ر-ز-ق

« Back to Glossary Index
ریشه ثلاثی «ر ز ق» در قرآن ۱۲۳ بار در چهار شکل صرفی مختلف آمده است:

۶۱ بار به صورت فعل ماضی «رَزَقَ» (رزق داد، روزی داد) 1

رَزَقَ یک فعل عربی است که به معنی «روزى دادن»، «عطا کردن»، «بخشیدن» و «تامین معاش» است. این واژه معمولاً در زمینه‌هایی مانند تأمین نیازهای مادی، غذایی و حتی معنوی به کار می‌رود و بیشتر به معنای اعطای چیزی از سوی خداوند به مخلوقاتش استفاده می‌شود.


کاربرد واژه در زبان عربی

در زبان عربی، رَزَقَ به شکل‌های مختلفی به کار می‌رود:

  • رَزَقَ اللهُ العبدَ: خداوند بنده را روزی داد.
  • رَزَقَني اللهُ مالاً: خداوند به من مال داد.
  • يَرْزُقُ: (مضارع) روزی می‌دهد.
  • اِرْزُقْنا: (امر) به ما روزی بده.

این واژه هم در متون دینی و هم در مکالمات روزمره عربی بسیار رایج است.


ویژگی‌های دستوری

  • نوع واژه: فعل ثلاثی مجرد (فعل سه‌حرفی ساده)
  • باب: باب فَعَلَ – یَفعُلُ (وزن: فَعَلَ – یَفعُلُ)
  • مصدر: رِزْقٌ (روزی)
  • مضارع: یَرْزُقُ
  • امر: اِرْزُقْ
  • اسم فاعل: رازِق
  • اسم مفعول: مَرْزوق

اطلاعات ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

واژه رَزَقَ از ریشه «ر-ز-ق» گرفته شده است که دلالت بر عطا کردن و بخشیدن دارد. این ریشه در زبان عربی به معنای «دادن چیزی که برای زندگی لازم است» به کار می‌رود. در قرآن و متون اسلامی این واژه بسیار به چشم می‌خورد و معمولاً به عنوان یکی از صفات خداوند (رازق) ذکر می‌شود.


مترادف‌ها و متضادها

مترادف‌ها (عربی و فارسی):

  • عربی: أعطى (عطا کرد)، مَنَحَ (بخشید)، وَهَبَ (هدیه داد)، أمدّ (تأمین کرد)
  • فارسی: بخشیدن، عطا کردن، ارزانی داشتن، تأمین کردن

متضادها (عربی و فارسی):

  • عربی: مَنَعَ (محروم کرد)، حَرَمَ (محروم ساخت)، أَمسَكَ (نگه داشت)
  • فارسی: محروم کردن، بازداشتن، منع کردن، دریغ کردن

نمونه‌هایی از کاربرد در جمله (عربی و ترجمه فارسی):

  • رَزَقَ اللهُ كُلَّ مَخلوقٍ: خداوند به هر مخلوقی روزی داد.
    • خداوند به هر موجودی روزی می‌دهد.
  • يَرْزُقُ الفَقیرَ: به فقیر روزی می‌دهد.
    • به نیازمند کمک می‌کند.

جمع‌بندی

رَزَقَ فعلی است با معانی مرتبط با اعطای روزی و نعمت، کاربرد فراوان در متون عربی و فارسی دارد و ریشه آن به مفهوم بخشیدن و عطا کردن برمی‌گردد. این واژه در ادبیات دینی و عرفانی بسیار پرکاربرد است.

۱ بار به صورت اسم «رَزَّاق» (بسیار روزی‌دهنده) 2

۵۵ بار به صورت اسم «رِزق» (روزی، معاش) 3

۶ بار به صورت اسم فاعل جمع «رَازِقین» (روزی‌دهندگان) 4

Nach oben scrollen