د-ع-و

« Back to Glossary Index
ریشه ثلاثی «د ع و» در قرآن ۲۱۲ بار در هفت قالب صرفی آمده است:

۱۷۰ بار به صورت فعل باب اول «دَعَا» (دعوت کرد، فراخواند)

1
۱. معنی لغوی و کاربردی: «دَعَا» فعل ماضی از ریشه «د ع و» است و به معنای «صدا زد»، «خواند»، «دعا کرد»، «درخواست کرد»، «فرا خواند» و «طلب کرد» می‌آید.
در عربی، این فعل هم برای درخواست از خدا (دعا کردن) و هم برای دعوت یک شخص به کاری یا جایی به کار می‌رود.۲. کاربرد در زبان عربی:

  • دَعَا اللّهَ: از خداوند چیزی خواست، دعا کرد.
  • دَعَا صَدِیقَهُ: دوستش را صدا زد.
  • دَعَا النّاسَ إلى الخَیرِ: مردم را به نیکی دعوت کرد.
  • دَعَا إلى الحَفلَةِ: به مهمانی دعوت کرد.

۳. ویژگی‌های دستوری:

  • نوع کلمه: فعل (ماضی)
  • ریشه: ثلاثی مجرد (د ع و)
  • باب: فَعَلَ – یَفعُلُ (دَعَا – یَدعُو)
  • لازم و متعدی: بسته به جمله هم لازم (دعا کردن) و هم متعدی (دعوت کردن کسی) می‌تواند باشد.
  • مصدر: دُعاء (دعا)، دَعوة (دعوت)
  • مضارع: یَدعُو (او دعوت می‌کند/دعا می‌کند)

۴. اطلاعات ریشه‌شناسی (اتیمولوژی):

  • ریشه «د ع و» در زبان عربی به معنی «خواندن»، «طلبیدن»، «فراخواندن» است.
  • در قرآن و متون کلاسیک عربی به این معانی آمده است.
  • واژه‌های فارسی «دعا» و «دعوت» نیز از همین ریشه عربی وارد زبان فارسی شده‌اند.

۵. مترادف‌ها و متضادها:

مترادف‌ها (در عربی):

  • نادَى (صدا زد)
  • طَلَبَ (درخواست کرد)
  • رَجَا (امیدوار شد/درخواست کرد)
  • اسْتَدْعَى (فرا خواند)
  • استغاثَ (یاری خواست)

مترادف‌ها (در فارسی):

  • خواند
  • صدا زد
  • طلب کرد
  • درخواست کرد
  • دعوت کرد

متضادها (در عربی):

  • صَدَّ (دفع کرد، رد کرد)
  • رَفَضَ (نپذیرفت، رد کرد)
  • أَبَى (امتناع کرد)

متضادها (در فارسی):

  • رد کرد
  • امتناع کرد
  • نپذیرفت

خلاصه جدول‌وار

ویژگیتوضیح
معنیصدا زد، دعوت کرد، دعا کرد، خواست
کاربرددعا کردن، دعوت کردن، صدا زدن
نوع کلمهفعل ماضی (ثلاثی مجرد)
ریشهد ع و
مصدردُعاء (دعا)، دَعوة (دعوت)
مضارعیَدعُو
مترادف (عربی)نادَى، طَلَبَ، رَجَا، اسْتَدْعَى
مترادف (فارسی)خواند، صدا زد، دعوت کرد
متضاد (عربی)صَدَّ، رَفَضَ، أَبَى
متضاد (فارسی)رد کرد، امتناع کرد، نپذیرفت
 

۳ بار به صورت فعل باب هشتم «یَدَّعُ» (ادعا می‌کند)

2

۲۲ بار به صورت اسم «دُعَاء» (دعا، نیایش)

3

۴ بار به صورت اسم «دَعْوَىٰ» (ادعا، دادخواهی)

4

۶ بار به صورت اسم «دَعْوَة» (دعوت)

5

۳ بار به صورت اسم فاعل «دَاعٍ» (دعوت‌کننده)

6

۴ بار به صورت اسم فاعل «دَاعِی» (دعوت‌کننده، مبلغ)

7
Nach oben scrollen