به گواهی آفتاب و روشناییاش (1) | وَالشَّمسِ وَضُحاها | 91:1 |
و به شهادتِ ماه که از پسِ آن آید (2) | وَالقَمَرِ إِذا تَلاها | 91:2 |
و تمامِ روز که باعثِ نمودار شدنِ هر چیز می شود (3) | وَالنَّهارِ إِذا جَلّاها | 91:3 |
و وجودِ شب که همه را می پوشاند (4) | وَاللَّيلِ إِذا يَغشاها | 91:4 |
و به گواهی آسمان و آنچه آسمان را ساخته (5) | وَالسَّماءِ وَما بَناها | 91:5 |
و به شهادتِ زمین و قوانینی که باعث کشیده شدن، و پهن تر شدنِ قسمتِ مسکونیِ زمین شده (اشاره به قانونِ حرکت وضعیِ زمین است که دو قطبِ زمین را فرو برده و شکمِ زمین را باز تر و پهن تر، و وسیع تر کرده) (6) | وَالأَرضِ وَما طَحاها | 91:6 |
و به گواهی روحِ انسان و آنچه روحِ انسان را درست کرده (7) | وَنَفسٍ وَما سَوّاها | 91:7 |
که می تواند، هم گناه هایش را به او الهام کند، و هم پاکدامنی هایش را (همه حس می کنند که در موقع تصميم به هر کاری، یک جنگِ درونی در درونِ انسان، میان دو قوه ی متضاد، ایجاد می شود، یکی قوه ی نزدیک بینی و هوس خواهی، و دیگری دور اندیشی و پرهیزکاری، اگر انسان به هوس ها عادت کرده باشد، راهِ نزدیک بینی را انتخاب میکند، و اگر علاقه به پرهیز داشته باشد، از قوه ی دور اندیشیِ خود استفاده میکند) (8) | فَأَلهَمَها فُجورَها وَتَقواها | 91:8 |
تمامِ این گواهان، گواهی خواهند داد، که کسی رستگار میشود، که روحِ خود را از هوس و گناه پاک ساخت (یعنی دور اندیش شد و فریب منفعت های آنی را نخورد) (9) | قَد أَفلَحَ مَن زَكّاها | 91:9 |
و آنکس که روحِ خود را، به هوس و گناه آلوده نمود، زیان خواهد دید (خلاصه این گواهی ها اینست، که اگر انسانیت، برای هوس ها و بدی ها و برتری جویی ها و ستمکاری ها و بد بختی هایِ ضعیفان در مقابل اَقويا باشد، ظلمِ بزرگی است، نسبت به بشریت از جانب خالق، و هرگز خالق عالم اینگونه خورشید و ماه و زمین و آسمان و روح را اسير هوسهای انسان نمی کند، پس حتما، خالقِ عالم هدفی، عالیتر از این ها، در خلقت دارد که آن تربیتِ روحِ انسان هاست، تا هر یک، بعد از خارج شدن از زندان بدن، نمره ای متناسب، با اعمالش داشته باشد، و در تشکیلاتِ وسیعِ دیگری که در آخرت برای او مقرر شده، به کارهائی عالی و یا پست مشغول گردد. در تشکیلاتی، که بدکاران به پستی و بدی معرفی شوند، و حکومت، بدستِ دانایانِ نیکوکار قرار گیرد، دانایانی، که همیشه بخشش های پروردگارِ خود را بیاد داشته باشند و نسبت به عظمتِ پروردگارِ خود، سرِ تعظیم و اطاعت، فرو آورده باشند) (10) | وَقَد خابَ مَن دَسّاها | 91:10 |
قوم ثمود با سرکشی های خود، فرستاده الله را تکذیب کردند (11) | كَذَّبَت ثَمودُ بِطَغواها | 91:11 |
در زمانی که بد بخت ترین خود را برگزیدند (قوم ثمود قومی بود در سوریه که قبل از حضرت ابراهیم، زندگی مرفهی داشتند و به فساد و خوش گذرانی های نا مشروع افتادند و پیغمبری بنام صالح برای ایشان مامور شد و آنان چند نفر را انتخاب کردند، که آن پیغمبر را تهدید به مرگ کنند) (12) | إِذِ انبَعَثَ أَشقاها | 91:12 |
پس فرستاده الله به آنان گفت، خالق عالم این ماده شتر پر شیر را معجزه آسا پدید آورده و زمان معینی برای آب خوردن آن مقرر شده است (این ماده شتر، شیر فراوانی میداد که حضرت صالح آنرا میان فقرا تقسیم میکرد و مقرر شده بود که این شتر آزادانه در بیابان بچرد و در موقع معینی، از محلِ آب شهر، آب بخورد و اعلام شده بود که هر زمان کسی این ماده شتر را بکشد، عذاب آسمانی سختی مردم شهر را نابود خواهد کرد) (13) | فَقالَ لَهُم رَسولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَسُقياها | 91:13 |
او را انکار کردند و برگزیده های ایشان، آن شتر را کشتند (و تصمیم داشتند پس از آن شبانه به خانه پیغمبر شان بریزند و او را هم بکشند) پس پروردگار ایشان، برای گناهشان ،فرمان هلاکت را بر علیه ایشان صادر نمود و شهر ایشان را با خاک یکسان کرد (در همان شبی که می خواستند پیغمبرشان را بکشند، به دستور الله حضرت صالح و پیروان قليلش به جائی امن رفتند و نزدیک صبح عذابی آسمانی با رعد و برق و زلزلهای کوبنده پدید آمد و همه را هلاک کرد) (14) | فَكَذَّبوهُ فَعَقَروها فَدَمدَمَ عَلَيهِم رَبُّهُم بِذَنبِهِم فَسَوّاها | 91:14 |
و خالق عالم از عاقبت اینگونه کارها نمیترسد (15) | وَلا يَخافُ عُقباها | 91:15 |