005-006-114-مائدة

« Back to Glossary Index
ای کسانی که ایمان آورده اید، وقتی برخاستيد که بسوی نماز بروید صورت خود را بشوئید و پس از آن دستهای خود را هم بسوی آرنج ها بشوئید و سرهاتان را مسح نمائید و بعد از آن پاهاتان را بسوی دو قوزک بشوئيد (از متن این دستورات پیداست که اولا تا میتوانیم، باید هر زمان برای نماز میرویم، وضو بگیریم و از اینکه در آخر آیه وضو مبطلات وضو نیز قید شده، میفهمیم اگر با وضوی نماز قبل، نماز بعد را خواندیم، عیب ندارد، الا اینکه نمره تنبلی خواهیم گرفت، ثانیا در وضو مراعات ترتیب واجب است، زیرا اگر ترتیب لازم نبود، اینطور از صورت شروع نمی شد و به پا ختم نمی گردید و حفظ ترتیب، فلسفه ای مفید نداشت. ثالثا در مورد طرز شستن دو دست، تا آرنج، ملاحظه میکنید که در متن قرآن گفته شده، بسوی آرنج و بطور طبیعی نیز میبینیم، کف دست گود است و آب از کف دست خود بخود از جلوی دست که اندکی گود است، بسوی آرنج میرود، بعلاوه بر خلاف متن قرآن عمل شده و لفظ الی تبدیل به مِن گردیده و غیر از این استدلال، عملا می بینیم، اعراب که قرآن را بهتر از غیر عرب می فهمند، از کف دست بسوی آرنج، آبرا می ریزند و دست میمالند، آنانکه میگویند برطبق روایاتی از امامان شیعه، باید آب را از آرنج به پائین ریخت، روایاتشان افترا به امامان شیعه بوده و حتی برخلاف دستور قرآن، فقط ریختن یک مشت آب و مالیدن آنرا به دست کافی میدانند، یعنی شستن قرآن را، تبدیل به مسح کرده اند و شستن پا را که روی لزوم طهارت در متن قرآن دستور داده شده است، به صورت مسح در آورده اند که کاریست غیر بهداشتی و کثیف و باعث شده که مسجدهای اینگونه وضو گیرندگان، بوی گند پا بدهد و دست شسته ایشان، در اثر ماليده شدن به پا، آن هم بصورتی که خنده دار و مسخره آمیز است، کثیف گردد، بطوریکه وضو گیرنده مجبور شود، دوباره دست کثیف خود را بشوید، رابعا آنانکه میگویند، لفظ الی برای انتهای عمل شستن است نه مسیر شستن، میگوئيم، لفظ الی همیشه برای مسیر و انتهای مسیر با هم استعمال میگردد و برای انتهای بدون توجه به مسیر در عربی، لفظ حتّى، استعمال میشود و غیر از این، هر گاه ما الى را، هم برای انتها و هم مسیر بگیریم، معنای کامل الی را در نظر گرفته ایم، علاوه بر آنکه معایب ذکر شده در بالا، در عمل ما مشاهده نمی شود و اگر بگویند، در اول سوره نساء لفظ الی به معنای مَعَ آمده و مقصود از الى المرافق، با آرنج است، نه بسوی آرنج، خواهیم گفت، گفتن با آرنج ،در جمله مذکور سخنی است بی معنی و بی ربط، زیرا کسی نمی گوید، دستهایت را همراه با آرنج بشوئید و تازه در آیه موجود در اول سوره نساء گفته نشده، مال یتیمان را با مال خود نخورید، بلکه گفته شده، مال يتيمان را بسوی مال خود نبرید، تا بنام مال خود، مال آنها را بخورید، پس در هیچ کجا، لفظ الی در عربی بمعنای مع نمی باشد. خامسا در مورد مسح سر باید دانست که مسح به معنای چیزی به مانند آب یا روغن را بوسیله کف دست به چیزی مالیدن است و یا گرد و خاک یا چیز دیگری را از روی چیزی بوسیله کف دست، پاک کردن و متن قرآن میفرماید، باید تمام سر را مسح کرد، تا مقداری آب به تمام سر مالیده شود، اگر گردی روی موی سر است، پاک شود و بعد از آن بشود، بوسیله شانه موی سر را شانه نمود و بدیهی است که این کار برای نظافت سر، بهترین راه است. اینکه گفته اند وجود «ب» بر سر رئوسكم علامت تبعیضیه است، خطا گفته اند، زیرا هم همیشه «ب» برای تبعیض نیست و هم اگر اینجا را، ما تبعیضیه بگیریم، یک عمل غیر بهداشتی و مسخره را به اسلام نسبت داده ایم. سادسا در مورد شستن پاها تا دو قوزک، برای کسی که به قواعد عربی آشناست، این ترجمه بسیار بدیهی است، زیرا اگر چه جلوی پاها فعل شستن نیست، لیکن از منصوب بودن لام «ارجل» پیداست که فعل آن، فعل مربوط به صورت و دست است که آن دو نیز منصوب هستند و هرگز نمی تواند، فعل «امسحوا » که مربوط به سر می باشد، برای پا هم باشد، زیرا لفظ رئوس منصوب نیست، بلکه مجرور است و اگر لازم بود، پاها نیز مسح شوند، باید «آرجل» نیز مجرور می بود و کسانی که معتقد به مسح پاها شده اند، روی قانون فارسی که ربطی به قانون عربی ندارد، فعل مسح را به پاها نیز سرایت داده اند، علاوه بر استدلال قانونی فوق، آنان که معتقد به مسح پاها شده اند، در این آیه معتقد به تحریف قرآن نیز شده اند و روایت هائی را آورده اند که «آرجل» در قرآن اصلی مجرور بوده نه منصوب و متأسفانه این نظر باطل که به بعضی از علمای اهل سنت نیز منسوب شده، افترائی میباشد به علی بن ابیطالب و ابن عباس و حال آنکه مسلمان حقیقی، باید معتقد باشد، کوچکترین تغییر و دستبردی به قرآن نشده و آنچه در قرآنهای جهان بطور یک شکل می بینیم، عین قرآن اصلی بوده است و هر نظر دیگری باشد، سوءنظر در آن هویداست و باعث نسبت دادن عیبی به قرآن و اسلام میشود. سابعا اینکه بعضی ها گفته اند، منظور از کعبین دو برجستگی ای می باشد که هر یک از آن در بالای انگشتان هر پا می باشد، جواب آنها این است که اگر چنین بود، یا باید در شستن دستها به جای مرافق، گفته میشد، مرفقين و یا به جای کعبین گفته میشد، کعاب و حال آنکه در دستها چون منظور هر یک از دستهای تمام مسلمانان است، مرافق گفته شده، تا جمع باشد و در پاها، چون هر پا دارای دو کعب یعنی دو قوزک است گفته شده، کعبين . ثامنا به کسانی که میگویند، پاها را باید مسح کرد، علاوه بر آنکه می گوئیم، کاری کثیف و غیر بهداشتی است، می گوئیم از کجا تا کجا را باید مسح کرد؟ آیا تمام کف و روی پاها را تا دو قوزک یا فقط پشت پاها را تا دو قوزک؟ اگر بگویند، تمام پاها را تا دو قوزک، گوئیم هیچ فرقه ای در اسلام چنین نکرده و این فتوا یک بدعت ناشایسته و کثیف کاری ای بیش نیست و اگر بگویند، فقط پشت پاها، معایب آن چنانکه گفتیم بیشتر خواهد شد، علاوه بر اینکه می بینیم، مردم عرب که آب کم دارند و کمتر می توانند از آب استفاده کنند، روی فشار دستور قرآن به لزوم پاکیزگی، پاهای خود را میشویند و ما که این همه آب داریم، روی فشار خرابکارانِ دین، پاهای خود را نمی شوئیم، تا مسجد های ما بوی گند و نفرت دهد) و اگر شما در موقع ایستادن به نماز، جنب بودید، تمام بدن خود را بشوئید (جنب کسی است که با زن نزدیکی کرده باشد و یا در خواب ترشحِ مخصوصش که او را سست میکند آمده باشد) و اگر وقتی میخواهید نماز بخوانید، مريض بودید یا بر سفری و یا یکی از شماها از مستراح آمده بود و یا با زن خود از روی شهوت، بدن مالی کرده بودید و آبی نیافتید که غسل یا وضو بگیرید، بجای آن دو تیمم کنید، به برجسته خاکی پاک، و برای تیمم از خاک آن، به صورتها و دستهای خود مسح کنيد (این مطالب که بسیار فشرده هستند میگویند، اگر مریضی بودید که توانائی بدست آوردن آب را نداشتید، یا آب در وضو یا غسل باعث ضرری بر شما میشد و یا بر مسافرتی بودید که بدست آوردن آب، باعث ناراحتی میگردید و یا وضو گرفته بودید و قبل از آنکه به نماز مشغول شوید، مجبور شدید به مستراح بروید و برگردید و یا پس از وضو گرفتن، با زن خود روی شهوت دست مالی کردید و آب در دسترس نبود که دوباره وضو بگیرید و به نماز جماعت بروید، به طرز فوق کمی خاک به صورت و دست خود بمالید، یعنی به آن جاهائی از صورت و دست که آنرا در وضو میشوئيد) الله در این دستورات نمی خواهد بر شما ناراحتی گذارد، بلکه میخواهد شما را بوسیله این دستورات پاکیزه گرداند و نعمت راهنمائیش را بر شما کامل گرداند، شاید شماها از او سپاسگزاری کنید (برای مردم مکه و مدینه که آب کم داشتند تصور میشد که شستن پاها تا دو قوزک، کار ناراحت کننده ایست، خالق عالم میفرماید : این ناراحتی کوچک به پاکیزگی پاها که کار بسیار مفیدی است، میارزد و با چنین توضیحی در قرآن، آنانکه در محیط پر آب ایران هستند و از شستن پاها در وضو خودداری میکنند، خیلی نسبت به دستور الله عصیانگر و کفران کننده میباشند، با اینکه می بینند در اثر نشستن پاهای خود در وضو، مسجد های ایشان بوی گند پا میدهد، ضمنا در اینجا باید یاد آوری نمود که چه اندازه از قرآن دور هستند، آنانکه با بودن متن صریحی در قرآن، روی تفریط، دست مالی شهوانی را با زن خود مبطل وضو نمیدانند و یا روی افراط، بجای تبعیت از متن قرآن میگویند، اگر دست خود را به هر زنی حتی بدون اراده زدی، وضویت باطل است) (6)
Nach oben scrollen