ک-ر-م

« Back to Glossary Index
ریشه ثلاثی (کَرَم / ك ر م) در قرآن ۴۷ بار در هشت قالب صرفی مختلف آمده است:

دو بار به صورت فعل باب دوم «کَرَّمَ» (بزرگ داشت، گرامی داشت)

1

چهار بار به صورت فعل باب چهارم «أَکْرَمَ» (بزرگ داشت، گرامی داشت)

2

دو بار به صورت اسم «أَکْرَم» (بزرگوارتر، گرامی‌تر)

3
أَکْرَم


معنی واژه

واژه «أَکْرَم» در زبان عربی، صیغه تفضیل از ریشه «کَرَمَ» است و به معنی «بزرگوارتر»، «بخشنده‌تر»، «شریف‌تر» و «محترم‌تر» می‌باشد. این واژه معمولاً برای مقایسه میان دو یا چند نفر یا چیز به کار می‌رود تا نشان دهد کسی یا چیزی از دیگری در کرامت و بزرگواری برتر است.


کاربرد واژه در زبان عربی

  • در جملات عربی، «أَکْرَم» معمولاً به صورت صفت تفضیلی (برترساز) به کار می‌رود:
    • هُوَ أَکْرَمُ مِنْهُ(او از او بزرگوارتر است.)
    • مُحَمَّدٌ أَکْرَمُ الطُّلاَّبِ(محمد بخشنده‌ترین دانش‌آموز است.)
  • گاهی نیز به صورت فعل به کار می‌رود (أَکْرَمَ: گرامی داشت، احترام گذاشت)، اما در بیشتر موارد منظور صیغه تفضیل است.

ویژگی‌های دستوری

  • نوع: صفت تفضیلی (اَفْعَلُ تَفضیل)
  • جنس: مذکر (مونث آن: أَکْرَمُ ← کُرْمَی)
  • جمع: أَکْرَمُونَ (مذکر)، کَرْمَیات (مونث)
  • وزن صرفی: أَفْعَلُ (وزن صیغه تفضیل)
  • فعل: ریشه ثلاثی مجرد «کَرَمَ» (ک، ر، م)

اطلاعات ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

  • ریشه: عربی، از ریشه ثلاثی «کَرَمَ» به معنای بزرگواری و بخشندگی.
  • در زبان فارسی نیز واژه‌هایی مانند «کریم»، «کرم»، «اکرام» و «کریم» از همین ریشه وارد شده‌اند.

مترادف‌ها و متضادها

مترادف‌ها (عربی و فارسی):

  • عربی: أَسْخَى (بخشنده‌تر)، أَشْرَفُ (شریف‌تر)، أَعْظَمُ (بزرگ‌تر)، أَفْضَلُ (برتر)
  • فارسی: بخشنده‌تر، کریم‌تر، شریف‌تر، والاتر، بزرگوارتر

متضادها (عربی و فارسی):

  • عربی: أَبْخَلُ (خسیس‌تر)، أَحْقَرُ (پست‌تر)، أَذَلُّ (خوارتر)
  • فارسی: خسیس‌تر، پست‌تر، حقیرتر، کم‌ارزش‌تر

جمع‌بندی

واژه «أَکْرَم» یکی از صفات تفضیلی پرکاربرد در زبان عربی است که برای بیان برتری در کرامت، بزرگواری و بخشندگی به کار می‌رود و در فارسی نیز معادل‌هایی چون «بزرگوارتر» و «بخشنده‌تر» دارد. این واژه ریشه در فعل «کَرَمَ» دارد و در ساختارهای مختلف دستوری و معنایی قابل استفاده است.

Nominal (1) Adjective

(96:3:3) l-akramu(is) the Most Generousاقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ

(2) Noun

(49:13:13) akramakum(the) most noble of youإِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ
 

سی بار به صورت اسم «کَرِیم» (بزرگوار، گرامی، سخاوتمند)

4

یک بار به صورت اسم مفعول باب دوم «مُکَرَّمَة» (گرامی‌داشته شده، محترم)

5

دو بار به صورت مصدر باب چهارم «إِکْرَام» (گرامی‌داشتن، احترام گذاشتن)

6

یک بار به صورت اسم فاعل باب چهارم «مُکْرِم» (گرامی‌دارنده، کسی که احترام می‌گذارد)

7

پنج بار به صورت اسم مفعول باب چهارم «مُکْرَمُون» (گرامی‌داشته‌شدگان، محترمان)

8
Nach oben scrollen