الف، لام، میم (این آیه یک آیه متشابه 3 حرفی است، که کسی معنای آنرا، جز الله نمیداند و هر کس معنا و تاویلی برای آیات متشابه کند، دلیل بر آنست که خیال باف و کج دل و فتنه انگیز و سوءاستفاده چی مذهبی است، نه راسخ در علم قرآن و دلیل این را در تفسیر آیه اول سوره مریم ببینید) (1) | الم | 32:1 |
مرتب کردن و فرو فرستاده شدن این کتاب (کتاب یعنی مطالبی که لازم و ثابت و درست و يقينی باشد) شک نیست، که از پروردگارِ مردمِ جهان می باشد (2) | تَنزيلُ الكِتابِ لا رَيبَ فيهِ مِن رَبِّ العالَمينَ | 32:2 |
آیا میگویند، محمد آنرا از خود ساخته و به الله افترا زده؟ حق این است که آن، آن چیز سزاوار میباشد و از پرورش دهنده توست، تا تو قومی را اعلام خطر کنی، که قبل از تو هیچ اعلام خطر کننده ای برای ایشان نیامد و بوسیله این کتاب شاید آنان به راه حق هدایت شوند (3) | أَم يَقولونَ افتَراهُ ۚ بَل هُوَ الحَقُّ مِن رَبِّكَ لِتُنذِرَ قَومًا ما أَتاهُم مِن نَذيرٍ مِن قَبلِكَ لَعَلَّهُم يَهتَدونَ | 32:3 |
الله کسی است که آن آسمانها و زمین و میان آن دو را در شش دوره آفرید و سپس بر آن عرش (یعنی خورشید که مرکز آنهاست) قرار گرفت، برای شما، جز او، نه ولی ای میباشد و نه واسطه ای، آیا به این سخن پند میگیرید؟ (عرش یعنی مرکز قدرتی از الله و عرش عظيم الله، مکانیست عظیم در مرکز جهان که تمام کهکشانها و خورشیدها و منظومه های شمسی و ماه های آنها، چون جرقه هائی بطور مستقیم و یا غیر مستقیم، از آن عرش پرتاب شده اند و کرات نفوس دارِ منظومه شمسی ما و سایر منظومه های شمسی دیگر، چون دارای فضا و اتمسفر هستند و قابل برای زندگی هستند، آسمانها محسوب میشوند و محلِ سکونتِ نفوسِ هر آسمانی را، زمینِ آن آسمان میگویند و هر چه در خلقت هست، از نظر دید انسانها، در میان زمین و آسمانهای فوق قرار گرفته اند و الله هر یک از اینها را که خواست بسازد، از قدرتی که در عرش مربوطه دارد، ساخت و پس از ساخته شدنِ آن، دستِ قدرتی که از آن عرش آمده بود، دوباره بر آن عرش قرار گرفت و کسی که از قدرت خود، این همه کرات را میسازد و اداره میکند، صحیح نیست که یکی از مخلوقات خود را ولی و یا واسطه برای مردم قرار دهد) (4) | اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما في سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ استَوىٰ عَلَى العَرشِ ۖ ما لَكُم مِن دونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفيعٍ ۚ أَفَلا تَتَذَكَّرونَ | 32:4 |
اَمرِ ادامه زندگی زمین را از آسمان، به زمین اداره میکند و پس از مدتی، آن امر بسوى الله پله پله بالا خواهد رفت، در زمانی که مقدار آن هزار سال، به حساب شماره سال های شماست (یعنی برای زندگی زمین، قوه گردش زمین بدور خورشید و حرارت نور خورشید و سایر کارهای زمین، قوه هائی هستند از آسمان که زمین را تحت تاثیر خود قرار میدهند، تا هزاره آخر عمر زمین فرا برسد و در این هزاره، کم کم اثر آن قوه ها از زمین کم میگردد، تا به جائی که زمین متلاشی شود و جذب اجرام بزرگ سماوی گردد و ارواح مرده گان روی زمین، پله پله بسوی جائی که نزدیک عرش الله است و زمین آخرت و مکان ملاقات الله آنجاست، بروند و دوباره بصورت زنده های جدیدی، زنده گردند و بر طبق آیات آخر سوره زمر و آیه 4 از سوره معارج، بعد از این هزار سال، 49 هزار سال دیگر طول میکشد، تا مردگان در زمین آخرت زنده شوند و لذا از روز شروع خرابی زمین، تا زنده شدن مردگان 50 هزار سال است و سه نوع تفسیری که درباره این آیه بزرگ علمی در تفسیرهاست، بدیهی البطلان است) (5) | يُدَبِّرُ الأَمرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الأَرضِ ثُمَّ يَعرُجُ إِلَيهِ في يَومٍ كانَ مِقدارُهُ أَلفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ | 32:5 |
چنین خدائی به هر پنهان و آشکاری داناست و آن پرقدرت بس مهربان میباشد (6) | ذٰلِكَ عالِمُ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ العَزيزُ الرَّحيمُ | 32:6 |
و کسی است که خلقت هر چیز را بس نیکو کرده و خلقت انسان را از گلِ مخصوصی شروع نموده (این گل، مجموعه ای از آب و خاکِ مخصوصی است که اولین حیوان یک سلولی از آن، در روی زمین، درست شده و در آسمان و زمین آخرت نیز، از گل مخصوصی از آن زمین، بدن روحی انسانِ آسمانی ساخته گردید) (7) | الَّذي أَحسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلَقَهُ ۖ وَبَدَأَ خَلقَ الإِنسانِ مِن طينٍ | 32:7 |
پس از مدتی که از تکامل این زنده اولیه گذشت، خالق مقرر کرد که نسل آن از خلاصه ای، از آبی پست، پدید آید (یعنی تکامل آن حیوان یک سلولی، به ماهیها و خزندگان و پستانداران رسید، که در آنها، آبِ پستی از نر و ماده بهم برسند و در رحم ماده، نطفه اولیه کودک درست شود. لفظ خلاصه، در آیه، بیانگر یک معجزه علمی درباره وجود ژن و سایر مواد عجیب حیاتی در نطفه است، که دانشمندان جدید کشف کرده اند) (8) | ثُمَّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سُلالَةٍ مِن ماءٍ مَهينٍ | 32:8 |
چون تمامِ بدن انسان را درست کرد، در آن از روح خودش دمید و آن شما انسانها شدید، که از الله، صاحبِ گوشِ شنوا و چشمان بینا و روحِ تعقل کننده میباشید، ولی شما چه کم سپاس میگزارید (این روحی که از خالق عالم به آن حیوان دمیده شد، همان آدم و حوای روحی بودند، که در بهشت گناه کردند و به زمین افکنده شدند، تا در یک جفت، حیوانِ تکامل یافته ی زمینی حلول کنند و فقط آن یک جفت حیوان که شاید عالیترین حیوان بود، به انسان تبدیل گردید و این شرح، آن جهشی است که دانشمندان طرفدارِ جهش در تکامل گفته اند و از نحوه این جهش، بی خبرند و این جهش باعث شد که انسان یک حیوان عاقل و تمیز دهنده اختلاف اشياء و اسم گذار برای اشیاء شود و در مسیر عالیترین پیشرفت در خلقت قرار گیرد و افسوس که جنس بشر، جز قلیلی که به تربیت عالی دینی تربیت میشوند، شکر گزار چنین مقام بلندی نیستند و لذا باید در آخرت نتیجه کفران خود را بچشند) (9) | ثُمَّ سَوّاهُ وَنَفَخَ فيهِ مِن روحِهِ ۖ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمعَ وَالأَبصارَ وَالأَفئِدَةَ ۚ قَليلًا ما تَشكُرونَ | 32:9 |
و انسانهای کفران کننده، با تعجب گفتند، آیا وقتی در زمین گم شدیم و اثری از ما نبود، دوباره در خلقت جدیدی خود نمائی میکنیم؟ این سخن ایشان بواسطه کفرانِ ایشان نسبت به زمان ملاقاتِ پروردگار ایشانست (و این کفران بواسطه علاقه ایشان به هوسهای دنیایی است و الا برای انسان کنجکاو، چه لذتی بالاتر از روز دیدار قدرت بزرگی از الله، در شروع زنده شدن ایشان در آخرت است، که فقط نصیب دانایان مطیع پیغامهای الله خواهد شد) (10) | وَقالوا أَإِذا ضَلَلنا فِي الأَرضِ أَإِنّا لَفي خَلقٍ جَديدٍ ۚ بَل هُم بِلِقاءِ رَبِّهِم كافِرونَ | 32:10 |
بگو، شما را ماموران مرگی که برای مرگ شما گمارده شده، می میرانند و از پس آن با گذشتن مدت مخصوصی بسوی پروردگارتان باز گردانده میشوید (در این آیه با اینکه مامور مرگ گفته شده، چون در آیات دیگر بخصوص آیه 28 از سوره نحل، ماموران مرگ گفته، باید ماموران مرگ را متنوع دانست، نه یک نفر به نام عزرائیل و این ماموران یا به عبارت دیگر ملکها و فرشتگان، همان عوامل مادی مرگ هستند، که شامل عوامل روحی، که ما از آن خبری نداریم، نیز میشود و از پس مرگ، عوامل روحی دیگری هستند که همه دست های الله میباشند، که ارواح مردگان را پس از گذراندن مراحلی، بسوی مرکز قدرتی از الله و در زمین آخرت، که محل اولیه روح اصلی انسان بوده، برمیگردانند) (11) | قُل يَتَوَفّاكُم مَلَكُ المَوتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُم ثُمَّ إِلىٰ رَبِّكُم تُرجَعونَ | 32:11 |
و اگر آن زمانی را ببینی، که این گناهکاران نزد پروردگار خود سرافکنده اند، خواهی دید که میگویند، ای پروردگار ما، دیدنی ها را که قبلاً بوسیله پیغمبرانت گفته بودی، دیدیم و شنیدیم و حال که یقین کرده ایم، ما را برگردان، تا در دنیا کارهای شایسته ای کنیم (12) | وَلَو تَرىٰ إِذِ المُجرِمونَ ناكِسو رُءوسِهِم عِندَ رَبِّهِم رَبَّنا أَبصَرنا وَسَمِعنا فَارجِعنا نَعمَل صالِحًا إِنّا موقِنونَ | 32:12 |
آنان نمی دانند، که اگر ما میخواستیم همه هدایت شوند، برنامه هدایتِ هر کس را بدستش میدادیم (یعنی پیغمبر نمی فرستادیم، بلکه هر کس را به راه راست می بردیم و مشکلاتی روی هوسها، در راه هدایت مردم قرار نمیدادیم) ولی راه سزاوار، سخنی بود، که درباره آن گفته بودیم، باید وضعی پیش آوریم، که دوزخ از تمام جنّ و انس، بوسیله قوانین ما پُر شود (13) | وَلَو شِئنا لَآتَينا كُلَّ نَفسٍ هُداها وَلٰكِن حَقَّ القَولُ مِنّي لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاسِ أَجمَعينَ | 32:13 |
و لذا، به کفران کنندگان فوق خواهیم گفت، چون شما ملاقات چنین زمان خود را، که بوسیله پیغمبرانم گفته شده بود، روی دنیا خواهی فراموش کردید، باید عذابهای مربوط به اعمال دنیائی خود را بصورت دائم بچشید و حال ما نیز شما را فراموش کرده ایم (14) | فَذوقوا بِما نَسيتُم لِقاءَ يَومِكُم هٰذا إِنّا نَسيناكُم ۖ وَذوقوا عَذابَ الخُلدِ بِما كُنتُم تَعمَلونَ | 32:14 |
طبق مقررات ما، فقط کسانی به مطالب مستدل و روشن ما ایمان صحیح میآورند، که چون به آنها یاد آور شوند، اظهار سجده و اطاعت کامل میکنند (چون چنین جمله ای در این سوره هست، این سوره بنام سوره سجده معرفی شده و می بینید که مقصود از سجده، سجده کردن ظاهری نیست، بلکه روح انسان باید، با اجرای دستورات قرآن نشان بدهد که در مقابل آنها سر فرود آورده، چقدر نادانند، آنانکه بواسطه قبول روايات دروغی که به پیغمبر اسلام و اصحابش و امامان شیعه و سنی بسته شده، تصور کرده اند، که باید وقتی این آیه خوانده میشود، فوراً سجده کنند، روی همین تصور جاهلانه و غلط در قرآنها، در جلوی این آیه نوشته اند، اینجا سجده واجب است و حال آنکه سجده ظاهری واجب نیست، بلکه مسلمانان حقیقی در مقابل این آیه و هم آیات دیگری که در آن فرمانی از الله هست، در دل خود اظهار اطاعت میکنند و عملاً نیز نشان میدهند که حقاً مطيع دستورات الله هستند و اینان پروردگار خود را به ستایش های مخصوصش مدح و ثنا گوئی میکنند و در مقابل دستورات الله تكبری نشان نمی دهند (15) | إِنَّما يُؤمِنُ بِآياتِنَا الَّذينَ إِذا ذُكِّروا بِها خَرّوا سُجَّدًا وَسَبَّحوا بِحَمدِ رَبِّهِم وَهُم لا يَستَكبِرونَ | 32:15 |
و برای اینکه پروردگار خود را روی ترس و طمع بخوانند، در وقتی که همه در خواب هستند، اینان پهلوهاشان از خواب گاه، برای نماز نا آرام میشود (یعنی مؤمنین حقیقی در وقتی که کسی آنها را نمی بیند، که ریا شود از خواب ناز بیدار میشوند و در نماز شبِ خود، بیاد خطرهای دوزخ میافتند و از آن اظهار ترس میکنند و از پروردگار خود میخواهند، ایشان را موفق تر بدارد که با اطاعت دستورات الله به بخشش های مشروع دنیائی و آخرتى الله برسند) و این گروه کسانی هستند که از آنچه ما به ایشان روزی کرده ایم، در راه بهبود جامعه خرج میکنند (16) | تَتَجافىٰ جُنوبُهُم عَنِ المَضاجِعِ يَدعونَ رَبَّهُم خَوفًا وَطَمَعًا وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ | 32:16 |
و هیچکس نمیداند، چه وضع پر مَسرّتی به پاداش اعمال خوبی که در دنیا کرده اند، برای آخرت ایشان، پنهان شده است (17) | فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أُخفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعيُنٍ جَزاءً بِما كانوا يَعمَلونَ | 32:17 |
آیا کسی که این راههای تربیتی را پذیرفت، مانند کسی خواهد بود، که از این پندها سرپیچی میکند؟ هرگز این دو گروه یکسان نیستند (18) | أَفَمَن كانَ مُؤمِنًا كَمَن كانَ فاسِقًا ۚ لا يَستَوونَ | 32:18 |
آنانکه پذیرفتند (ایمان آوردند) و کارهای نیکوی آنرا کردند، بواسطه اعمالی که کردند، در باغهای مورد سکونت دائم خود، پذیرائی گرمی میشوند (19) | أَمَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُم جَنّاتُ المَأوىٰ نُزُلًا بِما كانوا يَعمَلونَ | 32:19 |
ولی آنانکه سرپیچی نمودند، جایگاه ایشان آن آتش دوزخ است، هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، ماموران، ایشان را در آن، باز میگردانند و به ایشان گفته میشود، آن آتشی را که منکر آن بودید، بچشید (20) | وَأَمَّا الَّذينَ فَسَقوا فَمَأواهُمُ النّارُ ۖ كُلَّما أَرادوا أَن يَخرُجوا مِنها أُعيدوا فيها وَقيلَ لَهُم ذوقوا عَذابَ النّارِ الَّذي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبونَ | 32:20 |
و غیر از آن عذاب بزرگتر، از عذابِ پست تری هم ایشان را خواهیم چشاند، شاید متنبه شوند و بسوی راه الله باز گردند (اشاره به آن عذابهای کوچک دنیایی میباشد که بعضی مردم غير دقیق، تصور میکنند، هر کس در دنیا بد بکند، در همین دنیا بد میبیند و حال آنکه مجازات دنیا در مقابل اعمال بدی که بدکاران میکنند، خیلی کوچک است، مثلا یکی صدها نفر را میکشد و عاقبت او را یک دفعه میکشند و یا به بیماری سختی دچار میشود و یا به بدبختی میمیرد) (21) | وَلَنُذيقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدنىٰ دونَ العَذابِ الأَكبَرِ لَعَلَّهُم يَرجِعونَ | 32:21 |
و ستمکارتر از کسی، که به آیات پروردگارش یاد آور میشود و از آنها دوری میجوید، چه کسی خواهد بود؟ به یقین ما از اینگونه ستمکاران انتقام خواهیم گرفت (22) | وَمَن أَظلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعرَضَ عَنها ۚ إِنّا مِنَ المُجرِمينَ مُنتَقِمونَ | 32:22 |
به موسی نیز مثل تو، آن کتاب را دادیم (یعنی کتاب تورات که مانند قرآن، مطالبش محکم و راست و لازم بود) پس تو شک نداشته باش، که به دیدن قرآن گوئی تورات را می بینی و آنرا ما راهنمای بنی اسرائیل قرار دادیم (23) | وَلَقَد آتَينا موسَى الكِتابَ فَلا تَكُن في مِريَةٍ مِن لِقائِهِ ۖ وَجَعَلناهُ هُدًى لِبَني إِسرائيلَ | 32:23 |
و پس از موسی، بعضی از بنی اسرائیل را رهبرانی کردیم، که طبق فرمانهای ما مردم را رهبری میکردند، بعد از اینکه صبور بودنِ خود را در مقابل بنی اسرائیلِ فسادکار، نشان دادند و فهمیدند، مطالب دست نخورده تورات کدامهاست و به آنها يقين کردند (اشاره به انبیای بنی اسرائیل مانند اشعيا و ارمیا و اليشع و ایلیا و امثال اینهاست که آثارشان در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان هست) (24) | وَجَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً يَهدونَ بِأَمرِنا لَمّا صَبَروا ۖ وَكانوا بِآياتِنا يوقِنونَ | 32:24 |
به يقين پروردگار تو، میان بنی اسرائیل در روز قیامت، در اختلافهائی که در مطالب تورات و دین موسی کردند، قضاوت خواهد کرد، افسوس که مسلمانان امروز نیز دچار همان اختلافهای یهودیان و مسیحیان شده اند، با اینکه متن قرآن، به مانند متن تورات، گُم و یا تحریف و کم و زیاد، نشده است) (25) | إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفصِلُ بَينَهُم يَومَ القِيامَةِ فيما كانوا فيهِ يَختَلِفونَ | 32:25 |
آیا تاریخ جمعیتهای بسیار دینی، که قبل از این مردم مکه، روش انحراف دینی این مردم را ادامه دادند و بواسطه مخالفت با پیغمبرشان، به امر ما هلاک شدند، به ایشان نرسیده؟ این مردم مکه، بر روی مسکن های آنان راه میروند و در تاریخ آنها نشانه هائی است، پس آیا این مردم مکه نسبت به آن گوش شنوا ندارند؟ (مقصود قوم عاد و ثمود و شعيب و لوط و قوم فرعون است، که مردم عرب تاریخ آنها را میدانستند و حتی از جاده هائی که در مسیر خود به شام و فلسطین به مسافرت میرفتند، روی خرابه های شهرهای آنان حرکت میکردند، همانطور که امروزه نیز مردم تاريخهائی از بدبختیهای آخر زندگی ستمکاران و عوام فریبان مذهبی شنیده اند، ولی تاثیری در راهنمائی ایشان بسوی حقیقت نکرده) (26) | أَوَلَم يَهدِ لَهُم كَم أَهلَكنا مِن قَبلِهِم مِنَ القُرونِ يَمشونَ في مَساكِنِهِم ۚ إِنَّ في ذٰلِكَ لَآياتٍ ۖ أَفَلا يَسمَعونَ | 32:26 |
آیا آنان ندیده اند، که ما یک آب را بصورت باران بسوی زمینی بی گیاه میرانیم و بوسیله آن زراعتهائی بوجود میآوریم، که هم از آن چارپایان ایشان میخورند و هم خود ایشان؟ آیا این نباید باعث بینائی ایشان شود؟ (یعنی بهمین طور، ما یک دینِ پاک و عالی می آوریم، ولی آن دین پاک، روی قوانینی که ما در جامعه بشری نهاده ایم، گروهی را به مخالفت با دین میکشاند و گروهی را کاملا مؤمن میکند و گروههائی هم آن دین را بسوی سوءاستفاده ها و خیالات خود تغییر میدهند و فرقه های مذهبی باطل درست میکنند، تا بدین وسیله ها هم آنانکه لیاقت بهشت را دارند، بوجود آیند و هم آنانکه باید در دوزخ بمانند و عذاب بکشند) (27) | أَوَلَم يَرَوا أَنّا نَسوقُ الماءَ إِلَى الأَرضِ الجُرُزِ فَنُخرِجُ بِهِ زَرعًا تَأكُلُ مِنهُ أَنعامُهُم وَأَنفُسُهُم ۖ أَفَلا يُبصِرونَ | 32:27 |
و این مردم کفران کننده مکه میگویند، این پیروزی ای که تو پیغمبر و مؤمنین تو، بصورت یک وعده ای از الله، به نفع خود از قول الله پی در پی میگوئید، پس چه وقت میرسد، اگر راست میگوئید؟ (28) | وَيَقولونَ مَتىٰ هٰذَا الفَتحُ إِن كُنتُم صادِقينَ | 32:28 |
بگو، این سئوال شما، برای شما چه سودی دارد، زیرا زمانی که آن پیروزی برسد، اگر کفران کنندگان ایمان هم بیاورند، ایمانشان خطر را از ایشان دور نخواهد کرد و مهلتی به ایشان داده نخواهد شد (این پیروزی، پیروزی مسلمانان در جنگ بدر بود، که در آن اکثر کافران سرسخت کشته شدند و بقیه کافران سرسخت بعد از آن به مرور به عذابهائی دچار گشتند، تا فتح مکه بدون خونریزی پیش آمد و این آیه میرساند، آنان که در فتح مکه مسلمان شدند و از فتوحات اسلام استفاده بردند با آنکه با کافران بودند در دل تمایل به اسلام و مسلمین داشتند، منتهی ایمان ایشان زیاد نبود که از منافع مادی خود دست بکشند و خود را برای راه الله به خطر اندازند و مسلماً اگر چنین نبودند، پیغمبر اسلام به آنان روی خوش نشان نمی داد و حتی خودشان نمی توانستند کفر خود را پنهان دارند و از خطر مسلمانان دور بمانند) (29) | قُل يَومَ الفَتحِ لا يَنفَعُ الَّذينَ كَفَروا إيمانُهُم وَلا هُم يُنظَرونَ | 32:29 |
پس تو ای پیامبر، از این کافرانِ ایراد گیر دوری کن و منتظر آن پیروزی وعده داده شده باش و بگذار آنان نیز، منتظر بدبختیهای آینده خودشان باشند (30) | فَأَعرِض عَنهُم وَانتَظِر إِنَّهُم مُنتَظِرونَ | 32:30 |