زیرا آن عذابِ سخت ایشان را بگرفت (بر طبق آنچه در سوره های نمل و اعراف و هود و حجر و قمر و فجر و شمس یاد آوری شده، قوم ثمود بعد از قوم عاد از نسل نجات یافته گان قوم عاد بودند که در مکانی کوهستانی که میان مدینه و شام بود و در زمان پیغمبر اسلام آن زمین را حجر میگفتند، زندگی خوشی داشتند، لیکن کم کم به خوش گذرانی و ستمکاری و فساد و بت پرستی دچار شدند و لذا صالح، پیغمبر ایشان شد و آنان بجای قبول نصایح پیغمبرشان، چون نُه قبیله بودند، از هر قبیله یکنفر را تعیین کردند، تا ابتدا یکی از آنان پاهای شتر را ببرد و بعد از آن شبانه دسته جمعی به خانه صالح بریزند و او را بکشند، لیکن پس از بریده شدن پاهای شتر و قبل از اینکه به خانه صالح بریزند، در همان شبِ موعود، زلزله سختی شهر ایشان را لرزاند و خانه هایشان را برویشان خراب کرد و صالح پیغمبر و طرفدارانش که میدانستند، عذاب خواهد آمد، در جای مناسبی رفتند و نجات یافتند و صبح که شد برای تماشای بدنهای نیمه جان مردم آمدند و دیدند که آنانکه میتوانند سخن گویند، اظهار پشیمانی میکنند) به يقين در این داستان نیز نشانه ایست بر اینکه، بیشتر مردم ایمان نمی آورند (۱۵۸) |
026-158-050-شعراء
« Back to Glossary Index