ا-م-ن

« Back to Glossary Index
ریشه ثلاثی أ-م-ن در قرآن ۸۷۹ بار و در ۱۷ قالب مشتق شده آمده است:

۲۰ بار به صورت فعل باب اول «أَمِنَ» (آرام گرفت، ایمن شد)

1

۵۳۷ بار به صورت فعل باب چهارم «ءَامَنَ» (ایمان آورد)

2
ءامَنَ (آمَنَ) یک فعل در زبان عربی است که به معنی „ایمان آورد“، „باور کرد“، „اعتقاد پیدا کرد“ یا „ایمان آوردن“ می‌باشد.


کاربرد واژه در زبان عربی

این واژه معمولاً در زمینه‌های دینی و اعتقادی به کار می‌رود، مانند:

  • آمَنَ بِاللّهِ: به خدا ایمان آورد.
  • آمَنَ بِالرُّسُلِ: به پیامبران ایمان آورد.
  • آمَنَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ: به روز قیامت ایمان آورد.

در قرآن کریم و متون دینی، این فعل بسیار استفاده می‌شود.


ویژگی‌های دستوری (گرامری)

  • نوع کلمه: فعل (ماضی ثلاثی مزید)
  • باب: افعال (باب إفعال)
  • مصدر: إيمان (ایمان)
  • مضارع: یؤمنُ (یُؤمِنُ)
  • امر: آمِنْ
  • فاعل: مُؤمِن (مؤمن)
  • مفعول: مُؤمَن (مؤمَنٌ به)

مثال صرف:

  • ماضی: آمَنَ، آمَنَتْ، آمَنتُ، آمَنتَ…
  • مضارع: یُؤمِنُ، تُؤمِنُ، أُؤمِنُ…

اطلاعات ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

  • ریشه این واژه از ثلاثی مجرد „أمِنَ“ (امِنَ) به معنی „ایمن شد“ و „در امان بود“ می‌آید.
  • با افزودن الف به ابتدای فعل (باب إفعال)، معنای „ایمان آوردن“ و „باور کردن“ پیدا کرده است.
  • مصدر آن „إيمان“ است که در فارسی نیز به صورت „ایمان“ وارد شده است.

مترادف‌ها و متضادها

مترادف‌ها (عربی و فارسی):

  • عربی: صدَّقَ (تصدیق کرد)، وثِقَ (اعتماد کرد)، اعتقدَ (اعتقاد داشت)
  • فارسی: ایمان آورد، باور کرد، اعتقاد پیدا کرد، تصدیق کرد

متضادها (عربی و فارسی):

  • عربی: كَفَرَ (کافر شد/انکار کرد)، جَحَدَ (انکار کرد)، أَنكَرَ (انکار کرد)
  • فارسی: کافر شد، انکار کرد، ایمان نیاورد

خلاصه

  • ءامَنَ یعنی ایمان آوردن و ریشه آن از „أمن“ به معنای ایمنی و امنیت است.
  • در متون دینی و مذهبی عربی و فارسی بسیار کاربرد دارد.
  • مترادف: صدق، اعتقد، وثق (باور کرد، تصدیق کرد)
  • متضاد: کفر، جحد، انکر (کافر شد، انکار کرد)
 

۱ بار به صورت فعل باب هشتم «ٱؤْتُمِنَ» (امانت‌دار شد، به او امانت سپرده شد)

3

۴ بار به صورت اسم جمع «أَمَٰنَٰت» (امانت‌ها)

4

۲ بار به صورت اسم مفرد «أَمَٰنَت» (امانت)

5

۵ بار به صورت اسم «أَمْن» (امنیت، آرامش)

6

۲ بار به صورت اسم «أَمَنَة» (آسودگی، آرامش)

7

۱۴ بار به صورت صفت «أَمِين» (امین، امانت‌دار)

8

۱ بار به صورت اسم «مَأْمَن» (جای امن)

9

۶ بار به صورت اسم فاعل «ءَامِن» (ایمن، در امان)

10

۱۰ بار به صورت جمع اسم فاعل «ءَامِنِين» (ایمن‌ها، در امان‌ها)

11

۱ بار به صورت مؤنث اسم فاعل «ءَامِنَة» (ایمن، زن در امان)

12

۱ بار به صورت اسم مفعول «مَأْمُون» (در امان، مورد اطمینان)

13

۴۵ بار به صورت مصدر باب چهارم «إِيمَٰن» (ایمان)

14

۲۰۲ بار به صورت اسم فاعل باب چهارم «مُؤْمِن» (مؤمن، ایمان‌آورنده)

15

۲۲ بار به صورت جمع مؤنث اسم فاعل باب چهارم «مُّؤْمِنَٰت» (مؤمنان زن)

16

۶ بار به صورت مفرد مؤنث اسم فاعل باب چهارم «مُّؤْمِنَة» (زن مؤمن)

17
Nach oben scrollen