068-007-003-قلم

« Back to Glossary Index
پروردگار تو، به یقین کسی را که از راهش گم شده، بهتر می‌شناسد و او به راه‌یافتگان داناتر است.

(این جملات به پیامبر اسلام از آن روست که او تصور می‌کرد، اگر این سخنان زننده در کلمات وحی او نبود، مردم بیشتری به قبول نبوت او تمایل پیدا می‌کردند و نمی‌دانست که سیاست جلب نفرات بیشتر در برنامه دینی پیامبران الله هرگز نیست، بلکه کسی سزاوار قبول راه الله است که کاملاً لیاقت آن را داشته باشد.) (۷)

7. إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ

  1. إِنَّ رَبَّكَ
    • إِنَّ: از حروف مشبهه بالفعل است و برای تأکید به کار می‌رود. پس از آن اسم منصوب می‌آید.
    • رَبَّكَ: این کلمه به صورت مضاف و مضاف‌الیه است. „رَبَّ“ به معنای پروردگار است و „كَ“ ضمیر متصل برای „تو“ است که مضاف‌الیه واقع شده و منصوب است.
  2. هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ
    • هُوَ: ضمیر منفصل برای „او“ (خداوند) است و مبتدا محسوب می‌شود.
    • أَعْلَمُ: خبر برای مبتدا „هُوَ“ است و به معنای „داناترین“ می‌باشد.
    • بِمَن: جار و مجرور، „مَن“ به معنای „کسی که“ است.
    • ضَلَّ: فعل ماضی، به معنای „گمراه شد“.
    • عَن سَبِيلِهِ: جار و مجرور، „عَن“ به معنای „از“ و „سَبِيلِهِ“ به معنای „راه او“ که در اینجا اشاره به راه خداوند دارد.
  3. وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
    • وَ: حرف عطف برای ارتباط بین جملات.
    • هُوَ: مانند جمله قبل، ضمیر منفصل برای „او“ (خداوند) است و مبتدا محسوب می‌شود.
    • أَعْلَمُ: خبر برای مبتدا „هُوَ“.
    • بِالْمُهْتَدِينَ: جار و مجرور، „المُهْتَدِينَ“ به معنای „هدایت‌شدگان“ یا کسانی که هدایت یافته‌اند.

ریشه کلمات:

  • رَبَّكَ از ریشه „ر ب ب“ به معنی پروردگاری و سرپرستی.
  • ضَلَّ از ریشه „ض ل ل“ به معنی گمراهی.
  • سَبِيلِهِ از ریشه „س ب ل“ به معنی راه.
  • المُهْتَدِينَ از ریشه „ه د ي“ به معنی هدایت.

نوع جملات:

  • جمله اول اسمیه است زیرا با اسم (إِنَّ) شروع می‌شود.
  • جمله دوم نیز اسمیه است و با ضمیر (هُوَ) آغاز می‌شود.
  • جمله سوم نیز اسمیه است که با ضمیر (هُوَ) آغاز شده است.

این ساختار نشان‌دهنده تأکید بر علم الهی نسبت به کسانی است که از راه خداوند منحرف شده‌اند یا هدایت یافته‌اند.

Nach oben scrollen