حا، میم (این دو حرف که از طریق وحی، آنطور که نوشتیم خوانده شد، بصورت «حم» در قرآنها نوشته شده و یکی از آیات متشابه دو حرفی قرآن است که هیچ قانون زبانی نمی تواند، آنرا محكم معنا و تفسیر کند و لذا مانند سایر آیات این سوره نیست که محکم باشد، بلکه متشابه است، تفصیل این موضوع در اول سوره مریم و اول سوره آل عمران و کتاب کشتی نجات بشریت میباشد) (1) | حم | 40:1 |
فقط از الله که آن پر قدرت بس دانا میباشد، کتابی به مانند قرآن فرو میآید(کتاب یعنی مطالب صد در صد درست و ثابت و لازم) (2) | تَنزيلُ الكِتابِ مِنَ اللَّهِ العَزيزِ العَليمِ | 40:2 |
و او بخشنده ی گناهان مؤمنین به اینگونه کتابهاست و پذیرنده توبه آنها میباشد و پشت کننده به اینگونه کتابها را سخت مجازات میکند، صاحب همه چیز است و صاحب اختیاری جز او نیست و آن بازگشت، بسوی او میباشد (این بازگشتِ معروف ارواح مرده گان بسوی زمین آخرت است که روح پدر و مادر اولیه آنها در آنجا درست شد و به بهشت جای داده شد و از بهشت به زمین دنیا و در بدنی حیوانی که کاملترین حیوان روی زمین بود، حلول کرد) (3) | غافِرِ الذَّنبِ وَقابِلِ التَّوبِ شَديدِ العِقابِ ذِي الطَّولِ ۖ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۖ إِلَيهِ المَصيرُ | 40:3 |
به جز کفران کنندگان، در مطالبِ مستدل الله کسی مجادله نمی کند، پس مبادا فعالیت و خود نمائی های ایشان در شهرها تو را بفریبد (این نصیحتی است از الله به پیغمبر اسلام که مبادا فریب ضعف فعلی خودش و برتری های مادی مخالفين نبوتش را بخورد و در تبليغ رسالتش سستی نماید و از رنج تبليغ خسته شود و مسلمانان هدایت شده به قرآن نیز همیشه باید این نصیحت را در گوش داشته باشند) (4) | ما يُجادِلُ في آياتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذينَ كَفَروا فَلا يَغرُركَ تَقَلُّبُهُم فِي البِلادِ | 40:4 |
قبل از این کافرانِ مکه، قوم نوح و آن حزبها که بعد از ایشان بودند، نیز پیغمبر خود را دروغ دانستند (مقصود دسته های کافران زمان ابراهيم و لوط و هود و صالح و شعيب و موسی و امثال این پیغمبران راست بودند) و هر گروهی با پیغمبر خود سخت در افتاد، تا شاید او را از روی زمین محو کند و بوسیله باطلهائی، با او به جدل پرداختند، شاید با آنها، آن حق را خراب کنند، پس آنان را الله در عاقبتِ کار بر گرفت و دیدی که مجازات من نسبت به ایشان چگونه بود؟ (شرح مجازات الله بر ایشان در دنیا، در سوره های گذشته قرآن داده شده و در تواریخ بشری و سایر کتب آسمانی نیز ثبت است) (5) | كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوحٍ وَالأَحزابُ مِن بَعدِهِم ۖ وَهَمَّت كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسولِهِم لِيَأخُذوهُ ۖ وَجادَلوا بِالباطِلِ لِيُدحِضوا بِهِ الحَقَّ فَأَخَذتُهُم ۖ فَكَيفَ كانَ عِقابِ | 40:5 |
و همچنانکه بارها گفته شد، سخنِ از پیش گفته شده ی پرورنده تو بر کسانیکه پرورشِ تو را کفران کردند، راست آمد و آنان از پس مرگ، از یاران آتش دوزخ اند (این سخنی که از پیش گفته شده، اشاره به آیات مفصل ابتدای سوره اعراف است که به آیه 40 ختم میشود و خلاصه اش در آیه 35 میباشد و در این آیات پیدایش آدم و حوا و پیشگوئی آینده تمام فرزندان آدم در وحی و پیغامی که الله به اولین پیغمبر داده، شرح داده شده است) (6) | وَكَذٰلِكَ حَقَّت كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذينَ كَفَروا أَنَّهُم أَصحابُ النّارِ | 40:6 |
تمام کسانی که قدرت آن عرش را بر خود حمل میکنند و تمام آنان که در اطراف عرش اند، به مدح و ثنای پروردگار خود مشغولند و او را می پذیرند و برای کسانی که به پیغام پیغمبران ایمان آوردند، آمرزش میخواهند و میگویند، ای پرورنده ما، تو از حيث رحمت و دانش تمام چیزها را فرا گرفته ای، پس گناه کسانی را که توبه نمودند و راه تو را دنبال کردند، ببخش و ایشان را از عذاب سوزانِ دوزخ نگهدار (مقصود از آن عرش پایگاه اولیه و مرکزی الله نیست که خورشید مرکزی جهان میباشد که از آن کلیه کهکشانها و خورشیدها بطور مستقیم و غیر مستقیم تا تمام سیارات و ماهها و حتی تمام ذرات پرتاب شده اند و هر دسته اطراف مرکز منظومه خود میکردند، بلکه منظور از این عرش، عرش و مرکز قدرت متعلق به زمین آخرت و زمین دنیاست، این حمل کنندگان یا مادی هستند و یا ضد مادی و یا روحی، که زبان حال تمام آنها تذکر به حوادث بعد از متلاشی شدن زمین نسبت به موجودات متعقل است و همه در نظر دارند، که هدفِ خلقتِ تمامِ موجودات پیدایشِ موجوداتِ متعقل بشری و شبه بشری هستند، که عالیترین و اشرف آنها، آنانند که به پیغام پیغمبران الله ایمان میآورند و اینانند، گل سرسبد خلقت و اشرف مخلوقات و قوانین خلقت بر آن استوار شده که اینان اگر گناهی هم نمایند، حتما مورد بخشش الله قرار گیرند، تا در آخرت به بهترین درجه که در حکومت آن جهان است، برسند) (7) | الَّذينَ يَحمِلونَ العَرشَ وَمَن حَولَهُ يُسَبِّحونَ بِحَمدِ رَبِّهِم وَيُؤمِنونَ بِهِ وَيَستَغفِرونَ لِلَّذينَ آمَنوا رَبَّنا وَسِعتَ كُلَّ شَيءٍ رَحمَةً وَعِلمًا فَاغفِر لِلَّذينَ تابوا وَاتَّبَعوا سَبيلَكَ وَقِهِم عَذابَ الجَحيمِ | 40:7 |
همچنین با زبان حال میگویند، ای پروردگار ما (که تمامی ما را برای تکامل این اشرف های مخلوقات آفریدی) ایشان را به آن باغهائی که مکان زندگی حقیقی و دائمی است و آنرا به ایشان وعده داده ای، داخل نما، هم ایشان را و هم پدر و مادر و همسر و فرزندان نیکوکار ایشان را، زیرا تو همان پر قدرت با حکمت میباشی (این مطالب زبان حال اشياء بر چیزهایی میباشد که طبیعتا باید انجام شود) (8) | رَبَّنا وَأَدخِلهُم جَنّاتِ عَدنٍ الَّتي وَعَدتَهُم وَمَن صَلَحَ مِن آبائِهِم وَأَزواجِهِم وَذُرِّيّاتِهِم ۚ إِنَّكَ أَنتَ العَزيزُ الحَكيمُ | 40:8 |
آری، ایشان را از بدیهای آخرت نگهدار و تو هر کس را که در آن روز از بدیها نگه داری، رحمت و لطفی به او کرده ای و آن رستگاری بزرگ این است (هر کس در علت و معلولِ خلقتِ مربوط به انسانهای متعقل دقت کند و متوجه ارزش اشرف مخلوقات در میان خلقت بشود، به آسانی میتواند این زبان حال تمام مخلوقات بی جان و جاندار خلقت را بشنود) (9) | وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ ۚ وَمَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَومَئِذٍ فَقَد رَحِمتَهُ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ | 40:9 |
به یقین، کسانیکه کفران چنین راهنمائی ها را کردند، در زندگی دوباره ای که در آخرت برای ایشان پیش خواهد آمد، از هر طرف آوازی میشوند، که آیا خشم الله بزرگتر بود، یا خشمی که شما به مؤمنين امثال خود، هنگامی نشان میدادید که آنان شما را بسوی آن ایمان صحیح میخواندند و شما آن را کفران میکردید؟ (10) | إِنَّ الَّذينَ كَفَروا يُنادَونَ لَمَقتُ اللَّهِ أَكبَرُ مِن مَقتِكُم أَنفُسَكُم إِذ تُدعَونَ إِلَى الإيمانِ فَتَكفُرونَ | 40:10 |
پاسخ خواهند داد، ای پروردگار ما، حال که دیده ایم تو ما را دوبار میراندی و دوبار زنده کردی، به گناهان خود اعتراف میکنیم، آیا ممکن است راهی برای خروج ما از این وضعی که گرفتارش شده ایم باشد؟ (انسانی که کفران کننده پیغامهای الله است، دوبار میمیرد و دوبار زنده میشود، دوبار مرگ او یکی مرگ معمولی است که از پس آن در عالم برزخ به یک زندگی بسیار محدود روحی و برزخی زنده میشود و زندگیش در حالی که دچار عذابهائی نیز میشود، ادامه دارد تا کره زمین که محل زندگی اوست متلاشی گردد، مرگ دوم او زمان متلاشی شدن زمین است که با دیدن یک عذاب شدیدی، تمام زنده های عالم برزخ، بصورت یک بیهوشی عمیق، میمیرند و چهل و نه هزار سال در حال بیهوشی و بیخبری هستند، تا مامورین غیبی الله و قوانین طبیعی او، آنان را به زمین آخرت برسانند و در آن زمین، در بدنی که از جنس آب و خاک زمین آخرت است، به طرز مخصوصی زنده شوند و یکدیگر را بشناسند که همان انسان های دنیا هستند و طبق پرونده خود به کار و عذابی که در دوزخ برای ایشان مقرر است دچار خواهند شد) (11) | قالوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثنَتَينِ وَأَحيَيتَنَا اثنَتَينِ فَاعتَرَفنا بِذُنوبِنا فَهَل إِلىٰ خُروجٍ مِن سَبيلٍ | 40:11 |
به ایشان گفته خواهد شد، که شما از آنرو دچار این بدبختی ها شده اید، که وقتی در مقابل شما، الله را به تنهایی می خواندند، شما مخالفت میکردید و اگر غیر از او صاحب اختیاران دیگری را معرفی میکردند، می پذیرفتید، پس حالا باید بدانید که فرمان، فرمانِ آن یگانه صاحب اختيارِ بس بلند پایه ی بزرگ میباشد (یعنی چون در پیغامهای الله، فرمان الله گذشته است که امثال شما باید دچار چنین بدبختی هائی بشوند، راه خروجی ندارید) (12) | ذٰلِكُم بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحدَهُ كَفَرتُم ۖ وَإِن يُشرَك بِهِ تُؤمِنوا ۚ فَالحُكمُ لِلَّهِ العَلِيِّ الكَبيرِ | 40:12 |
الله کسی است که از یک طرف، بوسیله پیغامهایش نشانه های مستدل خودش را به شما می نمایاند و از طرفی دیگر از آسمان برای شما روزی ای فرو میفرستد و فقط کسانی متوجه این نعمتهای الله میشوند که بسوی او و پیغامهایش بر میگردند (13) | هُوَ الَّذي يُريكُم آياتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُم مِنَ السَّماءِ رِزقًا ۚ وَما يَتَذَكَّرُ إِلّا مَن يُنيبُ | 40:13 |
پس فقط الله را بخوانید و دین خود را برای او پاک کنید، اگر چه کفران کنندگان را بد آید ( آیا آنان که دین را فقط بزرگداشت و سوگواری برای بزرگان دین میدانند و بجای خواندن الله به تنهایی، برای رفع بدبختی های خود از ارواح مردگان که در دنیا نیستند و در بهشتند، کمک میخواهند، کفران کننده و مشرک نمی باشند؟) (14) | فَادعُوا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ وَلَو كَرِهَ الكافِرونَ | 40:14 |
او صاحبِ آن درجه های بس بالاست و صاحب آن عرش است (عرش یعنی تخت سلطنت و عرش عظيم الله، مرکز بسیار وسیع خلقت است که تمام مخلوقات از آن پرتاب شده و پدید آمده اند و همه در جاذبه آن و به دور آن بطور مستقیم و غیر مستقیم میگردند) او بر هر کس از بندگان خودش بخواهد، از فرمان خودش، آن روح را میافکند، تا او مردم را از خطرات آن روز ملاقات بترساند (روح یعنی انرژی و قدرت، پیغامهای الله که به گوش روحی پیغمبران میرسند، انرژیهای مخصوصی هستند که تبدیل به کلمات و الفاظِ قابلِ درکِ روحی برای پیغمبران میشوند و عواملی نیز که بنام جبرئیل و قوه الله و یا فرشتگان وحی، باعث رساندن قوه های وحی به پیغمبران میشوند، ارواح و انرژیهائی هستند که از مرکزِ مخصوصِ چنین قوه هائی که از روح و یا به عبارت دیگر از فرمان الله است، سرچشمه گرفته اند و مانند وسائل گیرنده و دهنده رادیو میباشند و به هر حال پیغمبران هیچ اختیاری در ساختن و پرداختن و شنیدن و گرفتن این پیغام ها نداشته اند و مامور الله برای اینکار بوده اند و هر کس مطالب قرآن و حتی کوچکترین دستور دینی را از غير الله بداند، گمراه و نادان و بیخبر از این آیات قرآن است)(15) | رَفيعُ الدَّرَجاتِ ذُو العَرشِ يُلقِي الرّوحَ مِن أَمرِهِ عَلىٰ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ لِيُنذِرَ يَومَ التَّلاقِ | 40:15 |
زمانی که تمام خصوصیات پنهان مردم آشکار میگردد، بر الله چیزی از ایشان پنهان نمیماند، در چنین زمانی پادشاهی آنجا در اختیار کیست؟ در اختیار آن صاحب اختیارِ یکتای پر غلبه میباشد (الله یعنی آن صاحب اختیار معروف و یا آن خدای معروف که خالق جهان باشد) (16) | يَومَ هُم بارِزونَ ۖ لا يَخفىٰ عَلَى اللَّهِ مِنهُم شَيءٌ ۚ لِمَنِ المُلكُ اليَومَ ۖ لِلَّهِ الواحِدِ القَهّارِ | 40:16 |
در چنان زمانی که هر کس، نتیجه چیزی را میبیند که برای خود بدست آورده بوده و در آنزمان ستمی نخواهد بود و الله، تند حساب عجیبی است (17) | اليَومَ تُجزىٰ كُلُّ نَفسٍ بِما كَسَبَت ۚ لا ظُلمَ اليَومَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الحِسابِ | 40:17 |
و تو مردم را از آن زمانی که پیش آمدنی است بترسان، در آنزمان قلب های خود را در نزدیک حنجره ها نگه میدارند (قلب و صدر در اینگونه جملات قرآن، قلب گوشتی و سینه استخوانی نیست، بلکه صدر یا بعبارت دیگر، سینه روحی انسان، شامل قسمت رئیسه روح انسان است، که شامل دستگاههای رئیسه روح انسان میباشد و مرکز درک و دیدِ روح انسان که مرکز فرمان دهی و فرمان گیری و توجه روح انسان است و به قلب و فواد معروف میباشد و چون ناراحتی ها از طریق اعصاب مربوطه روی حنجره و ریه و تنفس اثر میگذارد، قلب روحی انسان متوجه ی نقطه شدت ناراحتی میشود، همانطور که در عبارت فوق در قرآن مجسم شده است) در چنین زمانی برای ستمکاران، نه حمایت کننده ای میباشد و نه کسی به پارتی بازی و واسطه بازی کسی گوش میدهد (18) | وَأَنذِرهُم يَومَ الآزِفَةِ إِذِ القُلوبُ لَدَى الحَناجِرِ كاظِمينَ ۚ ما لِلظّالِمينَ مِن حَميمٍ وَلا شَفيعٍ يُطاعُ | 40:18 |
زیرا الله، حتی دیدنِ دزدکی هر چشم و پنهانیهای هر سینه ای را میداند (19) | يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وَما تُخفِي الصُّدورُ | 40:19 |
و فقط الله است که روی آنچه سزاوار است، قضاوت میکند و آنانکه غیر الله را میخوانند، در هیچ چیز قضاوت صحیح نمی توانند بکنند (امروزه نیز می بینیم، عقب افتاده ترین و نادانترین مردم آنهائی هستند که مقدسین مرده خود را برای رفع بدبختی های خود میخوانند و بیشتر قوانین قضائی ای که از اجتهاد پیشوایان مذهبی این مرده پرستان بدست میآید، ظالمانه و موهوم است و چون این قوانین را اینان از روی روایت به دین الله نسبت میدهند، روشنفکران اجتماعی که از متن دين الله خبر ندارند، با دیدن چنین قوانینی به دین الله بد گمان میشوند) و به یقین الله، آن بس شنوای بس بینا میباشد (20) | وَاللَّهُ يَقضي بِالحَقِّ ۖ وَالَّذينَ يَدعونَ مِن دونِهِ لا يَقضونَ بِشَيءٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّميعُ البَصيرُ | 40:20 |
آیا اینان که به پیغامهای الله پشت میکنند، در زمین نگشته اند، تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از ایشان، بمانند ایشان پشت کرده بودند، چه شد؟ (این گشتنِ زمین در درجه اول از طریق کشفیات باستان شناسی است و در درجه دوم تحقیقات دقيق تاريخ جوامع گذشته میباشد که بدبختانه عده ای از مسلمانان امروز بواسطه اینکه در اثر توجه نکردن به قرآن، تحت نفوذ دیگران قرار گرفته اند، از این تحقیقات به دورند) و کفران کنندگانی که در مکه با پیغمبری پیغمبر مخالفت میکنند، باید بدانند که مخالفين زمان کلیه پیغمبران چنین بودند و آنان با اینکه از این کافران قویتر و آثار تمدن بیشتری از خود در زمین باقی گذاشتند، به واسطه گناهانی که کردند، الله ایشان را بر گرفت و برای ایشان نگهدارنده ای نبود، که آنان را از عذاب الله نگهدارد (21) | أَوَلَم يَسيروا فِي الأَرضِ فَيَنظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ كانوا مِن قَبلِهِم ۚ كانوا هُم أَشَدَّ مِنهُم قُوَّةً وَآثارًا فِي الأَرضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنوبِهِم وَما كانَ لَهُم مِنَ اللَّهِ مِن واقٍ | 40:21 |
و آن عذابها برای ایشان از آنرو بود، که پیغمبرانِ آنان با آن دلایلِ روشن نزد اینان آمدند و آنان کفران کردند، تا الله ایشان را بگرفت و به يقين الله، پر قدرتی است با شکنجه دادنی سخت (22) | ذٰلِكَ بِأَنَّهُم كانَت تَأتيهِم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ فَكَفَروا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ ۚ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَديدُ العِقابِ | 40:22 |
و نمونه ای از این کارِ الله، داستان موسی و فرعون است ما که الله هستیم (الله یعنی آن خالقی که یگانه صاحب اختیار جهان است) با نشانه های خود و با قدرتِ آشکاری (23) | وَلَقَد أَرسَلنا موسىٰ بِآياتِنا وَسُلطانٍ مُبينٍ | 40:23 |
موسی را بسوى فرعون و هامان و قارون فرستادیم، ولی آنان گفتند، این جادوگریست بس دروغگو (24) | إِلىٰ فِرعَونَ وَهامانَ وَقارونَ فَقالوا ساحِرٌ كَذّابٌ | 40:24 |
وقتی موسی آن پیغامهای راست را که از جانب ما بود، برای مردم مصر آورد و عده ای از او حمایت کردند، اطرافيان فرعون که کفران کننده بودند گفتند، پسران هر فامیلی را که با موسی به پیغامش ایمان آوردند، بکشید و زنان آنان را زنده نگهدارید (این از آنرو بود که میخواستند مؤمنین فعال نابود شوند و زنان آنان که ترسو بودند و نمی توانستند فعالیت تبلیغی در دین الله داشته باشند، بمانند و از ایشان دیگران بهره گیرند و این نیرنگ کافران جز روی گمراهی نبود (یعنی این پیشنهاد ایشان روی دور اندیشی نبود که تاثیری در جلوگیری از نفوذ موسی داشته باشد) (25) | فَلَمّا جاءَهُم بِالحَقِّ مِن عِندِنا قالُوا اقتُلوا أَبناءَ الَّذينَ آمَنوا مَعَهُ وَاستَحيوا نِساءَهُم ۚ وَما كَيدُ الكافِرينَ إِلّا في ضَلالٍ | 40:25 |
و فرعون به پیشنهاد دهندگانِ فوق گفت، بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگار خودش را بخواند و می ترسم اگر او زنده باشد، دین شما را عوض کند، یا در سرزمین ها آشوب سیاسی برپا شود (این عبارات می رسانند، بعد از اینکه موسی به درباریان و مردم مصر نشان داد که میتواند با مار شدن عصایش مخالفین خود را از بین برد عده ای کم و بیش طرفدار موسی شده بودند، لذا کمیسیونی از درباریان با حضور فرعون تشکیل یافت و رای اکثر درباریان بر این شد که کاری به موسی نداشته باشند، بلکه با سخت گیری فوق مانع ایمان آوردن مردم به دین موسی شوند، ولی عقیده فرعون بر این بود که موسی را بکشند و از شرش خلاص شوند) (26) | وَقالَ فِرعَونُ ذَروني أَقتُل موسىٰ وَليَدعُ رَبَّهُ ۖ إِنّي أَخافُ أَن يُبَدِّلَ دينَكُم أَو أَن يُظهِرَ فِي الأَرضِ الفَسادَ | 40:26 |
و موسی گفت، من از شرّ هر متکبّری که به روز حساب ایمان نمی آورد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده ام (این عبارت میرساند که بعضی از درباریان نزد موسی رفته اند، تا او را از تهدیدهای فوق بترسانند، ولی موسی اعلام کرد که نمیترسد) (27) | وَقالَ موسىٰ إِنّي عُذتُ بِرَبّي وَرَبِّكُم مِن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤمِنُ بِيَومِ الحِسابِ | 40:27 |
و مردی مؤمن که از فرعونیان بود و ایمان خود را پنهان میداشت، به آنان گفت، آیا میخواهید مردی را برای اینکه میگوید صاحب اختیار من فقط الله است، بکشید و حال آنکه با آن دلایل روشن از جانب پروردگار شما، نزد شما آمده؟ او اگر دروغگو باشد، دروغ او گریبان خودش را خواهد گرفت، ولی اگر راستگو باشد، بعضی از آنچه او شما را بدان تهدید میکند، به شما خواهد رسید و الله کسی را که از حد خود تجاوز کننده باشد و چنین دروغ بزرگی را گوید، هدایت نخواهد کرد (28) | وَقالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن آلِ فِرعَونَ يَكتُمُ إيمانَهُ أَتَقتُلونَ رَجُلًا أَن يَقولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَد جاءَكُم بِالبَيِّناتِ مِن رَبِّكُم ۖ وَإِن يَكُ كاذِبًا فَعَلَيهِ كَذِبُهُ ۖ وَإِن يَكُ صادِقًا يُصِبكُم بَعضُ الَّذي يَعِدُكُم ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدي مَن هُوَ مُسرِفٌ كَذّابٌ | 40:28 |
ای قوم من، امروز در این سرزمین، حکومت با تمام قدرتش در دست شماست، پس اگر عذاب الله بر ما آید، چه کسی میتواند ما را در جلوگیری از آن یاری کند؟ فرعون گفت، من جز آنچه را پیش بینی میکنم به شما نمی نمایانم و جز راه صحیح را به شما راهنمائی نمی کنم (فرعونِ زمان موسی آخرین فرعون از سلسله هيكسسها بود و آآکنن رع نام داشت و شرح مفصل تحقیقی او در کتاب داستان ابراهيم و يوسف و موسی نوشته شده است، او با تمام این قدرت و نفوذش بدون مشورتِ صحیحِ وزرا و درباریان زیردستِ خود اقدامی نمیکرد و عبارت قرآن میرساند که کارِ پیغمبری موسی بجائی رسیده بوده که بعضی از درباریانِ بانفوذ طرفدار او بودند، بطوری که حتی میتوانستند پیشنهاد هائی مخالف نظر فرعون دهند، یا درباریان دیگر را به نفع موسی تبلیغ کنند) (29) | يا قَومِ لَكُمُ المُلكُ اليَومَ ظاهِرينَ فِي الأَرضِ فَمَن يَنصُرُنا مِن بَأسِ اللَّهِ إِن جاءَنا ۚ قالَ فِرعَونُ ما أُريكُم إِلّا ما أَرىٰ وَما أَهديكُم إِلّا سَبيلَ الرَّشادِ | 40:29 |
و کسی که ایمان آورده بود گفت، ای قوم من، ترسِ من بر شما از آنروست که مبادا به شما آن رسد که به گروههای مشابه شما رسید (30) | وَقالَ الَّذي آمَنَ يا قَومِ إِنّي أَخافُ عَلَيكُم مِثلَ يَومِ الأَحزابِ | 40:30 |
یعنی گروه مخالف نوح و قوم عاد و ثمود و گروههائی که بعد از آنها بودند (یکی از گروههای دارای پیغمبر، بعد از قوم عاد و ثمود، مخالفین درباری ابراهيم بودند که بعد از رفتن ابراهیم از شهر بابل، دچار حمله حمورابی شدند و حمورابی پادشاه و درباریان بابل را که باعث افکندن ابراهیم به آتش بودند، نابود کرد و خود پادشاه بابل شد و او ابراهیم را محترم میشمرد و حتی در قوانین مملکتی از قوانین دینی ابراهیم کمک گرفت) و الله برای بندگانش ستمی نمی خواهد (31) | مِثلَ دَأبِ قَومِ نوحٍ وَعادٍ وَثَمودَ وَالَّذينَ مِن بَعدِهِم ۚ وَمَا اللَّهُ يُريدُ ظُلمًا لِلعِبادِ | 40:31 |
وای قوم من میترسم، بر شما زمانی رسد که یکدیگر را به کمک خود بخوانید (32) | وَيا قَومِ إِنّي أَخافُ عَلَيكُم يَومَ التَّنادِ | 40:32 |
و عذاب الله بر شما چنان باشد که به یکدیگر پشت کنید و هیچ نگهدارنده ای برای شما نباشد که شما را از عذاب الله حفظ کند و هر کس را الله سرگردان نماید، برایش راهنمایی نخواهد بود (33) | يَومَ تُوَلّونَ مُدبِرينَ ما لَكُم مِنَ اللَّهِ مِن عاصِمٍ ۗ وَمَن يُضلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِن هادٍ | 40:33 |
و یوسف را بیاد آورید، که مدتی پیش با آن دلایل روشن برای شما آمد، پس شما پیوسته در آنچه برای شما پیغام آورد، در شک بودید، تا وقتی که او مرد و از پس او گفتيد، الله بعد از او دیگر پیغمبری نخواهد فرستاد (این عبارت اشاره بر این است که یوسف پس از وزارت خود، رسماً اعلام پیغمبری خودش را کرد، ولی پادشاهانی که بعد پادشاه شدند، او را از وزارت انداختند و کم کم از دربار عقب زده شد تا مرد، پادشاه و درباریان مصر بواسطه مخالفت با نبوت یوسف، بعد از مرگ یوسف، مورد غضب الله قرار گرفتند و لذا در تاریخ مصر می بینیم که مورخان تعجب کرده اند، چگونه یک حمله کننده غير مصری از شمال شرقی مصر، با قدرتی کم، به مصر حمله کرد و قسمت شمالی مصر را تصرف نمود و حتی حاکم قسمت جنوبی مصر را تحت نفوذ خود قرار داد و سلسله هیکسسها را بوجود آورد، در این وقت بود که بزرگان مصر یوسف را پیغمبر میدانستند، ولی نه بطور جدی، زیرا منکر پیشگوئی یوسف به بنی اسرائیل بودند که گفته بود، در آینده پیغمبری پیدا خواهد شد که بنی اسرائیل را از مصر بیرون میبرد، لذا بنی اسرائیل را بعد از یوسف در پستی و عذاب نگه میداشتند، تا اینکه در زمان فرعون ماقبل آخر هیکسسها موسی به طرزی معجزه آسا متولد شد و پسر خوانده فرعون مصر گردید و بعداً بواسطه اینکه یکی از فرعونیان را کشت، از ترس مجازات فرار کرد و بعداً مامور شد به مصر برگردد و خود را با آن عصای معروفش که اسلحه ای برای او بود، در نزد فرعون جدید، پیغمبر الله معرفی نماید. برای دیدن داستان کامل تولد و پیغمبری موسی به سوره های قصص و طه و اعراف و سفر خروج تورات مراجعه شود) آرى الله کسی را که از حدّ خود تجاوز میکند و نسبت به پیغام های الله شک کننده میباشد، چنین سرگردانش مینماید (34) | وَلَقَد جاءَكُم يوسُفُ مِن قَبلُ بِالبَيِّناتِ فَما زِلتُم في شَكٍّ مِمّا جاءَكُم بِهِ ۖ حَتّىٰ إِذا هَلَكَ قُلتُم لَن يَبعَثَ اللَّهُ مِن بَعدِهِ رَسولًا ۚ كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ | 40:34 |
و کسانی که در نشانه های الله، خارج از دلیل هائی که الله به ایشان داده مجادله میکنند، باعث خشم بزرگی نزد الله و نزد ایمان آورندگان حقیقی میشوند و به این طريق الله بر چشمِ دل هر متكبر زورگوئی مهر میزند (این متکبران کسانی هستند که بجای مراعات قانون استدلال و تحقیقی که طبیعتاً الله برای بشر نهاده، در مقابل حق گویان به بی منطقی و جدل میپردازند، تا به فسادکاریهای اجتماعی خود ادامه دهند و همین بی منطقی و فساد گریبان ایشان را خواهد گرفت) (35) | الَّذينَ يُجادِلونَ في آياتِ اللَّهِ بِغَيرِ سُلطانٍ أَتاهُم ۖ كَبُرَ مَقتًا عِندَ اللَّهِ وَعِندَ الَّذينَ آمَنوا ۚ كَذٰلِكَ يَطبَعُ اللَّهُ عَلىٰ كُلِّ قَلبِ مُتَكَبِّرٍ جَبّارٍ | 40:35 |
و فرعون گفت، ای هامان برای من ساختمانی بلند بساز، شاید در آن به آن راههای آسمانها که موسی میگوید، راه یابم (36) | وَقالَ فِرعَونُ يا هامانُ ابنِ لي صَرحًا لَعَلّي أَبلُغُ الأَسبابَ | 40:36 |
و در آنجا به خدای موسی مطلع گردم (مقصود از خدای موسی، صاحب اختیار موسی است، نه خالق موسی، زیرا فرعون خالق موسی را خالق خودش میدانست، ولی صاحب اختیاری خالق را قبول نداشت، همانطور که امروزه نیز بسیاری از مردم خالق را قبول دارند، ولی او را صاحب اختیار مردم نمی دانند و بعضی میگویند خالق عالم اختيار عالم را به طبیعت واگذار کرده است و خودش دخالت مستقیم ندارد و برخی چیزهای موهومی را صاحب اختیار خود و وزير الله معرفی میکنند و باید دانست که هامان، كاهن بزرگ مصر شمالی بود که رئیس مذهبی مذهب آمونی یعنی مذهب خورشید پرستی بود و فرعون او را وزیر بزرگ خود کرده بود، تا مذهبیون را طرفدار خود کرده باشد و بدیهی است که او بزرگترین دشمن پیغمبری موسی بوده و قارون نیز که وزیر دیگر فرعون بود، از قوم بنی اسرائیل بود و او نیز ریاست بنی اسرائیل را داشت و بنی اسرائیل را برای بدست آوردنِ وزارت به فرعون فروخته بود) و من تصور میکنم موسی دروغگوئی میباشد (فرعون پس از اینکه دید، در دربار عده ای از موسی طرفداری میکنند و نمی تواند موسی را بکشد و از طرفی موسی نیز از کشتن نمی ترسد، به هامان که مانند اکثر کاهنان مصر، ریاضیدان و مهندس ساختمان بود، دستور داد، ساختمان بسیار بلندی بسازد، تا در طول مدت زیادی که این ساختمان طول میکشد، سر و صداها بخوابد و ضمناً موسی را هم مسخره کرده باشد که او درباره خدائی در آسمان سخن میگوید که قابل رؤیت نیست و قدرتی هم ندارد) و فسادکاری های فرعون بود که به اینگونه برای او آرایش یافته بود و از راه منحرف شده بود و حیله فرعون جز باعث زیان کاریش نشد (زیرا منطق موسی و طرفداران او چنان قوی بود که ثابت میکرد، فرعون با این کارهایش مغرض و مجادل و فریبکار است) (37) | أَسبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلىٰ إِلٰهِ موسىٰ وَإِنّي لَأَظُنُّهُ كاذِبًا ۚ وَكَذٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرعَونَ سوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبيلِ ۚ وَما كَيدُ فِرعَونَ إِلّا في تَبابٍ | 40:37 |
و آن درباری که ایمان آورده بود به درباریان دیگر گفت، از من تبعیت کنید، تا من راه رستگاری را به شما نشان دهم (38) | وَقالَ الَّذي آمَنَ يا قَومِ اتَّبِعونِ أَهدِكُم سَبيلَ الرَّشادِ | 40:38 |
ای قوم من، زندگی دنیا جز یک بهره برداری کوچک نیست و آخرتی که موسی میگوید، خانه آرامش است (39) | يا قَومِ إِنَّما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا مَتاعٌ وَإِنَّ الآخِرَةَ هِيَ دارُ القَرارِ | 40:39 |
هر کس عملی بد نماید، به اندازه اش مجازات میشود، ولی کسانی که نیکوکاری پیشه گرفتند، چه مرد باشند و چه زن، اگر ایمان به آخرت نیز داشته باشند، داخل بهشت میشوند و در آن بی حساب به ایشان روزی میدهند (این درباری وقتی این تبلیغات را در میان رفقای درباری خود انتشار داد، آنان او را نصیحت کردند که اگر این سخنان به گوش فرعون و درباریان مخالف موسی برسد، تو را اذیت خواهند کرد و زندگی دنیائی تو خراب خواهد شد) (40) | مَن عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجزىٰ إِلّا مِثلَها ۖ وَمَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَكَرٍ أَو أُنثىٰ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَأُولٰئِكَ يَدخُلونَ الجَنَّةَ يُرزَقونَ فيها بِغَيرِ حِسابٍ | 40:40 |
و ای قوم من، درباره من درست فکر کنید، که چرا وقتی من شما را بسوی آن رستگاری حتمی میخوانم، شما مرا به آن آتش میخوانید (آنان دنیا را ترجیح میدادند و می خواستند، آن مرد نیز دنیا را بر آخرت ترجیح دهد و حال آنکه این درباری مؤمن آنان را به پیغمبری موسی و راه الله میخواند و میخواست آنان فرعون را وادار کنند که پیغام موسی را بپذیرد، ولی آنان به او میگفتند، برای حفظ موقعیت درباری خودش بهتر آنست که خود را طرفدار موسی معرفی نکند و مانند سایر درباریان تبعیت از فرعون کند و با عقایدِ خورشید پرستیِ جامعه همرنگی نشان دهد) (41) | وَيا قَومِ ما لي أَدعوكُم إِلَى النَّجاةِ وَتَدعونَني إِلَى النّارِ | 40:41 |
شما مرا میخوانید که به الله کفران ورزم و چیزی را که دانائی من آنرا نمی پذیرد، شریک الله قرار دهم (مصریان روی تلقین و فریب سوء استفاده چیان مذهبی خود، خورشید را شفیع و واسطه و رساننده فیض الله به بشر میدانستند و تصور میکردند خورشید، یک شخصیت بزرگ زنده و قدرتمند است و همانطور که نور او باعث زندگی همه است، اگر او را بخوانند و از او در کارهای خود نیز کمک بخواهند، به ایشان کمک می کند و لذا به دستور پیشوایان مذهبی خود، مجسمه خورشید را از طلا یا چیزهای دیگر میساختند و برای آن معبدی درست میکردند و به زیارت آن میرفتند و خالق عالم بوسیله پیغمبرانش بخصوص در قرآن اعلام کرده است، که خورشید را کاره ای ندانید، بلکه خالق خورشید را همه کاره بدانید. آیا با این تذکرات قرآن سزاوار است که گروهی که خود را طرفدار قرآن میدانند، بعضی از افراد بشر را که در زندگی ناتوان بودند و خود، با بت پرستی ها مبارزه کرده اند و حالا مرده اند، مشکل گشا و باب الحوائج و همه کاره خود بدانند، آیا فلسفه خورشید پرستان قویتر و منطقی تر است که همیشه از نور خورشید استفاده میکنند؟ یا فلسفه اینان که به چیزهائی متوسل میشوند که کمترین استفاده و قدرتی جز خیال خود از آنان نمی بینند؟ آنان با این سست فکری خود به تمدن و هوش خود نیز مینازند و خورشید پرستانِ سه هزار سال پیش را نادان و عقب افتاده معرفی میکنند) و حال آنکه من شما را بسوی آن پر قدرت آمرزنده میخوانم (42) | تَدعونَني لِأَكفُرَ بِاللَّهِ وَأُشرِكَ بِهِ ما لَيسَ لي بِهِ عِلمٌ وَأَنا أَدعوكُم إِلَى العَزيزِ الغَفّارِ | 40:42 |
به یقین، آنچه شما مرا بدان میخوانید، نه در دنیا سزاوار است که کسی او را بخواند و یا به او توجه کند و نه در آخرت و حقیقت این است که برگشت تمامی ما بسوى الله است و اینگونه زیاده روی کنندگان، یاران آتش دوزخ خواهند بود (43) | لا جَرَمَ أَنَّما تَدعونَني إِلَيهِ لَيسَ لَهُ دَعوَةٌ فِي الدُّنيا وَلا فِي الآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ المُسرِفينَ هُم أَصحابُ النّارِ | 40:43 |
و شما به زودی آنچه را من امروز میگویم، بیاد خواهید آورد و در مقابل تهدیدهای شما من کارم را به الله میسپارم و میدانم که الله به بندگانش بیناست (44) | فَسَتَذكُرونَ ما أَقولُ لَكُم ۚ وَأُفَوِّضُ أَمري إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالعِبادِ | 40:44 |
پس شهامتِ این درباری مؤمن باعث شد که الله بدیهای، حیله های درباریان را از او نگهداشت و فرعونیان را، آن عذاب بد فرا گرفت (45) | فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ ما مَكَروا ۖ وَحاقَ بِآلِ فِرعَونَ سوءُ العَذابِ | 40:45 |
عذاب آتشی، که از پس مرگ در عالم برزخ به ایشان عرضه میشود، در هر صبح و شام و در زمانی که آن هنگامه بزرگ برپا شود، گفته خواهد شد که فرعونیان را به سخت ترین عذاب داخل نمائید (فرعونیان در این آیات ترجمه آل فرعون میباشد و از این معنا معلوم میگردد که آل محمد، تمام مؤمنین حقیقی پیغمبر اسلام اند و اصولاً در دین الله، خویشاوندی ارزشی معنوی ندارد که باعث شود، بدون توجه به ارزش ایمانِ اشخاص، افرادی را فقط برای قوم و خویشی بطور مافوق معمول مورد احترام قرار دهیم. مطلب دیگری که از این آیات فهمیده میشود این است که در عالم برزخ، مانند کره زمین بوسیله گردش وضعی زمین نسبت به خورشید صبح و شام پدید می آید و آنرا ارواح مردگان که در یک زندگی روحی برزخی و در اتمسفرِ دور زمین زندگی میکنند، درک میکنند و بصورت بسیار ضعیفی عذاب آتشی را که در آخرت برای ایشان مقرر است، حس مینمایند، به اندازه ای که یقین کنند، حتماً عذاب شدید آخرت راست است) (46) | النّارُ يُعرَضونَ عَلَيها غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَومَ تَقومُ السّاعَةُ أَدخِلوا آلَ فِرعَونَ أَشَدَّ العَذابِ | 40:46 |
و هنگامیکه کفران کنندگانِ پیغام های الله، در آتش دوزخ با یکدیگر بگو مگو میکنند، فریب خورندگانی که روی ناتوانی خود را در اختیار فریب دهندگان متكبّر قرار داده بودند، خواهند گفت، ما که از شما تبعیت میکردیم، آیا شما حاضرید مقداری از عذاب را از ما بردارید؟ (47) | وَإِذ يَتَحاجّونَ فِي النّارِ فَيَقولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذينَ استَكبَروا إِنّا كُنّا لَكُم تَبَعًا فَهَل أَنتُم مُغنونَ عَنّا نَصيبًا مِنَ النّارِ | 40:47 |
آنان که در دنیا برای بزرگی جوئی خود، ناتوانان را از طریق مذهبِ باطل فریب میدادند، جواب دهند، حال که هر دو در چنین عذابی میباشیم، چگونه چنین توانیم؟ بلکه فرمانِ حکم فرماست که الله، قبلا بوسیله پیغامهایش میان بندگانش فرمان داده (48) | قالَ الَّذينَ استَكبَروا إِنّا كُلٌّ فيها إِنَّ اللَّهَ قَد حَكَمَ بَينَ العِبادِ | 40:48 |
همچنین کسانیکه در آتش دوزخ گرفتار شده اند، به پاسبان های آن خواهند گفت، از تربیت کننده ی خود بخواهید، شاید زمانی، عذاب ما را تخفیف دهد (49) | وَقالَ الَّذينَ فِي النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادعوا رَبَّكُم يُخَفِّف عَنّا يَومًا مِنَ العَذابِ | 40:49 |
آنان پاسخ دهند، آیا پیغمبران شما با آن دلایل روشن برای اطلاعِ چنین وضعی برای شما نیامدند؟ اینان در جواب گویند، آری آمدند، آنان خواهند گفت، پس هر چه فریاد بر آورید، تقاضای کفران کنندگانِ پیغامهای الله به جایی نخواهد رسید (50) | قالوا أَوَلَم تَكُ تَأتيكُم رُسُلُكُم بِالبَيِّناتِ ۖ قالوا بَلىٰ ۚ قالوا فَادعوا ۗ وَما دُعاءُ الكافِرينَ إِلّا في ضَلالٍ | 40:50 |
و ای انسانها بدانید که ما در زندگی دنیا هم پیغمبران خود و هم ایمان آورندگانِ حقیقی را یاری خواهیم کرد و نیز آنان را در زمانی که انواع گواه دهندگان، گواهی کارهای شما را خواهند داد، یاری خواهیم نمود (51) | إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَالَّذينَ آمَنوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَيَومَ يَقومُ الأَشهادُ | 40:51 |
در آن زمان عُذرِ ستمکاران پذیرفته نخواهد شد و نسبت به ایشان از همه کس اظهار نفرت خواهد بود و خانه ای بد خواهند داشت (52) | يَومَ لا يَنفَعُ الظّالِمينَ مَعذِرَتُهُم ۖ وَلَهُمُ اللَّعنَةُ وَلَهُم سوءُ الدّارِ | 40:52 |
و آن راهنمایی را به موسی ما دادیم و آن کتاب را از پدران به فرزندان بصورت ارثی به بنی اسرائیل رساندیم (53) | وَلَقَد آتَينا موسَى الهُدىٰ وَأَورَثنا بَني إِسرائيلَ الكِتابَ | 40:53 |
تا برای خردمندان راهنما و یاد آوری ای باشد (با اینکه از خودِ تورات موجود معلوم است که مقداری از تورات اصلی کم و زیاد شده و از مطالب همین تورات موجود، هر خردمندی میتواند بفهمد، که قرآن آخرین پیغام دست نخورده خالق عالم برای انسانهاست و این راهنمائی مخصوصاً در سفر تثنیه در باب 13 و 18 بطور بسیار روشن هست و از روی آن، در آخرت، تمام یهودیان و مسیحیان محکوم خواهند شد، که چرا به پیغمبر اسلام و پیغامش قرآن ایمان نیاوردند، پیغمبری که هم تورات و انجیل اصلی در قرآنش زنده شده و هم جز اطاعت از دستورات الله چیزی از مردم نمی خواهد و هم بهترین راه شناخت الله و دین در پیغامش میباشد و هم پیشگوئی هایش راست آمده) (54) | هُدًى وَذِكرىٰ لِأُولِي الأَلبابِ | 40:54 |
پس ای محمد صبور باش و بدان که وعده پیروزیت که بوسیله الله داده شده، راست میباشد (زمانی که این آیات و این سوره نازل گردید، پیغمبر اسلام سخت ناراحت بود که چرا هنوز او و یارانش مورد تمسخر و تهدید کافران مكّه اند و گاه در راست بودنِ چنین وعده ای شک میکرد و ما امروزه که چهارده قرن از آن زمان میگذرد، می بینیم که وعدۀ فوق به چه طرز عجیب و جالبی راست آمده است و چگونه حضرت محمد پس از ده سال که از نزول این سوره گذشت، فرمانروای مطلق عربستان شد و تمام کافرانی که در مکه او را مسخره میکردند، یا با بدبختی و مرض های بد مردند و یا بیشترشان به شمشیر مسلمین از پای در آمدند) و برای گناه خودت آمرزش بخواه (گناه پیغمبر اسلام، اظهار شکی بوده که نسبت به وعده پیروزی الله شک میداشت، با اینکه می دیده، خالق عالم او را از بسیاری خطرها و تهدیدها در امان داشته است و وای بر نادانانی که با بودن چنین آیات صریح در قرآن بر گناه پیغمبر اسلام و تمام پیغمبران، آنان را بجای معصوم بودن از گناهان اخلاقی کبیره مورد اختیار، از هر گناهی معصوم میدانند) و در هر شام و صبح، مدح و ثنای پرورنده خودت را به زبان آر، که چگونه تو را برای رساندن پیغامش به مردم پرورش داده و در همه جا کمکت میکند (55) | فَاصبِر إِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاستَغفِر لِذَنبِكَ وَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ بِالعَشِيِّ وَالإِبكارِ | 40:55 |
به یقین، کسانی که در مطالب مستدل الله، بدون داشتن دلیل صحیح، مجادله میکنند، جز این نیست که در سینه خود نخوت و خود بزرگی ای دارند که هرگز بدان نمیرسند (اشاره به سینه روحی میباشد، نه سینه استخوانی و سینه روحی عبارتست از قسمت رئیسه روح انسان) پس تو از آنان به الله پناه ببر و بدان که او آن شنوا و بینائی است که تو را تحت نظر دارد، همه چیز را می شنود و میبیند (56) | إِنَّ الَّذينَ يُجادِلونَ في آياتِ اللَّهِ بِغَيرِ سُلطانٍ أَتاهُم ۙ إِن في صُدورِهِم إِلّا كِبرٌ ما هُم بِبالِغيهِ ۚ فَاستَعِذ بِاللَّهِ ۖ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ البَصيرُ | 40:56 |
خلقت آسمانها و زمین بسی بزرگتر از خلقت انسانهاست، ولی بیشتر مردم نمیدانند (57) | لَخَلقُ السَّماواتِ وَالأَرضِ أَكبَرُ مِن خَلقِ النّاسِ وَلٰكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يَعلَمونَ | 40:57 |
و آنانکه فکرشان کور است، با بینایان یکسان نمی باشند و کسانی که به متن پیغامهای الله ایمان آوردند و آن کارهای شایسته را کردند، با آن گناهکارانِ منحرف از پیغام الله یکی نخواهند بود و شماها چه کم متوجه میشوید (58) | وَما يَستَوِي الأَعمىٰ وَالبَصيرُ وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَلَا المُسيءُ ۚ قَليلًا ما تَتَذَكَّرونَ | 40:58 |
آن هنگامه آمدنی است و در آن شکی نیست، ولی بیشتر مردم بدان ایمان نمی آورند ( آن هنگامه قیامت کبری و زنده شدن مردگان در آخرت و هنگام بوجود آمدن دوزخ و دیدن بهشت است) (59) | إِنَّ السّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيبَ فيها وَلٰكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يُؤمِنونَ | 40:59 |
و پروردگار شما انسانها گفته است، فقط مرا بخوانید، تا جوابی به نفع شما دهم (خواندن پروردگار دو نوع است یکی از قوانین الله کمک خواستن، که مثلا بیماری جسم خود را از دوائی که او مقرر داشته، شفا دهیم و بیماری روح خود را از راهنمائیهائی که در پیغامش میباشد، معالجه کنیم و نوع دوم این است که در جاهائی که نمی دانیم چگونه از قوانینش استفاده کنیم، مستقیماً به او توکل کنیم و از او بخواهیم راهنمائی لازم را در دل ما بیاندازد و در هر یک از این دو مورد قطعی است که از الله به ما جواب میرسد و وای بر آنانکه این دو نوع خواستن را کنار میگذارند و میخواهند از وِرد و جادو و توسل به مردگان و امثال ایشان به حاجات خود برسند، با اینکه خودشان هم می بینند که با این اعتقاداتِ پستِ خود، جامعه ای فقیر و نادان و مستعمره ای برای آنان اند که روی قوانین طبیعی الله، همه چیز را بدست می آورند) به یقین کسانی که از اطاعت بنده وارِ من سرپیچی میکنند، بطور سرافکنده داخل دوزخ خواهند شد (60) | وَقالَ رَبُّكُمُ ادعوني أَستَجِب لَكُم ۚ إِنَّ الَّذينَ يَستَكبِرونَ عَن عِبادَتي سَيَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ | 40:60 |
الله کسی است که برای شما شب را قرار داد، تا در آن آرام گیرید و روز را برای دیدن شما نهاد و الله بر مردم بخشش هائی دارد، ولی بیشتر مردم، شکر این نعمت ها را نمیکنند (61) | اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ لِتَسكُنوا فيهِ وَالنَّهارَ مُبصِرًا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذو فَضلٍ عَلَى النّاسِ وَلٰكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يَشكُرونَ | 40:61 |
آن یگانه صاحب اختیار که پروردگار شما و آفریدگار همه چیز است، چنین کسی است که جز او صاحب اختیاری در دین نیست، پس عقل، شما را به کجا منحرف میکنند (62) | ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُم خالِقُ كُلِّ شَيءٍ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۖ فَأَنّىٰ تُؤفَكونَ | 40:62 |
آری کسانی که مطالب مستدل الله را انکار میکنند، فریبکاران آنان را فریب خواهند داد (63) | كَذٰلِكَ يُؤفَكُ الَّذينَ كانوا بِآياتِ اللَّهِ يَجحَدونَ | 40:63 |
و الله کسی است که برای شما زمین را قرار گاهی موقت کرد و آسمان نیلگون را ساختمانی برای حفظ شما قرار داد و شما را به نیکوترین صورت در آورد و از آن خوراک های خوب روزی شما نمود و چنین کسی برای شما یگانه خداست (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) و چنین کسی است پروردگار شما، پس بزرگ و پربرکت الله است که پروردگار جهانیان میباشد (64) | اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ قَرارًا وَالسَّماءَ بِناءً وَصَوَّرَكُم فَأَحسَنَ صُوَرَكُم وَرَزَقَكُم مِنَ الطَّيِّباتِ ۚ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُم ۖ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ العالَمينَ | 40:64 |
اوست آن همیشه زنده و جز او خدائی نیست (هر کس، کسی یا چیزی و یا روح مرده ای را صاحب اختیار خود و همه کاره خود بداند، آنرا خدای خود دانسته، اگر چه آنرا به اسم خدای خود نخواند) پس فقط او را بخوانید و دین خود را برای او پاک کنید و آن مدح و ثنا مخصوص الله است که پروردگار جهانیان میباشد (پس وای بر کسانی که برای رفع گرفتاریهای خود، علاوه بر الله، حضرت عیسی و حضرت مریم و سایر پیغمبران و بزرگان مرده خود را می خوانند و دین و مذهب خود را برای بزرگداشت مقدسین مرده خود تصور میکنند و بجای مدح و ثنای الله، مدح و ثناهای مخصوص الله را برای نوکران الله که مرده هستند و روحشان در بهشت است، بکار میبرند و غیر از این کارهای غلط و شرک آمیز، حتی نمی خواهند حقایقی را که این شاگردان حقیقی دین الله گفته و نوشته اند، عمل کنند و تصور میکنند اگر در جشن و سوگواری این بزرگان دین شرکت کنند، مورد توجه الله قرار میگیرند و حال آنکه تمام این کارها ایشان را بسوی دوزخ رهبری خواهد کرد و در آنجا خواهند دید که بزرگترین دشمنِ امام و پیغمبرِ خود میباشند) (65) | هُوَ الحَيُّ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ فَادعوهُ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ ۗ الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمينَ | 40:65 |
بگو، بعد از اینکه از پروردگارم آن دلایل روشن برایم آمد، از آن نهی شدم که نسبت به کسانیکه شما آنها را جز الله میخوانید، اظهار بندگی کنم (اظهار بندگی دو رقم است، یا مانند بنده و غلام نسبت به کسی اظهار اطاعت میکنند و خود را کوچک و فدائی معرفی میکنند و یا دستورات آنکس را به مانند بنده و غلام، بی چون و چرا عمل میکنند و عبودیت و بندگی های ذکر شده در قرآن، شامل هر دو یا یکی از این دو رقم میشود، یعنی هم مثلاً شامل تعظیم و سجده و طواف برای مجسمه و گنبد و بارگاهِ مردگانِ مقدس میشود و هم شامل اینکه، هر چه را بنام مردگان مقدس بگویند، بدون فكر و تطبیق آن با قرآن و سایر حقایق علمی، از گوینده بپذیریم و اطاعت کنیم) و به من اَمر شده که فقط تسلیم دستورات پروردگار جهانیان شوم (66) | قُل إِنّي نُهيتُ أَن أَعبُدَ الَّذينَ تَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ لَمّا جاءَنِيَ البَيِّناتُ مِن رَبّي وَأُمِرتُ أَن أُسلِمَ لِرَبِّ العالَمينَ | 40:66 |
تسليم آن پروردگاری میشوم که شما را از خاکی مخصوص آفرید و سپس از قطره آبی مخصوص و از پس آن از چیزی که از بهم پیوستن دو چیز درست شده و سپس شما را بصورت کودکی بیرون می آورد و از پس آن پس از مدتی به رشد خود میرسد و از آن پس کم کم پیر میشوید و گروهی از شما، قبل از پیری در طول مراحلی که گفته شد، میمیرید، بالاخره به اجل معلوم خود میرسید و تمام این مراحل برای این است که عقل خود را بکار اندازید (این خاکِ مخصوص، هم مواد خاکی ای است که حیوانات و اولین سلول زنده از آن ساخته شده و هم شامل موادی معدنی و آلی قابل جذبِ هر انسان و یا هر سلولِ انسان، میشود و مقصود از قطره آبِ مخصوص نیز هم سلول اولیه حیوانات تک سلولی است، که ابتدا پیدا شد، تا از تکامل آن انسان بوجود آمد و هم سلول نطفه مذکر انسان یا اسپرماتوزوئید است و هم سلول نطفه مؤنث انسان که آنرا اوول میگویند و آن چیزِ بهم پیوسته، یا عَلَقه چیزیست که پس از چسبیدنِ نطفه نر به نطفه ماده، کم کم بوجود می آید و بعداً تکثیر می یابد و بصورت توت فرنگی و شکل های دیگر تبدیل میشود تا بصورت کودک شود و عین همین حالات در تکامل انسان است به اینطور که تک سلولی و چند سلولی میشود و کم کم در عرض هزارها سال، بصورت ماهیان و خزندگان و پستانداران در میآید، از پس این مرحله است که انسان بصورت طفلی خودنمایی میکند، یا پس از بیرون آمدن از شکم مادر، یا پس از آخرین تکامل انسانی در زمین که بصورت اولین حیوان انسان نما خودنمایی میکند، که به مانند کودکان کم فکر بوده و کم کم در اثر عواملی با فکر شده است و به رشد عقلی رسیده و متاسفانه جز عده ای کم از انسانها، در فلسفه خلقت خود، عقل خود را بکار نمیاندازند، تا بفهمند، مرحله زنده شدنِ دوباره انسان از پسِ مرگ نیز مرحله دیگری است از تکامل انسانها که کاملا علاقه های حیوانی دنیائی او از بین میرود و بصورت انسانی تیزبین و متناسب با آخرت خود نمائی میکند) (67) | هُوَ الَّذي خَلَقَكُم مِن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُطفَةٍ ثُمَّ مِن عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخرِجُكُم طِفلًا ثُمَّ لِتَبلُغوا أَشُدَّكُم ثُمَّ لِتَكونوا شُيوخًا ۚ وَمِنكُم مَن يُتَوَفّىٰ مِن قَبلُ ۖ وَلِتَبلُغوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُم تَعقِلونَ | 40:67 |
او که این کارها را میکند، کسی است که قوانین او، هم مرده را زنده میکند و هم زنده را میمیراند و او چون کاری را خواست بشود، برای آن میگوید، بشو، پس میشود (به عوامل طبیعی مختلفی که برای آن کار لازم است فرمان میدهد، تا با وسائلی که در اختیار دارند، در زمانی که برای ایجاد آن لازم است، آنچه را الله خواسته انجام دهند) (68) | هُوَ الَّذي يُحيي وَيُميتُ ۖ فَإِذا قَضىٰ أَمرًا فَإِنَّما يَقولُ لَهُ كُن فَيَكونُ | 40:68 |
آیا با طرزِ شناختن الله که در این قرآن شرح میدهیم، مجادله کنندگان در مطالب مستدل الله را دیده ای، که بسوی چه موهوماتی رانده میشوند (69) | أَلَم تَرَ إِلَى الَّذينَ يُجادِلونَ في آياتِ اللَّهِ أَنّىٰ يُصرَفونَ | 40:69 |
کسانی بجای دیگر رانده میشوند که متن کتابهای آسمانی و پیغامهای پیغمبران ما را انکار میکنند (این انکار کنندگان دو دسته هستند، یکی موهوم پرستان مذهبی می باشند، که بجای قبول متن پیغامهای الله، به روایات دروغ دینی که خلافِ متن کتاب الله است، پایبند میشوند، مانند اکثر فرقه های اسلام و فرقه های مسیحی و یهودی که به تفسیرهای مختلف دینی و تحریفات مذهبی، بیش از فکر کردن در متن پیغام پیغمبر خود اهمیت میدهند و دسته دوم کسانی هستند که از پایه، منکر وجود پیغامی از الله برای بشر هستند و دو چیز مانع قبول این دسته دوم است، یکی حس دنیا خواهی ایشان که می بینند، دینِ حق مانع آزادی عمل ایشان در فساد است و دوم بهانه ای است در ایشان که پس از دیدن مذاهبِ موهوم میگویند، اگر دین و مذهب این موهومات باشد، بهتر آن است که بی دین و مذهب باشیم و گناه این بهانه گیران هم با خودشان است که نخواستند، با تحقیق، ریشه ی پاک مذاهب را که دور از موهومات است، بدست آورند و هم با سوءاستفاده چیان مذهبی است که مذاهب حق را با تفسیرهای غلط خود به موهوم کشانده اند و این انکارکنندگان بزودی خواهند دانست (70) | الَّذينَ كَذَّبوا بِالكِتابِ وَبِما أَرسَلنا بِهِ رُسُلَنا ۖ فَسَوفَ يَعلَمونَ | 40:70 |
در زمانی میفهمند که آن گردن گیرها در گردنهای ایشان باشد و به آن زنجيرها بسته شده اند (71) | إِذِ الأَغلالُ في أَعناقِهِم وَالسَّلاسِلُ يُسحَبونَ | 40:71 |
و با آنها ایشان را در آن آب جوش می کشانند و از پس آن در آن آتش می افکنند (72) | فِي الحَميمِ ثُمَّ فِي النّارِ يُسجَرونَ | 40:72 |
و سپس برای ایشان میگویند، چیزهائی را که غیر از الله بودند و شما آنها را در صاحب اختیاری شریک الله قرار میدادید، کجایند؟ (73) | ثُمَّ قيلَ لَهُم أَينَ ما كُنتُم تُشرِكونَ | 40:73 |
پاسخ دهند، همه از ما گم شدند و ما نیز قبلا چیزی را روی حقیقت نمیخواندیم (یعنی روی ظاهر سازی و فریب دادن مردم بود که متوسل به چیزهایی که همه خیالی بودند، میشدیم) آری چون آنان کفران کننده حقایق هستند، الله نیز اینگونه ایشان را گمراه میکند (یعنی قوانین اجتماعی الله است که ایشان را روی علت و معلولهائی گمراه میکند) (74 | مِن دونِ اللَّهِ ۖ قالوا ضَلّوا عَنّا بَل لَم نَكُن نَدعو مِن قَبلُ شَيئًا ۚ كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الكافِرينَ | 40:74 |
و این عذابهای آخرت برای شما بواسطه خوش گذرانیهائی است که بنا حق در زمین میکردید و هم به آنچه در حیله زدن به مردم، بخود میبالیدید (75) | ذٰلِكُم بِما كُنتُم تَفرَحونَ فِي الأَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ وَبِما كُنتُم تَمرَحونَ | 40:75 |
حال به درهای دوزخ در آئید و همیشه در آن بمانید، که جایگاه تکبر کنندگان، بد جایی است (76) | ادخُلوا أَبوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها ۖ فَبِئسَ مَثوَى المُتَكَبِّرينَ | 40:76 |
پس تو ای پیغمبر، در مقابل مخالفت های این متکبران صبور باش و بدان که وعده پیروزی الله به تو راست میباشد، پس، چه بعضی از این وعده ها را که بر علیه آنان میدهیم، تو با چشمت ببینی، یا تو را بمیرانیم، این را بدان که آنان را بسوی ما باز خواهند آورد (چون پیغمبر اسلام پی در پی عجله میکرد، که چرا پیروزی وعده داده شده و بدبختی کافران زودتر نمیرسد و حتی اظهار شک در راستی این وعده های الله میکرد، خالق عالم برای آنکه او را متوجه نماید، که عذابها و بدبختیهای دنیائی ارزشی ندارند و مهم عذاب آخرت است، به او گفته است که شاید هم تو مُردی و عذابِ دنیائی کافران را ندیدی، تا پیغمبر اسلام زیاد در انتظار عذاب دنیائی نزدیکی برای کافران نباشد و این تقریبا یک تهدیدی است برای پیغمبر اسلام تا پیغمبر اسلام کمتر توقع عذاب برای مخالفین داشته باشد، با اینکه در آیات بعد میفرماید، عذاب دنیائی ایشان حتمی است) (77) | فَاصبِر إِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ ۚ فَإِمّا نُرِيَنَّكَ بَعضَ الَّذي نَعِدُهُم أَو نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَينا يُرجَعونَ | 40:77 |
و به يقين، قبل از تو نیز پیغمبرانی فرستاده ایم، بعضی از ایشان را بر تو داستان نکرده ایم و سزاوار هیچ پیغمبری نیست که با نشانه ای آید، مگر به اذن الله (این نشانه چنانکه از آیه بعد پیداست، نشانه ایست بر عذاب کافران که پیغمبر اسلام میخواست زودتر از موعدِ مقرر و موردِ مصلحت بیاید) پس وقتی فرمان الله بر آن عذابِ بد، روی مصلحت و سزاواری ای قضاوت و داوری میشود و در آن وقت است که باطل جلوه دهندگانِ حق، زیان خواهند دید (این مطالب به پیغمبر اسلام میگوید که هنوز معلوم نیست، این مخالفت کنندگان تو بعضی بعد ایمان نیاورند، لذا تا کاملاً حقیقت به گوش ایشان نرسد و عملاً بطور مکرر خود را نشناسانند که غیر قابل اصلاحند، صلاح نیست عذاب بیاید، باید تو مدتی صبر کنی و اذیت های مردم را تحمل نمائی، تا ما آنچه را مصلحت است، عمل نمائیم و روی همین قاعده است که می بینیم، بعضی از مخالفين ظاهری پیغمبر اسلام به عذابهای بیماری و قحطی و سایر عذابهای آسمانی و حتی قتل بدست مسلمین دچار نشدند، تا اینکه در فتح مکه مسلمان شدند و بعد در راه پیشرفت اسلام، ایمان صحیح و فداکاری هایی نیز از خود نشان دادند و مسلماً اینان مخالفتشان روی بد جنسی و ناحقی زیاد نبوده، بلکه در دل، راه پیغمبر اسلام را می پسندیدند و حتی مانع سخت گیریهای مخالفین نسبت به پیغمبر اسلام میشدند، ولی منافع خود را بر ایمانِ بی باکانه ترجیح میدادند و آرزو میکردند، ای کاش پیغمبر اسلام بر علیه کافران قدرتی پیدا میکرد، تا آنان به کمک او می آمدند) (78) | وَلَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن قَبلِكَ مِنهُم مَن قَصَصنا عَلَيكَ وَمِنهُم مَن لَم نَقصُص عَلَيكَ ۗ وَما كانَ لِرَسولٍ أَن يَأتِيَ بِآيَةٍ إِلّا بِإِذنِ اللَّهِ ۚ فَإِذا جاءَ أَمرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالحَقِّ وَخَسِرَ هُنالِكَ المُبطِلونَ | 40:78 |
آن یگانه خدا (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) کسی است که برای شما آن چار پایان را قرار داد، تا بر بعضی سوار شوید و از بعضی بخورید (79) | اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الأَنعامَ لِتَركَبوا مِنها وَمِنها تَأكُلونَ | 40:79 |
و برای شما، در آن منفعت هائی است و آنها را قرار داده، تا شما بر روی آنها به احتیاجی که در خود حس میکنید، برسید (یعنی بارهای شما را هر جا میخواهید ببرند، یا مایحتاج شما را از جاهای دور بیاورند) و شما هم بر آنها سوار میشوید و هم بر کشتی (80) | وَلَكُم فيها مَنافِعُ وَلِتَبلُغوا عَلَيها حاجَةً في صُدورِكُم وَعَلَيها وَعَلَى الفُلكِ تُحمَلونَ | 40:80 |
و او همیشه نشانه های خود را به شما نشان میدهد (یعنی همیشه قوانین الله را که قوانین طبیعی باشند و همه به نفع شما و دلیل بزرگی الله اند، در آیات قرآن مشاهده مینمائید) پس کدام یک از نشانه های الله را مُنکر میشوید؟ (81) | وَيُريكُم آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنكِرونَ | 40:81 |
آیا در زمین گردش نکرده اند، تا ببینند، عاقبتِ امثال ایشان که قبلا بودند چه شد؟ آنان از این مردم مکه هم بیشتر بودند و هم پر قدرت تر و در زمین آثار تمدن بیشتری گذاشتند، ولی کارهای جالب ایشان مانع عذاب الله نشد (82) | أَفَلَم يَسيروا فِي الأَرضِ فَيَنظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِن قَبلِهِم ۚ كانوا أَكثَرَ مِنهُم وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثارًا فِي الأَرضِ فَما أَغنىٰ عَنهُم ما كانوا يَكسِبونَ | 40:82 |
آنان نیز وقتی پیغمبرانشان با آن دلایلِ روشن برای ایشان آمدند، به چیزهائی از دانش که نزد ایشان بود، دلخوش بودند (مانند فرعون و فرعونیان که چه دانشمندان و مهندسینی در دستگاه حکومتی خود برای ساختمان هائی چون، اهرام مصر داشتند، که امروزه پس از کشف باستان شناسان، مورد تعجب دانشمندان دُوَلِ بزرگ است) ولی عاقبت آنچه بدان مسخره میکردند، ایشان را فرا گرفت (یعنی پیشگوئی پیغمبران را که میگفتند، عاقبت دچار عذاب الله خواهند شد، مسخره میکردند و دچارش شدند) (83) | فَلَمّا جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ فَرِحوا بِما عِندَهُم مِنَ العِلمِ وَحاقَ بِهِم ما كانوا بِهِ يَستَهزِئونَ | 40:83 |
پس وقتی عذاب ما را دیدند گفتند، به آن یگانه صاحب اختیار ایمان آوردیم و کاری به آنچه، آنرا شریک الله در صاحب اختیاری میدانستیم، نداریم (84) | فَلَمّا رَأَوا بَأسَنا قالوا آمَنّا بِاللَّهِ وَحدَهُ وَكَفَرنا بِما كُنّا بِهِ مُشرِكينَ | 40:84 |
ليكن در آنوقت که عذاب ما را دیدند، ایمان آوردنِ ایشان، سودی به ایشان نداد و این سنت و روشی است از الله که همیشه در بندگانش در گذشته عمل شد (این آیات میرسانند که فسادکاران وقتی مرگ را جلوی خود ببینند، نه ایمان ایشان فایده ای برای ایشان دارد و نه توبه ایشان پذیرفته میشود، چه رسد به اینکه برای ایشان دیگران، دعای خیر کنند و از الله تقاضای آمرزش نمایند) و کفران کنندگانِ پیغامهای الله در چنان زمانی زیان خواهند دید (85) | فَلَم يَكُ يَنفَعُهُم إيمانُهُم لَمّا رَأَوا بَأسَنا ۖ سُنَّتَ اللَّهِ الَّتي قَد خَلَت في عِبادِهِ ۖ وَخَسِرَ هُنالِكَ الكافِرونَ | 40:85 |