ریشه ثلاثی «سین-میم-واو» (س م و) در قرآن ۳۸۱ بار در شش قالب صرفی مختلف آمده است: |
هشت بار به صورت فعل باب دوم «سَمّى» (نامید، نام گذاشت) | 1 |
۳۹ بار به صورت اسم «اِسم» (نام) | 2 |
معانی واژه واژه «اسم» در عربی و فارسی به معنی «نام» است؛ یعنی واژهای که برای شناسایی، اشاره یا تمایز یک فرد، شیء، مکان یا مفهوم به کار میرود. اسم میتواند به هر چیزی که وجود دارد، اطلاق شود و معمولاً برای تفکیک و تمایز موجودات یا اشیاء از یکدیگر استفاده میشود. کاربرد واژه در زبان عربی در زبان عربی، «اسم» یکی از سه بخش اصلی کلام (اسم، فعل، حرف) است. «اسم» در عربی به هر واژهای گفته میشود که دلالت بر معنا بدون زمان کند، بر خلاف فعل که دلالت بر زمان دارد. مثلاً: کتاب (کتاب)، شمس (خورشید)، محمد (نام شخص). یک آیه قرآنی به عنوان مثال هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ترجمه: اوست خداوندی که معبودی جز او نیست، برای اوست نامهای نیکو. در این آیه، واژه «الأسماء» جمع «اسم» است و به نامهای نیکوی خداوند اشاره دارد. ویژگیهای دستوری
اطلاعات ریشهشناسی (اتیمولوژی) واژه «اسم» از ریشه «س م و» یا «و س م» در عربی گرفته شده است. برخی لغویان معتقدند که اصل آن «سِمَة» به معنی نشانه و علامت است. در فارسی نیز این واژه به صورت «اسم» وارد شده و معنای آن همان «نام» است. مترادفها و متضادها مترادفها:
متضادها:
خلاصه: | |
۳۱۰ بار به صورت اسم «سماء» (آسمان) | 3 |
دو بار به صورت اسم «سمیّ» (همنام، همرتبه) | 4 |
یک بار به صورت مصدر باب دوم «تَسمیه» (نامگذاری) | 5 |
۲۱ بار به صورت اسم مفعول باب دوم «مُسمّى» (نامیده شده، معین شده) | 6 |