64 شورى

[print-me]

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
ترجمه واژه‌ای: محمدکاظم معزیترجمه تفسیری: صادق تقوی
سوره شوری (شورا خوانده میشود) که در قرآنهای معمولی سوره 42 میباشد، از پنجاه و یک آیه محکم و دو آیه متشابه که بر سر آنست، تشکیل یافته. در اول این سوره، در دنباله ی سوره قبل که از خلقت هفت زمین و آسمان منظومه شمسی مطالب مهمی گفته شده بود، در باره طرز نابود شدنِ این هفت سیاره، که شش تای آن، قبل از زمین ما متلاشی میگردند، سخن به میان آمده و یاد آوری می شود که پیغمبر اسلام بوسيله قرآن به تمام مردم دنیا اعلام خطر میکند، تا از آخرتی که در آن عذاب شدیدی برای گناهکار آن است، بترسند و بدانند که فقط الله ولی و سرپرست و صاحب اختیار مردم است و نباید کسی را بنام اولیاء الله و صاحب اختیار خود بخوانند و برای رفع تمام اختلافات مذهبی و اجتماعی باید بسوی متن پیغامهای الله رو آورند، مطلب مهمی که در این سوره تذکر داده شده، این است که الله بشر و همه چیز را در درونِ خودش می آفریند، یعنی همه چیز از او و در او پدید آمده و همه بسوی مرکز خلقت خود که مرکز قدرتی از الله است، جمع میگردند و نیز گفته شده که توصیه های دینیِ دینِ اسلام، همان توصیه های نوح و ابراهیم و موسی و عیسی است و راهی در آنها برای تفرقه و اختلاف نیست و اختلافی که در تمام مذاهب حق، غرض رانان و سوء استفاده چیان دینی پدید آورده اند، روی غرض میباشد، نه روی نادانی و بیخبری، زیرا تمام جزئیات همه ادیان راست از یک خلاصه محکم و ساده و مستدل سرچشمه میگیرد و این غر ض رانان، همین خلاصه مستدل را دگرگون کرده اند و علّت اینکه این دین سازان را، الله فوراً نابود نمیکند، برای این است که مهلتی داشته باشند، تا پرونده خود و کسانی را که سزاوار پیروی آنان هستند، تکمیل نمایند و بشر به نسبت افکار و استعدادی که بدست می آورد، تقسیم بندی شود و کسانی که به دستوراتی مذهبی، که اجازه آن در متن کتاب الله نیست، عمل میکنند، صاحبان آن دستورات را شریک الله قرار داده اند، تا کارهائی ظالمانه کنند و در آخرت دچار عذاب دردناکی خواهند شد، مگر آنانکه توبه نمایند و به متن پیغامهای الله ایمان آورند و کارهائی را که در پیغام الله نیک شمرده شده، انجام دهند و ایشان در آخرت به نیکو ترین زندگی میرسند و الله که بوسیله قو انینی باران را میباراند، تا مردم را از بی آبی نجات بخشد و یا باد را ایجاد کرده، که کارهائی به نفع بشر انجام دهد و یا قوانینی گذاشته، که بعضی ها صاحب دختر و برخی پسر و پاره ای هم پسر و هم دختر میشوند و یا گروهی بی اولاد میگردند، قوانینی هم برای ارواح انسانها نهاده که در آخرت، دوباره زنده شوند و روی حسابی دقیق، هر کس به نیّت پرونده اش، دچار زندگی ای پر عذاب و یا پر لذّت شود و همانطور که در قوانین طبیعی نهاده شده بوسیله الله، تنوع بسیاری است، برای طرزِ مامور کردنِ پیغمبران از جانب الله نيز تنوع است و سخنِ الله به پیغمبرانش یا از پشتِ پرده و فاصله ای بصورت کلام میرسد، یا بصورت رمز و اشاره و به دل افتادن و یا الله روحی را مامور می کند که سخن الله را بگیرد و به پیغمبرش برساند و اینها بستگی به مصلحتی دارد که خود الله میداند و طرز پیغام رسانی الله به تو ای پیغمبر اسلام، از طريق اخیر بوده که انرژی ای از فرمانِ ما، بوسيله انرژی های واسطه ای بتو رسید و آن انرژی بصورت آیات قرآنی در تو در ک شد و تو هیچ اختیاری در زمان و مکان و چگونگی آنها نداشتی و حتی پیش از چنین ماموریتی، نه میدانستی کتاب آسمانی چیست و نه ايمان صحیح میدانستی چگونه است، بلکه مطالب قرآن را ما بودیم که نوری کردیم، برای راهنمائی بندگانی از خود، که سزاوار آن باشند. بنابر این، راه تو، راهی است بسیار راست و راه آن یگانه صاحب اختیارِ پر اختیاری است که اختیار موجودات آسمانها و زمین در دست اوست. پس از این خلاصه به متن آیات این سوره توجه نمائید:
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

1 حم

حمحم42:1
حا، میم، (1)
عسقعسق42:2
عین، سین، قاف (این یکی از ۲۹ آیه متشابه قرآن است، که بر سر بعضی سوره ها نهاده شده، تا هر کس روی خیال آن را تأویل کند، خود را بشناساند، که خیال باف و کج دل و فتنه انگیز است و سزاوار رهبری مسلمین نیست، زیرا هم از ظاهر این آیات پیدا است، کسی معنای صحیح آنها را نمیتواند بداند و هم در آیه ۷ از سوره آل عمران توضیح داده شده، که کسی جز الله، تاویل اینها را که اشتباه انداز و غیر محکم میباشند، نمیداند و بنابر این وای بر آنان که روی روایاتی دروغ چند تفسیر مختلف برای اینها کرده اند، که همه خنده آور و موهوم است) (۲)
بدينسان سروش فرستد بسوى تو

و بسوى آنان كه پيش از تو بودند

خداوند عزّتمند حكيم

كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ

وَ إِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ

اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

42:3
بسوی تو و بسوی پیغمبرانی که پیش از تو بودند، آن یگانه صاحب اختیار پرقدرتِ با حکمت به همین گونه ها وحی میکند (الله) (۳)
او را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است

و او است فرازنده بزرگ

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ

وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ

42:4
اختیارِ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، بدست اوست و او آن بس برترِ بسیار عظیم میباشد (عظيم یعنی بسیار گنده ای که تمام ظاهر و باطن خلقت را در بردارد) (4)

5 تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ

نزديك است آسمانها

بشكافند از فراز آنها

و فرشتگانى تسبيح گويند به سپاس پروردگار خويش

و آمرزش خواهند براى آنان كه در زمينند

همانا او است آمرزگار بخشنده

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ

يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ

وَ الْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ

وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الْأَرْضِ

أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

42:5
آن آسمانها نزدیک است، یکی از بالای دیگری متلاشی شوند (آسمان یعنی جائی که زمینی در میان خود داشته باشد و در زمین مردمی زندگی کنند، که آن آسمان بالای ایشان باشد و مقصود از آسمانها در این آیه، هفت آسمان است که یکی از آنها آسمان آبی رنگ، یعنی جو زمین ماست و شش آسمان دیگر شش جوّ شش سیاره ای است، که هر یک بالای دیگری، دور خورشید میگردند و بالای جو زمین ما هستند، یعنی مریخ و مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون و آسمانها در آیه قبل، اشاره به تمام سيارات نفوس داری است که در جهان وسیع میباشند) و ملکهائی که در آسمانهای هفتگانه فوق هستند نیز، نزدیک است به مدح و ثنای پروردگار خود گویا شوند و تقاضای آمرزش برای تمام کسانی کنند که در زمین میباشند و بدانید که الله آن آمرزنده ای است که نسبت به مطيعان خودش بخشش های مخصوصی دارد (ارواح یا به عبارت دیگر، انرژیهای مختلفی که مورد تملک و مأمور الله هستند، تا امور زندگی آسمانهای فوق را اداره کنند، ملکهائی میباشند که در این آیه گفته شده و میتوان قوه جاذبه خورشید را نسبت به زمین و نیز دافعه زمین را نسبت به خورشید، نوعی از این ملکها دانست و مدح و ثنای آنها، زبان حال ایشان است که به گوش دانشمندان کنجکاو خلقت، در آخر زمان خواهد رسید، تا بدانند، خالق عالم چه عظمت و قدرت و حکمتی دارد و طلب آمرزشِ اینان برای تمام مردم زمین اشاره به این است که با زبانِ حالِ خود به الله خواهند گفت، بس است که این مردم در زمین زندگی کنند و روی خود خواهی، کفرانِ نعمت های تو را نمایند، بلکه لازم است، زمین ایشان را نیز بعد از سیارات نفوس دارِ بالای ایشان متلاشی گردانی و خلاصه این آیه میخواهد بگوید که در آخرِ زمان، کارِ بشر به جائی میرسد که بوسیله دانشمندان خود میشنوند که بزودی ابتدا دورترین سیاره نفوس دار منظومه شمسی یعنی پلوتون و بعد نپتون و بعد از آن اورانوس و بعد زحل و بعد مشتری و بعد مریخ متلاشی میشوند و آخر نوبت به دگرگون شدنِ آسمانِ زمین ما میرسد و از پس آن، زمین ما نیز متلاشی میگردد و مقدمه قیامت کبری و زندگی دوباره مردم در آخرت میرسد و در آنجاست که بخشش های مخصوص الله به مؤمنین حقیقی خواهد رسید) (۵)
و آنان كه برگرفتند جز وى دوستانى

خدا است نگهبان بر ايشان

و نيستى تو بر ايشان وكيل

وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَولِيَاء

اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ

وَ مَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ

42:6
بنابر این کسانیکه (دردین) غير الله را ولی و کاره های خود گرفته اند، خودِ الله بر ایشان مواظب است و تو ای محمد، وکیل ایشان نیستی (جائی که پیغمبر اسلام وکیل کسی نیست، وای بر آنان که مردگان را ولی خود معرفی میکنند و بحث های موهومی درباره ولایت بوجود آورده اند) (6)
و بدينسان وحى فرستاديم بسوى تو قرآنى عربى را

تا بترسانى مادر شهرها را

و آنان كه پيرامون آنند

و بترسانى روز گردآمدن را

كه نيست شكّى در آن

گروهى در بهشتند

و گروهى در دوزخ

وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا

لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى

وَ مَنْ حَوْلَهَا

وَ تُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ

لَا رَيْبَ فِيهِ

فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ

وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ

42:7
و وحی هائی که به صورت این خواندنی عربی (قرآن یعنی خواندنی) بسوی تو میفرستیم، محتوى اینگونه مطالب عالی است، تا تو، هم مردم مرکز شهرهای عربستان، یعنی مکه را اعلام خطر کنی و هم تمام مردم اطراف آنرا (از عجایب این است که شهر مکه که در آن زمان مرکز عربستان بوده، نزدیک خط استواست، که مرکز تمام روی زمین نیز میتوان شمرد و مردم اطراف آن، شامل مردم تمام مکانهای دیگر کره زمین میشوند و لذا در جاهای دیگر قرآن یاد آوری شده که پیغمبر اسلام و پیغامش قرآن برای راهنمائی عموم مردم دنیا و عموم کسانی است که مطالب قرآن به گوششان برسد) آن خطر این است که اعلام کنی، زمانی خواهد رسید که همه در یک جای وسیع، جمع خواهند شد (یعنی در زمین آخرت که به مرکز خلقت نزدیک است و بر اساس راهنمائیهای قرآن، مدتها قبل از پیدایش زمین ما پدید آمده و وسعتِ قسمتِ بهشتِ آن باندازه مجموعه هفت سیاره ماه دارِ منظومه شمسی ماست و می بینید با این نشانه های دقیق، حتّی دانشمندان بشری میتوانند آن را با وسائلی که خواهند داشت کشف نمایند و ما متاسفیم، که امروزه دانشمندان مسلمان و مطلع به قرآن، دارای چنان دانش و چنان علاقه و چنان وسائلی نیستند که به کشف آن بپردازند و دانشمندانی هم که میتوانند مسلمان نیستند و از قرآن مجيد خبری ندارند و امیدواریم این تذکرات باعث شود که دانشمندان مسلمان توجه بیشتری به قرآن کنند و کوشش نمایند، این تذکرات، مورد توجه علمای بزرگ فضائی آمریکا و شوروی قرار گیرد) شکی در حقیقت آن زمان نیست و در آن زمان قسمتی از مردم در بهشت و قسمت دیگر در آن جای بس سوزان خواهند بود (۷)
و اگر مى ‏خواست خدا

هر آينه مى ‏گردانيدشان يك ملّت

و ليكن درآرد هر كه را خواهد در رحمتش

و ستمگران را نيستشان

يار و نه ياورى

وَ لَوْ شَاء اللَّهُ

لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً

وَ لَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ

وَ الظَّالِمُونَ مَا لَهُم

مِّن وَلِيٍّ وَ لَا نَصِيرٍ

42:8
و اگر الله میخواست، تمام مردم را یک امت واحد میکرد، ولی چنین خواست که آنان که روی قوانینی از الله سزاوار بهشتند، در رحمت الله داخل شوند و آنان که ستمکارند، کاره و یاوری نداشته باشند (۸)
يا بگرفتند جز او دوستانى

پس خدا است دوست

و او زنده كند مُردگان را

و او است به همه چيز توانا

أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء

فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ

وَ هُوَ يُحْيِي المَوْتَى

وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

42:9
آیا این مردم، غیر از چنین صاحب اختیاری، ولی های دیگری گرفته اند؟ با اینکه فقط ولی مردم، الله است و اوست که مردگان را زنده خواهد کرد و اوست که بر هر چیزی تواناست (۹)
و آنچه اختلاف كرديد در آن از چيزى

پس حكمش بسوى خدا است

اين است خدا پروردگار من

بر او توكّل كنم

و بسوى او بازگردم

وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ

فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ

ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي

عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ

وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ

42:10
و هر چه در آن اختلافی کردید، قضاوت صحیح آن، بسوى الله محول میشود (یعنی اگر بخواهید رفع اختلاف کنید بسوی متن پیغام الله بروید و اگر هم نخواستید رفع کنید، در آخرت محکومیت خود را از طرف الله خواهید دید) آن یگانه صاحب اختیار که تربیت کننده من برای پیغمبریست، چنین کسی است و من بر او توکل کرده ام و بسوی او بازگشت میکنم (10)
پديدآورنده آسمانها و زمين

قرار داد براى شما از خود شما همسرانى

و از دامها جفت هايى

مى ‏آفريند شما را در آن

نيست همانندش چيزى

و او است شنواى بينا

فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا

وَ مِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا

يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ

وَ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ

42:11
او پدید آورنده ی تمام آسمانها و زمین است (شخصیت و اهمیت جهان، به مکانهای نفوس دار آن که بسیارند میباشد، نه مکانهای بی زندگی و بی نفوس) او انواعی از جنس شما بشرها را مقرر کرد، که به نفع شماها کار کنند (این انواع شامل زن برای مرد و مرد برای زن و کارمندان و کارگران برای صاحب کاران و رؤسا و حکام برای رسیدگی به امور سایرین میشود) و بعلاوه مقرر کرد که انواعی از حیوانات قابل استفاده در اختیار شما قرار گیرند و او شماها را در خودش پدید می آورد، چیزی به مانند او نیست (هر چیزی یا نمی تواند چیزی را بسازد و یا اگر سازنده چیزی دیگر باشد، آن را از خارج خودش میگیرد و در خارج خودش میسازد، جز ذات واجب الوجود که او همه چیز را در خودش و برای خودش و از خودش میسازد و باز همه چیز را در خودش محو میکند، زیرا جز یک واحد متصل او، چیزی در خلقت نیست و چیزی هم از عدم بوجود نمی آید) و چنین کسی آن شنوا و بینا میباشد (آیا اگر خالق عالم یک واحد متصل جهانی نبود که مرکز قدرتش در عرش و مرکز جهان باشد و دستهای قدرتش در تمام مکانها و تمام ذرات وجود، آیا ممکن بود که گوشش همه چیز را بشنود و چشمش همه چیز را ببیند؟ وای بر آنان که نمی خواهند، خالق عالم را به این صورتی که قرآن شرح میدهد، بشناسند و خالق عالم را یا خارج عالَم مادی و عِلمش را عِلم محیط بر مُحاط میدانند و یا تصور میکنند که چیز یا شخصی از اجزاء خلقتِ وسیع، میتواند به مقام خدائی برسد) (۱۱)
از آنِ وى است كليدهاى آسمانها و زمين

بگشايد روزى را براى هر كه خواهد و تنگ گرداند

همانا او به همه چيز است دانا

لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَ يَقْدِرُ

إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

42:12
کلید های کارهای تمام آسمانها و زمین در اختیار اوست و او روی قوانینی که نهاده و یا مصلحتی که میداند، برای هر کس بخواهد روزی را توسعه میدهد و یا تنگ میگیرد و او به هر چیزی بس داناست (۱۲)
آئين نهاد براى شما از كيش

آنچه اندرز داد بدان نوح را

و آنچه وحى فرستاديم بسوى تو

و آنچه توصيه كرديم بدان ابراهيم

و موسى و عيسى را

كه بپاى داريد دين را

و پراكنده نشويد در آن

گران است بر مشركان

آنچه خوانيشان بدان

خدا گزيند بسوى خويش هر كه را خواهد

و رهبرى كند به خويش هر كه را بازگردد

شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ

مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا

وَ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ

وَ مَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ

وَ مُوسَى وَ عِيسَى

أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ

وَ لَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ

كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ

 مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ

اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء

وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ

42:13
برای شما مردم از دین چیزی را مقرر کرد، که به نوح توصیه نموده بود و آنچه بسوی تو وحی کردیم و آنچه به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم، این است که همان یک طریقه را برپا دارید و در آن نظرهای مختلف بوجود نیاورید و فرقه فرقه نشوید، ولی قبولِ آنچه تو مردم را به آن میخوانی، با تمامی راستی آن، بر شریک قرار دهندگان بسیار سخت است (شرک بر چهار نوع است، یکی شرک در بسمله که مشرکها مایلند در افتخارات دینی خود اسم بزرگان دینی خود را در ردیف نام الله قرار دهند، چنانکه مسیحیان میگویند الله و عیسی و روح القدس و بت پرستان مکه میگفتند، الله و لات و منات و عزی و متاسفانه فرقه هائی از اسلام نیز چنین کنند، در صورتی که بر طبق معنای بسم الله الرحمن الرحيم، باید فقط به نام الله که رحمان و رحیم است، افتخار نمایند و نام نوکران الله را در ردیف الله نیاورند و پیغمبر اسلام با اینکه در نامه هائی که برای پادشاهان فرستاد، مجبور بود خود را محمد رسول الله معرفی کند و برای اینکه شرک در بسمله نباشد، دستور فرمود، در مُهر اسمِ الله را در بالا بنویسند و زیر آن بنویسند رسول و زیر رسول بنویسند، محمد، تا نام رسول و محمد در ردیف نام الله قرار نگیرد و مرتبه محمد زير مقامِ رسالت و مقام رسالت، زیر مقام الله قرار گیرد و موقع خواندن آن را از زیر به بالا بخوانند، دوم شرک در حمد است و حمد یعنی، مدح و ثنا و طبق الحمد لله رب العالمین، هر کس مدح و ثناهای مخصوص به الله را در مدح غير الله بکار ببرد، مشرک در حمد است، سوم شرک در استعانت میباشد که بر طبق اینکه در نماز خود میگوئیم ایاک نستعین، باید غیر از الله و کسانی که میتوانند قدرت خود را که الله به ایشان داده نشان دهند از هیچکس روی خیال و تلقين سوءاستفاده چیان مذهبی کمک نخواهیم و اینکه گروهی مسلمان به مانند مسیحیان که از عیسی کمک میخواهند، از غير الله کمک می خواهند، کارشان نوع سوم شرک محسوب میشود و حال آنکه در قرآن بارها تذکر داده شده که پیشوایان دین و هر پرهیزکارِ دیگر، چون بمیرند، روحشان به بهشت برده میشود و آنان از زمین بسیار دور میشوند و صدای مردم زمین را نمی شنوند و بعلاوه به اندازه پوسته هسته خرما اختیار ندارند که به کسی کمکی بکنند. پس شما نباید تصور کنید آنان نیز مانند الله همه جا حاضر و قدرتمندند، چهارم که از همه مهمتر است، شرک در بندگی است، یعنی بر طبق اینکه به الله میگوئیم ایاک نعبد، نباید اطاعت بنده وار از کسی جز الله نمائیم و با این حال وای بر کسانی که معتقدند، باید از غلام و بنده که انسان است، پست تر شوند و قلاده و افسار خود را بدست کسانی که شبیه خودشان هستند، دهند و خود را مقلّد او در دین و مذهب بدانند و راه فهم دین و مذهب را مشکل تصور کنند و خلاصه، روایات و احادیث مختلف و دروغ را بر متن قرآن که مکررات بسیار آموزنده ای بیش نیست، ترجیح دهند و نخواهند چون شاگرد از استادان مذهبی خود مطالب دینی را با دلیل محکم یاد بگیرند) الله هرکس را بخواهد بسوی خودش برمیگزیند و کسی را بسوی خودش راهنمائی میکند که فقط بسوى الله باز گردد (۱۳)
و پراكنده نشدند

مگر پس از آنچه بيامدشان دانش

به ستم ميان خويش

و اگر نبود سرنوشتى

كه پيشى گرفت از پروردگارت

تا سرآمدى نامبرده

هر آينه گذرانيده مى ‏شد ميان ايشان

و همانا آنان كه ارث داده شدند كتاب را

پس از ايشان

در شكّى از آنند به شكّ‏ اندازنده

وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا

مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ

 بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۚ

وَلَوْلَا كَلِمَةٌ

سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ

إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى

لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ ۚ

وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ

مِن بَعْدِهِمْ

لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ

42:14
و مذهب داران فرقه فرقه نشدند، مگر بعد از اینکه دانشِ نحوه دور شدن از تفرقه و اختلاف از جانب الله برای ایشان آمده بود (این دانش که هم در قرآن و هم در تورات و انجیل است، این میباشد که متن دست نخورده پیغامهای الله را با دقت و با مشورت بشناسند و فقط آنها را بپذیرند و تبلیغ کنند، نه روایات و احادیثی که مخالف متن پیغام های الله است و همیشه از تقليد و اطمینان به بزرگان دینی مختلف گوی خود بپرهیزند) و این میرساند که اختلاف اندازان مذهبی، اختلاف گوئی های خود را برای این میگویند که بتوانند مفت خوری کنند و به مردم ظلم نمایند و اگر از پروردگار تو، در ابتدای پیدایش انسان مقرر نشده بود که باید این فسادکاران را تا مدتی مهلت دهد، در همان زمان اختلاف گوئی و ظلم فوراً سزای ایشان را میداد و همین مهلت و فساد خواهی اختلاف اندازان دینی باعث شده که نسل های طرفدارِ ظاهری پیغامهای الله، در کتابهای آسمانی خود شک کنند و شک ایشان نیز باعث شک هائی شود (البته تمام این شکها برای کسانی است که نمی خواهند خودشان در کتاب آسمانی خود تحقیق کنند، بلکه روی تنبلی و خودخواهی به سوءاستفاده چیان مذهبیِ ظاهرساز اطمینان میکنند) (14)
پس بسوى اين برخوان

و پايدارى كن چنان كه امر شدى

و پيرو نكن هوسهاى ايشان را

و بگو ايمان آوردم

بدانچه فرستاد خدا از كتاب

و مأمور شدم كه دادگرى كنم ميان شما

خدا است پروردگار ما و پروردگار شما

ما را است كردارهايى

و شما را است كردارهاى شما

و نيست دستاويزى ميان ما و شما

خدا

گردآورد ميان ما

و بسوى او است بازگشت

فَلِذَلِكَ فَادْعُ

وَ اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ

وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ

وَ قُلْ آمَنتُ

بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ

وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ

اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ

لَنَا أَعْمَالُنَا

وَ لَكُمْ أَعْمَالُكُمْ

لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ

اللَّهُ

يَجْمَعُ بَيْنَنَا

وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

42:15
پس تو ای پیغمبر، مردم را به همین اصول بخوان و همانطور که دستور گرفته ای در این دستورات استقامت نما و از دلخواه های مردم پیروی مکن و بگو من چیزی را پذیرفته ام، که الله از پیغامهای خود در کتابهای آسمانی فرو فرستاده و فرمان گرفته ام، که در میان شما مردم عدالت افکنم و ابلاغ کنم، مربی ما و مربی شما الله است و کارهای ما برای خود ماست و کارهای شما برای خود شما و میان ما و شما خصومتی نیست، زیرا الله است که ما و شما را با هم جمع میکند و باز گشتِ تمامی ما بسوی اوست (۱۵)
و آنان كه ستيزه كنند در باره خدا

پس از آنچه پذيرفته شد براى ايشان

دستاويزشان تباه است نزد پروردگارشان

و بر ايشان است خشمى

و ايشان را هست عذابى سخت

وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ

مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ

حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ

وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ

وَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ

42:16
و کسانی که در دین الله، بعد از اینکه دیدند، بهترین اشخاص چنین دینی را پذیرفتند، مخاصمه میکنند، دلیل آوریِ ایشان نزد پروردگارشان باطل خواهد بود و خشمی از او بر ایشان میباشد و عذاب شدیدی برای آنان خواهد بود (16)
خدا است آنكه فرستاد كتاب را به حقّ

و ترازو را

و چه دانى تو

شايد ساعت است نزديك

اللَّهُ الَّذِي أَنزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ

وَ الْمِيزَانَ

وَ مَا يُدْرِيكَ

لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ

42:17
الله کسی است که روی سزاواری، آن مطالب صد در صد درست و لازم و ثابت را فرو فرستاد، که میزان حق و باطل ادیان و مذاهب است و تو نمی دانی، شاید آن هنگامه نزدیک باشد (۱۷)
شتاب جويند بدان آنان كه ايمان ندارند بدان

و آنان كه ايمان آوردند هراسانند از آن

و دانند كه آن حقّ است

همانا آنان كه شكّ دارند در ساعت

هر آينه در گمراهى هستند دور

يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِهَا

وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا

وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ

أَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ

لَفِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ

42:18
هنگامه ای که ناپذیرندگانِ آن، از تو میخواهند، چرا زودتر نمیاید (آن هنگامه، هنگام پیروزی مسلمین و بدبختی کافران مکه است که قبلا الله به محمد وعده داده بود و آنان به مسخره میگفتند، پس چرا زودتر نمی آید و ما امروزه می دانیم که آن فتح مکه بدست مسلمین بود، که چه بدبختی بزرگی برای کافران مکه شد) و کسانی که بدان ایمان می آورند و از آن میترسند و میدانند آن حق است و بدانید کسانی که در آن هنگامه جدل میکنند، در گمراهی بس دوری میباشند (هنگامه ی پیروزی مسلمین و بدبختی کافران مکه دلیل بر راستی هنگامه بزرگتر آخرت است و این دو هنگامه بهم مربوط میباشند و شک کردن در هر یک، دلیل شک کردن در دیگری است) (۱۸)
خدا مهربان است به بندگان خويش

روزى دهد هر كه را خواهد

و او است تواناى عزيز

اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ

يَرْزُقُ مَن يَشَاء

وَ هُوَ الْقَوِيُّ العَزِيزُ

42:19
الله به بندگانش لطف بسیاری دارد و هر کس را بخواهد، برخوردار میکند (روی قوانین و مصالحی که گفته شد) و اوست آن پرقدرت پرغلبه (۱۹)

20 مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ

آن كو خواهد كِشت آخرت را

بيفزاييمش در كشتش

و آنكه كشت دنيا را خواهد

دهيمش از آن

و نيستش در آخرت بهره‏ اى

مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ

نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ

وَ مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا

نُؤتِهِ مِنْهَا

وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ

42:20
هر کس میوه و محصول آخرت را بخواهد، قوانین ما باعث افزونی محصول او میشود و هر کس میوه و محصول دنیا را بخواهد، از آن به او میدهیم، ولی برای او در آخرت نصیبی نخواهد بود (۲۰)
يا ايشان را است شريكانى

در دين بستند براى ايشان از آئين

آنچه فرمان نداد بدان خدا

و اگر نبود سرنوشت جدا كننده

هر آينه داورى مى ‏شد ميان ايشان

و همانا ستمگران را

است عذابى دردناك

أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء

شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ

مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ

وَ لَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ

لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ

وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ

لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

42:21
آیا برای این مردم شریکانی است که شریک الله، در قرارداد هائی دینی، برای ایشان شده اند، که الله به آنها اجازه نداده؟ اگر سخنی از لزوم جدائی مردم روی اعمالشان نرفته بود، فوراً میان ایشان داوری میشد، لیکن قرار این است که این ستمکاران در آینده عذابی دردناک داشته باشند (۲۱)
بينى ستمگران را هراسان

از آنچه فراهم كردند

و آن است فرودآينده بر ايشان

و آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند

در باغهاى بهشت

ايشان را است آنچه خواهند نزد پروردگار خويش

اين است آن فضل بزرگ

تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ

مِمَّا كَسَبُوا

وَ هُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ

وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ

فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ

لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ عِندَ رَبِّهِمْ

ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الكَبِيرُ

42:22
روز قیامت آنان را خواهی دید، که از نتیجه کار و فکر خود میترسند، ولی این ترس فایده ندارد و آن نتیجه شوم ایشان را در خود خواهد گرفت، ولی آنانکه متن پیغام الله را پذیرفتند و کارهای خوب آنرا عمل کردند، در سبز و خرّم ترین جاهای باغ های بهشت سکونت خواهند کرد، که نزدیکِ عرش پروردگارشان میباشد و هر چه بخواهند برای ایشان فوراّ آماده میگردد و این است آن فضیلت بسیار بزرگ (۲۲)
اين است آنچه نويد داد خدا بندگانش را

آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند

بگو نپرسم شما را بر آن مزدى

جز دوستى را در نزديكان

و آنكه فراهم كند نيكى را

بيفزائيمش در آن نكويى را

همانا خداوند است آمرزنده سپاسگزار

ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ

الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ

قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا

إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى

وَ مَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً

نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا

إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ

42:23
این چیزی میباشد که الله به بندگانی از خود مژده میدهد، که پیغام او را پذیرفتند و آن کارهای خوب را کردند و تو ای پیغمبر ما، به کافران مکّه بگو، من بر آموزشِ مطالب قرآن مزدی از شما نمی خواهم و آنچه میخواهم این است که درباره خویشان به دوستی رفتار کنید (با اینکه این آیه در مکه نازل شده و معلوم است که میخواهد به مردم مکه بگوید، شماها که از یک قبیله هستید و خویشان یکدیگر میباشید، بیائید روی تعلیمات قرآن، دشمنی ها را که بر اساس منافع خصوصی است، کنار بگذارید و با هم دوست شوید، تا اجتماع شما خوب و قوی گردد، با این حال بعضی از مفسرین قرآن روی روایات دروغ جعل شده، بدون آنکه آن روایات را با قرآن تطبيق کرده باشند، برخلاف نحوه تعليمات قرآن گفته اند که پیغمبر اسلام طبق این آیه از مسلمانان خواسته است، که مزد نبوت او را محبّت کردن به خویشان و نزدیکان او بدانند و به آنان کمک کنند و هر چه میخواهند، بجای الله، از آنان بخواهند. در صورتیکه اولا خطاب آیات فوق به مسلمانان نیست، بلکه به کافران مکه است و ثانیا درباره خویشان كافران مکه میباشد، زیرا اهل مکه همه قوم و خویش یکدیگر بودند و بجای دوستی به یکدیگر، با هم روی منافع خصوصی و روش فسادکارانه خود همیشه به جنگ و ستیز بودند و این آیه مفهوم آیه ۱۵ از همین سوره را دارد که در آن گفته شده، بگو که من مامور میباشم میان شما را عدالت اندازم و از ظلم و فساد به یکدیگر برهانم. ثالثا در آن زمان پیغمبر اسلام را به پیغمبری قبول نداشتند، چگونه حاضر بودند، بجای مزد نبوت به خویشان نزدیک پیغمبر محبت نمایند. امیدوارم روحانیان حقیقی متوجه اینگونه تفسیرهای غلط بشوند و مردم را از آنها با خبر سازند و روی قوانین زبان عرب و سایر قواعد تفسیر صحیح که در این تفسیر گوشزد میشود، آموزشهای حقیقی قرآن را به مردم بیاموزند و به مردم اعلام کنند که در دین اسلام جز برتری در علم و ایمان صحیح و پرهیزکاری چیز دیگری ارزش برتر معرفی کردن کسی را بر کسی دیگر ندارد و جز در امور مالی و ارث برای قوم و خویشی کسی را نسبت به کسی دیگر برتری نیست) و هر کس هر اندازه کار خوب انجام دهد، ما برای او نتایج بهتری اضافه میکنیم و الله نسبت به نیکوکاران هم چشم پوش است و هم سپاسگزار (يعنی الله نسبت به مؤمنین نیکوکار هم مزد بیشتری میدهد و هم از گناهانی از ایشان که توبه کرده اند، چشم می پوشد) (۲۳)
يا گويند بست بر خدا دروغى

پس اگر خواهد خدا

مُهر نهد بر دلت

و نابود كند بيهوده را

و درست كند درست را به سخنان خويش

همانا او دانا است بدانچه در سينه‏ ها است

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا

فَإِن يَشَأِ اللَّهُ

يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ

وَ يَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ

وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ

إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

42:24
آیا میگویند، محمد مطالب قرآن را از خودش ساخته و به الله افترا زده؟ در صورتیکه اگر خواست الله به پیغمبری تو نبود، قانون الله بر قلب تو مهر میزد (قلب یعنی مرکز توجه روح انسان و می بینیم که غیر از پیغمبران الله و شاگردان حقیقی آنها، هیچکس در دنیا نبوده که خود را رهبر جامعه بداند و قلبش آلوده به نادرستی هائی نباشد) و حال آنکه الله با سخنانش باطل ها را محو میکند، آنچه را سزاوار میباشد برقرار مینماید، زیرا فقط اوست که به درون سینه های روحی همه داناست (قسمت رئیسه روح انسان در اصطلاح قرآن، بنام صدر معرفی شده که سینه روحی ترجمه شده است و مرکز فعالیت سینه روحی را قلب می گویند) (۲4)
و او است آنكه پذيرد توبه را از بندگان خويش

و درگذرد از بديها

و داند آنچه را مى ‏كنيد

وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ

وَ يَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ

وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ

42:25
و او کسی است که از بندگانش توبه حقیقی را می پذیرد و از گناهان مربوط به چنین توبه ای چشم می پوشد و او میداند که شما مردم چه ها می کنید (۲۵)
و مى ‏پذيرد از آنان كه ايمان آوردند

و كردار نيك كردند

و بيفزايدشان از فضل خويش

و كافران را است عذابى سخت

وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا

وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ

وَ يَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ

وَ الْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ

42:26
و بر اساس چنین دانشی، تقاضای بخشش و گناه را از کسانی که ایمان به متن پیغام او آوردند و کارهای شایسته مربوطه را انجام دادند، می پذیرد و از فضل خودش اضافه نیز به ایشان میدهد، ولی کفران کنندگان عذاب بس شدیدی برای آنهاست (۲6)
و اگر فراخ گرداند خدا روزى را براى بندگان خويش

هر آينه سركشى كنند در زمين

و ليكن فرستد به اندازه هر چه خواهد

همانا او است به بندگان خويش آگاه بينا

وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ

لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ

وَ لَكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَاء

إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ

42:27
و اگر الله برای تمام بندگانش روزی را برای همیشه گشاده میکرد، همه در زمین به سرکشی نسبت به دستورات الله می پرداختند، ولی به اندازه ای که صلاح میداند، فرو می آورد و او به بندگانش آگاهی میباشد، بس بينا (اشاره به اندازه معینی از آب باران و نور است که از آسمان در جاهای مختلف زمین به مقدارهای متفاوت روی قوانینی که الله بطور طبیعی خواسته فرو می آید و باعث روزی مردم میشود) (۲۷)
و او است آنكه فرستد باران را

پس از آنچه نوميد شدند

و گستراند رحمت خويش را

و او است سرپرست ستوده

وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ

مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا

وَ يَنشُرُ رَحْمَتَهُ

وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ

42:28
آری، او کسی است که بعد از ناامیدی هائی در مردم، آن باران سیراب کننده را فرو میفرستد و رحمت خودش را در مکانهای وسیعی پخش میکنند و آن ولی و همه کاره ایکه همه او را مدح میکنند، او میباشد (۲۸)
و از آيتهاى او است آفرينش آسمانها و زمين

و آنچه گسترانيد در آنها از جنبندگان

و او است بر گردآوردن آنان

گاهى كه خواهد توانا

وَ مِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

وَ مَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ

وَ هُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ

إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ

42:29
و از دلایل روشنِ همه کاره بودنِ او، آفرینش آن آسمانها و زمین است و همچنین جنبندگانی است که او در آن آسمانها و زمین پراکنده کرده و چنین کسی، هر زمان بخواهد، میتواند که آنان را برای آخرت جمع آوری کند (این آیه نیز حاکی است که آسمانها در قرآن به جاهایی گفته میشود که محل زندگی موجودات زنده ای باشند که باید در زمین آخرت برای زندگی دیگری جمع آوری شوند) (۲۹)
و آنچه به شما رسد از پيش آمدها

پس به چيزى است كه فراهم كردند دستهاى شما

و درگذرد از بسيارى

وَ مَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ

فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ

وَ يَعْفُو عَن كَثِيرٍ

42:30
و آنچه از مصیبت به شما میرسد، نتیجه کارهای خود شماست و حتی الله از بسیاری چشم میپوشد (چون الله نمیخواهد فوراً بدکاران از بین بروند و مهلتی برای آنان مقرر کرده، بعضی از گناهان مردم را تا مدتی نادیده میگیرد و قوانینش طوری نیست که هر فسادکاری را فوراً مجازات کند) (۳۰)
و نيستيد شما به عجزآرندگان در زمين

و نيست شما را جز خدا

يار و نه ياورى

وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ

وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ

مِن وَلِيٍّ وَ لَا نَصِيرٍ

42:31
و شما کافران که خود را پرقدرت تر از مؤمنین حقیقی می بینید، تصور نکنید که الله را در زمین ناتوان کرده اید و برای شما جز الله، نه ولی ای میباشد و نه کمک کننده ای (این آیه هم اشاره به پیروزی آینده مسلمین بر علیه کافران پرقدرت مکه است، که میدانیم در فتح مکه معلوم گردید و هم اشاره به پیروزی نهائی تمام مؤمنین حقیقی در هر عصر و زمانی است که اگر در دنیا معلوم نشود، در آخرت حتمی است، زیرا دنیا محل مهلت است) (۳۱)

32 وَ مِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ

و از آيتهاى اوست، روندگان در دريا، مانند مرزهاوَ مِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ42:32
و از نشانه های همه کارهِ بودنِ الله، آن جاری شونده های در دریا است که همچون مرزها هستند (منظور از این جاری شونده ها رودهاى گرم و سرد است كه در اقيانوس جارى است. يكى گلف استريم است كه از خليج مكزيك واقع در غرب اقيانوس اطلس و جنوب كشورهاى متحده امريكا شروع و از جنوب بطرف شمال شرقى جريان مييابد و مهمترين جريانهاى آب سرد، جريان آب سرد گروئنلند است كه از كنار شبه جزيره لابرادر گذشته بسواحل شرقى آمريكا ميرود. سوره رحمان آیه 24 )   (۳۲)
اگر خواهد آرام گرداند باد را

تا بمانند به جاى ايستادگان بر پشتش

همانا در اين است آيت هايى

براى هر شكيبايى سپاسگزار

إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ

فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ

لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

42:33
اگر او بخواهد، باد را از حرکت میاندازد، تا آنها بر روی دریا بیحرکت بمانند و در اینها نشانه هایی میباشد، برای هر کسی که هم صبور باشد و هم شکر کننده الله (۳۳)
يا از حرکت اندازد آنها را، بدانچه فراهم كردند

و درگذرد از بسيارى

أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسَبُوا

وَ يَعْفُ عَن كَثِيرٍ

42:34
یا اگر الله بخواهد آن را بواسطه اعمال بدی که مردم کرده اند، حبس و متوقّف كند، ولی از مجازات اعمالِ بدِ بسیاری چشم می پوشد (زیرا مهلت داده است) (۳4)
و بدانند آنان كه ستيزه كنند در آيتهاى ما

كه نيستشان گريزگاهى

وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِنَا

مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ

42:35
و کسانی که در مطالب مستدل پیغام های ما مجادله میکنند، خود بهتر میدانند که در مقابل ما گریزگاهی ندارند (۳۵)
پس آنچه داده شديد از چيزى

همانا بهره زندگانى دنيا است

و آنچه نزد خدا است بهتر و پايدارتر است

براى آنان كه ايمان آوردند

و بر پروردگار خويش توكّل كنند

فَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ

فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا

وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقَى

لِلَّذِينَ آمَنُوا

وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ

42:36
پس آنچه به شما داده شده، جز بهره ای برای زندگی دنیای شما نیست، ولی برای کسانیکه متن پیغام الله را پذیرفتند و بر پروردگار خود توکل میکنند، بهتر و پایدارتر چیزی میباشد که نزد الله است (۳6)
و آنان كه دورى گزينند

از بزرگهاى گناهان

و پرده ‏دريها

و هر گاه خشم آرند

بيامرزند

وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ

كَبَائِرَ الْإِثْمِ

وَ الْفَوَاحِشَ

وَ إِذَا مَا غَضِبُوا

هُمْ يَغْفِرُونَ

42:37
و آن برای کسانی است که از گناهان بزرگ و آن کارهای زشت دوری میکنند و هنگامیکه خشمگین شدند، گذشت مینمایند (۳۷)
و آنان كه پذيرفتند براى پروردگار خود

و بپاى داشتند نماز را

و كارشان مشورت است ميان ايشان

و از آنچه روزيشان داديم ببخشند

وَ الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ

وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ

وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ

وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ

42:38
و آنچه را پروردگارشان گفته بکار می بندند و به نماز مقرره ادامه میدهند (بدیهی است که نماز مقرره، نمازی است که معنای دقیق آن در موقع خواندن نماز در نظر گرفته شود و آنرا هر روز در پنج نوبت مقرر شده در قرآن بخوانند، نه آنکه پنج وقت را روی روایاتی دروغ به سه وقت تبدیل کنند و فکر خود را بجای متوجه کردن به معنا، به لهجه عرب متوجه سازند و از معنای نماز منحرف شوند) و در کار اجتماعی خود با یکدیگر مشورت میکنند (وای بر کسانیکه خود را عالِم و رهبر مذهبی میدانند و در دستورات دینی قرآن که راه رفع اختلاف ایشان بطور روشن در قرآن موجود است، رأی های مختلف میدهند و حاضر نیستند، برای رفع اختلاف فتواهای خود با یکدیگر مشورت نمایند و یا به سخن کسی که راه رفع اختلاف ایشان را به ایشان گوشزد میکند، گوش نمی دهند) و از آنچه به ایشان روزی کرده ایم، برای بهبود وضع افراد و جامعه خرج میکنند (این آیه میگوید یکی از صفات مسلمان حقیقی این است که مفت خور نباشد، بلکه بیش از اندازه احتیاج خود تلاش کند، تا هم خود بخورد و هم به امور خیریه و پیشرفت جامعه کمک نماید) (۳۸)
و آنان كه هر گاه رسدشان ستم

يارى جويند

وَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ

هُمْ يَنتَصِرُونَ

42:39
و هر گاه به ایشان ستم های غیر قابل گذشت رسید، از ستمکار انتقام میکشند (۳۹)
و كيفر بد

بديى است مانندش

و آنكه درگذرد و اصلاح كند

پس پاداش او بر خدا است

همانا او دوست ندارد ستمگران را

وَ جَزَاء سَيِّئَةٍ

سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا

فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ

فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ

إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ

42:40
در انتقام و مجازاتِ هر کارِ بدی، بد رساندن، به همان اندازه است، نه بیشتر، پس کسی که گذشت داشت و با گذشت، ستمکاری را اصلاح نمود، مزدش بر الله خواهد بود و الله ستمکاران را دوست ندارد (بر اساس این تعلیمات، مسلمانِ حقیقی حساب گر میباشد و روی حسابِ مصالح فردی و اجتماعی در جای خودش گذشت میکند و در جای دیگر انتقام میکشد و کاری نمیکند که ستمکار از گذشت او سوءاستفاده نماید) (40)
و همانا آنكه يارى جويد

پس از ستمى كه بر او شود

آنان را نيست بر ايشان راهى

وَ لَمَنِ انتَصَرَ

بَعْدَ ظُلْمِهِ

فَأُوْلَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ

42:41
و شما متصدیان امور اجتماعی، نباید بر علیه کسانیکه از ستم کننده، نسبت به خودشان انتقام عادلانه کشیدند، اقدامی کنید (41)
جز اين نيست كه راه

بر آنان است كه ستم كنند بر مردم

و سركشى كنند در زمين به ناروا

كه ايشان را است عذابى دردناك

إِنَّمَا السَّبِيلُ

عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ

وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ

أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ

42:42
بلکه باید بر علیه کسانی اقدام کنید که به مردم ظلم میکنند و در زمین به دنبال کارهای ناحق میروند، سزاوار اینگونه اشخاص عذاب دردناکی خواهد بود (4۲)
و هر كه شكيبا شود و آمرزش كند

همانا آن است از عزيمت كارها

وَ لَمَن صَبَرَ وَ غَفَرَ

إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ

42:43
و انتقام جویانی که صبور بودند و از انتقام، روی مصالح اجتماعی، صرفنظر کردند، کسانی هستند که در تمام کارها احساسات خود را اسیر فکر صحیح میکنند و مردمی با تصمیم میباشند (43)
و آن را كه گمراه سازد خدا

نباشدش دوستى پس از او

و بينى ستمگران را

گاهى كه بينند عذاب را

گويند آيا هست بسوى بازگشت راهى

وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ

فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ

وَ تَرَى الظَّالِمِينَ

لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ

يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ

42:44
و کسی را که الله گمراه میکند، بعد از الله برای او دوست مورد اعتمادی نخواهد بود (یعنی کسی که روی قوانین الله، راه ستمکاری و تمایلات باطل را پیمود و از راهنمائیهای الله کنار رفت، دوستان او نیز مورد اعتماد نخواهند بود، بلکه دوستی ایشان تا موقعی است که بتوانند از دوست ستمکار خود سوءاستفاده نمایند) و زمانی که این ستمکاران عذاب آخرت را ببینند، تو ایشان را خواهی دید که با التماس میگویند، آیا راهی برای باز گرداندن ما هست (44)
و بينى ايشان را

عرض شوند بر آن

سرافكندگان از خوارى

بنگرند از گوشه چشم نهانى

و گفتند آنان كه ايمان آوردند

زيانكاران

آنانند كه زيان كردند خويش

و خاندان خويش را روز رستاخيز

همانا ستمگرانند

هر آينه در عذابى پايدار

وَ تَرَاهُمْ

يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا

خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ

يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ

وَ قَالَ الَّذِينَ آمَنُوا

إِنَّ الْخَاسِرِينَ

الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ

وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ

فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ

42:45
و آنان را خواهی دید که بر آن عذاب عرضه میشوند، در حالی که بسیار سرافکنده اند و از زیر چشم نگاه میکنند و آنانکه به پیغامهای الله ایمان آورده اند، در روز قيامت خواهند گفت، این ضرر دیدگان آنهائی هستند که در دنیا هم به خود زیان زدند و هم به جامعه و کسان خود و آگاه باشید که به یقین، ستمکاران در عذابی پایدار گرفتار خواهند شد (4۵)
و نبودشان دوستانى

كه ياريشان كنند جز خدا

و آن را كه گمراه سازد خدا

پس نيستش راهى

وَ مَا كَانَ لَهُم مِّنْ أَوْلِيَاء

يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ

وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ

فَمَا لَهُ مِن سَبِيلٍ

42:46
و معلوم خواهد گردید که برای ایشان جز الله ولی هائی نبود که بتوانند آنها را کمک نمایند و کسی را که الله گمراهش نماید (یعنی از پیغام الله گم شود و کنار رود) برایش راه صحیحی نخواهد بود (46)
بپذيريد از پروردگار خود

پيش از آنكه بيايد روزى

كه نيستش بازگشتى از خدا

نيست شما را پناهگاهى آن روز

و نيستتان برابرى كردن

اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُم

مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ

لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ

مَا لَكُم مِّن مَّلْجَأٍ يَوْمَئِذٍ

وَ مَا لَكُم مِّن نَّكِيرٍ

42:47
ای مردم، سخنان مربی حقیقی خود الله را بپذیرید، پیش از آنکه زمانی آید که برای آن از جانب الله، برگرداندنی نیست و در آن زمان برای شما پناهی نخواهد بود و نمی توانید، به نفع خود گناهی از خود را انکار کنید (4۷)

48 فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا

پس اگر روى برتافتند

همانا نفرستاديمت بر ايشان نگهبانى

نيست بر تو جز رسانيدن

و ما هر گاه چشانيم انسان را از خود رحمتى

شادمان شود بدان

و اگر رسدشان بدى

بدانچه پيش آورده است دستهاى ايشان

همانا انسان است بسى ناسپاس

فَإِنْ أَعْرَضُوا

فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا

إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ

وَ إِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً

فَرِحَ بِهَا

وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ

بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ

فَإِنَّ الْإِنسَانَ كَفُورٌ

42:48
پس ای محمد، اگر این مردم از این سخنان تو رو گرداندند، ما تو را نفرستاده ایم که نگهبان ایشان باشی و بر تو، جز رساندنِ پیغام نیست (با این صراحت که الله به پیغمبر میفرماید، تو را برای نگهبانی نفرستادیم، تو پیغام رسانی و بس، آیا گفته های سوءاستفاده چیان مذهبی درباره شفاعت پیغمبر و امام کفر نیست؟) و ما وقتی به اینگونه انسانها رحمتی از خود چشاندیم، بدان شاد میشوند، بدون آنکه ما را در نظر بگیرند و اگر بواسطه اعمال خودشان که کرده بودند به ایشان بد برسد، اینگونه انسانها بجای یاد آوردن رحمت سابق ما، به کفران میپردازند (یعنی مثلا میگویند اگر روی محبت بر من خالق عالم بمن رحمت کرده بود، پس چرا حالا مرا به بدی دچار کرده پس او دخالتی در کار من نداشته) (4۸)
خدا را است پادشاهى آسمانها و زمين

بيافرد هر چه خواهد

ببخشد هر كه را خواهد مادگانى

و ببخشد بدانكه خواهد نران

لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

يَخْلُقُ مَا يَشَاء

يَهَبُ لِمَنْ يَشَاء إِنَاثًا

وَ يَهَبُ لِمَن يَشَاء الذُّكُورَ

42:49
و نمی دانند که پادشاهی آسمانها و زمین در اختيار الله است (یعنی خالق عالم در عین حال که در تمام آسمانها و زمین اختیار کامل دارد، اختیاراتی هم به مردم داده و کارهای الله برای افراد با در نظر گرفتن مصالح جهانی مربوطه است نه منافع خصوصی افراد) او آنچه را بخواهد می آفریند و برای هر کس بخواهد، فرزند مؤنث می بخشد و به نفع هر که بخواهد، فرزند مذکر عطا میکند (49)
يا جُفت كندشان

نرانى و مادگانى

و بگرداند هر كه را خواهد نازا

همانا او است داناى توانا

أَوْ يُزَوِّجُهُمْ

ذُكْرَانًا وَ إِنَاثًا

وَ يَجْعَلُ مَن يَشَاء عَقِيمًا

إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ

42:50
و گاه هم پسر و هم دختر با هم میدهد و زمانی هم، هر کس را بخواهد نازا میکند و به یقین، او دانائی است توانا (مقصود از خواست های الله، در درجه اول قوانین طبیعی است که روی حسابهای دقیقی از الله سرچشمه گرفته که همه از رحمانیت الله است که در قرآن به دست راست الله تعبير شده و در درجه دوم، قوانین استثنائی الله است که هر زمان مصلحت بداند، حتی خلاف قوانین عادی انجام میدهد و این در اصطلاح قرآن به دست دوم الله یا دست چپ و یا رحیمیت الله معرفی شده است که معجزات پیغمبران و حوادث غیر منتظره روحی از آن جمله است و اینها را هم نمی توان غیر طبیعی دانست) (۵۰)
و نبوده است بشرى را

كه سخن گويدش خدا مگر سروشى

يا از پشت پرده

يا فرستد پيكى

پس وحى كند به دستورش آنچه خواهد

همانا او است فرازنده حكيم

وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ

أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا

أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ

أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا

فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء

إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ

42:51
و سزاوار هیچ بشری نیست که الله با او سخنی گوید، مگر بصورت وحی (وحی در لغت عرب یعنی با رمز و اشاره سخن گفتن، و یا در دل افتادن و الهام که صدائی در آن نیست، که به گوش برسد، بلکه بگوش روح میرسد و در ذهن انسان معانی مجسم می شود) یا صدایی که بگوش میرسد، از پشت حجاب و پرده و مانعی (چنانکه از پشت درختی در کوه سینا صدائی بگوش موسی رسید) و یا ماموری میفرستد و آن مامور به اذن الله، آنچه را الله بخواهد، به شخص مورد نظر وحی میکند (یعنی یک مامور غیبی غیر قابل رؤیت، بسوی پیغمبر از طرف الله سرازیر میشود و بصورت وحی، کلام الله را به گوش روح پیغمبر میرساند) و الله برتری است پرحکمت (۵۱)
و بدينسان وحى فرستاديم بسوى تو

روحى را از امر ما

نبودى بدانى

چيست كتاب و نه ايمان

و ليكن گردانيديمش تابشى

كه رهبرى كنيم بدان هر كه را خواهيم

از بندگان خود

و همانا تو راهنمايى كنى بسوى راهى راست

وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ

رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا

مَا كُنتَ تَدْرِي

مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْإِيمَانُ

وَ لَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا

نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء

مِنْ عِبَادِنَا

وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

42:52
و به طریق اخیر است که ما بسوی تو وحی کردیم، کلماتی را بصورت روح (روح در اصطلاح قرآن بمعنای انرژیست و انرژی و قوّه انواعی دارد که نوعی از آن قابل تبدیل به کلمات است و بصورت کلمات قرآن در گوش روح پیغمبر اسلام شنیده میشد، از چیزی که شبیه به یک ستاره بود و چشم روح پیغمبر اسلام آنرا در هنگام وحی میدید که از افق بسیار بالا، به سرعت، به پائین می افتاد و به فاصله کمتر از دو کمان جلوی پیغمبر اسلام قرار می گرفت و قرآن را به گوش روح پیغمبر میخواند و پیغمبر اسلام وقتی از فشار آن قوه راحت میشد، مطالب وحی شده را در حافظه خود درک میکرد و آنرا برای مردم میگفت و اسم آن مامور جبرئیل است، یعنی قوه الله) و آن از فرمان ما بوده و تو نه کتاب آسمانی می دانستی که چیست و نه ایمان را می شناختی (یعنی پیغمبر اسلام قبل از اینکه در چهل سالگی مامور پیغام رسانی شود از مطالب هیچ یک از کتابهای آسمانی خبر نداشت و نمی دانست چه مطالبی از آنها تحریف شده اند و نیز ایمان صحیح را نمی شناخت که چگونه است. چنانکه می دانیم پیغمبر اسلام مردی بیسواد بود و در محیط دور از کتاب و سواد مکه زندگی میکرد، او مردی بود که جز زندگی و تجارتش برای زنش خدیجه هیچ فکر و کاری نداشت و به عقاید بت پرستان و یا یهودیان و مسیحیان نیز توجهی نمیکرد، مانند اکثر مردمی که کاری به دین و مذهب ندارند، ولی روحاً آدم نیکوکاری هستند و اینها همه در متن قرآن شرح داده شده است) بلکه مطالب قرآن را ما نوری کردیم که بوسیله آن بتوانیم هر یک از بندگان خود را که بخواهیم راهنمائی نمائیم و به یقین، تو بسوی راهی مستقیم مردم را هدایت میکنی (۵۲)

53 صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ

راه خدايى

كه او را است آنچه در آسمانها

و آنچه در زمين است

همانا بسوى خدا بازگردند كارها

صِرَاطِ اللَّهِ

الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ

 وَ مَا فِي الْأَرْضِ

أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ

42:53
راه آن یگانه خدایی که هر چه در آسمانها و زمین باشد، در اختیار اوست (خدا یعنی صاحب اختیار و در اینجا الله آن یگانه خدا ترجمه شده و بدانید که تمام کارها بسوی آن یگانه خدا برمیگردد (یعنی امواج تمام کارها و حوادث از تمام عالم بسوی مرکزی بس وسیع که بنام عرش عظیم معروف است برمیگردد) (۵۳)
Nach oben scrollen