همانا زکاتی که مردم روی تصدیق دین اسلام میدهند (مقصود مالیاتی میباشد که مردم مسلمان وظیفه داشتند برای پیشرفت امور اجتماعی به بیت المال مسلمانان به نسبت ثروت خود بدهند و این آیات ربطی به غنایم جنگی که بعضی از مفسران گفته اند ندارد) باید فقط به مصرف کم چیزان و زمین گیران و ماموران گرفتن و دادن زکات و گرم کردن دل آنانکه ممکن است، وجودشان خطری برای اسلام داشته باشد، برسد (اشاره به رؤسای قبیله هائیست که مسلمانان آنان را پس از تحت نفوذ گرفتن قبيله آنان در نزد خود نگه میداشتند و زندگی آنان را تامین می کردند تا کم کم مؤمن حقیقی و مورد اعتماد مسلمانان شوند) و همچنین به مصرف آزاد کردن آنانکه تحت اختیار و فشار دیگرانند و لازم است آزاد شوند و هم به مصرف کسانیکه نمی توانند قرض خود را بدهند و یا کسانی که راه مانده میباشند و همچنین باید به مصرف پیشبرد راه الله برسد و این قانون واجبی است از جانب الله و الله دانائی میباشد پرحکمت (برطبق قانون اسلام و قرآن از زکات نباید برای حقوق زمامداران مسلمانان و رؤسای کشوری و لشگری ای که در دادن و گرفتن زکات دخالت ندارند، داد، بلکه اینان باید از کوششهائی که برای زیاد کردن در آمد و ثروت جامعه انجام میدهند، حقوق و شهریه ماهانه بگیرند و یکی از این کوششها کوشش انسان برای پیروزی بر دشمن است که از پنج یک غنائم جنگی، اینگونه حقوقها تامین میشود به شرطی که افراد لشگر اسلام از مال خودشان وسائل جنگ را تهیه دیده باشند و اگر تمام مخارج جنگ را دولت یا بیت المال مسلمانان تامین کند تمام غنائم جنگی مال بیت المال مسلمانان است و حقوق دولتیان بیشتر میشود و فقط به نفرات جنگجو بعنوان تشویق هر چه لازم باشد میدهند و این قانون باعث میشود که رؤسای کشوری و لشگری حکومت اسلام همیشه در صدد ترقی دادن وضع اقتصادی ملت خود باشد، تا هر چه بر در آمد جامعه بیفزایند خود حقوق بیشتری ببرند) (60) |
009-060-113-توبة
« Back to Glossary Index