012-019-056-يوسف

« Back to Glossary Index
کاروانی به محل چاه یوسف رسیدند و آب آورنده خود را فرستادند که از چاه آب آورد، او دلو خود را به چاه انداخت و یوسف دلو را گرفت و از چاه بیرون آمد، بیرون آورنده با خوشحالی برای ارباب خود فریاد زد که پسری یافته ام و آنان او را پنهان کردند، تا ببرند و چون کالا بفروشند ( پنهان کردند، مبادا آشنایان یوسف او را ببینند و از ایشان بگیرند و او را بردند که در شهری دور دست به عنوان غلام بفروشند) و آنچه آنان میکردند، بر طبق علم الله بود (۱۹)
Nach oben scrollen