002-247-091-بقرة

« Back to Glossary Index
و پیغمبر ایشان، برای ایشان گفت که الله طالوت را به عنوان پادشاهی برای شما برگزیده، گفتند، چگونه او سزاوار است که پادشاه ما شود با اینکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم، زیرا به او مال فراوان داده نشده! پیغمبرشان گفت، او را الله بر شما برگزیده و به او هم دانشِ سلطنت فراوان داده و هم قدرت بدنی، و الله سهمی از قدرت خودش را بهر کس صلاح بداند، میدهد و الله زیاد دهنده ایست دانا (پیغمبری که در این آیات بنی اسرائیل از او خواسته بودند پادشاهی برگزیند بر طبق مطالب مفصلی که از باب هشتم تا هجدهم کتاب اول سموئیل از کتب مقدسه یهود است سموئیل نام داشت و در زمان او بواسطه اینکه بنی اسرائیل در حکومت داوران زندگی میکردند و از طرف حکومت فشاری بر آنها نبود از آزادیهای فردی سوءاستفاده کردند و به هوسها و بی دینی ها کشیده شدند و لذا فلسطینیان قدرتی گرفتند و پی در پی بنی اسرائیل را که در زمان يوشع شهرهائی از فلسطينيان را اشغال کرده و در آنها سکونت نموده بودند از این شهرها بیرون میراندند، تا اینکه خالق عالم طالوت را که در کتاب سموئیل به نام شائول نوشته شده به پادشاهی ایشان انتخاب کرد. و در این مورد شرح آموزنده ای در کتاب سموئیل است که دانستن آن از نظر جامعه شناسی بسیار مفید است، در آن کتاب نوشته شده خالق عالم ابتدا فرمود خوب است بزرگان بنی اسرائیل یکنفر که لایق تر است، انتخاب نمایند چون آنان روی خود خواهی حاضر نبودند یکی برتر از خود را انتخاب نمایند، معلوم شد که لیاقت یک حکومت جمهوری صحیح را ندارند و لذا خالق عالم فرمود، اگر بر شما از طرف غیر شما پادشاهی انتخاب شود او مجبور است شما را با زور به راهی که خودش صلاح میداند، بکشاند و خواهی نخواهی در فشارهائی قرار خواهید گرفت، آنان پذیرفتند، و لذا طالوت که مردی دارای شجاعت و زور بازو بود و عقل و شعور حکومتی نیز داشت، از طرف الله به پادشاهی انتخاب گردید، در حالی که بزرگان بنی اسرائیل که به مال بیشتر مینازیدند، ناراضی بودند، تا اینکه دیدند او توانست دشمنان را مغلوب کند و این موضوع و در نظر گرفتن انواع حکومتهای خوب و بدی که در بنی اسرائیل و همچنین در اسلام پدید آمد، میرسانند که خالق عالم و دینش نظری به فرم حکومت که حتما جمهوری باشد یا مشروطه یا استبداد ندارد بلکه برای هر قومی و ملتی آن حکومت را میخواهد که سزاوار آن میباشند و عملا هم دیده ایم هم حکومت بد و خوب در جمهوری هست و هم در مشروطه و هم در استبداد و تمام آنها مربوط به خوبی و بدی تربیت ملتها و زمامداران ایشان است و تا ملتی از نظر فکری تربیت صحیح نشود از یک حکومت صد در صد خوب استفاده نخواهد کرد و اضطرابهای داخلی بر زمامدارانش فرصت ترقی سریع نخواهد داد) (۲4۷)
Nach oben scrollen