011 ضحى

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ

وحی بر پیغمبر اسلام قطع شد: پس از نزولِ ده سوره فوق که معلوم نیست از زمانِ شروع وحی بر پیغمبر اسلام تا سوره فجر چه مدت طول کشیده و شاید چند ماه بیشتر نبوده، مدتی گذشت و دیگر مطلبی بر پیغمبر اسلام از جانب الله نازل نگردید. در باره مدتِ قطعِ وحی در روایات وارده اختلاف است، روایتی 12 روز و روایتی دیگر 15 روز و روایتی 25 و روایتی هم 40 روز دانسته و ما اگر مجموع آیات و سوره های نازل شده را بر مدت 23 سال زمانِ وحی بر پیغمبر اسلام تقسیم نمائیم و فاصله های معمولی میان دو وحی را در نظر بگیریم، شاید بتوانیم 40 روز یا حداقل 25 روز را بر سایرِ روایات ترجيح دهیم، به هر حال آنچه مسلم است، اینگونه موضوعات مورد توجه پیغمبر اسلام و مسلمانان صدرِ اسلام نبوده که درباره آن اختلافِ روایات است و ما اگر به یکی از تفسیرهای مفصلِ قرآن مراجعه نمائیم، متوجه میشویم، بر خلاف آنچه تربیت شدگانِ اولیه اسلام، به حقایق لازم برای هدایت اهمیت میدادند، و گردِ موضوعاتِ سرگرم کننده غیر مفید نمی گشتند، از قرن دوم هجرت، چنان بیگانگان مسلمانان را به روایاتِ دروغ و بی مصرف از طریق بدخواهانی بنام علمای اسلام و راویانِ حدیث، سرگرم نمودند که می توان گفت 10 در صدِ آنچه بنام روایت و حدیث، امروزه در دستِ فرقه های مختلف اسلام است، با متن قرآن سازگار نیست و دروغ است و من به علاقه مندان توصیه میکنم، بروند و بطور نمونه به تفسیر سوره ای که ما در زیر ترجمه خواهیم نمود، مراجعه کنند تا به بینند، علمای به اصطلاحِ اسلام، قرآن مجید را به چه روزی انداخته اند و آنوقت متوجه میشوند که چرا ما بدون توجه به آنچه در میان عوام الناس مشهور و موردِ علاقه ایشان است، می خواهیم موهومات و خرافات را از دامنِ اسلام پاک نمائیم.

باری در تفسیرها آنچه را در مورد علتِ قطعِ وحی گفته اند، بگویند، ولی یک فکر ناآلوده و محققِ دینی متوجه میشود که وحی از آن رو به پیغمبر اسلام قطع شد تا هم بر پیغمبر اسلام و هم بر دیگران بشرطی که غرض نداشته باشند، معلوم گردد که اختیارِ وحی و ساختنِ مطالبِ قرآن بدستِ پیغمبرِ اسلام نیست و بستگی دارد به خواست و مصلحتِ الله، أما پیغمبر اسلام خودش از این موضوع بسیار ناراحت شده بود، زیرا پیش خود تصور میکرد که پروردگارش، شاید خشم گرفته و رهایش کرده است، مسلماً این فکر کم و بیش در ذهنِ نفراتی که تازه مسلمان شده بودند نیز خطور میکرد که چرا دیگر بر پیغمبر اسلام وحی نمی شود؟ زيرا روی آنچه تا حال می دیدند، منتظر بودند که گه گاه به مناسبت هایی مطالبی آموزنده وحی گردد. در این میان بیشتر از هر چیز سخنانِ مخالفینِ پیغمبر اسلام، او و طرفدارانش را رنج میداد، زيرا انتشار داده بودند که پیغمبری از محمد سلب شده است و آن کس که این سخنان را به او تعلیم میداد و او را فریب داده بود، او را رها کرده است.

از متنِ سوره ای که ما در زیر ترجمه می کنیم، پیداست که این وضع چنان روحِ محمد را به خود مشغول کرده بود که سخت به الله مینالید و با او، راز و نیاز می کرد که چرا بر او وحی قطع شده و چرا او را پیغمبر کرده و بعد از مدت کوتاهی، رهایش نموده است، ولی چیزی نگذشت که دوباره وحی شروع شد و سوره یازدهم که بنام سوره ضحی معروف است، نازل گردید.

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
بهمان دلیل که در اوائل روز همه جا روشن می شود (1)وَالضُّحىٰ93:1
و بهمان دلیل که شب چون فرا رسید همه جا  تاریک و آرام می شود (2)وَاللَّيلِ إِذا سَجىٰ93:2
پرورنده ی تو، نه تو را رها کرده، و نه بر تو خشم گرفته (یعنی نباید همیشه به تو وحی شود و باید روی مصالحی که پروردگارت می داند، هر زمان لازم شود بر تو وحی نماید و تو از قطعِ وحی نباید تصوراتی باطل کنی، بلکه باید صبور باشی تا از پسِ هر تاریکی که برای تو پیش می آید، دوباره روشنی برایت میرسد) (3)ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَما قَلىٰ93:3
و هر آینه برای تو، آینده از گذشته بهتر خواهد بود (4)وَلَلآخِرَةُ خَيرٌ لَكَ مِنَ الأولىٰ93:4
و پروردگار تو به قدری، به تو بخشش خواهد نمود که خشنود گردی (5)وَلَسَوفَ يُعطيكَ رَبُّكَ فَتَرضىٰ93:5
آیا تو را یتیم نیافت که مکانت داد؟ (این آیه می رساند که پیغمبر اسلام یتیم بود و مدتی در جوانی از داشتنِ یک آینده خوب، خود را محروم میدید، تا اینکه بنابر آنچه نوشته اند، در سن 25 سالگی خدیجه که زنی ثروتمند بود، ابتدا او را امین و پیشکار خود برای تجارتِ مالش قرار داد و پس از مدتِ بسیار کوتاهی خواستگارِ شوهری محمد بر خود شد، و به این طریق خالق عالم او را از نا امیدی و محرومیت بیرون آورد و زمینه ای عالی برای آینده ای که برای او در نظر داشت، فراهم ساخت) (6)أَلَم يَجِدكَ يَتيمًا فَآوىٰ93:6
و تو را گمراه دید و راهنمائیت کرد (تفسیر این آیه را می توان در آیه 48 از سوره عنکبوت و آیه 52 از سوره شوری دید که در آنها اعلام شده، محمد قبل از اینکه از طریقِ وحیِ الله هدایت شود، گمراه بود، یعنی نه می دانست که کفر چیست و نه ایمان و نه خط و سواد داشت و نه از کتابهای آسمانی کوچکترین خبری شنیده بود و به علاوه تا چهل سال، که خبری از پیغمبری او نبود، مردی بود که در کارهای مذهبی مردم محیط خود شرکت نمیکرد و با آنها مخالفت نمی نمود و فكر و کاری جز زندگی با زن و بچه خود و راست و امین بودن نداشت، که ناگهان موردِ وحی الله قرار گرفت و مجبور گردید، از آرامش زندگی دست بر دارد و با هر زحمتی هست، پیغامهای الله را بمردم برساند) (7)وَوَجَدَكَ ضالًّا فَهَدىٰ93:7
و محتاجت یافت و توانگرت نمود (این آیه علاوه بر اینکه زمان قبل از زناشوئی او را با خدیجه بیاد می آورد به محمد می گوید که خواست ما بود که خدیجه به پیغمبری تو ایمان آورد و تو را رها نکند که محتاج شوی) (8)وَوَجَدَكَ عائِلًا فَأَغنىٰ93:8
پس تو نیز نباید به یتیمان، درشتی کنی (9)فَأَمَّا اليَتيمَ فَلا تَقهَر93:9
و در خواست کنندگانِ کمک را، مبادا از خود برانی (10)وَأَمَّا السّائِلَ فَلا تَنهَر93:10
و همیشه نعمت های پرورنده ی خود را داستان کن (11)وَأَمّا بِنِعمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث93:11
Nach oben scrollen