018-019-071-كهف

« Back to Glossary Index
و در چنان وضعی مدتی بودند که آنان را بیدار کردیم تا از حال یکدیگر جویا شدند، یکی از ایشان گفت: چند زمان در این غار مانده اید، دیگران گفتند یک روز یا مقداری از روز (زیرا چون آفتاب نبود نمی دانستند چند ساعت خفته اند ربع روز یا نصف روز یا صبح تا نزدیک غروب ) همه گفتند: پروردگار شما بهتر میداند، یکی را بفرستید تا این پولهای نقره ای را ببرد بشهر و مقداری از بهترین خوراک را برای خوردن نزد شما بیاورد و باید با زبان خوش با مردم سخن گوید تا کسی شما را نشناسد (۱۹)
Nach oben scrollen