بطوری که چون خواهرت، در تعقیب تو می رفت و به گیرندگان تو می گفت، آیا میخواهید شما را به کسی که او را پرستاری کند، دلالت نمایم، ما کاری کردیم که تو بسوی مادرت باز گردی تا چشمش از گریه به شادی بدل شود و اندوه نخورد (به باب دوم، از سفر خروج که دومین کتاب تورات است، برای دیدن شرح مفصل تر این قسمت از داستان موسی مراجعه شود و بر طبق آیه ۳ تا ۷ از سوره قصص، عده ای از فرعونیان که گماشته گانِ دختر فرعون بودند، پس از گرفتن تابوت موسی و نشان دادن آن به دختر فرعون، با دختر فرعون، نزد فرعون و زنش رفتند و فرعون خواست او را بکشد، ولی زن و دختر او نگذاشتند و خواستند به عنوان پسر خود، او را نگهداری کنند، ولی خواست الله باعث شد که موسی از پستان هیچ زنی شیر نخورد، جز مادرش و از طرفی چون پدر و مادر و خواهر موسی از کارکنان دربار فرعون بودند، خواهرش توانست نزد آنان برود و در حالی که آنان دنبال دایه ای می گشتند، به توصیه خواهر موسی، مادرش را دایه موسی معرفی کند، بدون آنکه بدانند، مادر موسی است) و چون بزرگ شدی، شخصی را کشتی و ما تو را از آن اندوه نیز نجات دادیم (در آیات ۱۳ تا ۲۱ از سوره قصص، چگونگی آمدن موسی از دربار فرعون به شهر ممفیس که پایتخت فرعون بود و علت کشتن یک فرد در شهر و فرار او در فردای آنروزی که در مصر، آن چنین کرده بود، بسوی بیابان مدین، بیان شده است و در سفر خروج تورات نیز میباشد) پس تو را به آزمایشی آزمودیم و سالیانی در میان مردم مدین ماندی (در نظر گرفتن بزرگیهای الله و توکل موسی به الله، در هنگام فرارش آزمایشی بود که کمال ایمان موسی را به الله میرساند و داستان رسیدن موسی به محل آب شهر مدین و کمک کردن او به دو دخترِ پدر زن آینده ی موسی، در آب دادن به گوسفندان او و اجیر شدنش نزد آنان، در مدت هشت تا ده سال، به شرط گرفتن یکی از دخترانش به زنی و بیرون آمدن موسی با زن و بچه و گوسفندان و اموالش از شهر مدین که شهری کوچک میان مصر و فلسطین بود و رسیدنش به مکانی که از دور آتشی را در صحرای سینا دید، بطور مفصل تا آیه ۳۰ از سوره قصص ذکر شده است و با اختلافاتی در سفر خروج تورات نیز هست) پس از آن تو ای موسی به اینجا که مقدّر بود، آمدی (40) |
020-040-048-طه
« Back to Glossary Index