Henoch – Elisa اِدْریس | الْيَسَعَ- اِلیشَع – اِدْریس |
Henoch |
ادريس: عليه السّلام يكى از پيامبران مشهور و نام مباركش فقط دو بار در كلام اللّه آمده است وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا. وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا مريم: 56 وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ انبياء: 85. در آيه دوّم توصيف شده كه او از صابران بود و در آيه اوّل از نبوت و صدّيق بودن او سخن رفته است. امّا مراد از رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا چيست؟ آيا مكان بمعنى مكان معنوى و مقام است؟ يعنى او را بمقام و منزلت برترى رسانديم و يا او را بمكان بلندى كه جز آسمانها نيست بالا برديم (علىّ در علوّ مقام و علوّ مكان هر دو آمده است). در الميزان آمده: گفته اند چنانكه در حديث وارد است خدا او را ببعضى از آسمانها برد و در آنجا قبض روح كرد و آن نشان دادن خرق عادت و قدرت بالغه خدائى است و براى ادريس مزيّت است. در بعضى روايات هست كه او زنده است در تفسير برهان از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه در معراج در آسمان چهارم مردى ديدم به جبرئيل گفتم: او كيست گفت او ادريس است باو سلام كردم و او بر من سلام كرد من بر او از خدا مغفرت خواستم او هم بر من استغفار كرد. در سفينة البحار از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه در باره مسجد سهله فرموده: آن جاى خانه ادريس است كه در آن جامه مى دوخت. در مجمع البيان فرموده: او جدّ پدر نوح است و اسم او در توراة اخنوخ است گفته شده او را در اثر كثرت درس كتب ادريس گفتند و او اوّل كسى است كه با قلم نوشت و لباس دوخت و گفته شده: خدا باو علم نجوم و حساب و هيئت آموخت و اينها معجزه او بود. نا گفته نماند روايات در باره آسمان رفتن او زياد است و در اين باره به بحار، تفسير برهان تفسير الدر المنثور و غيره رجوع شود. و اين در صورت ثبوت عجب نيست كه خداوند كسى را بآسمان ببرد و در آنجا قبض روح كند چنانكه اگر يك نفر از مردان فضائى امريكا كه بماه رفتند در آنجا مى مرد عجب نبود و يا خدا ادريس را بيكى از كرات كه زندگى در آن ميسّر است ببرد و زنده نگاه دارد عجبى نخواهد بود. اينكه طبرسى فرموده نام او در تورات اخنوخ است در تورات سفر پيدايش باب پنجم از بند 18 ببعد مينويسد: يارد صد و شصت دو سال زندگى كرد و خنوخ را بدنيا آورد و از خنوخ متوشالخ بدنيا آمد. سپس پسر متوشالخ را لمك نام ميبرد و گويد از لمك نوح بدنيا آمد. آنگاه ميگويد: خنوخ با خدا راه رفت و ناپديد شد زيرا خدا او را بر گرفت. (باختصار) اين سخنان مؤيّد همان است كه از مجمع نقل شد كه او پدر جدّ نوح و نام وى در تورات اخنوخ است و جمله «با خدا راه رفت و ناپديد شد و خدا او را بر گرفت» روشن كننده همان مطلب آسمان رفتن اوست در باره ديگران ميگويد مرد و در باره او ميگويد: ناياب شد كه خدا او را گرفت. و نيز در رساله يهودا بند 14 و 15 از شخصى بنام خنوخ ياد شده و نيز در سفر پيدايش باب چهارم از او نام رفته است و مستر هاكس در قاموس خود از او ياد كرده و گويد مانند ايليا طعم مرگ را نچشيد. در دائرة المعارف وجدى رفتن او بآسمان چهارم از كعب الاحبار نقل و ردّ شده است. نا گفته نماند آيه وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا به مطلبي كه در باره او گفته شده اشعار دارد و اللّه اعلم. |
19 مريم | ||
56. وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا و در این کتاب از ادریس که پیغام گیری، راستگو بود، نیز یاد آور (۵6) | ||
57. وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا و ما او را به مقامِ بلندی، بالا بردیم (درباره شناسائی ادریس، میان مفسرین قرآن اختلاف است و آنان متوجه نشده اند که در دو سوره مریم و انبیاء اسم ادریس بعد از اسمعیل ذکر شده و در دو سوره دیگر، یعنی سوره انعام و صاد، بعد از اسمعیل بجای ادريس، اليسع گذاشته شده و در سوره انبیاء کاملا مشهود است که ادریس قبل از ذوالکفل، بجای الیسع است، از این مجموع چنین بدست می آید که ادريس همان اليسع یا اِلیشَع میباشد که شرح حالش، در بابهای اول کتاب دوم پادشاهان یهود نوشته شده که چون به شاگردانی، درس دینی میآموخت به ادریس نیز معروف بوده و از مقام خدمتگزاری الیاس به مقام بلندی از نبوت رسید که هم معجزاتی بزرگ مانند حضرت عیسی نشان داد و هم تا زمان مرگش مورد احترام تمام پادشاهان زمانش بود) (۵۷) |
الأنبياء : 85 وَ إِسْماعيلَ وَ إِدْريسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرينَ |
ص : 48 وَ اذْكُرْ إِسْماعيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ |
الأنعام : 86 وَ إِسْماعيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلاًّ فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمينَ |
﴿19 مريم ﴾
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ﴿٥٤﴾
وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ﴿٥٥﴾
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا ﴿٥٦﴾
وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا ﴿٥٧﴾
2. وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ ﴿الأنبياء: ٨٥﴾
21 سورة الأنبياء | ||
85. وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ و به اسماعیل و ادریس و ذالکفل نیز فرمان نبوت و دانشی دادیم و این هرسه از مردان صبوری بودند (۸۵) | ||
86. وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا ۖ إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ و ایشان را داخل در رحمت خودمان کردیم زیرا از نیکوکاران حقیقی بودند (اسماعیل پسر بزرگ ابراهیم بود که از هاجر کنیز مصری همسر ابراهیم ساره بوجود آمد و به محل مکه آمد و ادریس در این سوره و سوره مریم چون بعد از اسماعیل آمده و در دو سوره انعام و صاد بجای الیسع گذاشته همان اليسع است که در تاریخ انبیاء يهود بنام اليشع معروف است و او جانشین ایلیای نبی بود داستان مفصل او در آنجاست و او و ایلیای نبی بوسیله سوءاستفاده چيان مذهبی یهودی و پادشاهان منحرف يهود اذیتها دیدند و صبر کردند و با خوشبختی و نامی بزرگ عمر خود را به پایان رساندند و ذالکفل که در این سوره و سوره ص میباشد با ملاحظه در سوره انعام و سوره صافات همان الياس است که در کتب يهود بنام ایلیاست که شرح کفالتش نیز در کتاب اول پادشاهان یهود ضبط است) (86) |