ریشه سهحرفی „ن س ی“ ۴۵ بار در قرآن آمده است و در پنج شکل مشتق شده است: ۳۵ بار به صورت فعل ماضی باب اول „نَسِیَ“ (فراموش کرد) |
نسى: نسى و نسيان هم بمعنى فراموش كردن آيد و هم بمعنى اهمال و بى اعتنائى. فيومى در مصباح ميگويد: نسيان مشترك است ميان دو معنى يكى ترك از روى غفلت و ديگرى ترك از روى عمد وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ … بقره: 237 يعنى قصد ترك و اهمال نكنيد. راغب گويد: نسيان آنست كه انسان محفوظ در ذهن خود را از ياد برد بواسطه ضعف قلب يا غفلت و يا از روى قصد تا از قلب او محذوف شود و از يادش برود … هر نسيانيكه خداوند ذمّ كرده نسيانى است كه اصل آن از روى تعمد بوده (و بى اعتنائى كرده تا از ياد رفته است) … نسى (بر وزن فلس) در عرف نام چيزى است كه بآن كم اعتنا ميكنند. قرآن كريم بهر دو معنى ناظر است آياتى از قبيل فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما نَسِيا حُوتَهُما … كهف: 61. قالَ لا تُؤاخِذْنِي بِما نَسِيتُ كهف: 73. سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى اعلى: 6. در باره نسيان و فراموش كردن متعارف است. و آيات ديگر در نسيان از روى بى اعتنائى و اهمال مثل. فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ انعام: 44. چون ترك كردند و بى اعتنا شدند بآنچه تذكر داده بوديم در هر شىء را بروى آنان گشوديم. كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها طه:126. همانطور آيات ما بر تو آمد پس از روى بى اعتنائى آنها را از ياد بردى، اينك نظرى بچند آيه: 1- وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً طه: 115. ظاهرا مراد نسيان عهد است رجوع شود به «عزم» و «عهد» بآدم راجع به نخوردن از شجره يا گوش ندادن بحرف شيطان، توصيه كرديم ولى آنرا از ياد برد و در او تصميمى نيافتيم. 2- فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا اعراف: 51. امروز بآنها اعتنا نميكنيم چنانكه بملاقات اين روز بوقت ابلاغ پيامبران، اعتنا نكردند. 3- وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ حشر: 19. نباشيد مانند آنانكه خدا را از روى بى اعتنائى فراموش كردند و خدا خودشان را از ياد خودشان برد حرف فاء در «فَأَنْساهُمْ» نشان ميدهد كه نتيجه فراموش كردن خويش است. 4- رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا بقره: 286. روشن است كه مراد نسيان و خطاى مسئول است كه هر دو از روى بى اعتنائى بدستور خدا انجام گرفته است رجوع شود به «خطأ». 5- سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى اعلى: 6. اقراء بمعنى خوانا كردن است «اقَرَأَهُ:جَعَلَهُ يَقْرَءُ» در مجمع فرموده: اقراء آنست كه شخص را وادار بقرائت كنى تا گوش داده اشتباهش را برطرف نمائى. ولى در آيه ظاهرا معنى اوّل مراد است يعنى: ما تو را خوانا ميكنيم در نتيجه فراموش نميكنى مراد از آن تمكين رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله از حفظ قرآن است كه اصلا آنرا فراموش ننمايد، اين آيه مفيد آنست كه آنحضرت بمدد خدا راجع بآيات ابدا فراموشى نداشت. 6- وَ ما كانَ رَبُّكَ (نَسِيًّا) مريم:64. نسىّ بمعنى فراموشكار است يعنى خداى تو فراموشكار نبوده است. 7- يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا مريم: 23. «نسى» را در آيه بفتح و كسر نون خوانده اند و آن شىء حقير و غير قابل اعتنا است كه بفراموشى زده شود يعنى: ايكاش پيش از اين ميمردم و چيز نامعتنى به و فراموش شده بودم. |