020-058-048-طه

« Back to Glossary Index
یقين بدان که مانندِ جادوی تو ما نیز، جادوئی به تو نشان خواهیم داد، پس موعدی قرار ده تا میان ما و تو معلوم باشد، در مکانی میانه، بدون هیچ تخلفی، ما و تو برای نشان دادنِ جادوی خود حاضر شویم (در این جملات، خلاصه گویی شده و شرح این خلاصه در سوره شعرا و سوره قصص به این شکل است که چون موسی و هارون نزد فرعون آمدند و پیغام الله را رساندند، فرعون موسی را شناخت و گفت آیا تو همان نیستی که زمان کودکی، تو را ما در دامن خود تربیت کردیم و سالیانی از عمر خودت را در میان ما بودی و عاقبت کفران نعمتهای ما را کردی و رفتی آن کار زشت را که کشتن فردی از مامورین ما بود انجام دادی؟ آیا با این سوابق، نزد ما بنام پیغمبر آمده ای؟ موسی جواب داد، آنزمانی که آن کار زشت را کردم، از بیخبران بودم، در آنزمان چون از شما ترسیدم، فرار کردم تا اینکه پرورنده من، فرمانی به نفع من، به من داد و مرا از پیغمبران نمود و تو که تربیت کودکی مرا به رخ من میکشی و منّت بر من میگذاری، صحیح نیست، زیرا تو تمام بنی اسرائیل را سخت به بندگی خود گرفته ای، پس از این گفتگو بود که فرعون به موسی گفت: پروردگار جهانیان که تو مامور او هستی چه کسی است؟ و پس از شنیدن پاسخهای ذکر شده، فرعون رو میکند به درباریان اطراف خود که دو تای آنها یکی قارون، رئیس تشریفاتی بنی اسرائیل بود که بنی اسرائیل را برای مال دنیا به فرعون فروخته بود و یکی هم هامان که رئیس مذهبی ملت مصر بود که مامور بود از طریق مذهب، ملت مصر را اسیر این فرعون خارجی نماید، به آنان بصورت تمسخر میگوید، آیا سخنان پوچ این دیوانه را که میگوید، من بسوی شما پیغام آورده ام میشنوید؟ موسی گفت: اگر شما تعقل میکردید «یعنی دیوانه نبودید» می فهمیدید، فرستنده ی من صاحبِ اختیار مشرق و مغرب هر سرزمینی است «یعنی اختیار حکومت شماها نیز بدست اوست» از این سخن، فرعون چون دید، موسی بی باکانه سخن میگوید او را تهدید کرد و گفت اگر غیر از من صاحب اختیار دیگری بگیری، تو را میان زندانیان می افکنم، موسی جواب داد، اگر من چیزی واضح بر خلاف قدرت تو آوردم چه میکنی؟ فرعون گفت، اگر راستگو بوده ای، آن را بیاور، پس موسی چوبدست خود را افکند که ناگهان، آن بطور آشکار ماری خطرناک شد و دست خود را نیز از گریبان خود بیرون کشید، همه دیدند که آن سفیدتر از هر چیز نمودار گردید که چشم همه را میزد، فرعون به اطرافیان خود گفت: این مرد جادوگری بس دانا میباشد که میخواهد با جادوی خود، شما را از حکومت این سرزمین اخراج کند، میگوئید با او چه کنم، آنان گفتند مدتی از او و برادرش دست بردار و بفرست در شهرها، هر جادوگر دانائی را جمع کنند و نزد تو آورند و پس از چنین تصمیمی بود که فرعون به موسی گفت: روزی را برای چنین کاری تعیین نما) (۵۸)
Nach oben scrollen