017-077-053-إسراء

« Back to Glossary Index
و این روشی واجب برای ما در مورد کسانی بود که پیش از تو ما آنها را به پیغمبری فرستادیم و تو برای روش واجب ما تغییری نخواهی یافت (از این جملات پیداست که زمانی عده ای از سران مردم مکه نزد پیغمبر اسلام آمده اند و به او پیشنهاد داده اند اگر بی سیاستی را کنار گذارد و دیگر به عقاید مردم حمله نکند و جُهّال را بر علیه خود تحریک ننماید و به مانند پیغمبران دروغی تبلیغات خود را بر اساس عوام فریبی قرار دهد آنان علاوه بر آنکه عوام را بر علیه او تحریک نمی کنند بلکه دوست او میشوند و با مال و طرفدارانی که دارند به او کمک میکنند و این داستان تکرار یاد آوری مطالبی است که طبق آیات ۷ تا ۱۷ از سوره قلم در ابتدای پیغمبریش اتفاق افتاد و پیغمبر اسلام نزدیک بود کمی سخن ایشان را بپذیرد ولی خالق عالم او را از طریق وحی از اینکار بازداشت و مدتی بعد از این حادثه وقتی سران مردم مکه دیدند پیغمبر اسلام به راه خود با سر سختی ادامه میدهد به او پیشنهاد دادند حال که می بیند پس از چند سال که به پیغمبری مشغول است جز عده ای معدود به او نگرویده اند و اکثر مردم او را دیوانه و دشمن خود معرفی میکنند بهتر است از مکه به شهری دیگر برود و آنان به او کمک مالی هم خواهند کرد و علاوه بر آن از بد گوئیهای مردم مکه نیز نسبت به او جلوگیری میکنند با اینکه این پیشنهاد نیز به نظر پیغمبر اسلام قابل قبول میآمد خالق عالم از طریق وحی به او گفت: که مواظب فریب آنها باشد و تا دستوری از جانب الله به او نرسد از مکه بیرون نرود و ضمنا در این جملات پیشگوئی و اعلام خطری است که اگر پیغمبر اسلام از مکه بیرون رود در خارج مکه چنان پیشرفت سریعی میکند که مردم مکه وضعشان متزلزل میگردد و سرانشان به هلاکت خواهند رسید ولی هنوز زمان چنین وضعی فرا نرسیده و این پیشگوئی وقتی تحقق یافت که پیغمبر اسلام به دستور الله و ظاهرا بواسطه فشار سران مکه و باطنا بواسطه معاهده ای که با مؤمنین مدینه بست از مکه به مدینه هجرت فرمود و این جملات در قرآن بوضوح میرساند که در پس پرده نقشه ای در نزد الله برای کارهای پیغمبرش محمد بود که پیغمبر او نیز از آن نقشه خبری صریح نداشت و تمام حوادثی که در مکه و مدینه برای پیغمبر اسلام و مسلمین رخ داد غیر عادی و غیر طبیعی روی خواست الله بود نه اراده محمد) (۷۷)
Nach oben scrollen