ع-ب-د

« Back to Glossary Index
ریشه ثلاثی «ع ب د» در قرآن ۲۷۵ بار در شش قالب مختلف آمده است:

۱۲۲ بار به صورت فعل باب اوّل «عَبَدَ» (پرستید، عبادت کرد)

1

کلمه «عَبَدَ» فعلی ثلاثی مجرد است و به معنای پرستش کردن، عبادت کردن، بندگی نمودن، خضوع و خشوع در برابر کسی (معمولاً خداوند) است. در اصل، «عَبَدَ» به انجام اعمالی گفته می‌شود که نشانه‌ی تسلیم، فروتنی و اطاعت نسبت به معبود باشد.

کاربرد کلمه در زبان عربی

در زبان عربی، «عَبَدَ» معمولاً به معنای پرستیدن خداوند یا بت‌ها به کار می‌رود. این فعل می‌تواند هم به صورت دینی و هم به صورت استعاری (برای بیان اطاعت و پیروی شدید از کسی یا چیزی) استفاده شود. مثلاً:

  • عَبَدَ اللهَ: خدا را پرستید.
  • عَبَدَ الأوثانَ: بت‌ها را پرستید.
  • عَبَدَ المالَ: پول را پرستید (یعنی اسیر مال شد).

یک آیه قرآنی به عنوان مثال

آیه ۵ سوره فاتحه:

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
فقط تو را می‌پرستیم و فقط از تو یاری می‌جوییم.

در این آیه، فعل «نَعْبُدُ» از ریشه «عَبَدَ» به معنای پرستیدن آمده است.

ویژگی‌های دستوری

    • نوع کلمه: فعل ثلاثی مجرد
    • ماضی: عَبَدَ (او پرستید)
    • مضارع: یَعْبُدُ (او می‌پرستد)
  • امر: اُعبُدْ (بپرست)
  • مصدر: عِبادة (عبادت)
  • اسم فاعل: عابِد (پرستنده)
  • اسم مفعول: مَعْبُود (پرستیده‌شده، معبود)

ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

کلمه «عَبَدَ» از ریشه ثلاثی «ع-ب-د» گرفته شده است که به معنای تسلیم شدن، بندگی و اطاعت است. در زبان‌های سامی، این ریشه معانی مشابهی دارد و در عبری نیز واژه‌هایی با این ریشه یافت می‌شود.

مترادف‌ها و متضادها

مترادف‌ها (عربی و فارسی):

  • عربی: سَجَدَ (سجده کرد)، خَضَعَ (خضوع کرد)، أَطاعَ (اطاعت کرد)
  • فارسی: پرستیدن، عبادت کردن، بندگی کردن، اطاعت کردن

متضادها (عربی و فارسی):

  • عربی: عَصَى (نافرمانی کرد)، تَمَرَّدَ (سرکشی کرد)، كَفَرَ (کفر ورزید)
  • فارسی: نافرمانی کردن، سرپیچی کردن، کفر ورزیدن

در صورت نیاز به مثال‌های بیشتر یا توضیحات تکمیلی، اطلاع دهید.

 

۱ بار به صورت فعل باب دوم «عَبَّدَ» (بنده ساخت، مطیع کرد)

2

۱ بار به صورت صفت «عَابِدَات» (زنان عبادت‌کننده)

3

۹ بار به صورت اسم «عِبَادَت» (عبادت، پرستش)

4

۱۳۱ بار به صورت اسم «عَبْد» (بنده، غلام)

5

واژه «عَبْد» در عربی به معنای «بنده»، «غلام»، «برده» و «کسی که در خدمت دیگری است» می‌باشد. این واژه هم در معنای دینی (بنده خدا) و هم در معنای اجتماعی (برده و غلام) کاربرد دارد.

کاربرد واژه در زبان عربی

در زبان عربی، «عَبْد» هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع (عبید، عباد) به کار می‌رود. در متون دینی، «عَبْدُ الله» (بنده خدا) یا «عَبْدُ الرحمن» (بنده مهربان/خداوند رحمان) به عنوان نام‌های مرکب رایج است. همچنین در گذشته برای بردگان و غلامان استفاده می‌شده است.

مثال‌ها:

  • عَبْدُ الله: بنده خدا
  • هو عبدٌ صالحٌ: او بنده‌ای صالح است.
  • كان في البيت عبدان: در خانه دو غلام بود.

ویژگی‌های دستوری

  • نوع کلمه: اسم (اسم ذات)
  • جنس: مذکر
  • جمع: عبید (برای بردگان)، عباد (برای بندگان خدا)
  • مفرد/جمع: عَبْد (مفرد)، عبید/عباد (جمع)
  • نقش در جمله: معمولاً به عنوان فاعل یا مفعول به کار می‌رود.

اطلاعات ریشه‌شناسی

واژه «عَبْد» از ریشه ثلاثی «ع ب د» گرفته شده است که به معنای بندگی و خدمت است. این ریشه در واژه‌های دیگری مانند «عبادة» (عبادت)، «معبد» (پرستشگاه) و «عبدیت» (بندگی) نیز دیده می‌شود.

مترادف‌ها و متضادها

مترادف‌های عربی

  • مملوك (برده)
  • خادم (خدمتکار، البته معنای متفاوتی دارد)
  • أسير (اسیر، در برخی متون)

مترادف‌های فارسی

  • بنده
  • غلام
  • برده
  • عبد

متضادهای عربی

  • حُرّ (آزاد)

متضادهای فارسی

  • آزاد
  • آزاده
 

۱۱ بار به صورت اسم فاعل «عَابِد» (عبادت‌کننده)

6
Nach oben scrollen