57 حجر

پناه میبرم به الله از شرِّ شیطانِ مَطرودأَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
سوره حجر در قرآنهای معمولی سوره 15 میباشد و آن 99 آیه دارد و یک واژه متشابه دارد. در ابتدای این سوره بعضی از ایرادهای کافران ذکر میگردد و با دلایلی روشن، جوابِ آنان داده میشود و از مقداری اطلاعات علمی مربوط به فضا و کراتِ نفوس دارِ دیگر منظومه شمسی سخن بمیان می آید و از پس آن درباره سه نوع خلقت که یکی انسان است و دیگر جن و سوم فرشته، مطالبی آموزنده و جالب گفته میشود تا وضع خلقت و هدف و نتیجه خلقت برای انسانها روشن گردد و يقين کنند، زندگی آنان به مرگ، خاتمه پیدا نمی کند و بلکه بهشت و جهنم حتمی و طبیعی است، پس از این تذکرات مقداری از داستان ابراهيم و لوط و قوم ثمود یاد آوری میگردد و دوباره بسوی اصل تبلیغاتِ دین اسلام که در ابتدای سوره عنوان شده بود، ما را بر میگرداند و وضع قرآن را که از یک خلاصه هفت آیه ای و تفصيل آن که از 114 سوره تشکیل شده معرفی می نماید و تذکر می دهد که تورات موسی نیز مانند قرآن خلاصه ای داشته و تمام تورات، تفصيل آن خلاصه بوده، ولی پیشو ایان سوء استفاده چی یهودیان وضع تورات را بر هم زدند و بصورت باب های منظمِ فعلی که فقط صورت تاریخی دارد نه تبلیغات دینی، در آورده اند و مسلمین نباید قرآن را از صورت فعلی بدان صورت در آورند و اینک تفصیل آیات این سوره:
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
الف، لام، راء (این آیات که بر سر چند سوره قبل نیز بوده، یکی از 29 آیه ی متشابه قرآن است، یعنی آیاتی که قانونی، برای فهم حتمی آنها نیست و کسی نیز حق ندارد، روی گمان درباره آنها چیزی گوید، برای توضیح بیشتر به دو سوره 43 و 47 مراجعه شود) آنچه تا حال از آیات و سوره های قرآنی گوشزد شد، مطالبِ مستدلی از آن چیز ثابت و لازم است (کتاب یعنی مطالب ثابت و لازم و صد در صد درست و روی همین معناست که نبوتهای پیغمبران را کتاب میگویند) و آن یک خواندنی روشنی میباشد (قرآن یعنی خواندنی) (1)الر ۚ تِلكَ آياتُ الكِتابِ وَقُرآنٍ مُبينٍ15:1
بسا از کسانیکه کفران کردند، دوست میدارند که کاش مسلمان بودند (این آیه میرساند که کفران کنندگان همه در یک درجه از مخالفت با دین اسلام نبودند، بلکه بسیاری پیش خود می گفتند، کاش اینطور دنیا خواه نبودیم و برای منافع دنیا، حقیقت را انکار نمی کردیم و این کفران کنندگان آنهائی هستند که نباید زود عذاب ببینند، بلکه ممکن است، پس از پیروزی بیشترِ مسلمين، آنان نیز به مسلمین بپیوندند) (2)رُبَما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَروا لَو كانوا مُسلِمينَ15:2
آنان را بگذار، بخورند و از دنیا بهره ها گیرند و اینگونه آرزوها ایشان را سرگرم کند که بزودی خواهند دانست (3)ذَرهُم يَأكُلوا وَيَتَمَتَّعوا وَيُلهِهِمُ الأَمَلُ ۖ فَسَوفَ يَعلَمونَ15:3
و ما مردم هیچ شهری را هلاک نکردیم، مگر با در نظر گرفتنِ پرونده معلومی که داشتند (یعنی در هر شهری که پیغمبر بیاید، کفران کنندگانِ درجه یک زودتر دچار عذابهای الله میشوند و کفران کنندگان کم گناه تر، دیرتر دچار عذابهای ضعیفتر میشوند و از این آیه میتوان فهمید که در زمان فتح مکه کافرانی که زنده بودند و روی پیروزی مسلمین اسلام آوردند، کافر درجه یک نبودند و الا از اسلام هرگز بهره ای نمی بردند، بلکه هلاک میشدند) (4)وَما أَهلَكنا مِن قَريَةٍ إِلّا وَلَها كِتابٌ مَعلومٌ15:4
و اجلِ هیچ دسته ای از مردم نه جلو میافتد و نه عقب خواهد افتاد (یعنی هر کس و یا هر دسته ای از مردم اجلشان معلولِ علتهای دقیقی است که جز الله کمتر کسی میتواند، آنها را محاسبه نماید) (5)ما تَسبِقُ مِن أُمَّةٍ أَجَلَها وَما يَستَأخِرونَ15:5
و به تو گفتند، ای کسی که بر تو آن تذکرات فرو آورده شده، به يقين ديوانه ای میباشی (هر کس بر خلاف تمایلات مردم سخن گوید و مبلغ راستی ها باشد، فسادکاران او را دیوانه مینامند) (6)وَقالوا يا أَيُّهَا الَّذي نُزِّلَ عَلَيهِ الذِّكرُ إِنَّكَ لَمَجنونٌ15:6
اگر از پیغمبران راستگو هستی، چرا آن فرشتگان را به کمک، نزد ما نمی آوری؟ (همیشه پیشوایان مذهبی سوء استفاده چی مردم، پیغمبران و امامان را که قبلا آمده بودند، صاحبان معجزه و قدرتِ ملکوتی معرفی میکردند و همین تبلیغات دروغ اینان باعث میشد، وقتی که پیغمبری به مانند محمد، شبیه سایر مردم میآید که صاحب چنین قدرتی نیست، هر چه پیغام ایشان جالب و آموزنده و اصلاح آمیز هم باشد، مردم آنرا نمی پذیرند و بلکه از او فقط قدرت نمائی میخواهند، با اینکه هیچ پیغمبری مردم را به معجزه خود نخوانده، بلکه اگر اندک معجزه ای از طرف الله داشتند، برای ترساندن مخالفین سر سخت خود بوده، نه ایمان آوردن مردم، زیرا معجزات با سحر و جادو اشتباه میشود و راه ایمان نمیتواند باشد) (7)لَو ما تَأتينا بِالمَلائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصّادِقينَ15:7
ما فرشتگان را فرو نمی فرستیم، مگر برای آن کار سزاوار و در آن زمان، این کفران کنندگان مهلتی نخواهند داشت (این فرشتگان، فرشتگان قدرت نما هستند که برای هلاک کردن کافران در زمان پیغمبران فرو میآیند، چنانکه طبق آیه 9 و 12 از سوره انفال، در جنگ بدر هزار فرشته برای کشتار کافران مکه فرود آمدند و سیصد مسلمان را بر هزار کافر پیروزی دادند و این مخالفت های کافران سودی برای ایشان ندارد) (8)ما نُنَزِّلُ المَلائِكَةَ إِلّا بِالحَقِّ وَما كانوا إِذًا مُنظَرينَ15:8
زیرا این تذکرات را ما فرو فرستاده ایم و ما نیز نگهبان آنها میباشيم (امروز که هزار و چهار صد سال میگذرد، می بینیم که با تمام مخالفتهائی که در مقابل نشر قرآن در جهان شده، حتی یک حرف از حروف قرآن عوض و یا کم و زیاد نشده و هر دانای بیغرض میفهمد که آنچه درباره قرائتهای مختلف قرآن یا عوض و کم و زیاد شدنِ قرآن میگویند، دروغهائی است که دشمنان اسلام برای محو قرآن ساخته اند) (9)إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَإِنّا لَهُ لَحافِظونَ15:9
و پیش از تو نیز، در شیعه های پیشین، پیغمبرانی فرستادیم (شیعه در لغت عرب، یعنی پیرو اشخاص مختلف و بر اساس راهنمائیهای الله در هفت سوره از سوره های قرآن فقط شیعه پیغمبران راه صحیح میروند و مهتدی میباشند و غیر شیعه پیغمبران همه کم و بیش گمراه و منحرف از دین حق معرفی شده اند و از جمله در این آیات می بینیم که تمام پیغمبران فرستاده شده اند تا شیعه های زمان خود را که هر دسته ای پیرو رئیس مذهبی ای هستند که از دین حق منحرف اند، بسوی دین حق بخوانند) (10)وَلَقَد أَرسَلنا مِن قَبلِكَ في شِيَعِ الأَوَّلينَ15:10
و هیچ پیغمبری برای این شیعه ها نیآمد، مگر آنکه او را مسخره میکردند (زیرا نمیخواستند از پیروی سوء استفاده چیان مذهبی خود دست بردارند و تعلیمات پیغمبران را بر خلاف موهوم پرستی های مذهب خود میدیدند) (11)وَما يَأتيهِم مِن رَسولٍ إِلّا كانوا بِهِ يَستَهزِئونَ15:11
و این یک روش مشابهی است که هر کس گناهکار باشد، بوسیله قوانین ما در دلش مسخره کردن حق میآید (12)كَذٰلِكَ نَسلُكُهُ في قُلوبِ المُجرِمينَ15:12
تا به حقیقت ایمان نیاورند و این روش در همه دسته های مذهبی پیش بوده (در زمان پیغمبر اسلام نیز گروههای مذهبی پیرو اشخاصِ مختلف بودند که مطالب قرآن را مسخره میکردند و امروزه نیز بعضی فرقه های اسلامی با تفسیرهای موهومی که درباره آیات قرآنی در تفسیرهای معتبر خود، از طریق روایات آورده اند، قرآن و اسلام را در عین احترام ظاهری، قابل مسخره معرفی میکنند و حاضر نیستند از پیروی مفسرین باطل دست بکشند و بسوی تفسیرهای قانونی قرآن به طرزی که در این تفسیر می بینید، باز گردند و رفع اختلافات مذهبی خود بکنند) (13)لا يُؤمِنونَ بِهِ ۖ وَقَد خَلَت سُنَّةُ الأَوَّلينَ15:13
و اگر دری از آسمان بر ایشان باز کنیم که ببینند به آسمان بالا میروند (14)وَلَو فَتَحنا عَلَيهِم بابًا مِنَ السَّماءِ فَظَلّوا فيهِ يَعرُجونَ15:14
خواهند گفت: چشمان ما را چشم بندی کرده اند و ما جادو شده ایم (ممکن است پیغمبر اسلام به دستور الله یکی یا چند نفر از بزرگانِ کافران را به این حالت برده باشد و آنان حقایقی را از غیب دیده باشند و گفته باشند، جادو شده ایم، همانطور که در نیمه شدن ماه را دیدند و گفتند، چشم ما عوضی دیده است) (15)لَقالوا إِنَّما سُكِّرَت أَبصارُنا بَل نَحنُ قَومٌ مَسحورونَ15:15
و در آسمان بُرج هایی قرار داده ایم (این برجها بر طبق آیات سوره تکویر و سوره های دیگر، شش سیاره از منظومه شمسی است که دارای ماه هستند و نفوس شبه بشر دارند و از انسانهای روی زمین قویترند و مکان ایشان به مانند برج و بارو از تجاوز مردم سیارات دیگر محفوظ است) و آن برجها را برای نظاره کنندگان آرایش داده ایم (از این عبارت پیداست که آن برجها سيارات درخشانی هستند که انسانها در شب میبینند، مثل مریخ و مشتری و زحل) (16)وَلَقَد جَعَلنا فِي السَّماءِ بُروجًا وَزَيَّنّاها لِلنّاظِرينَ15:16
و ما آن برجها را از هر شیطنت کارِ رانده شده ای، در امان نگه داشته ایم (این شیطنت کاران که رانده شده اند، بر طبق آیاتی که در اول سوره صافات و اول سوره جن و سوره الرحمان میباشند، نفراتی از انسانها و یا انسانهای ضد ماده که جن باشند، میباشد که در سفینه هائی فضائی قرار میگیرند و بوسیله موشکهای دانشمندان فضائی به آسمان رانده میشوند، تا برای تسخیر سیارات دیگر بروند) (17)وَحَفِظناها مِن كُلِّ شَيطانٍ رَجيمٍ15:17
فقط کسانی که بخواهند دزدکی، صدای مردم آن برجها را بشنوند، موفق میشوند و تازه اینها را نیز شعله های بی دودی آشکارا تعقیب خواهد کرد (بر طبق آنچه در سوره جن هست، جنها که انسانهای ضد ماده میباشند، در زمان پیغمبر اسلام پیشرفتشان بجائی رسیده بود که پایگاهی فضائی برای مقدمه ی تجاوز به سیارات مذکور ساخته بودند، بطوریکه میتوانستند صدای مردم مادی و ضد مادی آن سیارات را بشنوند. ولی چنان بوسیله اشعه های هلاک کننده تعقيب شدند که پایگاه خود را متروک گذاشتند و از تجاوز صرفنظر نمودند و بر طبق آیاتی قرآنی انسانهای مادی نیز که امروزه در صدد اینکارها هستند، کارشان به چنین پایگاهی خواهد رسید و مجبور به صرفنظر کردن میشوند و هر گاه ما در ارتباط آیات بالا دقت نمائیم، متوجه میشویم که ممکن است بوسیله قدرتهای مرموزی خالق عالم روح بعضی کافران و همچنین بعضی مؤمنین را به آسمان برده باشد و آنها پیشرفت مردم این برجها را دیده باشند و مؤمنین بر علمشان و شکر گزاریشان افزوده باشد، ولی کافران گفته باشند که چشم ما را جادو کرده اند) (18)إِلّا مَنِ استَرَقَ السَّمعَ فَأَتبَعَهُ شِهابٌ مُبينٌ15:18
و زمین را ما، کِش دادیم (یعنی در اثر حرکتِ وضعی، قسمت استوائی آن وسیعتر شد و دو قطب آن فرو رفت) و در آن کوههائی افکندیم و در آن از هر چیز، با وزن و حسابی دقیق رویاندیم (یعنی نباتات را که چیزهای زیبا و منظمی هستند رویاندیم) (19)وَالأَرضَ مَدَدناها وَأَلقَينا فيها رَواسِيَ وَأَنبَتنا فيها مِن كُلِّ شَيءٍ مَوزونٍ15:19
و در آن برای شما، انواع وسیله های زندگی و همچنین کسانی را قرار داده ایم که روزی دهنده ایشان شما نبودید (اشاره به کارگران و کشاورزان میباشد که زحمت میکشند تا روزی دیگران را تهیه نمایند، روزی نفراتی خود خواه و زورگو و مفتخور و کفران کننده را) (20)وَجَعَلنا لَكُم فيها مَعايِشَ وَمَن لَستُم لَهُ بِرازِقينَ15:20
و هیچ چیز بر روی زمین و آسمان نیست، مگر آنکه خزینه های آن نزد ماست (همانطور که همه چیز زمین از خورشید و کهکشان ها و کهکشان بزرگتری است که اینها از آن جدا شده اند، مرکز همه خلقت عرش الله است که مرکز قدرتهای جهان میباشد و ما از آن جز به اندازه معلومی فرو نمی فرستیم (مرکز خلقت که بالاترین نقطه خلقت است، عرش الله است که همه چیز از آن بطور غیر مستقیم یا مستقیم به طرف محيط خلقت پرتاب میشود، همانطور که ماه از زمین پرتاب شده و زمین از خورشید و خورشید از خورشیدی بزرگتر و تمام انرژیهای خلقت از مرکز انرژی خودش) (21)وَإِن مِن شَيءٍ إِلّا عِندَنا خَزائِنُهُ وَما نُنَزِّلُهُ إِلّا بِقَدَرٍ مَعلومٍ15:21
و آن بادهائی را که آبستن کننده میباشند، ما فرستادیم (یعنی بوسیله قوانین ماست که برای اینکه آسمان شما به باران آبستن شود، جریان سرد یا گرمی از مکان دیگری بسوی آسمان شما فرستاده میشود (آیا این جمله ذکر قانون اصلی هوا شناسی نیست که اخیرا دانشمندان با اختراعاتی فهمیده اند و میتوانند، هوای آینده را پیشگوئی کنند؟) و بدان وسیله است که از ابرهای آسمان آبی فرو فرستادیم (در عربی به ابر نیز آسمان میگویند) و بدان شما را سیراب کردیم و اگر قانون ما نبود که بتواند آنها را در فضای آسمان شما و هم دریاها خزینه کند، شما نمی توانستید آب مورد احتیاج خود را خزینه کنید (22)وَأَرسَلنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسقَيناكُموهُ وَما أَنتُم لَهُ بِخازِنينَ15:22
و مائیم که زنده میکنیم و میمیرانیم و وارثِ همه چیز ما هستیم (یعنی همه چیز از الله و برای الله بوجود می آید و بسوى الله بر میگردد و اصل وجود، جز واجب الوجود، چیزی نیست) (23)وَإِنّا لَنَحنُ نُحيي وَنُميتُ وَنَحنُ الوارِثونَ15:23
و ما هم آنان را که قبل از شما در دنیا جلوتر بودند، دانسته ایم و هم آنهائی را که از پس شما خواهند آمد (24)وَلَقَد عَلِمنَا المُستَقدِمينَ مِنكُم وَلَقَد عَلِمنَا المُستَأخِرينَ15:24
و به یقین کسی که تو را برای پیغمبری تربیت کرده، آنان را در آخرت جمع آوری خواهد کرد (شخصیت روحی تمام مردم گذشته و آینده را در بدنی متناسب با آخرت جمع آوری خواهد کرد تا در حکومت بسیار وسیع آخرت به زندگی مخصوصی طبق آنچه پیغمبران الله گفته اند زندگی نمایند) به يقين او پر حکمتی است بس دانا (25)وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحشُرُهُم ۚ إِنَّهُ حَكيمٌ عَليمٌ15:25
و انسان را از گلِ خشکِ صدا داری که از لجنی متعفن پدید آید، آفریدیم (دانشمندان زیست شناس نیز فهمیده اند که حیوان یک سلولی که مقدمه ی پدید آمدن انسان است، در ابتدا در مردابی از ماده ای آلبومینی که در لجن پیدا میشود، پدید آمده و بعداً که تبدیل به حيوانِ چند سلولی، تا انسان شده، مجموع مواد غیر آلی آن را میتوان به گل خشکی که چون سفالِ پوک باشد، تشبيه نمود و همین پوکی و تخلخل است که با آبی که در لابلای خود دارد باعث حرکت و تحریک شدن و عکس العمل صوتی از خود بروز دادن میگردد) (26)وَلَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ مِن صَلصالٍ مِن حَمَإٍ مَسنونٍ15:26
و قبل از خلقتِ انسان، جن را از آتشِ آن بادِ گرم آفریدیم (در آیه 15 از سوره الرحمن ذکر شده که جن از خراب کننده ای، از آتش آفریده شده و ما هرگاه به آیه 49 از سوره ذاریات مراجعه کنیم که نوشته شده، خالق عالم از هر چیزی دو نوع آفریده و اگر تفسير مفصلِ این آیه را در آیات سوره الرحمن ببینیم، از مجموع این آیات، همان طور که در کتاب معجزات علمی قرآن توضیح داده شده، متوجه میشویم که درباره ضد ماده است که اخیرا دانشمندان فیزیک بدان پی برده اند و از راهنمائیهای مفصل قرآن در این زمینه، دانشمندان میتوانند بیش از آنچه تا حال درباره ضد ماده کشف کرده اند، کشف نمایند) (27)وَالجانَّ خَلَقناهُ مِن قَبلُ مِن نارِ السَّمومِ15:27
و هنگامی را یاد آور که پروردگار تو، برای آن ملک ها گفت: من بشری را از گلِ خشک و پوکِ صدا دار میآفرینم که از لجنی بدبو بوجود آید (ملک که ترجمه آن مورد تملک و بی اختیار و مامور میباشد، در فارسی بنام فرشته شناخته شده و فرشته مخفف فرستاده شده می باشد و در عالم هر موجودی که از خود اختیار نداشته باشد و در اختيار الله باشد، ملک و فرشته می باشد، چه از جنس ماده و چه از جنس ضد ماده و چه از جنس روح و انرژی باشد، چه دائم بی اختیار و چه موقت بی اختیار باشد) (28)وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلمَلائِكَةِ إِنّي خالِقٌ بَشَرًا مِن صَلصالٍ مِن حَمَإٍ مَسنونٍ15:28
پس وقتی آنرا درست کردم (یعنی وقتی حیوانِ یک سلولی را بوجود آوردم و آنرا تکامل دادم، تا به عالیترین حیوان رسید که نزدیک به صورت انسان باشد) و در او از روحِ خودم دمیدم (این روح، انرژی بسیار قوی و مخصوصی بود که از قدرتی از الله پس از ساخته شدن و مناسب شدن و مدتی کوتاه در بدن آدم در بهشت قرار گرفتن، بصورت دو روح مجزا از هم به زمین فرود آمد و در یک جفت از عالیترین حیوان حلول کرد و آن یک جفت از این جهش بسیار قوی تبدیل به آدم و حوای اول روی زمین گردید) و همه باید به نفع او سر فرود آورید (بر این گفتار و دستور طبیعی الله است که می بینیم، همه چیز، حتی خورشید و ماه مورد استفاده بشر میباشند و این گفتگو که در آیات قرآنی مکرر مطرح میشود، زبان حال خلقت است که خالق عالم میخواهد با این زبان جنس و فرق ملک و جن و انسان را تشریح نماید و اینها همه از معجزات علمی قرآن میباشند که باید مورد توجه دانشمندان قرار گیرد) (29)فَإِذا سَوَّيتُهُ وَنَفَختُ فيهِ مِن روحي فَقَعوا لَهُ ساجِدينَ15:29
پس تمام آن ملكها (یعنی تمام موجودات بی اختیارِ در دسترسِ انسان) اظهارِ اطاعت کردند (30)فَسَجَدَ المَلائِكَةُ كُلُّهُم أَجمَعونَ15:30
مگر ابلیس که نخواست، به نفع آدم سر فرود آورد (ابلیس سر سلسله جنها بود که قبل از بشر که سر سلسله انسانهاست، در جهان پدید آمد و لفظ ابلیس یعنی کم فایده برای بشر و او انسانِ ضدِ ماده میباشد که از نسل او جنها در روی زمین پدید آمده اند و این ابلیس چون در باطن خود، موجود صاحب اختیاری بود و جنس آن چنان بود که نباید مطيع خواسته بشر باشد، این دستور الله که دستوری است، برای بروز استعداد ابليس، باعث شد که او نشان دهد ملک و بی اختیار نیست، اگر چه چون تا آنزمان اختیار خود را نشان نداده بود، داخل، ملك ها شمرده میشد) (31)إِلّا إِبليسَ أَبىٰ أَن يَكونَ مَعَ السّاجِدينَ15:31
الله به او گفت: ای ابلیس، چرا تو با آن سر فرود آورندگان نشدی (32)قالَ يا إِبليسُ ما لَكَ أَلّا تَكونَ مَعَ السّاجِدينَ15:32
جواب داد، جنس من طوریست که نباید برای بشری که او را از گلِ پوکِ صدا داری از لجنِ بد بو، آفریدی، سر فرود آورم (33)قالَ لَم أَكُن لِأَسجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقتَهُ مِن صَلصالٍ مِن حَمَإٍ مَسنونٍ15:33
خالقش گفت: پس از محیطِ ملكها خارج شو که تو از رانده شدگان میباشی (34)قالَ فَاخرُج مِنها فَإِنَّكَ رَجيمٌ15:34
و بر تو نفرت و مخالفت خواهد بود، تا روز رستاخیز مردگان و داوری اعمال ایشان (یعنی تو چون از جنس ضد ماده هستی، انسانهای مادی نمی توانند با تو، تماس عادی داشته باشند) (35)وَإِنَّ عَلَيكَ اللَّعنَةَ إِلىٰ يَومِ الدّينِ15:35
ابلیس گفت: پروردگارا، پس من و نسل مرا تا زمانی که بشر و نسل او دوباره زنده خواهند شد، مهلت بده (یعنی اندک اختیاری به من بده که بتوانم در آنها مؤثر واقع شوم و بدون آنکه آنها بفهمند، به ایشان نزدیک گردم و از اینکه ابلیس از آینده خود و نسل بشر سخن میگوید، پیداست که این سخنان زبانِ حالِ خلقتِ آنهاست، نه زبان مَقال که ممکن است دروغ هم بگویند) (36)قالَ رَبِّ فَأَنظِرني إِلىٰ يَومِ يُبعَثونَ15:36
الله گفت: به تو مهلت میدهم، نه تا آن زمان که گفتی (37)قالَ فَإِنَّكَ مِنَ المُنظَرينَ15:37
بلکه تا آن وقتِ معلومی که من میدانم (یعنی تا زمانی قبل از متلاشی شدن زمین که از پس آن ارواح بشرها بر طبق آیاتی از قرآن یک دوره 49 هزار ساله را در حال بیهوشی کامل میگذرانند تا در زمین آخرت دوباره زنده شوند) (38)إِلىٰ يَومِ الوَقتِ المَعلومِ15:38
ابلیس گفت: حال که بمن مهلت داده ای، چون تو باعث انحرافِ من شده ای (یعنی مرا ضدِ جنسِ انسانها آفریدی) از این فرصت استفاده میکنم و در زمین برای بشرها، آرایش هائی دروغی را وسوسه میکنم و بدین وسیله تمام آنها را از مسیر رستگاری خودشان منحرف خواهم ساخت (39)قالَ رَبِّ بِما أَغوَيتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُم فِي الأَرضِ وَلَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعينَ15:39
مگر بشرهائی که فقط اطاعتِ بنده وار از تو کنند (یعنی آنها که مطيع متن پیغامهای پیغمبران باشند و مُقلد پیشوایانِ مذهبی سوء استفاده چی و روايات دروغ و یا مقلدِ بانفوذانِ رایج کننده ی هوس ها و سنت ها و مدح ها و موهومات نباشند) (40)إِلّا عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصينَ15:40
خالق عالم گفت، اینکه تو گفتی راهی است، مستقیم که سزاوار حکمتِ من بود (رسم تمام انسانهای ابلیس صفت نیز چنین است که تصور میکنند، در اندک فرصت و مهلتی که در دنیا دارند، میتوانند برای ارضای غرور خود دیگران را تحت نفوذِ نامشروع خود قرار دهند و بر مردم سوار شوند، در صورتیکه نمی دانند وجود آنان نیز جزء نقشه الله است، تا اعمال ایشان معلوم دارد چه کسانی فریب خورنده و پست هستند که باید در آخرت سزای پستی خود را ببینند و چه کسانی مغرور و فریبکار که باید در آخرت سزای فریبکاری خود را مشاهده نمایند) (41)قالَ هٰذا صِراطٌ عَلَيَّ مُستَقيمٌ15:41
و تو را بر مطيعانِ کاملِ دستوراتِ من قدرتی نخواهد بود و آنهائی تحت نفوذِ تو، قرار خواهند گرفت که لیاقت گمراهی را دارند (بر طبق آیاتی که در سوره جن میباشد، جنها نیز بر دو گروه مطيع دستورات الله و غیر مطیع هستند و غیر مطیعان در پی وسوسه کردن در روح بعضی از انسانها میباشند و وقتی آنها در بعضی انسانها وسوسه کردند، این وسوسه شدگان به نوبه ی خود شیطانی میشوند بشری، برای بشرهای فریب خورنده ی دیگر و اکثر گمراه کنندگانِ بشری که کارهائی عجیب نشان میدهند، با اینگونه جنها مربوط میباشند و مردم باید فریب کارهائی عجیب و معجزه آسای آنان را نخورند و بلکه به نتایج بد تعليمات آنان که نشر موهومات و جهل و دوشیدن مردم است، توجه داشته باشند) (42)إِنَّ عِبادي لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطانٌ إِلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الغاوينَ15:42
و وعده گاه تمامی ایشان، دوزخ خواهد بود (43)وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوعِدُهُم أَجمَعينَ15:43
که هفت دروازه دارد، تا هر یک از هفت قِسم از دوزخیان، از یکی از آن دروازه ها داخل شوند (هر یک از این هفت دروازه مخصوصِ دوزخيان، مردمِ یکی از هفت آسمان منظومه شمسی و زمین آن میباشد) (44)لَها سَبعَةُ أَبوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسومٌ15:44
پرهیزکاران در باغهائی و چشمه هائی زندگی خواهند کرد (پرهیزکاران، دانایانی هستند که از روی متن كتاب الله بدانند، چه چیزهائی بد است و از آنها بپرهیزند) (45)إِنَّ المُتَّقينَ في جَنّاتٍ وَعُيونٍ15:45
مامورين الله به ایشان میگویند، با سلامت و امنیتی مخصوص، به آن باغها داخل شوید (46)ادخُلوها بِسَلامٍ آمِنينَ15:46
آنان که در دنیا ممکن است، کینه ای نسبت به هم داشته باشند، در آنجا ما این کینه را از سینه های ایشان می افکنیم (قسمت های مهم روح انسان در سینه ی روحی انسان است که ربطی به سینه استخوانی انسان ندارد و این آیه میرساند که ممکن است، دو نفر مؤمنِ حقیقی در دنیا روی بی اطلاعی از روح یکدیگر با هم اختلاف داشته باشند، ولی پس از مرگ و در بهشت رفیق یکدیگر باشند) و اینان در آنجا برادران یکدیگر بوده و بر تختهائی مقابل هم می نشینند (می نشینند و به فرماندهی در حکومت آخرت مشغولند) (47)وَنَزَعنا ما في صُدورِهِم مِن غِلٍّ إِخوانًا عَلىٰ سُرُرٍ مُتَقابِلينَ15:47
در آن باغها رنجی به ایشان نمیرسد و از آن باغها اخراجشان نمی کنند (بر طبق آنچه در سوره الرحمان میباشد، هر نفر بهشتی دو نوع باغ در اختیار دارد که به هم مربوط هستند و بهشت محوطه وسیعی است از مجموع باغها) (48)لا يَمَسُّهُم فيها نَصَبٌ وَما هُم مِنها بِمُخرَجينَ15:48
به بندگان من خبر بده که من آن آمرزنده مهربانی میباشم که هر کس از گناه گذشته اش توبه کند و بنده وار از متن پیغامهای من اطاعت نماید، هم گناهش آمرزیده میشود و هم شامل لطف و مهربانی بیشتری از من میگردد (49)نَبِّئ عِبادي أَنّي أَنَا الغَفورُ الرَّحيمُ15:49
و به يقين، عذاب من، آن عذاب بس دردناک است (که در دوزخ گریبان منحرفین را خواهد گرفت) (50)وَأَنَّ عَذابي هُوَ العَذابُ الأَليمُ15:50
و آنان را از میهمانان ابراهیم، آگاه ساز(51)وَنَبِّئهُم عَن ضَيفِ إِبراهيمَ15:51
وقتی بر ابراهیم داخل شدند، سلامی گفتند و ابراهیم گفت، ما از شما میترسیم (بر طبق آنچه در سوره هود دیدید پس از سلام میهمانان، ابراهیم رفت و برای ایشان غذا آورد و چون دید غذا نمی خورند از ایشان ترسید، زیرا گمان کرد، دشمن او هستند که غذای او را نمی خورند و لذا با حالت ترس گفت: مگر شما دشمن ما هستید و خیال سوئی درباره من و کسانم و اموالم دارید؟) (52)إِذ دَخَلوا عَلَيهِ فَقالوا سَلامًا قالَ إِنّا مِنكُم وَجِلونَ15:52
گفتند: نترس که ما فرشتگانی از الله هستیم که ماموریت داریم، مژده ی پسری دانا به تو دهیم (این جملات خلاصه ای است از مطالب باب هيجدهم از سفر پیدایش تورات که ضمناً تحریفهای آن در این جملات و آنچه در سوره هود، بطور مفصل تر میباشد، تصحیح شده است) (53)قالوا لا تَوجَل إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَليمٍ15:53
ابراهیم گفت: آیا با اینکه آن پیری زیاد، بمن رسیده، بمن مژده پسری میدهید؟ این چگونه است؟ (54)قالَ أَبَشَّرتُموني عَلىٰ أَن مَسَّنِيَ الكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرونَ15:54
پاسخ دادند، آن مژده راست است و تو نباید از ناامیدان باشی (55)قالوا بَشَّرناكَ بِالحَقِّ فَلا تَكُن مِنَ القانِطينَ15:55
ابراهیم گفت: آری جز گمراهان، کسی از رحمتِ پروردگارش، ناامید نمی شود (در سوره هود نوشته شده که زن ابراهیم که ساره بود و نازا، از شنیدنِ مژده آنان خندید و لذا آنان گفتند، نام آن فرزند اسحق خواهد بود، یعنی خنده و بر طبق مطالب تورات ابراهیم در موقع این مژده 99 ساله بود) (5۶)قالَ وَمَن يَقنَطُ مِن رَحمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضّالّونَ15:56
ابراهیم پرسید، شما برای چه کاری از جانب الله فرستاده شده اید؟ (این فرشتگان، بر طبق تورات، بصورت سه جوانمردِ بشری بودند و عدد ایشان و تجسمشان میرساند که فقط برای چنین مژده ای نیامده بودند، بلکه برای یک کار خطرداری آمده اند، زیرا همانطور که در قسمت اول این سوره دیدیم، آن ملکهای قابل رؤیت جز برای عذاب رساندن نمی آیند) (57)قالَ فَما خَطبُكُم أَيُّهَا المُرسَلونَ15:57
پاسخ دادند، ما بسوی قومی گناهکار فرستاده شده ایم (58)قالوا إِنّا أُرسِلنا إِلىٰ قَومٍ مُجرِمينَ15:58
که باید طرفداران لوط را از آنان جدا کنیم و ما تمام این طرفداران را نجات خواهیم داد (59)إِلّا آلَ لوطٍ إِنّا لَمُنَجّوهُم أَجمَعينَ15:59
مگر زن لوط را که مقدر کرده ایم، جزء ماندگان، برای عذاب باشد (در سوره هود، اشاره به مطالب مفصلی از تورات شده که در آن ابراهيم التماس میکند که الله قوم لوط را عذاب نکند، زیرا ابراهیم، مرد بسیار دل رحیمی بود در صورتیکه پیغمبر اسلام میخواست هر چه زودتر، کافران مکه به عذاب دچار شوند و این تذکرات برای این است که بدانیم ابراهیم در دل رحمی افراط میکرد و پیغمبر اسلام در خواستن عذاب عجله داشت و این هر دو، خلاف راه عاقلانه ی حدِّ وسط است و ضمنا بدانید که این حالت خصوصی اشخاص، بر خلافِ تصور نادانان، کاری به لیاقتِ پیغمبری پیغمبرانِ مختلف ندارد، در اینجا می بینیم، جملات قرآن طوری است که آن سه فرشته، خود را الله معرفی میکنند و میگویند ما چنین مقدر کرده ایم، در صورتیکه در ابتدا گفته بودند ما فرستادگان الله هستیم، باید دانست که این از آنروست که این سه فرشته، بمانند سه وسیله بی اختیار در دست الله هستند و جزء متصلی از الله میباشند و چیزی جز دهان الله نیستند و گوئی خود الله هستند که با ابراهيم سخن میگویند و این موضوع در سوره های دیگر قرآن نیز به چشم میخورد و در تورات هم بوده که در تفسیر آن بصورتِ کُشتی گرفتنِ الله با يعقوب در آمده) (60)إِلَّا امرَأَتَهُ قَدَّرنا ۙ إِنَّها لَمِنَ الغابِرينَ15:60
پس وقتی آن فرستادگان، نزد کسان لوط آمدند (61)فَلَمّا جاءَ آلَ لوطٍ المُرسَلونَ15:61
لوط به ایشان گفت: شماها گروه ناشناسی میباشید (62)قالَ إِنَّكُم قَومٌ مُنكَرونَ15:62
گفتند: ما برای آن عذابی آمده ایم که مردمِ تو، صحتِ آنرا شک کرده اند (63)قالوا بَل جِئناكَ بِما كانوا فيهِ يَمتَرونَ15:63
و آن وعده راست را، برای تو آورده ایم و به يقين راست میگوئيم (64)وَأَتَيناكَ بِالحَقِّ وَإِنّا لَصادِقونَ15:64
پس تو باید، در پاره ی آخر شب، کسانت را ببری و خودت دنبال آنان بروی و هیچیک از شما نباید، روی خود را بر گرداند و جائی بروید که به شما امر میشود (65)فَأَسرِ بِأَهلِكَ بِقِطعٍ مِنَ اللَّيلِ وَاتَّبِع أَدبارَهُم وَلا يَلتَفِت مِنكُم أَحَدٌ وَامضوا حَيثُ تُؤمَرونَ15:65
آری ما بودیم که آن کار را بسوی لوط مقدر کردیم و مقرر کردیم که در صبح، دنباله زندگی قوم لوط بریده گردد (با مقایسه این آیات با شبیه آن که در سوره هود بود، متوجه میشویم که لوط پس از شنیدن این مطالب از فرشتگان، ابتدا کاملا باور نمیکرد که آنان فرشته باشند و این سخنان را راست بگویند، تا اینکه قوم لوط به این فرشتگان حمله کردند و لوط ناراحت شد و فرشتگان دوباره ماموریت خود را تکرار کردند و با قدرتی که داشتند، قوم لوط را نابينا نمودند) (66)وَقَضَينا إِلَيهِ ذٰلِكَ الأَمرَ أَنَّ دابِرَ هٰؤُلاءِ مَقطوعٌ مُصبِحينَ15:66
و اهل شهر، پس از اطلاع به آمدنِ این سه میهمان جوان مرد، بسوی خانه لوط برای بردن میهمانان او آمدند و شادی میکردند (67)وَجاءَ أَهلُ المَدينَةِ يَستَبشِرونَ15:67
لوط به آنان گفت: اینان میهمان منند، مرا بدنام نکنید (68)قالَ إِنَّ هٰؤُلاءِ ضَيفي فَلا تَفضَحونِ15:68
و از الله بترسيد و بمن اهانت ننمائید (69)وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلا تُخزونِ15:69
آنان پاسخ دادند آیا ما تو را از مردم نهی نکردیم (مردم، ترجمه عالمين است و این جمله از قرآن میرساند که عالمين همه جا بمعنای تمام مردم و یا جهانیان نیست، بلکه نسبی می باشد و در اینجا بمعنای مردم خارج از شهر لوط است که برای لوط به میهمانی آیند) (70)قالوا أَوَلَم نَنهَكَ عَنِ العالَمينَ15:70
لوط گفت: اگر میخواهید کارِ زشتی با اینان انجام دهید، با این دخترانم چنین کنید (این جمله خلاصه ایست از مطالبِ مفصل تری که در سوره هود قبلا ترجمه و تفسیر شد و مقصودِ لوط این بود که اگر با دخترانم رفتار هر مرد و زنی را کنید، بهتر از این است که با میهمانان من هم جنس بازی نمائید و از این پیداست که عمل لواط بدتر از عمل زنا میباشد، زیرا غیر طبیعی و کثیف است) (71)قالَ هٰؤُلاءِ بَناتي إِن كُنتُم فاعِلينَ15:71
ای محمد، مطالب دین تو درباره قوم لوط شاهد است که اینگونه اشخاص در مستی خود گیج میباشند (اشاره به سخنانی است که قوم لوط بر طبق آنچه در سوره هود هست، درباره علاقه شدید خودشان به همجنس بازی و نفرتشان نسبت به زن گفتند و لفظ عَمر به فتح عین بر خلافِ تصورِ اکثرِ مفسرین در اینجا، بمعنای دین است، نه بمعنای جان) (72)لَعَمرُكَ إِنَّهُم لَفي سَكرَتِهِم يَعمَهونَ15:72
پس طلوع صبح که شد، آن عذاب پر صدا ایشان را بگرفت (73)فَأَخَذَتهُمُ الصَّيحَةُ مُشرِقينَ15:73
و ساختمانهای شهر ایشان را فرو ریزاندیم و بر آن مردم، سنگهائی از گِلِ سنگ شده باراندیم (گویا آتش فشان و یا انفجاری اتمی بر شهر ایشان که سدوم نام داشت، فرود آمد، برای اطلاع بیشتر به داستان قوم لوط باید به سوره های هود و اعراف و شعراء و قمر و باب 19 از سفر پیدایش تورات مراجعه نمود، تا ضمنا بدانید که قبل از آمدن عذاب لوط و طرفدارانش به دهی که با این شهر فاصله زیادی داشت و نامش صوغر بود، به راهنمائی آن سه فرشته رفتند و زن لوط چون ایمانی به سخنان لوط نداشت ماند و عذاب دید) (74)فَجَعَلنا عالِيَها سافِلَها وَأَمطَرنا عَلَيهِم حِجارَةً مِن سِجّيلٍ15:74
به يقين، در داستان لوط، نشانه هائی است، برای کاوش کنندگانِ دقیق (یعنی باستان شناسان) (75)إِنَّ في ذٰلِكَ لَآياتٍ لِلمُتَوَسِّمينَ15:75
و مکان قوم لوط در کنار جاده ای است که پایدار مانده است ( کنار جاده مردم مکه به شام و نزدیک بحرالمیت) (76)وَإِنَّها لَبِسَبيلٍ مُقيمٍ15:76
و برای ایمان آورندگانِ به قرآن، در این داستان نشانه ای میباشد (یعنی مؤمنین حقیقی از این داستان می فهمند که وقتی ملک و فرشته به کمکِ پیغمبران و مؤمنین به چشم کافران دیده میشوند که قدرت نمائی آنان باعث عذاب سختی برای کافران گردد) (77)إِنَّ في ذٰلِكَ لَآيَةً لِلمُؤمِنينَ15:77
و مردم آن مکان پر درخت نیز که ستمکار بودند (78)وَإِن كانَ أَصحابُ الأَيكَةِ لَظالِمينَ15:78
از ایشان نیز ما انتقام گرفتیم (اشاره به قوم شعیب است که در شهر مدین بودند و داستان مفصل ایشان در سورة هود و اعراف هست) و شهر خراب شده ی آن ستمکاران و شهر قوم لوط، هر دو بطور آشکار در جلوی چشم شما، مردم مکه که به شام میروید، میباشد (این تذکرات برای ردیابی باستان شناسان است که متاسفانه چنین علاقه ای در باستان شناسان مسلمان نیست) (79)فَانتَقَمنا مِنهُم وَإِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبينٍ15:79
و مردمِ زمینِ حجر نیز، پیغمبران را تکذیب کردند (80)وَلَقَد كَذَّبَ أَصحابُ الحِجرِ المُرسَلينَ15:80
و راهنمائیهای روشن و مستدل خود را به ایشان دادیم، ولی از آنها رو بر میگرداندند (81)وَآتَيناهُم آياتِنا فَكانوا عَنها مُعرِضينَ15:81
آن فسادکاران، کوهها را برای خانه سازی میتراشیدند و تصور میکردند، از عذاب ما در امانند (82)وَكانوا يَنحِتونَ مِنَ الجِبالِ بُيوتًا آمِنينَ15:82
پس آن عذاب پر صدا، ایشان را در صبح بگرفت (83)فَأَخَذَتهُمُ الصَّيحَةُ مُصبِحينَ15:83
و آنچه برای امنیت خود ساخته بودند، از ایشان رفع عذاب نکرد (داستان مفصل مردم حجر که قوم ثمود بودند در سوره های هود و اعراف و شعراء و نمل و قمر و شمس بطور پراکنده میباشد و زمین ایشان میان مدینه و شام بود) (84)فَما أَغنىٰ عَنهُم ما كانوا يَكسِبونَ15:84
مطالب این سوره و داستانهائیکه در آن یاد آوری شد، میرسانند که ما آسمانهای هفتگانه (یک آسمان، اتمسفر زمین است که محل زندگی انسانهای ضد ماده، یعنی جن میباشد و شش آسمان دیگر، شش آسمان و زمین ماه دار، از منظومه شمسی است) و زمین و میان این دو را، جز برای آن هدفِ سزاوار نیافریده ایم (چون این سیارات به دور خورشید میگردند و تمام خورشید ها و کهکشانهای خارج آنها نیز، نسبت به رویتِ بشرِ روی زمین، در میان آنها قرار گرفته اند، این جمله شامل آنها نیز میگردد) و به یقین آن زمان موعود آمدنی است (از آیه بعد و آیات دیگر این سوره و سوره های دیگر پیداست که این زمانِ موعود، شامل سه زمانِ موعود است، اول زمانِ پیروزی مسلمین و عذاب دیدن کفارِ درجه یک مکه، دوم زمانِ خراب شدن کره زمین که قیامت صغری و هزاره آخر دنیاست و سوم، قیامت کبری و آخرت است که روح تمام مرده گان دوباره در بدنی دیگر زنده میشوند تا در دوزخ و یا بهشت نتیجه اعمال دنیائی خود را در یک حکومتِ وسیع جهانی ببینند) پس تو ای محمد به طرزی شایسته از مخالفتهای فعلی این کافران در گذر (85)وَما خَلَقنَا السَّماواتِ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما إِلّا بِالحَقِّ ۗ وَإِنَّ السّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَميلَ15:85
و بدان که آن، زیاد خلق کننده ی بس دانا، پروردگار تو میباشد (یعنی کسی که تو را به پیغمبری پرورده، خودش این اشخاصِ مختلف الفكر و بد و خوب را آفریده و روی دانشی که دارد، همه را برای هدفی که داشته و لازم بوده آفریده و لذا از مخالفتهای آنان نباید، نگران باشی، زیرا هر کسی باید لیاقت خود را نشان بدهد) (86)إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الخَلّاقُ العَليمُ15:86
و ما به تو، آن سوره ی هفت آیه ای را دادیم که جزئی از آن کتابِ پر پیچ و خم که این قرآن بس بزرگ باشد (مقصود سورة الحمد است که با بسم الله، جمعا هفت آیه است و خلاصه ی آسانی از قرآن بزرگ میباشد، قرآنی که مثانی است و مثانی جمع مثنی میباشد و مثنی در حال مفرد در لغت یعنی محل پیچ جاده یا محل پیچ دست یا پا که آنرا آرنج و زانو میگویند و این صفت برای آیات قرآنی از آن روست که قرآن را نباید، بدون توجه به پیچ و خم های آن و بدون رجوع دادنِ هر آیه ای به آیاتِ دیگری که به آن آیه مربوط است، تفسیر کرد، زیرا بعضی از آیات قرآنی تفسیر کننده ی بعضی دیگرند، هر کس این شرایط را در تفسیر قرآن مراعات کند، قرآن را تفسیری قانونی کرده و میتواند تمام اختلافات تفسیری را برطرف سازد و هر کس این شرایط را مراعات نکند و تصور کند فهم آیات قرآنی برای همه کس خیلی آسان میباشد و یا در تفسیرِ قرآن از خيالها و یا روايات تقلید نماید، تفسیر به رای کرده و دچار اختلافات تفسیری میشود و جایش در آتش دوزخ خواهد بود و ضمنا باید بدانیم، آنچه گفتیم با آیه ای که در قرآن تکرار شده که قرآن برای پند گرفتن و تعليم هر کنجکاوی آسان گردیده، منافات ندارد، زیرا قرآن برای محققین کنجکاو و بی غرض آسان شده، نه برای هر نادان و سطحی بینی) (87)وَلَقَد آتَيناكَ سَبعًا مِنَ المَثاني وَالقُرآنَ العَظيمَ15:87
پس تو، دو چشمت را بسوی آنچه ما به انواع مختلفِ این مردم، برای برخورداری از دنیا دادیم، ندوز و بر کفر ایشان نیز اندوه مخور و بال خود را برای مؤمنین فرو گیر (یعنی تمام توجهت به تربیت مؤمنان باشد، همانطور که مرغ جوجه های خودش را زیر بال میگیرد) (88)لا تَمُدَّنَّ عَينَيكَ إِلىٰ ما مَتَّعنا بِهِ أَزواجًا مِنهُم وَلا تَحزَن عَلَيهِم وَاخفِض جَناحَكَ لِلمُؤمِنينَ15:88
و بگو که من فقط آن اعلام خطر کننده ی آشکار گو میباشم (89)وَقُل إِنّي أَنَا النَّذيرُ المُبينُ15:89
و ما این قرآنِ بزرگِ پُر پیچ و خم را با آن خلاصه ی هفت آیه ای، بهمان روش برای هدایت مسلمین نازل کرده ایم که شبیه آنرا بر یهودیان، یهودیانی که فقط قسمتی از آن را گرفتند (یعنی تورات نیز مانند قرآن، پر پیچ و خم و مفصل بوده که خلاصه ای به نام ده فرمان داشته، ولی علمای یهود روی اغراضی که داشتند قسمتهای مهم و عالی آنرا که بر خلاف منافع ایشان بود، زدند و چیزهای ساده ای که هست را، بنام تورات مشهور کردند) (90)كَما أَنزَلنا عَلَى المُقتَسِمينَ15:90
یعنی یهودیانی که آن خواندنی پر پیچ و خم را (تورات نیز قرآنی بوده یعنی خواندنی ای بوده پر پیچ و خم برای هدایت مردم در قالب قسمت ها و بابهائی در آوردند، مخلوط با دروغها (وضع فعلی تورات و انجیل و اکثر کتابهای آسمانی به اینصورت در آمده که در این آیات توصیف شده، با اینکه آنها قبلا، مانند قرآن تکه ها و سوره هائی با مطالب کم و بیش مکرر و پر پیچ و خم بودند و باعث تحریف آنها همین تنظیم کردن مطالب آنها بصورت تاریخی بود که با اتکاء به روایات و سلیقه هائی آنها را کم و زیاد کردند و بصورت تاریخی موهوم فعلی در آوردند) (91)الَّذينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضينَ15:91
پس پروردگار تو شاهد است که ما از تمامی آنان، بازخواست خواهیم کرد (92)فَوَرَبِّكَ لَنَسأَلَنَّهُم أَجمَعينَ15:92
که چرا برای منافع خود چنین کردند (این مطلب میرساند که مسلمانان نیز نباید، مطالب قرآن مجید را بصورت تاریخی در آورند، به مانند کاری که یک فرانسوی کرده و چنین قرآنی منتشر نموده، زیرا حقایق اصلی علمی و هدایتی آن از بین میرود) (93)عَمّا كانوا يَعمَلونَ15:93
پس تو آنچه را فرمان گرفته ای، آشکارا بیان کن و از این مشرکها دوری نما (یعنی بگذار هر مخالفتی میکنند و هر ایرادی میگیرند، بکنند) (94)فَاصدَع بِما تُؤمَرُ وَأَعرِض عَنِ المُشرِكينَ15:94
زیرا، ما تو را از این مسخره کنندگان نگه داشته ایم و بی نیازت کرده ایم (95)إِنّا كَفَيناكَ المُستَهزِئينَ15:95
از کسانی که با الله، خدایانی دیگر قرار داده اند (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق و عجیب است که دسته های مختلفی از اسلام نیز با بودن اینگونه آیات در قرآن با الله، صاحب اختیاران دیگری قرار داده اند و با اینحال خود را موحد میدانند) و بزودی خواهند دانست (یعنی از پس مرگ و در آخرت سزای اعمال بد خود را خواهند چشید) (96)الَّذينَ يَجعَلونَ مَعَ اللَّهِ إِلٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوفَ يَعلَمونَ15:96
و ما به یقین میدانیم که از گفته های نیش دارِ ایشان، سینه روحی تو ناراحت میشود (یعنی درون و فکرت ناراحت میشود) (97)وَلَقَد نَعلَمُ أَنَّكَ يَضيقُ صَدرُكَ بِما يَقولونَ15:97
و برای رفع این ناراحتی، بزرگی های پروردگارت را به زبان آور و از آن کسانی باش که در مقابل فرمانهای ما، سر به سجده فرو می آورند (98)فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ وَكُن مِنَ السّاجِدينَ15:98
و پروردگارت را (یعنی کسی که تو را برای پیغمبری پرورده و نعمتهای وحی قرآن را به تو داده) اطاعت بنده وار نما، تا آن یقینِ کامل، بتو آید (یعنی، تا زمانی برای تو پیش آید که پیروزی وعده داده شده، به خودت و مؤمنین را، با عین اليقين، مشاهده نمائی) (99)وَاعبُد رَبَّكَ حَتّىٰ يَأتِيَكَ اليَقينُ15:99
Nach oben scrollen