آن مدح و ثناهای مخصوص، مخصوصِ الله است که آسمانها و زمین را آفرید (باید دانست که زمین یعنی، محلِ زندگی انسان یا شبه انسان و آسمان یعنی اتمسفر و فضای بالا سر انسان که زندگی انسان به هوا و آب و سایر مواد آن فضا و اتمسفر مربوط باشد و همچنین آن تاریکی ها و آن نور را نهاد (آن نور، نور خورشید است که برای تشخیصِ صحیح اشیاء است، در آسمانها و زمین، که بدون آن یک نور، آسمان ها و زمین منظومه شمسی که تاریک بودند، قابل رؤیت و تشخیصِ تشخیص دهندگان نبودند و با وجود اینها کسانی که کفران این قرارداد های الله را کرده اند، شریکهائی برای پروردگار خود قرار میدهند (حقاً جای تاسف است که اکثر انسانها که نمی خواهند از راهنمائیهای متن کتاب الله استفاده کنند، بندگانی از الله را که مرده هستند و روحشان در بهشت است، بعنوان اینکه وقتی زنده بودند، مردان مقدسی بودند، مثل الله همه جا حاضر و قدرتمند میشمارند و ایشان را مثل الله مدح میکنند و حتی عقیده دارند که این مقدسین مرده بهتر و زودتر از الله به داد ایشان میرسند و یا میتوانند اراده ی الله را نسبت به ایشان برگردانند (1) | الحَمدُ لِلَّهِ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنّورَ ۖ ثُمَّ الَّذينَ كَفَروا بِرَبِّهِم يَعدِلونَ | 6:1 |
او کسی است که شما انسانها را از گِلی آفرید (شرح این گل که از لجنی بد بو بود و حیوان یک سلولی از آن ساخته شده در سوره قبل داده شد و از پس آن مقرر کرد، هر زنده ای اَجلی داشته باشد و پرونده ی اَجَلِ هر کس نزد الله است (هر کس به نسبتِ استعداد و امکان و موقعیتش و اندازه ی قدرت خودش و اثری که لازم است، در جامعه بگذارد، پرونده ی زندگی و مرگ جداگانه ای دارد که حساب آنرا جز الله کسی نمی داند لیکن شما مردم کفران کننده، پس از این راهنمائیها، در راستی اینها شک دارید (2) | هُوَ الَّذي خَلَقَكُم مِن طينٍ ثُمَّ قَضىٰ أَجَلًا ۖ وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِندَهُ ۖ ثُمَّ أَنتُم تَمتَرونَ | 6:2 |
و این خالقی که توصیف شد، هم در آسمانها، یگانه صاحب اختیار است و هم در زمین (الله در آیه ای که ذکر شد یگانه صاحب اختیار ترجمه شده، زیرا الله یعنی آن إلاهِ معروفی که خالق همه چیز است و الاه یعنی خدا و صاحب اختیار و او پنهان کاری ها و کارهای آشکار شما را میداند و میداند چه چیزهائی فراهم میکنید (3) | وَهُوَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَفِي الأَرضِ ۖ يَعلَمُ سِرَّكُم وَجَهرَكُم وَيَعلَمُ ما تَكسِبونَ | 6:3 |
آری، هیچ مطالبِ روشن و مستدلی از پروردگار مردم برای ایشان نمی آید، جز اینکه از آن رو میگردانند (4) | وَما تَأتيهِم مِن آيَةٍ مِن آياتِ رَبِّهِم إِلّا كانوا عَنها مُعرِضينَ | 6:4 |
و آن مطالب لازم و سزاوار را نیز وقتی برای ایشان آمد، انکار کردند و باید بدانند که بزودی خبرهای آنچه را بدان مسخره میکردند، دریافت خواهند داشت (این مطالب، یک پیشگوئی است درباره آینده آنانکه در مکه، پیغمبری پیغمبر اسلام را مسخره میکردند ولی کارشان به جایی رسید که چند سال بعد پس از اینکه پیغمبر اسلام از مکه به مدینه هجرت کرد، مجبور شدند در جنگ بدر، با قدرت مسلمین برخورد کنند و شکست و کشتار معجزه آسائی از مسلمین ببینند و حتی آنها که از چند جنگ جان سالم بدر بردند، در فتح مکه همه ذلیل مسلمین گردیدند (5) | فَقَد كَذَّبوا بِالحَقِّ لَمّا جاءَهُم ۖ فَسَوفَ يَأتيهِم أَنباءُ ما كانوا بِهِ يَستَهزِئونَ | 6:5 |
آیا آنان نديده اند، چه اندازه از مردمِ پیش از ایشان را هلاک کردیم؟ مردمی را که به ایشان در زمین قدرتهائی داده بودیم که چنین قدرتی را به این مردم مکه نداده ایم، آنان مردمی بودند که باران فراوانی بر ایشان از آسمان فرو میفرستادیم و جویبارهائی برای ایشان قرار داده بودیم که در زمین ایشان جاری بود (اشاره به قوم عاد و ثمود و قوم شعيب و فرعونیان است که بواسطه آب و هوای خوبِ زمینشان، تمدن و قدرتی عالی داشتند، نه مانند کافران مغرور مکه که چیزی جز یک زندگی چادر نشینی فقیرانه ای نداشتند چون آنان گناه کردند، هلاکشان کردیم و از پس ایشان جامعه بشری دیگری پی در پی آوردیم (زیرا رسم الله چنین بوده که گناهکاران و کافران خیره سرِ زمانِ پیغمبران را عاقبت هلاک کند و مؤمنین به آنها را پیروز گرداند (6) | أَلَم يَرَوا كَم أَهلَكنا مِن قَبلِهِم مِن قَرنٍ مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ ما لَم نُمَكِّن لَكُم وَأَرسَلنَا السَّماءَ عَلَيهِم مِدرارًا وَجَعَلنَا الأَنهارَ تَجري مِن تَحتِهِم فَأَهلَكناهُم بِذُنوبِهِم وَأَنشَأنا مِن بَعدِهِم قَرنًا آخَرينَ | 6:6 |
و اگر بر تو، نوشته ی معلومی در کاغذ فرو فرستاده بودیم که با دستان خودشان آنرا لمس میکردند، آنانکه کفران کردند میگفتند: این نیست، مگر جادوئی آشکار (این مطلب که شبیه آن از نزول سوره اسراء در بیش از ده سوره پی در پی تکرار میگردد، برای این است که به پیغمبر اسلام که از الله میخواست به کافران معجزه و پول و زور نشان بدهد، شاید ایمان آورند، گوشزد شود که کافر هرگز بدیدن هیچ معجزه ای ایمان نخواهد آورد و مؤمن حقیقی نیز کسی است که روی دیدن راهنمائیهای صحیح ایمان آورد، نه معجزه، و اجباری هم در ایمان آوردنِ مردم نیست و ایمان اکثریت مردم نیز، اگر روی نادانی و پول و زور باشد، فایده ای ندارد (7) | وَلَو نَزَّلنا عَلَيكَ كِتابًا في قِرطاسٍ فَلَمَسوهُ بِأَيديهِم لَقالَ الَّذينَ كَفَروا إِن هٰذا إِلّا سِحرٌ مُبينٌ | 6:7 |
و گفتند: چرا بر او فرشته ای نازل نمیشود که به مردم زور نشان دهد، جواب ایشان این است که اگر فرشته ای برای زور میفرستادیم، کار ایشان تمام میشد و مهلتی نمی یافتند (یعنی آمدن فرشته برای قدرت نمائی به شرطی که مردم آن فرشته و قدرتش را ببینند، وقتی است که زمان هلاکت کافران رسیده باشد، مثل قوم لوط (8) | وَقالوا لَولا أُنزِلَ عَلَيهِ مَلَكٌ ۖ وَلَو أَنزَلنا مَلَكًا لَقُضِيَ الأَمرُ ثُمَّ لا يُنظَرونَ | 6:8 |
و اگر پیغمبر خود را فرشته ای میکردیم (یعنی فرشته ای را مامور پیغمبری می کردیم لازم بود که او را بصورت مردی آوریم و بر این مردم مشتبه میکردیم، همانطور که بر خود مشتبه میکنند (زیرا باید طوری باشد که مجبور به ایمان آوردن نباشند تا به اختیار و استعدادِ ایشان لطمه نخورد (9) | وَلَو جَعَلناهُ مَلَكًا لَجَعَلناهُ رَجُلًا وَلَلَبَسنا عَلَيهِم ما يَلبِسونَ | 6:9 |
و پیغمبران پیش از تو را نیز مسخره کردند و عاقبت، آنچه بواسطه آن، پیغمبران را مسخره میکردند، ایشان را در خود گرفت (هر زمان پیغمبران میگفتند، عاقبت شماها به عذاب الهی گرفتار خواهید شد، کافران آنها را مسخره میکردند که چگونه ممکن است به نفع این فرد بی قدرت، ما قدرتمندان به هلاکت برسیم (10) | وَلَقَدِ استُهزِئَ بِرُسُلٍ مِن قَبلِكَ فَحاقَ بِالَّذينَ سَخِروا مِنهُم ما كانوا بِهِ يَستَهزِئونَ | 6:10 |
بگو، در زمین بگردید، تا ببینید عاقبت آن تکذیب کنندگانی که مانند شما بودند، چه شد (هم از مطالعه تاریخ اقوام میتوان این موضوع را فهمید و هم از کاوش باستانشناسی زمینِ شهرهای خراب شده ای، مانند شهر لوط (11) | قُل سيروا فِي الأَرضِ ثُمَّ انظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُكَذِّبينَ | 6:11 |
بگو، آنچه در آسمانها و در زمین میباشد، در اختیار چه کسی است و قبل از آنکه آنان پاسخ دهند، خودت بگو که در اختيار الله میباشد و او بر خودش واجب کرده، آن بخشندگی را (یعنی واجب کرده که به مردم در دنیا مهلت دهد، تا استعداد حقیقی خود را برای دوزخ یا بهشت بروز دهند و او تمامی شما مردم را بسوی آن زمانِ قیامتِ معروف جمع آوری خواهد کرد، بسوی قیامتی که در آن شکی نیست و کسانی که به خود ضرر زده اند، به قیامت ایمان نمی آورند (کسی بخود ضرر میزند که هوسهای دنیا را بر خوشیهای آخرت ترجیح بدهد (12) | قُل لِمَن ما فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ۖ قُل لِلَّهِ ۚ كَتَبَ عَلىٰ نَفسِهِ الرَّحمَةَ ۚ لَيَجمَعَنَّكُم إِلىٰ يَومِ القِيامَةِ لا رَيبَ فيهِ ۚ الَّذينَ خَسِروا أَنفُسَهُم فَهُم لا يُؤمِنونَ | 6:12 |
و چیزهائی را که در شب و روز می بینید، آرام و بیحرکت اند، همه در اختیار او هستند و او هم صدای آنها را میشنود و هم به جزئیات آنها داناست (موضوع صدای جمادات از اکتشافات دانش جدید است که به حرکات درون اشیاء پی برده اند و گفتن آن از معجزات قرآن است (13) | وَلَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيلِ وَالنَّهارِ ۚ وَهُوَ السَّميعُ العَليمُ | 6:13 |
به مردم بگو، آیا غیر از الله که بوجود آورنده ی آسمانها و زمین میباشد، کسی دیگر را ولی خود بگیرم؟ (ولی در اینجا یعنی، صاحب اختیار و خدا و وای بر مسلمانانی که این نسبت را به امامان خود میدهند و از این آیه پیداست که این اصطلاح از بت پرستان به اینگونه مسلمانان رسیده و حال آنکه او به همه خوراک میدهد و کسی نیست که به او خوراک دهد (و ولی های موردِ خيالِ بت پرستان، همه خود محتاج خوراک بودند بگو به من امر شده که اولین تسلیم شونده به فرمان های الله باشم (اولین مسلمان باشم و بمن گفته شده که از مشرک ها نباش (مشرکها کسانی نبودند که بتهائی بیجان از سنگ و چوب و چیزهای دیگر بیجهت ساخته باشند و بگویند، اینها خالق ما هستند، زیرا میدیدند که خودشان خالق آنها هستند، بلکه مقدسینی از انسانها و یا حیوانات برجسته و یا خورشید و ماه و ستارگان یا تاریخهائی دروغ که سوء استفاده چیان مذهبی برای آنها ساخته بودند، داشتند و برای این مقدسینِ مختلف، علامات و سمبل هائی بصورت مجسمه یا درخت نظر کرده یا جای پا و یا قبر و آثار دیگری میساختند و احترام به این علامات را احترام به آن مقدسها تصور می کردند، تا از نذر و نیازهای مردم بنام آنها استفاده ببرند (14) | قُل أَغَيرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَهُوَ يُطعِمُ وَلا يُطعَمُ ۗ قُل إِنّي أُمِرتُ أَن أَكونَ أَوَّلَ مَن أَسلَمَ ۖ وَلا تَكونَنَّ مِنَ المُشرِكينَ | 6:14 |
بگو، اگر من نافرمانی پرورنده خود را بکنم، از عذابِ زمانی بس بزرگ میترسم (15) | قُل إِنّي أَخافُ إِن عَصَيتُ رَبّي عَذابَ يَومٍ عَظيمٍ | 6:15 |
و میدانم، در چنین روزی از هر کس آن عذاب دور شود، رحمت الله شاملش شده و آن رستگاری آشکار همین است (16) | مَن يُصرَف عَنهُ يَومَئِذٍ فَقَد رَحِمَهُ ۚ وَذٰلِكَ الفَوزُ المُبينُ | 6:16 |
و اگر الله ضرری بتو رساند، هیچکس جز او نمی تواند، آن ضرر را بردارد و اگر به تو نفعی برساند، از آن بدان که او بر هر چیزی تواناست (نفراتی که برای اطاعت فرمان های الله، از هیچ خطری نمی ترسند، هر چه زمان میگذرد، بهتر درک میکنند که یک نفع رسان و نگهداری از غیب دارند که دارای قدرتی بی پایان است (17) | وَإِن يَمسَسكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلّا هُوَ ۖ وَإِن يَمسَسكَ بِخَيرٍ فَهُوَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ | 6:17 |
و او آن زورمندِ غلبه کننده ایست که بالای تمام بنده گانش میباشد و او آن پرحکمتِ بس آگاه میباشد (یعنی اگر می بینید که زود زود به مؤمنین کمک نمیکند و کافران را مجازات نمینماید، بواسطه حکمتی است که در مخلوقاتش دارد و الا تمام جزئیات افکار و اعمال کافران و مؤمنین را میداند و میتواند هر کاری انجام دهد (18) | وَهُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ ۚ وَهُوَ الحَكيمُ الخَبيرُ | 6:18 |
بگو، برای اعلام راستی پیغمبری من چه شهادتی بزرگتر است؟ بزرگترین شاهد الله است که میان من و شما گواه اصلی میباشد و این قرآن (این خواندنی بسوی من وحی شده، تا بوسيله آن، هم به شما اعلام خطر نمایم و هم به هر کس که این اعلام خطر به او برسد (قرآن اعلام کننده خطری است که از پس مرگ برای کسانی پیش خواهد آمد که به زندگی دنیا چسبیدند و آخرت را فراموش کردند آیا شما که برای الله در خدائی (در صاحب اختیاری شریکانی را قرار داده اید، این شرکت را میتوانید ببینید و نشان دهید (شهادتِ راست آنست که آنچه را شهادت میدهند، ببینند و با دليل صحيح بتوانند، راستی آنرا نشان دهند بگو من نمی توانم شهادت دهم (آیا مثلا مسيحيون میتوانند صاحب اختیار بودنِ حضرت عیسی و یا مریم را نشان بدهند و یا برای آن دلیل صحیحی آورند؟ خیر، بلکه اینها عقاید موهومی است که روى تلقين سوء استفاده چیان مذهبی بوجود آمده است و بگو حقیقت این است که الله یگانه خداست (یعنی فقط او صاحب اختیار است و من به یقین از چیزهائیکه در صاحب اختیاری آنها را شریک الله قرار میدهید، بیزارم (19) | قُل أَيُّ شَيءٍ أَكبَرُ شَهادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهيدٌ بَيني وَبَينَكُم ۚ وَأوحِيَ إِلَيَّ هٰذَا القُرآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُم لَتَشهَدونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخرىٰ ۚ قُل لا أَشهَدُ ۚ قُل إِنَّما هُوَ إِلٰهٌ واحِدٌ وَإِنَّني بَريءٌ مِمّا تُشرِكونَ | 6:19 |
کسانی که به ایشان کتاب دادیم، قرآن را میشناسند، همانطور که فرزندان خود را می شناسند و کسانی به آن ایمان نمی آورند که به خود ضرر زده اند (کتاب از نظر کلی و عمومی به هر مطلبِ درست و واجب و ثابت میگویند و از نظر خصوصی در اصطلاح ادیانِ صحیح، به متن کتابهای آسمانی میگویند که هیچ سخن غير حق و غير لازم در آنها نیست و این آیه میگوید که یهودی حقیقی که تورات حقیقی را میشناسد و می پذیرد، حق شناس بوده و قرآن را هم با دلایلی صحیح میشناسد که پیغام الله است (20) | الَّذينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ يَعرِفونَهُ كَما يَعرِفونَ أَبناءَهُمُ ۘ الَّذينَ خَسِروا أَنفُسَهُم فَهُم لا يُؤمِنونَ | 6:20 |
و از کسی که بر الله یا بر آیات او دروغی را ببندد، چه کسی ستمكارتر است، به یقین، اینگونه ستمکاران رستگار نخواهند شد (این آیه شامل کسانی میباشد که بنام روایات و احادیث مذهبی، چیزهائی بر خلاف قرآن و سنت به الله و پیغامش و یا پیغمبر و امام و اصحاب خاص آنها نسبت میدهند و از اینگونه افتراهاست که تمام دینهای صحیح، به فرقه های مذهبی باطلی تقسیم شده است و بر طبق این آیه، اینگونه افترا زنندگان، از هر ستمکاری ستمکارتر میباشند و قطعا طرفداران اینگونه روایات نیز شریک جرم آنانند (21) | وَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَو كَذَّبَ بِآياتِهِ ۗ إِنَّهُ لا يُفلِحُ الظّالِمونَ | 6:21 |
و زمانی که تمامی ایشان را جمع آوری خواهیم کرد، به کسانیکه در صاحب اختیاری، شریکانی برای الله قرار داده بودند، خواهیم گفت، آن شریکانی را که تصور میکردید برای شما هستند، کجایند؟ (22) | وَيَومَ نَحشُرُهُم جَميعًا ثُمَّ نَقولُ لِلَّذينَ أَشرَكوا أَينَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذينَ كُنتُم تَزعُمونَ | 6:22 |
در مقابلِ سئوال ما، عذر گمراهی های ایشان چیزی نخواهد بود، جز اینکه بگویند، پروردگار ما شاهد است که ما در دنیا حقیقتا مشرک نبودیم (امروزه نیز تمام کسانیکه عقاید شرک آمیز را تکرار میکنند، این عقاید را از روی فکر و یقین نمیگویند، بلکه همه روی منافعی که از اینگونه تظاهرات برای خود تصور میکنند، خود را طرفدار شرک معرفی مینمایند، زیرا برای دنیا خواهی معتقد شده اند، خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو و بزرگترین دلیل ایشان اینست که تا نباشد چیزکی مردم نگویند، چیزها (23) | ثُمَّ لَم تَكُن فِتنَتُهُم إِلّا أَن قالوا وَاللَّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكينَ | 6:23 |
ببین، چگونه بر خودشان دروغ گفتند و چگونه در آنجا از ایشان، آنچه را افترا میزدند، گم میشود؟ (24) | انظُر كَيفَ كَذَبوا عَلىٰ أَنفُسِهِم ۚ وَضَلَّ عَنهُم ما كانوا يَفتَرونَ | 6:24 |
و بعضی از ایشان، ظاهرأ بسوی تو گوش میدهند و حال آنکه بر دلهای ایشان (بر مرکز توجه روح ایشان پرده هائی قرار داده ایم که آنچه را میشنوند، نفهمند و در گوشهای ایشان سنگینی مخصوصی میباشد و لذا هر نوع دلیلی ببینند، بدان ایمان نمی آورند، تا اینکه نزد تو می آیند و با تو مجادله میکنند و کسانیکه کفران این هدايت ها را کرده اند، خواهند گفت، این جز نوشته های پوچِ پیشینیان نمیباشد (25) | وَمِنهُم مَن يَستَمِعُ إِلَيكَ ۖ وَجَعَلنا عَلىٰ قُلوبِهِم أَكِنَّةً أَن يَفقَهوهُ وَفي آذانِهِم وَقرًا ۚ وَإِن يَرَوا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤمِنوا بِها ۚ حَتّىٰ إِذا جاءوكَ يُجادِلونَكَ يَقولُ الَّذينَ كَفَروا إِن هٰذا إِلّا أَساطيرُ الأَوَّلينَ | 6:25 |
و آنان، هم دیگران را از آن باز میدارند و هم خودشان، از آن دوری میکنند و آنان جز خودشان را به هلاکت و بدبختی نمیرسانند و درک صحیح ندارند (26) | وَهُم يَنهَونَ عَنهُ وَيَنأَونَ عَنهُ ۖ وَإِن يُهلِكونَ إِلّا أَنفُسَهُم وَما يَشعُرونَ | 6:26 |
و اگر در زمانی که آنان بر آن آتش بازداشته شده اند، ایشان را ببینی، گفتار ایشان را خواهی شنید که میگویند، کاش ما را بر میگرداندند و انکارِ مطالبِ مستدلِ خود را نمیکردیم و از مؤمنین حقیقی میشدیم (27) | وَلَو تَرىٰ إِذ وُقِفوا عَلَى النّارِ فَقالوا يا لَيتَنا نُرَدُّ وَلا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَنَكونَ مِنَ المُؤمِنينَ | 6:27 |
از آنرو چنین میگویند که برای اینان، پنهان های قلبشان آشکار شده و اگر آنان را بدنیا برگردانند، باز آنچه را نباید بکنند میکنند و آنان دروغگو میباشند (28) | بَل بَدا لَهُم ما كانوا يُخفونَ مِن قَبلُ ۖ وَلَو رُدّوا لَعادوا لِما نُهوا عَنهُ وَإِنَّهُم لَكاذِبونَ | 6:28 |
و آن کفران کنندگانِ پیغامهای الله گفتند، جز زندگی دنیای ما، زندگی دیگری نیست و ما دوباره در آخرت زنده نخواهیم شد (29) | وَقالوا إِن هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا وَما نَحنُ بِمَبعوثينَ | 6:29 |
و در زمانیکه آنانرا در مقابل پروردگارشان توقف میدهند، چه حالِ بدی در ایشان خواهی دید؟ خواهی دید که الله به ایشان میگوید، آیا این وضعی که فعلا دارید حق نبود؟ پاسخ خواهند داد: لازمه پروردگاری تو بر ما چنین بود، او به ایشان خواهد گفت، پس بواسطه ی کفرانهائی که کرده بودید، آن عذاب را که بوسیله پیغمبران خود گفته بودیم، بچشید (30) | وَلَو تَرىٰ إِذ وُقِفوا عَلىٰ رَبِّهِم ۚ قالَ أَلَيسَ هٰذا بِالحَقِّ ۚ قالوا بَلىٰ وَرَبِّنا ۚ قالَ فَذوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرونَ | 6:30 |
آری، آنانکه منکر ملاقات الله شده بودند، از همان زمان، زیان افکار خود را دیدند، تا اینکه ناگهان، زمان مورد انکار ایشان برای ایشان پیش آمد (هم پس از مرگ، زندگی عالم برزخ را ناگهان دیدند و هم پس از زندگی روحی عالم برزخ که مقدمه زنده شدنِ دوباره ایشان در آخرت بو،د پس از یک بیهوشی مُمتد، زندگی آخرت را دیدند که در زمین آخرت برای یک زندگی جسمانی متناسب با آن زمین ناگهان زنده شدند و در آنزمان خواهند گفت: بر کوتاهی هائی که در دنیا کرده بودیم چه بس پشیمانیم و آنان بارهای گناهان خود را بر دوش خودشان می بینند، چه سنگین بارِ بدی خواهند داشت (و می بینند عقیده ایشان که مطمئن شده بودند، گناهانشان به گردن فریب دهندگان مذهبی ایشان است و یا مقدسین مرده، شفیع گناه ایشان میشوند، دروغ بود (31) | قَد خَسِرَ الَّذينَ كَذَّبوا بِلِقاءِ اللَّهِ ۖ حَتّىٰ إِذا جاءَتهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً قالوا يا حَسرَتَنا عَلىٰ ما فَرَّطنا فيها وَهُم يَحمِلونَ أَوزارَهُم عَلىٰ ظُهورِهِم ۚ أَلا ساءَ ما يَزِرونَ | 6:31 |
و زندگی این دنیای پست تر، جز بازی و بیهوده کاری ای نمیباشد و برای کسانی که از بدیها پرهیز کنند، خانه آخرت بهتر خواهد بود، پس آیا شما انسانها در این باره عقل خود را بکار نمیاندازید؟ (32) | وَمَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَعِبٌ وَلَهوٌ ۖ وَلَلدّارُ الآخِرَةُ خَيرٌ لِلَّذينَ يَتَّقونَ ۗ أَفَلا تَعقِلونَ | 6:32 |
ما به يقين خوب میدانیم که سخن ایشان تو را اندوهگین میکند، لیكن بدان که آنان تو را نیست، که انکار میکنند، بلکه چون میخواهند ستم کنند، نشانه های الله را انکار میکنند (یعنی اگر تو به مانند پیغمبران دروغی و یا پیشوایان سوءاستفاده چی به نفع خواهشهای نفسانی اکثر مردم و با نفوذان ایشان سخنانی میگفتی، زود تسلیم تو میشدند و با تو مخالفت نمی کردند (33) | قَد نَعلَمُ إِنَّهُ لَيَحزُنُكَ الَّذي يَقولونَ ۖ فَإِنَّهُم لا يُكَذِّبونَكَ وَلٰكِنَّ الظّالِمينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجحَدونَ | 6:33 |
و پیش از تو پیغمبرانِ دیگر مانند تو را هم انکار کردند و آن پیغمبران بر انکارهای ایشان صبر کردند و اذیت ها دیدند، تا پس از مدتی پیروزی ما برای ایشان آمد و عوض کننده ای برای این پیشگوئیهای الله نیست و در این قرآن مقداری از داستان پیغام آوران گذشته برای تو آمده (یعنی مطمئن باش تو نیز که پیغمبر این کفران کنندگان میباشی، عاقبت بر ایشان پیروز میگردی و حالا باید تا مدتی از ایشان بدگوئی و اذیت ببینی و امروزه که چهارده قرن از زمان این سخنان بر محمد گذشته، می بینیم که پیروزی الله نسبت به پیغمبر اسلام از تمام پیروزمندان دینی در دنیا بیشتر بوده (34) | وَلَقَد كُذِّبَت رُسُلٌ مِن قَبلِكَ فَصَبَروا عَلىٰ ما كُذِّبوا وَأوذوا حَتّىٰ أَتاهُم نَصرُنا ۚ وَلا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ۚ وَلَقَد جاءَكَ مِن نَبَإِ المُرسَلينَ | 6:34 |
و اگر مخالفتهای ایشان، خیلی بر تو گران می آید، اگر میتوانی از قدرت خودت، در زمین سوراخی پیدا کنی یا نردبانی بسوی آسمان بدست آوری، که از آنجا نشانه ای برای ایشان آوری که ایشان را از مخالفت با خودت باز داری، عمل کن ولی بدان که اگر الله میخواست، همه را بر آن راهنمائی می آورد، پس تو از آن نادانان نباش (یعنی از کسانی نباش که تصور میکنند، باید قدرت الله، باعث ایمان آوردن مردم بیشتری بشود و یا از آنان نباش که تصور میکنند، معجزه پیغمبران، نفوذ کلام ایشان در عوام است و یا قدرتی ما فوق مردم عادی دارند (35) | وَإِن كانَ كَبُرَ عَلَيكَ إِعراضُهُم فَإِنِ استَطَعتَ أَن تَبتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرضِ أَو سُلَّمًا فِي السَّماءِ فَتَأتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَو شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُم عَلَى الهُدىٰ ۚ فَلا تَكونَنَّ مِنَ الجاهِلينَ | 6:35 |
حقیقت این است که کسانی سخنان تو را می پذیرند که گوش شنوا و کنجکاوی داشته باشند و آنان که سخن حق در ایشان تاثیر نمیکند، در حقیقت مرده میباشند، که الله آنان را به کارهاشان وادار میکند (یعنی قوانین الله که دنیا خواهی ایشان باشد، آنان را تا زمان مرگ به مخالفت با حق گویان وادار میکند و از پس آن، بوسیله قوانين الله، بسوى الله باز گردانده میشوند (یعنی بسوی مرکزی از قدرت الله که زمین آخرت است و محل ملاقات الله میباشد روحشان برده میشود، تا در آنجا در جسمی متناسب با زمین آخرت زنده شوند (36) | إِنَّما يَستَجيبُ الَّذينَ يَسمَعونَ ۘ وَالمَوتىٰ يَبعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيهِ يُرجَعونَ | 6:36 |
و گفتند، چرا بر محمد از پروردگارش که او را برای پیغمبری پرورده، نشانه ای که بتواند مردم را مجبور به ایمان نماید، فرو نیامده، بگو الله بر آن تواناست که چنین نشانه ای فرو فرستد، ولی مردم نمی خواهند بشناسند، که آن از الله است (یعنی با جادوگری مشتبه خواهد شد و مردم روی حقیقت شناسی ایمان نخواهند آورد، بلکه روی ترس و یا طمع ایمان ظاهری خواهند آورد (37) | وَقالوا لَولا نُزِّلَ عَلَيهِ آيَةٌ مِن رَبِّهِ ۚ قُل إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلىٰ أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ | 6:37 |
و بدانید که هیچ جنبنده ای در زمین و یا پرنده ای که با دو بالش میپرد، نیست مگر زندگی کنندگانی به مانند شما بشرهایند، که هر یک به طرزی زندگی میکنند و ببینید که ما در این کتاب چیزی را فرو گذار نکرده ایم (یعنی در قرآن هر تذکری که برای انسانها لازم بوده گفته شده است و یکی از آن تذکرات، وضع حیوانات و آینده پس از مرگ ایشان است آنان نیز پس از مدتی بسوی پروردگارشان جمع آوری می شوند (یعنی هر حیوانی روی استعدادی که خلقت او اجازه میدهد، برای منظوری که در آخرت لازم است، روحش پس از مرگ زنده میگردد و بسوی زمین آخرت برده میشود و در زمین آخرت در جسمی متناسب با آن زنده میگردد، تا در آن زندگی وسیع، انواع موجودات و زندگی های پست و بلند باشد (38) | وَما مِن دابَّةٍ فِي الأَرضِ وَلا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيهِ إِلّا أُمَمٌ أَمثالُكُم ۚ ما فَرَّطنا فِي الكِتابِ مِن شَيءٍ ۚ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِم يُحشَرونَ | 6:38 |
و کسانی که راهنمائیهای مستدل ما را انکار کردند، کران و گنگانی میباشند که در آن تاریکی ها گرفتارند (یعنی انسانهائیکه روی فساد خواهی نمی خواهند، تصدیقِ پیغامهای الله را بکنند، تغيير اخلاق میدهند و به جائی میرسند که سخن حق را نمی شنوند و درباره موضوعات اجتماعی و دینی و فلسفی سخنان گنگ و مبهم و غير حقیقت میگویند و چون از نور هدایت صحیح بی بهره اند، کور و در گمراهیهای مختلف و مذاهب باطل گوناگون گرفتارند هر کس را الله بخواهد گمراه و سرگردانش میکند و هر کسی را بخواهد او را بر راهی مستقیم قرار میدهد (خواست الله، قوانین اوست، یعنی هر کس طبق قوانین طبیعی، سزاوار معلولهائی است که علت های آن معلولها باعث آن معلولها شده و حتی هر حیوانی نیز سر نوشتش چه در دنیا و چه در آخرت بسته به عواملی است که باعث تحریک و تربیت و استعداد او شده است و نتیجه این عوامل است، که بعضی دچار آینده ای بسیار خوب میشوند و گروهی دچار آینده ای پر عذاب، به نسبت مکان و زمان و موقعیتی که خواهند داشت، همانطور که در دنیا یکی به شغلهای پر عذاب میرسد و دیگری به شغلهای پر نفع، بواسطه مقدماتی که خودش و محیط و عوامل اطرافش برای او فراهم کرده که تمام این عوامل خواست قانونی و طبیعی الله است (39) | وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا صُمٌّ وَبُكمٌ فِي الظُّلُماتِ ۗ مَن يَشَإِ اللَّهُ يُضلِلهُ وَمَن يَشَأ يَجعَلهُ عَلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ | 6:39 |
بگو، ای بت پرستان مشرک و کفران کننده حقیقت، آیا در اعتراضات و عقاید خود هیچ دقت کرده ايد؟ آیا اگر عذاب از پیش گفته شده الله به شما برسد، یا آن زمان نصرت الله بر پیغمبرش را ببینید، آیا آن زمان هم غیر از الله را خواهید خواند؟ اگر در اعتراضات و عقاید خود راستگو هستید جواب این سئوال را بدهید؟ (قطعا جواب هر مخالفِ دینِ حقی، اینستکه اگر دچار عذاب پیشگوئی شده الله بشویم، یا پیروزی مؤمنان را بر کفران کنندگان ببینیم، روی ترس و طمع ایمان خواهیم آورد و اقرار میکنیم، اعتراضاتمان نسبت به دین حق روی جدل و دروغ بود (40) | قُل أَرَأَيتَكُم إِن أَتاكُم عَذابُ اللَّهِ أَو أَتَتكُمُ السّاعَةُ أَغَيرَ اللَّهِ تَدعونَ إِن كُنتُم صادِقينَ | 6:40 |
بلکه شما فقط او را در چنین موارد میخوانید و میبینید که او اگر بخواهد آن عذاب را که برای رفع آن او را میخوانید از شما برمیدارد و شما نیز چیزهائی را که برای الله شریک می پندارید، در عذابهای سخت فراموش میکنید (امروزه نیز کسانیکه مقدسین مرده خود را شریکِ قدرتِ الله تصور میکنند، با اینکه در خطرها، دست به دامن مقدسين مرده خود میشوند، لیکن عملا از قدرتهای طبیعی الله، رفع عذابهای خود را میخواهند، زیرا مثلا حاضر نیستند، مریض خود را به امید شفا، بوسیله توسل به مقدسین گذارند، بلکه سخت به دنبال پزشک و دوا میروند و قوانین پزشک و دوای الله را بر خرافات ترجيع میدهند، ولی با اینکه پزشک و دارو، بیمار ایشان را شفا میدهد، روی تلقینات سوء استفاده چیان میگویند، مقدسین ما، بیماران ما را شفا دادند، نه پزشک و داروى الله و با این سخن خود، کفران نعمتها و قوانین الله را میکنند و همین کفرانها باعث میشود، گاهی فرصت مراجعه به پزشک و داروی خوب از ایشان سلب شود و بیمار ایشان در اثر اهمال ایشان خواهد مرد و این یک نمونه از فرقِ تربیتِ دینی و اجتماعی صحیح با تربیت دینی و اجتماعی ناصحیح و بت پرستانه است (41) | بَل إِيّاهُ تَدعونَ فَيَكشِفُ ما تَدعونَ إِلَيهِ إِن شاءَ وَتَنسَونَ ما تُشرِكونَ | 6:41 |
و بسوی اُمت های پیش از تو نیز پیغمبر فرستادیم و مردمِ آنها را نیز، به مانند مردمِ تو، دچار انواع عذابهای طبیعی و اجتماعی کردیم، شاید بسوی ما توبه نمایند (این عذابها، عذابهای زیاد بزرگ و صاحبِ خطر شدید نیست که باعث ترس شدید ایشان شود، بلکه طوریست که مردم آنرا طبیعی و زودگذر تصور کنند (42) | وَلَقَد أَرسَلنا إِلىٰ أُمَمٍ مِن قَبلِكَ فَأَخَذناهُم بِالبَأساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُم يَتَضَرَّعونَ | 6:42 |
پس چرا وقتی اینگونه عذابهای ما برای ایشان آید، به پیشگاه ما زاری نمیکنند، بلکه دلهاشان سخت میگردد و آن شیطنت کار برای ایشان، اعمالِ ایشان را آرایش میدهد (در عذاب های کوچک، سوء استفاده چیان مذهبی شیطنت کار، ایشان را وادار میکنند که بسوی ساخته های مذهبی ایشان بروند و از ساختمانهای بی جان و بی روح ایشان، با آرایش هائی کمک بخواهند و نذر و نیازها، بنام بتهای خود به این سوء استفاده چیان برسانند (43) | فَلَولا إِذ جاءَهُم بَأسُنا تَضَرَّعوا وَلٰكِن قَسَت قُلوبُهُم وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطانُ ما كانوا يَعمَلونَ | 6:43 |
پس وقتی با اینگونه اعمال، آنان نمودار ساختند که سخنان پیغمبر خود را فراموش کرده اند، ما بر ایشان درهای منافع هر چیز را باز کردیم، تا اینکه به آن نعمتهای داده شده، خوشحال شدند، در آن زمان ایشان را ناگهان بوسیله عذابی بس سخت بر گرفتیم، در حالیکه دیگر امیدی نداشتند (44) | فَلَمّا نَسوا ما ذُكِّروا بِهِ فَتَحنا عَلَيهِم أَبوابَ كُلِّ شَيءٍ حَتّىٰ إِذا فَرِحوا بِما أوتوا أَخَذناهُم بَغتَةً فَإِذا هُم مُبلِسونَ | 6:44 |
در آن زمان، دنباله ی آن قوم ستمکار بریده شد و معلوم گردید که آن مدح و ثنا، سزاوار الله است که پروردگار تمام مردم میباشد (مطالب بالا میرسانند که مردم مکه نیز در زمان پیغمبر اسلام، ابتدا دچار عذابهایی کوچک شدند، تا قليلی مسلمان شده بگویند، اینها برای متنبه شدن مردم است، ولی دیگران مسخره کنند و بگویند، اینها حوادثی است طبیعی و ربطی به پیغمبری پیغمبر اسلام ندارد و موهوم پرستان برای برطرف شدن آن، بسوی بتهای خود رو آورند و چون قرار الله برای پیغمبران این است که تهدید و تطمیعی در کار ایمان مردم نباشد و مؤمنان حقیقی فقط روی استعداد و فهم و پرهیزکاری ایمان آورند، بجای بدتر کردن وضع مردم، عذابهای فوق را زود از بین میبرد و مردم را خوشحال میکند، تا کافران خیره سر تر شوند و موهوم پرستان بیشتر به خرافات پایبند گردند، تا سزاواری هر کس نسبت به کفر و ایمان روشن و واضح گردد و به مبارزه خود بر عليه حقیقت ادامه دهند، چنانکه چند سال پس از این زمان، کار پیغمبر اسلام و مسلمین به هجرتشان از مکه به مدینه انجامید و ناگهان ورق برگشت و مسلمین در جنگها بر مردم مکه پیروز شدند و کافران درجه اول، همه دچار هلاکت بدست مسلمانان گردیدند و عاقبتِ کار به پیروزی کامل مسلمین در فتح مکه تمام شد و پیغمبر اسلام و مسلمین متوجه شدند که وعده های الله راست بود، اگر چه پس از بیش از ده سال نمودار گشت (45) | فَقُطِعَ دابِرُ القَومِ الَّذينَ ظَلَموا ۚ وَالحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمينَ | 6:45 |
بگو آبا توجه کرده اید، اگر الله گوش و چشمان شما را بگیرد و بر دلهای شما مهر زند، غير از الله، کدام خدائی (کدام صاحب اختیاری میتواند آنها را دوباره به شما بدهد؟ (یعنی اگر کسی کر بشود، حتما روی قوانین طبیعی که از الله است کر شده و تا از طریق علت و معلول کری و شنوا شدن که آن نیز از الله است، برای شنوا شدن او کوشش نکنیم، به مقصود نمی رسیم و همینطور است برای کسی که کور میشود، یا عقل او کم میگردد و دیوانه میشود ببین چگونه این مطالب مستدل را به زبانهای مختلف میگوئیم و پس از اینها، این کفران کنندگان به مخالفت خود ادامه میدهند (46) | قُل أَرَأَيتُم إِن أَخَذَ اللَّهُ سَمعَكُم وَأَبصارَكُم وَخَتَمَ عَلىٰ قُلوبِكُم مَن إِلٰهٌ غَيرُ اللَّهِ يَأتيكُم بِهِ ۗ انظُر كَيفَ نُصَرِّفُ الآياتِ ثُمَّ هُم يَصدِفونَ | 6:46 |
بگو آیا دقت کرده اید، اگر عذاب الله ناگهان و بی مقدمه و یا آشکارا و پس از مقدماتی به شما بیاید، آیا جز قوم ستمکار را هلاک میکند (این آیه میرساند که عذابهای آسمانیِ زمانِ پیغمبران، برای مردم آنها، روی نقشه و خواست مستقيم الله است و فقط برای نابود کردن ستمکاران میباشد و ما نباید، عذاب زمان پیغمبران را با عذابهای آسمانیِ زمان غیر پیغمبران که کمتر روی خواست مستقيم الله است و عادی و طبیعی تر میباشد یکی بدانیم (47) | قُل أَرَأَيتَكُم إِن أَتاكُم عَذابُ اللَّهِ بَغتَةً أَو جَهرَةً هَل يُهلَكُ إِلَّا القَومُ الظّالِمونَ | 6:47 |
و ما پیغمبران خود را نمی فرستیم، مگر برای آنکه بشارت دهنده زندگی خوشی در بهشت باشند و یا دوزخ را اعلام خطر نمایند، پس کسانیکه باین زندگی پس از مرگِ موردِ اعلام پیغمبران ایمان آوردند و در نیکوئی خود و جامعه کوشیدند، بر ایشان نه ترسی خواهد بود و نه اندوهگین میشوند (48) | وَما نُرسِلُ المُرسَلينَ إِلّا مُبَشِّرينَ وَمُنذِرينَ ۖ فَمَن آمَنَ وَأَصلَحَ فَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ | 6:48 |
و آنانکه راهنمائیهای مستدل ما را انکار کردند، آن عذاب به ایشان خواهد رسید (49) | وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ العَذابُ بِما كانوا يَفسُقونَ | 6:49 |
بگو، برای شما نمی گویم که گنجهای الله نزد من است و نمی گویم که از هر پنهانی خبر دارم و نمی گویم که فرشته ای میباشم (فرشته یا ملک یعنی بی اختیار و بی احتیاج که مورد تملک الله باشد و در نظر مردم چیزهائی هستند که از گناه پاک باشند و چون دست الله، نشان دهنده قدرت الله باشند و من پیروی نمی کنم، مگر از چیزی که بمن وحی میشود (پیغمبران راست الله، مانند پیغمبران دروغی یا سایر سوء استفاده چیان مذهبی نیستند که روی غرور و عوام فریبی بگویند، متصل به الله شده اند و به مقام الهی رسیده اند و قدرت دارند که کارهای عجیب بکنند و یا به مردم از غیب خبر دهند، بلکه میگویند، هر زمان الله بخواهد آنها را مامور به کاری میکند و لذا نتيجه تبلیغات پیغمبران الله تعلیم و تربیتی عالیست و نتیجه تبلیغاتِ دروغ پردازانِ عوام فریبِ فوق، جمع کردن عوام الناس به دور خود و پست کردن و دچار کردن مردم و دوشیدن درآمدِ آنان، به نفع مفت خوری خود است بگو آیا کور با بینا یکی میباشد؟ شما چرا فکر خود را بکار نمی اندازید؟ ( آنانکه مردم را به درهای سبزی میخوانند که سوء استفاده چیان مذهبی میخوانند، مردم را به نادانی و کوری و تقلید میکشانند، ولی پیغمبران راست و تابعین پیغامهای الله مردم را به دانش و ترقی و تفکر و بینائی دعوت میکنند، ولی جز قلیلی از مردم سزاوار راه پیغمبران نیستند، زیرا کوران بسیارند و بینا کم میباشد (50) | قُل لا أَقولُ لَكُم عِندي خَزائِنُ اللَّهِ وَلا أَعلَمُ الغَيبَ وَلا أَقولُ لَكُم إِنّي مَلَكٌ ۖ إِن أَتَّبِعُ إِلّا ما يوحىٰ إِلَيَّ ۚ قُل هَل يَستَوِي الأَعمىٰ وَالبَصيرُ ۚ أَفَلا تَتَفَكَّرونَ | 6:50 |
و بوسیله آنچه بتو وحی میشود، کسانی را اعلام خطر کن که از زمانی میترسند که بسوی پروردگار خود جمع آوری میشوند و میدانند، جز او برای ایشان ولی ای نیست و شفیعی هم نمیباشد و فقط اینها هستند که ممکن است پرهیز کار شوند (با بودن چنین آیاتی در قرآن، وای بر آنانکه خود را تابع قرآن میدانند و پایه عقاید خود را بر ولایت غير الله و شفاعت غير الله قرار داده اند و نمیخواهند مستقيما، متن قرآن را شفيع راهنمائی خود و پایه ولایت الله قرار دهند (51) | وَأَنذِر بِهِ الَّذينَ يَخافونَ أَن يُحشَروا إِلىٰ رَبِّهِم ۙ لَيسَ لَهُم مِن دونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفيعٌ لَعَلَّهُم يَتَّقونَ | 6:51 |
و تو کسانی را که صبح و شام برای بدست آوردنِ رضای پروردگار خود، فقط او را میخوانند از خود مَران و بدان که چیزی از حساب ایشان بر تو نیست و چیزی از حساب تو نیز بر آنان نمیباشد و تو اگر ایشان را از خود برانی از ستمکاران خواهی بود (با بودن این آیه در قرآن، وای بر آنانکه معتقد شده اند، اگر کسی تمام دستورات قرآن را انجام دهد تا به ولایت ائمه معتقد نباشد، رستگار نیست (52) | وَلا تَطرُدِ الَّذينَ يَدعونَ رَبَّهُم بِالغَداةِ وَالعَشِيِّ يُريدونَ وَجهَهُ ۖ ما عَلَيكَ مِن حِسابِهِم مِن شَيءٍ وَما مِن حِسابِكَ عَلَيهِم مِن شَيءٍ فَتَطرُدَهُم فَتَكونَ مِنَ الظّالِمينَ | 6:52 |
آری، اینگونه است که ما بعضی از مردم را به بعضی دیگر به آزمایش انداخته ایم، تا ثروتمندان و یا با نفوذان مغرور، درباره مؤمنین حقیقی که دنیا خواه نیستند و فقط حق و راستی را میخواهند بگویند، آیا الله از میان تمامی ما، فقط بر این مؤمنین که ظاهری پست دارند منت نهاده؟ آنان گوئی تصور میکنند که الله شکرگزاران خود را بهتر از هر کس نمیشناسد (53) | وَكَذٰلِكَ فَتَنّا بَعضَهُم بِبَعضٍ لِيَقولوا أَهٰؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيهِم مِن بَينِنا ۗ أَلَيسَ اللَّهُ بِأَعلَمَ بِالشّاكِرينَ | 6:53 |
و هنگامی که ایمان آورندگان به مطالبِ مستدل ما نزد تو آمدند، به ایشان بگو، بر شما سلام و رستگاری باد، پروردگار شما بر خودش واجب کرده است که آن رحمت بزرگ را نسبت به شما انجام دهد و هر کس از شما که روی نادانی عملی بد انجام داد و از پس آن توبه کرد و کار گذشته خود را ترمیم نمود، پروردگار شما نسبت به او آمرزنده و مهربان خواهد بود (54) | وَإِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِآياتِنا فَقُل سَلامٌ عَلَيكُم ۖ كَتَبَ رَبُّكُم عَلىٰ نَفسِهِ الرَّحمَةَ ۖ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُم سوءًا بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِن بَعدِهِ وَأَصلَحَ فَأَنَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ | 6:54 |
و این مطالبِ مستدل را چنین شرح میدهیم، تا راه گناهکاران را واضح جلوه دهیم (امروزه نیز عده قليلی که فقط مطیع آیات قرآن هستند و از میان تمام فرقه های اسلام، فقط آنان مهتدی به هدایت قرآنند و راه گمراهی فرقه های دیگر اسلام را روشن بیان میکنند، مورد تعجب اکثریت قرار گرفته اند، که چگونه میشود راه اسلام حقیقی را تمام فرقه ها در سالیان دراز نشناخته باشند و فقط عده ای معدود شناخته اند (55) | وَكَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ وَلِتَستَبينَ سَبيلُ المُجرِمينَ | 6:55 |
بگو که الله مرا نهی کرده و گفته که اطاعتِ بنده وار از کسانی نکنم که شما آنها را علاوه بر او میخوانید (مسلمان حقیقی نباید از طرفداران روایاتی که خلاف متن قرآن است، اطاعت کند، چه رسد که مقلّد آنان باشد و ضمنا باید بیدار باشد که کسی بدون علم، به تفسیر صحیح آیات قرآنی که پیچ و خمهائی دارد، بطوری عوام پسند، ظاهر قرآن را تفسیر نکند بگو که من از هوسهای شما پیروی نمیکنم، زیرا گمراه خواهم شد و از مهتدیان نخواهم بود (مهتدی یعنی راه یافته به موازین دین اسلام و حقایق قرآن مجید با شرایطی که راه اختلاف تفسیر بسته شود و سنت حقیقی پیغمبر اسلام معلوم گردد. به 14 قاعده ی رفع كليه اختلافات دینی که در آخر این ترجمه و تفسیر است مراجعه شود (56) | قُل إِنّي نُهيتُ أَن أَعبُدَ الَّذينَ تَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ ۚ قُل لا أَتَّبِعُ أَهواءَكُم ۙ قَد ضَلَلتُ إِذًا وَما أَنا مِنَ المُهتَدينَ | 6:56 |
بگو به يقين، من بر استدلال روشنی از پروردگار خود میباشم و شما آنرا انکار کرده اید و آنچه را که شما میگوئید، که من هر چه زودتر نشان بدهم، آن نزد من نیست (از پیغمبر اسلام میخواستند، که زودتر عذاب و هلاکت مورد پیشگوئی قرآن به ایشان بیاید و چنان فرمانی، جز در اختيار الله نمیباشد و اوست که این حقایق را میگوید و او بهتر میداند که چه زمان و چگونه طرفداران حق و باطل را از هم جدا کند (و ما، پس از فتح مکه بدست مومنین حقیقی، دیدیم که چگونه این پیشگوئیها پس از حدود ده سالِ دیگر نسبت به مؤمنین و مخالفين آنها به بهترین وجهی انجام شد (57) | قُل إِنّي عَلىٰ بَيِّنَةٍ مِن رَبّي وَكَذَّبتُم بِهِ ۚ ما عِندي ما تَستَعجِلونَ بِهِ ۚ إِنِ الحُكمُ إِلّا لِلَّهِ ۖ يَقُصُّ الحَقَّ ۖ وَهُوَ خَيرُ الفاصِلينَ | 6:57 |
بگو، اگر آنچه شما آنرا زودتر میخواهید، نزد من بود، تا حال دعوای میان من و شما، خاتمه پیدا کرده بود، ولی الله است که از هر کس، به ستمکاران داناتر است (یعنی چه بسیار اشخاصی هستند که امروز مخالفت میکنند و تصور میرود، سزاوار عذابند، در صورتیکه الله میداند، پس از گذشت زمان، مؤمن خواهند شد و روحشان ستمکار نیست، بلکه موقعیتهائی نمیگذارد که زودتر ایمان آورند (58) | قُل لَو أَنَّ عِندي ما تَستَعجِلونَ بِهِ لَقُضِيَ الأَمرُ بَيني وَبَينَكُم ۗ وَاللَّهُ أَعلَمُ بِالظّالِمينَ | 6:58 |
و کلیدهای آنچه پنهان است، نزد الله میباشد و آن کلیدها را جز او کسی نمیداند و لذا اوست که میداند که در خشکی و دریا، چه ها میباشند و هیچ برگی از درخت نمیافتد، مگر آنکه زمان و علت آن را او میداند و در تاریکترین جای زمین دانه ای نیست و هیچ تر و خشکی وجود ندارد، مگر آنکه تمام اینها در یک کتاب آشکاری ثابت و نوشته شده است (این کتاب، که اکثر مردم آنرا به قرآن تفسیر کرده اند، از پس و پیش آیه پیداست، که قرآن نیست، بلکه کتابِ علم الله يا به عبارت دیگر کتاب نقشه خلقت و علت و معلولها است که در اول سوره طور بنام کتابی معرفی شده که در چیز رقیقی که در تمام جهان پخش است، نوشته شده است و این همان چیزی است که پاره ای از اشخاص ممکن است، روحشان گاهی غیر مستقیم، جزء بسیار کوچکی از آن را بفهمند و به عبارت دیگر حوادثی را قبل یا بعدِ وقوع آن درک نمایند و امکان دارد، که ترقی علوم فیزیکی به جائی برسد که جنس و چگونگی این کتاب شناخته شود و از آن استفاده هائی ببرند، همانطور که از رادیو و تلویزیون و رادار و امثال اینها که نمونه های بسیار ضعیفی از چنین کتابی میباشند، استفاده ها میکنند (59) | وَعِندَهُ مَفاتِحُ الغَيبِ لا يَعلَمُها إِلّا هُوَ ۚ وَيَعلَمُ ما فِي البَرِّ وَالبَحرِ ۚ وَما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلّا يَعلَمُها وَلا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الأَرضِ وَلا رَطبٍ وَلا يابِسٍ إِلّا في كِتابٍ مُبينٍ | 6:59 |
و او کسی است که شما را در شب چون مرده میکند و میداند، در روز چه چیز بدست آوردید، سپس در روز بیدارتان میکند و آن تغییرات برای شما در روز و شب تا وقتی است که مدّت معلومِ عمر شما بگذرد و از آن نیز چون زمانی گذشت (پس از زندگی در عالم برزخ باز گشت شما بسوی اوست (یعنی بازگشتِ روح شما بسوی زمین آخرت است که نزدیکِ مرکز قدرتی از الله یا عرش الله است و سپس او شما را بدانچه در دنیا میکردید، خبر خواهد داد (60) | وَهُوَ الَّذي يَتَوَفّاكُم بِاللَّيلِ وَيَعلَمُ ما جَرَحتُم بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبعَثُكُم فيهِ لِيُقضىٰ أَجَلٌ مُسَمًّى ۖ ثُمَّ إِلَيهِ مَرجِعُكُم ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلونَ | 6:60 |
و آن پُر غلبه ای که بالای بندگانِ خود است، اوست و او پی در پی بر شما حفظ کنندگانی میفرستد، تا زمانیکه یکی از شما را مرگ برسد و او را فرستادگان ما جان میگیرند و آنان چیزی فرو گذار نمیکنند (این حفظ کنندگان، هم قوانین مادی حفظ زندگی انسان است و هم قوانینی که روحی است و ما از منشا و طرز کار آن خبر نداریم، همانطور که مقداری از قوانین ادامه زندگی را هم اخیرا دانشمندان کشف کرده اند و همچنین است وسائل مرگ انسانها که مقدار زیادی مادی هستند و مقداری هم روحی اند، که ما خبر نداریم، ولی آثار وجودی اینها را گاهی در بعضی مرگها می بینیم و آنچه مسلم است، تمام آن عمل کنندگان، روی یک حساب دقیق که در نقشه خلقت است، عمل میکنند، تا زندگی افراد و جماعتها و بشر، نه از حدّ خودش جلو افتد و نه عقب و همه متناسب باشند، با عمر زمین و هدفی که الله از موجودات و انسان در روی زمین خواسته (61) | وَهُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ ۖ وَيُرسِلُ عَلَيكُم حَفَظَةً حَتّىٰ إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ المَوتُ تَوَفَّتهُ رُسُلُنا وَهُم لا يُفَرِّطونَ | 6:61 |
سپس، در آنزمان بسوى الله باز میگردند، که آن یگانه مولایِ سزاوارِ همه میباشد، بدانید که فرمانِ تمام اینها در اختیار اوست و او از هر حسابگری، تُندحسابتر است (62) | ثُمَّ رُدّوا إِلَى اللَّهِ مَولاهُمُ الحَقِّ ۚ أَلا لَهُ الحُكمُ وَهُوَ أَسرَعُ الحاسِبينَ | 6:62 |
بگو، در زمانی که شما در تاریکی های خشکی و دریا گرفتار میشوید و به التماس و در پنهان، او را میخوانید و میگوئید، اگر ما را از این نجات دادی، شکر گزارت میشویم، چه کسی است که شما را از آن نجات میدهد؟ (63) | قُل مَن يُنَجّيكُم مِن ظُلُماتِ البَرِّ وَالبَحرِ تَدعونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفيَةً لَئِن أَنجانا مِن هٰذِهِ لَنَكونَنَّ مِنَ الشّاكِرينَ | 6:63 |
بگو، فقط الله است که هم از آن و هم، از هر اندوهی شما را نجات میدهد، ولی شما اندک زمانی که گذشت، چیزهای دیگر را شریک او معرفی میکنید (مثلا بیمار ما را، هم از طریق دارو و پزشک و موارد عادی، الله نجات میدهد و هم هر زمان که سرگردان هستیم که به کدام پزشک مراجعه کنیم، می بینیم پس از تقاضا از الله بدون آنکه خود بدانیم، از طریق کمکهائی که از غیب میرسد، به پزشک خوبی مراجعه میکنیم و هم حتی گاهی پس از مایوس شدن از پزشک و دارو و تضرع به درگاه الله، معجزه آسا میبینیم که بیمار ما شفا پیدا میکند، با اینکه میدانیم همه کاره الله است، باز روی تلقین سوء استفاده چیان مذهبی و نادانیهای خودمان و سخنانی که پیر زنان و پیر مردانِ موهوم پرست در گوش ما کرده اند، همان زمان که از الله رفع بدبختیهای خود را میخواهیم، از مقدسین مرده خود نیز میخواهیم و پس از رفع بدبختی میگوئیم، بیمار ما بواسطه ی توسل جُستن به فلان پیغمبر و امام و مقدسی که مرده است و نیست، شفا یافت و به اینطریق کفران نعمتهای بی پایان الله را میکنیم (64) | قُلِ اللَّهُ يُنَجّيكُم مِنها وَمِن كُلِّ كَربٍ ثُمَّ أَنتُم تُشرِكونَ | 6:64 |
بگو، اوست که قدرت دارد، بر شما عذابی از بالای شما و یا از زیر پای شما بفرستد، یا شما را به شیعه ها منشعب کند و بجان یکدیگر اندازد، تا از یکدیگر عذاب ببینید (شیعه هم در قرآن و هم در زبان عرب، به معنای پیرو شخص است و تمام دسته هائی را شامل میشود که بجای اطاعت از یک سلسله قوانین صحيح، سنگ اشخاصِ مختلفی را به سینه بزنند و هر دسته خود را پیرو شخصی بدانند و کورانه از او یا، بنام او، اقداماتی مذهبی یا اجتماعی انجام دهند و مسلمان حقیقی کسی است که تسليم قوانين الله باشد، نه ساخته ها و نظرهای اشخاص، و در قرآن فقط شیعه پیغمبران به خوبی یاد شده اند، آنهم از لحاظ اینکه پیغمبران، جز پیغام الله چیزی از خودشان بر مردم تحمیل نکرده اند و لذا ما میگوئیم، شیعه حقیقی علی بن ابیطالب، کسی است که شیعه پیغمبر اسلام باشد، یعنی جز قرآن و سنت معلومه پیغمبر اسلام دنبال روایات مختلف و ضد و نقیض و مخالف قرآن نرود ببین چگونه، برای اینکه مردم، شعور خود را بکار اندازند، اینگونه مطالب مستدل را جور واجور میگوئیم (65) | قُل هُوَ القادِرُ عَلىٰ أَن يَبعَثَ عَلَيكُم عَذابًا مِن فَوقِكُم أَو مِن تَحتِ أَرجُلِكُم أَو يَلبِسَكُم شِيَعًا وَيُذيقَ بَعضَكُم بَأسَ بَعضٍ ۗ انظُر كَيفَ نُصَرِّفُ الآياتِ لَعَلَّهُم يَفقَهونَ | 6:65 |
و قوم تو، زنده شدن دوباره آخرت را انکار کردند، با اینکه آن بر اساس هدف سزاوار خلقت است، به ایشان بگو که من بر شما نگهبان نیستم (یعنی از من گفتن و از شما نپذیرفتن (66) | وَكَذَّبَ بِهِ قَومُكَ وَهُوَ الحَقُّ ۚ قُل لَستُ عَلَيكُم بِوَكيلٍ | 6:66 |
و برای هر خبری که قبلا گفته میشود، یک زمان وقوعی میباشد و شما بزودی خواهید دانست (67) | لِكُلِّ نَبَإٍ مُستَقَرٌّ ۚ وَسَوفَ تَعلَمونَ | 6:67 |
و هنگامی که تو، کسانی را دیدی که در نشانه ها و مطالب مستدل ما به طرزی بد، داخل میشوند، از ایشان دوری کن تا بروند، در غیر مطالب قرآن وقت خود را تلف کنند و اگر شیطان این دستور را از تو، به فراموشی برد، وقتی به یادت آمد، دیگر با این قوم ستمکار منشین (شیطان در اینجا به معنای حس سخن گوئی و تمایل به محکوم کردنِ مخالف است، که از یادِ حق گویان میبرد، که با اشخاص مجادل قطع گفتگو کنند و حق گویان باید این نصیحت الله را همیشه بیاد داشته باشند، تا با غرض رانان بی سروته گو و مجادل کمتر بحث نمایند و وقت خود را تلف نکنند، تا این جدل کنندگان، شهوت مجادله خود را در نزد دیگران فرو نشانند (68) | وَإِذا رَأَيتَ الَّذينَ يَخوضونَ في آياتِنا فَأَعرِض عَنهُم حَتّىٰ يَخوضوا في حَديثٍ غَيرِهِ ۚ وَإِمّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيطانُ فَلا تَقعُد بَعدَ الذِّكرىٰ مَعَ القَومِ الظّالِمينَ | 6:68 |
و چیزی از حساب این ستمکاران بر کسانی نیست، که پرهیز کاری پیشه گرفتند، بلکه فقط لازم است به آنان تذکری بدهند، شاید لياقت پرهیزکاری داشته باشند (69) | وَما عَلَى الَّذينَ يَتَّقونَ مِن حِسابِهِم مِن شَيءٍ وَلٰكِن ذِكرىٰ لَعَلَّهُم يَتَّقونَ | 6:69 |
و آنهائی را که دین خود را به بازی و بیهوده کاری گرفته اند و زندگی این دنیای پست، ایشان را فریب داده، رها کن و فقط به ایشان گوشزد کن، زمانی خواهد رسید، که هر کس دچار نتیجه کار خود میشود و در آنزمان جز الله برای او، نه ولی ای خواهد بود و نه شفیعی و اگر او بخواهد، بجای آنچه از عذاب سزاوارش شده، چیز پُر قیمتی رشوه بدهد، از او چیزی گرفته نمیشود و اینان باید نتیجه اعمال خود را ببینند و برای ایشان نوشیدنی ای از آبی بس سوزان و عذابی بس دردناک خواهد بود، بواسطه كفران هائی که کرده بودند (با بودن این آیات در قرآن، وای بر آنانکه به گناهکاری مشغولند و خود را به ولایت و یا شفاعت مقدسین دلخوش کرده اند (70) | وَذَرِ الَّذينَ اتَّخَذوا دينَهُم لَعِبًا وَلَهوًا وَغَرَّتهُمُ الحَياةُ الدُّنيا ۚ وَذَكِّر بِهِ أَن تُبسَلَ نَفسٌ بِما كَسَبَت لَيسَ لَها مِن دونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلا شَفيعٌ وَإِن تَعدِل كُلَّ عَدلٍ لا يُؤخَذ مِنها ۗ أُولٰئِكَ الَّذينَ أُبسِلوا بِما كَسَبوا ۖ لَهُم شَرابٌ مِن حَميمٍ وَعَذابٌ أَليمٌ بِما كانوا يَكفُرونَ | 6:70 |
بگو، آیا جز الله چیزهائی را بخوانیم که نه نفعی بما میرسانند و نه ضرری؟ و آیا بعد از اینکه الله ما را به پیغام خودش راهنمایی کرد، به عقب برگردیم و عقاید سابق خود را بگیریم؟ و آیا بمانند کسی شویم که در زمین شیطنت کاران او را فریب داده اند و سرگردانش نموده اند، چنین کسی یارانی دارد که او را به هدایت اجتهادی و نظری خودشان میخوانند (از این آیه پیداست که مردم مکه نیز به مانند اکثر مردمِ عوامِ امروز، روی تقلید بجای اینکه فقط الله را برای رفع بدبختی های خود بخوانند، از غير الله رفع بد بختیهای خود را میخواستند و مسلمان شدگان، فقط الله را همه کاره خود میدانستند و حاضر نبودند، مقلدِ بزرگان آنان که فریبکارانی سوء استفاده چی بودند بشوند بگو، حقیقت این است که راهنمائی و هدایت صحيح، فقط راهنمائی الله است و بمن و پیروانم امر شده که فقط تسلیم پروردگار جهانیان باشیم (پس مسلمانِ حقیقی کسی است که مهتدی به هدایت پیغام الله که قرآن است باشد، نه فتواها و آرای گوناگونی که بنام قرآن از اشخاص مختلفی نقل میشود، که خلاف متن قرآن است (71) | قُل أَنَدعو مِن دونِ اللَّهِ ما لا يَنفَعُنا وَلا يَضُرُّنا وَنُرَدُّ عَلىٰ أَعقابِنا بَعدَ إِذ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي استَهوَتهُ الشَّياطينُ فِي الأَرضِ حَيرانَ لَهُ أَصحابٌ يَدعونَهُ إِلَى الهُدَى ائتِنا ۗ قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدىٰ ۖ وَأُمِرنا لِنُسلِمَ لِرَبِّ العالَمينَ | 6:71 |
و فرمانِ دیگر الله به ما این است، که آن نماز مقرر شده در اسلام را، ادامه دهیم و فقط از او بترسیم (نماز مقرر شده، در زمان پیغمبر اسلام این بود، که در هر یک از رکعات نماز، مطالبِ الحمد را میخواندند و در رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه نمی خواندند و دو دست را در وسطِ نماز بالا نمی گرفتند، که قنوت معمولی را بخوانند و در هنگام نماز، دستها را به بدن می چسباندند، تا مؤدب باشند، نه آنکه با آن، بدن خود را بخارانند و هرگز پیغمبر اسلام را همه جا حاضر نمی دانستند، که بگویند السلام علیک ایها النبي، بلکه بصورت غایب سلام و رستگاری را از الله بر پیغمبر خود تقاضا میکردند و میگفتند السلام على النبی و رسمی که فعلا هست، شرک به الله است، زیرا معنایش این است، که تو ای پیغمبر، مانندِ الله همه جا حاضر و ناظری و سلام و رستگاری بر تو باد، با اینکه در قرآن بارها تذکر داده شده، که پیغمبران و تمام پرهیزکاران حقیقی پس از مرگ روحشان به بهشت برده میشود و در آنجا نزد الله زنده هستند و روزی میخورند و در آنجا چون بسیار دور از زمین است، حتی صدای مردم دنیا را نمی شنوند، غیر از آنچه ذکر شد، نماز مقرره در زمان پیغمبر اسلام یکی این بود، که آنرا هر شبانه روز در پنج وقتِ مجزا از هم میخواندند و حتما مجبور بودند، که معنای تک تک مطالب نماز را بدانند و در هنگام نماز توجه داشته باشند که در پیشگاه الله و در نماز خود چه میگویند و مانند امروزه نبود، که فکر خود را متوجه ی ادا کردنِ لهجه عرب نمایند و از معنای آن بر کنار باشند و بدانید که الله کسی است که شما بسوی او جمع آوری میشوید (یعنی تمام بشرها پس از مرگ بسوی زمین آخرت جمع آوری میشوند که مرکز قدرتی از الله و عرش اوست (منتها پیغمبران و نیکوکاران درجه یک، به سرعت بسوی آنجا برده میشوند، ولی دیگران بسیار آهسته باید دوران عالم برزخ را بگذرانند، تا پس از متلاشی شدن کره زمین بسوی زمین آخرت برده شوند (72) | وَأَن أَقيمُوا الصَّلاةَ وَاتَّقوهُ ۚ وَهُوَ الَّذي إِلَيهِ تُحشَرونَ | 6:72 |
و او کسی است که آسمانها و زمین را روی یک هدفِ سزاواری آفرید و زمانی که درباره آسمانها و زمین بگوید، بشوید، آنطور که او میخواهد، میشوند، زیرا سخن او روی سزاواری است و سلطنتِ جهان نیز در اختیار اوست و زمان متلاشی شدن آسمانها و زمین، زمانی است که در آن بلند گوی جهانیِ گوش خراش دمیده میشود (صدائی که علامت انفجار سختِ کره ی زمین ماست و شرح مفصل این مختصر در آیات آخر سوره زمر میباشد چنین کسی به هر پنهان و آشکاری داناست و او آن پر حکمت بس آگاه میباشد (73) | وَهُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالحَقِّ ۖ وَيَومَ يَقولُ كُن فَيَكونُ ۚ قَولُهُ الحَقُّ ۚ وَلَهُ المُلكُ يَومَ يُنفَخُ فِي الصّورِ ۚ عالِمُ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ ۚ وَهُوَ الحَكيمُ الخَبيرُ | 6:73 |
و ای محمد، هنگامی را برای این مشرکین یاد آور، که ابراهیم برای پدر خود آزر گفت، چرا بت هائی را برای خود صاحب اختیارانی میگیری؟ (خدایان که به معنای صاحب اختیاران میباشند، ترجمه آلِهه است و بت به مجسمه و یا هیکل و یا ساختمانی میگویند، که بت پرستان، بنام مقدسینِ مختلف آسمانی یا زمینی و یا انسانی و یا حیوانی خود میساختند و از آن به مانندِ یک انسانِ قدرتمندِ زنده حاجت میخواستند و میگفتند، ارواح آن مقدسین ما را میبینند و حاجت ما را برآورده میکنند و متاسفانه می بینیم، که مسلمان نماها نیز کمتر از آنان نمی باشند بدان که من، تو و قوم تو را، در گمراهی آشکاری می بینم (74) | وَإِذ قالَ إِبراهيمُ لِأَبيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصنامًا آلِهَةً ۖ إِنّي أَراكَ وَقَومَكَ في ضَلالٍ مُبينٍ | 6:74 |
و همین سخنِ ابراهيم، وسیله ای شد، که ما تشکیلاتی را که در آسمانها و زمین است، به او بنمایانیم و او از یقین کنندگانِ حقیقی شود (در موقعی که ابراهیم، چنین سخنی به پدرش گفت، پیغمبر نشده بود، بلکه روی فکرِ باز و کنجکاویِ توام با پرهیزکاریِ خود، چنان گفت و چنانکه بعداً خواهید دید، دنبال کار او، او را به مقام پیغمبری رساند (75) | وَكَذٰلِكَ نُري إِبراهيمَ مَلَكوتَ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَلِيَكونَ مِنَ الموقِنينَ | 6:75 |
پس چون شب، ابراهیم را فرا گرفت، ستاره درخشانی را دید و گفت پرورنده من این است، ولی چون آن ستاره غروب کرد، گفت، من غروب کنندگان را دوست ندارم (بنظر می آید، پدر ابراهیم بعد از اینکه دید، پسرش بر خلاف بت پرستی او و مردم سخن میگوید، در صدد بر آمد، با دلیلی که نزد خود داشت، ابراهیم را به بتها معتقد سازد، به ابراهیم گفت: این مجسمه هایی را که میبینی ما احترام میگذاریم و از آنها حاجت میخواهیم، به خودی خود چیزی نیستند، بلکه مجسمه و مظهرهائی از این ستاره درخشنده یا ماه و یا خورشید و امثال اینها هستند، که بنابر روایاتی که بزرگان ما گفته اند، در زندگی مردم دخالت دارند، بطوریکه مُنجمین میتوانند از حرکات و روابط آنها، غضب و رحمت آنها را درک کنند و درباره مردم پیشگوئی ها نمایند و همچنین می بینی که بسیاری از مردم با توسل به اینها و نذر و نیازها و ایمانِ به آنها، معجزاتی از آنها می بینند و اینها میرساند که این ستاره درخشان و خورشید و ماه هر یک، قدرتمند و مربی ای برای مردمند و هر یک شفیع و واسطه ی فیض الله به مردم میباشند و آنها مقرّبِ درگاه الله هستند، ابراهيم پس از شنیدنِ این فلسفه ی به ظاهر درست، که کاملا شبیه به فلسفه ای است که بیشتر عوام های مسلمان نما، درباره اشياء و اجسادِ مربوط به مقدسین خود میگویند، به پدر خود گفت: اگر تو حقاً راست میگوئی که ستاره و خورشید و ماه از خود اراده و قدرت، برای غضب کردن یا رحمت رساندن به ما دارند، باید آنها درک و حس و شنیدنِ خود را نسبت به من و تو که درباره آنها صحبت میکنیم، به ما نشان بدهند و برای اینکار، الان که میبینی ستاره شب در مغرب است، ما مقابل او می ایستیم و از او تقاضا میکنیم، بر خلافِ هر شب که مثلاً پس از نیم ساعت غروب میکند، مقداری بایستد و ما را ببیند، تا بفهمیم از خود، اراده ای دارد، چون هر دو دیدند، که آن ستاره مثل همه شب در دقيقه معلوم غروب کرد و آثار اختیار نشان نداد، ابراهیم گفت، من آنرا دوست ندارم (76) | فَلَمّا جَنَّ عَلَيهِ اللَّيلُ رَأىٰ كَوكَبًا ۖ قالَ هٰذا رَبّي ۖ فَلَمّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الآفِلينَ | 6:76 |
پس چون ابراهیم ماه را دید که طلوع کننده است (معلوم میشود که شبهای اول ماه بود که زود ماه غروب میکند و ممکن است پس از غروبِ ستاره، بفكر آزمایش ماه افتاده باشد، یا فردای آن شب گفت پرورنده ی من، این است، ولی چون دید، ماه نیز غروب کرد، گفت، اگر پروردگار حقیقی من، مرا راهنمائی ننماید، من نیز از این قوم گمراه میشوم (معلوم میشود، بعد از اینکه ابراهیم به پدرش ثابت کرد، که ماه نیز اختیاری از خود نشان نداد، که کمی در آسمان از خود توقف نشان بدهد، پدر او به ابراهیم گفت، خدای بزرگ که خالق عالم باشد نیز، هیچ آثارِ اختیار و قدرتِ مخصوص به کسی نشان نداده است، پس او هم مانند ستاره و ماه مربی کسی نیست، بخصوص که ما، الله را اصلاً نمی بینیم، روی این سخن پدر، ابراهیم از الله میخواهد، که به ابراهيم اختیار و قدرتی نشان بدهد، که او بتواند برترى الله را بر خورشید و ماه ثابت نماید و همین تقاضای ابراهیم باعث شد، که از جانب الله به ابراهیم وحی رسید و حس کرد که او مامور رساندن پیغام الله میباشد (77) | فَلَمّا رَأَى القَمَرَ بازِغًا قالَ هٰذا رَبّي ۖ فَلَمّا أَفَلَ قالَ لَئِن لَم يَهدِني رَبّي لَأَكونَنَّ مِنَ القَومِ الضّالّينَ | 6:77 |
پس وقتی خورشید را دید، که طلوع میکند، گفت: مربی من این است، زیرا این از همه بزرگتر است، ولی چون خورشید نیز غروب کرد، گفت: ای قوم من بدانید که من از آنچه شما شریکِ الله می شمارید، بیزارم (از طرز جملات پیداست، که ابراهیم پس از آنکه ظاهراً در مقابل سخنان پدرش محکوم شد و از الله خواست که او را هدایت کند، به او وحی رسید که پیغمبر الله است و او تصمیم گرفت، فردا صبح اعلام کند، که میخواهد از صبح تا غروب مربی بودنِ خورشید را که از هر بتی بزرگتر است، آزمایش کند و ظاهراً پدر ابراهیم نیز، به اجتماع مردم کمک کرد، زیرا تصور میکرد، ابراهیم به نفع خدائی خورشید، سخنانی خواهد گفت، غافل از اینکه ابراهیم پیغمبر شده و میخواهد پیغمبری خود را به تمام مردم ابلاغ کند، به بهانه آزمایش خورشید و ما اینها را، از آن رو میگوئیم که می بینیم آیات پیش، دنباله سخن ابراهیم در مقدار کمی از شب با پدرش میباشد، ولی در آزمایش خورشید ابراهیم در تمام روز با قوم خودش سخن میگوید نه تنها با پدرش (78) | فَلَمّا رَأَى الشَّمسَ بازِغَةً قالَ هٰذا رَبّي هٰذا أَكبَرُ ۖ فَلَمّا أَفَلَت قالَ يا قَومِ إِنّي بَريءٌ مِمّا تُشرِكونَ | 6:78 |
و به يقين، من توجه خودم را بطور حَنیف (حنیف یعنی بدون واسطه و شفيع به کسی کرده ام، که آسمانها و زمین را آفریده و من از مشرک ها نمی باشم (این جملات میرسانند، که مشرک ها کسانی هستند که یک خالق جهان را قبول دارند، ولی چیزهائی را واسطه و شفيع و وزیر او میدانند و آنها را هم مانند خالق عالم، خدا یعنی صاحب اختیار و باب الحوائج میدانند (79) | إِنّي وَجَّهتُ وَجهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَالأَرضَ حَنيفًا ۖ وَما أَنا مِنَ المُشرِكينَ | 6:79 |
و قوم ابراهیم ،سخت با او به ستیزه و چون و چرا پرداختند، او به ایشان گفت: آیا درباره الله، که با من مربوط شده و راهنمائیم کرده، با من محاجّه می نمائید؟ بدانید که من از آنچه شما، آنها را شریک الله تصور میکنید، نمی ترسم و فقط از چیزی میترسم، که مربی من بخواهد و او است، آنکس که مرا به پیغمبری پرورده و به هر چیزی داناست (یعنی اگر کوچکترین فکری بر عليه من بکنید، مرا مطلع میکند و مانع اقدامات خطرناک شما نسبت به من میشود آیا حاضرید با دقت در این مطالب فکر کنید؟ (80) | وَحاجَّهُ قَومُهُ ۚ قالَ أَتُحاجّونّي فِي اللَّهِ وَقَد هَدانِ ۚ وَلا أَخافُ ما تُشرِكونَ بِهِ إِلّا أَن يَشاءَ رَبّي شَيئًا ۗ وَسِعَ رَبّي كُلَّ شَيءٍ عِلمًا ۗ أَفَلا تَتَذَكَّرونَ | 6:80 |
و چگونه شما میخواهید که من از شریکهای خیالی شما بترسم و شما از آن نمی ترسید که برای الله شریکانی تصور میکنید که درباره آنها، الله بر شما دلیلی فرو نفرستاده؟ (امروز نیز آنانکه مقدسین خود را مانند الله صاحب اختیار خود میدانند و آنها را شفیع و ولی از جانب الله معرفی میکنند، طرفدارانِ توحید حقیقی را تهدید به غضب آنها میکنند و از الله که همه کاره همه است، نمی ترسند، با اینکه خود اقرار دارند، که از متن قرآن و تورات و انجیل که از الله فرو فرستاده شده، دلیلی بر صاحب اختیاری شفیعان خیالی خود ندارند و اگر شما دانا بوده اید، بگوئید که از این دو فرقه موحد و مشرک، کدامشان سزاوار است که ترسی نداشته باشند؟ (81) | وَكَيفَ أَخافُ ما أَشرَكتُم وَلا تَخافونَ أَنَّكُم أَشرَكتُم بِاللَّهِ ما لَم يُنَزِّل بِهِ عَلَيكُم سُلطانًا ۚ فَأَيُّ الفَريقَينِ أَحَقُّ بِالأَمنِ ۖ إِن كُنتُم تَعلَمونَ | 6:81 |
حقیقت این است که آن بی ترسی و اطمینانِ دل، فقط برای کسی است که به چنین توحیدی ایمان آورد و ایمان خودش را به ستمکاری مشتبه نکند، فقط اینان هستند که مهتدی میباشند (مهتدی یعنی راه یافته به راه راست و راه مورد رضای الله (82) | الَّذينَ آمَنوا وَلَم يَلبِسوا إيمانَهُم بِظُلمٍ أُولٰئِكَ لَهُمُ الأَمنُ وَهُم مُهتَدونَ | 6:82 |
و آنچه ذکر شد، دلیلی بود از ما که آن را به ابراهیم دادیم، تا بر علیه قومش بگوید، آری درجه های هر کس را بخواهیم، اینگونه بالا میبریم و تو ای محمد بدان که پرورنده تو پر حکمتی است بس دانا (83) | وَتِلكَ حُجَّتُنا آتَيناها إِبراهيمَ عَلىٰ قَومِهِ ۚ نَرفَعُ دَرَجاتٍ مَن نَشاءُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكيمٌ عَليمٌ | 6:83 |
و ما برای ابراهیم، اسحق و یعقوب را بخشیدیم و هر سه را ما هدایت کردیم (چون ابراهیم دوست داشت که از خانم نازایش دارای نسلی عالی باشد، اسم اسمعیل که پسر او، ولی از کنیزش بود، اینجا نیامده، با اینکه از لحاظ نیکوکاری دست کمی از اسحق و یعقوب نداشت و باید دانست که اسحق و اسماعیل هر دو پسر ابراهيم بودند و یعقوب پسرِ اسحاق بود و ابراهيم، يعقوب و نیکوکاریش را هم دید و قبل از ابراهیم نوح را هدایت کردیم و از نژاد او داوود و سليمان و ایوب و يوسف و موسی و هارون بودند و پاداش نیکوکاران حقیقی را اینگونه میدهیم (یعنی یکنوع پاداش دادن ما اینست که نفرات بسیار برجسته ای را در نسل بعضی از نیکوکاران در دوران تاریخ بوجود آوریم، تا از آنها نامی تاریخی بماند (84) | وَوَهَبنا لَهُ إِسحاقَ وَيَعقوبَ ۚ كُلًّا هَدَينا ۚ وَنوحًا هَدَينا مِن قَبلُ ۖ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ داوودَ وَسُلَيمانَ وَأَيّوبَ وَيوسُفَ وَموسىٰ وَهارونَ ۚ وَكَذٰلِكَ نَجزِي المُحسِنينَ | 6:84 |
همچنین از ابراهیم، زکریا و یحیی و عیسی و الياس بودند که همه از نیکوکاران بودند (85) | وَزَكَرِيّا وَيَحيىٰ وَعيسىٰ وَإِلياسَ ۖ كُلٌّ مِنَ الصّالِحينَ | 6:85 |
و اسمعيل و اليسع و يونس و لوط نیز از نژاد ابراهيم بودند (لوط پسر عموی ابراهیم بود، که در زمان ابراهیم، پیغمبری بود که مردم را به دین ابراهیم دعوت میکرد و تمام اینها را ما بر سایر مردم زمان خودشان برتری دادیم (86) | وَإِسماعيلَ وَاليَسَعَ وَيونُسَ وَلوطًا ۚ وَكُلًّا فَضَّلنا عَلَى العالَمينَ | 6:86 |
و بعضی از پدران و نژادها و برادرانِ نفراتِ مذکور را هم برگزیدیم و بسوی راهی مستقیم هدایت نمودیم (بعضی را مستقیماً از طریق وحی و نبوت هدایت نمود و برخی را غیر مستقیم از طریق نبوت پیغمبران (87) | وَمِن آبائِهِم وَذُرِّيّاتِهِم وَإِخوانِهِم ۖ وَاجتَبَيناهُم وَهَدَيناهُم إِلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ | 6:87 |
هدایت الله آن بود، که در داستان ابراهیم ذکر شد و به اینگونه هدایت است، که الله هر کس از بندگان خود را بخواهد، هدایت میکند (این هدایت عبارت است از، همه کاره دانستنِ الله و فقط از پیغام او اطاعت بنده وار کردن و کسی دیگر را ولی و شفیع نگرفتن و از کسی دیگر در دین و مذهب تقلید نکردن و اگر این هدایت شدگان، کسی دیگر را در صاحب اختیاری، شریک الله قرار میدادند، تمام اعمال خوب ایشان نیز پوچ میشد (از این عبارت پیداست که دین حقیقی بر اساس فقط نیکو کاری نیست، بلکه بر اساس عقیده و فکر صحیح توحیدی است، همراه با نیکوکاری هائی که در مکتب توحید حقیقی، نیک شمرده شده و متاسفانه امروزه اکثر دسته های مذهبی دنیا، فقط توجه به نیکوکاری دارند، نیکو کاری ای که توام با عقاید و افکار شرک آمیز است (88) | ذٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهدي بِهِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۚ وَلَو أَشرَكوا لَحَبِطَ عَنهُم ما كانوا يَعمَلونَ | 6:88 |
اینان کسانی بودند که ما به ایشان آن کتاب (کتاب یعنی مطالب صد در صد مستدل و ثابت و لازم و بر این معناست که کتابهای آسمانی هیچکدام به جز ده فرمان موسی بصورت نوشته نبود و آن فرمان (مقصود دستورات امر و نهی اجتماعى الله است، که باید پایه حکومت و قضاوتها بر اساس آنها باشد و آن نبوت را دادیم (مقصود از آن نبوت، خبرهای غیبی است که به آنان وحی میشود، که مهمترین آنها روشن کردن آن خبر بزرگ، یعنی اوضاع پس از مرگ و آخرت است، که پایه کتابهای آسمانی و قضاوتهای اجتماعی پیغمبران بر اساس وجود آن بنا شده پس اگر این مردم مکه، اینها را که در قرآن است کفران میکنند و نمی پذیرند، بدانند که ما قومی را بر اینها نگهبان کرده ایم، که با اینها کفران نمی کنند (این قوم مؤمنینی هستند، که در زمان نزول این آیات مؤمن شده بودند، یعنی مهاجرینی که در اثر فشار مردم مکه حاضر شدند، دست از منافع شخصی خود بکشند و برای پیشرفت دین اسلام به خارج از مکه هجرت نمایند و سران این مهاجرین ده نفر بودند که بنام عشره مُبَشِره معروفند و آنان بودند که باعثِ توسعه اسلام در تمام عربستان و حتی جهان شدند و تمام این ده نفر باید مورد احترام تمام مسلمانان دنیا باشند، زیرا در آیه 10 از سوره حشر خالق عالم فرموده که مسلمان حقیقی کسی است، که ذره ای از ایشان، در دل خود کینه نداشته باشد و بلکه همیشه باید رحمت الله را برای ایشان تقاضا نماید (89) | أُولٰئِكَ الَّذينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ وَالحُكمَ وَالنُّبُوَّةَ ۚ فَإِن يَكفُر بِها هٰؤُلاءِ فَقَد وَكَّلنا بِها قَومًا لَيسوا بِها بِكافِرينَ | 6:89 |
نفراتی که به اسم، از ایشان یاد کردیم، کسانی بودند، که الله آنها را هدایت کرد، پس تو ای محمد، دنباله گیرِ هدایتِ ایشان باش و بگو، بر این هدایت مزدی از شما نمی خواهم و این هدایت که قرآن شرح دهنده آن میباشد، جز تعلیمی برای تمام مردم نیست (90) | أُولٰئِكَ الَّذينَ هَدَى اللَّهُ ۖ فَبِهُداهُمُ اقتَدِه ۗ قُل لا أَسأَلُكُم عَلَيهِ أَجرًا ۖ إِن هُوَ إِلّا ذِكرىٰ لِلعالَمينَ | 6:90 |
و آنانکه گفتند، الله چیزی بر بشری فرو نفرستاده، الله را چنانکه شایسته اش میباشد، نشناخته اند، به ایشان بگو چه کسی کتابِ آورده شده بوسیله موسی را فرو فرستاد (از این جمله پیداست که طرفداران تورات موسی به پیغمبر اسلام چنین گفته بودند و پاسخ شنیدند کتابی که نور و هدایتی عالی برای مردم بود و شما آنرا در کاغذهائی به غیر صورتی که بود قرار داده اید، بطوریکه مقداری را آشکار نشان میدهید و بسیاری را پنهان میدارید و چیزهائی از آنرا بوسیله بعضی کنجکاوان دانسته اید، که نه شما و نه پدران شما آنها را نمیدانستند (امروزه نیز مهتدیان به قرآن و تورات چیزهائی بس عالی از قرآن و تورات بسادگی میفهمند که مردم دیگر و پیشوایان مذهبی نادانِ ایشان از صدها سال پیش نمی دانستند، زیرا موهوم پرستی به ایشان اجازه نمیداد که حقایق را درست بفهمند بگو، حقایقِ کشف شده از تورات ثابت میکند که آنرا الله فرو فرستاده و فکر بشر در آن دخالت نداشته و پس از این استدلال، ایشان را بگذار، در تفکرات باطل خود بازی نمایند (91) | وَما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدرِهِ إِذ قالوا ما أَنزَلَ اللَّهُ عَلىٰ بَشَرٍ مِن شَيءٍ ۗ قُل مَن أَنزَلَ الكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ موسىٰ نورًا وَهُدًى لِلنّاسِ ۖ تَجعَلونَهُ قَراطيسَ تُبدونَها وَتُخفونَ كَثيرًا ۖ وَعُلِّمتُم ما لَم تَعلَموا أَنتُم وَلا آباؤُكُم ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرهُم في خَوضِهِم يَلعَبونَ | 6:91 |
و این قرآن نیز کتابی است که آنرا ما فرو فرستادیم، که پر برکت است (پُر است از منافع معنوی و مادی برای افراد اجتماع و آن اثباتِ راستی مطالبِ درون خود را میکند (یعنی بعضی از آیات قرآنی، تفسیر کننده و روشنگر آیات مجمل و مبهم آنست و برای این نازل شده که تو ای محمد بوسيله آن، هم مردم شهر مرکزیِ مکه را، از آینده شان بترسانی و هم مردم اطراف آنرا اعلام خطر نمائی (مکه علاوه بر آنکه مرکز شهرهای عربستان از لحاظ زیارتگاه بتها بود، چون در خط استوا واقع است، مرکز تمام دنیا نیز هست و اطراف آن تمام ممالک روی زمین را شامل است و کسانی به قرآن ایمان می آورند که به آخرت ایمان می آورند و چنین کسانی مواظب تمام شرایط و قرارداد های نماز خود میباشند (یعنی در درجه اول مواظب معنای نماز هستند و در درجه دوم مواظب چگونگی و اوقات نماز پنجگانه خود ، نه به مانند مسلمانان امروز که معنای نماز را نمیدانند و تصور میکنند توجه داشتن به قرائت و مخرج عین و ضاد شرطِ صحتِ نماز آنهاست و نمیدانند پیغمبر اسلام، بلال حبشی را اذان گوی خود قرار داد که زبانش میگرفت و شین را سین میگفت و این میرساند که اگر کسی در نماز خود به لهجه عرب توجه نکند و معنای نماز را بداند، نمازش صحیح است، ولی کسی که معنای نماز خود را نداند، هر چه نماز خود را قشنگ بخواند، نماز او، فایده نماز را ندارد و فقط بهتر از نماز نخواندن میباشد (92) | وَهٰذا كِتابٌ أَنزَلناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذي بَينَ يَدَيهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ القُرىٰ وَمَن حَولَها ۚ وَالَّذينَ يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ يُؤمِنونَ بِهِ ۖ وَهُم عَلىٰ صَلاتِهِم يُحافِظونَ | 6:92 |
و چه کسی ستمکارتر از کسی میباشد که دروغی را به الله بسته، یا گفته است که بمن وحی رسیده و حال آنکه به او چیزی وحی نشده و یا میگوید، به مانند آنچه الله بر پیغمبران فرو فرستاده، بر من نیز فرو فرستاده خواهد شد (این ستمكارترانِ اجتماع در درجه اول، پیغمبران دروغی هستند و در درجه دوم بعضی از اقطاب صوفیه که مدعی وحی و اتصال به خالق عالم میباشند و نتیجه کارشان جز رواجِ موهومات نیست و در درجه سوم، روایت سازانِ مذهبی می باشند که بوسیله روایاتی بر الله و پیغمبر و امام دروغ می بندند و در درجه چهارم، ترویج کنندگانِ این دروغها میباشند که از هر ستمکارِ دیگری ستمکارترند، زیرا ضرر به افکار مردم میزنند که نتیجه آن باز کردن دست ستمکاران مادی بر مردم است و تو ای محمد، اگر زمانی را که این ستمکاران گرفتارِ سختی های مرگ شوند ببینی، خواهی دید که آن مامورین مرگ (فرشته های مرگ که ارواح مخصوصی هستند دستهای خود را دراز کرده اند و گویند خود را از بدن خارج کنید (این مطالب درباره جنگ بدر و سایر مواقعی است که لازم خواهد شد مخالفین حقیقی اسلام معجزه آسا کشته شوند و یا با بدبختی بمیرند و امروز بواسطه آنچه به ناحق بر الله میگفتید، آن عذاب همراه با پستی را پاداش خواهید دید و این بواسطه اینست که از نشانه های دینی الله، روی تکبر، سرپیچی میکردید (93) | وَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَو قالَ أوحِيَ إِلَيَّ وَلَم يوحَ إِلَيهِ شَيءٌ وَمَن قالَ سَأُنزِلُ مِثلَ ما أَنزَلَ اللَّهُ ۗ وَلَو تَرىٰ إِذِ الظّالِمونَ في غَمَراتِ المَوتِ وَالمَلائِكَةُ باسِطو أَيديهِم أَخرِجوا أَنفُسَكُمُ ۖ اليَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما كُنتُم تَقولونَ عَلَى اللَّهِ غَيرَ الحَقِّ وَكُنتُم عَن آياتِهِ تَستَكبِرونَ | 6:93 |
و امروز شما تک و تنها نزد ما آمده اید (سخن الله بوسیله مامورین مرگ آنهاست به آنها همانطور که اول بار شما را تنها آفریدیم و دیدید که چگونه شما، آنچه را ما برای زندگی در اختیار شما گذاشته بودیم، در پشت سر خود جا گذاشتید و حالا آن شفيعانی را که شما تصور میکردید، همیشه به مانند شریکی برای ما با شما هستند و کمک خواهند کرد، نمی بینیم که با شما باشند و می بینید که آنان هیچ رابطه ای با شما ندارند و آنچه را از روی خیال معتقد بودند، از شما گم میباشند (آنانکه روی خیال خود تصور میکنند، بعد از مرگ، بزرگان دین شفيع آنان میشوند و در شب اول قبر به دادشان میرسند، در این آیات توجه نمایند (94) | وَلَقَد جِئتُمونا فُرادىٰ كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكتُم ما خَوَّلناكُم وَراءَ ظُهورِكُم ۖ وَما نَرىٰ مَعَكُم شُفَعاءَكُمُ الَّذينَ زَعَمتُم أَنَّهُم فيكُم شُرَكاءُ ۚ لَقَد تَقَطَّعَ بَينَكُم وَضَلَّ عَنكُم ما كُنتُم تَزعُمونَ | 6:94 |
الله است که دانه ها و هسته ی سختِ خرما را می شکافد و از مرده، زنده بیرون آورد و خارج کننده مرده، از زنده است، شما چنین صاحب اختیاری دارید (چنین خدائی دارید پس به چه دروغهائی کشیده شده اید؟ (افسوس که امروزه نیز علاوه بر مذاهب غیر اسلام، بسیاری از فرقه های اسلام هم بجای اینکه صاحب اختیار خود را فقط الله بدانند، در اثر تبلیغات سوء استفاده چیان، به دروغِ بزرگان دین خود را، که روحشان در بهشت است و در دنیا نیستند که اختیاری داشته باشند، صاحب اختیار خود میدانند (95) | إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الحَبِّ وَالنَّوىٰ ۖ يُخرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتِ وَمُخرِجُ المَيِّتِ مِنَ الحَيِّ ۚ ذٰلِكُمُ اللَّهُ ۖ فَأَنّىٰ تُؤفَكونَ | 6:95 |
پدید آورنده ی صبح نیز، اوست و شب را برای آرامش نهاده و خورشید و ماه را برای حسابهای مخصوصی، تمام اینها قرار داده های آن پر قدرت دانا میباشد (96) | فالِقُ الإِصباحِ وَجَعَلَ اللَّيلَ سَكَنًا وَالشَّمسَ وَالقَمَرَ حُسبانًا ۚ ذٰلِكَ تَقديرُ العَزيزِ العَليمِ | 6:96 |
و او کسی است که آن ستارگان را برای شما نهاده، تا بدانها در تاریکیهای خشکی و دریا راه خود را پیدا کنید (مقصود ستاره های ثوابت و درخشانی است که بشر میتواند، بوسیله آنها در شب در دریا یا بیابان، جهت حرکت خود را، در مسافرتهای خود معلوم دارد و ما این مطالب مستدل را برای قومی که دانش خود را بکار می اندازند شرح داده ایم (97) | وَهُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ النُّجومَ لِتَهتَدوا بِها في ظُلُماتِ البَرِّ وَالبَحرِ ۗ قَد فَصَّلنَا الآياتِ لِقَومٍ يَعلَمونَ | 6:97 |
و او کسی است که شما را از یک شخص مؤنث آفرید (علت اینکه ما نفس واحده را یک شخص مؤنث ترجمه میکنیم، مطالب مشروح آیه 189 از سوره اعراف است که در آن صراحت دارد که آدم اول یک روحِ مؤنث بود، یعنی حوا و از حوا، شوهرش آدم، پدید آمد و این یکی از تذکرات مهم قرآن است که مطابق قوانین علمی است که زیست شناسان درباره موجود زنده اول کشف کرده اند تا شما یک قرارگاه ابدی و یک قرارگاه موقت داشته باشید ( قرارگاه ابدی بشر در زمین آخرت است که یک جفت نر و ماده ی آدم اول در آن بوجود آمدند و چون لازم بود به تربیت های دینی تربیت شوند، تا فریب شیطانها را نخورند، بطور موقت از زمین آخرت به زمین دنیا افکنده شدند، تا در زمین دنیا، در درون بدنی حیوانی محبوس شوند و به زندگی انسانِ دنیائی ادامه دهند، تا بمیرند و دوباره روحشان از بدن حیوانی جدا شود و بسوی آخرت که مکان زندگی ابدی اوست، با پرونده آزمایش دینی و اخلاقی باز گردد و ما این آیات را برای فهم قومی که فهم خود را بکار می اندازند، شرح داده ایم (98) | وَهُوَ الَّذي أَنشَأَكُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ فَمُستَقَرٌّ وَمُستَودَعٌ ۗ قَد فَصَّلنَا الآياتِ لِقَومٍ يَفقَهونَ | 6:98 |
او کسی است که از آسمان آبی فرستاد، پس بدان از هر گیاهی بیرون آوردیم و از گیاه شاخ و برگ های سبزی رویاندیم و از این شاخ و برگ، سبز دانه ای بیرون می آوریم که مواد غذائی یک گیاه که باید از آن دانه بوجود آید، در آن دانه بر هم سوار شده میباشد، از درون دو قابِ مخصوصِ درخت خرما می بینید، خوشه ای بیرون می آوریم که میوه های بسیار و بهم نزدیک دارد، همچنین باغهائی از انگورها بوجود آورده ایم و زیتون و انار را ببینید که چگونه در بعضی صفات شبیه به همند و در بعضی صفات شباهتی بهم ندارند و در میوه این درختان، در هنگامیکه میخواهند میوه دهند، دقت کنید که چگونه میشود که میوه میدهند و چگونه میوه آنها میرسد، به يقين در آنچه برای شما گفته شد، نشانه هائی میباشد، برای قومی که حقیقتا به این مطالب ایمان میآورند ( آری در صدر اسلام اینگونه آیات باعث شد که مسلمانان چنان متفکر و محقق تربیت شدند که تمدن خیره کننده اسلام را تا دو سه قرن بوجود آوردند و در تمام علوم و حتی اختراعات، پیشرفته تر از تمام ممالک دیگرِ غیر مسلمان شدند، تا اینکه جنگهای صلیبی پیش آمد و ممالک مسیحیت با یکدیگر متحد شدند و کوشش کردند از طریق جاسوسان خود در میان مسلمین، فرقه هائی درویش و یا نزدیک به درویش بوجود آوردند و از این طریق و هم از طریق انتشار شهوترانی ها، مسلمين را دور از قرآن و شهوتران و درویش و تنبل و بی فکر و موهوم پرست و دشمن یکدیگر بار آوردند و همه را مستعمره خود کردند، آیا امروزه وقت آن نرسیده است که روشنفکران فرقه های اسلام کوشش کنند، براساس تعلیمات قرآن، این معایب را از دامن خود پاک سازند و به آقائی اولیه خود برسند؟ (99) | وَهُوَ الَّذي أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخرَجنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيءٍ فَأَخرَجنا مِنهُ خَضِرًا نُخرِجُ مِنهُ حَبًّا مُتَراكِبًا وَمِنَ النَّخلِ مِن طَلعِها قِنوانٌ دانِيَةٌ وَجَنّاتٍ مِن أَعنابٍ وَالزَّيتونَ وَالرُّمّانَ مُشتَبِهًا وَغَيرَ مُتَشابِهٍ ۗ انظُروا إِلىٰ ثَمَرِهِ إِذا أَثمَرَ وَيَنعِهِ ۚ إِنَّ في ذٰلِكُم لَآياتٍ لِقَومٍ يُؤمِنونَ | 6:99 |
و برای الله شریکانی از جن ها قرار دادند، با اینکه جنها را نیز الله آفریده (امروزه نیز در میان فرقه های اسلام نفراتی هستند که با جن مربوط میشوند و مردم را از قدرت جن میترسانند و یا در اثر رياضتهائی با ارتباط با جن مردم را به تصوف و درویشی میکشانند و بعضی بازیها بنام معجزه به مردم نشان میدهند، ولی نتیجه کار ایشان موهوم پرست کردن مردم است و ما در قرآن می بینیم که خالق عالم حتی موضوع خلقت جن و ضد ماده بودن آن و حتی کارهای آنها و تاثیر آنها را در بشرها شرح داده است و برای الله پسران و دخترانی از روی نادانی ساختند، در حالیکه او از آنچه اینان توصیفش میکنند، پاک و بس برتر میباشد (100) | وَجَعَلوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الجِنَّ وَخَلَقَهُم ۖ وَخَرَقوا لَهُ بَنينَ وَبَناتٍ بِغَيرِ عِلمٍ ۚ سُبحانَهُ وَتَعالىٰ عَمّا يَصِفونَ | 6:100 |
او پدید آورنده آسمانها و زمین است، برایش چگونه ممکن است فرزندی باشد؟ برای او همسر نیز نیست و همه چیز را او آفریده و او به هر چیزی داناست (101) | بَديعُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۖ أَنّىٰ يَكونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَم تَكُن لَهُ صاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيءٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ | 6:101 |
الله که پروردگار شماست، چنین کسی میباشد، جز او خدائی نیست (خدا یعنی صاحب اختيار نه خالق او خالق همه چیز است، پس فقط اطاعت بنده وار از او کنید و بدانید که اوست مواظب هر چیز (وای بر کسانیکه بجای الله، مردگان مقدس خود را وکیل و مواظب خود میدانند و بجای اطاعت از متن قرآن، مقلد و بنده موهومات مذهبی میشوند (102) | ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُم ۖ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۖ خالِقُ كُلِّ شَيءٍ فَاعبُدوهُ ۚ وَهُوَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ وَكيلٌ | 6:102 |
چشمهای مادی نمیتوانند او را درک کنند و او اعمال هر چشمی را درک میکند و او آن بسیار لطیفی است که بر همه چیز آگاه است (درسه جا لطيف همراه با خبیر در قرآن استعمال گردیده، بمعنای ریز و بسیار ظریف است نه بمعنای لطف کننده و این صفت الله اشاره به این است که الله حتی از انرژی که در مقابل مواد مجسم بسیار ریز هستند، ریزتر و لطیف تر است و این تذکرات قرآن بهترین راهنما برای شناخت ماهیت الله است که از یکطرف در همه جاست و از طرف دیگر، قدرت مرکزی او در مرکز خلقت است و تمام اشیاء از او پدید آمده اند (103) | لا تُدرِكُهُ الأَبصارُ وَهُوَ يُدرِكُ الأَبصارَ ۖ وَهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ | 6:103 |
بگو از پروردگار شما، به یقین بینشهائی برای شما آمده ( مقصود راهنمائیهای قرآن است پس کسی که از آن بینا شد، به نفع خودش بینا شده و هر کس برای دیدن حقیقت چشم خود را ببندد، بر ضرر خودش اقدام کرده و من حافظ شما نمی باشم ( آیا جائی که پیغمبر اسلام در هنگامی که زنده بود، حافظ کسی نبود، آیا دیگران، آنهم پس از مرگ حافظ مردم میشوند؟ (104) | قَد جاءَكُم بَصائِرُ مِن رَبِّكُم ۖ فَمَن أَبصَرَ فَلِنَفسِهِ ۖ وَمَن عَمِيَ فَعَلَيها ۚ وَما أَنا عَلَيكُم بِحَفيظٍ | 6:104 |
و اینگونه است که ما نشانه ها را جور واجور میگوئیم، به طریقی که مردم از تعجب به تو ای محمد بگویند، درس خوانده ای و برای قومی که دانش خود را بکار می اندازند، حقیقتِ وحی بودن قرآن را اثبات کرده باشیم (افسوس که امروزه با اینکه در تمام امور مادی دانشمندانی به تحقیق پرداخته اند، در اثر تبلیغات دشمنان اسلام حتی کار پاره ای از نویسندگان که ادعا دارند مسلمانند، همچون زین العابدین رهنما که در تفسیر قرآنیش نوشته: بعد از چهارده قرن دروازه های قرآن را گشوده است، بجائی رسیده که بگویند، پیغمبر اسلام مردی بوده که از طریق درس خواندن و مطالعه تورات و انجیل و استفاده از معلومات علمای یهود و نصاری توانسته است، مطالب قرآن را از خود بسازد و نخواسته اند در مطالب خود قرآن دقیق شوند و آنرا درست با تورات و انجیل مقایسه کنند، تا ببینند امکان ندارد پیغمبر اسلام از کتابهای پر شده از موهومات بوسيله سوء استفاده چیان یهود و نصاری استفاده کرده باشد و با چنین تحقیقی، هر دانشمندی یقین خواهد کرد که قرآن وحی الله است و نمونه هایی است از دانش الله (105) | وَكَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ وَلِيَقولوا دَرَستَ وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَومٍ يَعلَمونَ | 6:105 |
و تو ای محمد، از چیزی تبعیت کن که از پرورنده ات بسوی تو وحی شده و بدان که جز او خدائی نیست و از این مردم که در صاحب اختیاری و خدائی برای او شریکانی قرار میدهند، دوری کن (106) | اتَّبِع ما أوحِيَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۖ وَأَعرِض عَنِ المُشرِكينَ | 6:106 |
و این را نیز بدان، که اگر الله میخواست، آنان برای او شریک قرار نمی دادند و ما تو را نگهبان بر ایشان قرار نداده ایم و تو بر ایشان وکیل نیز نیستی (از آیه بعد پیداست که مسلمانان حقیقی نیز نباید با سماجت بخواهند که حتما مردم مشرک نباشند، بلکه به مانند پیغمبر اسلام مامور هستند که راه شرک و توحید را برای مردم روشن کنند و مردم اگر سزاوار باشند، هدایت می شوند و اگر لیاقت نداشته باشند، به روش شرک آمیز خود ادامه میدهند، تا به مجازات مقرره دنیائی و آخرتی آن برسند (107) | وَلَو شاءَ اللَّهُ ما أَشرَكوا ۗ وَما جَعَلناكَ عَلَيهِم حَفيظًا ۖ وَما أَنتَ عَلَيهِم بِوَكيلٍ | 6:107 |
و شما مؤمنین به کسانی که جز الله را میخوانند، دشنام ندهید، زیرا آنان نیز روی نادانی به الله دشنام میدهند و این یک روشی است از ما، برای مردم که هر دسته ای اعمالش، به نظرش زیبا می آید (دشنام عبارت است از نسبت های شنیع به کسی دادن و اگر کسی صفتی بد داشته باشد و ما او را به صفت خودش با دلیل بخوانیم دشنام محسوب نمی گردد. مثلا اگر به کسی بگوئیم که تو فلان چیز را نمی دانی و یا تو عقيده شرک آمیز داری و یا به این دلیل کفران نعمت الله را کرده ای و کافری، اینها دشنام نیستند، بلکه راهنمائی محسوب میگردند و بدانید که آنان پس از اندک زمانی، بسوی پروردگار خودشان برگردانده میشوند و در آن زمان او به ایشان خبر خواهد داد که چه میکردند (108) | وَلا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلمٍ ۗ كَذٰلِكَ زَيَّنّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُم ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِم مَرجِعُهُم فَيُنَبِّئُهُم بِما كانوا يَعمَلونَ | 6:108 |
و مردمی که روی دنیا خواهی، علاقه به عقاید شرک آمیز دارند، زبانی به الله سخت قسم خوردند که اگر تو نمونه ای از معجزای را که آنان میخواهند، به ایشان نشان بدهی، حتما پیغمبری تو را خواهند پذیرفت، به ایشان بگو، نزد الله تمام اینگونه معجزه ها هست، ولی شما مؤمنین از چه خواهید فهمید، هر زمان چنین معجزه هائی آید، منکرین دین ایمان نخواهند آورد (امروزه نیز حتی اکثر مؤمنین حقیقی نمی توانند تصور کنند، معجزه وسیله ای برای ایمان آوردنِ منکرین نیست، زیرا نمی توانند تصور کنند، عدم ایمان مردم روی بی غرضی و نادانی نیست، بلکه روی دنیا خواهی و غرور است و همین باعث میشود که هر گاه معجزه ای هم ببینند، به شرط اینکه آن معجزه وادار کننده نباشد، خواهند گفت، این یک چشم بندی و جادوست نه کار الله (109) | وَأَقسَموا بِاللَّهِ جَهدَ أَيمانِهِم لَئِن جاءَتهُم آيَةٌ لَيُؤمِنُنَّ بِها ۚ قُل إِنَّمَا الآياتُ عِندَ اللَّهِ ۖ وَما يُشعِرُكُم أَنَّها إِذا جاءَت لا يُؤمِنونَ | 6:109 |
و روی قانون استعدادی که ما نهاده ایم، فکر و چشم ایشان دگرگون میگردد، همانطور که اول بار به قرآن ایمان نیاورده اند (زیرا دنیا خواهی مانع ایمان آوردنِ ایشان بوده و هست و لذا فکر و چشم ایشان بجای آنکه حقیقت را درک کند، آنرا چشم بندی معرفی میکند و از اینرو، ما آنان را در سر کشی هاشان رها میکنیم، تا در زندگی سرگردان باشند (110) | وَنُقَلِّبُ أَفئِدَتَهُم وَأَبصارَهُم كَما لَم يُؤمِنوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُم في طُغيانِهِم يَعمَهونَ | 6:110 |
و اگر بسوی ایشان آنطور که آنان خواسته اند، آن فرشتگانِ قدرت نما را بسوی ایشان فرو فرستیم و یا مرده با ایشان به نفع پیغمبری تو سخن گوید و یا تمام اشیاء را بر علیه ایشان پیش آوریم، آنان آن کسی نیستند که ایمان آورند و فقط کسی ایمان می آورد که قانون الله خواسته باشد، ولی بیشتر مردم این قوانین را نمی دانند (111) | وَلَو أَنَّنا نَزَّلنا إِلَيهِمُ المَلائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ المَوتىٰ وَحَشَرنا عَلَيهِم كُلَّ شَيءٍ قُبُلًا ما كانوا لِيُؤمِنوا إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم يَجهَلونَ | 6:111 |
و چنان حالات است که ما برای هر نبی ای (نبی یعنی کسی که خبرهای لازم و غیبی ای را از الله برای راهنمائی مردم آورد و هر گاه ماموریتی را به مردم برساند او رسول و مامور است دشمنانی قرار دادیم و آن دشمن، شیطانهای انسانی و شیطانهای جنی هستند که به یکدیگر روی فریب سخنانی وحی میکنند (تمام وسوسه هائیکه در دل دنیا خواهان برای فریب مردم به نفع خودشان میافتد، چه مادی باشد و چه مذهبی و چه انسانی و چه از قوه های مرموزی که از جانب جن و ارواحی خبيث باشد، همه شیطانی میباشند و اگر پروردگار تو میخواست آنان چنین نمی کردند، پس باید آنان و افتراهای ایشان را به خودشان واگذاری (چون پروردگار عالم خواسته که با اختیار خودشان هر راهی را که میخواهند، انتخاب نمایند، تا در آخرت به تناسبِ انتخاب خودشان به مقامی که لازمست برسند، هرگز با زور و غیر طبیعی، جلوی آنان را نمیگیرد (112) | وَكَذٰلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الإِنسِ وَالجِنِّ يوحي بَعضُهُم إِلىٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا ۚ وَلَو شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلوهُ ۖ فَذَرهُم وَما يَفتَرونَ | 6:112 |
و این قرار دادن ها، برای این است که افکارِ کسانیکه به آخرت ایمان نمی آورند، بسوی این افتراها مایل شود و از آن خشنود گردند، تا نتیجه آنچه را خود کردند، بدست آورند (113) | وَلِتَصغىٰ إِلَيهِ أَفئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ وَلِيَرضَوهُ وَلِيَقتَرِفوا ما هُم مُقتَرِفونَ | 6:113 |
و به ایشان بگو، آیا غیر از الله را میخواهید که برای قضاوت طلب کنم؟ و حال آنکه اوست، کسیکه این کتاب را با این شرح و بسط ها بسوی شما فرو فرستاد، آری کسانیکه روی سزاواری به ایشان کتاب را دادیم (یعنی کسانیکه سزاوارند مطالب صد در صد درست را بگیرند و دنبال منطق محكم و صحيح میروند، هر پیغامی از الله را میشناسند و می پذیرند میدانند که قرآن روی سزاواری از پروردگار تو فرو فرستاده شده، پس تو از شک کنندگان نباش (یعنی بجای اینکه کوشش کنی، برای ایمان آوردنِ منکرینی که سزاوار نیستند، از طریق قدرت ما استفاده نمائی و از من معجزه برای ایشان بخواهی، خوب است به مانند نفراتی باشی، که منطقی و بی غرض هستند و در هر مذهبی باشند، به پیغامهای تو میگروند و این توصیه که در قرآن بسیار تکرار شده، از آنروست که پیغمبر اسلام با اینکه منطقی بود و میدانست پیغمبر است، روی توقعاتی که داشت، اندک شکی نشان میداد، تا به الله فشار آورد که برای ایمان آوردنِ بیشتر مردم قدرت نمائی کند و مؤمنین دیگر نیز با اینکه ایمان محکمی روی منطق صحیح داشتند، چنین توقعاتی کم و بیش میداشتند، همانطور که امروزه نیز مؤمنین درجه یک، چنین توقعاتی دارند، با اینکه میدانند توقعاتی است بی جا (114) | أَفَغَيرَ اللَّهِ أَبتَغي حَكَمًا وَهُوَ الَّذي أَنزَلَ إِلَيكُمُ الكِتابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ يَعلَمونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِن رَبِّكَ بِالحَقِّ ۖ فَلا تَكونَنَّ مِنَ المُمتَرينَ | 6:114 |
و سخنِ پروردگار تو بطور کامل درباره ی موضوع فوق، بر اساس راستی و عدالت گفته شد و برای سخنان او تبدیل کننده ای نیست و اوست آن شنوای بس دانا (یعنی تو ای پیغمبر اسلام، با هیچ فشاری نمی توانی، پروردگارت را وادار کنی، برای ایمان آوردنِ مردم، معجزاتِ قدرت نما یا تطميع کننده، نشان دهد (115) | وَتَمَّت كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدقًا وَعَدلًا ۚ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ ۚ وَهُوَ السَّميعُ العَليمُ | 6:115 |
و اگر تو، از اکثرِ مردم زمین اطاعت نمائی، اکثریت تو را از راه الله کج میکنند، زیرا آنان جز از گمانها پیروی نمی کنند و آنان همیشه به دروغ سخن میگویند (116) | وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ | 6:116 |
و حقیقت این است که پروردگار تو بهتر میداند، چه کسی از راهش گم میشود و مهتدیان را بهتر می شناسد (يعنی الله بهتر می داند، لیاقتِ جویندگی راه راست را، چه کسی دارد ولی اکثریت مردم تصور میکنند، خوب است با تطمیع و با زور، بیشتر مردم راهنمائی شوند (117) | إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ | 6:117 |
پس شما مؤمنین، اگر واقعا به مطالب مستدل الله مؤمن هستید، از خوراکی که اسم الله بر آن برده شده، بخورید (مردم مکه روی تلقینات غلطی که پیشوایان مذهبی ایشان در ایشان کرده بودند، از خوراک و گوشتهائی که نام الله بر آنها برده میشد نمی خوردند و چیزی را میخوردند که فقط نام بتها بر آنها گفته میشد و چون این رسم اکثریت شده بود، حتی برای تازه مسلمانان روی عادتی که داشتند، سخت بود که از آن بخورند (118) | فَكُلوا مِمّا ذُكِرَ اسمُ اللَّهِ عَلَيهِ إِن كُنتُم بِآياتِهِ مُؤمِنينَ | 6:118 |
و برای چه، از آنچه نام الله بر آن برده شده، نمیخورید و او برای شما اندکی بعد (در همین سوره شرح میدهد که چه خوراکهائی برشما حرام است و حتی در مواقع ناگزیر بودن، حرام ها را نیز میتوانید بخورید و حقیقت این است که بسیاری از مردم، دیگران را روی هوسهای خود، بدون داشتن دانشی، گمراه میکنند (این نفرات بسیار، پیشوایان سوء استفاده چی و مریدان ایشانند که روی نفع شخصی خود چیزهائی را بر مردم حرام میکنند تا خودشان از آن بطور مستقیم یا غیر مستقیم استفاده نمایند، چنانکه ماهی بی فَلس را برای اینکه ایرانیان نخورند و همسایه شمالی ایران ارزان بدست آورد و بخورد، برای مسلمانان ایران حرام کردند، با اینکه در متن قرآن است که هر چه از دریا صید شود و معمولا مردم دنیا میخورند، بر مسلمانان نیز صید و خوردن آن حلال است به يقين پروردگار تو این تجاوز کاران را بهتر میشناسد (119) | وَما لَكُم أَلّا تَأكُلوا مِمّا ذُكِرَ اسمُ اللَّهِ عَلَيهِ وَقَد فَصَّلَ لَكُم ما حَرَّمَ عَلَيكُم إِلّا مَا اضطُرِرتُم إِلَيهِ ۗ وَإِنَّ كَثيرًا لَيُضِلّونَ بِأَهوائِهِم بِغَيرِ عِلمٍ ۗ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِالمُعتَدينَ | 6:119 |
و شما باید گناههای حقیقی را کنار گذارید، چه آن گناهان ظاهری باشد و چه باطنی، کسانیکه گناه میکنند، مطابق آنچه در پرونده خود دارند، مجازات خواهند دید (120) | وَذَروا ظاهِرَ الإِثمِ وَباطِنَهُ ۚ إِنَّ الَّذينَ يَكسِبونَ الإِثمَ سَيُجزَونَ بِما كانوا يَقتَرِفونَ | 6:120 |
و از آنچه مخصوصاً، نام الله را بر آن نمی آورند، نخورید، زیرا این است نافرمانی و بدانید که شیطنت کاران به دوستان خود اشاره میکنند که با شما مجادله نمایند و اگر شما از ایشان اطاعت کنید، شما هم مشرک محسوب میشوید (امروزه نیز می بینیم که شیطنت کاران مذهبی بجای آنکه با منطقی صحیح و دوستانه با طرفداران متن قرآن و اسلام حقیقی مباحثه کنند، مریدان نادان خود را تحریک میکنند، تا از طریق جَدَل های توام با تکفیر و تهدید با حق گویان مجادله نمایند و کسی که از تهدید و مجادلات آنان بترسد و از حق گوئی دست بکشد، چنان است که آنان را در اطاعت شریک الله دانسته است (121) | وَلا تَأكُلوا مِمّا لَم يُذكَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَيهِ وَإِنَّهُ لَفِسقٌ ۗ وَإِنَّ الشَّياطينَ لَيوحونَ إِلىٰ أَولِيائِهِم لِيُجادِلوكُم ۖ وَإِن أَطَعتُموهُم إِنَّكُم لَمُشرِكونَ | 6:121 |
آیا کسی که قبلا مرده بوده و ما او را زنده کردیم و برای او نوری قرار دادیم که بوسیله آن در بین مردم راه میرود (یعنی کسی که چون مرده بیخبر از حق و باطل ادیان بوده و در اثر تبلیغ دین اسلام حقیقی، به دین الله زنده شده و نور درخشان استدلالهای قرآن راهنمای اوست و با چنین استدلال محکمی در میان مردم شناخته شده آیا چنین کسی به مانند کسی میباشد که در درون طبقات مختلفی از تاریکیها گرفتار شده و از آنها، نمی تواند بیرون آید؟ (تمام کسانیکه نمیخواهند، از راهنمائی های قرآن نور بگیرند، گرفتار تاریکیهای عادت و جهل و تنبلی و خود خواهی و سوء استفاده از همرنگ شدن با جامعه و دنیا خواهی های مختلف و رو درواسی ها شده اند، که راه فراری برای خود نمی بینند و به اینگونه ها میباشد که اعمال بد کفران کنندگان، برای ایشان زیبا جلوه میکند (122) | أَوَمَن كانَ مَيتًا فَأَحيَيناهُ وَجَعَلنا لَهُ نورًا يَمشي بِهِ فِي النّاسِ كَمَن مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيسَ بِخارِجٍ مِنها ۚ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلكافِرينَ ما كانوا يَعمَلونَ | 6:122 |
و به این چیزهاست که ما در هر شهری، بزرگانِ گناه کارِ آنرا قرار داده ایم، تا در آن شهر فريب ها زنند و فریب های آنان جز به خودشان بر نمیگردد و آنان دور اندیش نیستند (این قرار داد های الله، عبارتند از قوانین اجتماعی طبیعى الله که باعث میشود، برای هر محیطِ فاسد، چنین بزرگان فاسدی پیدا شود (123) | وَكَذٰلِكَ جَعَلنا في كُلِّ قَريَةٍ أَكابِرَ مُجرِميها لِيَمكُروا فيها ۖ وَما يَمكُرونَ إِلّا بِأَنفُسِهِم وَما يَشعُرونَ | 6:123 |
و هنگامیکه نشانه ای معجزه آسا، برای این منکرین اسلام آمد، گفتند، ما هرگز ایمان نخواهیم آورد، مگر بمانند آنچه به پیغمبران الله داده شده، به ما نیز داده شود، در صورتیکه الله خودش بهتر میداند که پیغمبری خود را کجا بگذارد (مردم فسادکار و کافر پیشه ی زمانِ پیغمبران، با اینکه علاماتی قطعی بر راستی پیغمبر خود می بینند، میگویند، چرا بر ما به مانند پیغمبران وحی نمیشود و این نیز بهانه ایست برای فرار از حقیقت و بزودی به کسانیکه گناه کردند، در نزد الله یک پستی و عذاب سختی خواهد رسید، بواسطه بهانه های مکارانه ای که میگرفتند (124) | وَإِذا جاءَتهُم آيَةٌ قالوا لَن نُؤمِنَ حَتّىٰ نُؤتىٰ مِثلَ ما أوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ ۗ سَيُصيبُ الَّذينَ أَجرَموا صَغارٌ عِندَ اللَّهِ وَعَذابٌ شَديدٌ بِما كانوا يَمكُرونَ | 6:124 |
پس حقیقت این است که، هر کس را الله بخواهد که راهنمایی کند، سینه ی روحی او را برای پذیرفتن اسلام، باز میکند و هر که را بخواهد گمراهش کند، سینه ی روحی او را تنگ و ناراحت، برای قبول راه اطاعت الله مینماید، گوئی در ناراحتی میخواهد به آسمان بالا رود و به اینگونه است که الله، آن پلیدی را بر کسانی که ایمان نمیآورند، قرار میدهد (خواست الله در هر دو موردِ فوق، قانون او، یعنی دخالت های پدر و مادر و محیط و بسیاری چیزهای دیگر است که یکی هم اراده ی اوست که آیا نفعِ شخصیِ نزدیک را انتخاب کند، یا نفعِ دوری را که منافع اجتماعی نیز در آنست، هر جانب را که انتخاب کرد، قوانين الله نیز به او کمک میکند که بیشتر به آن جانب برود و از تبلیغ، بسوی جانب دیگر ناراحت شود و معمولا آنانکه بسوی فساد، راه خود را ادامه دادند، در مقابل راههای پیشنهادی پیغمبران چنان ناراحت میشوند که میخواهند، مثل کسی که از ناراحتی نفس عمیق به بالا میکشد، روح خود را از وجدان و انسانیت و هدایتهای صحیح به آسمان پرواز دهند (125) | فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهدِيَهُ يَشرَح صَدرَهُ لِلإِسلامِ ۖ وَمَن يُرِد أَن يُضِلَّهُ يَجعَل صَدرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ ۚ كَذٰلِكَ يَجعَلُ اللَّهُ الرِّجسَ عَلَى الَّذينَ لا يُؤمِنونَ | 6:125 |
و این راهنمائی مستقیمی است از پروردگار تو و این مطالب روشن و مستدل را برای قومی شرح داده ایم که تعلیم پذیر میباشند (126) | وَهٰذا صِراطُ رَبِّكَ مُستَقيمًا ۗ قَد فَصَّلنَا الآياتِ لِقَومٍ يَذَّكَّرونَ | 6:126 |
برای اینگونه اشخاص، نزد پروردگار ایشان، آن خانه رستگاری و آسایش است و بواسطه اعمالی که اینان میکرده اند، همه کاره ایشان الله است (ولی ایشان الله است (127) | لَهُم دارُ السَّلامِ عِندَ رَبِّهِم ۖ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِما كانوا يَعمَلونَ | 6:127 |
و در زمانی که او تمام مردم را در آخرت جمع آوری خواهد کرد، (روح مردم دنیا را در لباس و قالبی از جنس زمین آخرت خواهد گفت، ای گروه جن، شما بسیاری انسانها را بخود جلب کردید (بسیاری از انسانهای ضد ماده که جن نامیده میشوند، چون تمایل به فسادکاری دارند، در روح بسیاری از فسادکاران بشری که از ارتباط با غیب، بصورتی که کمک به فساد ایشان کند، خوشحال میشوند، اثراتی میگذارند، همان اثرهائی را که بعضی فسادکاران از طریق ارتباط با ارواح خبیثه انجام میدهند و مثلا بنام واصل به حق شدن، از طریق ریاضتهائی در آتش میروند و نمی سوزند یا غیب هائی میگویند و یا کارهای عجیبی انجام میدهند، ولی نتیجه تمام کارهای ایشان موهوم پرست و پست و فقیر کردن مردم است و پر کردن جیب خود و رؤسای انسانی مردم نیز به الله خواهند گفت، بعضی از ما از بعضی دیگر سوء استفاده ها کردند، تا اینکه سرانجامی را که تو برای زندگی ما قرار دادی، فرا رسید (این جمله ها اشاره به این است که در ابتدای زندگی آخرت، تمام دسته های فریبکار مجبور میشوند، کارهای دنیایی خود را برای شهادت دادن بیاد آورند، تا سزاواری آنها برای عذاب دیدن معلوم گردد و الله خواهد گفت، جایگاه شما آن آتش است که در آن بطور جاوید خواهید ماند، مگر بعضی از شما که الله صلاح بداند (یعنی بعضی ها که گناهشان کمتر است که در سوره اعراف به اعرافیان معرفی شده اند، پس از مدتی عذابِ دوزخ دیدن، به حاشیه های بهشت برده میشوند به يقين کسی که تو را به پیغمبری پرورده، پر حکمتی دانا میباشد (128) | وَيَومَ يَحشُرُهُم جَميعًا يا مَعشَرَ الجِنِّ قَدِ استَكثَرتُم مِنَ الإِنسِ ۖ وَقالَ أَولِياؤُهُم مِنَ الإِنسِ رَبَّنَا استَمتَعَ بَعضُنا بِبَعضٍ وَبَلَغنا أَجَلَنَا الَّذي أَجَّلتَ لَنا ۚ قالَ النّارُ مَثواكُم خالِدينَ فيها إِلّا ما شاءَ اللَّهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكيمٌ عَليمٌ | 6:128 |
و به اینطور، بعضی از ستمکاران را بر طبق فعالیتی که کرده اند، رئیس ستمكاران کوچکتر قرار میدهیم (129) | وَكَذٰلِكَ نُوَلّي بَعضَ الظّالِمينَ بَعضًا بِما كانوا يَكسِبونَ | 6:129 |
و در آخرت خواهیم گفت، ای گروه جن و انس، آیا بعضی از شما بعنوانِ پیغمبر ما، برای شما نیامدند و مطالب مستدلِ مرا به شما داستان نکردند و خطرات برخورد شما را، با چنین روز شما، به شما اعلام ننمودند؟ آنان پاسخ دهند، آری تقصیرهای خود را شهادت میدهیم و در آنزمان معلوم خواهد شد که زندگی این دنیای پست تر، آنها را فریب داده بوده و خودشان بر ضرر خود شهادت خواهند داد، که کفران کننده ی راهنمائیهای الله بودند (130) | يا مَعشَرَ الجِنِّ وَالإِنسِ أَلَم يَأتِكُم رُسُلٌ مِنكُم يَقُصّونَ عَلَيكُم آياتي وَيُنذِرونَكُم لِقاءَ يَومِكُم هٰذا ۚ قالوا شَهِدنا عَلىٰ أَنفُسِنا ۖ وَغَرَّتهُمُ الحَياةُ الدُّنيا وَشَهِدوا عَلىٰ أَنفُسِهِم أَنَّهُم كانوا كافِرينَ | 6:130 |
و آنچه گفتیم، حاکی است که پروردگار تو، شهرهائی را که در آن پیغمبر میآید، با مردمش، بنام اینکه ستمکارند، زود عذاب نمیکند، مگر زمانی که تمام مردم آن، از بیخبری بیرون آمده باشند (یعنی ای پیغمبر، از من نخواه که زودتر برای ستمکاری های عده ای از مردم مکه، مردم مکه را دچار عذاب کنم، زیرا هنوز تبلیغات تو درست بگوشِ همه نرسیده و در مقابل تبلیغات دینی تو، هنوز تمام مردم مکه آزمایش نشده اند و اینکار چندین سال وقت لازم دارد (131) | ذٰلِكَ أَن لَم يَكُن رَبُّكَ مُهلِكَ القُرىٰ بِظُلمٍ وَأَهلُها غافِلونَ | 6:131 |
و مردم به نسبت اعمالشان، درجه های مختلف دارند و پروردگار تو از اعمال ایشان، غافل نیست (132) | وَلِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلوا ۚ وَما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمّا يَعمَلونَ | 6:132 |
و کسی تو را برای پیغمبری پرورش داده که آن بی نیاز پر بخشش است و او همانطور که شما را از نسل قوم دیگری پدید آورده، هر زمان بخواهد، شما انسانها را میبرد و از پس شما، هر گروه دیگری را که بخواهد، بجای شما می آورد (133) | وَرَبُّكَ الغَنِيُّ ذُو الرَّحمَةِ ۚ إِن يَشَأ يُذهِبكُم وَيَستَخلِف مِن بَعدِكُم ما يَشاءُ كَما أَنشَأَكُم مِن ذُرِّيَّةِ قَومٍ آخَرينَ | 6:133 |
و یقین بدانید که آخرتی که به شما وعده داده شده، خواهد آمد و شما نمی توانید، مانع کارهای الله شوید (134) | إِنَّ ما توعَدونَ لَآتٍ ۖ وَما أَنتُم بِمُعجِزينَ | 6:134 |
بگو ای قوم من، هر کار که میتوانید بکنید و من نیز کار خود را میکنم و شما خواهید دانست، آخرین خانه زندگی به نفع چه کسی خواهد بود و به یقین ستمکاران رستگار نخواهند شد (135) | قُل يا قَومِ اعمَلوا عَلىٰ مَكانَتِكُم إِنّي عامِلٌ ۖ فَسَوفَ تَعلَمونَ مَن تَكونُ لَهُ عاقِبَةُ الدّارِ ۗ إِنَّهُ لا يُفلِحُ الظّالِمونَ | 6:135 |
و این ستمکاران، مقدار کمی از تمام آنچه را الله از کشت و زرع و از چارپایان خوراکی آفریده، قرار دادند که سهم الله باشد و بر اساس تصور باطل خود گفتند، این قسمت مال الله باشد و آن قسمت مال شریکانی که ما آنها را شریک الله میدانیم و مقرر کردند که آنچه مال شریکان خیالی ایشان باشد، نباید به الله برسد، ولی آنچه مال الله باشد، به شریکان ایشان میرسد، چه قضاوتهای بدی میکنند (این یک نمونه از احکام و قوانین مذهبی مشرکین مکه که خود را طرفدار دین ابراهیم میدانستند بود که شبیه این موهومات در کلیه مذاهب باطل هست، چنانکه بعضی از مسلمانان نیز معتقدند، اگر از الله حاجتی بخواهید، دیرتر بر آورده میشود، تا از ارواح مقدسین بخواهید (136) | وَجَعَلوا لِلَّهِ مِمّا ذَرَأَ مِنَ الحَرثِ وَالأَنعامِ نَصيبًا فَقالوا هٰذا لِلَّهِ بِزَعمِهِم وَهٰذا لِشُرَكائِنا ۖ فَما كانَ لِشُرَكائِهِم فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلىٰ شُرَكائِهِم ۗ ساءَ ما يَحكُمونَ | 6:136 |
و به همینطور، برای بسیاری از مشرکان، شریک های ایشان، کُشتنِ فرزندان ایشان را کار خوبی جلوه داده اند (بعضی پیشوایان مذهبی که طرفدار شریکانی خیالی برای الله هستند، امروزه نیز بوسیله روایاتی که از قول بزرگان گذشته خود ساخته اند، انتشار داده اند که مثلا اگر برای سوگواری بر فرق خود شمشیر بزنید و خون خود را بریزید، گناهان شما بخشیده میشود و یا اگر سینه بزنید و گریه کنید و زنجیر بزنيد، بهشت برای شما واجب میشود این کارها را این اشخاص که خود را در اطاعت، شریک الله قلمداد میکنند، وسیله بدبختی مردم قرار میدهند، تا دین مردم را برای آنان مشتبه جلوه دهند (از این آیات معلوم میشود که بت پرستان مکه، فقط بتها را شریکان الله نمی دانستند، بلکه بتهای ایشان مجسمه و ساختمان و آثار و سمبل ها و علامت هائی بودند از انسانها و حیوانات و فرشتگان و ماه و ستاره و خورشید، با یک فلسفه ی خیالی عوام پسند که آن فلسفه را پیشوایان سوء استفاده چی ایشان میساختند و خود را نایب و جانشین و یا مظهر آن بتها و یا کسی که گویند، در عالم غیب با آنها مربوط است، معرفی مینمودند و مردم را با انواع حیله ها وادار میکردند که سخن های پوچ آنان را که باعث بدبختی ایشان میشود، مانند سخن الله بی چون و چرا اطاعت بنده وار نمایند و به این طریق خود را شریک الله در صاحب اختیاری و خدائی معرفی میکردند و اگر الله میخواست چنان نمی کردند، پس تو ایشان را با افتراهای ایشان به خودشان واگذار (یعنی در فلسفه خلقت، برای آنکه مردم دچار افکار مختلف شوند و آزمایش دهند که آیا دانا و بیغرض هستند و یا نادان و یا دانای غرض دار، لازم است که همه نوع افکار و همه نوع دسته هایی باشد (137) | وَكَذٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثيرٍ مِنَ المُشرِكينَ قَتلَ أَولادِهِم شُرَكاؤُهُم لِيُردوهُم وَلِيَلبِسوا عَلَيهِم دينَهُم ۖ وَلَو شاءَ اللَّهُ ما فَعَلوهُ ۖ فَذَرهُم وَما يَفتَرونَ | 6:137 |
و به گمان خود گفتند، استفاده بردن از این عده چار پایان خوراکی و اینگونه کشتزارها (با شرایطی که خود قرار داده بودند برای عموم مردم حرام است، مگر بر کسانیکه ما میخواهیم و بعضی از چار پایان خوراکی را گفتند، اولاد آنها حرام شده و باز گفته اند، چار پایانی که نام الله بر آنها یاد شده، خوردن گوشتشان بر عموم مردم حرام است (مانند فتوای بعضی از فقیهان که بر خلاف نص قرآن، گوشت خرگوش و ماهی بی فَلس و دنبلان را بر عموم حرام کرده اند، تا مخالفین اسلام آنها را بسیار ارزان بدست آورند و بخورند و اینها همه افتراهائی است که به الله میزنند (معلوم میشود بت پرستان مکه، این عقاید را از روایاتی نقل میکردند که به دروغ با واسطه هائی از بزرگان خود به اسمعیل و ابراهيم و الله نسبت میدادند بزودی الله ایشان را بواسطه افتراهائی که میزدند مجازات خواهد نمود (یعنی پس از مرگ هم در عالم برزخ و هم عالم آخرت مجازات خواهند شد (138) | وَقالوا هٰذِهِ أَنعامٌ وَحَرثٌ حِجرٌ لا يَطعَمُها إِلّا مَن نَشاءُ بِزَعمِهِم وَأَنعامٌ حُرِّمَت ظُهورُها وَأَنعامٌ لا يَذكُرونَ اسمَ اللَّهِ عَلَيهَا افتِراءً عَلَيهِ ۚ سَيَجزيهِم بِما كانوا يَفتَرونَ | 6:138 |
همچنین گفتند، آنچه در شکمهای این دامها میباشد، اختصاص به مردان ما دارد و بر زنان ما حرام است، ولی اگر مرده از شکم بیرون آمد، زن و مرد در خوردن آن شریکند، او بواسطه اینگونه توصیفهای ایشان، ایشان را مجازات خواهد کرد، به یقین او هم پر حکمت است و هم دانا (139) | وَقالوا ما في بُطونِ هٰذِهِ الأَنعامِ خالِصَةٌ لِذُكورِنا وَمُحَرَّمٌ عَلىٰ أَزواجِنا ۖ وَإِن يَكُن مَيتَةً فَهُم فيهِ شُرَكاءُ ۚ سَيَجزيهِم وَصفَهُم ۚ إِنَّهُ حَكيمٌ عَليمٌ | 6:139 |
کسانیکه بی خردانه و بدون هیچ علمی، فرزندان خود را کشتند و از روی افترا زدن به الله، چیزهائی را که الله روزی ایشان کرده، حرام نمودند، به خود ضرر زده اند و گمراه بودند و مهتدی نبودند (140) | قَد خَسِرَ الَّذينَ قَتَلوا أَولادَهُم سَفَهًا بِغَيرِ عِلمٍ وَحَرَّموا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افتِراءً عَلَى اللَّهِ ۚ قَد ضَلّوا وَما كانوا مُهتَدينَ | 6:140 |
و الله کسی است که باغهائی دار بست دار و بدون دار بست و درختان خرما و زراعتهائی با مزه و خوراکهای مختلف پدید آورد و میوه زیتون و انگور را ببین که از جهتی شبیه بهم و از جهت دیگر شباهتی ندارند، از میوه های این آفریده های الله، وقتی میوه دارند، بخورید و آنچه از آن که دادنش سزاوار است، در هنگام محصول چیدنش بدهید و زیاده روی نکنید و یقین بدانید، الله زیاده روی کنندگان را دوست ندارد (141) | وَهُوَ الَّذي أَنشَأَ جَنّاتٍ مَعروشاتٍ وَغَيرَ مَعروشاتٍ وَالنَّخلَ وَالزَّرعَ مُختَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيتونَ وَالرُّمّانَ مُتَشابِهًا وَغَيرَ مُتَشابِهٍ ۚ كُلوا مِن ثَمَرِهِ إِذا أَثمَرَ وَآتوا حَقَّهُ يَومَ حَصادِهِ ۖ وَلا تُسرِفوا ۚ إِنَّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفينَ | 6:141 |
و بعضی از چارپایان را مقرر کردیم، بار برنده باشند و یا از پوست و پشم آنها، استفاده برای فرش خود ببرید، از آنچه الله روزی شما کرده بخورید و دنبال قدمهای شیطنت کاران نروید و بدانید شیطان برای شما دشمنی است آشکار (142) | وَمِنَ الأَنعامِ حَمولَةً وَفَرشًا ۚ كُلوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّيطانِ ۚ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ | 6:142 |
خوراک اصلی شما از چار پایان هشت نوع است، از میش دوتا (میش نر و میش ماده و از بز نیز دو تا، بگو آیا از این دو نوع نر و دو نوع ماده، کدام را الله حقا حرام کرده؟ آیا بچه هایکه در رحمِ دو نوع ماده اینهاست، حرام شده؟ اگر شما راست میگوئید، مرا از روی دانشی صحیح، در این باره خبر دهید (افسوس که با بودنِ چنین آیاتی در قرآن، بعضی فتوا دهندگان فرقه های اسلامی نیز چیزهائی را از روی بی دانشی بر مردم حرام کرده اند، مثلا میگویند، شیره انگور تا نجوشد و ثلث آن از بین نرود، حلال نمیشود (143) | ثَمانِيَةَ أَزواجٍ ۖ مِنَ الضَّأنِ اثنَينِ وَمِنَ المَعزِ اثنَينِ ۗ قُل آلذَّكَرَينِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَينِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَيهِ أَرحامُ الأُنثَيَينِ ۖ نَبِّئوني بِعِلمٍ إِن كُنتُم صادِقينَ | 6:143 |
و همچنین نر و ماده شتر و نر و ماده گاو، از آن هشت نوع حساب میشوند، بگو، نر اینها را الله حرام کرده یا ماده اینها را، و یا بچه درون رحم در ماده اینها را؟ آیا زمانیکه الله به شما حلال بودن اینها را توصیه کرد (زمان حضرت ابراهيم شما شاهد بودید؟ آیا ستمکارتر از کسانی که از روی بی دانشی، برای گمراه کردن مردم، دروغی را به الله افترا میزنند، هیچ ستمکاری میباشد؟ به یقین، الله، این گونه ستمکاران را هدایت نمی کند (144) | وَمِنَ الإِبِلِ اثنَينِ وَمِنَ البَقَرِ اثنَينِ ۗ قُل آلذَّكَرَينِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَينِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَيهِ أَرحامُ الأُنثَيَينِ ۖ أَم كُنتُم شُهَداءَ إِذ وَصّاكُمُ اللَّهُ بِهٰذا ۚ فَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النّاسَ بِغَيرِ عِلمٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمينَ | 6:144 |
بگو (خطاب الله به پیغمبر اسلام است من در آنچه بسوی من وحی شده، بر هیچ انسانی که به خوردن انواع گوشتها عادت کرده، حرامی در خوراک ایشان نمییابم، مگر آنکه آنچه میخورد، مردار یا خونی باشد که جاری شده باشد و یا گوشت خوک باشد و این سومی پلیدی مخصوصی دارد ( پلیدی مردار هم سمی است که دارد و هم میکرب و عفونت آن است که خورندگان آن خونریز و بیرحم میشوند، به حدی که ممکن است، با دندان شاهرگ حیوان یا انسان را بدرند و خونش را بمکند و لذت بسیاری ببرند و پلیدی گوشت خوک، در درجه اول، کِرم مخصوصی است که در گوشت خوک است و در درجه دوم عادت و علاقه خوک، به خوردن كثافات است که گوشت خوک ناسالم میگردد، بعلاوه اخلاق پلیدی در خوک است که خورنده آن را بی غیرت میکند و غیر از اینها هر خوراکیِ حلالی که برای کشتن یا خوردن آن، روی مخالفت با دستورات الله، برای غير الله فریاد بر آورند (یعنی برای بزرگداشت کسانی یا چیزهائی که آنها را شریک الله، در صاحب اختیاری و اطاعت بنده وار میدانند، تهیه کنند و بنام تبرک شدن از جانب این شریکان بخورند، اینگونه خوراکها بر مؤمن حقیقی حرام است پس هر کس مجبور به خوردن این حرامها شد و نظرش این نبود که ستمی کند یا مخالفتی با دستورات الله کرده باشد، پروردگار تو نسبت به او آمرزنده و مهربان میباشد (این دستور کاملی است، برای کلیه خوراکهای حلال و حرام در اسلام که در سوره مائده که آخرین سوره قرآن برای تکمیل احکام اسلام است، تشریح بیشتری شده و هر روایتی که باعث حرام کردن خوراکهای دیگری شود، افترا بر الله و پیغمبر و امام میباشد و چون در آیات فوق از یکطرف حيوانات اصلیِ خوراکی هشت نوع شمرده شده و از طرف دیگر حدود آنچه از خوراکیها حرام است نیز تعیین گردیده، باید گفت، گوشت اسب و فیل و امثال اینها که به غیر معمول خورده میشوند و خوراک عمومی نمیباشند، زیرا اختصاص به سواری دارند، در قانون اسلام نیز، غیر معمول برای خوراکیست، ولی میتوان در مواقع غیر عادی خورد و جزء خوراکهای حرام نمیباشد و اما گوشت درندگان اهلی، مانند سگ، بطور مسلم حرام است، زیرا انسانها آنان را نمیخورند، برای اینکه گوشت آنان قابل خوردن برای انسان نیستند و غیر از اینها تمام حیواناتی که آبی یا هوائی یا بیابانی هستند، به شرطی حلال اند که صید کننده، آنها را برای خوراک صید کند، بر اساس اینکه صیادان در دوران تاریخ بشری فهمیده اند، چه حیواناتی مفید و بی ضرر برای انسان است، زیرا در سوره مائده، هر نوع صیدی حلال است، به شرطی که بر طبق آیه فوق، مورد خوراک مردم باشد و بر طبق آیه 5 از سوره مائده مفید و طیب باشد و بر طبق آیه بالا و آیه 4 از سوره مائده، جزء حرامها نباشد (145) | قُل لا أَجِدُ في ما أوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلىٰ طاعِمٍ يَطعَمُهُ إِلّا أَن يَكونَ مَيتَةً أَو دَمًا مَسفوحًا أَو لَحمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجسٌ أَو فِسقًا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ ۚ فَمَنِ اضطُرَّ غَيرَ باغٍ وَلا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفورٌ رَحيمٌ | 6:145 |
و بر کسانیکه یهودی هستند، هر ناخن داری را حرام کردیم و بر ایشان پیه های گاو و گوسفند را نیز حرام کردیم، مگر پیه پشت آنها و پیه روده های آنها و پیه یی که به استخوان آویخته باشد و آنچه بر یهود بیش از مسلمین حرام شده مجازاتی بود که بواسطه سر کشی های ایشان از طرف ما حرام شده و این یک حقیقت راستی است که ما میگوئیم (یعنی چون یهودیان به تورات حقیقی پشت کردند، برای ایشان علمای فتوى د هنده ای پیدا شد، تا روی نظرهای سوء و یا نادانیها، قانون ناخن و یا پیه را برای ایشان، بنا به تفسیر تورات بوجود آوردند و بدین وسیله بعضی حلالها حرام گردید، همانطور که فرقه هائی از مسلمین نیز گرفتار اینگونه تفسیرهای غلط قرآن که باعث بدبختیهای ایشان شده، شده اند (146) | وَعَلَى الَّذينَ هادوا حَرَّمنا كُلَّ ذي ظُفُرٍ ۖ وَمِنَ البَقَرِ وَالغَنَمِ حَرَّمنا عَلَيهِم شُحومَهُما إِلّا ما حَمَلَت ظُهورُهُما أَوِ الحَوايا أَو مَا اختَلَطَ بِعَظمٍ ۚ ذٰلِكَ جَزَيناهُم بِبَغيِهِم ۖ وَإِنّا لَصادِقونَ | 6:146 |
پس اگر یهودیان در آنچه گفتيم، تو را تکذیب کردند، به ایشان بگو پروردگار شما اینرا برای اینکه رحمتِ وسیعش را به شما برساند، گفت و مجازات و عذاب او از قوم گناهکار بر نمیگردد (یعنی اگر یهود نمی خواهند قبول کنند، چه بهتر که آنها را حرام بدانند و مجازات الله بر آنان ادامه یابد و باز هم از چیزهای خوبی که بر آنان حرام شده، محروم باشند، همانطور که عده ای از مسلمانان از نعمت ماهی بی فَلس، بواسطه توجه نداشتن به متن قرآن، محروم هستند (147) | فَإِن كَذَّبوكَ فَقُل رَبُّكُم ذو رَحمَةٍ واسِعَةٍ وَلا يُرَدُّ بَأسُهُ عَنِ القَومِ المُجرِمينَ | 6:147 |
از این سخنِ ما، آنانکه شرک آوردند، خواهند گفت، اگر الله میخواست، ما و پدران ما نیز برای الله شریک قرار نمیدادیم و چیزی را حرام نمیکردیم، به مانند اینان مردم قبل از ایشان نیز همین سخنان را که علامت تکذیب کردنِ حقیقت است، گفتند، تا عذاب ما را چشیدند، بگو آیا دانشی نزد شماست که آنرا برای ما، برای نشان دادن، بیرون می آورند؟ حقیقت این است که شما جز دنبال گمان می روید و جز روی تخمین و خیال سخن نمی گوئید (زیرا بر طبق یک دقت علمی که قرآن و کتابهای آسمانی نیز مؤید آن میباشد، همه چیز از خوب و بد از حيث اینکه روی قوانین الله پدید می آید، از الله است و خواستهای قانونی الله، خواستهای غیر مستقیمی است که منافات با تقصير و گناهکار بودن انسانها که روی اختیار خود گناه میکنند، ندارد و خیال بافان میباشند که چون مایل به گناهکاری هستند، از اینگونه مطالب که در کتاب های آسمانی است، سوء استفاده میکنند و آنرا عذری برای گناهان خود معرفی مینمایند، با اینکه عِلماً و عَمَلاً می بینند، اراده ایشان در کارها نقش بزرگی را بازی میکند (148) | سَيَقولُ الَّذينَ أَشرَكوا لَو شاءَ اللَّهُ ما أَشرَكنا وَلا آباؤُنا وَلا حَرَّمنا مِن شَيءٍ ۚ كَذٰلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم حَتّىٰ ذاقوا بَأسَنا ۗ قُل هَل عِندَكُم مِن عِلمٍ فَتُخرِجوهُ لَنا ۖ إِن تَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن أَنتُم إِلّا تَخرُصونَ | 6:148 |
بگو سزاوارِ الله، آن اِتمام حجتی است که بس رسا میباشد (یعنی استدلال به اینکه همه چیز از نظر اینکه روی قوانین الله است، از الله است و از لحاظ اینکه بسیاری از کارهای بشر روی اختیار و اراده خودشان است، سزاوار مجازات و یا پاداش نسبت به کارهاشان میباشند و البته اگر الله میخواست، تمام شما را راهنمائی میکرد (یعنی نمیخواهد بطور طبیعی و مستقیم شما همه را، به زور هدایت کند، بلکه خواسته است، اراده و اختیار شما در راهنمائی یا گمراهی شما دخالت داشته باشد، تا پس از مرگ به آنچه سزاوار آن میباشید، برسید (149) | قُل فَلِلَّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ ۖ فَلَو شاءَ لَهَداكُم أَجمَعينَ | 6:149 |
به مشرکان مکه بگو، گواه دهندگانی برای خود آورید که بتوانند با دلیل گواه دهند، الله اینرا حرام کرده، پس اگر بی دلیل گواه دادند، تو با گواه دادنِ ایشان همراه مشو و از خیالات کسانیکه نشانه های مستدل ما را انکار کردند و به آخرتی صحیح ایمان نمی آورند و به مربی خود شریک می نهند، تبعیت مکن (150) | قُل هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذينَ يَشهَدونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هٰذا ۖ فَإِن شَهِدوا فَلا تَشهَد مَعَهُم ۚ وَلا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا وَالَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِم يَعدِلونَ | 6:150 |
و بگو بیائید، تا آنچه را مربّی شما، بر شما حرام کرده، برای شما بخوانم، این است که به او چیزی را شریک قرار ندهید و به پدر و مادر نیکوئی نمائید و از ترس تنگدستی فرزندان خود را نکشید و بدانید همانطور که ما شما را روزی میدهیم، آنها را هم روزی خواهیم داد (روی قانون تلاش و کوشش و به هیچ کار زشتی، چه ظاهر باشند و چه پنهان، نزدیک مشوید (یعنی حتی از مقدمات آن بگریزید و هر کس که الله کشتنش را حرام کرده، نکشید، مگر کسی را که سزاوار کشته شدن باشد (یعنی کسی باشد که کسی را به عمد کشته، یا در جامعه آشوب به پا میکند اینها توصیه هائی است که الله به شما میکند، شاید عقل خود را بکار اندازند (یعنی حرمت اینها عقلی و دوری از آنها برای انسانها لازم است و دین الله، هرگز دستوراتی پوچ و غیر عقلی نمی دهد (151) | قُل تَعالَوا أَتلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُم عَلَيكُم ۖ أَلّا تُشرِكوا بِهِ شَيئًا ۖ وَبِالوالِدَينِ إِحسانًا ۖ وَلا تَقتُلوا أَولادَكُم مِن إِملاقٍ ۖ نَحنُ نَرزُقُكُم وَإِيّاهُم ۖ وَلا تَقرَبُوا الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وَما بَطَنَ ۖ وَلا تَقتُلُوا النَّفسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلّا بِالحَقِّ ۚ ذٰلِكُم وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَعقِلونَ | 6:151 |
غیر از حرامهای فوق که حُرمت آنها کاملا روشن است، حرامهای زیر نیز که ممکن است، بعضی سوء استفاده چیان، حلال جلوه دهند، حرام شده: یکی اینکه به مال يتيم جز به طرزی که نفع یتیم در آن بیشتر باشد، نزدیک مشوید، تا زمانی که او به رشد و توانائی نگهداری مال خود برسد و در پیمانه و ترازو، مال مردم را از روی عدالت و کامل بدهید و در تمام این کارها، ما هیچکس را جز باندازه توانائیش موظف نمی کنیم و وقتی چیزی درباره کسی میگوئید، از روی قضاوت صحیح و عادلانه گوئيد، اگر چه درباره خویشان خود میگوئید و غیر از اینها پیمانی را که با الله بسته اید، کاملا مراعات نمائید (بر اساس آیات قرآنی این دو پیمان است، یکی عهد و پیمان طبیعی انسان با الله که طبیعتا عهد بسته است، در تمام کارها انسان باشد، یعنی بدانچه افتخار می کند، عمل نماید و افتخار و امتیاز انسانها به حیوانات و سایر موجودات این است که انسان میتواند بر طبق اختیار و فهمی که دارد، در هر کاری خوب و بد را تمیز دهد و از بد پرهیز کند و آنچه را خوب است عمل نماید و این در آیات بسیاری از قرآن بخصوص چهار آیه آخر سوره احزاب یاد آوری گردیده و دوم پیمان و عهدی میباشد که در هر دینی بوسیله پیغمبران راست، عنوان شده و هر کس وارد آن دین میشود، آن عهد و پیمان را با خالق خود می بندد و هر روز نیز آنرا در نماز تکرار میکند، تا از یادش نرود و آن عهد و پیمان در دین اسلام، در سورة الحمد خلاصه شده و جمله اصلی و مهم آن، ایاک نعبد و ایاک نستعین، میباشد، یعنی در هر رکعت از نماز در پیشگاه الله میگوئیم «فقط از تو اطاعت بنده وار میکنیم و فقط از تو و قوانین تو کمک میخواهیم» و افسوس که سوء استفاده چیان مذهبی اولا گفته اند، اگر معنای نمازت را ندانستی، عیبی ندارد و نمازت صحیح است و ثانیاً معنای عبودیت را که اطاعت بنده وار است، به سخنان نامفهومی مانندِ پرستش و عبادت و احترام و تعظیم کردن ترجمه کرده اند، تا مردم متوجه نشوند که تقلید از پیشوایان مذهبی حرام و بدتر از عبودیت است و ثالثا، ایاک نستعین، را طوری برای مردم تشریح نکرده اند که مردم از ارواح مقدسین مرده خود که در دنیا نیستند و در بهشت اند، کمک نخواهند و باید دانست که این عهد و پیمان نوع دوم که مکمل عهد و پیمان نوع اول است، در صدها آیات قرآنی و از زبان تمام پیغمبران بطور مکرر گوشزد شده است و ده فرمان دین موسی نیز گویای همین حرامهائی است که در آیات فوق قيد شده آری این توصیه ها را الله به شما از آنرو میکند که خوب به خاطر سپارید (152) | وَلا تَقرَبوا مالَ اليَتيمِ إِلّا بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ حَتّىٰ يَبلُغَ أَشُدَّهُ ۖ وَأَوفُوا الكَيلَ وَالميزانَ بِالقِسطِ ۖ لا نُكَلِّفُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۖ وَإِذا قُلتُم فَاعدِلوا وَلَو كانَ ذا قُربىٰ ۖ وَبِعَهدِ اللَّهِ أَوفوا ۚ ذٰلِكُم وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ | 6:152 |
و همچنین گفته است که راه مستقیم من همین ها میباشند، پس شما فقط این راه را دنبال کنید و دنبال راههای دیگر که از این راه منحرف اند، نروید که باعث پراکنده شدنِ شما از راه الله میگردد (یکی از حرامهائی که روی هوسهای مذهبی و سوء استفاده در میان مردم ما مشهور شده، حرام بودن ریش تراشی است که متاسفانه اکثر مذهبی ها بدانها پایبند شده اند، با اینکه جز قلیلی خشکه مقدس، نمی توانند بدان عمل نمایند و شما اگر در آیات فوق دقت نمائید، متوجه میشوید که دین هرگز حرام و حلالهای خود را روی چیزهای پوچ نمیگذارد و به ریش و سبیل و لباس و موی سر مردم کاری ندارد و آنانکه میگویند پیغمبران ریش داشتند، باید بدانند که اولا پیغمبران گیسو هم داشتند و سر را نمی تراشند و ثانیا علت اینکه ریش و گیسو داشتند، نداشتن وسائل زدن ریش و موی سر بوده و ثالثا در متن تورات در داستان یوسف است که یوسف وقتی از زندان خواست بسوی فرعون برود، ریش خود را تراشید و غیر از این دلایل باید دانست که روایاتی که درباره لزوم گذاشتن ریش هست، با اندک تفکر در آنها معلوم میشود که توام با مطالب جاهلانه یا مطالبِ ضدّ قرآنست که میرسانند، آن روایات افتراهانی به پیغمبر اسلام و اصحاب او و امامان میباشند و علاوه بر اینها یک قانون دیگر در قرآن برای تعیین حدود حرام و حلال هست که در آیه 4 و 5 از سوره مائده و آیه 157 از سوره اعراف قید گردیده و آن این است که هر چیز مفید و خوبی در دین اسلام حلال است و هر چیز بد و مضری حرام و این قانون میرساند که وضع لباس و ریش و موی سر و امثال اینها تا آنجا که خالی از ضرر اخلاقی و اجتماعی باشد و روی رسوم و عادات مردم و آب و هوا تغيير نماید، برای افراد بشر اختیاری است و کسی حق ندارد بی جهت، آنرا حرام و یا واجب معرفی نماید اینها چیزی میباشند که الله شما را بدان سفارش کرده، تا قدرت تمیز شما و پرهیز شما از بدیها زیاد گردد (153) | وَأَنَّ هٰذا صِراطي مُستَقيمًا فَاتَّبِعوهُ ۖ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبيلِهِ ۚ ذٰلِكُم وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَتَّقونَ | 6:153 |
و به موسی نیز آن کتاب را دادیم (کتاب یعنی چیزی که ثابت و لازم باشد و مستدل و آن بر نیکوترین پایه بود و هر چیز لازمی در آن توضیح داده شده بود و راهنما و رحمتی بود، برای اینکه بنی اسرائیل بوسیله آن زمان ملاقات پروردگار خود را بپذیرند (154) | ثُمَّ آتَينا موسَى الكِتابَ تَمامًا عَلَى الَّذي أَحسَنَ وَتَفصيلًا لِكُلِّ شَيءٍ وَهُدًى وَرَحمَةً لَعَلَّهُم بِلِقاءِ رَبِّهِم يُؤمِنونَ | 6:154 |
و این قرآن نیز کتابی است پر برکت که ما آنرا فرو فرستادیم، پس از آن پیروی نمائید و از اعلام خطر آن بترسيد، تا مورد ترحم پروردگار خود قرار گیرید (155) | وَهٰذا كِتابٌ أَنزَلناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعوهُ وَاتَّقوا لَعَلَّكُم تُرحَمونَ | 6:155 |
و تا نگوئید که پیش از زمان ما برای آن دو طایفه (یعنی یهودیان و مسیحیان آن کتاب فرو آمد (کتاب اصلی یهودیان و مسیحیان تورات است و مطالب انجیل، مطالبی بوده در تایید تورات و برای تصحیح بعضی مطالب که به تورات بسته بودند و ما از درس گرفتن از آنان بر کنار بودیم (علمای یهود و مسیحی نه فقط اهل مکه را به تورات و انجیل درس نمیدادند، بلکه چنان تعلیم تورات و انجیل را با همه ی کم و زیاد هائی که در آن انجام داده بودند، در انحصار خود قرار داده بودند که یهودیان و مسیحیان کمتر به آن اطلاع پیدا میکردند و این حتی در یهود و نصارای فعلی نیز رسم است و علمای اسلام نیز در تفسیرهای قرآن آنقدر اختلاف گوئی کرده اند که مسلمین کمتر به حقایق قرآن پی ببرند، آیا با این حال، اگر بر پیغمبر اسلام مستقيما وحی نمی شد، هیچ ممکن بود از طریق تحقیق شخصی به حقایق تورات پی ببرد و مطالب صد در صد حقیقی قرآن را بگوید؟ اگر با سواد هم بود ممکن نبود، چه رسد به اینکه او بیسواد بود (156) | أَن تَقولوا إِنَّما أُنزِلَ الكِتابُ عَلىٰ طائِفَتَينِ مِن قَبلِنا وَإِن كُنّا عَن دِراسَتِهِم لَغافِلينَ | 6:156 |
و یا نگوئید، اگر بر ما نیز به مانند آنها کتاب فرو فرستاده میشد، از آنان بهتر هدایت میشدیم، پس حال که از پروردگار شما توضیح دهنده و راهنما و رحمتی برای شما آمده، از کسی که مطالب مستدل الله را انکار کند و از آن رو گردان شود، چه کسی ستمكارتر خواهد بود؟ آری کسانیرا که از مطالب مستدل ما رومیگردانند، به آن عذاب بد مجازات خواهیم کرد، بواسطه اینکه رو گرداندند (157) | أَو تَقولوا لَو أَنّا أُنزِلَ عَلَينَا الكِتابُ لَكُنّا أَهدىٰ مِنهُم ۚ فَقَد جاءَكُم بَيِّنَةٌ مِن رَبِّكُم وَهُدًى وَرَحمَةٌ ۚ فَمَن أَظلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنها ۗ سَنَجزِي الَّذينَ يَصدِفونَ عَن آياتِنا سوءَ العَذابِ بِما كانوا يَصدِفونَ | 6:157 |
آیا اینان همانهائی نیستند که منتظرند، آن فرشتگان عذاب کننده، برای تهدید ایشان آید، یا پرورنده تو نزد ایشان آید و یا بعضی از نشانه های پروردگارت برای تهدید ویا تطمیع ایشان آید؟ (اشاره به چیزهائی است که در آیات 90 تا 95 از سوره بنی اسرائیل، کافران مکه برای نشان دادنِ معجزاتی نفع رسان یا عذاب رسان، از پیغمبر اسلام میخواستند زمانیکه بعضی از نشانه های پروردگارت آید، اگر کسی قبلا ایمان نیاورده باشد و روی ایمان خود کار خوب نکرده باشد، در هنگام دیدن عذاب پروردگارت، فایده ای به او نمیدهد که از ترس ایمان آورد و بنابر این به ایشان بگو، در انتظار خواسته های خود بمانید و ما نیز منتظر وعده های پروردگار خود میباشیم (158) | هَل يَنظُرونَ إِلّا أَن تَأتِيَهُمُ المَلائِكَةُ أَو يَأتِيَ رَبُّكَ أَو يَأتِيَ بَعضُ آياتِ رَبِّكَ ۗ يَومَ يَأتي بَعضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنفَعُ نَفسًا إيمانُها لَم تَكُن آمَنَت مِن قَبلُ أَو كَسَبَت في إيمانِها خَيرًا ۗ قُلِ انتَظِروا إِنّا مُنتَظِرونَ | 6:158 |
به يقين کسانیکه دین خود را فرقه فرقه کرده اند و فرقه های ایشان بر اساسِ شیعه این و شیعه آن بود (معلوم میشود که مردم مکه خود را متدین به دین ابراهیم و اسمعیل میدانستند و دین خود را فرقه فرقه کرده بودند و هر فرقه ای خود را شیعه، یعنی طرفدار فکر و فتوای یکی از علمای قدیمی یا جدید خود میدانست و همانطور که مسلمين فعلی دچار فرقه هائی شده اند، آنان نیز دچار شده بودند و باید دانست که در تمام فرقه های مذهبی دنیا فقط فرقه ای رستگار است که تابع و پیرو متن کتاب الله باشد و هر فرقه دیگر که خود را پیرو و شیعه غير از پیغمبران بداند، گمراه و منحرف است و نمیتواند خود را وابسته به پیغمبران و امامان حقیقی بداند تو ای پیغمبر، در چیزی از هیچکدامِ ایشان نیستی و یقیناً کار ایشان بسوى الله محول میشود و او آنان را به نتیجه آنچه میکردند خبر خواهد داد (159) | إِنَّ الَّذينَ فَرَّقوا دينَهُم وَكانوا شِيَعًا لَستَ مِنهُم في شَيءٍ ۚ إِنَّما أَمرُهُم إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِما كانوا يَفعَلونَ | 6:159 |
در آن زمان، هر کس با آن کارهای خوب آمده بود، ده برابر آن نفع میبرد و هر آنکه با آن بدها آمد (بدهائیکه در متن كتاب الله بد معرفی شده جز به اندازه آن، مجازات نمی بیند و به آنان ستم نمیشود (160) | مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها ۖ وَمَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزىٰ إِلّا مِثلَها وَهُم لا يُظلَمونَ | 6:160 |
بگو کسی که مرا به پیغمبری پرورده، به راهی راست هدایتم کرده که دینی است پایدار و آن روش دینی ابراهیم است که راست و مستقیم بود و او از مشرکان نبود (در متن آیه قرآن، بجای راست و مستقیم لفظ حنیف میباشد و باید دانست که روش و دین حنیف آن دینی است که آنرا مستقیما از پیغام الله بگیریم و در فهم پیغام الله سخن کسی دیگر را روی تقلید بر متن کتاب الله، ترجیح ندهیم و چون دین الله، بر اساس عدم اطاعت بنده وار از غير الله است هر کس کورانه روی تقلید از بزرگان خود، از چیزی اطاعت کند که خلاف متن قرآن باشد و برای الله شفیع و واسطه در صاحب اختیاری قرار دهد، او دینش غیر حنیف بوده و شفیع و واسطه را شریک الله در اطاعت بنده وار قرار داده (161) | قُل إِنَّني هَداني رَبّي إِلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ دينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبراهيمَ حَنيفًا ۚ وَما كانَ مِنَ المُشرِكينَ | 6:161 |
بگو نماز من و تمام کارهای مذهبی من و زندگی و مرگ من از الله است که پروردگار تمام مردم جهان است (162) | قُل إِنَّ صَلاتي وَنُسُكي وَمَحيايَ وَمَماتي لِلَّهِ رَبِّ العالَمينَ | 6:162 |
و برای او شریکی نیست و به من امر شده که اینها را بگویم و خودم اول کسی هستم که تسلیم این فرمانها میباشم (مسلمان کسی است که تسلیم این فرمانها باشد و بنابر این کسی که عقیده به شفاعت و پارتی بودن مقربین درگاه الله برای کمک کردن و یا بخشش گناهش نزد الله داشته باشد، آن واسطه ها را در صاحب اختیاری و خدائی شریک الله قرار داده و تمام بت پرستان چنین بوده اند (163) | لا شَريكَ لَهُ ۖ وَبِذٰلِكَ أُمِرتُ وَأَنا أَوَّلُ المُسلِمينَ | 6:163 |
بگو آیا غیر از الله، کسی دیگر را به صاحب اختیاری گیرم، با اینکه صاحب اختیار هر چیزی اوست؟ و هیچکس جز نتیجه اعمال خودش را بدست نخواهد آورد و هر کس زیر بار اعمال خودش میباشد و بار گناه کسی دیگر را بدوش نخواهد کشید و پس از مدتی، باز گشت تمامی شما بسوی پروردگارتان میباشد و او به شما خبر خواهد داد که در چه اختلاف مذهبی ای میبودید (خوب در این آیات دقت نمائید، تا متوجه شوید، تمام اختلافات مذهبی مردم روی صاحب اختیار و واسطه و پارتی دانستن اشخاصی است، در نزد الله که منشاء تمام شرکها و بت پرستی ها و فسادهای اجتماعی است (164) | قُل أَغَيرَ اللَّهِ أَبغي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيءٍ ۚ وَلا تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ إِلّا عَلَيها ۚ وَلا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخرىٰ ۚ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّكُم مَرجِعُكُم فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم فيهِ تَختَلِفونَ | 6:164 |
و الله کسی است که شما انسانها را مقرر کرد که در زمین، نسلی از پشت نسل دیگر آئيد و بعضی از شما را به درجه هائی بر بعضی دیگر برتری داد و این کارها را، از آن رو کرد که شما را در آنچه او بشما داده بیازماید (وای بر کسی که در دنیا قدرت و نفوذ و برتریهائی دارد و آنها را وسیله عوام فریبها و ظلم و ستم و خوشگذرانیهای نامشروع قرار میدهد و پرونده بسیار بدی برای زندگی پس از مرگ خود برای خود تهیه میکند به يقين، پروردگار تو هم عذابش تند است و هم نسبت به مطيعان پیغامش آمرزنده و مهربان میباشد(165) | وَهُوَ الَّذي جَعَلَكُم خَلائِفَ الأَرضِ وَرَفَعَ بَعضَكُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِيَبلُوَكُم في ما آتاكُم ۗ إِنَّ رَبَّكَ سَريعُ العِقابِ وَإِنَّهُ لَغَفورٌ رَحيمٌ | 6:165 |