79 طور

[print-me]

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
ترجمه واژه‌ای: محمدکاظم معزیترجمه تفسیری: صادق تقوی

سوره طور (طور یعنی کوه) که در قرآن های معمولی سوره ۵۲ میباشد. از 49 آیه محکم تشکیل یافته و خلاصه آن این است: وجود کوه و زمینِ قابل سکونت و آسمان و دریاها و کتابِ رقیقی در جهان، برای ثبت اعمال، همه شاهدند، که عذاب دوزخ برای کافران، در زمینِ آخرت حتمی است و سخن پیغمبران در این مورد دروغ نیست و حتماً پرهیز کنندگان از گناهان، در بهشت، طبق شرحی که پیغمبران داده اند، با یک زندگی بسیار خوشحالانه و فعالانه ای، بر دیگران حکومت خواهند کرد، زیرا آنان در دنیا فقط خالق عالم و قوانین او را برای همه چیز میخواندند، نه موهومات مذهبی را و ای پیغمبر، پیغامهای ما را تذکر بده و تو، نه غیب گو و نه دیوانه و نه شاعری میباشی، که هر زمان تغيير عقيده دهد. آیا اینان، این نسبت ها را به تو، روی عقل خود میگویند، یا روی سرکشی؟ و گاه میگویند، که محمد، مطالبِ قرآن را از خودش ساخته، اگر راست میگویند، آنان نیز موضوعی به مانند موضوعاتِ آن بیاورند، آنانکه هر چه دارند، از الله دارند و از پنهان خبر ندارند و بدون مزد دادن به تو، به بهترین راهنمائی از جانب الله هدایت می شوند، چرا نباید این راهنمائیها را بپذیرند و چرا موهوماتی را به الله نسبت می دهند و میخواهند الله را فریب دهند و عجیب است، که وقتی ابرِ سنگین خفه کننده ای دیدند، که بر طبق پیشگوئی الله، برای عذاب ایشان آمد، پس از رفتنِ آن میگویند، ابر متراکمی بود طبیعی، پس اینان را رها کن، تا آن زمانِ حتمی خود را که با صداهای شدیدی خواهند مُرد، ببینند و نه فریب های ایشان اثر کند و نه کسی ایشان را یاری نماید و غير از آن، به عذابهای دیگری در عالم برزخ و آخرت برسند و منتظرِ فرمان پروردگارت باش و بدان، که ما مواظب تو میباشيم و تو هر زمان، برای کاری بر میخیزی و هم در قسمتی در شب و هم زمانی، که ستارگان پشت میکنند، پروردگارت را مدح و ثنا نما. حال پس از این خلاصه در تفصيل مطالب این سوره دقت نمائيد:

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

1 وَ الطُّورِ

سوگند به طوروَ الطُّورِ52:1
قسم به کوهها (1)
و نامه نوشتهوَ كِتَابٍ مَّسْطُورٍ52:2
و قسم به کتابی ثبت شده (۲)
در پوستى گستردهفِي رَقٍّ مَّنشُورٍ52:3
که در چيز رقيق منتشری است (۳)
و خانه آبادانوَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ52:4
و قسم به آن خانه آباد شده (4)
و پوش افراشتهوَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ52:5
و آن سقف بالا گذاشته (۵)
و درياى آكندهوَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ52:6
و آن دریای پرشده (6)
همانا عذاب پروردگار تو است فرودآيندهإِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ52:7
که عذابِ صاحب اختیار تو حتمی است (۷)
نيستش دوركنندهمَا لَهُ مِن دَافِعٍ52:8
و چیزی، دفع کننده ی آن نخواهد بود (مقصود از قسم و سوگند، در کلیه آیات قسم دارِ قرآن، شهادت و گواهی برای استدلال است و این پنج سوگندی که در ابتدای این سوره است، به این معناست، که وجود کوهها که در زمین برای ادامه زندگی بشر هستند و وجود زندگی در کره زمین و این آسمان نیلگون که در بالای زمین قرار داده شده، تا برای حفظ زندگی زنده ها، بخصوص انسان باشد و مجموع اقیانوسهای زمین که بواسطه ی اتصال آنها به هم، یک دریای بسیار بزرگ پرشده از آب را تشکیل داده و اینکه تمام اعمال و سخنان بلند و آهسته انسانها، در کتابی ثبت میشود، که در همه جای جهان منتشر است و بواسطه رقّت آن، قابل دیدن نیست. وجود اینگونه عوامل، دلیل محکمی است، بر اینکه، اینها برای انسانهائی ساخته نشده، که بیایند فساد کنند و بمیرند و دیگر اثری از آنها باقی نماند. بلکه وجود اینها، دلیل بر آنست، که زندگی دنیا، یک زندگی آزمایشی و موقت است، برای زندگی دیگری که بعد از مرگ و بعد از متلاشی شدنِ این زمین، در زمین آخرت پدید خواهد آمد، و ارواح مردگان زمینِ دنیا، در بدن هائی از آن زمین، زنده خواهند شد و فسادکارانِ زمینِ دنیا، در آنجا دچار یک زندگی پر عذاب دوزخی میشوند. جالبترین نکته ای که در قسّمهای پنجگانه فوق است، موضوع وجودِ کتابِ رقیق و منتشری برای ثبت اعمال در جهان است، که آنرا دانشمندان فیزیک امروز کشف کرده اند، که هر چه، هر کس، در هر کجای دنیا بگوید، آنرا میتوان در هر نقطه دیگرِ جهان، با وسائلی ضبط کرد و فهمید. حتی سخنانِ مردم هزاران سال پیش را. آیا همین یک تذکرِ قرآن، برای مردمان فهمیده و بی غرض کافی نیست، که قرآن را از وحى الله بدانیم، نه از افکار شخصی محمد؟ امّا افسوس که دشمنان اسلام این مطالب عالی و علمی قرآن را از طریق جعلِ رواياتِ دروغ و نسبت دادنِ آنها به پیغمبر اسلام و اصحابش و امامان بزرگ شیعه و سنی، چنان در تفسیرهای قرآن موهوم جلوه داده اند، که قرآن مجید و اسلام موهوماتی بیش جلوه نکند) (۸)
روزى كه خزد آسمان خزيدنىيَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا52:9
آن زمانی است، که آسمان به اضطرابی، مضطرب گردد (۹)
و روان شوند كوه‏ها روان شدنىوَ تَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا52:10
و کوهها به طرزِ مخصوصی روان گردند (۱۰)

11 فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ

پس واى در آن روز بر تكذيب ‏كنندگانفَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ52:11
در آنروز، وای بر انکار کنندگانِ این تذکرات (۱۱)
آنان كه در سرگرميى بازى كنندالَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ52:12
وای بر کسانیکه، دخول در کارهای بد را بی اهمیت میگیرند (کسانیکه در دنیا، به فسادهای دنیائی برای خوشی های دنیا سرگرمند، چه مردمِ زمانِ پیغمبر اسلام و چه مردم قبل آن و چه مردمِ بعد از آن، تا آخر دنیا، وقتی در عالم برزخ، روحشان دید که کره زمین و آسمانش دچار حرکات شدید و بی نظمی هائی شده و کوهها به طرز مخصوصی روان میشوند، تا فرو ریزند و کره زمین متلاشی گردد، میفهمند که زمانِ نابودی زمین فرا رسیده و باید عذابی بس سخت بکشند و آن عذاب، باعث بیهوشی و یا به عبارت دیگر، مرگ دوم ایشان گردد و از پس این بیهوشی است، که ارواح مردگان، بدون آنکه حس کنند، از محیط زمین، بسوی زمین آخرت برده میشوند و در زمینِ آخرت در بدنی از جنسِ زمین آخرت، زنده میگردند و خود را می بینند که از قبرهائی که بودند، در زمین آخرت بیرون می آیند، مانند ملخهائی که از لانه های خود بیرون میآیند) (۱۲)
روزى كه رانده شوند بسوى آتش دوزخ راندنىيَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا52:13
در آنزمان که ایشان را به طرز مخصوص، بسوی آتشِ دوزخ میرانند (۱۳)
اين است آن آتش كه بوديد بدان تكذيب مى ‏كرديدهَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ52:14
به آنان گفته میشود، که این همان آتشی است، که آنرا دروغ میدانستید (14)
پس آيا جادويى است اين

يا شما نمى ‏بينيد

أَ فَسِحْرٌ هَذَا

 أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ

52:15
آیا آنچه حال میبینید، دروغ بود، یا شما نمیخواستید آنرا ببینید (۱۵)
بچشيدش

كه شكيبا شويد يا ناشكيبا

يكسان است بر شما

جز اين نيست كه پاداش داده مى ‏شويد

آنچه را بوديد مى ‏كرديد

اصْلَوْهَا

فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا

سَوَاء عَلَيْكُمْ

إِنَّمَا تُجْزَوْنَ

مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

52:16
در آن در آئید، چه تحمل داشته باشید و چه تحمل نداشته باشید، بر شما یکسان خواهد بود، زیرا باید نتیجه کارهای بدی را که کرده بودید، ببینید (۱6)

17 إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ

همانا پرهيزكارانند در باغها و نعمتهاإِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ52:17
در آن روزگار پرهیزکنندگان از فسادها، در باغهائی و فراوانیهائی خواهند بود (۱۷)
برخوردارند از آنچه دادشان پروردگارشان

و بازداشت ايشان را پروردگارشان از عذاب دوزخ

فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ

وَ وَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ

52:18
بدانچه تربیت کننده ایشان، به ایشان داده خوش و خندانند و پرورنده ی آنان، از عذاب دوزخ، بازشان خواهد داشت (۱۸)
بخوريد و بياشاميد گوارا

بدانچه بوديد مى ‏كرديد

كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئًا

بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

52:19
گفته میشود، بواسطه اعمالی که کرده بودید، گوارا بخورید و بیاشامید (۱۹)
تكيه كنند بر تختهايى به صف ‏آورده

و همسر گردانيديمشان با حور عين

مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ

وَ زَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ

52:20
و بر تختهائی که ردیف هم قرار گرفته اند، تکیه زنند و ما ایشان را، سیمین تنانی خوش چشم، همسر خواهیم کرد (این همسران که برای مردان، زن میباشند و برای زنان مرد، زن و مرد زیبا و لذت بخشی هستند، که بشر دنیائی نیستند، بلکه شبه آنانند و ساخته الله اند و توالد و تناسل ندارند، بلکه فقط اختصاص به لذایذ جنسی دارند و علاوه بر اینها، اگر همسر دنیائی کسی، با همسر خود هم فکر و هم علاقه باشد نیز، در آخرت با همسر خود خواهد بود و اگر در دنیا زیبا هم نباشند، در آخرت زیبا خواهند بود. همانطور که زیبایانِ فسادکارِ دنیا، زشتان آخرت میباشند) (۲۰)
و آنان كه ايمان آوردند

و پيروى كردند ايشان را فرزندانشان به ايمان

پيوستيم بديشان فرزندانشان را

و نكاستيم شان از كردارشان چيزى

هر مردى است

بدانچه فراهم آورده است، گروگان

وَ الَّذِينَ آمَنُوا

وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ

أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ

وَ مَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ

كُلُّ امْرِئٍ

بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ

52:21
و اگر فرزندان مؤمنین در ایمان پیرو ایشان باشند، فرزندان ایشان را به ایشان میرسانیم و چیزی از اعمال مؤمنین را کم به حساب نمی آوریم و هر کس در گرو کارهای خودش میباشد (۲۱)
و كمك كرديمشان به ميوه

و گوشتى از آنچه هوس كنند

وَ أَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ

وَ لَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ

52:22
و مؤمنان را هر نوع میوه و گوشتی که هوس کنند، فراوان میدهیم (۲۲)
بربايند از همديگر جامى را

كه نه هرزه است در آن و نه گناه‏ آورى

يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا

لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَ لَا تَأْثِيمٌ

52:23
در آنجا، به شوخی، از یکدیگر جام شراب میربایند و در آن محیط، نه کارهای بیهوده خواهد بود و نه گناه کردن (۲۳)
و گردش كنند بر ايشان پسرانى

گوئيا آنانند مرواريدى پوشيده

وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ

كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ

52:24
و برای انجام کارهای ایشان، پسرانی در اطرافشان، در رفت و آمدند، که رنگ پوست ایشان، چون رنگ مروارید پوشیده شده در صدف میباشد (۲4)

25 وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ

و روى آورد برخى از ايشان به برخى پرسش ‏كنانوَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ52:25
و این پرهیزکاران مؤمن نزد یکدیگر آیند و از حال هم میپرسند (۲۵)
گفتند همانا ما بوديم پيش از اين

در خاندان خويش هراسان

قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ

فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ

52:26
به هم جواب میدهند، که ما در دنیا، در میان کسان خود، از چنین زمانِ الله میترسیدیم (۲6)
پس منّت نهاد خدا بر ما

و نگهداشت ما را از عذاب نفوذكننده

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا

وَ وَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ

52:27
پس الله بر ما منت گذاشته و از آن عذابِ هوای سوزان ما را نگه داشته (۲۷)
كه ما بوديم از پيش مى ‏خوانديمش

همانا او است نكوكار مهربان

إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ

إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ

52:28
ما کسی بودیم، که قبلاً در دنیا فقط الله را میخواندیم، زیرا او آن نیکی کننده و مهربان به دوستان خود بوده (وای بر آنانکه، مردگان مقدس را که بر طبق آیات قرآنی، پس از مرگ روحشان در بهشت است و به اندازه پوسته ی هسته خرما اختیار ندارند، در تمام گرفتاریهای خود میخوانند و آنان را مانند الله، همه جا حاضر و قدرتمند و کارگشا تصور میکنند) (۲۸)

29 فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَ لَا مَجْنُونٍ

پس يادآورى كن

كه نيستى تو به نعمت پروردگارت پيش‏گويى

و نه ديوانه

فَذَكِّرْ

فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ

وَ لَا مَجْنُونٍ

52:29
پس تو ای محمد، این پیغام ها را یاد آوری نما و بدان که تو به نعمت پروردگارت، نه غیبگو میباشی و نه کم عقل (۲۹)
يا گويند شاعرى است كه

چشم به راهيم بدو گردش روزگار را

أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ

نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ

52:30
آیا میگویند این مرد شاعریست، که انتظار میکشیم، زمانه تغییرش دهد؟ (۳۰)
بگو چشم به راه باشيد كه

منم با شما از چشم به راهان

قُلْ تَرَبَّصُوا

فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ

52:31
بگو منتظر بمانید و من نیز از انتظار کشندگان خواهم بود (شاعران، جز قلیلی که مؤمن به پیغامهای الله هستند و هدف عالی اجتماعی دارند، بقیه همه، هر زمان عقیده ای را روی منفعتی که از زمانه و از مردم مختلف میبرند، به شعر میگویند و دورو میباشند) (۳۱)
يا دستورشان دهد خردهاشان بدين

بلكه ايشانند گروهى گردنكش

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا

أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ

52:32
آیا عقل های ایشان، این نسبت های دروغ را به ایشان میگوید، که بگویند، یا قومی هستند، که از عقل خود نیز سرپیچی میکنند؟ (۳۲)
يا گويند پرداختش بلكه ايمان نيارندأَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ52:33
آیا میگویند، محمد این سخنان را از خودش گفته؟ حقیقت این است که نمی خواهند آنرا بپذیرند، که چنین نسبتها میدهند (۳۳)
پس بيارند داستانى همانندش

اگر هستند راستگويان

فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ

إِن كَانُوا صَادِقِينَ

52:34
و اگر راست میگویند، خودشان موضوعی به مانند موضوعات قرآن را آورند (از حیث معنا و راهنمائی، هیچ بشری نمی تواند به مانندِ موضوعات قرآن را از خود بگوید و می بینیم حتّی، برخی علمای بزرگ اسلام، که با منطق قرآن سر و کار دارند، در تفسیر آیات قرآنی، روی خیالات خود، سخنان غلطی میگویند، چه رسد به آنانکه اساس هدایتهای قرآن را منکرند و تصور میکنند، اعجاز قرآن به عبارت پردازی های ادبی آنست) (۳4)
يا آفريده شدند بى چيزى

يا ايشانند آفرينندگان

أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ

أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ

52:35
آیا آنان از هیچ و به خودی خود آفریده شده اند، یا خالق خودشان میباشند؟ (مخلوقِ الله هستند و بدون اختیار خودشان آفریده شده اند) (۳۵)
يا آفريدند آسمانها و زمين را

بلكه ايشان يقين ندارند

أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ

بَل لَّا يُوقِنُونَ

52:36
آیا آسمانها و زمین را آنان خلق کرده اند، که منكر لزوم دنیای دیگری، برای نحوه ی خلقت خودشان، بر طبق پیغام خالقشان و خالق آسمانها میشوند؟ حقیقت این است که آنان نمیخواهند، به منطق صد در صد درستِ قرآن یقین کنند (زیرا مخالف هوسرانی های ایشانست) (۳6)
يا نزد ايشان است گنجهاى پروردگار تو

يا ايشانند فرمان فرمايان

أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ

 أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ

52:37
آیا خزینه های قدرتِ پروردگار تو نزد ایشانست، یا قدرت و زوری میتوانند نشان بدهند؟ (انسان نادان و مغرض هر چه کمتر به قدرت های الله مطلع باشد، و قدرت کمتری داشته باشد، در مقابل الله و قدرت های او که در کتاب های آسمانی گوشزد میشود، بیشتر غرور و طغيان نشان میدهد و هر چه قومی داناتر شود، به سخنان پیغام های الله بیشتر سر تعظیم فرو میآورد، به شرطی که عالِم نمایانِ نادان و مغرور، بگذارند صدای قرآن، بگوش دانشمندان بی غرض برسد) (۳۷)
يا آنان را است نردبانى

كه بشنوند بر آن

پس بيارد شنونده ايشان

به فرمانروايى آشكار

أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ

يَسْتَمِعُونَ فِيهِ

فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم

بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

52:38
آیا آنان نردبانی در اختیار دارند، که در آن از بالائیان، چیزهائی به نفعِ عقایدِ غلطِ خود میشنوند؟ اگر چنین باشد، باید آن عده از ایشان که شنونده ی آنگونه شنیده ها میباشند، دلیل روشنی بر ادعای خود آورند (خوشبختانه دانشمندان فضاشناس در آستانه آن میباشند که اعلام نمایند، آنچه درباره کرات منظومه شمسی در قرآن ذکر شده، راست است، همانطور که مقداری را تا حال کشف کرده اند، مانند وجود زندگی شبیه به زندگی زمین در شش کره ماه دار دیگر منظومه شمسی و نبودن زندگی در کرات بدون ماه، مانند زهره و عطارد و خیلی چیزهای دیگر) (۳۸)
يا او را است دختران

و شما را است پسران

أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ

وَ لَكُمُ الْبَنُونَ

52:39
آیا برای الله آن دخترهای خیالی است و برای شما نادانان کافر و متکبّر، آن پسرانی که به آنان افتخار میکنید؟ (مذهبی های مخالف پیغمبر اسلام، آنقدر نادان بودند، که خود از دختر بدشان میآمد، با این حال میگفتند، بتهائی از ایشان، دختران الله هستند و این بی منطقی، بی شباهت، به معجزه خواستنِ مذهبی های عصرِ حاضر، از صلیب و نخل و سقاخانه، یا از بیماری که مرده است و یا نفراتی کور و کر و لال و چلاق و گدا، نیست) (۳۹)
يا پرسيشان پاداشى

پس ايشانند از هزينه سنگين‏ باران

أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا

فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ

52:40
آیا تو از این کفران کنندگان، بر گفتنِ این تعلیمات عالی، مزدی خواسته ای که پرداختنِ آن بر ایشان سنگین است؟ (40)
يا نزد ايشان است ناپيدا

پس ايشان مى ‏نويسند

أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ

فَهُمْ يَكْتُبُونَ

52:41
آیا آنچه بر دیگران پنهان است، نزد ایشان میباشد و آنان آنرا برای دیگران می نویسند؟ (مذهبی های خرافی و موهوم پرست، حتی در نوشته های مربوط به موهومات خود که روی روایات مینویسند، اختلاف و شک دارند و آنها را گمانی و ظنی میدانند) (41)
يا خواهند نيرنگى را

پس آنان كه كفر ورزيدند

ايشانند فريب ‏دادگان

أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا

فَالَّذِينَ كَفَرُوا

هُمُ الْمَكِيدُونَ

52:42
آیا سخنانی که در مقابل پیغامهای الله میگویند، از آنروست که میخواهند حیله و فریبی برای فریب عوام و بر ضرر پیغمبرشان بکار برند؟ آن کافرانِ حیله باز، حیله هاشان برضرر خودشان خواهد شد و خود را حیله خواهند زد (4۲)
يا ايشان را است خدايى بجز خدا

منزّه است خدا از آنچه شرك مى ‏ورزند

أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ

سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ

52:43
آیا برای ایشان، غیر از الله خدای دیگری است (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) الله از آنچه در صاحب اختیاری و صاحب قدرتی، شریک او قرار میدهند، پاک است (43)

44 وَ إِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاء سَاقِطًا

و اگر بينند پاره ‏اى را از آسمان فرودآينده

گويند ابرى است انبوه

وَ إِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاء سَاقِطًا

يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ

52:44
و این کفران کنندگان، اگر پاره هائی از ابر سنگین خفه کننده ببینند، که بر ایشان فرو افتاده، پس از رفع خطر میگویند، ابری متراکم بود و ایجادش طبیعی است (این ابرِ خفه کننده، عذابی بود که در سوره دخان، برای کافران مکه بصورت یک عذاب کم خطر و متنبه کننده پیشگوئی شده بود و همانطور که قبلاً هم گفته شده بود، متنبه نشدند و بلکه گفتند طبیعی است) (44)
پس بگذارشان تا برسند به روزشان

كه در آن به صاعقه سوزند

فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ

 الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ

52:45
پس آنان را رها کن، تا آن زمان وعده داده شده به ایشان را، روبروی خود ببینند، عذابی که در آن کشته میشوند (45)
روزى كه بى‏ نياز نگرداند از ايشان

نيرنگشان چيزى را

و نه يارى شوند

يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ

 كَيْدُهُمْ شَيْئًا

وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ

52:46
و در آنزمان، حیله ایشان چیزی از نیازشان را بر نخواهد داشت و از کسی کمک نخواهند گرفت (این مطلب اشاره به پیشگوئی پیروزی مسلمانان بر علیه کافران است، که در سوره رعد به محمد گفته شد: بعد از اینکه از مکه به جایی نزدیک مکه یعنی مدینه هجرت نمائی عذاب شدید کشنده ای بر کافران خواهد آمد. و آن سه چهار سال بعد از این اتفاق افتاد، یعنی در جنگ عجیب و معجزه آسای بدر، که سیصد نفر لشکرِ غیر مجهزِ مسلمانان بر هزار نفر، لشکر مجهز کافران مکه پیروز گشتند و اکثر کافران مکه در آن جنگ کشته شدند) (46)
و همانا آنان را كه ستم كردند

عذابى است نارسيده بدان

و ليكن بيشترشان نمى ‏دانند

وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا

عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ

وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

52:47
و به یقین، برای کسانیکه ستم کردند، عذابی علاوه بر آن خواهد بود، ولی بیشتر ایشان آنرا نمی شناسند (این عذاب دوم، عذاب عالم برزخ، یعنی عذاب پس از مرگ است، که بیشتر کافران آن را نمی شناسند و معتقد به اوضاع بعد از مرگ نیستند) (47)
و شكيبا شو براى فرمان پروردگار خويش

كه تويى پيش چشم ما

و تسبيح گوى به سپاس پروردگارت

گاهى كه برخيزى

وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ

فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا

وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ

حِينَ تَقُومُ

52:48
و تو ای محمد، صبور و با تحمّل باش، تا فرمان پروردگارت، در آینده، برای عذاب سخت کافران صادر گردد و بدان که تو تحتِ نظر ما میباشی و به مدح و ثنای پروردگارت پرداز، در هر زمانی که برمیخیزی (یعنی هر زمانی از روز که میخواهی برای کاری بروی) (48)

49 وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ

و از شب پس تسبيح گويش

و پشت سر ستارگان

وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ

وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ

52:49
و همچنین در قسمتی از شب، او را مدح و ثنا نما و این کار را در پشت کردنِ ستارگان نیز، انجام بده (این سه زمان که پیغمبر اسلام باید، الله را مدح و ثنا کند و مسلمانان دیگر نیز مستحب است که چنان کنند، مدح و ثنائی است، که در آخر سوره بنی اسرائیل، چگونگی آن تذکر داده شده و اشاره به زمانهای غیر معینی در روز و موقع شروع هر کاری است و در ابتدای شروع شب و همچنین وقتی که بواسطه طلوع آفتاب، ستارگان شب ناپدید میشوند و این دعای مستحب که قبله و وضو نیز لازم ندارد، انفرادی میباشد و باید آهسته گفته شود و آن را به زبان مادری نیز میتوان گفت، چه عین عبارت آیه آخر سوره بنی اسرائیل باشد و چه عبارتی مشابه آن، که در مدح و ثنای الله یا رحمان باشد) (49)
Nach oben scrollen