027-022-051-نمل

« Back to Glossary Index
پس از مدتی که زیاد طولانی نبود هدهد پیدا شد و به سلیمان گفت که من به چیزی اطلاع یافتم که تو بدان دست نیافته ای و از شهر سبا خبری راست برایت آورده ام (سليمان مانند سایر فرمانروایان قدیم از پرندگان خبر آورنده و شکاری و با هوش و تربیت شده مثل کبوتر و طوطی و غیره بسیار داشت و ضمن آنها یک پرنده مخصوص داشت از جنس شانه بسر که به عللی که بر ما مكتوم است و شاید در او آنطور که متخصصین احضار روح در کتب تحقیقی خود درباره پاره ای حیوانات با هوشتر از جنس خودشان نوشته اند روح انسانی یا روحی دیگر به امر الله در آن حلول کرده بود که میتوانست زبان انسانها را بشنود و بفهمد و با سلیمان به طرز مخصوص سخن گوید و کاملا معلوم است که در دل هدهد به خواست الله افتاده بوده که بی اجازه سلیمان برود به مملکت سبا و آنچه را دید خبر دهد و سلیمان تصور کرده بود بیخودی رفته است) (۲۲)
Nach oben scrollen