ریشه سهحرفی «ق و م» در قرآن ۶۶۰ بار در ۲۲ صورت مشتقشده آمده است: |
۳۳ بار به صورت فعل باب اول «قَامَ» (ایستاد، برخاست) | 1 | ||
قَامَ (در عربی: قامَ) فعلی است از ریشه «ق و م» که در اصل به معنای «ایستادن»، «برپا شدن»، «بلند شدن» و «قیام کردن» میباشد. این فعل بسیار پرکاربرد در زبان عربی است و معانی متعددی دارد که بسته به سیاق جمله متفاوت است. معانی دقیق واژه قَامَ
کاربرد واژه در زبان عربی واژه قَامَ در زبان عربی به عنوان فعل لازم و گاهی متعدی به کار میرود. این فعل معمولاً در زندگی روزمره، متون دینی، ادبی، سیاسی و… استفاده میشود.
ویژگیهای دستوری (گرامری)
اطلاعات ریشهشناسی (اتیمولوژی) واژه قَامَ از ریشه «ق و م» گرفته شده است که در زبانهای سامی (مانند عبری و سریانی) نیز با معانی مشابه «ایستادن»، «برپا شدن» و «قیام کردن» وجود دارد. در عربی این ریشه معانی گستردهای مانند ایستادن، بلند شدن، برپا داشتن، اداره کردن و حتی زنده بودن (در برخی مشتقات) را شامل میشود. مترادفها و متضادها مترادفها (عربی)
مترادفها (فارسی)
متضادها (عربی)
متضادها (فارسی)
جمعبندی واژه قَامَ یکی از افعال بنیادی و بسیار پرکاربرد در زبان عربی است که معانی متعددی از جمله ایستادن، برخاستن، قیام کردن و انجام دادن کار را دربرمیگیرد. این واژه ریشهای عمیق در زبانهای سامی دارد و در ادبیات، قرآن، مکالمه روزمره و متون رسمی کاربرد فراوان دارد. | |||
۵۴ بار به صورت فعل باب چهارم «أَقَامَ» (برپا داشت، اقامه کرد) | 2 | ||
۱۰ بار به صورت فعل باب دهم «ٱسْتَقَٰمُ» (استقامت کردند، پایدار ماندند) | 3 | ||
معنی واژه واژه «استقام» (اِسْتَقَامَ) از ریشه «ق-و-م» به معنای ایستادن، راست بودن، مستقیم بودن و پایداری کردن است. در زبان عربی، «استقام» به معنای ثابت قدم بودن، بر راه درست باقی ماندن، پایداری و صلابت در راه حق، و منحرف نشدن از مسیر صحیح به کار میرود. این واژه غالباً در زمینههای اخلاقی، دینی و عرفانی استفاده میشود. کاربرد واژه در زبان عربی در عربی، «استقام» معمولاً برای توصیف فردی به کار میرود که در ایمان، اخلاق یا رفتار خود ثابت قدم و متعهد باقی میماند و از مسیر درست منحرف نمیشود. مثلاً:
نمونهای از قرآن کریم آیه 13 سوره احقاف: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ویژگیهای دستوری
ریشهشناسی (اتیمولوژی) «استقام» از ریشه «قامَ» (ایستاد، برپا شد) با اضافه شدن الف استفعال (اِسْتَفْعَلَ) ساخته شده است که معنای طلب و کوشش را میرساند. پس «استقام» یعنی کوشش برای ایستادگی و پایداری. مترادفها و متضادها مترادفها (عربی): مترادفها (فارسی): متضادها (عربی): متضادها (فارسی): خلاصه: | |||
۴ بار به صورت اسم «أَقْوَم» (استوارتر، راستتر) | 4 | ||
۱ بار به صورت اسم «قَوَام» (پایداری، ایستادگی) | 5 | ||
۳ بار به صورت اسم «قَوَّٰمِين» (پایداران، کسانی که قیام میکنند) | 6 | ||
۳۸۳ بار به صورت اسم «قَوْم» (قوم، مردم) | 7 | ||
۷۰ بار به صورت اسم «قِيَٰمَة» (قیامت، روز رستاخیز) | 8 | ||
۱ بار به صورت صفت «قِيَم» (درست، مستقیم) | 9 | ||
۵ بار به صورت صفت «قَيِّم» (ارزشمند، راست، پایدار) | 10 | ||
۲ بار به صورت اسم «قَيِّمَة» (ارزشمند، پایدار) | 11 | ||
۳ بار به صورت صفت «قَيُّوم» (پایدار، نگهدارنده) | 12 | ||
۱۴ بار به صورت اسم «مَقَام» (مقام، جایگاه) | 13 | ||
۱۷ بار به صورت اسم فاعل «قَآئِم» (ایستاده، برپا دارنده) | 14 | ||
۵ بار به صورت اسم فاعل مؤنث «قَآئِمَة» (ایستاده، برپا دارنده [مونث]) | 15 | ||
۱ بار به صورت مصدر باب دوم «تَقْوِیم» (ارزشگذاری، تنظیم) | 16 | ||
۲ بار به صورت مصدر باب چهارم «إِقَام» (برپایی، اقامه) | 17 | ||
۱ بار به صورت مصدر باب چهارم «إِقَامَت» (برپایی، اقامه) | 18 | ||
۱۰ بار به صورت اسم فاعل باب چهارم «مُّقِیم» (مقیم، ساکن، برپا دارنده) | 19 | ||
۳ بار به صورت اسم مفعول باب چهارم «مُقَام» (جایگاه قرار دادهشده) | 20 | ||
۱ بار به صورت اسم مفعول باب چهارم «مُقَامَة» (جایگاه قرار دادهشده [مونث]) | 21 | ||
۳۷ بار به صورت اسم فاعل باب دهم «مُّسْتَقِيم» (مستقیم، راست، پایدار) | 22 | ||
۱. معنی لغوی و مفهومی: ۲. کاربرد واژه در زبان عربی:
۳. نمونه قرآنی: ۴. ویژگیهای دستوری (گرامری):
۵. اطلاعات ریشهشناسی (اتیمولوژی): ۶. مترادفها و متضادها:
جمعبندی: واژه «مستقیم» صفتی است که در عربی و فارسی برای بیان راستی، درستی و نبود انحراف به کار میرود و کاربردهای فراوانی در متون دینی، ادبی و روزمره دارد. |