ه-ج-ر

« Back to Glossary Index
ریشه‌ی ثلاثی «ه ج ر» در قرآن ۳۱ بار و در شش قالب صرفی به کار رفته است:

پنج بار به صورت فعل امر باب اول: «اُهْجُر» (دور شو، ترک کن – دوری کن: دوری کن)

1

معنی واژه

«اُهْجُر» فعل امر از ریشه «هجر» (ه ج ر) در زبان عربی است و به معنی «ترک کن»، «رها کن»، «دور شو» یا «قطع رابطه کن» می‌باشد. این کلمه معمولاً برای بیان دستور به ترک کردن چیزی یا کسی، یا قطع ارتباط به کار می‌رود.


کاربرد واژه در زبان عربی

در زبان عربی، «اُهْجُر» اغلب در متون دینی، ادبی و محاوره‌ای برای بیان ترک عادت بد، دوری از شخص یا چیزی نامطلوب یا حتی قطع سخن به کار می‌رود. برای مثال:

  • اُهْجُرِ السُّوءَ: بدی را ترک کن.
  • اُهْجُرْهُ: او را رها کن.
  • اُهْجُرِ الكَذِبَ: دروغ را ترک کن.

ویژگی‌های دستوری

  • نوع کلمه: فعل
  • زمان: امر
  • شخص: مخاطب مفرد مذکر
  • ریشه: ه ج ر
  • وزن: اُفعُل (از باب افعل)
  • مصدر: هِجر، هِجْران (به معنی ترک، جدایی، دوری)

اطلاعات ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

  • ریشه «ه ج ر» در زبان عربی به معنای ترک کردن، دور شدن و جدایی است.
  • این ریشه در زبان فارسی نیز وارد شده و واژه‌هایی مانند هجرت، مهاجرت، مهجور و هجران از آن مشتق شده‌اند.
  • در قرآن و متون کلاسیک عربی، این ریشه برای بیان دوری فیزیکی یا معنوی به کار می‌رود.

مترادف‌ها و متضادها

مترادف‌ها

  • به عربی: تَرُكْ (ترک کن)، اِبتَعِدْ (دوری کن)، اِنصَرِفْ (منصرف شو)، اِنقَطِعْ (قطع کن)
  • به فارسی: ترک کن، رها کن، فاصله بگیر، قطع رابطه کن، دور شو

متضادها

  • به عربی: اِلْزَمْ (پایبند باش)، تَمَسَّكْ (محکم بگیر)، اِلتَزِمْ (متعهد باش)
  • به فارسی: بمان، نگه دار، حفظ کن، پیوست کن، ادامه بده

جمع‌بندی

واژه «اُهْجُر» در زبان عربی فعلی است به معنای «ترک کن» که برای امر به مخاطب مذکر به کار می‌رود و در زمینه‌های مختلفی مانند ترک عادت، دوری از افراد یا چیزهای منفی و حتی قطع سخن به کار می‌رود. این واژه ریشه‌ای مشترک با برخی واژه‌های فارسی دارد و مترادف‌ها و متضادهای متعددی در هر دو زبان برای آن وجود دارد.

 

۱۶ بار به صورت فعل باب سوم: «هاجَرَ» (مهاجرت کرد – هجرت کرد)

2

یک بار به صورت اسم مؤنث جمع: «مُهَاجِرَات» (زنان مهاجر)

3

یک بار به صورت اسم مصدر: «هَجْر» (جدایی، ترک، دوری)

4

یک بار به صورت اسم مفعول: «مَهْجُور» (ترک‌شده، رهاشده)

5

هفت بار به صورت اسم فاعل باب سوم: «مُهَاجِر» (مهاجر)

6
Nach oben scrollen