055-004-013-رحمن

« Back to Glossary Index
و به او یاد داد که اختلافِ صفاتِ اشیاء را درک کند و بتواند آن را برای دیگران نیز بیان کند. (فرق میانِ انسان و حیوان همین نُطق و بیانِ پس از تشخیص است.) (4)
عَلَّمَهُ البَيانَ
او به او بیان را آموخت.


تحلیل دستور زبان:

  1. عَلَّمَ:
    • فعل ماضی (گذشته)
    • ثلاثی مزید (دارای حروف اضافه شده)
    • باب تَفعیل
    • ریشه: „ع-ل-م“ به معنای آموختن
    • زمان: گذشته
    • نوع فعل: متعدی (نیازمند مفعول)
  2. هُ:
    • ضمیر متصل
    • نقش: مفعول اول فعل „عَلَّمَ“
    • شخص: سوم شخص مفرد مذکر (او)
  3. البَيانَ:
    • اسم معرفه (دارای ال)
    • نقش: مفعول دوم فعل „عَلَّمَ“
    • حالت: منصوب (به دلیل موقعیت مفعولی)
    • معنا: بیان، روشنی، توضیح

نوع جمله:

این جمله خبری است و گزارشی از یک عمل (آموختن) ارائه می‌دهد.


معنی:

این جمله به معنای این است که شخصی به دیگری توانایی بیان و توضیح را آموخته است.

Nach oben scrollen