63 فصلت

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
سوره فصلت که در قرآنهای معمولی سوره 41 میباشد، از 53 آیه محکم و یک آیه متشابه تشکیل یافته و خلاصه آیات محکمه آن این است، که در آن از جانب خالق عالم فرو فرستاده شده، تا خطر های از پس مرگ انسان را به او اعلام کند و خوشبختی های آینده او و راه رسیدن به آنها را به پذیرندگان راهنمائیهای قرآن مژده دهد و دلیل بر اینکه قرآن پیغام الله است، یکی این است که در آن، مردم متوجه قوانین طبیعی الله میشوند و مقداری از علوم مربوط به فضا و خلقت را که دست و فکر بشر بدان نمی رسد، تعلیم میگیرند، بطوریکه هر چه علم و تحقيق بشر بیشتر شود، بیشتر متوجه میگردند که مطالب قرآن از دانش خالق عالم سرچشمه گرفته، دلیل دوم این است که هرگاه مردم زمان پیغمبران با پیغام ایشان مخالفت کنند، عاقبت دچار عذابهائی از الله میگردند، چنانکه قوم عاد و قوم ثمود و قوم فرعون دچار عذاب شده (کافر ان مکه نیز در حدود ده سال پس از نزول این سوره، دچار عذابهائی از مسلمین شدند) ولی با تمام این دلایل و راهنمائیها در تمام زمانها بیشتر مردم نمی خواهند، این راهنمائیها را بشنوند و میخواهند بجای اینکه الله و قوانین طبیعی او را صاحب اختیار خود بدانند، چیزهای موهومی را که سوء استفاده چیان مذهبی معرفی میکنند، صاحب اختیار و رَواکننده ی حاجات خود و یا واسطه و پارتی خود قرار دهند و هرگاه متن پیغامهای الله را میشنوند، در مقابل آن به جدل میپردازند و کفران میکنند و حال آنکه در آخرت کارشان بجائی خواهد رسید، که گوش و چشم و پوست ایشان شهادت خواهد داد، که در دنیا چه ستمکاری هائی کرده بودند، (چشم و گوش و پوست روحی ایشان در بدن آخرتی ایشان به طرز مخصوصی شهادت خواهد داد) و از پس آن به نسبت کفران ها و ستم هائی که نسبت به دین الله و مردم انجام داده بودند، دچار عذاب های شدید دوزخ میشوند، ولی آنانکه در طرفداری از متن پیغام الله پافشاری نمودند، در دنیا از غيب، بوسيله ملك های الله، کمک هائی به ایشان میشود، تا این پافشاری برای ایشان آسان جلوه کند، اینان راستگوترین مردم و نیکوکارانی هستند که حتی نسبت به دشمنان خود دوستی نشان میدهند و همیشه در مقابل وسوسه های شیطانی به الله پناه میبرند، یک دلیل بر اینکه زنده شدنِ مردگان در آخرت از کارهای آسان و طبیعی الله است، این میباشد که زمین مرده ی زمستان، چگونه و با چه قو انین طبیعی، در اثر باران بهاری زنده میشود و گیاهان سبز و خرمی بوجود می آید و وای بر کفران کننده گان که با دیدن این عجایب، نمی خواهند زنده شدن دوباره خود را که آسان تر است باور کنند و انسانهای مغرور و ستمکار، وقتی در دنیا بدبختی می بینند، نسبت به الله چاپلوس میشوند، ولی چون بدبختی ای از ایشان رفع شد، به فکر خود می بالند و میگویند، چون الله مرا دوست دارد، در دنیا خوشبختم کرده و اگر آخرتی باشد، در آخرت نیز بهشت اَش را نصيبِ من میکند، نه نصيبِ آنانکه بجای کسبِ ثروت و نفوذ، دنبال علم و ایمان صحیح رفته اند و حال آنکه بر خلافِ تصورِ باطل ایشان، هر کس در آخرت، باید نتیجه کار های خوب و بد خود را ببیند و بداند که ترقیاتِ علمی بشر در آخر زمان به جائی خواهد رسید، که از روی علوم فضائی و یا علوم طبیعی، دانشمندان منکرِ دین مجبور میشوند، يقین کنند، قرآن پیغامِ بر حق بوده، که بر جزئیات خلقت و حوادث آن گواه است و بر هر چیزی احاطه دارد و حتماً زمانی میرسد، که انسانها او را که پروردگار همه است، ملاقات خواهند کرد. و اینک به ترجمه و تفسیرِ متنِ آیاتِ این سوره توجه نمائید:
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
حا، میم (این دو حرفِ رمز مانند، آیه ای است متشابه که چون کلیدِ رمز آنرا، خالق عالم حتی به پیغمبر اسلام نداده، قانونِ محکمی برای فهم آن نیست و لذا از محکمات قرآن نمی باشد و هرکس این 29 آیه را تاویل و تفسیر کند، بر طبق آیه 7 از سوره آل عمران، کج دل و فتنه انگیز است و متاسفانه پیشوایان اکثرِ فرقه های اسلام، طرفدار تاویل این متشابهات هستند و همین، منشاءِ اختلافاتِ اساسی مذهبی مسلمین شده است) (1)حم41:1
از آن رحمان و رحیم، کتابی فرو فرستاده شده (2)تَنزيلٌ مِنَ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ41:2
که آیه هایش، در خودش، توضیح داده شده و آن خواندنی ای است، به زبان عربی (3)كِتابٌ فُصِّلَت آياتُهُ قُرآنًا عَرَبِيًّا لِقَومٍ يَعلَمونَ41:3
تا اعلام خطر کننده و مژده دهنده باشد، برای قومی که بخواهند، آنرا بدانند (رحمان در اصطلاح قرآن، یعنی کسی که قوانین خلقت را به نفع بشر نهاده و رحیم یعنی کسی که غیر از قوانین طبیعی و رحمت عمومی، برای مطيعانش، رحمت و لطف استثنائی و مخصوصی دارد و مطالبی را کتاب میگویند که صد در صد درست و ثابت و لازم باشد و لفظ قرآن به معنای خواندنی میباشد و کسی آیات قرآن را خوب میتواند بداند، که اولاً بخواهد، بداند و ثانیاً، در تمام قرآن بگردد، تا توضیح لازم هر آیه مبهمی را از خود آیات قرآنی بدست آورد، نه از روی روایات که اکثر گمراه کننده است) ولی بیشتر مردم، از متن قرآن رو می گردانند و نمی خواهند، بشنوند (4)بَشيرًا وَنَذيرًا فَأَعرَضَ أَكثَرُهُم فَهُم لا يَسمَعونَ41:4
و اینگونه اشخاص گفتند، دلهای ما، از آنچه تو ما را بدان میخوانی، در پوشش هائی است و در گوشهای ما، سنگینی ای میباشد و میان ما و تو فاصله ایست، تو کار خودت را بکن و ما نیز کار خود را میکنیم (امروزه نیز بیشتر مردم در مقابل متن پیغامهای الله چنین اند، زیرا آنها را خلاف علاقه های خود به فسادکاریها می بینند) (5)وَقالوا قُلوبُنا في أَكِنَّةٍ مِمّا تَدعونا إِلَيهِ وَفي آذانِنا وَقرٌ وَمِن بَينِنا وَبَينِكَ حِجابٌ فَاعمَل إِنَّنا عامِلونَ41:5
تو ای محمد، به مردم بگو، من جز بشری به مانند شما نیستم، که فقط به من وحی میشود، تا به شما بگویم، صاحب اختیار شما (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) فقط یک صاحب اختیار است، پس با کمال پافشاری بسوی او رو آورید و از او آمرزش گناهان خود را بخواهید و وای بر کسانی باد که غیر از الله و قوانینش در صاحب اختیاری، شریکانی برای او تصور میکنند (6)قُل إِنَّما أَنا بَشَرٌ مِثلُكُم يوحىٰ إِلَيَّ أَنَّما إِلٰهُكُم إِلٰهٌ واحِدٌ فَاستَقيموا إِلَيهِ وَاستَغفِروهُ ۗ وَوَيلٌ لِلمُشرِكينَ41:6
اینها کسانی هستند که زکات مقرره را نمی دهند (یعنی زکات مقرره که بر اساس منطقِ صحیحِ کمک به ترقی اجتماع و دستگیری بیچارگان است، طوری بوسیله روایتِ دروغ تغییر میدهند، که به نفع مفت خوران باشد و فقیرهای دروغی را بیفزاید) و آنان به آخرتی که در متن پیغامهای الله تشریح شده، کفران کننده میباشند (یعنی از طریق روایات دروغ، آخرتی پر موهوم را تبلیغ میکنند، مثل مار غاشیه، پل صراط، حوض کوثر، که آیاتی در قرآن مخالف آنهاست و یا آخرتی که صوفيان و یا فلاسفه بی ایمان ساخته اند) (7)الَّذينَ لا يُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُم كافِرونَ41:7
به يقين، کسانیکه به متن پیغامهای الله ایمان آوردند و آن کارهای خوب مقرره را کردند، مزد دنباله داری، برای ایشان خواهد بود (8)إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم أَجرٌ غَيرُ مَمنونٍ41:8
بگو، آیا شما پیغامهای کسی را کفران میکنید، که زمین را در دو دوره آفرید (دوره اول از زمانی است که مجموع مواد متشکله زمین و آسمان چون انبوهی دود از خورشید جدا شد، تا زمانی که در اثر حرکت وضعی، مرکزی مُتِکاثِف تر، در آن پدید آمد و دوره دوم از آن زمان است، تا زمانی که شخصیت زمینیِ زمین، به طور کامل بوجود آمد، با پوسته ای در اطراف و حالت مذابی در درون آن) و عجیب است از شما که برای صاحب اختیاری که چنین خالقِ پرقدرتی است، شریکانی قرار میدهید (که بسیار ضعیف و کوچک و محتاج و بی اختیارند) چنان خالقی، تربیت کننده مردم است (9)قُل أَئِنَّكُم لَتَكفُرونَ بِالَّذي خَلَقَ الأَرضَ في يَومَينِ وَتَجعَلونَ لَهُ أَندادًا ۚ ذٰلِكَ رَبُّ العالَمينَ41:9
و او بعد از این دو دوره، در زمین کوههای استواری، از روی آن نهاد و در آن برکت گذاشت (برکت زمین هم آبهای زمین است و هم خاکهای قابل زراعت آن) و به اندازه در آورد، خوراکهای زمین را در چهار دوره، بصورتی که جویندگان، بطور مساوی بدان میرسند (این جویندگان، خورندگانِ خوراک های زمینند، که انسانها باشند و از این آیه پیداست که اول خوراک های انسان، که مواد معدنی و آب و نباتات و حیوانات اند، پدید آمدند و بعد از آنها انسان پدید آمد و این چهار دوره یکی دوره پیدایش آبهای زمین است و دوم دوره خاکهای قابل کشت آن، سوم دوره پیدایش نباتات و چهارم دوره پیدایش حیوانات که انسان کامل شده آنهاست و انسانها باید، جوینده قوانین و موادِ موردِ احتیاجِ خود باشند، تا آنها را در زمین بلا استثنا، بدست آورند و الّا، با دعا و وِرد و گریه و توسلِ زبانی که عقیده بت پرستان است، کسی به چیزی نمی رسد) (10)وَجَعَلَ فيها رَواسِيَ مِن فَوقِها وَبارَكَ فيها وَقَدَّرَ فيها أَقواتَها في أَربَعَةِ أَيّامٍ سَواءً لِلسّائِلينَ41:10
پس از دو روزی که اصل زمین را ساخت، به آسمان آن زمین پرداخت، در حالی که آن دود مانند بود (از توضیح دود مانند بودنِ آسمان پیداست که در آن وقت هنوز چهار دوره خوراک های زمین، به حساب نیامده بود، زیرا زندگی در حالی در زمین میسر بود، که آسمان از حالت تیره و دودی بودن صاف شده باشد و نور خورشید بتواند به زمین برسد) پس به آن آسمانِ دودی و زمین که در آن بود گفت، هر دو، خواهی نخواهی، به شکل و جهتی که من میخواهم بیائید، آن دو با زبانِ حال خود گفتند، با اطاعت آمدیم (مقصود از خواهی نخواهی، دو نوع قانون است، یکی آنچه لازمه قانونی خلقت آن دو بود، که میخواستند و دوم قدرت مخصوصی از الله بود، که آنها را مجبور به حرکت و کار در جهت مخصوصی نمود و این مطالب فشرده و دقیق علمی، تشریح طرز پیدایش زمین و شش سیاره ی دیگرِ ماه دارِ منظومه شمسی است، که به نظر میاید، بر اساس توضیح قرآن، قُطرِ قسمتِ دودیِ آسمانِ زمین، در طرفِ خورشید بسیار کمتر بود و قُطرِ قسمتِ دیگر آن، بسیار طولانی تر و حجیم تر، بطوری که زمین و آسمان ما بتوانند، از قسمتِ طولانی، پی در پی تبدیل به شش سیاره دیگر شود، با فاصله ی دورتری از زمین، نسبت به خورشید) (11)ثُمَّ استَوىٰ إِلَى السَّماءِ وَهِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَلِلأَرضِ ائتِيا طَوعًا أَو كَرهًا قالَتا أَتَينا طائِعينَ41:11
پس آن یگانه صاحب اختیار، آنها را هفت آسمان کرد (هفت آسمان که در درون هر یک زمینی باشد) در دو دوره (در متن آیه قرآن، لفظ يوم است، که دیگران به معنای روز ترجمه کرده اند و حال آنکه باید آن را دوره ترجمه نمود، زیرا يوم در زبان عرب به معنای مقداری از زمان است، چه آن 24 ساعت یا 12 ساعت باشد و یا چندین سال یا بیش از هزار سال) و در هر آسمانی قوانین مخصوص آن آسمان را وحی کرد (و این آسمان پست تر را به چراغهائی که می بینید ما آراسته ایم و محافظتی در آن نهادیم و این مقررات روی اندازه گیری دقیق آن پرقدرت بس دانا میباشد. تبصره: از توضیحات فوق با در نظر گرفتن آیات دیگر قرآن که در آنها تصریح شده آسمانها و زمین های هفتگانه در شش دوره آفریده شدند، پیداست که هر یک از سیارات منظومه شمسی در شش دوره آفریده شده، در دو دوره، شخصیتِ هر یک آفریده شد و در چهار دوره، خوراکهای هر یک، تا انسان و یا شبه انسان در آنها پدید آمدند و چون هر یک در دو دوره مشابه هم آفریده شده، گوئی همه در دو دوره آفریده شدند، یک دوره، زمانِ بهم پیوسته بودنِ زمین و آسمانِ هر یک بود و دوره دوم، زمانِ تَشَخُصّ و جدائی زمین، در آسمانِ خود، چنانچه در آیات 30 تا 32 از سوره انبیاء نیز این موضوع تذکر داده شده (أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ۖ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَّعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا ۖ وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ‎﴿٣٢﴾). (12))فَقَضاهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ في يَومَينِ وَأَوحىٰ في كُلِّ سَماءٍ أَمرَها ۚ وَزَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابيحَ وَحِفظًا ۚ ذٰلِكَ تَقديرُ العَزيزِ العَليمِ41:12
پس اگر مردم، از پیغامهای چنین صاحب اختیاری اعراض کردند، بگو، شما را به عذابِ سختی، چون عذاب قوم عاد و قوم ثمود، اعلام خطر میکنم (13)فَإِن أَعرَضوا فَقُل أَنذَرتُكُم صاعِقَةً مِثلَ صاعِقَةِ عادٍ وَثَمودَ41:13
وقتی برای آن دو قوم، آن پیغام رسانان، هم از جلو نزد ایشان آمدند و هم از پشت سر و گفتند، جز از الله اطاعت بنده وار از کسی نکنید، جواب دادند، اگر پروردگار ما میخواست به ما پیغامی برساند، ملکهائی را می فرستاد و شما چون ملک نیستید، بلکه به مانند ما، بشر هستید، پیغام شما را قبول نداریم (امروزه نیز روی تبلیغات سوءاستفاده چيان مذهبی که انتشار داده اند، پیغمبر و امام غیر از انسانهای معمولی هستند و نفوذ کلمه و قدرتهائی دارند که مثلا روی آب میتوانند راه بروند، یا روی هوا غیب شوند و فوراً به شهرهای دور دست روند و یا به عکس شیر، که بر روی پرده ای کشیده شده، بگویند، آن شیرِ حقیقی شود و دشمن را پاره کند و یا هرچه از او میپرسند، بداند و بتواند، مدتی غذا نخورد، مردم نمی توانند باور کنند، که پیغمبر اسلام و سایر پیغمبران بشری به مانندِ همه مردم بودند و از این کارها عموماً برکنار بودند، مگر بطور استثناء در بعضی وقتها که خالق عالم فقط برای پیغمبران مصلحت میدانست) (14)إِذ جاءَتهُمُ الرُّسُلُ مِن بَينِ أَيديهِم وَمِن خَلفِهِم أَلّا تَعبُدوا إِلَّا اللَّهَ ۖ قالوا لَو شاءَ رَبُّنا لَأَنزَلَ مَلائِكَةً فَإِنّا بِما أُرسِلتُم بِهِ كافِرونَ41:14
قوم عاد، در سرزمین خود، به ناحق، به خودخواهی و تجاوز پرداختند و گفتند، کسی از ما پرقدرت تر نیست (به کارهای ساختمانی عجیبِ خود و علم و قدرتِ خود مینازیدند، همانطور که دانشمندان بی ایمان امروزه نیز به خود میبالند و عقیده به وحی پیغمبران ندارند، با اینکه در مطالب علمی قرآن چیزهایی گفته شده، که جلوتر از اطلاعات علمی ایشان است) آیا با چشم خود ندیدند، الله که ایشان را آفریده، از ایشان پرقدرت تر است؟ آیا سزاوار بود که مطالب روشن و مستدل ما را انکار نمایند؟ (15)فَأَمّا عادٌ فَاستَكبَروا فِي الأَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ وَقالوا مَن أَشَدُّ مِنّا قُوَّةً ۖ أَوَلَم يَرَوا أَنَّ اللَّهَ الَّذي خَلَقَهُم هُوَ أَشَدُّ مِنهُم قُوَّةً ۖ وَكانوا بِآياتِنا يَجحَدونَ41:15
پس ما بر ایشان، تند بادِ بسیار سردی، در چند روزِ پر نکبت، فرستادیم، تا در زندگی دنیا به ایشان آن عذابِ خوار کننده را بچشانیم و عذاب آخرت خوار کننده تر خواهد بود و آنان در آنجا یاری نمی شوند (شرح داستان قوم عاد که آرامی ها بودند و در زمان بسیار قدیم یک تمدن عالی، در احقاف، داشتند و پیغمبرشان هود بود، در سوره های اعراف و هود و احقاف و شعرا و قمر و فجر و عنکبوت میباشد) (16)فَأَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا صَرصَرًا في أَيّامٍ نَحِساتٍ لِنُذيقَهُم عَذابَ الخِزيِ فِي الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَلَعَذابُ الآخِرَةِ أَخزىٰ ۖ وَهُم لا يُنصَرونَ41:16
و قوم ثمود را نیز ما راهنمائی کردیم، لیکن آنان کور ماندن را بر هدایت شدن، ترجیح دادند (17)وَأَمّا ثَمودُ فَهَدَيناهُم فَاستَحَبُّوا العَمىٰ عَلَى الهُدىٰ فَأَخَذَتهُم صاعِقَةُ العَذابِ الهونِ بِما كانوا يَكسِبونَ41:17
پس آن عذابِ پرصدای بیهوش کننده که نتیجه افکار و اعمال بدشان بود، ایشان را بگرفت و ایشان را خوار نمود و ما کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزکاری پیشه گرفتند، نجات دادیم (شرح داستان قوم ثمود که پیغمبرشان صالح نام داشت و مكانشان در فاصله راه، میان مدینه و شام بود، در سوره های اعراف و هود و شعرا و نمل و قمر و شمس میباشد) (18)وَنَجَّينَا الَّذينَ آمَنوا وَكانوا يَتَّقونَ41:18
و زمانی که دشمنان پیغام های الله، بسوی آتش دوزخ جمع آوری میشوند، تا تقسیم بندی شوند و به دوزخ رانده گردند (19)وَيَومَ يُحشَرُ أَعداءُ اللَّهِ إِلَى النّارِ فَهُم يوزَعونَ41:19
به نزدیک دوزخ که آمدند، بر علیه ایشان گوش و چشم و پوست ایشان، به هر چه که در دنیا عمل کرده بودند، شهادت خواهد داد (چشم و گوش و پوست و دست و پای روحی انسان در آخرت، در قالب بدنی که از جنس آب و خاک زمینِ آخرت برایش درست میشود، صدا خواهد داد و کلیه کارهایی را که کرده بوده و در آن نقش بسته بوده، نشان می دهد) (20)حَتّىٰ إِذا ما جاءوها شَهِدَ عَلَيهِم سَمعُهُم وَأَبصارُهُم وَجُلودُهُم بِما كانوا يَعمَلونَ41:20
و در آنزمان، خودِ انسان به پوستِ خودش میگوید، چرا بر علیه من شهادت دادی، پوست او جواب خواهد داد، کسی مرا به صدا در آورد که هر چیزی را به صدا در آورده است و او بوده که شما را در ابتدا بصورت دنیائی آفریده و مقرر کرده بوده که به سوی او در این زمین آخرت برگردانده شوید (موضوع اینکه هر چیزی برای شناساندن و معرفی خود صدای مخصوصی دارد، از موضوعاتی است که اخیرا دانشمندان علوم فیزیک کشف کرده اند و به وسیله ی اسبابهائی که اختراع کرده اند، هر چیز را از صدای مخصوص و امواج مخصوصش میشناسند. آیا اینگونه تذکرات علمی و عالی قرآن دلیل بر راستی اعلام خطرهای قرآن و پیغمبری پیغمبر اسلام نیست؟ آیا در دنیای امروز راهنماتر از قرآن مجید راهنمای دیگری ممکن است باشد؟) (21)وَقالوا لِجُلودِهِم لِمَ شَهِدتُم عَلَينا ۖ قالوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذي أَنطَقَ كُلَّ شَيءٍ وَهُوَ خَلَقَكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيهِ تُرجَعونَ41:21
و در آنزمان شما نخواهید توانست، شهادت های گوش و چشم و پوست خود را که بر علیه شما شهادت میدهند پنهان دارید، در صورتیکه در دنیا تصور میکنید، چون میتوانید اعمال چشم و گوش و پوست خود را پنهان داريد، الله نیز بسیاری از اعمال شما را نمیداند (22)وَما كُنتُم تَستَتِرونَ أَن يَشهَدَ عَلَيكُم سَمعُكُم وَلا أَبصارُكُم وَلا جُلودُكُم وَلٰكِن ظَنَنتُم أَنَّ اللَّهَ لا يَعلَمُ كَثيرًا مِمّا تَعمَلونَ41:22
در آنزمان به شما گفته میشود، که این شهادت ها که بر علیه شما داده میشود، برای این است، که بفهمید، چگونه گمان های سابق شما نسبت به پروردگارتان باعث شد که راه سقوط را بپیمائید و در اینجا ببینید که از ضرر دیدگانی شده اید، که قبلا پیغمبران شما، شما را از چنین روزی ترسانده بودند (23)وَذٰلِكُم ظَنُّكُمُ الَّذي ظَنَنتُم بِرَبِّكُم أَرداكُم فَأَصبَحتُم مِنَ الخاسِرينَ41:23
پس اگر اینگونه کفران کنندگان، در آنجا شکیبائی هم از خود نشان بدهند، باید همیشه در آن آتش بمانند و اگر چاپلوسی و اظهار اطاعت هم کنند، کسی تخفیفی در عذاب ایشان نمی دهد (24)فَإِن يَصبِروا فَالنّارُ مَثوًى لَهُم ۖ وَإِن يَستَعتِبوا فَما هُم مِنَ المُعتَبينَ41:24
و چون آنان در دنیا سودجو و خودخواه بودند، قانون ما برای ایشان مقرر کرده بود، که رفیقانی مناسب با خودشان پیدا کنند، که کارهای بد آینده و گذشته ایشان را خوب جلوه دهند، تا آن سخن معروف و سابقه داری که از ابتدای خلقت انسان از جانب الله مقرر شده، بر ایشان سزاوار شود و آن سخن این بود که هر کس از جن و انس که چنین باشند، زیان خواهند دید (25)وَقَيَّضنا لَهُم قُرَناءَ فَزَيَّنوا لَهُم ما بَينَ أَيديهِم وَما خَلفَهُم وَحَقَّ عَلَيهِمُ القَولُ في أُمَمٍ قَد خَلَت مِن قَبلِهِم مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ۖ إِنَّهُم كانوا خاسِرينَ41:25
و کسانی که متن پیغامهای الله را کفران کردند، به مردم گفتند، مطالب قرآن را گوش ندهید، بلکه درباره آن هر یاوه ای بگوئید، تا با شلوغ کاری بر مطالب آن غلبه کنید (و بسیار عجیب است که امروزه اکثر فرقه های اسلام به مانند کفران کنندگانِ زمان پیغمبر اسلام معتقد شده اند که متنِ قرآن قابل فهم نیست و یا قرآن ظَنّی الدّلاله و ذو وجوه است و قرآن مجید را بوسیله یاوه ها و موهوماتی که دشمنان اسلام در روایات اسلامی آورده اند، به دهها تفسیر مختلف و موهوم کشانده اند و حتی در مقابل این ترجمه و تفسیر مستدل و آموزنده که در مجله رنگین كمان هر هفته منتشر میشد، به یاوه گوئیهائی میپرداختند و سخن صریح و مکرر قرآن مجید را که میگوید، کسی واسطه و پارتی کسی نخواهد شد و مردگان مقدّس در بهشتند و اختیاری برای رفع حاجات مردم دنیا ندارند و جز الله صاحب اختیار و ولی ای، برای کسی نیست و کسی حق ندارد، در دین و مذهب، مقلّد کسی شود و دین اسلام جزئیات و کلیاتش روشن و واضح است و باید علمای اسلام از طریق مشورت صحیح و قواعد روشنی که موجود است، فقط یک رساله و دستور العمل به مردم بدهند، نه چند رساله مختلف و عقاید گوناگون، این مسلمان نماها نمی خواهند، این مطالب عالی و آموزنده را بپذیرند) (26)وَقالَ الَّذينَ كَفَروا لا تَسمَعوا لِهٰذَا القُرآنِ وَالغَوا فيهِ لَعَلَّكُم تَغلِبونَ41:26
پس اینگونه کفران کنندگان را به عذابی شدید دچار کنیم و ایشان را بر حسابِ بدترین کارهائی که کرده بودند، مجازات خواهیم نمود (27)فَلَنُذيقَنَّ الَّذينَ كَفَروا عَذابًا شَديدًا وَلَنَجزِيَنَّهُم أَسوَأَ الَّذي كانوا يَعمَلونَ41:27
و چنین مجازاتی، مجازات دشمنان الله است، که آن آتش سوزان خواهد بود و آنجا محیطِ بس وسیعی است، که برای هر یک از این کفران کنندگان، خانه ای بطور دائم میباشد و آن مجازات بواسطه انکارهایی میباشد که نسبت به مطالب روشن و مستدل ما انجام میدادند (28)ذٰلِكَ جَزاءُ أَعداءِ اللَّهِ النّارُ ۖ لَهُم فيها دارُ الخُلدِ ۖ جَزاءً بِما كانوا بِآياتِنا يَجحَدونَ41:28
در آنزمان، کفران کنندگان خواهند گفت، پروردگارا، آن جنّ و انس هائی که ما را در دنیا گمراه کردند، به ما نشان بده، تا آن دو را زیر پاهای خود قرار دهیم و از ما پست تر شوند (جوابِ این تقاضای ایشان بطور مشروح در آیات 31 تا 33 از سوره سبا: و آیه 27 تا 33 از سوره صافات میباشد: به اینطور که وقتی این کفران کنندگان، که به اتکای تقلید از بزرگان دینی خود تقصیر را به گردنِ بزرگان خود می اندازند، بزرگان ایشان جواب میدهند، ما که به زور آنان را وادار به تقلیدِ خود نکردیم، بلکه متن پیغام الله هم به گوش ایشان میرسید و هم بگوش ما و چون هم آنها و هم ما میخواستیم منافعِ دنیائیِ بیشتری بدست آوریم، از قبول متن پیغام الله خودداری کردیم و چون ما زرنگ تر از ایشان بودیم، دروغهائی گفتیم که آنان روی منافع مادی خودشان بپسندند و فریبِ ما را بخورند، بنابر این، هم آنها برای ترجيحِ دنیا بر دینِ الله باید عذاب بچشند و هم ما و اینکه در این آیه گمراه کنندگان جنی که گمراه کنندگانی ناپیدا هستند، مقدّم بر گمراه کننده گانِ اِنسی معرفی شده اند، از آنروست که وسوسه ها و تمایلات درونی که در انسانهای نفع پرست می باشد و دیده نمی شوند، سرچشمه تحریکات ضدّ مادّه در انسانهای مادّی دارند و نیز گاهی جن هائی بصورتِ مُردگانِ مورد محبّت، بر طبق آنچه مردم عوام درباره آن خیال میکنند، در میایند و صحنه های سینما مانند، در جلوی چشم عوام ایجاد میکنند، که عوام تصوّر میکنند، واقعاً مُردگانِ موردِ محبّتشان، برایشان کارگشائی میکنند و حال آنکه طبق راهنمائیهای کتابهای آسمانی، ارواح مردگان مقدّسِ حقیقی بعد از مرگ به بهشت برده میشوند و نه در دنیا میمانند و نه خبری از مردم دنیا دارند) (29)وَقالَ الَّذينَ كَفَروا رَبَّنا أَرِنَا اللَّذَينِ أَضَلّانا مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ نَجعَلهُما تَحتَ أَقدامِنا لِيَكونا مِنَ الأَسفَلينَ41:29
به يقين، کسانیکه گفتند، همه کاره ما الله است و از پس آن در گفته ی خود پافشاری نمودند، بر ایشان آن ملک های مخصوص فرو میایند و در دل ایشان میافکنند، که نترسید و اندوهگین نشوید و به آن بهشتی که وعده داده شده اید، شاد باشید (30)إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ41:30
و بدانید که ما در زندگی دنیا و هم در آخرت، دوستانِ موردِ اعتمادِ شما میباشیم و به يقين در آنجا هر چه دلتان بخواهد و یا خود شما توقع داشته باشید (31)نَحنُ أَولِياؤُكُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَفِي الآخِرَةِ ۖ وَلَكُم فيها ما تَشتَهي أَنفُسُكُم وَلَكُم فيها ما تَدَّعونَ41:31
برای شما، بصورت میهمان نوازی از طرف آمرزنده ای مهربان آماده میگردد (32)نُزُلًا مِن غَفورٍ رَحيمٍ41:32
و از کسی که مردم را بسوى الله خوانده و خود کارهای نیکو کرده و گفته است، من از تسلیم شدگانِ دستوراتِ الله هستم (مسلمان)، چه کسی سخنش نیکوتر است؟ (33)وَمَن أَحسَنُ قَولًا مِمَّن دَعا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صالِحًا وَقالَ إِنَّني مِنَ المُسلِمينَ41:33
خوبی با بدی یکسان نیست و تو، بد را به چیزی که بهتر است، بر طرف کن و اگر میان تو و میان دیگری دشمنی ای موجود است، با او چنان رفتار نما، که گوئی او دوستی میباشد، حمایت کننده ی تو (34)وَلا تَستَوِي الحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادفَع بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ فَإِذَا الَّذي بَينَكَ وَبَينَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ41:34
و این روش مخصوص کسانی است که شجاع و با تحمل باشند و جز آنکس که بهره بس بزرگی از اخلاق دارد، به چنین مقامی نمی رسد (35)وَما يُلَقّاها إِلَّا الَّذينَ صَبَروا وَما يُلَقّاها إِلّا ذو حَظٍّ عَظيمٍ41:35
و هر گاه از شیطان وسوسه ای در تو پدید آمد، به الله پناه ببر و بدان که او آن شنوای بس دانا میباشد (شیطان در اصطلاح قرآن یک اسمِ وسیع و پُر شعبه ایست که از ابتدای پیدایش انسان، با انسان بوده و رشته تمام شیطنت کاری ها و بدیها چه از انسانهای شیطنت کار باشد و چه از جنّ های شیطنت کار و چه از هوسها و تمایلات درونی و بیرونی انسان و زیبائیهای فریبنده یا سرگرمی های منحرف کننده، بدان وصل میگردد و ریشه اصلی آنها از دخالت اولیه ضدّ مادّه و جن در ماده انسان است و این عیناً به مانند انسانیت است که از انسان اول و از طريق نطفه و نسل به تمام انسانها منتقل گشته و میشود که در اصطلاح علمی آنرا «ژن» میگویند و علت و نحوه ی اثر آن بر انسانها کاملا مکشوف نیست، ولی آثار آن در همه پیداست و تمام پیغمبران حقیقی الله برای اینکه آثار آن بسیار مهم بوده، از قدیم آنرا به بشر، بنام اهریمن و یا شیطان و امثال آن گوشزد کرده اند و امید است، حال که دانشمندان بشری به ضد ماده پی برده اند، کم کم اطلاعات بیشتری در این زمینه کشف نمایند) (36)وَإِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللَّهِ ۖ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ العَليمُ41:36
و از نشانه های روشن و مستدل الله که دلیل و نحوه تربیت الله نسبت به بشرهاست، وجود شب و روز و تاثیر خورشید و ماه در زندگی انسانهاست، پس شما بشرها نباید برای خورشید و ماه سر فرود آورید، بلکه اگر میخواهید کوچکی خود را نسبت به الله نشان دهید، برای او سر فرود آورید که آنها را آفریده (37)وَمِن آياتِهِ اللَّيلُ وَالنَّهارُ وَالشَّمسُ وَالقَمَرُ ۚ لا تَسجُدوا لِلشَّمسِ وَلا لِلقَمَرِ وَاسجُدوا لِلَّهِ الَّذي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُم إِيّاهُ تَعبُدونَ41:37
و اگر بخود بالیدند، بدانند کسانی که در نزد پروردگار تو هستند، در شب و روز زبان حالشان، بزرگ جلوه دادن الله و پاک معرفی کردن او از نسبت های موهومی است که موهوم پرستان مذهبی به او نسبت میدهند و در این کار خسته نمی شوند (در نزد پروردگار عالم، هم ارواح دانشمندان پرهیزکار و عالی ای مانند پیغمبران و مطيعان جدّی پیغامهای آنها هستند و هم انواع شخصیت های روحی مادی و ضدّ مادّی که ما از ماهیّت آنها اطلاعی نداریم و محصول موجودات زنده انواع کرات نفوس دار، در جهان وسیع میباشند و کارهائی در خلقت به آنها محول شده و علاوه بر اینها، تمام خلقت از کهکشانهای عظیم مرکزی خلقت گرفته، تا کليه ذرّات وجود، همه زبان حالی دارند که اعلام کننده قدرت نمائیهای الله در خلقت هستند و وای بر انسانهائی که چنین خالقی را فراموش کرده و خورشید و ماه و یا بشری ضعیف از پیغمبران و امامان را بعد از مرگ ایشان روی خیال خود و به نفع عده ای مفت خور و سوءاستفاده چی مذهبی، همه کاره و قيم و واسطه و رافع بدبختیهای خود تصور میکنند) (38)فَإِنِ استَكبَروا فَالَّذينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحونَ لَهُ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ وَهُم لا يَسأَمونَ41:38
و از نشانه های او یکی این است، که تو زمین بی گیاه را بی ارزش می بینی پس وقتی بر آن آب باران را فرو باراندیم سبز و خرم میگردد و محصولات مفیدی میدهد، به يقين کسی که به این طریق زمین را زنده نمود، زنده کننده مردگان بشری نیز میباشد و او بر هر چیزی تواناست (این تشبیه و مثل میرساند که خالق عالم همانطور که برای زنده شدن زمین قوانینی نهاده، که تا خاک و آب و تخم خوب نباشد، گیاهان از تخم گیاهان سال پیش پدید نمی آیند، قوانین دیگری دارد که روح یک انسان مرده با آب و خاک مخصوصی از عالم برزخ که ما از چگونگی آن خبر نداریم، مخلوط میشود و انسان زنده عالم برزخ بوجود می آید و باز این روح پس از مردن انسان زنده در عالم برزخ با آب و خاک مخصوص زمین آخرت ترکیب می شود و طبق قوانینی که ما از آن خبر نداریم برای بار سوم زنده میگردد) (39)وَمِن آياتِهِ أَنَّكَ تَرَى الأَرضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنزَلنا عَلَيهَا الماءَ اهتَزَّت وَرَبَت ۚ إِنَّ الَّذي أَحياها لَمُحيِي المَوتىٰ ۚ إِنَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ41:39
کسانیکه در نشانه های ما یاوہ گوئی میکنند، بر ما پوشیده نمی ماند، پس آیا کسی که در آن زمان رستاخیز مردگان در آتش افکنده میشود بهتر است، یا کسی که در حال ایمنی از چنین خطری آنجا میآید؟ پس آنچه میخواهید در دنیا بکنید، که او بدانچه میکنید، بیناست (40)إِنَّ الَّذينَ يُلحِدونَ في آياتِنا لا يَخفَونَ عَلَينا ۗ أَفَمَن يُلقىٰ فِي النّارِ خَيرٌ أَم مَن يَأتي آمِنًا يَومَ القِيامَةِ ۚ اعمَلوا ما شِئتُم ۖ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ41:40
آنانکه به آن پند، بعد از اینکه برای ایشان آمده، کفران کردند، با اینکه آن مجموعه مطالبی است صد در صد درست و گرامی (کتاب یعنی مجموعه مطالبی که ثابت و صد در صد درست و لازم باشد) (41)إِنَّ الَّذينَ كَفَروا بِالذِّكرِ لَمّا جاءَهُم ۖ وَإِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ41:41
هیچ باطل کننده ای در آن مؤثر نیست، نه در پیش آن و نه در پس آن (یعنی نه در زمان وجود پیغمبر باطل کننده ای میتواند مطالب قرآن را باطل کند و نه بعد از پیغمبر اسلام تا آخر دنیا، زیرا این آخرین پندنامه الله برای بشر است و چیز موهوم و باطل در آن نیست) و آن فرو فرستاده شده ایست از پرحکمتی که مورد حمد و ثنای خلقت است (42)لا يَأتيهِ الباطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَلا مِن خَلفِهِ ۖ تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميدٍ41:42
و آنچه این کفران کنندگان برای تو میگویند، جز گفته هایی نیست که برای پیغمبران پیش از تو میگفتند و کسی که تو را برای پیغمبری پرورده، هم عدّه ای را می آمرزد و هم عدّه ای دیگر را مجازات دردناکی میکند (43)ما يُقالُ لَكَ إِلّا ما قَد قيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبلِكَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ لَذو مَغفِرَةٍ وَذو عِقابٍ أَليمٍ41:43
و اگر این قرآن را خواندنی ای به زبان غیر عرب می کردیم، این اعراب میگفتند، چرا مطالب آن واضح نشده، آیا هم زبان غیر عربی و هم زبان عربی است، بگو آن بصورتی که فعلا هست، برای آنانکه بدان ایمان آورده اند، هم راهنمای کاملی است و هم دوائی برای درد های روحی ایشان، ولی کسانیکه بدان ایمان نمی آورند، در گوشهای خود سنگینی ای دارند و آن باعث کوری ای برای ایشان میشود و گوئی اینان صدای قرآن را از جائی دور میشوند (از این مطالب پیداست که به پیغمبر اسلام میگفتند، اگر قرآن كلام الله است، پس چرا مقداری از آن به زبان غیر عرب نیست که بدانیم خارج زبان مادری توست و ما امروزه نیز می بینیم آنانکه نمی خواهند راهنمائی شوند بجای استفاده از راهنمائیهای آموزنده قرآن می خواهند یا بوسیله معجزات نامربوط که به دروغ در روایات آمده پیغمبر اسلام را بصورتی موهوم اثبات کنند و یا چون معجزه و فشارهائی غیبی برای ایمان آوردن خود از جانب الله نمی بینند، آن را دلیل از غير الله بودن قرآن میگیرند و این هر دو دسته چون مطالب قرآن را خلاف هوسها و فسادکاری های خود می بینند، اصلا نمی خواهند بشنوند و حتی اگر مجبوراً قرآن را بشنوند، چیزی از آن در فکر و مغز ایشان فرو نمیرود و گویی از دور و یا با گوشی کر، میشنوند و لذا ایرادهای ایشان نیز نامربوط است) (44)وَلَو جَعَلناهُ قُرآنًا أَعجَمِيًّا لَقالوا لَولا فُصِّلَت آياتُهُ ۖ أَأَعجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ ۗ قُل هُوَ لِلَّذينَ آمَنوا هُدًى وَشِفاءٌ ۖ وَالَّذينَ لا يُؤمِنونَ في آذانِهِم وَقرٌ وَهُوَ عَلَيهِم عَمًى ۚ أُولٰئِكَ يُنادَونَ مِن مَكانٍ بَعيدٍ41:44
و به موسی نیز کتاب تورات را دادیم که صد در صد درست و لازم بود، پس در فهم و درک آن به ناحق اختلاف شد و اگر پروردگار تو قبلاً سخنی در این باره نگفته بود، میان اختلاف اندازان فوراً داوری میشد و آن اختلاف اندازان از آن در شکی بودند که شکهای بیشتری را بوجود می آورد (مطالب فوق میگوید که مفسرین مختلف گوی تورات، چون ایمانی، به از الله بودن تورات، نداشتند روی سودجوئی های خود اختلافاتی بر فهم تورات بوجود آوردند و چون قرار الله از قدیم بر آن بود که فرصتی به سوء استفاده چیان مذهبی بدهد تا بتوانند موهوم پرستان و فساد خواهان دیگر را دور خود جمع کنند، فوراً ایشان را مجازات نکرد و متاسفانه سوءاستفاده چیانِ مذهبی بی ایمانِ به وحی قرآن نیز، قرآن مجید را در تفسیرهای خود بصورتهای موهوم و مختلف جلوه دادند، با این فرق که نتوانستند، مانند علمای بی ایمان یهود که متن تورات را تحریف و کم و زیاد کردند، متن قرآن را تحریف کنند، ولی انتشار دادند قرآن ظنی الدلاله و ذو وجوه است و کسی معنای حقیقی آنرا نمی فهمد و مردم باید از روایات مختلفی که در تفسیر قرآن از امام و پیغمبر رسیده پیروی کنند، یعنی هر دسته مقلّد علمای فرقه ای از فرقه های اسلام شوند) (45)وَلَقَد آتَينا موسَى الكِتابَ فَاختُلِفَ فيهِ ۗ وَلَولا كَلِمَةٌ سَبَقَت مِن رَبِّكَ لَقُضِيَ بَينَهُم ۚ وَإِنَّهُم لَفي شَكٍّ مِنهُ مُريبٍ41:45
هر کس اعمال خوب کند، به نفع خودش کرده و هر کس بد کرد، بر ضرر خودش نموده و پروردگار تو به بندگان ستم کار نیست (46)مَن عَمِلَ صالِحًا فَلِنَفسِهِ ۖ وَمَن أَساءَ فَعَلَيها ۗ وَما رَبُّكَ بِظَلّامٍ لِلعَبيدِ41:46
برای دانستن زمان و علاماتِ آن زمانِ معروف باید، بسوی کسی که تو را برای پیغمبری پرورده رجوع نمود (یعنی باید از راهنمائی های قرآن استفاده کرد، همانطور که ما استفاده کرده ایم و در ترجمه و تفسیر قرآن و هم کتاب معجزات علمی قرآن گوشزد نموده ایم) و هیچ میوهای از شکوفهاش بیرون نمی آید و هیچ زنی باردار نمی شود و یا سالم نمی زاید، مگر بر اساس دانشی معلوم میشود که الله دارد (یعنی اگر دانشمندان در طبیعت نباتات و یا حاملگی زنان دقت کنند و به قوانین طبیعی ای که الله در طبیعت نهاده و بر او مکشوف است، دقیقاً می توانند بفهمند که کدام شکوفه به ثمر می رسد و کدام زن در چه زمان حامله میگردد و آیا بچه اش سالم زائیده میشود یا خیر) و زمانی که گاه بگاه از جانب الله در دوزخ به مشرکین آواز میرسد، که کجایند آن کسانی که شما آنها را در صاحب اختیاری شریک من میشمردید؟ خواهند گفت، بارها به تو اعلام کرده ایم که کسی از ما چنین اطلاعی ندارد (47)إِلَيهِ يُرَدُّ عِلمُ السّاعَةِ ۚ وَما تَخرُجُ مِن ثَمَراتٍ مِن أَكمامِها وَما تَحمِلُ مِن أُنثىٰ وَلا تَضَعُ إِلّا بِعِلمِهِ ۚ وَيَومَ يُناديهِم أَينَ شُرَكائي قالوا آذَنّاكَ ما مِنّا مِن شَهيدٍ41:47
آری آنچه را، در دنیا قبلاً بنام صاحب اختیار خود که میتواند شفیع گناه ایشان شود، میخواندند، گم شده می بینند و یقین خواهند کرد که گریزگاهی نیز نخواهند داشت (48)وَضَلَّ عَنهُم ما كانوا يَدعونَ مِن قَبلُ ۖ وَظَنّوا ما لَهُم مِن مَحيصٍ41:48
انسان از درخواست چیزهای خوب مادی دلتنگ نمیشود (یعنی همیشه در طلب نفع بیشتر است) و هر گاه به او بد برسد، از الله مایوس و نا امید میگردد (یعنی اکثر انسانها روی نفع پرستی حتی دین و خدای جهان را هم برای نفع مادی خود میخواهند و اگر در راههای مورد رضای الله و بهبود اجتماعی ضرری ببینند از دین و الله بر میگردند و نا امید میشوند) (49)لا يَسأَمُ الإِنسانُ مِن دُعاءِ الخَيرِ وَإِن مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَئوسٌ قَنوطٌ41:49
و اگر بعد از ضرری که دیده اند، ما از طریق قوانین خود به ایشان رحمتی بچشانیم، میگویند، چون الله مرا دوست داشت، آن رحمت را برای من مقرر کرد (یعنی میگوید، من خوش شانس بودم که به این خوبیها رسیدم) و من تصور نمی کنم، زمان زنده شدن مردگان درست باشد و اگر هم راست بود و من بسوی پروردگارم برگشتم، نزد او برای من آن زندگی خوبتر خواهد بود (بیشتر مردمِ امروز با زبانهای مختلف روی خودخواهی خود، همین عقاید را دارند ) لیکن به یقین، تمام کفران کنندگان را خبر خواهم داد که چه ها می کردند و آنان را از عذابی بس سخت و پر خشونت خواهیم چشاند (50)وَلَئِن أَذَقناهُ رَحمَةً مِنّا مِن بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّتهُ لَيَقولَنَّ هٰذا لي وَما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً وَلَئِن رُجِعتُ إِلىٰ رَبّي إِنَّ لي عِندَهُ لَلحُسنىٰ ۚ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذينَ كَفَروا بِما عَمِلوا وَلَنُذيقَنَّهُم مِن عَذابٍ غَليظٍ41:50
و هر گاه بر اینگونه انسانها نعمت ببخشیم، از راهنمائیهای ما اعراض میکنند و دامن خود را کنار میکشند، ولی وقتی دچار ناراحتی گردیدند، پی در پی از ما توقعِ رفعِ بد بختی دارند (51)وَإِذا أَنعَمنا عَلَى الإِنسانِ أَعرَضَ وَنَأىٰ بِجانِبِهِ وَإِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذو دُعاءٍ عَريضٍ41:51
بگو آیا توجه کرده اید که اگر این راهنمائیها از نزد الله برای شما فرستاده شده باشد و شما کفران آنها را کرده باشید، از شما که در یک مخالفت طولانی با آن میباشید، چه کسی سرگردان تر خواهد بود؟ (52)قُل أَرَأَيتُم إِن كانَ مِن عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرتُم بِهِ مَن أَضَلُّ مِمَّن هُوَ في شِقاقٍ بَعيدٍ41:52
بدانید که در آینده زمانی میرسد که نشانه های روشن خود را که در تشکیلات فضا و یا در بدن انسانها هست، آنقدر به امثال این مخالفین دین حق مینمایانیم، که بر ایشان کاملا واضح شود، که قرآن حق و لازم و سزاوار بوده، آیا گواهی کسی که تو را به پیغمبری پرورده، کافی نیست که بدانی او بر هر چیزی گواه است و این پیشگوئی که کرده کاملا حقیقت دارد؟ (این مطالب پیشگوئی قرآن درباره عصر حاضر است که عصر علوم فضائی و عصر پیشرفت علوم در تمام زمینه هاست و این پیشگوئی اعلام میکند که به زودی بوسیله راهنمایان حقیقی قرآن که به آیات علمی قرآن وقوف کامل دارند، علوم قرآن بدانشمندان علوم فضائی و غیر فضائی میرسد و آنان روی تطبیق دقیق علوم با تذکرات قرآن، با اینکه بواسطه دیدن موهومات مذهبی محیط خود از دین و مذهب نفرت داشتند، به قرآن رو می آورند و یقین میکنند، قرآن یگانه پیغامی است از الله که نجات دهنده تمام جوامع بشری از بدبختیهای مادی ایشان است و چنین زمانی با علاماتی که در قرآن و تورات و انجیل درباره آن هست، خیلی نزدیک است و شاید زودتر از پنجاه سال آینده باشد) (53)سَنُريهِم آياتِنا فِي الآفاقِ وَفي أَنفُسِهِم حَتّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُم أَنَّهُ الحَقُّ ۗ أَوَلَم يَكفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ شَهيدٌ41:53
بدانید که این کفران کنندگان بواسطه دلایل سستی، زمانِ ملاقاتِ پروردگار خود را که تمام پیغمبران الله بارها گوشزد کرده اند، انکار میکنند و بدانید که او به هر چیزی احاطه دارد (این مطلب میگوید، با اینکه دلیلِ عدمِ قبولِ ملاقاتِ الله، روی تصور احاطه الله به همه چیز است، خوب دقت کنند و آنرا با کارهائی که بوسیله قدرت های مرکزی الله در خلقت میشود، مقایسه نمایند، متوجه میشوند که خالق عالم عبارتست از مجموع خلقت و او مرکزهای قدرت و محیطی دارد، همانطور که خلقت ها مرکز قدرت های وسیعی دارند و بنابر این، زمان ملاقاتِ الله وقتی است که بشرها از محیط خلقتِ خود، بطرف مرکز خلقتِ خویش که زمین آخرت است، کشانده شوند و الله را در آن مرکز قدرتش ملاقات نمایند. همانطور که در ملاقات دوستان خود کافیست که فقط صورت دوست خود را ببینند و لذا در قرآن و روایات گفته شده که خالق عالم را بصورت خورشید یا ماه و یا قطعه ابری که خود را خالق عالم معرفی میکند، مشاهده خواهند نمود و کفران کنندگان فقط صدای خالق عالم را میشنوند و چشم ایشان از دیدن خالق عالم کور است) تبصره: آیه 9 و آیه 12 این سوره تشریح یک مطلب در مورد دو دوره آغازین تکوین منظومه شمسی است برای تشریح روشن انطباق این دو آیه با یکدیگر به کتاب حکمتهای عالی قرآن مراجعه کنید. (54)أَلا إِنَّهُم في مِريَةٍ مِن لِقاءِ رَبِّهِم ۗ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ مُحيطٌ41:54
Nach oben scrollen