کاف، ها، یا، عین، صاد (همانطور که در ابتدای سورههای ۳ و ۳۶ و ۴۳ دیدیم، این پنج حرف که به صورت «کهیعص» در قرآنها نوشته شده، یکی از ۲۹ آیه قرآن است که قانون زبان عرب معنای آن را تضمین نمیکند و محکم نیستند، بلکه هر کس میتواند بر اساس خیال خود، هر حرف آن را به هر چه به فکرش میرسد، بدون دلیل صحیح، تعبیر و تأویل نماید و به نفع خود و عقاید خود، چیزهایی را از آن به دست آورد. چون این تأویل و تفسیرهای خیالی مختلف، در بیدلیلی شبیه هم میباشند، این ۲۹ آیه در قرآن متشابه معرفی شدهاند و جزء شماره آیات محکم نیامدهاند. خالق عالم در اول سوره آل عمران درباره آن توضیح داده است که معنا و تأویل و تفسیر صحیح این آیات را کسی جز الله نمیداند و پیامبر اسلام نیز آن را نمیدانسته است. خالق عالم بر سر برخی سورهها به صورت یک حرفی «مانند قاف» یا دو حرفی «مانند حا، میم» یا سه حرفی «مانند الف، لام، میم» یا چهار حرفی «مانند حا، میم، عین، صاد» یا پنج حرفی «مانند کهیعص» نهاده تا مفسرین خیالباف قرآن که کجدل معرفی شدهاند و میخواهند به رای خود قرآن را تفسیر کنند، از مفسرین حقیقی قرآن که محکم و مستدل گو هستند و در قرآن راسخ در علم معرفی شدهاند، تمیز داده شوند و مردم بتوانند با این محک ساده پیشوایان سوءاستفادهچی خود را که میگویند قرآن هفتاد بطن دارد از پیشوایان حقیقی بشناسند و در آخرت نگویند راهی برای شناخت اینها نداشتیم. مفسران باطلگو در تفسیرهای قرآن گفتهاند: کهیعص نامی است از نامهای الله، یا طبق روایتی دیگر این بزرگترین نامی است که الله بدان در این سوره قسم خورده، یا گفتهاند الله به این خود را مدح کرده است. دیگری گفت: کاف اشاره به کریم است و ها اشاره به هادی و یا اشاره به رحیم و عین اشاره به علیم و صاد اشاره به صادق است. یکی دیگر گفت معنای کهیعص اشاره به اسمهای کبیر و هادی و رحیم و عظیم و صادق و کافی و هادی و رحیم و عظیم و صادق است. روایتی دیگر گفت: این نام اصلی سوره مریم است. باید دانست که در کتاب لغت عرب ذکر شده کلام متشابه، کلامی است که ضد کلام محکم است و کلام محکم آن است که جدی و معنای آن معلوم باشد. لذا باید یقین داشت جز ۲۹ آیه رمز مانند موجود بر سر ۲۹ سوره قرآن، تمام آیات و کلمات دیگر قرآن محکماند. چون آیه در لغت عرب به معنای نشانه و علامت است، هر یک از این ۲۹ کلمه رمز مانند آیه هستند زیرا با نشانه تشابههای لفظی و تأویلهای انحرافی مشخص شدهاند. چون اینها علامت کلام محکم را ندارند، بعضیها آنها یا بعضی از آنها را جزو شماره آیات قرآنی نیاوردهاند. ما این موضوع و همچنین تمام انتقادات انتقادکنندگان را با ذکر عقاید مختلفی که درباره تشخیص متشابهات و محکمات قرآن گفتهاند، در کتاب کشتی نجات بشریت و همچنین در تفسیر آیات ۷ از سوره آل عمران شرح دادهایم.) (1) | كهيعص | 19:1 |
ای پیغمبر، این یاد آوری ای است از رحمتِ پرورنده ی تو، نسبت به بنده اش، زکریا (2) | ذِكرُ رَحمَتِ رَبِّكَ عَبدَهُ زَكَرِيّا | 19:2 |
وقتی زکریا، پروردگار خود را آهسته بخواند (3) | إِذ نادىٰ رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا | 19:3 |
گفت: پروردگارا، مرا که استخوانم سست شده و موی سرم، از پیری سفید گشته و من در خواندنِ تو، بدبخت نبوده ام (یعنی نه از تو تقاضاهای نامشروع داشته ام و نه در تقاضاهای خود، کسی را شفیع و واسطه قرار داده ام و نه چیزی را که با کوشش، می توانم بدان برسم، از تو و بدونِ کوششِ خود، خواسته ام) (4) | قالَ رَبِّ إِنّي وَهَنَ العَظمُ مِنّي وَاشتَعَلَ الرَّأسُ شَيبًا وَلَم أَكُن بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا | 19:4 |
و من برای پس از خودم، از وابستگانم میترسم (یعنی کسی را لایقِ جانشینی خود نمی دانم) و زنم نیز ناز است، پس از نزد خودت، سر پرستی برای بعد از من قرار بده (5) | وَإِنّي خِفتُ المَوالِيَ مِن وَرائي وَكانَتِ امرَأَتي عاقِرًا فَهَب لي مِن لَدُنكَ وَلِيًّا | 19:5 |
تا هم از من ارث ببرد و هم از خاندان یعقوب باشد و پروردگار، او را پسندیده اش گردان (6) | يَرِثُني وَيَرِثُ مِن آلِ يَعقوبَ ۖ وَاجعَلهُ رَبِّ رَضِيًّا | 19:6 |
در آن زمان، ما به زکریا گفتیم، تو را به پسری مژده می دهیم که نامش یحیی خواهد بود و پیش از این، مانندی برای او قرار نداده ایم (7) | يا زَكَرِيّا إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسمُهُ يَحيىٰ لَم نَجعَل لَهُ مِن قَبلُ سَمِيًّا | 19:7 |
زکریا گفت، ای پروردگار من، چگونه برایم پسری شود، با اینکه هم زنِ من نازاست و هم خودم از زیادی عمر، از حد گذشته ام (8) | قالَ رَبِّ أَنّىٰ يَكونُ لي غُلامٌ وَكانَتِ امرَأَتي عاقِرًا وَقَد بَلَغتُ مِنَ الكِبَرِ عِتِيًّا | 19:8 |
آن گوینده غیبی پاسخ داد، آنچه گفتی راست است، ولی پروردگار تو گفته است که آن کار، بر من آسان میباشد، همانطور که قبلا خودت را که چیزی نبودی، ساختمت (از این عبارت پیداست که آن گوینده غیبی، در عين آنکه دهان الله بود و خود الله بود، ماموری روحی از جانب الله بود که الله آنرا ایجاد کرده بود تا مانند یک دستگاه رادیو که سخنِ گوینده را فرسخ ها دورتر نقل میکند، سخن الله را بگوش زکریا برساند و خود را هم غير الله و مامور الله معرفی نماید و لذا زکریا او را پروردگار خودش خطاب کرد و چون در آیه 39 از سوره آل عمران این گوینده غیبی ملائکه، که جمع ملک است، معرفی شده، معلوم میشود، این گوینده یک مامور بوده که از چند مامور ترکیب شده بود. همانطور که دستگاه رادیو از چند دستگاه مختلف درست شده است و البته این عاملین وحی، همه غیر قابل رؤیت برای زکریا بودند و روح و انرژی مخصوصی بودند و دقت در این موضوعات ما را متوجه فلسفه ی وحدتِ وجودِ متصّل میکند که از آیات اول سوره حدید بدست می آید و ما در کتاب معجزات علمی قرآن و کتاب اثبات وجود خدا و آخرت تشریح کرده ایم) (9) | قالَ كَذٰلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَد خَلَقتُكَ مِن قَبلُ وَلَم تَكُ شَيئًا | 19:9 |
زکریا گفت، پروردگارا، دلیل و نشانه ای برای من قرار ده (مردان دقیق و منطقی در مقابل صدای غیبی، فوراً تسلیم نمی شوند و تا دلیلی بر راستی آن نبینند، نمی پذیرند، زیرا می دانند، ممکن است این صداهای غیبی از شیطانهای جنی و برای فریب باشد) صدای غیبی گفت، نشانه برای تو، این است که تو بدون اینکه بیماری ای به تو رسد، سه شبانه روز با مردم نمی توانی سخن گوئی (چون در آیه 41 از سوره آل عمران 3 روز و در این سوره 3 شب ذکر شده با توجه به هر دو آیه، باید سه شبانه روز تفسیر کنیم) (10) | قالَ رَبِّ اجعَل لي آيَةً ۚ قالَ آيَتُكَ أَلّا تُكَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا | 19:10 |
پس او از محراب (یعنی از جای مخصوص کسی که پیش نماز در عبادتگاه یهود بود) بر مردمِ خود بیرون آمد و با اشاره به ایشان گفت، که صبح و شام، الله را به پاکی و بزرگی یاد کنید (بر طبق کتب دینی یهود، برای تشریفات دین یهود در بیت المقدس از نسلهای دوازده گانه بنی اسرائیل نفراتی برجسته تعیین شده بودند که هر کس به کاری مامور باشد و زکریا مامور پیش نمازی برای یهود در کنیسه بزرگ آنان بود و معلوم میشود، زکریا بعد از نماز جماعت صبح، به تنهائی در محراب مانده بود که این حوادث برای او رخ داد) (11) | فَخَرَجَ عَلىٰ قَومِهِ مِنَ المِحرابِ فَأَوحىٰ إِلَيهِم أَن سَبِّحوا بُكرَةً وَعَشِيًّا | 19:11 |
باری، پس از اینکه یحیی متولد شد و کمی بزرگ گردید، ما به او وحی کردیم، ای یحیی، آنچه از تورات را که صحیح و دست نخورده باقی مانده است، با قوت بگیر و ما چنین فرمانی را در کودکی به او دادیم (12) | يا يَحيىٰ خُذِ الكِتابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيناهُ الحُكمَ صَبِيًّا | 19:12 |
و از نزدِ خود دلسوزی و پاکیزگیِ مخصوصی در او نهادیم و روحاً، پرهیز کاری مخصوصی داشت (یحیی از این عبارات پیداست که یک خوش فکر مذهبی بود که به او وحی نیز از کودکی، گاه به گاه میرسید و قدرتی داشت که میتوانست، حقایق دست نخورده تورات را از کم و زیاده هائی که پیشوایان مذهبی یهود در آن کرده بودند، تشخیص دهد و مُصلحی نیکوکار برای یهود در دستگاه روحانیت یهود باشد) (13) | وَحَنانًا مِن لَدُنّا وَزَكاةً ۖ وَكانَ تَقِيًّا | 19:13 |
او نسبت به پدر و مادرش، مطيع و خوش رفتار بود و زور نمی گفت و سرکشی نمی کرد (14) | وَبَرًّا بِوالِدَيهِ وَلَم يَكُن جَبّارًا عَصِيًّا | 19:14 |
و بر او خوشی بود، چه روزی که تولد یافت و چه زمانی که پس از مرگ خود، دورانِ زمانِ مرگِ خود را میگذراند (یعنی تا آخر دنیا در عالم برزخ میباشد و یک زندگی بین مرگ و زندگی را میگذراند) و چه زمانی که دوباره در آخرت زنده خواهد شد (شرح مفصل تر داستان زکریا و یحیی را با در نظر گرفتن آیات گذشته، از آیات 38 تا 41 از سوره آل عمران بدست آورید و این آیات تصحیح کننده ی داستانی است از زکریا و یحیی که در یکی از چهار انجیل میباشد) (15) | وَسَلامٌ عَلَيهِ يَومَ وُلِدَ وَيَومَ يَموتُ وَيَومَ يُبعَثُ حَيًّا | 19:15 |
و در این قرآن که مطالبش صد در صد درست است، داستان مریم را هم به یاد آور، وقتی از کسان خود به مکانی که طرفِ مشرقِ کسانش بود، کناره گرفت (16) | وَاذكُر فِي الكِتابِ مَريَمَ إِذِ انتَبَذَت مِن أَهلِها مَكانًا شَرقِيًّا | 19:16 |
و جائی را انتخاب نمود که کسانش او را نمی دیدند، پس ما روحِ خود را بسوی او فرستادیم و برای مریم به مانندِ بشری کاملاً درست، نمودار شد (تمام مواد و انرژی های خلقت، یک واحدِ متصلند که خالق عالم می باشد و چنین خالقی هر نوع انرژی و روحی که بخواهد، از خودش، برای هر نقطه از جهان میفرستد و از آن هر چیز که بخواهد می سازد و این روح و انرژی، بنام روح القدس معروف است که گاهی عامل وحی بر پیغمبران میشود و دیده نمیشود و زمانی بصورت یک بشری دیده میشود، چنانکه برای مریم و ابراهیم و لوط نیز دیده شد و این به مانند یک آدم آهنی است که بجای ساخته شدن از ماده، از انرژیهای مخصوصی، بوسیله الله ساخته شده اند) (17) | فَاتَّخَذَت مِن دونِهِم حِجابًا فَأَرسَلنا إِلَيها روحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَرًا سَوِيًّا | 19:17 |
مریم به او گفت، از تو، من به خالق عالم پناه میبرم و امید دارم که تو پرهیزکار باشی (این عبارت میرساند که مریم تصور میکرد، آن جوانِ برومند، انسانی است که به او نظری سوء دارد) (18) | قالَت إِنّي أَعوذُ بِالرَّحمٰنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا | 19:18 |
آن جوان پاسخ داد، به يقين، من فرستاده ی پروردگار تو میباشم تا برای تو پسری پاک از گناه و نیکوکار ببخشم (در آیات 43 تا 47 از سوره آل عمران توضیح بیشتری درباره سازمانِ این جوانِ مردِ روحی است و گفته شده از مجموع ملکهائی درست شده و در آیات 35 تا 37 تذکر داده شده که مریم قبلاً، با الله ارتباط وحی داشت و حتی زکریا دیده بود که خوراک غیبی برای مریم آمده است و از این آیات معلوم میشود که آن جوان، این اطلاعاتِ مخفی و خصوصی مریم را به یاد مریم آورد، تا مريم يقين کرد که آن جوان انسان نیست، بلکه مامور غیبی الله است) (19) | قالَ إِنَّما أَنا رَسولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلامًا زَكِيًّا | 19:19 |
مریم پاسخ داد، برای من چگونه پسری شود، با اینکه هیچ بشری با من تماس حاصل نکرده و بدکاره نیز نبوده ام (20) | قالَت أَنّىٰ يَكونُ لي غُلامٌ وَلَم يَمسَسني بَشَرٌ وَلَم أَكُ بَغِيًّا | 19:20 |
آن جوان گفت، آنچه گفتی راست میباشد، لیکن پروردگارت گفته که این کار بر من آسان است و این کار برای آن کنم، تا آن پسر را نشانه ای معجزه آمیز برای مردم قرار دهم و از خود رحمتی بگذارم و این کاری است مقرر شده (21) | قالَ كَذٰلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ ۖ وَلِنَجعَلَهُ آيَةً لِلنّاسِ وَرَحمَةً مِنّا ۚ وَكانَ أَمرًا مَقضِيًّا | 19:21 |
پس مریم به عیسی حامله شد (طرز حامله شدنِ مریم بر طبق آیه 12 از سوره تحریم (وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ ﴿١٢﴾) چنین بوده که از آن جوان اشعه و قوه ای، بسوی فرج مریم رفت و مریم بوسیله انرژی و قوه ای مخصوص، حامله گردید و از عجایب علمی عصر حاضر این است که اینکار را دانشمندان نیز کرده اند، یعنی توانسته اند، از طریق الکتریسیته، قورباغه ی ماده ای را بدون دخالت قورباغه ی نر حامله نمایند و از آن تخم، قورباغه ای قابلِ نمو بوجود آمد و اینکه حضرت عیسی زن نگرفته، دلیل بر آن است که او غیر طبیعی بوجود آمده، زیرا دانشمندان میدانند که موجود غیر طبیعیِ بصورتِ فوق، حتماً دارای قدرت توالد و تناسل نیست، همانطور که قاطر چون غیر طبیعی بوجود می آید از داشتن آلات باطنی توالد و تناسل محروم است) و در معلوم شدنِ حاملگی به مکان دوری کناره می گرفت (22) | فَحَمَلَتهُ فَانتَبَذَت بِهِ مَكانًا قَصِيًّا | 19:22 |
تا او را درد زائیدن آمد، او خود را پنهان از مردم، به تنه خشکی از درختِ خرما رساند و گفت، کاش پیش از این میمردم و کاملا فراموش میشدم (23) | فَأَجاءَهَا المَخاضُ إِلىٰ جِذعِ النَّخلَةِ قالَت يا لَيتَني مِتُّ قَبلَ هٰذا وَكُنتُ نَسيًا مَنسِيًّا | 19:23 |
پس صدای بچه در هنگامِ تولد، از پائین مریم به گوش مریم رسید که به مریم گفت، اندوه مخور، زیرا پروردگارت در زیرت، نهر کوچکی قرار داده (24) | فَناداها مِن تَحتِها أَلّا تَحزَني قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَرِيًّا | 19:24 |
و تنه خرما را بطرفِ خود تکان بده تا بر تو خرمائی تازه چین، فرو ریزد (25) | وَهُزّي إِلَيكِ بِجِذعِ النَّخلَةِ تُساقِط عَلَيكِ رُطَبًا جَنِيًّا | 19:25 |
و از این خرما و آب بخور و بیاشام و آبی خنک به چشم خودت بزن و اگر بشری را دیدی، با اشاره بگو، من برای آن بخشنده، روزه ای به نذر گرفته ام و امروز با کسی سخن نخواهم گفت (بر طبق آیه 110 از سوره مائده این گوینده که صدایش از الله بود، به ظاهر صدای بچه و به اختیار بچه دیده شد و آن صدای روح القدس، یا انرژی پاکی بود که خالق عالم، بصورت صدا نشان داد و این انرژی از جنسِ انرژی موردِ بحثِ قبل بود که عامل وحی بر پیغمبران نیز، از آن جنس است و امید است این راهنمائیها، دانشمندان آینده را به نوع آن راهنمائی نماید و اسرار زندگی و بسیاری چیزها از حیثِ شناختِ انرژی ها کشف گردد) (26) | فَكُلي وَاشرَبي وَقَرّي عَينًا ۖ فَإِمّا تَرَيِنَّ مِنَ البَشَرِ أَحَدًا فَقولي إِنّي نَذَرتُ لِلرَّحمٰنِ صَومًا فَلَن أُكَلِّمَ اليَومَ إِنسِيًّا | 19:26 |
پس در حالیکه او فرزند خود را در بر گرفته بود، نزد مردمِ خود آمد (مریم نزد مردم و بالاخره نزد رؤسای یهود، برای محاکمه، آمد، زیرا اگر ثابت نمیشد که او از یک معجزه بزرگ حامله شده، بر طبق قانون يهود باید هم او را به عنوان زنا دهنده بکشند و هم بچه او را) گفتند ای مریم، چیزی عجیب عمل کرده ای (27) | فَأَتَت بِهِ قَومَها تَحمِلُهُ ۖ قالوا يا مَريَمُ لَقَد جِئتِ شَيئًا فَرِيًّا | 19:27 |
ای خواهر هارون (در یهود و حتی نصاری رسم است که زنان خدمت کننده در عبادتگاه های خود را خواهر میگویند و چون باید این کارکنان در عبادتگاه های یهود از نسل هارون باشند، آنها را خواهر هارون مینامند و این جمله اشاره به این است که تو که زنی مقدسه هستی، نباید کار زشتی کرده باشی) نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت (28) | يا أُختَ هارونَ ما كانَ أَبوكِ امرَأَ سَوءٍ وَما كانَت أُمُّكِ بَغِيًّا | 19:28 |
پس مریم اشاره به کودک کرد، آنان گفتند، چگونه ما با کسی که کودک است و در گهواره میباشد، سخن گوئیم (ذکر گهواره می رساند که کودک را با گهواره، همراه با مریم برای محاکمه، روحانیون یهود آورده اند) (29) | فَأَشارَت إِلَيهِ ۖ قالوا كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِي المَهدِ صَبِيًّا | 19:29 |
ناگهان کودک به صدا آمد و گفت: به يقين، من مطیعِ بنده وار الله هستم که الله مقدر کرده که به من مطالب صد در صد درست و آموزنده عالی دینی بدهد و مقرر کرده از غیب خبر دهنده ای باشم (نبی یعنی خبر از غیب دهنده و رسول یعنی مامور رساندن پیغامی که از غيب گرفته، لذا هر رسولی نبی نیز هست، ولی فقط بعضی نبی ها رسولند و حضرت عیسی رسول هم بود و علت اینکه در گهواره نگفت، من رسول هستم، برای این بود که اگر داوران مذهبی یهود می فهمیدند که او رسول خواهد شد، از همان وقت با او دشمنی میکردند، زیرا میدانستند که بر علیه انحرافات مذهبی آنان قيام خواهد کرد، ولی چون دانستند، او نبی است، یعنی فقط به او گاهگاهی وحی خواهد شد، پس از این محاکمه که به نفع مریم و عیسی تمام شد تا سی سالی که عیسی اعلام رسالت خود را نکرده بود، مورد احترام پیشوایان مذهبی یهود بود و او و مریم را مقدس می دانستند و هنگامی با او مخالفت کردند که دیدند او بر عليه انحرافاتِ مذهبی و دکانهای ایشان قیام کرده است) (30) | قالَ إِنّي عَبدُ اللَّهِ آتانِيَ الكِتابَ وَجَعَلَني نَبِيًّا | 19:30 |
و الله مقرر کرده که من هر کجا باشم، باعث برکت شوم و به من توصیه نموده که تا زنده هستم به نماز و زکات کوشا باشم (هم خودش عمل کند و هم دیگران را بدان تبلیغ کند) (31) | وَجَعَلَني مُبارَكًا أَينَ ما كُنتُ وَأَوصاني بِالصَّلاةِ وَالزَّكاةِ ما دُمتُ حَيًّا | 19:31 |
و نسبت به مادرم، خوش رفتاری کنم و الله مرا زور گوئی تیره بخت نکرده (32) | وَبَرًّا بِوالِدَتي وَلَم يَجعَلني جَبّارًا شَقِيًّا | 19:32 |
و بر من شاد باش است، چه زمانی که تولد یافتم و چه زمانی که میمیرم و چه هنگامی که در رستاخیز مردگان زنده خواهم شد (با در نظر گرفتن این آیه و آیه 55 از سوره آل عمران در مورد مرگِ حضرت عیسی باید گفت، که او به مانندِ تمام مردم مُرد. یعنی روحش از بدنش در زمین جدا شد، ولی کسی مرده او را ندید و او همان زمان که در نزد پیلاطوس حاکم یهودیان بود غيب شد و روحش مانندِ روح تمام نیکوکاران درجه یک بسوی بهشت برده شد و بدنش به ذرات اتمی تبدیل گردید و جزء خاک زمین شد، بدون اینکه کسی مرده او را ببیند و هر گاه به مطالب باب 15 از انجيل مَرقُس و باب 27 از انجیل متی مراجعه نمائیم با درنظر گرفتن آیات قرآنی می فهمیم، وقتی یهودیان به تحریک رئیس مذهبی خود، عیسی را بنام شورشی مدعی نبوت و کافر تسليم حاکم خود کردند که او را به صلیب بکشد، چون آن حاکم عیبی در عیسی ندید و بلکه معجزاتی هم دید، نمی خواست او را بکشد، بلکه میخواست آزادش کند، ولی روی سیاست مجبور بود به خواسته رؤسای مذهبی عمل کند، در چنین وضعی لازم بود، خالق عالم راهی دیگر پیش آورد و آن این بود که بوسیله عیسی به حاکم میگوید که خالق عالم عیسی را غیب میکند و یکی از راهزنان آدم کشی که در زندان است، بصورت عیسی جلوه گر میشود و حاکم میتواند آن آدم کش را بنام عیسی در اختیار یهودیان گذارد که به صلیبش بکشند و چنین شد) (33) | وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَومَ وُلِدتُ وَيَومَ أَموتُ وَيَومَ أُبعَثُ حَيًّا | 19:33 |
داستان حقیقی عیسی پسر مریم که درباره اش سخنانِ قابل شکی می گویند، چنین بود (34) | ذٰلِكَ عيسَى ابنُ مَريَمَ ۚ قَولَ الحَقِّ الَّذي فيهِ يَمتَرونَ | 19:34 |
و سزاوارِ الله نیست که برای خود فرزندی بگیرد (اینکه در انجیل ها نوشته شده که یهودیان می گفتند، عیسی واجب القتل است، زیرا میگوید من خدا و پسر خدا هستم، درست نیست و میرساند که این انجیل ها را مدتی بعد از عیسی یهودیانی بنام عیسی ساخته اند، تا بتوانند بر طبق شماره های اول باب سیزدهم از سفر تثنیه تورات، عیسی را واجب القتل معرفی کنند، در صورتی که حق این است که یهودیان زمان عیسی، بواسطه اینکه او انحرافاتِ مذهبی ایشان را گوشزد میکرد او را پیغمبری دروغی و شورش کننده بر علیه قیصر روم معرفی میکردند) الله از این نسبت های ناروا پاک است و او زمانی که کاری را لازم بداند، هر اندازه آن کار مشکل باشد، فقط او برای شدن آن می گوید، بشو، پس آن میشود (35) | ما كانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ ۖ سُبحانَهُ ۚ إِذا قَضىٰ أَمرًا فَإِنَّما يَقولُ لَهُ كُن فَيَكونُ | 19:35 |
و تو ای محمد بگو، الله که مرا پرورده، پروردگار شما هم هست، پس فقط از او اطاعتِ بنده وار کنید و این است راهی مستقیم (36) | وَإِنَّ اللَّهَ رَبّي وَرَبُّكُم فَاعبُدوهُ ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ | 19:36 |
پس حزب های مذهبیِ میان خود اختلاف انداخته اند و اینان که نسبت به اطاعتِ بنده وار از الله کفران نمودند وای بر ایشان، از روز بس بزرگی که باید برای شهادت در پیشگاه الله حاضر شوند (37) | فَاختَلَفَ الأَحزابُ مِن بَينِهِم ۖ فَوَيلٌ لِلَّذينَ كَفَروا مِن مَشهَدِ يَومٍ عَظيمٍ | 19:37 |
روزی که آنان نزد ما می آیند، یک شنوائی و بینائی عجیبی خواهند داشت (یعنی تمام اعمال خود را می بینند و از فضا میشنوند) ولی در چنین روزی این ستمکاران در سرگردانی آشکاری خواهند بود (38) | أَسمِع بِهِم وَأَبصِر يَومَ يَأتونَنا ۖ لٰكِنِ الظّالِمونَ اليَومَ في ضَلالٍ مُبينٍ | 19:38 |
و تو این مردم را از آن زمانِ پر افسوس، اعلام خطر نما و ایشان را از روزی بترسان که کار داوری ایشان به پایان میرسد در حالی که معلوم خواهد شد که آنان در غفلت بوده اند و ایمان نمی آوردند (39) | وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إِذ قُضِيَ الأَمرُ وَهُم في غَفلَةٍ وَهُم لا يُؤمِنونَ | 19:39 |
به یقین، این زمینی که آنان به آن دل بسته اند و هم هر کس که بر روی آن میباشد، عاقبت به ارث از آن ما میشود و آنان نیز بسوی ما باز گردانده میشوند (یعنی هم کره زمین زمانی میرسد که از انسانها خالی میشود و متلاشی میگردد و هم روح انسان های روی آن از زمین دنیا بر طبق قوانین طبیعی که همه از ماست، بسوی زمین آخرت که از آن بوسیله ی روح آدم و حوا به زمین آمده بودند، باز گردانده میشوند) (40) | إِنّا نَحنُ نَرِثُ الأَرضَ وَمَن عَلَيها وَإِلَينا يُرجَعونَ | 19:40 |
و در این کتاب، ابراهیم را نیز یاد کن، به يقين، او خبر از غیب آورنده ای راستگو بود (41) | وَاذكُر فِي الكِتابِ إِبراهيمَ ۚ إِنَّهُ كانَ صِدّيقًا نَبِيًّا | 19:41 |
زمانی او برای پدر خود گفت، ای پدر، چرا خود را بنده چیزی نشان میدهی که نه میشنود و نه می بیند و از تو نیز حاجتی بر نمی آورد (42) | إِذ قالَ لِأَبيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعبُدُ ما لا يَسمَعُ وَلا يُبصِرُ وَلا يُغني عَنكَ شَيئًا | 19:42 |
ای پدر، یقین بدان که دانشی برای من آمده که برای تو نیامده است، پس تو باید از من تبعیت کنی تا تو را به راهی راست، راهنمائی نمایم (این دانش، رابطه وحی بود که از جانب الله برای ابراهیم گاه گاهی برقرار میشد و پیغام الله به او میرسید و چون این رابطه برای ابراهیم شروع شد، ابراهیم برای اول بار، پدر خود را به این عبارات تبليغ نمود و گفتگوهای ابراهیم، قبل از نبوتش با مردم و پدرش، به عنوان یک روشنفکر مذهبی مطيعِ مذهبِ نوح در آیات 83 از سوره صافات و 74 تا 83 از سوره انعام است که ابراهیم را وادار نمود، سخت از خالق عالم بخواهد او را بیشتر به دین آگاه سازد و تقاضای او مورد قبول واقع شد و پیغمبر گردید) (43) | يا أَبَتِ إِنّي قَد جاءَني مِنَ العِلمِ ما لَم يَأتِكَ فَاتَّبِعني أَهدِكَ صِراطًا سَوِيًّا | 19:43 |
ای پدر، راه راست این است که از شیطنت کاران مذهبی، اطاعتِ بنده وار نکنی (وای بر آنانکه از اطاعت بنده وار، بدتر اطاعت با افسار و قلاده یعنی تقلید از شیطنت کاران مذهبی میکنند و فرق این دو نوع اطاعتِ بنده وار این است که بنده چون انسان است، از ارباب خود اطاعت نمیکند که خود را در چاه اندازد ولی حیوانات، افسار دار و قلاده دار را میتوان با گرفتن افسار و قلاده به پرتگاه انداخت، چنانکه شیطنت کاران مذهبی، مقلدین خود را به موهوماتی که عقل هیچ انسانی باور نمی کند، میکشانند) و یقین بدان که تمام شیطنت کاران نسبت به قوانین طبیعی بخشنده ی طبیعت، نافرمان می باشند (باید دانست که هر کجا خالق عالم اسم رحمان را می آورد، اشاره به صفت بخشنده گی او و قوانینِ طبیعت است که به نفع انسان بخشیده و او از این لحاظ رحیم است که غیر از اجرای قوانین طبیعی، نسبت به دوستان خود لطف بیشتری دارد که آنرا از طریق قوانین به ظاهر غیر طبیعی نسبت به کسانیکه نظر خاصی برای آنها دارد انجام میدهد و این آیه میخواهد بگوید که شیطنت کاران مردم را به موضوعات خلاف طبیعت و موهوم مانند ورد و دعا و عقاید و اعمالی دور از حقیقت میخوانند) (44) | يا أَبَتِ لا تَعبُدِ الشَّيطانَ ۖ إِنَّ الشَّيطانَ كانَ لِلرَّحمٰنِ عَصِيًّا | 19:44 |
ای پدر، از اینکه تو به شیطنت کاران دوستی و کمک میکنی، من میترسم، عذابی از آن بخشنده به تو برسد و تو پیروِ آن شیطنت کاران محسوب شوی (یعنی عذابی که طبیعتا باید به طرفداران شیطنت کاران برسد) (45) | يا أَبَتِ إِنّي أَخافُ أَن يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحمٰنِ فَتَكونَ لِلشَّيطانِ وَلِيًّا | 19:45 |
پدر ابراهیم به او گفت: آیا حقیقتاً، از خدایان من رو گردان شده ای؟ (تا قبل از اینکه ابراهیم نگفته بود، پیغمبر الله است، پدرش فکر میکرد او زیاد مخالفِ مقدسات مذهبی او نیست) اگر از این سخنان دست بر نداری، تو را از خودم میرانم و باید از من بسیار دور شوی (46) | قالَ أَراغِبٌ أَنتَ عَن آلِهَتي يا إِبراهيمُ ۖ لَئِن لَم تَنتَهِ لَأَرجُمَنَّكَ ۖ وَاهجُرني مَلِيًّا | 19:46 |
ابراهیم پاسخ داد، من بر تو شادی و رستگاری میخواهم و اگر تا مدتی که به تو مهلت میدهم، از عقایدِ خودت برگردی، از پروردگار که نسبت به من مهربان است، آمرزش گناهان تو را خواهم خواست (بر طبق آیه 113 و 114 از سوره توبه، نه پیغمبر اسلام و نه مؤمنین حق ندارند، برای کج عقیده ها که اطاعت بنده وار از غير الله میکنند، از الله آمرزش بخواهند، اگر چه پدر یا فرزند و یا دوستِ بسیار نزدیک آنها باشند و با این حال وای بر آنانکه، مانند بت پرستان، امام و پیغمبر را شریک الله در قدرت نمائی و معجزه کردن و بر آوردن حاجات میدانند) (47) | قالَ سَلامٌ عَلَيكَ ۖ سَأَستَغفِرُ لَكَ رَبّي ۖ إِنَّهُ كانَ بي حَفِيًّا | 19:47 |
و من در موقعش، از شماها و از هر چه جز الله میخوانید، دوری خواهم جست و فقط پرورنده خود را میخوانم و امیدوارم در خواندنِ پروردگار خود، بدبخت نباشم (بدبخت کسانی هستند که پروردگار خود را برای رسیدن به دنیائی بهتر و بدون این که متکی به کوشش خود، در پرهیزکاری باشند، میخوانند، نه آنکه خواهان اجرای قوانین الله و اصلاحات اجتماعی همراه با کوشش باشند و از اینها بدبخت تر کسانی هستند که بدون آنکه، معنای یک دعای عربی را بدانند، در شب و روز و هفته و سال عباراتی را به نام دعا میخوانند و تصور میکنند، خواندن الله، یعنی خواندنِ این دعاها) (48) | وَأَعتَزِلُكُم وَما تَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ وَأَدعو رَبّي عَسىٰ أَلّا أَكونَ بِدُعاءِ رَبّي شَقِيًّا | 19:48 |
پس زمانی که ابراهیم، از ایشان و از چیزهائیکه ایشان، آنها را جز الله، به نام دین و مذهب، احترامِ بنده وار میگذاشتند، دوری جست، اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و آن دو را نیز، خبر از غیب گیر نمودیم(یعنی به آن دو نیز وحی کردیم) (49) | فَلَمَّا اعتَزَلَهُم وَما يَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ وَهَبنا لَهُ إِسحاقَ وَيَعقوبَ ۖ وَكُلًّا جَعَلنا نَبِيًّا | 19:49 |
تبصره: این آیات در باره ابراهيم، بسیار فشرده و مختصر است و برای شرح مفصل آن باید به سوره انعام از آیه 74 و سوره انبیاء از آیه 51 و سوره شعرا از آیه 69 و سوره صافات از آیه 83 و کتاب اول تورات از باب 11 تا 25 مراجعه شود و مختصرِ داستانش این است که ابراهیم، پس از گفتگوی فوق با پدرش، مأمور می شود که بتها را بشکند و در روزِ یک جشن ملی، خود را مخفیانه به بت خانه میرساند و بتها را می شکند، جز بت بزرگ را و مردم که از جشن بر می گردند، از خرد شدنِ بت های خود ناراحت میشوند و ابراهیم را می آورند و ابراهیم آنان را متوجه میکند که اگر این بتها کاره ای هستند، باید از خودشان دفاع میکردند و بدست ابراهیم خرد نمی شدند، پیشوایانِ مذهبی، شکایت از ابراهیم به نمرود، پادشاه شهر ابراهیم که به نام اورکلدانیان معروف است بردند. و نمرود که حمورابی انتقام ابراهیم را از او گرفت و ابراهیم را در آتش انداخت و آتش به امر الله، بر او سرد و سلامت شد و بت پرستان، مرعوب ابراهیم شدند و او را آزاد کردند و ابراهیم با چند نفر از پیروانش از شهر اور بسوی کنعان هجرت کرد و پدر او نیز با اینکه روی منافع مادی خود از شهر اور با ابراهیم بیرون آمد، در حران از ابراهیم جدا شده و ابراهیم خود را به کنعان و مصر و دوباره به کنعان برای ماموریتهای دینی رساند و کم کم در کنعان به قدرتی نزدیک به سلطنت رسید و مورد احترام حمورابی، امپراطور زمان و پادشاه مصر و تمام پادشاهان زمان خود گردید و در پیری از زن نازای خود ساره پسری به نام اسحاق، روی رحمت الله آورد و حتی پسر اسحاق يعقوب را هم دید. به کتابی که درباره داستان ابراهيم و يوسف و موسی نوشته ام مراجعه شود. (50) | وَوَهَبنا لَهُم مِن رَحمَتِنا وَجَعَلنا لَهُم لِسانَ صِدقٍ عَلِيًّا | 19:50 |
و در این کتاب موسی را نیز به یاد آور، او نیز برگزیده ای بود و برای پیغام رسانی از غیب، به خبر گیری انتخاب شد (51) | وَاذكُر فِي الكِتابِ موسىٰ ۚ إِنَّهُ كانَ مُخلَصًا وَكانَ رَسولًا نَبِيًّا | 19:51 |
و ما او را از کنار آن کوهی که طرف دست راستش بود، صدا کردیم (مقصود کوه سینا و حوریب است که موسی از طرف آن از دور صدای الله را از درختی شعله ور شنید) و او را به نزدیک آن آوردیم تا چیزی که فقط او بشنود به او بگوئیم (چون صدا و وحى الله بر پیغمبران بطور اکثر، بوسیله نوعی انرژی و روح است که به گوش روح پیغمبران میرسد، فقط پیغمبران میشنوند و اگر کسی دیگر آنجا باشد، نمی شنود) (52) | وَنادَيناهُ مِن جانِبِ الطّورِ الأَيمَنِ وَقَرَّبناهُ نَجِيًّا | 19:52 |
و به نفع او، از رحمت خود، برادرش هارون را نیز بصورتِ خبر از غیب گوئی به او بخشیدیم (شرح مفصل این چند جمله مختصر درباره موسی و هارون در سوره طه آمده است) (53) | وَوَهَبنا لَهُ مِن رَحمَتِنا أَخاهُ هارونَ نَبِيًّا | 19:53 |
و در این کتاب، اسمعیل را نیز یاد کن، او همیشه به وعده خود وفا میکرد و پیغام رسانی از غیب گوینده بود (54) | وَاذكُر فِي الكِتابِ إِسماعيلَ ۚ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الوَعدِ وَكانَ رَسولًا نَبِيًّا | 19:54 |
و کسان خود را به نماز و زکات امر میکرد و نزد پروردگارش پسندیده بود (دین بت پرستانه مردم مکه و سایر شهرهای عربستان، دینِ خراب شده اسمعیل، پسر ابراهیم بود که آن بر طبق آیه 127 تا 140 از سوره بقره، همان دین ابراهیم بوده که با دین تمام پیغمبران الله یکی بود) (55) | وَكانَ يَأمُرُ أَهلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وَكانَ عِندَ رَبِّهِ مَرضِيًّا | 19:55 |
و در این کتاب از ادریس که پیغام گیری، راستگو بود، نیز یاد آور (56) | وَاذكُر فِي الكِتابِ إِدريسَ ۚ إِنَّهُ كانَ صِدّيقًا نَبِيًّا | 19:56 |
و ما او را به مقامِ بلندی، بالا بردیم (درباره شناسائی ادریس، میان مفسرین قرآن اختلاف است و آنان متوجه نشده اند که در دو سوره مریم و انبیاء اسم ادریس بعد از اسمعیل ذکر شده و در دو سوره دیگر، یعنی سوره انعام و صاد، بعد از اسمعیل بجای ادريس، اليسع گذاشته شده و در سوره انبیاء کاملا مشهود است که ادریس قبل از ذوالکفل، بجای الیسع است، از این مجموع چنین بدست می آید که ادريس همان اليسع یا أَلِيشَع میباشد که شرح حالش، در بابهای اول کتاب دوم پادشاهان یهود نوشته شده که چون به شاگردانی، درس دینی میآموخت به ادریس نیز معروف بوده و از مقام خدمتگزاری الیاس به مقام بلندی از نبوت رسید که هم معجزاتی بزرگ مانند حضرت عیسی نشان داد و هم تا زمان مرگش مورد احترام تمام پادشاهان زمانش بود) (57) | وَرَفَعناهُ مَكانًا عَلِيًّا | 19:57 |
اینان که نامشان برفت، کسانی بودند که الله بر ایشان نعمت کرده بود و هم از پیغام گیران بودند که از نسل آدم و نسل همراهان نوح در کشتی نوح و از نسل ابراهیم و یعقوب (اسرائیل) بوده اند و از کسانی شمرده میشدند که ما آنها را هدایت کردیم و برگزیدیم و آنان وقتی که بر ایشان، دستورات و نشانه های مستدلِ آن بخشنده ی خلقت (رحمان) بر بشر خوانده میشد، سر به سجده فرو می آوردند و گریان میشدند (58) | أُولٰئِكَ الَّذينَ أَنعَمَ اللَّهُ عَلَيهِم مِنَ النَّبِيّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّن حَمَلنا مَعَ نوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبراهيمَ وَإِسرائيلَ وَمِمَّن هَدَينا وَاجتَبَينا ۚ إِذا تُتلىٰ عَلَيهِم آياتُ الرَّحمٰنِ خَرّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا | 19:58 |
لیکن بعد از مرگِ این پیغمبران و از جمله عیسی، نسلی جای ایشان را گرفتند که نماز را ضایع کردند و دنبال خواهش های نفسانی خود افتادند و بزودی دچار بدبختی خواهند شد (از آنجا که در هر دین، خلاصه ی تعلیمات آن دین، نماز است و از آنجا که توجه به معنای نماز در هر دین از ادیان الله باعث میشود که خوانندگان نماز به اندیشه های بد دچار نشوند، سوء استفاده چیان مذهبی ابتدا کاری میکنند که مردم از معنای نماز منحرف شوند و نماز خود را بصورتی ضایع شده، بخوانند تا آماده شوند که دنبال هوسها و شهوت ها روند و دچار بدبختی ها گردند، چنانکه متاسفانه در فرقه های مختلف اسلام نیز بعضی از مفتیان، چنین کردند و اختلافات و کم و زیاده هائی در نماز و وقت آنها بوجود آوردند و از همه مهمتر گفتند، اگر معنای نماز را ندانستید، عیبی نیست، ولی حتما باید در ظاهر الفاظ و قرائت کلمات آن بسیار توجه کنید و دنبال دانستنِ شکیّات و چیزهای بیهوده ای بنام دین رويد) (59) | فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ ۖ فَسَوفَ يَلقَونَ غَيًّا | 19:59 |
ولی کسانیکه توبه کردند و متن پیغامِ پیغمبران را پذیرفتند (نه آنکه روایات دروغ را بر متن قرآن ترجیح بدهند) و نیکوکاری پیشه گرفتند، داخل بهشت خواهند شد و به ایشان چیزی ستم نمیشود (60) | إِلّا مَن تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحًا فَأُولٰئِكَ يَدخُلونَ الجَنَّةَ وَلا يُظلَمونَ شَيئًا | 19:60 |
و آن باغ های قابل سکونتی است که در دنیا دیده نمیشود و آن بخشنده خلقت(رحمان) از غیب، آنرا وعده داده است (یعنی با اینکه به تصور مادی انسان نمیآید، در طبیعت و خلقت بطور حتم هست و در آخرت با چشم دقيق آخرتی مردم مشاهده خواهد شد) و حتما وعده او عملی خواهد شد (61) | جَنّاتِ عَدنٍ الَّتي وَعَدَ الرَّحمٰنُ عِبادَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّهُ كانَ وَعدُهُ مَأتِيًّا | 19:61 |
در آن باغها سخنِ بیهوده ای نمیشنوند، بجز شادباش هائی و برای ایشان در آنها، صبح و شام، روزی ایشان آماده خواهد بود (در غیر صبح و شام به کارهائی که در آن حکومت وسیع باید انجام دهند، میرسند) (62) | لا يَسمَعونَ فيها لَغوًا إِلّا سَلامًا ۖ وَلَهُم رِزقُهُم فيها بُكرَةً وَعَشِيًّا | 19:62 |
این همان بهشتی است که به کسانی از بندگانِ خود به ارث می بخشیم که پرهیزکار باشند (63) | تِلكَ الجَنَّةُ الَّتي نورِثُ مِن عِبادِنا مَن كانَ تَقِيًّا | 19:63 |
و تو ای محمد، بدان که ما ملكهای مامورِ وحی، جز به فرمان پروردگار تو فرود نمی آئیم و جلو و عقب ما و حتی خود ما که در میان جلو و عقب خود هستیم، در اختیار او میباشیم و پروردگار تو فراموش کار نیست (این عبارات میرساند که پس از اینکه در قرآن برای اول بار در آیه 9 و 17 و 18 از سوره مریم، یک جدائی میان خالق عالم و شخصیتِ روح القدس که مامور رساندنِ پیغام الله به زکریا و مریم بود، مشاهده شد، پیغمبر اسلام در همان حال وحی از خالق عالم خواسته بود که این موضوع را برای او روشن کند که آیا روح القدس و جبرئیل شخصیت مستقلی است یا عین الله است و با الله چه رابطه ای دارد؟ و چون دید که در آیات وحی شده با اینکه از موضوع پیغمبران خارج گردیده، مطلبی نیست که جواب درخواست او باشد، در فکرش آمد که شاید الله فراموش کرده است و لذا این عبارات بصورت فوق، نازل گردیده) (64) | وَما نَتَنَزَّلُ إِلّا بِأَمرِ رَبِّكَ ۖ لَهُ ما بَينَ أَيدينا وَما خَلفَنا وَما بَينَ ذٰلِكَ ۚ وَما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا | 19:64 |
بلکه پروردگار تو پروردگارِ تمام آسمانها و زمین و میان آن دو میباشد، پس تو بنده وار، از او اطاعت نما و در اطاعتِ بنده وار نسبت به او، صبور باش، آیا برای او مانندی میشناسی؟ (البته عبارات فوق به پیغمبر اسلام فهماند که اولا ملكهای مامور رساندن وحی، در هر ماموریتی، یکی نیستند، بلکه از چند ملک ترکیب شده اند و ثانیا اینها به مانند دستگاه فرستنده ی صدای رادیوئی میباشند که از خود کوچکترین اختیاری ندارند و تمام مسیر حرکت و آنچه باید بگویند یا بکنند، در اختيار الله است و در حکم دهان یا دست خالق عالم میباشند، بطوریکه گوئی، خودِ الله در مقابل پیغمبر اسلام سخن میگوید، با اینکه مرکز قدرت الله و مکان اراده اصلی او در آسمان و در مرکز خلقت و بسیار دور از پیغمبران است و با اینکه در عین حال، روی اصلِ وحدتِ وجودِ قرآن، هیچ چیز از الله جدا نیست) (65) | رَبُّ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَما بَينَهُما فَاعبُدهُ وَاصطَبِر لِعِبادَتِهِ ۚ هَل تَعلَمُ لَهُ سَمِيًّا | 19:65 |
و انسان های منکرِ دین میگویند، آیا وقتی مُردیم، پس از چندی از زمینِ دیگری بصورت زنده بیرون آورده میشویم؟ (66) | وَيَقولُ الإِنسانُ أَإِذا ما مِتُّ لَسَوفَ أُخرَجُ حَيًّا | 19:66 |
آیا این انسانها بیاد ندارند که قبلا، در حالیکه از زندگی ایشان نشانی نبود، آنان را ما آفریدیم؟ (با تمام ترقیات علمی دانشمندان هنوز نمیدانند، در زمین، با اینکه قبلا آتشين و غير قابل زندگی موجود زنده بود، چگونه زندگی با زنجیره ی مشخص و مشکلی که دارد، بوجود آمد و روی چه قانونی تکامل یافت تا به انسان رسید، ولی خالق عالم در قرآن شرح داده است که قدرتهائی در اختيار الله است که باعث ایجاد جهش ها و تغییر شکل ها و پیدایش زندگی در جمادات و تکامل آنها تا انسان میشود و ندانستنِ دانشمندان برای این است که حتی المقدور میخواهند، خالق حکیمی برای جهان نشناسند و همه چیز را به تصادفاتِ بی شعورانه در خلقت محول کنند تا مجبور نشوند خود را مطیع پیغامهای الله و پیغمبرانش معرفی کنند و چون سوء استفاده چیان مذهبی و موهوم پرستان در دنیا، تمام دین های حق را موهوم گو معرفی کرده اند، دانشمندانی هم که قدرت و حکمت الله را در خلقت می بینند، اگر بخواهند قدرت و حکمت او را اصلی بزرگ برای حل معماهای دانش قرار دهند، می ترسند که موهوم پرست، معرفی شوند) (67) | أَوَلا يَذكُرُ الإِنسانُ أَنّا خَلَقناهُ مِن قَبلُ وَلَم يَكُ شَيئًا | 19:67 |
بنابر این پرورش، پیغمبرانی مانند تو، با این مطالبِ استدلالی بس عالی، بوسیله ما، دلیل بر آن می باشد که ما هم ایشان و هم شیطنت کاران را جمع آوری خواهیم کرد (یعنی ارواح آنها را) و از پس آن، همه آنان را در اطراف دوزخ، ایستاده بر نوک پاها، حاضرشان می کنیم (68) | فَوَرَبِّكَ لَنَحشُرَنَّهُم وَالشَّياطينَ ثُمَّ لَنُحضِرَنَّهُم حَولَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا | 19:68 |
سپس از هر دسته ای که پیرو شخصی بودند (یعنی گروههائی که در عقاید دینی و مذهبی مطیع متن دستورات و قوانين الله نبودند، بلکه خود را وابسته به عقیده افرادی غير از پیغمبران که مطيع دستورات الله هستند میدانستند) سرکش ترین آنان را که نسبت به قوانین آن بخشنده، سرکشی میکردند، جدا خواهیم کرد (69) | ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شيعَةٍ أَيُّهُم أَشَدُّ عَلَى الرَّحمٰنِ عِتِيًّا | 19:69 |
و ما به کسانی که به سوختن در دوزخ سزاوارترند، داناتر از هر کس هستیم (این جملات میرساند که ابتدا رهبران دسته های مختلفِ منحرف را مامورین الله، از آنان جدا می کنند تا زودتر آنان را به بد ترین جای دوزخ افکنند) (70) | ثُمَّ لَنَحنُ أَعلَمُ بِالَّذينَ هُم أَولىٰ بِها صِلِيًّا | 19:70 |
و از شما ای تمامی منحرفین، هیچ کس نیست، مگر آنکه اطراف درِ دوزخ وارد خواهد شد و این بر کسی که تو را به پیغمبری پرورد حتم است (71) | وَإِن مِنكُم إِلّا وارِدُها ۚ كانَ عَلىٰ رَبِّكَ حَتمًا مَقضِيًّا | 19:71 |
و از جمع شدگان در محشر، آنان را که از ستمکاری پرهیز کرده بودند، نجات خواهیم داد (این نجات یافته گان کسانی هستند که در مکان محشر که در خارج جهنم و بهشت بوده، در کنار دوزخ، نزدیک ستمکاران درجه خفيف تر قرار گرفته اند و منتظر رفتن به بهشتند که بعداً دیواری میان ایشان و دوزخیانِ مجاور ایشان پیدا می شود تا آنان به بهشت برده شوند و دوزخیان به جهنم، و مطالعه کنندگانِ این ترجمه و تفسیر باید آیات 12 تا 15 از سوره حدید را نیز در نظر داشته باشند (يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿١٣﴾)) و ستمکاران را در آن بر نوک پاها، جا میگذاریم (72) | ثُمَّ نُنَجِّي الَّذينَ اتَّقَوا وَنَذَرُ الظّالِمينَ فيها جِثِيًّا | 19:72 |
و زمانی که بر ایشان، مطالبِ مستدل و روشن ما خوانده میشود، کسانی که کفران کردند، برای کسانی که پذیرفته اند میگویند، آیا مقام و اجتماعات ما در دنیا بهتر است یا شما که در اقلیت هستید؟ (73) | وَإِذا تُتلىٰ عَلَيهِم آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذينَ كَفَروا لِلَّذينَ آمَنوا أَيُّ الفَريقَينِ خَيرٌ مَقامًا وَأَحسَنُ نَدِيًّا | 19:73 |
و حال آنکه پیش از ایشان بسیاری از مردمِ زمانها را هلاک کردیم، در حالی که هم مال و زندگی بهتر داشتند و هم دارای مناظر شهری، بس عاليتر بودند (74) | وَكَم أَهلَكنا قَبلَهُم مِن قَرنٍ هُم أَحسَنُ أَثاثًا وَرِئيًا | 19:74 |
ای پیغمبر به مردم بگو، کسی که در چنین گمراهی دنیا خواهی میباشد، الله با صفتِ بخشندگی اش به انسان (رحمان) باید برای او مهلتی گذارد تا زمانی که وعده های الله را ببیند و آن، یا آن عذابِ کم دنیائی است (که گریبان بعضی با نفوذان را خواهد گرفت) و یا آنزمان معروفِ پس از مرگ، پس بزودی خواهند دانست، چه کسی مکانش بدتر و لشکرش ضعیف تر می باشد؟ (75) | قُل مَن كانَ فِي الضَّلالَةِ فَليَمدُد لَهُ الرَّحمٰنُ مَدًّا ۚ حَتّىٰ إِذا رَأَوا ما يوعَدونَ إِمَّا العَذابَ وَإِمَّا السّاعَةَ فَسَيَعلَمونَ مَن هُوَ شَرٌّ مَكانًا وَأَضعَفُ جُندًا | 19:75 |
و الله در زمانِ این مهلت، بر هدایت کسانی که راه دین الله را یافته اند، می افزاید و نزد پروردگار تو آنچه پاداشش نیکوتر و بازگشتش بهتر می باشد، اعمال نیکوئی است که برای آخرت می ماند (76) | وَيَزيدُ اللَّهُ الَّذينَ اهتَدَوا هُدًى ۗ وَالباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوابًا وَخَيرٌ مَرَدًّا | 19:76 |
پس آیا تو در آن کسی که مطالبِ مستدل ما را کفران نمود، دقت کرده ای؟ و دیدی که گفت، همچنان که در دنیا به من مال زیاد و فرزند خوبی داده شد، در آخرت هم مورد لطف الله قرار خواهم گرفت (این اشتباهی است که تمام دنیا خواهان با نفوذ می کنند) (77) | أَفَرَأَيتَ الَّذي كَفَرَ بِآياتِنا وَقالَ لَأوتَيَنَّ مالًا وَوَلَدًا | 19:77 |
آیا او از پنهان خبری دارد و یا نزد آن بخشنده خلقت (آن رحمان) عهدی بسته است؟ (78) | أَطَّلَعَ الغَيبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمٰنِ عَهدًا | 19:78 |
خیر، بلکه همین گفته های او را خواهیم نوشت (در کتاب خلقت و هم در پرونده او نوشته میشود) و عذابش را زیادتر خواهیم نمود (79) | كَلّا ۚ سَنَكتُبُ ما يَقولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ العَذابِ مَدًّا | 19:79 |
و آنچه از مال و فرزند که می شمارد، عاقبت به ما خواهد رسید و او تنها و بدون مال و فرزند، در نزد ما خواهد آمد (80) | وَنَرِثُهُ ما يَقولُ وَيَأتينا فَردًا | 19:80 |
اینگونه اشخاص در کنار الله، خدایانی برای خود گرفته اند (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) تا وسیله عزّتی برای ایشان شود (عده ای با اینکه به بت پرستیهای مردم معتقد نیستند، این صاحب اختیارانِ دروغی را برای عوام فریبی احترام می گذارند و گروهی نیز که نادانند به باطل تصور می کنند که از این صاحب اختیاران خیالی معجزای خواهند دید و کارهاشان گشایش خواهد یافت) (81) | وَاتَّخَذوا مِن دونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكونوا لَهُم عِزًّا | 19:81 |
در صورتی که چنین نیست، بلکه در آخرت، همین بتهای خیالی که مقدسین مرده بوده اند، از اینکه خواهند شنید که اینان در دنیا خود را کوچک و بنده ایشان معرفی میکردند، اظهار نفرت و مخالفت خواهند کرد و بر ضدّ ایشان شهادت خواهند داد (وای بر کسانیکه از بت شکنانِ بنده ی الله، بت میسازند و بت پرستی می کنند، مگر نمی دانند، این بزرگواران در آخرت دشمن آنان خواهند شد) (82) | كَلّا ۚ سَيَكفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَيَكونونَ عَلَيهِم ضِدًّا | 19:82 |
آیا دقت نکرده ای، که ما آن شیطانها را بر چنین کافرانی مامور کرده ایم، تا ایشان را به تحریکاتی، تحریک کنند؟ (این جملات در جواب کسانی است که میگویند، پس چگونه است که بت پرستان از بت های خود، گاهگاهی روی اعتقادی که دارند، معجزاتی هم می بینند؟ خالق عالم جواب میدهد که این معجزات، همه از ناحیه شیطنت کارانی است که با زمینه سازیهای مخفی خود، برای سوء استفاده، اعمالی معجزه آسا نشان میدهند، چنانکه مثلاً انتشار میدهند، سنگها به زیارت میآیند و یا گدایان بینا را پول میدهند که خود را کور معرفی کنند و بعد بگویند، خواب نما شد و من شفا یافتم و یا از این مهمتر، ارواحی شیطنت کار و یا جنهائی روی شیطنت کاری خود، مامور میشوند، با قدرتی که دارند، بعضی مشاهدات غیبی و یا کارهای عجیب به نفع مذهبی های دنیا خواه نشان بدهند. در داستان گوساله سامری در آیات 87 تا 97 از سوره طه این موضوع تشریح شده است) (83) | أَلَم تَرَ أَنّا أَرسَلنَا الشَّياطينَ عَلَى الكافِرينَ تَؤُزُّهُم أَزًّا | 19:83 |
پس بر علیه ایشان شتاب مکن، زیرا ما برای ایشان حسابهائی داریم که میشماریم (معلوم میشود پیغمبر اسلام به پروردگار عالم میگفت، چرا باید این بت پرستان این معجزات را ببینند و چرا نباید بواسطه مخالفتشان با حقیقت زودتر دچار بدبختیهای دنیائی نشوند) (84) | فَلا تَعجَل عَلَيهِم ۖ إِنَّما نَعُدُّ لَهُم عَدًّا | 19:84 |
زمانی که آن پرهیزکاران را (یعنی آنان که از این موهومات مذهبی پرهیز کردند و کارهای ناشایست نیز ننمودند) بسوی آن بخشنده ی خلقت به انسان، چون میهمانانی جمع آوری کنیم (یعنی زمانی که خالق جهان بوسیله دستهای قدرت خود پرهیزکاران را بسوی بهشت خود ببرد و جزء مقربین درگاه او شوند) (85) | يَومَ نَحشُرُ المُتَّقينَ إِلَى الرَّحمٰنِ وَفدًا | 19:85 |
و گناهکاران را بسوی دوزخ، چون گوسفند میرانیم (مامورین عذاب الله نیز دست های الله هستند) (86) | وَنَسوقُ المُجرِمينَ إِلىٰ جَهَنَّمَ وِردًا | 19:86 |
آن شفاعتِ موردِ توقعِ مردم در اختیار کسی نیست، مگر کسی که نزد آن رحمان (رحمان همیشه وقتی برای الله استعمال میشود که او را صاحب قوانین طبیعی جهان بشناسیم) عهدی بسته باشد (مقصود این است که هر کس قبول عهد الله را که اطاعت بنده وار فقط از متن کتاب اوست، گردن گرفته باشد، میتواند روی این اطاعت شفیع و وسیله کمک دیگران برای نجات ایشان شود و این یک قانون طبیعی است که تا کسی اطاعتِ دستورات الله را نکند از مزایای آن بهره مند نمی شود) (87) | لا يَملِكونَ الشَّفاعَةَ إِلّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمٰنِ عَهدًا | 19:87 |
و عیسویان منحرف و بت پرستان مکه و امثال آنان گفتند، آن رحمان (بخشنده قوانین جهان به نفع انسان با چنین قدرت و وسعتی) برای خود فرزندی گرفته (88) | وَقالُوا اتَّخَذَ الرَّحمٰنُ وَلَدًا | 19:88 |
به ایشان بگو که چه چیزِ بس زشتی می گوئید (89) | لَقَد جِئتُم شَيئًا إِدًّا | 19:89 |
و این گفتاریست که از آن نزدیک است، آسمانها از هم بپاشند و زمین شکاف شکاف گردد و کوهها سخت فرو ریزند (90) | تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرنَ مِنهُ وَتَنشَقُّ الأَرضُ وَتَخِرُّ الجِبالُ هَدًّا | 19:90 |
تا نبینند که این کوچک فکران، برای کسی که قوانین جهان را برای تربیت عالی بشر بوجود آورده، فرزندی برای او میخوانند (راستی چقدر کوته نظری است که انسان، یک انسانِ مانند خودش را که در مقابل خلقت جهان با تمام عمر کوتاهش و احتیاجات مادی و معنویش بسیار بسیار کوچک و بی ارزش است، پسر یا دختر و یا مظهر یا وزیر یا معاون خالق جهان بی پایان بداند) (91) | أَن دَعَوا لِلرَّحمٰنِ وَلَدًا | 19:91 |
برای چنین بخشنده ای سزاوار نیست که فرزندی برای خود بگیرد (92) | وَما يَنبَغي لِلرَّحمٰنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا | 19:92 |
در آسمانها و زمین موجود بشری و شبه بشری بسیارند و هیچ یک از آنان نیست، جز اینکه بصورت نوکر و بنده ای، به پیشگاه آن بخشنده خواهند آمد (93) | إِن كُلُّ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ إِلّا آتِي الرَّحمٰنِ عَبدًا | 19:93 |
تمام آنان را او در قدرت خود گرفته و شمارش آنان را بر شمرده است (94) | لَقَد أَحصاهُم وَعَدَّهُم عَدًّا | 19:94 |
و همه ایشان، در آن زمانِ قیامتِ بزرگ، تنها خواهند آمد (95) | وَكُلُّهُم آتيهِ يَومَ القِيامَةِ فَردًا | 19:95 |
فقط کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته ی مقرره را کردند (از روی متن پیغام الله) در آنجا، آن بخشنده برای ایشان دوستانی قرار خواهد داد (96) | إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمٰنُ وُدًّا | 19:96 |
پس بدان که این قرآن، با این مطالب بس عالی را به زبان تو، ما آسان کرده ایم تا بوسیله آن بتوانی آنان را که به این راه پرهیز کاری وارد شده اند، مژده ی آینده ای بسیار خوشحال کننده دهی و با اعلام خطرهای آن، قومی را که سخت دشمنی نشان میدهند، بترسانی (97) | فَإِنَّما يَسَّرناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ المُتَّقينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَومًا لُدًّا | 19:97 |
و بدان که پیش از این مردم، ما امتهای بسیاری را در زمانهای پی در پی هلاک کرده ایم آیا یکی از ایشان را احساس میکنی، یا کوچکترین صدایی از ایشان میشنوی؟ (98) | وَكَم أَهلَكنا قَبلَهُم مِن قَرنٍ هَل تُحِسُّ مِنهُم مِن أَحَدٍ أَو تَسمَعُ لَهُم رِكزًا | 19:98 |