[print-me]
پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرود | أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ |
ترجمه واژهای: محمدکاظم معزی | ترجمه تفسیری: صادق تقوی |
الحاقه، یعنی آن زمانی که لازم است برسد و این سوره در قرآنهای معمولی سوره 69 است و خلاصه آن اینست که قوم های کفران کننده ی ثمود، عاد، شعیب، فرعونیان و قوم نوح نیز، مانند شما مردم مکه، که قوم محمد هستید، پیغمبرشان را برای اینکه، از جانب الله خطرات آنزمانِ عذاب کننده را اعلام میکرد، دروغگو دانستند و هر یک در عاقبتِ کار، دچار عذابِ سختی در دنیا شدند و مردم چه بپذیرند و چه نپذیرند، زمانی میرسد که زمین ایشان متلاشی میشود و تمام ارواح مردگانی که از ابتدای زندگی زمین، تا زمان متلاشی شدنِ آن، زنده بودند و مُردند، بصورت زنده، آن حادثه بزرگ و مکانش را همراه با ملاقات الله، بر تختی که روی ۸ ملک است، در زمین آخرت می بینند. در آن زمان پرونده ی اعمال و افکار هر کس، به دستش داده میشود، بهشتیان بدان افتخار میکنند و دوزخيان از خجالت، آنرا به پشت خود میگیرند و میگویند، کاش پس از مرگ زنده نمی شدیم، با نفوذانِ دنیاخو اه چنین معرفی میشوند که اینان سزاوار سختی های دائمی دوزخند، زیرا به خالق بس بزرگ خود ایمان نمی آوردند و نسبت به بیچارگان دلسوز نبودند و حال آنکه، اگر در دنیا در آنچه میدیدند و هم آنچه بعداً کشف میشد، دقت میکردند، یقین میکردند که پیغامهای پیغمبران، سخن پروردگار عالم است که نازل شده، نه سخن خود پیغمبران، آری پیغام پیغمبران راست، به مانندِ سخنِ شاعران و غیبگویان نیست و آن پیغمبران، ماموران مجبوری بودند که حق کوچکترین دخالت در پیغام الله را نداشتند و اگر از پیغمبری چنین سوء استفاده ای می کردند، از جانب الله جلوی کار های ایشان گرفته می شد و برای اینکه کفران کنندگان در آخرت افسوس خورند، باید راهنمائیهای پیغمبران را دروغ بدانند و تو ای محمد، حتّی نام پروردگارت را از نسبت های بدی که به الله میدهند، پاک معرفی کن. حال پس از این خلاصه، به متن آیات این سوره توجه نمائید: | ||
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ | ||
1 الْحَاقَّةُ | ||
آن فرودآينده | الْحَاقَّةُ | 69:1 |
آن زمانی که باید برسد (1) | ||
چيست آن فرودآينده | مَا الْحَاقَّةُ | 69:2 |
آن زمان چه باشد؟ (۲) | ||
و ندانستت چيست فرودآينده | وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ | 69:3 |
تو نیز نمی دانی، که آن زمان سزاوار رسیدن چیست؟ (۳) | ||
۴ كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عَادٌ بِالْقَارِعَةِ | ||
تكذيب كردند ثمود و عاد به كوبنده | كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عَادٌ بِالْقَارِعَةِ | 69:4 |
قوم ثمود و قوم عاد، آن زمان را که سخت زننده کافران است، انکار کردند (4) | ||
اما ثمود پس نابود شدند به سركشنده | فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ | 69:5 |
ثمودیان، بوسیله آن عذاب شدیدِ پر صدایِ صاعقه دار، هلاک شدند (۵) | ||
و اما عاد پس نابود شدند به بادى تند وزنده سركش | وَ أَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ | 69:6 |
و قوم عاد از تند بادی، بس سرکش، نابود گشتند (6) | ||
بگماردش بر ايشان هفت شب و هشت روز پى در پى كه بينى گروه را در آن بيهوش افتاده گوئيا آنانند تنه هاى نخل فروافتاده | سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَ ثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ | 69:7 |
بادی که پروردگار ایشان هفت شب و هشت روز، آنرا پی در پی مامور عذاب ایشان کرد، تو آن قوم را در آن عذاب بر زمین افتاده می بینی، چنان که گوئی تنه هائی خشک از درختان خرما افتاده اند (ما هم با این شرح، میتوانیم آنان را در تصور خود ببینیم) (۷) | ||
پس آيا مى نگرى براى ايشان بازماندگانى | فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ | 69:8 |
پس آیا برای ایشان، هیچ باقی مانده ای می بینی؟ (داستان مفصل قوم ثمود که پیغمبرشان صالح بود، در سوره های اعراف و هود و شعرا و نمل و قمر و شمس و ذاریات و فجر میباشد و داستان مفصل قوم عاد که پیغمبرشان هود بود، در سوره های اعراف و هود و شعرا و ذاریات و قمر و فجر و احقاف است) (۸) | ||
۹ وَ جَاء فِرْعَوْنُ وَ مَن قَبْلَهُ | ||
و آمد فرعون و آنان كه پيش از او بودند و باژگون شدگان به گناه | وَ جَاء فِرْعَوْنُ وَ مَن قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ | 69:9 |
و فرعون و کسی که قبل از او بود (مقصود از فرعون، فرعون غرق شده و فرعون قبل او، فرعون زمان تولد موسی است) و مردم آن شهرهای زیر و زبر شده، آن روش پُر خطا را آوردند (۹) | ||
پس سرپيچيدند فرستاده پروردگار خويش را پس بگرفتشان گرفتنى سخت | فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّابِيَةً | 69:10 |
و فرستاده ی پروردگار خود را نافرمانی کردند، پس پروردگار ایشان، آنان را بطرز سختی بر گرفت (فرعون غرق شده، آخرین پادشاه از سلسله هیکسسها بود که نامش آ آکنن رع یا آپوفیس میباشد و نام فرعون قبل او در تاریخ نامعلوم است و داستان فرعون و موسی را در سوره های اعراف و يونس، هود و طاها و شعرا و نمل و قصص و مؤمن، میتوانید ببینید) (۱۰) | ||
11 إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء | ||
همانا گاهى كه فزونى گرفت آب سوارتان كرديم در رونده | إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ | 69:11 |
وقتی آن آب بجوشید (مقصود جوشیدن آب از تنور خانه نوح پیغمبر بود، که قبلاً مقرر شد، نوح با دیدن این علامت، طرفداران خود را در کشتی سوار کند) ما شما انسانها را در آن کشتی سوار کردیم (مقصود سوار کردن چند نفریست که پدر و مادر تمام بنی نوع بشر بودند و گویند ۳ پسر نوح بنام حام و سام و یافث و همسر آنان میباشند) (۱۱) | ||
تا بگردانيمش براى شما يادآوريى و بشنوندش گوشهايى شنونده | لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ | 69:12 |
تا آنرا یاد بودی، برای شما نهیم و گوشهای شنوا، آن را در گوش گیرند (داستان مفصل نوح در سوره های اعراف و يونس و مؤمنون و شعرا و هود و صافات و قمر و نوح میباشد) (۱۲) | ||
13 فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ | ||
تا گاهى كه دميده شود در صور يك دميدن | فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ | 69:13 |
پس زمانی که در آن بلند گوی معروف، به یک دمیدن، دمیده شود (مقصود صدای مهیبی است که علامت منفجر شدن کره زمین است) (۱۳) | ||
و برداشته شوند زمين و كوهها پس كوبيده شوند يك كوبيدن | وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً | 69:14 |
و زمین و کوهها از مکان خود برداشته شوند و به یک خرابی کوبنده ای، کوبیده گردند (14) | ||
در آن روز فرود آيد فرودآينده | فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ | 69:15 |
در آن زمان، آن وعده واقع شونده، واقع خواهد شد (یعنی آنزمان، تمام ارواح مردگان موجود در اطراف زمین بیهوش میشوند و بسوی زمین آخرت برده میشوند، تا در آنجا زنده شوند) (۱۵) | ||
و شكافت آسمان پس آن است در آن روز سست | وَ انشَقَّتِ السَّمَاء فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ | 69:16 |
و آسمان شکاف شکاف گردد و آن در چنان زمانی، بس سست خواهد بود (اشاره به آسمان زمین آخرت است که مانند آسمان زمین دنیا قوه جاذبه زیاد ندارد که بهم فشرده باشد و این توضیح میرساند که زمین آخرت با تمام بزرگیش خیلی کمتر از زمین دنیا فشرده است و آدم و آب و درخت و آتش آنجا متناسب با چنان زمین و آسمانی میباشد) (16) | ||
و فرشته بر اطراف آن است و بردارد عرش پروردگارت را بر فراز ايشان در آن روز هشت تن | وَ الْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ | 69:17 |
و در اطراف آن آسمان، آن ملك ها مشاهده میشوند و در بالای ایشان، در چنان زمانی دیده میشود که هشت ملک، عرش پروردگارت را حمل میکنند (زمینِ آخرت بر طبق آیه ۱۰۷ و ۱۰۸ از سوره هود مانند زمین دنیا، که هفت آسمان دارد، دارای هشت آسمان است، که درون هر یک زمینی قرار گرفته، با شبه انسانهائی و آن زمین ها مثل زمین ما متناسب با منظومه خودشان قرار گرفته اند و خورشیدِ چنین منظومه ای در آخرت، عرش آخرتی الله است، که با عرش عظيم الله فرق دارد و عرش الله در آخرت، همان منبع نوری میباشد که در آیه 69 از سوره زمر شرح مفصلی درباره آن آمده و این منبع نور و عرش تجلى الله بصورت یک قدرت سخنگوی الله، یا روح الله است، که نیکوکاران به ملاقات و دیدن او نائل میگردند.) (۱۷) | ||
در آن روز عرضه شويد نهان نماند از شما نهان شونده | يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنكُمْ خَافِيَةٌ | 69:18 |
در چنان زمانی، به پیشگاه الله عرضه میشوید و هیچ پنهانی از شما، پوشیده نمی ماند (یعنی پرونده اعمال شما نزد الله روشن است) (۱۸) | ||
19 فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ | ||
اما آنكه داده شد كتابش را به راستش گويد اينك بيائيد بخوانيد نامه مرا | فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ | 69:19 |
پس هر کس، کتاب اعمالش به دست راستش داده شود، با افتخار به دیگران میگوید، کتاب مرا بگیرید و بخوانید (۱۹) | ||
من مى پنداشتم كه رسنده ام به حساب خويش | إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ | 69:20 |
و من میدانستم که چنین زمانی، حسابِ اعمال خود را می بینم (۲۰) | ||
پس او است در زندگانى خوشنود | فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ | 69:21 |
چنین کسی، در زندگی پسندیده ای، با رضایت کامل خواهد بود (۲۱) | ||
در بهشتى بلند | فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ | 69:22 |
در باغی بس عالی زندگی خواهد کرد (۲۲) | ||
كه چيده هاى آن است فرود و نزديك | قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ | 69:23 |
میوههای چیده آن در دسترس است (۲۳) | ||
بخوريد و بنوشيد گوارا باد شما را بدانچه گذشت از شما در روزگاران گذشته | كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ | 69:24 |
به ایشان گفته میشود، بواسطه اعمالی که در زمانهای گذشته، برای چنین زمانی کرده اید، گوارا بخورید و بیاشامید (۲4) | ||
25 وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ | ||
و اما آنكه داده شد نامه خويش را به چپش گويد كاشكيم داده نمى شدم نامه خويش را | وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ | 69:25 |
لیکن کسی که کتاب اعمالش را به دست چپش بدهند، خواهد گفت، کاش کتابِ مرا به من نمیدادند (۲۵) | ||
و نمى دانستم چيست حساب من | وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ | 69:26 |
و نمی دانستم، حسابم چیست (۲6) | ||
كاش مى بود آن گذرنده | يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ | 69:27 |
و کاش، قاضی برای اعمال من، در زمین دنیا بود (۲۷) | ||
بى نياز نگردانيد مرا داراييم | مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ | 69:28 |
مال و ثروت من نیازی از من برنداشت (۲۸) | ||
برفت از من فرمانروائيم | هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ | 69:29 |
و قدرت و نفوذم از بین رفت (۲۹) | ||
بگيريدش پس به زنجيرش كشيد | خُذُوهُ فَغُلُّوهُ | 69:30 |
در آن زمان، به ماموران دوزخ گفته میشود، او را بگیرید و بند، بر گردنش کنید (۳۰) | ||
سپس به دوزخش درآريد | ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ | 69:31 |
و به دوزخش افکنيد (۳۱) | ||
پس در زنجيرى كه درازيش هفتاد ذراع است او را بكشيد | ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ | 69:32 |
و در محوطه ای که محیطش هفتاد ذراع (در حدود ۳۵ متر) و بوسیله زنجیری محکم، از محوطه دیگران جدا میشود، داخلش نمائید (۳۲) | ||
كه بود او ايمان نمى آورد به خداى بزرگ | إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ | 69:33 |
زیرا او به آن یگانه خدای عظیم، ایمان نمی آورد (عظمت الله به قدری است که تمام مخلوقات جهان را شامل میشود، زیرا تمام خلقت، یک واحد عظیم است و آن واحد، خالق عالم میباشد) (۳۳) | ||
و ترغيب نمى كرد به خوراندن بينوا | وَ لَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ | 69:34 |
و مردم را به خوراک دادنِ زمین گیران تشویق نمی نمود (بدیهی است که تشویق کننده مردم، اگر روی ریا و ظاهرسازی نباشد، خودش نیز خوراک دهنده بیچارگان است و چه خوراک دادنی، بهتر از ایجادِ کار برای محتاجان میباشد) (34) | ||
پس نيستش امروز در اينجا دوستى | فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَا هُنَا حَمِيمٌ | 69:35 |
پس امروز در اینجا، برای او حمایت کننده ای، نخواهد بود (۳۵) | ||
و نه خوراكى جز از چرك دوزخيان | وَ لَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ | 69:36 |
و خوراکی جز چکیده چرک دوزخیان ندارد (36) | ||
نخورندش جز گنهكاران | لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِؤُونَ | 69:37 |
و جز خطاکارانِ ثروتمند و با قدرت، از آن نمی خورند (زیرا اینان در دنیا مردم را گمراه می کردند و رمق آنان را می مکیدند و باید در آخرت نیز، رمق مردم فریب خورده خود را بصورت عرق و چرک دوزخیان بخورند) (۳۷) | ||
38 فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ | ||
پس سوگند ياد نمى كنم بدانچه بينيد | فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ | 69:38 |
پس اشیاء و قوانینی که می بینند (۳۸) | ||
و آنچه نبينيد | وَ مَا لَا تُبْصِرُونَ | 69:39 |
و هم آنچه نمی بینید، گواه است (۳۹) | ||
كه آن است همانا سخن پيمبرى گرامى | إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ | 69:40 |
که قرآن، گفتار پیغام آوری بزرگوار میباشد (بزرگواری محمد بواسطه بزرگی و آموزشهای عالی قرآن است که کلام الله است و ما نباید شخص محمد را بدون در نظر گرفتن پیغامش، بزرگ شماریم و وای بر آنانکه قرآن را از فکر بزرگ محمد میدانند و الله را فراموش کرده اند) (40) | ||
و نيست گفتار شاعرى به كمى ايمان آوريد | وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ | 69:41 |
و آن سخن یک شاعر نیست و شما چه کم ایمان می آورید (41) | ||
و نه گفتار پيشگويى به كمى ياد آوريد | وَ لَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ | 69:42 |
و کلام یک غیبگو نیز نمی باشد و چه کم متوجه میشوید (وای بر آنانکه بزرگی و اعجاز قرآن را در فصاحت و جمله بندی های شاعرانه و ادیبانه میدانند و از مطالب عالی قرآن خبری ندارند و همچنین وای بر آنانکه پیغمبران را غیبگو می شمارند و نمی دانند، که حتی آنان مثل غيبگويان نبودند، که با روح و یا جن مربوط اند و یا درّاکه مخصوصی برای درک حوادثِ نزدیک روی زمین دارند، مانند مرتاضین هند، که جز از حوادث نزدیک و پنهان زمین از خلقت و علوم فضاهای دور و یا حوادث بسیار دور زمین، خبری ندارند و حتی همه بی منطق و موهوم پرستند) (4۲) | ||
فرستادنى است از پروردگار عالميان | تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ | 69:43 |
بلکه قرآن از مرکز قدرتِ کسی فرود آمده، که صاحب اختیار جهانیان است (43) | ||
44 وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ | ||
و اگر مى بست بر ما پاره سخنان را | وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ | 69:44 |
و اگر محمد، بعد از پیغمبر شدن، مقداری از سخنان خود را به ما می بست (44) | ||
هر آينه مى گرفتيم از او به دست راست | لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ | 69:45 |
دست راست او را می گرفتیم (یعنی سخنان حق او را که از ما بود و دلیل پیغمبریش بود، از او میگرفتیم) (4۵) | ||
و سپس مى بريديم از او رگ گردن را | ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ | 69:46 |
و از پس آن، رگِ گردنش را می بریدیم (یعنی با بدنامی و موهوم گوئی، بدون آنکه از ما کمکی به او برسد، کشته میشد) (46) | ||
و نبودش كسى از شما نگهدارنده | فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ | 69:47 |
و از شما مردم مکه، که از او میخواهید، از خودش سیاست هائی برای جلب عوام بکار برد، هیچکس نمی توانست، مانع این مجازات ما بر او شود (4۷) | ||
و همانا آن است يادآوريى براى پرهيزكاران | وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ | 69:48 |
و این موضوع تذکری است آموزنده، برای آن پرهیزکاران (مبلغینِ مذهبِ ساختگی که برای گوسفندانِ خدا، مذهبی بر خرافات و بر اساس مخالفت با زندگی پس از مرگ و بهشت و جهنم دارند، می گویند، طبق این آیه ی قرآن، اگر پیشوای ایشان پیغمبری دروغگو بود، بوسیله الله کشته میشد و از تبلیغات مذهبیش جلوگیری میشد و بر اساس این استدلال غلط معتقدند، که هر مدعی نبوتی که گروهی به سخنانش ایمان آورند و تبلیغات مذهبيش مدتی ادامه یابد، آن مدعی، حتماً راستگو و پیغمبر الله است و اگر سخنانش در نزد دانایان، بدیهی البطلان هم باشد، ما باید آن سخنان را حق و روی مصلحت مردم بدانیم و حال آنکه این آیه درباره پیغمبران دروغ که پایه سخنانشان بر موهومات است، نیست، بلکه درباره پیغمبری است که از پیغمبری سوءاستفاده کند و چیزی از خودش بر پیغام الله بیفزاید و یا چیزی از آن کم کند و بدین وسیله حق و باطل، در نزد مردم پرهیزکار و دانا، مشتبه گردد) (48) | ||
و همانا دانيم كه از شما است تكذيب كنندگان | وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ | 69:49 |
و ما میدانیم که بسیاری از شما، مطالب قرآن را دروغ میدانید (49) | ||
و همانا آن است دريغى بر كافران | وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ | 69:50 |
و این انكارها، بر چنین کفران کنندگانی، باعث افسوس آنان در آخرت خواهد شد (۵۰) | ||
و همانا آن است در حقّ يقين | وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ | 69:51 |
و به یقین، مطالب قرآن که براساس تبلیغ زندگی پس از مرگ و بهشت و جهنم است، همه کاملاً یقینی هستند (۵۱) | ||
52 فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ | ||
پس تسبيح گوى به نام پروردگارت آن بزرگ | فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ | 69:52 |
پس تو، همیشه نام پروردگارِ بس عظیم خود را از نسبت هائی که دیگران روی خیال و اسم گذاری ها به او میدهند، پاک ساز (۵۲) |