مطالب وحی شده بینش هائی است از پروردگار شما و هدایت و رحمتی است از پروردگار شما برای گروهی که ایمان می آورند (این آیه میرساند که پیغمبران معجزه نیز نشان می دهند ولی نه برای دلخواه مردم و نه به اختیار خودشان بلکه فقط برای اینکه مردم بدانند الله پشتیبان پیغمبران است و راه ایمان معجزه نیست بلکه بینش ها و تعلیمات عالیهای است که در پیغام پیغمبران است و کسی لیاقت ایمان صحیح را دارد که بخواهد تعلیم گیرد و تربیت شود برای چنین کسی دیدن معجزه که جز به مانند جادو و یک هنر تماشائی چیز دیگر نیست لزومی ندارد ) (203)وَإِذا لَم تَأتِهِم بِآيَةٍ قالوا لَولَا اجتَبَيتَها ۚ قُل إِنَّما أَتَّبِعُ ما يوحىٰ إِلَيَّ مِن رَبّي ۚ هٰذا بَصائِرُ مِن رَبِّكُم وَهُدًى وَرَحمَةٌ لِقَومٍ يُؤمِنونَ7:203
و شما مردم وقتی قرآن خوانده میشود برای فهمیدن آن گوش بدهید و خاموش باشید (یعنی نه شلوغ کنید و نه صدا د هید و نه هنوز مطلب آن تمام نشده از خود اظهار نظر نمائيد ) فقط در این صورت ممکن است رحمت هدایت قرآن نصیب شما شود (204)وَإِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاستَمِعوا لَهُ وَأَنصِتوا لَعَلَّكُم تُرحَمونَ7:204
و تو ای پیغمبر پروردگار خودت را در هر صبح و شام (یعنی در زمانهانی از روز و شب که مشغول کاری واجب نیستی) در دلت به یاد آور با کمال فروتنی و ترسی از او بدون آنکه صدای خود را بلند کنی و از کسانی نباش که از یاد کردن پروردگار خود غافلند (205)وَاذكُر رَبَّكَ في نَفسِكَ تَضَرُّعًا وَخيفَةً وَدونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ وَالآصالِ وَلا تَكُن مِنَ الغافِلينَ7:205
و بدان کسانی که در نزد پروردگار تو می باشند از اطاعت بنده وار او سرکشی نمی کنند و همیشه او را از نسبتهای ناروائی که گمراهان به او نسبت می دهند پاک معرفی می کنند (تسبيح کردن الله به معنی پاک معرفی کردن آلله از نسبتهای ناروائی که مذهبی های منحرف به الله می دهند و برای او شفيع و وزیر و پسر و ولی و خاطرخواه و مظهر و امثال اینها می شمارند و یا او را دور از طبیعت معرفی می کنند ) و فقط برای او سر فرود می آورند (سجده یعنی سر فرود آوردن کامل و تسلیم کامل دستورات او و در نماز و غیر نماز سجده کسی درست است که هنگامی که سر بسوی زمین فرو می آورد در ذهن خود مجسم کند که چنان تسلیم دستورات الله است که حاضر است بار دستورات الله را در آخرین حد طاقت خود بردارد ) (206)إِنَّ الَّذينَ عِندَ رَبِّكَ لا يَستَكبِرونَ عَن عِبادَتِهِ وَيُسَبِّحونَهُ وَلَهُ يَسجُدونَ7:206
Nach oben scrollen