79 طور

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ

سوره طور (طور یعنی کوه) که در قرآن های معمولی سوره 52 میباشد. از 49 آیه محکم تشکیل یافته و خلاصه آن این است: وجود کوه و زمینِ قابل سکونت و آسمان و دریاها و کتابِ رقیقی در جهان، برای ثبت اعمال، همه شاهدند، که عذاب دوزخ برای کافران، در زمینِ آخرت حتمی است و سخن پیغمبران در این مورد دروغ نیست و حتماً پرهیز کنندگان از گناهان، در بهشت، طبق شرحی که پیغمبران داده اند، با یک زندگی بسیار خوشحالانه و فعالانه ای، بر دیگران حکومت خواهند کرد، زیرا آنان در دنیا فقط خالق عالم و قوانین او را برای همه چیز میخواندند، نه موهومات مذهبی را و ای پیغمبر، پیغامهای ما را تذکر بده و تو، نه غیب گو و نه دیوانه و نه شاعری میباشی، که هر زمان تغيير عقيده دهد. آیا اینان، این نسبت ها را به تو، روی عقل خود میگویند، یا روی سرکشی؟ و گاه میگویند، که محمد، مطالبِ قرآن را از خودش ساخته، اگر راست میگویند، آنان نیز موضوعی به مانند موضوعاتِ آن بیاورند، آنانکه هر چه دارند، از الله دارند و از پنهان خبر ندارند و بدون مزد دادن به تو، به بهترین راهنمائی از جانب الله هدایت می شوند، چرا نباید این راهنمائیها را بپذیرند و چرا موهوماتی را به الله نسبت می دهند و میخواهند الله را فریب دهند و عجیب است، که وقتی ابرِ سنگین خفه کننده ای دیدند، که بر طبق پیشگوئی الله، برای عذاب ایشان آمد، پس از رفتنِ آن میگویند، ابر متراکمی بود طبیعی، پس اینان را رها کن، تا آن زمانِ حتمی خود را که با صداهای شدیدی خواهند مُرد، ببینند و نه فریب های ایشان اثر کند و نه کسی ایشان را یاری نماید و غير از آن، به عذابهای دیگری در عالم برزخ و آخرت برسند و منتظرِ فرمان پروردگارت باش و بدان، که ما مواظب تو میباشيم و تو هر زمان، برای کاری بر میخیزی و هم در قسمتی در شب و هم زمانی، که ستارگان پشت میکنند، پروردگارت را مدح و ثنا نما. حال پس از این خلاصه در تفصيل مطالب این سوره دقت نمائيد:

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
قسم به کوهها (1)وَالطّورِ52:1
و قسم به کتابی ثبت شده (2)وَكِتابٍ مَسطورٍ52:2
که در چيز رقيق منتشری است (3)في رَقٍّ مَنشورٍ52:3
و قسم به آن خانه آباد شده (4)وَالبَيتِ المَعمورِ52:4
و آن سقف بالا گذاشته (5)وَالسَّقفِ المَرفوعِ52:5
و آن دریای پرشده (6)وَالبَحرِ المَسجورِ52:6
که عذابِ صاحب اختیار تو حتمی است (7)إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ52:7
و چیزی، دفع کننده ی آن نخواهد بود (مقصود از قسم و سوگند، در کلیه آیات قسم دارِ قرآن، شهادت و گواهی برای استدلال است و این پنج سوگندی که در ابتدای این سوره است، به این معناست، که وجود کوهها که در زمین برای ادامه زندگی بشر هستند و وجود زندگی در کره زمین و این آسمان نیلگون که در بالای زمین قرار داده شده، تا برای حفظ زندگی زنده ها، بخصوص انسان باشد و مجموع اقیانوسهای زمین که بواسطه ی اتصال آنها به هم، یک دریای بسیار بزرگ پرشده از آب را تشکیل داده و اینکه تمام اعمال و سخنان بلند و آهسته انسانها، در کتابی ثبت میشود، که در همه جای جهان منتشر است و بواسطه رقّت آن، قابل دیدن نیست. وجود اینگونه عوامل، دلیل محکمی است، بر اینکه، اینها برای انسانهائی ساخته نشده، که بیایند فساد کنند و بمیرند و دیگر اثری از آنها باقی نماند. بلکه وجود اینها، دلیل بر آنست، که زندگی دنیا، یک زندگی آزمایشی و موقت است، برای زندگی دیگری که بعد از مرگ و بعد از متلاشی شدنِ این زمین، در زمین آخرت پدید خواهد آمد، و ارواح مردگان زمینِ دنیا، در بدن هائی از آن زمین، زنده خواهند شد و فسادکارانِ زمینِ دنیا، در آنجا دچار یک زندگی پر عذاب دوزخی میشوند. جالبترین نکته ای که در قسّمهای پنجگانه فوق است، موضوع وجودِ کتابِ رقیق و منتشری برای ثبت اعمال در جهان است، که آنرا دانشمندان فیزیک امروز کشف کرده اند، که هر چه، هر کس، در هر کجای دنیا بگوید، آنرا میتوان در هر نقطه دیگرِ جهان، با وسائلی ضبط کرد و فهمید. حتی سخنانِ مردم هزاران سال پیش را. آیا همین یک تذکرِ قرآن، برای مردمان فهمیده و بی غرض کافی نیست، که قرآن را از وحى الله بدانیم، نه از افکار شخصی محمد؟ امّا افسوس که دشمنان اسلام این مطالب عالی و علمی قرآن را از طریق جعلِ رواياتِ دروغ و نسبت دادنِ آنها به پیغمبر اسلام و اصحابش و امامان بزرگ شیعه و سنی، چنان در تفسیرهای قرآن موهوم جلوه داده اند، که قرآن مجید و اسلام موهوماتی بیش جلوه نکند) (8)ما لَهُ مِن دافِعٍ52:8
آن زمانی است، که آسمان به اضطرابی، مضطرب گردد (9)يَومَ تَمورُ السَّماءُ مَورًا52:9
و کوهها به طرزِ مخصوصی روان گردند (10)وَتَسيرُ الجِبالُ سَيرًا52:10
در آنروز، وای بر انکار کنندگانِ این تذکرات (11)فَوَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبينَ52:11
وای بر کسانیکه، دخول در کارهای بد را بی اهمیت میگیرند (کسانیکه در دنیا، به فسادهای دنیائی برای خوشی های دنیا سرگرمند، چه مردمِ زمانِ پیغمبر اسلام و چه مردم قبل آن و چه مردمِ بعد از آن، تا آخر دنیا، وقتی در عالم برزخ، روحشان دید که کره زمین و آسمانش دچار حرکات شدید و بی نظمی هائی شده و کوهها به طرز مخصوصی روان میشوند، تا فرو ریزند و کره زمین متلاشی گردد، میفهمند که زمانِ نابودی زمین فرا رسیده و باید عذابی بس سخت بکشند و آن عذاب، باعث بیهوشی و یا به عبارت دیگر، مرگ دوم ایشان گردد و از پس این بیهوشی است، که ارواح مردگان، بدون آنکه حس کنند، از محیط زمین، بسوی زمین آخرت برده میشوند و در زمینِ آخرت در بدنی از جنسِ زمین آخرت، زنده میگردند و خود را می بینند که از قبرهائی که بودند، در زمین آخرت بیرون می آیند، مانند ملخهائی که از لانه های خود بیرون میآیند) (12)الَّذينَ هُم في خَوضٍ يَلعَبونَ52:12
در آنزمان که ایشان را به طرز مخصوص، بسوی آتشِ دوزخ میرانند (13)يَومَ يُدَعّونَ إِلىٰ نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا52:13
به آنان گفته میشود، که این همان آتشی است، که آنرا دروغ میدانستید (14)هٰذِهِ النّارُ الَّتي كُنتُم بِها تُكَذِّبونَ52:14
آیا آنچه حال میبینید، دروغ بود، یا شما نمیخواستید آنرا ببینید (15)أَفَسِحرٌ هٰذا أَم أَنتُم لا تُبصِرونَ52:15
در آن در آئید، چه تحمل داشته باشید و چه تحمل نداشته باشید، بر شما یکسان خواهد بود، زیرا باید نتیجه کارهای بدی را که کرده بودید، ببینید (16)اصلَوها فَاصبِروا أَو لا تَصبِروا سَواءٌ عَلَيكُم ۖ إِنَّما تُجزَونَ ما كُنتُم تَعمَلونَ52:16
در آن روزگار پرهیزکنندگان از فسادها، در باغهائی و فراوانیهائی خواهند بود (17)إِنَّ المُتَّقينَ في جَنّاتٍ وَنَعيمٍ52:17
بدانچه تربیت کننده ایشان، به ایشان داده خوش و خندانند و پرورنده ی آنان، از عذاب دوزخ، بازشان خواهد داشت (18)فاكِهينَ بِما آتاهُم رَبُّهُم وَوَقاهُم رَبُّهُم عَذابَ الجَحيمِ52:18
گفته میشود، بواسطه اعمالی که کرده بودید، گوارا بخورید و بیاشامید (19)كُلوا وَاشرَبوا هَنيئًا بِما كُنتُم تَعمَلونَ52:19
و بر تختهائی که ردیف هم قرار گرفته اند، تکیه زنند و ما ایشان را، سیمین تنانی خوش چشم، همسر خواهیم کرد (این همسران که برای مردان، زن میباشند و برای زنان مرد، زن و مرد زیبا و لذت بخشی هستند، که بشر دنیائی نیستند، بلکه شبه آنانند و ساخته الله اند و توالد و تناسل ندارند، بلکه فقط اختصاص به لذایذ جنسی دارند و علاوه بر اینها، اگر همسر دنیائی کسی، با همسر خود هم فکر و هم علاقه باشد نیز، در آخرت با همسر خود خواهد بود و اگر در دنیا زیبا هم نباشند، در آخرت زیبا خواهند بود. همانطور که زیبایانِ فسادکارِ دنیا، زشتان آخرت میباشند) (20)مُتَّكِئينَ عَلىٰ سُرُرٍ مَصفوفَةٍ ۖ وَزَوَّجناهُم بِحورٍ عينٍ52:20
و اگر فرزندان مؤمنین در ایمان پیرو ایشان باشند، فرزندان ایشان را به ایشان میرسانیم و چیزی از اعمال مؤمنین را کم به حساب نمی آوریم و هر کس در گرو کارهای خودش میباشد (21)وَالَّذينَ آمَنوا وَاتَّبَعَتهُم ذُرِّيَّتُهُم بِإيمانٍ أَلحَقنا بِهِم ذُرِّيَّتَهُم وَما أَلَتناهُم مِن عَمَلِهِم مِن شَيءٍ ۚ كُلُّ امرِئٍ بِما كَسَبَ رَهينٌ52:21
و مؤمنان را هر نوع میوه و گوشتی که هوس کنند، فراوان میدهیم (22)وَأَمدَدناهُم بِفاكِهَةٍ وَلَحمٍ مِمّا يَشتَهونَ52:22
در آنجا، به شوخی، از یکدیگر جام شراب میربایند و در آن محیط، نه کارهای بیهوده خواهد بود و نه گناه کردن (23)يَتَنازَعونَ فيها كَأسًا لا لَغوٌ فيها وَلا تَأثيمٌ52:23
و برای انجام کارهای ایشان، پسرانی در اطرافشان، در رفت و آمدند، که رنگ پوست ایشان، چون رنگ مروارید پوشیده شده در صدف میباشد (24)وَيَطوفُ عَلَيهِم غِلمانٌ لَهُم كَأَنَّهُم لُؤلُؤٌ مَكنونٌ52:24
و این پرهیزکاران مؤمن نزد یکدیگر آیند و از حال هم میپرسند (25)وَأَقبَلَ بَعضُهُم عَلىٰ بَعضٍ يَتَساءَلونَ52:25
به هم جواب میدهند، که ما در دنیا، در میان کسان خود، از چنین زمانِ الله میترسیدیم (26)قالوا إِنّا كُنّا قَبلُ في أَهلِنا مُشفِقينَ52:26
پس الله بر ما منت گذاشته و از آن عذابِ هوای سوزان ما را نگه داشته (27)فَمَنَّ اللَّهُ عَلَينا وَوَقانا عَذابَ السَّمومِ52:27
ما کسی بودیم، که قبلاً در دنیا فقط الله را میخواندیم، زیرا او آن نیکی کننده و مهربان به دوستان خود بوده (وای بر آنانکه، مردگان مقدس را که بر طبق آیات قرآنی، پس از مرگ روحشان در بهشت است و به اندازه پوسته ی هسته خرما اختیار ندارند، در تمام گرفتاریهای خود میخوانند و آنان را مانند الله، همه جا حاضر و قدرتمند و کارگشا تصور میکنند) (28)إِنّا كُنّا مِن قَبلُ نَدعوهُ ۖ إِنَّهُ هُوَ البَرُّ الرَّحيمُ52:28
پس تو ای محمد، این پیغام ها را یاد آوری نما و بدان که تو به نعمت پروردگارت، نه غیبگو میباشی و نه کم عقل (29)فَذَكِّر فَما أَنتَ بِنِعمَتِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَلا مَجنونٍ52:29
آیا میگویند این مرد شاعریست، که انتظار میکشیم، زمانه تغییرش دهد؟ (30)أَم يَقولونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيبَ المَنونِ52:30
بگو منتظر بمانید و من نیز از انتظار کشندگان خواهم بود (شاعران، جز قلیلی که مؤمن به پیغامهای الله هستند و هدف عالی اجتماعی دارند، بقیه همه، هر زمان عقیده ای را روی منفعتی که از زمانه و از مردم مختلف میبرند، به شعر میگویند و دورو میباشند) (31)قُل تَرَبَّصوا فَإِنّي مَعَكُم مِنَ المُتَرَبِّصينَ52:31
آیا عقل های ایشان، این نسبت های دروغ را به ایشان میگوید، که بگویند، یا قومی هستند، که از عقل خود نیز سرپیچی میکنند؟ (32)أَم تَأمُرُهُم أَحلامُهُم بِهٰذا ۚ أَم هُم قَومٌ طاغونَ52:32
آیا میگویند، محمد این سخنان را از خودش گفته؟ حقیقت این است که نمی خواهند آنرا بپذیرند، که چنین نسبتها میدهند (33)أَم يَقولونَ تَقَوَّلَهُ ۚ بَل لا يُؤمِنونَ52:33
و اگر راست میگویند، خودشان موضوعی به مانند موضوعات قرآن را آورند (از حیث معنا و راهنمائی، هیچ بشری نمی تواند به مانندِ موضوعات قرآن را از خود بگوید و می بینیم حتّی، برخی علمای بزرگ اسلام، که با منطق قرآن سر و کار دارند، در تفسیر آیات قرآنی، روی خیالات خود، سخنان غلطی میگویند، چه رسد به آنانکه اساس هدایتهای قرآن را منکرند و تصور میکنند، اعجاز قرآن به عبارت پردازی های ادبی آنست) (34)فَليَأتوا بِحَديثٍ مِثلِهِ إِن كانوا صادِقينَ52:34
آیا آنان از هیچ و به خودی خود آفریده شده اند، یا خالق خودشان میباشند؟ (مخلوقِ الله هستند و بدون اختیار خودشان آفریده شده اند) (35)أَم خُلِقوا مِن غَيرِ شَيءٍ أَم هُمُ الخالِقونَ52:35
آیا آسمانها و زمین را آنان خلق کرده اند، که منكر لزوم دنیای دیگری، برای نحوه ی خلقت خودشان، بر طبق پیغام خالقشان و خالق آسمانها میشوند؟ حقیقت این است که آنان نمیخواهند، به منطق صد در صد درستِ قرآن یقین کنند (زیرا مخالف هوسرانی های ایشانست) (36)أَم خَلَقُوا السَّماواتِ وَالأَرضَ ۚ بَل لا يوقِنونَ52:36
آیا خزینه های قدرتِ پروردگار تو نزد ایشانست، یا قدرت و زوری میتوانند نشان بدهند؟ (انسان نادان و مغرض هر چه کمتر به قدرت های الله مطلع باشد، و قدرت کمتری داشته باشد، در مقابل الله و قدرت های او که در کتاب های آسمانی گوشزد میشود، بیشتر غرور و طغيان نشان میدهد و هر چه قومی داناتر شود، به سخنان پیغام های الله بیشتر سر تعظیم فرو میآورد، به شرطی که عالِم نمایانِ نادان و مغرور، بگذارند صدای قرآن، بگوش دانشمندان بی غرض برسد) (37)أَم عِندَهُم خَزائِنُ رَبِّكَ أَم هُمُ المُصَيطِرونَ52:37
آیا آنان نردبانی در اختیار دارند، که در آن از بالائیان، چیزهائی به نفعِ عقایدِ غلطِ خود میشنوند؟ اگر چنین باشد، باید آن عده از ایشان که شنونده ی آنگونه شنیده ها میباشند، دلیل روشنی بر ادعای خود آورند (خوشبختانه دانشمندان فضاشناس در آستانه آن میباشند که اعلام نمایند، آنچه درباره کرات منظومه شمسی در قرآن ذکر شده، راست است، همانطور که مقداری را تا حال کشف کرده اند، مانند وجود زندگی شبیه به زندگی زمین در شش کره ماه دار دیگر منظومه شمسی و نبودن زندگی در کرات بدون ماه، مانند زهره و عطارد و خیلی چیزهای دیگر) (38)أَم لَهُم سُلَّمٌ يَستَمِعونَ فيهِ ۖ فَليَأتِ مُستَمِعُهُم بِسُلطانٍ مُبينٍ52:38
آیا برای الله آن دخترهای خیالی است و برای شما نادانان کافر و متکبّر، آن پسرانی که به آنان افتخار میکنید؟ (مذهبی های مخالف پیغمبر اسلام، آنقدر نادان بودند، که خود از دختر بدشان میآمد، با این حال میگفتند، بتهائی از ایشان، دختران الله هستند و این بی منطقی، بی شباهت، به معجزه خواستنِ مذهبی های عصرِ حاضر، از صلیب و نخل و سقاخانه، یا از بیماری که مرده است و یا نفراتی کور و کر و لال و چلاق و گدا، نیست) (39)أَم لَهُ البَناتُ وَلَكُمُ البَنونَ52:39
آیا تو از این کفران کنندگان، بر گفتنِ این تعلیمات عالی، مزدی خواسته ای که پرداختنِ آن بر ایشان سنگین است؟ (40)أَم تَسأَلُهُم أَجرًا فَهُم مِن مَغرَمٍ مُثقَلونَ52:40
آیا آنچه بر دیگران پنهان است، نزد ایشان میباشد و آنان آنرا برای دیگران می نویسند؟ (مذهبی های خرافی و موهوم پرست، حتی در نوشته های مربوط به موهومات خود که روی روایات مینویسند، اختلاف و شک دارند و آنها را گمانی و ظنی میدانند) (41)أَم عِندَهُمُ الغَيبُ فَهُم يَكتُبونَ52:41
آیا سخنانی که در مقابل پیغامهای الله میگویند، از آنروست که میخواهند حیله و فریبی برای فریب عوام و بر ضرر پیغمبرشان بکار برند؟ آن کافرانِ حیله باز، حیله هاشان برضرر خودشان خواهد شد و خود را حیله خواهند زد (42)أَم يُريدونَ كَيدًا ۖ فَالَّذينَ كَفَروا هُمُ المَكيدونَ52:42
آیا برای ایشان، غیر از الله خدای دیگری است (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) الله از آنچه در صاحب اختیاری و صاحب قدرتی، شریک او قرار میدهند، پاک است (43)أَم لَهُم إِلٰهٌ غَيرُ اللَّهِ ۚ سُبحانَ اللَّهِ عَمّا يُشرِكونَ52:43
و این کفران کنندگان، اگر پاره هائی از ابر سنگین خفه کننده ببینند، که بر ایشان فرو افتاده، پس از رفع خطر میگویند، ابری متراکم بود و ایجادش طبیعی است (این ابرِ خفه کننده، عذابی بود که در سوره دخان، برای کافران مکه بصورت یک عذاب کم خطر و متنبه کننده پیشگوئی شده بود و همانطور که قبلاً هم گفته شده بود، متنبه نشدند و بلکه گفتند طبیعی است) (44)وَإِن يَرَوا كِسفًا مِنَ السَّماءِ ساقِطًا يَقولوا سَحابٌ مَركومٌ52:44
پس آنان را رها کن، تا آن زمان وعده داده شده به ایشان را، روبروی خود ببینند، عذابی که در آن کشته میشوند (45)فَذَرهُم حَتّىٰ يُلاقوا يَومَهُمُ الَّذي فيهِ يُصعَقونَ52:45
و در آنزمان، حیله ایشان چیزی از نیازشان را بر نخواهد داشت و از کسی کمک نخواهند گرفت (این مطلب اشاره به پیشگوئی پیروزی مسلمانان بر علیه کافران است، که در سوره رعد به محمد گفته شد: بعد از اینکه از مکه به جایی نزدیک مکه یعنی مدینه هجرت نمائی عذاب شدید کشنده ای بر کافران خواهد آمد. و آن سه چهار سال بعد از این اتفاق افتاد، یعنی در جنگ عجیب و معجزه آسای بدر، که سیصد نفر لشکرِ غیر مجهزِ مسلمانان بر هزار نفر، لشکر مجهز کافران مکه پیروز گشتند و اکثر کافران مکه در آن جنگ کشته شدند) (46)يَومَ لا يُغني عَنهُم كَيدُهُم شَيئًا وَلا هُم يُنصَرونَ52:46
و به یقین، برای کسانیکه ستم کردند، عذابی علاوه بر آن خواهد بود، ولی بیشتر ایشان آنرا نمی شناسند (این عذاب دوم، عذاب عالم برزخ، یعنی عذاب پس از مرگ است، که بیشتر کافران آن را نمی شناسند و معتقد به اوضاع بعد از مرگ نیستند) (47)وَإِنَّ لِلَّذينَ ظَلَموا عَذابًا دونَ ذٰلِكَ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ52:47
و تو ای محمد، صبور و با تحمّل باش، تا فرمان پروردگارت، در آینده، برای عذاب سخت کافران صادر گردد و بدان که تو تحتِ نظر ما میباشی و به مدح و ثنای پروردگارت پرداز، در هر زمانی که برمیخیزی (یعنی هر زمانی از روز که میخواهی برای کاری بروی) (48)وَاصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعيُنِنا ۖ وَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ حينَ تَقومُ52:48
و همچنین در قسمتی از شب، او را مدح و ثنا نما و این کار را در پشت کردنِ ستارگان نیز، انجام بده (این سه زمان که پیغمبر اسلام باید، الله را مدح و ثنا کند و مسلمانان دیگر نیز مستحب است که چنان کنند، مدح و ثنائی است، که در آخر سوره بنی اسرائیل، چگونگی آن تذکر داده شده و اشاره به زمانهای غیر معینی در روز و موقع شروع هر کاری است و در ابتدای شروع شب و همچنین وقتی که بواسطه طلوع آفتاب، ستارگان شب ناپدید میشوند و این دعای مستحب که قبله و وضو نیز لازم ندارد، انفرادی میباشد و باید آهسته گفته شود و آن را به زبان مادری نیز میتوان گفت، چه عین عبارت آیه آخر سوره بنی اسرائیل باشد و چه عبارتی مشابه آن، که در مدح و ثنای الله یا رحمان باشد) (49)وَمِنَ اللَّيلِ فَسَبِّحهُ وَإِدبارَ النُّجومِ52:49
Nach oben scrollen