کسی که توانست بنده خود محمد را در شبی از شبها از مسجد الحرام ( که در مکه است) بسوی آن دورترین مسجد (یعنی مسجد آسمانی که در سوره نجم به سدرة المنتهی بواسطه خرّمی آن معرفی شده) ببرد از آنچه موهوم پرستان به الله نسبت میدهند پاک است، آن دور ترین مسجد (که به غلط مفسران قرآن آنرا مسجد الاقصای نزدیک بیت المقدس دانسته اند) جائی است که اطراف آنرا ما پربرکت کرده ایم (گوینده الله است) و محمد را به آنجا بردیم تا مقداری از نشانه های قدرت خود را به او بنمایانیم (مطالب سوره نجم هم از حيث لفظ و هم از حیث معنی شبیه به این مطالب است و در نظر گرفتن این هر دو مطالب ثابت میکند که داستان مفصل معراج و براق و نردبان و غیره و غیره همه موهوماتی هستند که بوسیله دشمنان الله به قرآن بسته شده و در تفسیرهای قرآن سنی و شیعه آورده شده و باید دانست که بر طبق مطالب صریح آیه 11 از سوره نجم و آیه 60 از همین سوره روح پیغمبر اسلام به مسجد آسمانی برده شده نه جسم پیغمبر اسلام بلکه جسم پیغمبر اسلام بصورت خواب در مسجد الحرام افتاده بوده و روح او بوسیله ملائکهای از الله که آنها نیز روحهای مخصوصی بوده اند که چگونگی آن بر ما مکتوم است یا از طریق کشش روحی و یا وسائل متصله روحی از زمین ما به زمین آخرت که همان سدرة المنتهی یا مسجد الاقصای آسمانی باشد برده شده است تا پیغمبر اسلام بر تشکیلات خلقت مطلع شود باندازه ایکه اگر در قرآن مطالبی درباره کرات آسمانی گفته میشود محمد زیاد بیخبر نباشد شرح مفصل و مستدل این موضوع در کتاب معجزات علمی قرآنست) و چنین پر قدرتی همان شنوا و بینای معروف جهان است (1) | سُبحانَ الَّذي أَسرىٰ بِعَبدِهِ لَيلًا مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ إِلَى المَسجِدِ الأَقصَى الَّذي بارَكنا حَولَهُ لِنُرِيَهُ مِن آياتِنا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ البَصيرُ | 17:1 |
و او ما می باشیم که آن کتاب را به موسی دادیم (یعنی تورات را که مانند قرآن کتاب بود و کتاب یعنی مطالب یقینی و لازم) و آنرا راهنمای بزرگی برای بنی اسرائیل کردیم تا به ایشان بگوئیم غیر از من کسی را وکیل و مورد توسل برای خود نگیرند (2) | وَآتَينا موسَى الكِتابَ وَجَعَلناهُ هُدًى لِبَني إِسرائيلَ أَلّا تَتَّخِذوا مِن دوني وَكيلًا | 17:2 |
بنی اسرائیل نسل کسی بودند که با نوح بوسيله نجات ما در آن کشتی معروف سوار شد و این نجات برای او از آنرو بود که بنده شکر گزاری نسبت به ما بود (اشاره به سام است که میگویند یکی از پسران سه گانه نوح بود و بنی اسرائیل و اعراب از نژاد او هستند) (3) | ذُرِّيَّةَ مَن حَمَلنا مَعَ نوحٍ ۚ إِنَّهُ كانَ عَبدًا شَكورًا | 17:3 |
و ما در آن کتاب به بنی اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین در آینده دو بار فساد خواهید کرد و به سرکشی بزرگی خواهید پرداخت (این اعلام در باب 28 و 29 و 30 از سفر تثنیه است که بوسیله انبیای دیگر بنی اسرائیل مانند اشعيا و دانیال و زکریا و عیسی در کتابهاشان توضیح مفصلی داده شده است) (4) | وَقَضَينا إِلىٰ بَني إِسرائيلَ فِي الكِتابِ لَتُفسِدُنَّ فِي الأَرضِ مَرَّتَينِ وَلَتَعلُنَّ عُلُوًّا كَبيرًا | 17:4 |
پس وقتی وعده اولین از آن دو وعده رسید بر علیه شما بنی اسرائیل بندگانی از خود را فرستادیم که قدرتی بسیار داشتند بطوری که برای غارت آنچه بنی اسرائیل داشتند تمام گوشه و کنارهای شهرهای ایشان را تجسس کردند و آنچه ما قبلا وعده داده بودیم کاملا انجام گرفت (این بندگان الله در عین حال که خودشان مردم نیکوکاری نبودند بدون آنکه خودشان بدانند نوکر و مامور الله بودند تا بنی اسرائیل را از فلسطین بیرون کنند و شهرهای ایشان را خراب سازند و همه را به اسیری به بابل ببرند زیرا مردم و حکومتهای ایشان به قوانین دینی پیغمبرانشان و تورات پشت کردند و به فساد اخلاق دچار شدند و این نوکران الله لشکریان آشور بودند که رئیس شان نبوکد نصر پادشاه بابل بود که در سال 586 قبل از مسیح چنین کردند و شرح مفصل آن در باب آخر کتاب دوم تواریخ ایام يهود نوشته شده است) (5) | فَإِذا جاءَ وَعدُ أولاهُما بَعَثنا عَلَيكُم عِبادًا لَنا أُولي بَأسٍ شَديدٍ فَجاسوا خِلالَ الدِّيارِ ۚ وَكانَ وَعدًا مَفعولًا | 17:5 |
پس از چندی مقرر کردیم که آن غلبه به نفع شما و بر علیه ایشان برگردد و شما را به اموال و فرزندان کمک کردیم و شمار جنگجویان شما را بیشتر کردیم (6) | ثُمَّ رَدَدنا لَكُمُ الكَرَّةَ عَلَيهِم وَأَمدَدناكُم بِأَموالٍ وَبَنينَ وَجَعَلناكُم أَكثَرَ نَفيرًا | 17:6 |
اگر شما خوبی کردید برای خودتان خوبی کرده اید و اگر به فساد پرداختید نیز خودتان نتیجه آنرا دیدید و وقتی دومین وعده آمد، آن برای این آمد که چهره های شما را غمگین سازد و دشمنان شما همانطور که در وعده اول داخل آن مسجد شدند دوباره نیز داخل آن گردیدند تا به هر چه دست یافتند سخت آنرا ویران سازند (پس از هفتاد سال که از اسیری بنی اسرائیل بوسیله بخت النصر گذشت پادشاه ایران کورش کبیر به خواست الله بر بابل و آشوریان مسلط گردید و لشگریان بابلی را از اورشلیم بیرون راند و اسیران بنی اسرائیل را آزاد کرد و با کمک مالی فراوانی که به ایشان نمود به ریاست زر بابل بنی اسرائیل را در فلسطين دوباره حکومت داد و این در زمانی بود که بنی اسرائیل متنبه شده بودند و دوباره بسوی ایمان به تورات و دین الله برگشتند تا اینکه باز کم کم بنی اسرائیل به فساد دچار شدند و کارشان به جایی رسید که با پیغمبران الله مانند یحیی و مخصوصا عیسی دشمنی نمودند و بجای توجه به حقایق دین به موهومات و بت پرستی های مذهبی پرداختند و همین باعث شد که آن وعده دوم که بوسیله حضرت عیسی پیشگوئی شده بود و آن در باب 23 از انجيل متی میباشد عملی شود و پس از هفتاد سال که از تولد عیسی گذشت یعنی در حدود بیست سال پس از مرگ عیسی لشگریان طيطوس پادشاه روم به فلسطین و بیت المقدس حمله کردند و بلای زمان بخت النصر را به طرز شدیدتری تکرار نمودند و میگویند در حدود ده میلیون نفر از بنی اسرائیل را کشته اند و بقیه را که جان سالم بدر بردند از فلسطين فرار کردند و در شهرهای دور دست آواره و پراکنده شدند و این پراکندگی ادامه داشت تا زمان پیغمبر اسلام که این آیات نازل شد) (7) | إِن أَحسَنتُم أَحسَنتُم لِأَنفُسِكُم ۖ وَإِن أَسَأتُم فَلَها ۚ فَإِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ لِيَسوءوا وُجوهَكُم وَلِيَدخُلُوا المَسجِدَ كَما دَخَلوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّروا ما عَلَوا تَتبيرًا | 17:7 |
و ای بنی اسرائیل ممکن است پروردگار شما به شما رحم کند (این عبارت هم اشاره به مسلمان شدگان آنهاست و هم پیروزی موقتی یهود در آخر زمان) ولی اگر باز به مانند مخالفت خود با پیغمبران گذشته ( مانند اشعيا و عيسی با پیغمبر اسلام نیز مخالفت نمائید و پیغمبری او را نپذیرید ما که خالق شما میباشیم) بر علیه شما اقدام خواهیم کرد و بعلاوه دوزخ را زندانی برای تمام کفران کنندگان قرار داده ایم (یهودیان زمان پیغمبر اسلام جز معدودی که مسلمان شدند و از پیروزی های مسلمین نصيب بردند مخالفت ها و دشمنی هائی با پیغمبر اسلام کردند که نتیجه آن بدبختی های شدیدی بود که گریبانگیر ایشان شد و بعلاوه همانطور که در کتب دینی خودشان و همچنین قرآن پیشگوئی شده چنان بعد از پیغمبر اسلام بدبخت و ذلیل شدند که تا دوران ترقی علم که همین زمان فعلی است نتوانستند نه متحد شوند و نه به آقائی برسند و اینکه می بینید امروزه به حکومت و اتحاد رسیده اند برای اینستکه هم در قرآن و هم کتب انبیای بنی اسرائیل برای ایشان پیشگوئی شده و این نیز از آن روست که مسلمین به مانند یهودیان زمان بخت النصر به قرآن مجید پشت کرده اند و مورد غضب الله قرار گرفته اند مخصوصا مسلمانانی که زبان قرآن را خوب میدانند و حاضر نیستند مطيع دستورات قرآن باشند و تا مسلمانان مورد تجاوز یهود بجای توسل به قدرتهای بشری بسوی قرآن برنگردند از این بدبختی نجات نخواهند یافت بخصوص که وضع اخلاقی بیشتر مسلمین امروزه بسیار بدتر از وضع اخلاقی یهود است) (8) | عَسىٰ رَبُّكُم أَن يَرحَمَكُم ۚ وَإِن عُدتُم عُدنا ۘ وَجَعَلنا جَهَنَّمَ لِلكافِرينَ حَصيرًا | 17:8 |
به یقین این قرآن بهترین راه را راهنمائی میکند و به ایمان آورندگانی که کارهای نیکوی ذکر شده در قرآن را انجام دادند بشارت میدهد که مزد بزرگی خواهند داشت (9) | إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا | 17:9 |
و ما برای کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند عذابی دردناک آماده کرده ایم (10) | وَأَنَّ الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ أَعتَدنا لَهُم عَذابًا أَليمًا | 17:10 |
و اینگونه انسانها چنان شر را طلب میکنند که گوئی خیر را میخواهند و چنین انسانی چه عجول بوده است (این جملات درباره بی اعتقادان به آخرت است که به پیغمبر اسلام میگفتند اینکه میگوئی خالق عالم کافران را عذاب خواهد کرد پس چرا زودتر عذاب نمی آید که ما را نابود کند در صورتیکه اگر فهمیده بودند باید ایمان آورند تا از خیر و فایده ایمان بهره مند گردند) (11) | وَيَدعُ الإِنسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالخَيرِ ۖ وَكانَ الإِنسانُ عَجولًا | 17:11 |
و حال که باید متوجه کار ما بشوند که چگونه شب و روز را دو نشانه برای جواب ایشان قرار داده ایم شب اگر چه به چشم نمی آید لیکن خود مقدمه بینش های روز بشر است تا بتوانید در روز جویای فضلی از پروردگارتان باشید و عدد سالها و حسابهای زندگی خود را بدانید (یعنی اگر مدتی بدکاران فرصت دارند که در زندگی دنیا به هوس و تاریکیهای اجتماعی پردازند و عذابی نمی بینند این شب ایشان به زودی به روز زندگی پس از مرگ ایشان میرسد و این خوشی ها مقدمه ایست برای ایشان که نتیجه پر عذاب آنرا در روز قیامت ببينند) و ما به این طریق که می بینید همه چیز را تشریح می کنیم (12) | وَجَعَلنَا اللَّيلَ وَالنَّهارَ آيَتَينِ ۖ فَمَحَونا آيَةَ اللَّيلِ وَجَعَلنا آيَةَ النَّهارِ مُبصِرَةً لِتَبتَغوا فَضلًا مِن رَبِّكُم وَلِتَعلَموا عَدَدَ السِّنينَ وَالحِسابَ ۚ وَكُلَّ شَيءٍ فَصَّلناهُ تَفصيلًا | 17:12 |
و آینده هر انسانی را بگردن خودش نهاده ایم و روز رستاخیز مردگان برای او کتابی را بیرون می آوریم که آنرا باز شده می بیند (13) | وَكُلَّ إِنسانٍ أَلزَمناهُ طائِرَهُ في عُنُقِهِ ۖ وَنُخرِجُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ كِتابًا يَلقاهُ مَنشورًا | 17:13 |
و به او میگوئیم پرونده خودت را بخوان که امروز حساب گری خودت بر علیه خودت كافيست (14) | اقرَأ كِتابَكَ كَفىٰ بِنَفسِكَ اليَومَ عَلَيكَ حَسيبًا | 17:14 |
هر کس مهتدی شد (مهتدی یعنی راه یافته به راهنمائیهای الله) به نفع خودش مهتدی شده و کسی که نسبت به هدایت الله بیخبر شد بر ضرر خودش بیخبر شده و هیچ صاحب بار سنگینی حاضر نیست بار دیگری را هم بردارد (وای بر آنانکه خود را مسلمان میدانند و از معنای نماز و قرآن که هدایتها و پیغامهای الله است بیخبرند و تصور میکنند چون خود را مسلمان میدانند و بندگان مقدس را به بزرگی یاد می کنند در آخرت مورد بخشش الله قرار میگیرند و یا آن افراد خوب، شفیع گناهان اینان میشوند و یا بار گناه اینان به دوش آنهائی میافتد که اینان را بنام پیشوای مذهبی بسوی روایات ضد قرآن میکشانند) و بدانید که ما در آخرت کسی را عذاب نخواهیم کرد مگر بعد از آنکه در دنیا پیغمبری با پیغام خود برای آنان فرستاده باشیم (یعنی هر کس به پیغام پیغمبران گوش ندهد دچار عذاب میشود اگر چه زباناً خود را طرفدار آن پیغمبران بداند و به روایاتی که خلاف متن پیغام الله است عمل کند) (15) | مَنِ اهتَدىٰ فَإِنَّما يَهتَدي لِنَفسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيها ۚ وَلا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخرىٰ ۗ وَما كُنّا مُعَذِّبينَ حَتّىٰ نَبعَثَ رَسولًا | 17:15 |
و وقتی بخواهیم شهری را با مردمش هلاک کنیم به توانایان جبار آنان فرمان میدهیم مقدمات آنرا فراهم کنند پس آنان در آن شهر به تجاوز میپردازند پس سخن ما درباره هلاکت آن شهر و مردمش سزاوار میگردد و آن شهر را زیر و زبر خواهیم کرد (این جملات توضیحی است در جواب کسانیکه به پیغمبران میگویند تو که ما را به عذاب الله میترسانی پس چرا زودتر عذاب الله بما نمی رسد و الله در این جملات توضیح فرموده که فرصتی برای هلاکت ایشان لازم است تا در این فرصت مردم آن ثابت کنند که قابل هدایت نیستند و از میان ایشان رؤسائی پیدا شوند که فساد و ظلم را رسما رواج دهند و پس از این مقدمات است که باید قوانین و اراده های الله بر عذاب ایشان تعلق بگیرد) (16) | وَإِذا أَرَدنا أَن نُهلِكَ قَريَةً أَمَرنا مُترَفيها فَفَسَقوا فيها فَحَقَّ عَلَيهَا القَولُ فَدَمَّرناها تَدميرًا | 17:16 |
چنانکه بعد از نوح بسیاری از مردم زمانها را هلاک کردیم (مانند قوم عاد و ثمود و قوم فرعون و قوم لوط و قوم شعيب) و آگاهی و بینائی پروردگار تو (خطاب الله به پیغمبرش محمد است) به گناهان بندگانش (تمام مردم از نیکو کار و بد کار همه بنده و نوکر الله هستند) کافیست (17) | وَكَم أَهلَكنا مِنَ القُرونِ مِن بَعدِ نوحٍ ۗ وَكَفىٰ بِرَبِّكَ بِذُنوبِ عِبادِهِ خَبيرًا بَصيرًا | 17:17 |
هر کس این دنیای زود گذر را خواهان باشد ما نیز به زودی آنچه را سزاوار اوست از زندگی دنیا به او خواهیم داد (قانون الله طوریست که به جوینده دنیا خوشی دنیا را به نسبتی که سزاوار است میدهد) به شرطی که برای کسی صلاح بدانیم و برای چنین کسی جهنم را قرار میدهیم تا بدان با بد نامی بصورتی که از درگاه ما رانده باشند دچار شوند (18) | مَن كانَ يُريدُ العاجِلَةَ عَجَّلنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَن نُريدُ ثُمَّ جَعَلنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصلاها مَذمومًا مَدحورًا | 17:18 |
و هر کس زندگی آخرت را بخواهد و باندازه ای که میتواند برای آن کوشش کند، به شرطی که مؤمن به وجود آخرت هم باشد، کوشش اینگونه اشخاص، مورد توجه و سپاس الله قرار خواهد گرفت (19) | وَمَن أَرادَ الآخِرَةَ وَسَعىٰ لَها سَعيَها وَهُوَ مُؤمِنٌ فَأُولٰئِكَ كانَ سَعيُهُم مَشكورًا | 17:19 |
هم دنیا خواهان و هم آخرت خواهان را از بخشش پروردگارت بهره مند میکنیم و بخشش پرورنده تو از کسی بازداشته شده نمی باشد (یعنی قوانین دنیا طوریست که آخرت خواهان نیز از زندگی دنیا بهره مند میشوند زیرا سفره نعمت های الله برای همه مردم گسترده است منتهی یکی دنیا را به حد مشروع و بصورت قناعت و خوش نامی میخواهد با در نظر گرفتن رستگاریش در آخرت و دیگری بدون در نظر گرفتن آخرت در پی هر چه بیشتر بدست آوردن دنیاست اگر چه باعث بدبختی دیگران شود) (20) | كُلًّا نُمِدُّ هٰؤُلاءِ وَهٰؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّكَ ۚ وَما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحظورًا | 17:20 |
ببین چگونه در دنیا بعضی را بر بعضی دیگر برتری بصورت های مختلف میدهیم و بدان که آخرت هم درجاتش بزرگتر و بیشتر است و هم برتری های آن عاليتر میباشد (21) | انظُر كَيفَ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلىٰ بَعضٍ ۚ وَلَلآخِرَةُ أَكبَرُ دَرَجاتٍ وَأَكبَرُ تَفضيلًا | 17:21 |
با آن خدای خالق خدای دیگر قرار نده (خدا در اینجا صاحب اختیار میباشد نه خالق و این آیه از آنرو به محمد خطاب شده تا ما مسلمانان از روی قرآن بدانیم هر روایتی که در کتابها به پیغمبر و امام نسبت داده باشند که آنان خود و اولاد خود را صاحب اختیار مردم معرفی کرده اند این روایات همه افترا بر پیغمبر اسلام و ائمه دین است) که بدنام و خوار باز نشسته خواهی شد ( آیا موهوم پرستان مذهبی همه در دنیا باز نشسته گانی بد نام و خوار نیستند؟ و وای بر اینان در زندگی آخرت) (22) | لا تَجعَل مَعَ اللَّهِ إِلٰهًا آخَرَ فَتَقعُدَ مَذمومًا مَخذولًا | 17:22 |
و پرورنده تو چنین مقرر کرده که انسانها نباید جز از الله از کسی دیگر اطاعت بنده وار کنند و حتی نسبت به پدر و مادر که بعد از الله بزرگترین مربی انسان است نباید اطاعت بنده وار نمایند بلکه باید به ایشان نیکو کاری کنند و اگر یکی از پدر و مادر یا هر دو در پیری مجبور بودند نزد فرزند خود زندگی کنند فرزند ایشان نباید به ایشان سخنان پست گوید و نباید به ایشان بصورت زننده فریاد زند بلکه باید سخنانی دلگرم کننده بایشان گوید (23) | وَقَضىٰ رَبُّكَ أَلّا تَعبُدوا إِلّا إِيّاهُ وَبِالوالِدَينِ إِحسانًا ۚ إِمّا يَبلُغَنَّ عِندَكَ الكِبَرَ أَحَدُهُما أَو كِلاهُما فَلا تَقُل لَهُما أُفٍّ وَلا تَنهَرهُما وَقُل لَهُما قَولًا كَريمًا | 17:23 |
و تو ای انسان در هر مقامی هستی باید برای پدر و مادرت با فروتنی بال رحمت بگشائی و از پروردگارت بخواهی که بوسیله تو یا هر وسیله ای دیگر بر ایشان رحمت کند همانطور که آن دو در موقعی که کوچک بودی تو را تربیت میکردند (وای بر مسلمانانی که با بودن اینگونه آیات در قرآن از اطاعت بنده وار پست تر به مانند اطاعت حیوانات قلاده به گردن از اشخاصی تقلید کورانه میکنند که روایات ضد قرآن را بر متن قرآن ترجیح میدهند) (24) | وَاخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ وَقُل رَبِّ ارحَمهُما كَما رَبَّياني صَغيرًا | 17:24 |
پروردگار شما به آنچه در درون شماهاست از شما داناتر است و اگر شما نیکو کار حقایقی باشید و تنها ظاهر سازی نکنید او نسبت به چنین توبه کنندگان آمرزنده گناه میباشد (25) | رَبُّكُم أَعلَمُ بِما في نُفوسِكُم ۚ إِن تَكونوا صالِحينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلأَوّابينَ غَفورًا | 17:25 |
و آنچه سزاوار بخشیدن به خویشان و بینوایان و راه ماندگان است بده و در مال خود ریخت و پاش نکن (26) | وَآتِ ذَا القُربىٰ حَقَّهُ وَالمِسكينَ وَابنَ السَّبيلِ وَلا تُبَذِّر تَبذيرًا | 17:26 |
زیرا زیاده روی کنندگان برادران شیطنت کارانند و هر شیطنت کاری نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده ( آنانکه مثلا به یک فرد محتاج بیش از اندازه احتیاجش میدهند باعث میشوند که آن محتاج کمتر دنبال کار برود و نتیجتا مردم گدا پرور میشوند و شیطنت کاران اجتماع هم از بیکاران و هم از ول خرجان اجتماع بر ضرر اجتماع استفاده های بسیاری خواهند برد و ما چقدر باید از قرآن بیخبر باشیم که به یکی از امامان خود نسبت دهیم که انگشتر پر قیمتی را آنهم در حال رکوع نماز به فقیری داده باشد) (27) | إِنَّ المُبَذِّرينَ كانوا إِخوانَ الشَّياطينِ ۖ وَكانَ الشَّيطانُ لِرَبِّهِ كَفورًا | 17:27 |
و هرگاه بواسطه امیدی که در بدست آوردن رحمتی از پروردگارت داشتی میخواستی از اشخاص فوق دور شوی (یعنی مجبور بودی که به ایشان کمک نکنی و دنبال کارت بروی) سخنی دلخوش کننده به ایشان بگوی (28) | وَإِمّا تُعرِضَنَّ عَنهُمُ ابتِغاءَ رَحمَةٍ مِن رَبِّكَ تَرجوها فَقُل لَهُم قَولًا مَيسورًا | 17:28 |
در کارهای اجتماعی نه دست خودت را بر گردنت بسته دار که چیزی به نفع جامعه خرج نکنی (و کنس باشی) و نه ول خرج باش که کارت به ملامت دیگران رسد و خودت در اندوه افتی (29) | وَلا تَجعَل يَدَكَ مَغلولَةً إِلىٰ عُنُقِكَ وَلا تَبسُطها كُلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ مَلومًا مَحسورًا | 17:29 |
و بدان که پروردگار تو قوانینی در هر اجتماعی نهاده که بعضی بوسیله آن قوانین زندگی مرفهی دارند و برخی به تنگی زندگی میکنند و او به بندگان خود آگاه و بیناست (این جملات برای کسانی که بدون توجه به علت و معلولها و لزوم اختلافاتی مشروع در زندگانی بشر در کمک های اجتماعی روی احساسات غلطی که دارند زیاده روی و ولخرجی میکنند و نتیجه ترحم بیجای ایشان پیدایش فسادهائی در اجتماع میگردد در صورتیکه یک اجتماع صحیح آنست که هر کس به نسبت استعداد و ارزش حقیقی کارش مزایای بیشتر داشته باشد) (30) | إِنَّ رَبَّكَ يَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن يَشاءُ وَيَقدِرُ ۚ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبيرًا بَصيرًا | 17:30 |
و فرزندان خود را از ترس اینکه مخارج ایشان باعث تنگدستی شما خواهد شد نکشید زیرا مائیم که ایشان و شما را روزی میدهیم و کشتن ایشان به یقین خطای بزرگی میباشد (در مکه مردم بت پرست دختران خود را نه برای اینکه دخترند میکشتند بلکه فقیران آنها برای اینکه نمی توانستند خرج فرزندان خود را بدهند آنها را میکشتند بخصوص دختران خود را زیرا نمی توانستند از دختران خود به مانند پسران استفاده کار و مال ببرند و خالق عالم در تربیت اسلامی میخواهد چنین پدرانی فعالتر شوند و از طریق کار و کوشش جبران فقر و تنگدستی خود را بکنند و اینکه خالق عالم میفرماید ما به ایشان روزی میدهیم یعنی قوانین ماست که با فعالیت بیشتر میتواند روزی بیشتری به مردم بدهد) (31) | وَلا تَقتُلوا أَولادَكُم خَشيَةَ إِملاقٍ ۖ نَحنُ نَرزُقُهُم وَإِيّاكُم ۚ إِنَّ قَتلَهُم كانَ خِطئًا كَبيرًا | 17:31 |
و به زنا نزدیک نشوید (یعنی حتی از مقدمات شهوت انگیز که شما را به زنا و برخورد نامشروع با زنان میکشاند دوری کنید) زیرا آن کاریست زشت و راهی است بد (32) | وَلا تَقرَبُوا الزِّنىٰ ۖ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَساءَ سَبيلًا | 17:32 |
و کسی را که الله حرام کرده نکشید مگر کسی را که کشتن سزاوارش باشد و هر کس که مظلوم کشته شد (یعنی ستمکاری او را به ناحق کشت ما برای صاحب او سلطه ای قرار دادیم (یعنی صاحب او حق دارد که قاتل را بکشد و صاحب هر کس در درجه اول خویشان نزدیکتر اوست و در درجه دوم دولتی است که حافظ عدالت اجتماعی باشد و دولتی حافظ عدالت اجتماعی است که قانونش بر اساس دفع ظلم از مردم باشد نه کمک به ستمکاران و لذا حکومتهای عادل به شرطی قاتل را میکشند که صاحبان کشته شده برای جبران خسارت چنین قتلی بر خودشان رفع خسارت مالی را نخواسته باشند و بلکه کشتن قاتل را سزاوارتر بدانند و بدترین قانون آنستکه قانون گذاران آن توجهی به نتیجه و تاثیر قتل در خانواده مقتول از حیث از بین رفتن سر پرست خانواده نداشته باشند و مدتی قاتل را حبس و بلاتکلیف گذارند و با یک محاکمه بسیار کُند پس از پیدایش هزاران بد بختی در خانواده مقتول به ندرت قاتل را بکشند و لذا در قانون اسلام دیه های مختلفی برای قتل شخصیت های مختلف در صورت صرفنظر کردن صاحب مقتول از کشتن قاتل تعیین شده) پس صاحب مقتول در کشتن قاتل نباید زیاد روی کند و باید بداند که این قانون الله است که به کمک او برخاسته (این عبارت میرساند که صاحبان مقتول بدون صلاح دید مجریان قوانین اجتماعی حق ندارند قاتل را بکشند زیرا ممکن است روی احساسات خود از عدالت بر کنار شوند و زیاده روی کنند) (33) | وَلا تَقتُلُوا النَّفسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلّا بِالحَقِّ ۗ وَمَن قُتِلَ مَظلومًا فَقَد جَعَلنا لِوَلِيِّهِ سُلطانًا فَلا يُسرِف فِي القَتلِ ۖ إِنَّهُ كانَ مَنصورًا | 17:33 |
و به مال يتيم نزدیک نشوید مگر به طرزی که بهتر به نفع یتیم باشد تا زمانی که یتیم به رشد خودش برسد (در آیه 5 و 6 از سوره نساء تذکر داده شده که وقتی پسر و دختر یتیمی به رشد میرسد که اولا نادانی نباشد که نتواند مال خود را حفظ کند و ثانيا قابلیت زناشوئی داشته باشد و از این دو آیه پیداست که زمان زناشوئی دختر و پسر مسلمان وقتی است که به چنین دو شرط برسند و اصلا در اسلام سن معینی برای زمان زناشوئی غیر از رشد تعیین نشده است و هر روایتی که خلاف این باشد یا جنبه خصوصی داشته و رشد قرآن در آن ملحوظ بوده و یا دروغ بر پیغمبر و امام است) و به هر تعهد و قرار دادی عمل کنید زیرا بر طبق آنچه تعهد کرده اید مسئوليد (اگر تعهدی روی نادانی و ظالمانه باشد بر طبق بعضی آیات قرآنی پس از اثبات قابل عمل نکردن است) (34) | وَلا تَقرَبوا مالَ اليَتيمِ إِلّا بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ حَتّىٰ يَبلُغَ أَشُدَّهُ ۚ وَأَوفوا بِالعَهدِ ۖ إِنَّ العَهدَ كانَ مَسئولًا | 17:34 |
و چون با پیمانه خرید و فروش کردید پیمانه را پر دهید و با ترازوئی راست و صحیح اجناس را وزن نمائید این بهترین راه و نیکوترین درجه برای معاملات است (این دستوری از الله میباشد تا مسلمان روی خیال و تخمین و نبودن ترازو و سنجش صحیح معامله نکند) (35) | وَأَوفُوا الكَيلَ إِذا كِلتُم وَزِنوا بِالقِسطاسِ المُستَقيمِ ۚ ذٰلِكَ خَيرٌ وَأَحسَنُ تَأويلًا | 17:35 |
و از چیزی که بدان دانش حقیقی نداری پیروی مکن و بدان که گوش و چشم و عقل انسان اگر پایبند خیال و گمان شود بازخواست خواهد شد (وای بر جوامع امروز مسلمین که همه بر خلاف این دستور بزرگ خالق عالم پایبند خيالها و گمانهای مذهبی خود شده اند و بجای تبعیت از علم حقیقی و متن قرآن و متن سنت معلومه پیغمبر اسلام تابع روایاتی خلاف قرآن و عقایدی گمانی و فتواهای ضد و نقیض شده اند و در موهومات و اختلافات مذهبی غوطه ورند و وای بر مدعیان پیشوائی که گمان را در دین و مذهب حجت میدانند و گوئی پیغمبر اسلام را خاتم پیغمبران نمی دانند و قوانین اسلام را گنگ و غیر روشن و ناقص و اختلاف انداز معرفی میکنند با اینکه تمام اصول و فروع دین اسلام روشن و کامل و غیر قابل اجتهاد های مختلف بوده و هر زمان هر جوینده ای بخواهد بدان میرسد به شرطی که از راه صحیحی که قرآن مجید تعیین فرموده برود) (36) | وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا | 17:36 |
و متکبرانه در زمین راه مرو زیرا تو نه زمین را توانی کند و نه درازی کوهها را توانی پیمود (انسانهائی که مغرورند معمولا با نفوذانی هستند که توانائی فعالیتهای مثبتی جز زبانبازی و فریبکاری ندارند و آنانکه داناتر و تواناتر برای کارهای مثبت میباشند کمتر غرور دارند زیرا میدانند به دیگران محتاج اند و خوب میدانند که از ایشان داناتر و تواناتر بسیارند و حقیقت اینست که با نفوذان مغرور و فریبکار از چاه کن که باعث پیدایش آب برای مردم میشود و یا چوپانان کوہ پیما که شیر و گوشت و لباس مردم را تامین میکنند ناتوان تر و بی ارزش تر میباشند اگر چه چند صباحی بوسیله زور و فریب بر مردم حکومت نمایند) (37) | وَلا تَمشِ فِي الأَرضِ مَرَحًا ۖ إِنَّكَ لَن تَخرِقَ الأَرضَ وَلَن تَبلُغَ الجِبالَ طولًا | 17:37 |
و تو ای پیغمبر بدان بدیهائی که گفته شد نزد پروردگار تو نتایجی بد خواهد داشت (38) | كُلُّ ذٰلِكَ كانَ سَيِّئُهُ عِندَ رَبِّكَ مَكروهًا | 17:38 |
آنچه در این نصایح آمده حكمتهائی است که جزئی میباشد از وحی هائی که از پروردگار تو بسوی تو وحی شد و اصل آنها همانطور که در اول نصيحت گفته شد اینست که با چنین خدائی خدای دیگر قرار ندهی (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) زیرا سرزنش شده و مطرود در دوزخ خواهی افتاد (این پندها مطالب آیه 23 تا 41 این سوره میباشد که عبارتند از مجموع ده فرمان موسی و اگر ده فرمان مشهور را که امروزه در تورات است با این مطالب بسنجیم متوجه می شویم که این ها تصحیحی است برای ده فرمان زیرا کاملا پیداست که ده فرمان موجود در تورات کم و زیاده هائی دارد که بوسیله پیشوایان یهود تحریف شده بود و مثلا قیامت و آخرت و جهنم را از آن انداخته اند و مکرراتی را بدان افزوده اند) (39) | ذٰلِكَ مِمّا أَوحىٰ إِلَيكَ رَبُّكَ مِنَ الحِكمَةِ ۗ وَلا تَجعَل مَعَ اللَّهِ إِلٰهًا آخَرَ فَتُلقىٰ في جَهَنَّمَ مَلومًا مَدحورًا | 17:39 |
و ای مردم مکه آیا پروردگار شما، شما را به داشتن پسران برگزید و خودش از فرشتگان، زنان و دخترانی را برای خود انتخاب نمود؟ راستی شما چه سخنان بس پوچی می گوئید! (مردم مکه با اینکه خود را پیرو دین ابراهیم و اسمعیل معرفی میکردند بعضی از ماموران غیبی الله یا بعبارت دیگر ملکها و فرشتگان او را دختران و زنان الله میدانستند و این عقیده غلط حتی در امروز نیز که قرن اتم است در مجسمه های خیالی فرشته گان بصورت دخترانی زیبا مشاهده میشود) (40) | أَفَأَصفاكُم رَبُّكُم بِالبَنينَ وَاتَّخَذَ مِنَ المَلائِكَةِ إِناثًا ۚ إِنَّكُم لَتَقولونَ قَولًا عَظيمًا | 17:40 |
و در این قرآن، ما جملات مختلفی آورده ایم تا مردم توجه به آموزشهای آنها کنند ولی اینها جز بر نفرت این موهوم پرستان نمی افزاید (آیا موهوم پرستان قرن اتم که خود را مسلمان میدانند به مانند مسیحیان قرن اتم و بودائیان تعجب آور نیست که از این تذکرات قرآن ناراحت میشوند و آیا تعجب آور نیست که کسی در قرن اتم مقدسینی چون عیسی و امثالش را پسر خدا و خون خدا و دست خدا و صاحب اختیار خدا و امثال اینها بداند؟) (41) | وَلَقَد صَرَّفنا في هٰذَا القُرآنِ لِيَذَّكَّروا وَما يَزيدُهُم إِلّا نُفورًا | 17:41 |
بگو اگر چنانکه این مردم میگویند با الله صاب اختیارانی (خدایانی) باشد لازم میگردد که هر صاحب اختیاری بسوی آن صاحب قدرت مرکزی خلقت (عرش عظيم الله مرکز قدرت اوست که در مرکز عالم است) راهی بدست آورد (42) | قُل لَو كانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَما يَقولونَ إِذًا لَابتَغَوا إِلىٰ ذِي العَرشِ سَبيلًا | 17:42 |
الله از آنچه ایشان می گویند پاک و بس و برتر است و بسیار بسیار بزرگتر می باشد (43) | سُبحانَهُ وَتَعالىٰ عَمّا يَقولونَ عُلُوًّا كَبيرًا | 17:43 |
آن آسمانهای هفتگانه و زمین و موجودات متعقلی که در آنها میباشد همه به زبان حال خود الله را از این موهومات پاک معرفی میکنند (یعنی قدرتهائی که در هفت آسمان و زمین منظومه شمسی هست و هم وجود مردمی شبیه به بشر در آنها که زندگی عاقلانه ای دارند زبان حالی است از آنان که به گوش دانشمندان طبیعت شناس میرسد بر اینکه الله چقدر بزرگ است و موهوم پرستان مذهبی چقدر باطل گو میباشند) و هیچ چیزی در جهان وجود ندارد جز اینکه به زبان حال مدح و ثنای الله را میکنند لیکن شما نادانان موهوم پرست سخن ثنا آمیز آنها را نمی فهمید و اینکه می بینید خالق عالم شما را بواسطه این عقاید پست تان در دنیا توبیخ و عذاب نمی کند برای اینستکه روی هدفی که دارد صبور و با گذشت میباشد (تا پس از مرگ سزای شما را بدهد) (44) | تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبعُ وَالأَرضُ وَمَن فيهِنَّ ۚ وَإِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَلٰكِن لا تَفقَهونَ تَسبيحَهُم ۗ إِنَّهُ كانَ حَليمًا غَفورًا | 17:44 |
و ای محمد هنگامیکه تو این خواندنی را (این قرآن را) میخوانی میان تو و کسانیکه به آخرت ایمان نمی آورند پرده ای مخفی میگذاریم (45) | وَإِذا قَرَأتَ القُرآنَ جَعَلنا بَينَكَ وَبَينَ الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ حِجابًا مَستورًا | 17:45 |
و آن پرده اینست که بر دلهای ایشان (بر مرکز توجه روحی ایشان) پوششهائی نهاده ایم تا قرآن را آنطور که باید نفهمند و حتی در گوشهای ایشان (از لحاظ درست شنیدن) سنگینی ای گذاشته ایم (قانون طبیعی نهاده شده از جانب الله موجب این حالات میشود) و لذا میبینی چون پروردگار خود را در قرآن بصورت تنها صاحب اختیار مردم معرفی میکنی آنان از روی نفرت از تو رو میگردانند (46) | وَجَعَلنا عَلىٰ قُلوبِهِم أَكِنَّةً أَن يَفقَهوهُ وَفي آذانِهِم وَقرًا ۚ وَإِذا ذَكَرتَ رَبَّكَ فِي القُرآنِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلىٰ أَدبارِهِم نُفورًا | 17:46 |
وقتی آنان به ظاهر بسوی تو گوش میدهند ما بهتر میدانیم که آنان به چه چیزی گوش میدهند (کسانی که نمی خواهند حق را گوش بدهند در شنیدن حقایق بجای آنکه به ترکیب الفاظ برای درک ارتباط مطالب حق دقت کنند در الفاظ آن دقت میکنند تا بتوانند ایرادهای بنی اسرائیلی بگیرند) و ما بهتر میدانیم که آنان بجای دقت کردن در مطالب قرآن در میان سخن تو بر علیه تو چه زیر گوشی هائی میگویند آری آن ستمکاران به دیگران میگویند اگر از او پیروی کنید مرد فریب خورده ای را پیروی کرده اید (47) | نَحنُ أَعلَمُ بِما يَستَمِعونَ بِهِ إِذ يَستَمِعونَ إِلَيكَ وَإِذ هُم نَجوىٰ إِذ يَقولُ الظّالِمونَ إِن تَتَّبِعونَ إِلّا رَجُلًا مَسحورًا | 17:47 |
ببین که چه نسبتهائی به تو میدهند و چگونه نمی توانند راهی برای رفع گمراهی خود بدست آورند (48) | انظُر كَيفَ ضَرَبوا لَكَ الأَمثالَ فَضَلّوا فَلا يَستَطيعونَ سَبيلًا | 17:48 |
و گفتند آیا وقتی استخوانهائی شدیم و از هم پاشیده گشتیم آیا به خلقت جدیدی دوباره زنده میشویم (49) | وَقالوا أَإِذا كُنّا عِظامًا وَرُفاتًا أَإِنّا لَمَبعوثونَ خَلقًا جَديدًا | 17:49 |
بگو اگر سنگ یا آهنی هم بشوید (50) | قُل كونوا حِجارَةً أَو حَديدًا | 17:50 |
یا به خلقت دیگری در آئید که در سینه های شما بسیار عجیب آید، آینده شما به جائی خواهد رسید که بگوئید چه کسی دوباره ما را زنده کرده است (مخالفین پیغمبر اسلام برای اینکه او را محکوم کنند میگفتند ما وقتی مردیم استخوانهائی میشویم و از پس آن تمام بدن ما خاک و متلاشی میگردد و این خاک چگونه دوباره زنده میشود؟ خالق عالم جواب میدهد که مهم نیست که بدن شما تبدیل به چه چیز میگردد و مهم نیست اگر بدن شما به صورتهای دیگری تبدیل گردد حقیقت روح شماست که در بدنی دیگر از جنس زمین آخرت بصورت زنده ای شبیه به بدن دنیائی شما خودنمایی خواهد کرد بطوریکه خود شما بگوئید ما همان آدم دنیائی هستیم با تمام خاطره هائی که در دنیا داشتيم ولی بصورت خلقتی جدید) بگو آنکسی که شما را به خلقت جدید دوباره زنده میکند که برای اول بار شما را در دنیا پدید آورد (یعنی با بودن روح شما زندگی دوباره شما آسانتر از زمانی است که روحی از شما نبود و با این حال در زمین کاملا مرده موجودات زنده پدید آمد و به پیدایش انسان تکامل یافت) وقتی با این جواب محکوم شدند بسوی تو سرهای خود را می جنبانند و میگویند آن زمان چه زمانی است بگو شاید آن زمان نزدیک باشد (51) | أَو خَلقًا مِمّا يَكبُرُ في صُدورِكُم ۚ فَسَيَقولونَ مَن يُعيدُنا ۖ قُلِ الَّذي فَطَرَكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ ۚ فَسَيُنغِضونَ إِلَيكَ رُءوسَهُم وَيَقولونَ مَتىٰ هُوَ ۖ قُل عَسىٰ أَن يَكونَ قَريبًا | 17:51 |
آن زمان هنگامی است که خالق شما، شما را میخواند و شما در حالی که به مدح و ثنای او مشغولید او را اجابت خواهید کرد و تصور میکنید که دوران گذشته شما جز اندکی نبود (با اینکه دهها سال در دنیا و صدها سال در عالم برزخ میزیستید و هزاران سال از زمان متلاشی شدن زمین دنیا تا زنده شدن در زمین آخرت در حال بیهوشی بوده اید) (52) | يَومَ يَدعوكُم فَتَستَجيبونَ بِحَمدِهِ وَتَظُنّونَ إِن لَبِثتُم إِلّا قَليلًا | 17:52 |
و تو ای محمد به بندگان من بگو دقت کنند تا بهترین سخن را گویند (یعنی سخنانی سست و موهوم و جدل آمیز نگویند) زیرا شیطنت کارانی که با روح و جسم انسان سر و کار دارند بوسیله همین سخنان موهوم است که میان مردم تحریکات فساد آمیز میکنند و شیطنت کار دشمن آشکاری برای انسان است (همیشه شیطنت کاران خارجی و داخلی و سیاسی و اجتماعی و مذهبی در افراد و جماعاتی میتوانند شیطنت کنند که آن افراد موهوم پرست و بی منطق و ظاهر بین و پایبند به محفوظات و سنتهای باطل باشند تا آنان را به فسادها بکشانند) (53) | وَقُل لِعِبادي يَقولُوا الَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيطانَ يَنزَغُ بَينَهُم ۚ إِنَّ الشَّيطانَ كانَ لِلإِنسانِ عَدُوًّا مُبينًا | 17:53 |
و ای انسانها، پروردگار شما، به شما داناتر است اگر بخواهد به شما رحم میکند و اگر بخواهد عذابتان می نماید (خواست الله در درجه اول قوانین اوست که باعث میشود گروهی سزاوار ترحم باشند و گروهی سزاوار عذابها) و ما تو را که پیغمبر ما میباشی بر ایشان نفرستاده ایم که وکیل ایشان باشی (آیا با بودن این آیه در قرآن که بارها در قرآن تکرار شده سزاوار است فرقه های مختلف اسلام بجای استفاده از قوانین الله حاجات و رفع بدبختیهای خود را از غير الله بخواهند؟) (54) | رَبُّكُم أَعلَمُ بِكُم ۖ إِن يَشَأ يَرحَمكُم أَو إِن يَشَأ يُعَذِّبكُم ۚ وَما أَرسَلناكَ عَلَيهِم وَكيلًا | 17:54 |
و کسی که تو را به پیغمبری پرورده به تمام مردم آسمانها و زمین داناتر از هر کسی است و ما بعضی از خبر از غیب آورندگان را بر بعضی دیگر برتر کرده ایم و به داوود زبور را داده ایم (خبر از غیب آورنده ترجمه نبی میباشد و پیغمبر ترجمه رسول هر پیغمبری نبی نیز هست ولی هر نبی ای پیغمبر نیست چنانکه داوود پیغمبر نبود زیرا ماموریتی از جانب الله بسوی مردم نداشت بلکه او پادشاهی بود که در اواخر سلطنتش بواسطة توبه هائی که کرده بود مورد وحى الله قرار گرفت و تعلیمات و امیدواری هائی هم از جانب الله به او رسید که به نبوت داوود معروف است و آن را زبور یعنی مطالب آموزنده و صحیح می گفتند و این مزامير داوودی که یکی از کتب یهود است سرودهائی است که داوود از خودش سروده و مطالب زبور را در آنها کم و بیش گنجانده است و این جمله اخیر قرآن می رساند که انسانها نباید بواسطه اینکه بعضی نفرات مورد وحى الله بر بعضی دیگر امتیازاتی خصوصی دارند آنها را وکیل خود و یا شفیع گناه خود و یا باب الحوائج و یا پسر خدا و امثال اینها بدانند و آنها را در خدائی یعنی در صاحب اختیاری شریک الله قرار دهند) (55) | وَرَبُّكَ أَعلَمُ بِمَن فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ۗ وَلَقَد فَضَّلنا بَعضَ النَّبِيّينَ عَلىٰ بَعضٍ ۖ وَآتَينا داوودَ زَبورًا | 17:55 |
بگو شما مردمی که گمان کرده اید کسانی غیر از الله هستند که به داد شما میرسند آنها را بخوانید ولی بدانید که خواندن شما بیفایده است و آنان اختیاری ندارند که از شما بد بختی ای را بردارند و یا آنرا بصورت دیگر عوض کنند (56) | قُلِ ادعُوا الَّذينَ زَعَمتُم مِن دونِهِ فَلا يَملِكونَ كَشفَ الضُّرِّ عَنكُم وَلا تَحويلًا | 17:56 |
این مقدسینی که این مردم آنها را پس از مرگشان میخوانند خودشان چه در زمانی که در دنیا بوده اند و یا حال که در عالم برزخ هستند برای اینکه به پروردگار خود نزدیک شوند از نزدیکترین وسیله استفاده میکنند (این وسیله نزدیکتر تقوای مورد نظر الله است که طبق دو آیه آخر سوره احزاب ترس از الله و قول سدید و اطاعت از دستورات الله هست) برای مردمی که همیشه امید رحمت الله را دارند و از عذاب الله میترسند زیرا میدانند باید کاری کنند که از عذاب الله دور شوند. (مسیحیان تصور میکنند عیسی و مریم و سایر مقدسین دینی مرده ایشان به داد ایشان میرسند و یهودیان تصور میکنند موسی و داوود و سلیمان و عزیر و سایر انبیای ایشان به دادشان میرسند و بت پرستان مکه نیز مقدسین مرده خود را که لات و منات دو تا از آنان بود دادرس خود میدانستند و متاسفانه فرقه های مختلف اسلام به جز مهتدیان به قرآن نیز هر یک مقدسینی بنام غوث و امثال آن را برای رفع بد بختی خود میخوانند در صورتیکه جز اطاعت دستورات الله راهی برای رستگاری خود از بدبختی ندارند و فقط اراده خالق ایشان که از رگ گردن به ایشان نزدیکتر است و قوانین طبیعی این خالق همیشه و در همه جا میتواند هر بدبختی را از ایشان رفع کند) (57) | أُولٰئِكَ الَّذينَ يَدعونَ يَبتَغونَ إِلىٰ رَبِّهِمُ الوَسيلَةَ أَيُّهُم أَقرَبُ وَيَرجونَ رَحمَتَهُ وَيَخافونَ عَذابَهُ ۚ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحذورًا | 17:57 |
و بدانید که در کتاب نقشه خلقت نوشته شده است که هیچ مكان صاحب جمعیتی نخواهد بود مگر آنکه باید پیش از آنکه آن دوره هزار ساله قیام امتها و قيام حقیقت برسد (اشاره به دوره هزار ساله آخر دنیاست که دوران ترقی علوم در قرآن و تورات معرفی شده و در قرآن و در تورات و انجیل به قیامت اول معروف است) آن مکان باید خراب شود و یا مردمش دچار عذابی شدید گردند (این لزوم طبیعی که از جانب الله مقرر شده از آنروست که قبل از دوره ترقی علوم مردم شهرها بوسیله سوءاستفاده چیان مذهبی و نادانی خودشان و رواج موهومات توانائی نگهداری شهر و اجتماع خود را ندارند و لذا هم حوادث طبیعی و هم حوادث اجتماعی آنان را یکی پس از دیگری خراب و ویران خواهد نمود ولی چون هزاره ترقی علوم برسد از یک طرف استعمارها و شیطنت کاری ها از بین میرود و از طرف دیگر موهومات مذهبی کنار زده میشود و در مقابل علوم دانشمندان باعث میگردد که از حوادث طبیعی با اینکه در آخر زمان بیشتر خواهد بود جلوگیری نمایند و در صدد شوند اختلافات موهوم جوامع بشری از بین برود و بشرها بهم نزدیک و یک سیستم تعاون صحيح اجتماعی در کلیه ممالک بوجود آید و یک صلح پایداری بشریت را فرا گیرد) (58) | وَإِن مِن قَريَةٍ إِلّا نَحنُ مُهلِكوها قَبلَ يَومِ القِيامَةِ أَو مُعَذِّبوها عَذابًا شَديدًا ۚ كانَ ذٰلِكَ فِي الكِتابِ مَسطورًا | 17:58 |
و اینکه ما از معجزات پیغمبران گذشته برای کمک به پیغمبر اسلام نمی فرستیم از آنروست که مردم پیغمبران گذشته با اینکه آن معجزات را دیدند ایمان نیاوردند و آنها را دروغ و جادو دانستند چنانکه وقتی آن ماده شتر پر شیر دهنده را جلوی چشم مردم به قوم ثمود دادیم (همه دیدند که ناگهانی از غیب به نزد پیغمبرشان ظاهر شد و هم از شیر زیاد آن، مردم فقیر عملا استفاده میکردند) بدان ستم کردند و دست و پای آنرا بریدند (با اینکه به ایشان بوسیله پیغمبر شان گفته شده بود که هر زمان آنرا اذیت کنند عذاب آسمانی سختی برای ایشان خواهد آمد داستان مفصل قوم ثمود در سوره های اعراف و شعراء و قمر و هود نوشته شده است) و تازه ما آن معجزات را برای ایمان آوردن مردم نمی فرستیم بلکه آنها را فقط برای ترساندن مردم میفرستیم (یعنی معجزات پیغمبران برای این است که دشمنان پیغمبران از قدرت مرموز پیغمبران بترسند و نتوانند پیغمبر خود را از فعالیت بیاندازند) (59) | وَما مَنَعَنا أَن نُرسِلَ بِالآياتِ إِلّا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلونَ ۚ وَآتَينا ثَمودَ النّاقَةَ مُبصِرَةً فَظَلَموا بِها ۚ وَما نُرسِلُ بِالآياتِ إِلّا تَخويفًا | 17:59 |
و وقتی که ما برای تو گفتیم پرورنده تو کسی است که به تمام مردم احاطه دارد (اشاره به زمانی است که بر طبق آنچه در سوره نجم و اول این سوره نوشته شده پیغمبر اسلام را خالقش در یکی از شبهای اوائل بعثتش به سدرة المنتهی برد و در یک سیر شبانه که به غلط آنرا معراج میگویند و داستان مفصل موهومی بنام نردبان و براق و بیت المقدس ساخته اند و پیغمبر اسلام را به آنجا برده تا به او بنمایاند که خالق عالم در مرکز خلقت است و از آنجا بوسیله قدرتهای خویش به تمام خلقت و تمام مردم احاطه دارد و ما آن رؤیا را که یک رؤیای خصوصی برای بینش تو بود از آنرو در دسترس مردم گذاشتیم که فقط آزمایشی برای مردم باشد (یعنی علت اینکه مشاهدات خصوصی اسراء تو را که مخصوص تو بود در قرآن در سوره نجم اعلام کردیم برای این بود که از شنیدن آن آنانکه دنبال بهانه میگردند بگویند اینها ساخته های محمد است که برای خود نمائی خود ساخته و الا چیزی را که مخصوص به خود اوست چرا به مردم می گوید و همین آزمایشی برای مردم میشود که جز نفرات مؤمن حقیقی به اسلام نگروند و دیگران مخالفت خود را اعلام دارند) و ذکر این موضوع همانطور آزمایش است که ذکر وجود آن درخت منفور در قرآن (اشاره به آیه 52 و 53 از سوره واقعه است که چندی قبل از این سوره نازل شده بود و در آن از وجود درختی بد قیافه و تلخ در جهنم که خوراک دوزخیان است و بنام درخت زقوم موسوم شده ذکری بمیان آمده بود و ذکر آن در قرآن ظاهراً سودی برای مردم نداشت جز اینکه بهانه ای برای حمله مخالفین به پیغمبری پیغمبر اسلام باشد) و حال آنکه لازم بوده که ما مردم را از چنین عذابهائی که در جهنم است بترسانیم با اینکه می دانیم اینگونه سخنان جز طغیانی بزرگ بر ایشان نمی افزاید (اگر پیغمبر اسلام مصلحی اجتماعی بود و قرآن را روی فکر خودش ساخته بود و ماموری مجبور نبود که باید این پیغامها را به مردم برساند هرگز این سخنان را که میدانست باعث مخالفت بیشتر مردم می شود بر زبان نمی آورد و ذکر اینها دلیلی است بر پیغمبری پیغمبر اسلام که از خود در رساندن آنها اختیاری نداشته است) (60) | وَإِذ قُلنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنّاسِ ۚ وَما جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتي أَرَيناكَ إِلّا فِتنَةً لِلنّاسِ وَالشَّجَرَةَ المَلعونَةَ فِي القُرآنِ ۚ وَنُخَوِّفُهُم فَما يَزيدُهُم إِلّا طُغيانًا كَبيرًا | 17:60 |
و هنگامیکه برای آن ملكها گفتیم که به نفع آدم سجده کنید (یعنی آنچه را انسانها بخواهند از شما استفاده کنند به ایشان استفاده دهید و اطاعتشان نمائید) همه سجده کردند مگر ابلیس (ابلیس یعنی کسی که برای آدم کم فایده بود و او چون از جنس ضد ماده و جن بود و روحی بود که باید از او روح جن های دیگر پدید آید مقرر نبود که مورد استفاده آدمیزاد قرار گیرد) و ابلیس گفت: آیا من به نفع کسی سجده کنم که تو او را از گلی مخصوص آفریده ای؟ (این عبارت برای معلوم کردن جنس جن و جنس انسان و جنس آن ملکهای مورد خطاب است که میتوانند مورد استفاده بشر قرار گیرند و این سخن گفتن ها و جواب ها زبان حال خالق عالم و مخلوقات مختلف اوست تا انسان به هدف خلقت و آنچه در زندگی انسان مؤثر است آگاه گردد و مقصود از ملک ها مورد تملك ها و مامورینی از الله هستند که از خود فکر و اختیاری ندارند و از جنس خاک و گل انسانند نه تمام ملک های الله که از جنس های دیگرند و یا تحت اختیار انسان ها قرار نخواهند گرفت و علت اینکه در فارسی ملک ها را فرشتگان میگویند از این لحاظ است که فرشته مخفف فرستاده شده است و فرستاده شده یعنی مامور و کسی که تحت اختیار دیگری و بخصوص تحت اختیار الله است و از خود اختیار فکری ندارد و این صفات، صفات جمادات از ذرات اتم گرفته تا زمین و خورشید و امثال آنست که در زمان های مختلف هر چه انسان علم و قدرتش افزونتر شود بیشتر می تواند از آن استفاده نماید) (61) | وَإِذ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدوا لِآدَمَ فَسَجَدوا إِلّا إِبليسَ قالَ أَأَسجُدُ لِمَن خَلَقتَ طينًا | 17:61 |
ابلیس پاسخ داد، آیا توجه کرده ای، اگر مرا تا زمان قیامت مهلت دهی، من نسلهای این موجودی را که تو بر من ترجیحش دادی، تحت نفوذ خود قرار خواهم داد، مگر اندگی از آنان را؟ (62) | قالَ أَرَأَيتَكَ هٰذَا الَّذي كَرَّمتَ عَلَيَّ لَئِن أَخَّرتَنِ إِلىٰ يَومِ القِيامَةِ لَأَحتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلّا قَليلًا | 17:62 |
پروردگار آدم به او گفت: مهلت داده ام و تو، به کاری که گفتی، برو و بدان که هر کس از ایشان از تو پیروی کند، سزای او و تو، دوزخ خواهد بود، به پاداشی کامل (63) | قالَ اذهَب فَمَن تَبِعَكَ مِنهُم فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُم جَزاءً مَوفورًا | 17:63 |
و تو، هر کس از ایشان را توانستی با صدای خودت به کجی انداز و با سواران و پیاده گانت، آنانرا بر ضررشان، به هر سو بکشان و در مالها و فرزندان ایشان شریک شو و هر وعده ای توانی، به ایشان بده، آری سلسله شیطنت کاران جز وعده هائی فریبنده نمیدهند (64) | وَاستَفزِز مَنِ استَطَعتَ مِنهُم بِصَوتِكَ وَأَجلِب عَلَيهِم بِخَيلِكَ وَرَجِلِكَ وَشارِكهُم فِي الأَموالِ وَالأَولادِ وَعِدهُم ۚ وَما يَعِدُهُمُ الشَّيطانُ إِلّا غُرورًا | 17:64 |
و تو ای ابلیس بدان که برای تو قدرتی بر علیه کسانی نیست که مطیع بنده وار فقط من باشند و برای ایشان کافیست که بجای تکیه کردن به تو به پرورنده تو تکیه کنند (همانطور که روح و روحیه آدمیت از آدم اول شروع شده و آثار آن در تمام نسلهای بنی آدم میماند روح و روحيه شيطنت نیز از ابلیس و شیطان اول به نسلهای جنی او و هر شیطنت کاری از انسانها که مورد تاثیر شیطانی جنی و یا انسی قرار گیرد انتقال می یابد و فقط قلیلی از جنها و انسانها که دارای روحی قوی و تربیت شده به تربیت عالی دین حق باشند میتوانند خود را از تاثیر و نفوذ شیطنت کاران حفظ کنند و برای شناخت کامل ملائکه و ابلیس و جن و فرق آنان و تاثیر آنها در زندگی بشر به اوائل سوره اعراف و اول سوره فاطر و اوائل سوره بقره و اواخر سوره ص و سوره هایی دیگر از قرآن مراجعه شود) (65) | إِنَّ عِبادي لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطانٌ ۚ وَكَفىٰ بِرَبِّكَ وَكيلًا | 17:65 |
پروردگار شما کسی است که به نفع شما کشتی را در دریا میکشاند تا از فضل او بجوئید زیرا او به شما مهربان بوده (66) | رَبُّكُمُ الَّذي يُزجي لَكُمُ الفُلكَ فِي البَحرِ لِتَبتَغوا مِن فَضلِهِ ۚ إِنَّهُ كانَ بِكُم رَحيمًا | 17:66 |
و شما چگونه اید که وقتی در دریا آن ضرر به شما میرسد (ضرر طوفان و غرق) خدایان دیگری را که میخوانید از شما گم میشوند مگر الله پس چون الله شما را بسوی خشکی نجات داد در خشکی از خواندن فقط الله سرپیچی مینمائید آری این انسانها نسبت به خالق خود ناسپاسند (بت پرستان مکه هرگز در خطرهای بزرگ مانند خطرات دریائی از خدایان کوچک خود به غیر از الله تقاضای رفع خطر نمیکردند ولی مسیحیون و اکثر فرقه های اسلام با اینکه خود را موحد و غیر بت پرست میدانند از آنان بت پرست تر و ناسپاس ترند زیرا حتی در خطرهای بزرگ الله را فراموش میکنند و از کسانیکه قدرتی ندارند و در بین ما نیستند تقاضای رفع خطر میکنند) (67) | وَإِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي البَحرِ ضَلَّ مَن تَدعونَ إِلّا إِيّاهُ ۖ فَلَمّا نَجّاكُم إِلَى البَرِّ أَعرَضتُم ۚ وَكانَ الإِنسانُ كَفورًا | 17:67 |
آیا اگر الله در خشکی عذاب زمینی ناپدید کننده بشما رساند یا بادی پر شن بر شما فرستد آیا شما در امان می مانید؟ در چنین حادثه ای، برای خود کسی را که تکیه گاه شما باشد نخواهید یافت؟ (68) | أَفَأَمِنتُم أَن يَخسِفَ بِكُم جانِبَ البَرِّ أَو يُرسِلَ عَلَيكُم حاصِبًا ثُمَّ لا تَجِدوا لَكُم وَكيلًا | 17:68 |
آيا اگر الله شما را دو باره بسوی دریا برگرداند و بادی بس تند بر شما فرستد که بواسطه ناسپاسی گذشته، شما را غرق کند آیا شما میتوانید در امان بمانید در چنین زمانی شما بنفع خود و بر عليه ما کدام پشتیبانی را توانید یافت؟ (در این آیات دقت کنید تا متوجه شوید که قرآن و پیغامهای الله همه بر اساس توجه دادن مردم به قوانین طبیعی الله است و همه کاره دانستن الله و شریک نساختن برای او) (69) | أَم أَمِنتُم أَن يُعيدَكُم فيهِ تارَةً أُخرىٰ فَيُرسِلَ عَلَيكُم قاصِفًا مِنَ الرّيحِ فَيُغرِقَكُم بِما كَفَرتُم ۙ ثُمَّ لا تَجِدوا لَكُم عَلَينا بِهِ تَبيعًا | 17:69 |
و ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا سوارشان کردیم و از آن پاکیزهها روزی شان دادیم و به برتری مخصوصی آنان را بر بسیاری از کسانی که آفریده ایم برتر کرده ایم (بر طبق این آیه و آیات دیگری از قرآن انسانها اشرف مخلوقات نیستند بلکه بعضی مخلوقات در جهان میباشند که از انسانها اشرف اند و حتی در میان انسانها آنهائی اشرف اند که بتربیت عالی دين الله تربیت شده باشند) (70) | وَلَقَد كَرَّمنا بَني آدَمَ وَحَمَلناهُم فِي البَرِّ وَالبَحرِ وَرَزَقناهُم مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَضَّلناهُم عَلىٰ كَثيرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضيلًا | 17:70 |
زمانی که هر کس را با رهبرش میخوانیم آنانکه کتاب اعمالشان بدست راستشان داده شده با سر بلندی کتاب خود را میخوانند و به ایشان باندازه رشته باریکی که میان هسته خرماست ستم نخواهد شد (71) | يَومَ نَدعو كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم ۖ فَمَن أوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولٰئِكَ يَقرَءونَ كِتابَهُم وَلا يُظلَمونَ فَتيلًا | 17:71 |
اما کسی که در این دنیا از راهنمائی الله کور شده بود در دنیای دیگر کور حقیقی خواهد شد و گمراه تر (72) | وَمَن كانَ في هٰذِهِ أَعمىٰ فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعمىٰ وَأَضَلُّ سَبيلًا | 17:72 |
و نزدیک بود عده ای تو را از آنچه بسوی تو وحی کردیم به کجی اندازند تا تو بر ما غیر از آن را افترا بزنی و میگفتند که با چنین افترائی تو را دوست خود میگرفتند (73) | وَإِن كادوا لَيَفتِنونَكَ عَنِ الَّذي أَوحَينا إِلَيكَ لِتَفتَرِيَ عَلَينا غَيرَهُ ۖ وَإِذًا لَاتَّخَذوكَ خَليلًا | 17:73 |
و اگر ما تو را در راه پیغام رسانیت ثابت قدم نمی کردیم نزدیک بود تو اندکی بسوی ایشان متمایل شوی (74) | وَلَولا أَن ثَبَّتناكَ لَقَد كِدتَ تَركَنُ إِلَيهِم شَيئًا قَليلًا | 17:74 |
اگر چنین میشد ما هم در زندگی دنیا چندین برابر به تو از عذاب می چشاندیم و هم از پس مرگ به بعد و پس از چنان تمایلی کمترین کمکی به نفع خود و بر علیه ما نمی یافتی (یعنی از پیغمبری خلع میشدی و دچار عذاب میشدی و دیگری را پیغمبر خود میکردیم و اصلاحات دینی مورد نظر خود را بوسیله او دنبال مینمودیم) (75) | إِذًا لَأَذَقناكَ ضِعفَ الحَياةِ وَضِعفَ المَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَينا نَصيرًا | 17:75 |
و نزدیک بود تو را فریب دهند تا خودت از زمین مکه بروی و نظر ایشان این بود که تو را از آن اخراج کرده باشند و حال آنکه اگر چنین میکردند خودشان جز اندک زمانی در نبودن تو در این سرزمین درنگ نمی کردند (76) | وَإِن كادوا لَيَستَفِزّونَكَ مِنَ الأَرضِ لِيُخرِجوكَ مِنها ۖ وَإِذًا لا يَلبَثونَ خِلافَكَ إِلّا قَليلًا | 17:76 |
و این روشی واجب برای ما در مورد کسانی بود که پیش از تو ما آنها را به پیغمبری فرستادیم و تو برای روش واجب ما تغییری نخواهی یافت (از این جملات پیداست که زمانی عده ای از سران مردم مکه نزد پیغمبر اسلام آمده اند و به او پیشنهاد داده اند اگر بی سیاستی را کنار گذارد و دیگر به عقاید مردم حمله نکند و جُهّال را بر علیه خود تحریک ننماید و به مانند پیغمبران دروغی تبلیغات خود را بر اساس عوام فریبی قرار دهد آنان علاوه بر آنکه عوام را بر علیه او تحریک نمی کنند بلکه دوست او میشوند و با مال و طرفدارانی که دارند به او کمک میکنند و این داستان تکرار یاد آوری مطالبی است که طبق آیات 7 تا 17 از سوره قلم در ابتدای پیغمبریش اتفاق افتاد و پیغمبر اسلام نزدیک بود کمی سخن ایشان را بپذیرد ولی خالق عالم او را از طریق وحی از اینکار بازداشت و مدتی بعد از این حادثه وقتی سران مردم مکه دیدند پیغمبر اسلام به راه خود با سر سختی ادامه میدهد به او پیشنهاد دادند حال که می بیند پس از چند سال که به پیغمبری مشغول است جز عده ای معدود به او نگرویده اند و اکثر مردم او را دیوانه و دشمن خود معرفی میکنند بهتر است از مکه به شهری دیگر برود و آنان به او کمک مالی هم خواهند کرد و علاوه بر آن از بد گوئیهای مردم مکه نیز نسبت به او جلوگیری میکنند با اینکه این پیشنهاد نیز به نظر پیغمبر اسلام قابل قبول میآمد خالق عالم از طریق وحی به او گفت: که مواظب فریب آنها باشد و تا دستوری از جانب الله به او نرسد از مکه بیرون نرود و ضمنا در این جملات پیشگوئی و اعلام خطری است که اگر پیغمبر اسلام از مکه بیرون رود در خارج مکه چنان پیشرفت سریعی میکند که مردم مکه وضعشان متزلزل میگردد و سرانشان به هلاکت خواهند رسید ولی هنوز زمان چنین وضعی فرا نرسیده و این پیشگوئی وقتی تحقق یافت که پیغمبر اسلام به دستور الله و ظاهرا بواسطه فشار سران مکه و باطنا بواسطه معاهده ای که با مؤمنین مدینه بست از مکه به مدینه هجرت فرمود و این جملات در قرآن بوضوح میرساند که در پس پرده نقشه ای در نزد الله برای کارهای پیغمبرش محمد بود که پیغمبر او نیز از آن نقشه خبری صریح نداشت و تمام حوادثی که در مکه و مدینه برای پیغمبر اسلام و مسلمین رخ داد غیر عادی و غیر طبیعی روی خواست الله بود نه اراده محمد) (77) | سُنَّةَ مَن قَد أَرسَلنا قَبلَكَ مِن رُسُلِنا ۖ وَلا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحويلًا | 17:77 |
و ای محمد برای غروب خورشید تا تاریکی شب آن نماز را برقرار ساز و قرآن فجر را نیز در نظر داشته باش زیرا قرآن فجر گواه داده شده میباشد. تبصره 1- : باید دانست آنچه از ترتیب نزول سوره های قرآن فهمیده میشود اول بار در نزول سوره مزمل مقرر شد که مسلمین قبل از خواب شب نماز بخوانند پس از مدتی در نزول سوره قاف مقرر شد که علاوه بر نماز عشا، در صبح و در نزدیک غروب نیز نماز صبح و عصر خوانده شود باینطریق که وقت نماز صبح در بین طلوع فجر و طلوع آفتاب باشد و وقت نماز عصر نیز باندازه وقت نماز صبح قبل از غروب آفتاب (در زمستان در حدود یک ساعت و نیم به غروب آفتاب تا غروب و در تابستان در حدود دو ساعت تا غروب) بعد از آن در نزول سوره طاها مقرر شد که چهار نماز یعنی نماز صبح و نماز قبل از غروب (در قرآن اسمی از نماز عصر نیست و این اسم در دو سه قرن بعد از صدر اسلام و برای خراب کردن وقت نماز ساخته شده و اسم قرآنی آن نماز قبل از غروب است که باید وقت آن باندازه وقت نماز صبح باشد و این وقت در دو سوره قاف و طاها تکرار شده و مسلمانان حقیقی باید از هر چه خلاف این گفته شده دوری نماید) و نماز عشاء (نماز عشاء در قرآن بنام نماز سر شب یا جلوی شب اسم گذاری شده و تا وقتی که انسان بخوابد طبق آیه ای برای آن وقت دارد) و نماز ظهیره را بخوانیم وقت آن که به غلط آن را نماز ظهر میگویند زمان استراحت بعد از ظهر تا رفتن به کار بعد از ظهر است، پس از آن در نزول سوره بنی اسرائیل آیات فوق نازل گردید که در آن مقرر شد قبل از نماز عشاء از غروب آفتاب تا تاریکی شب را که باندازه وقت نماز صبح میباشد (بين الغروبین که تقریبا باندازه بین الطلوعین است) اختصاص به وقت نماز مغرب بدهند . تبصره 2- : علت اینکه نماز صبح در قرآن به قرآن الفجر توضیح داده شده اینست که اصل هر رکعت از نماز خواندن سوره الحمد است و سوره الحمد خلاصه قرآن و بعبارت دیگر اصل قرآن است و بجای ده فرمان می باشد که خلاصه تورات بوده و علت اینکه قرآن فجر گواه داده شده معرفی شده از اینروست که وقت نماز صبح بیش از نمازهای دیگر در قرآن تکرار شده و دقیقتر گواهی داده شده است (در شش سوره از سوره های قرآن) و بنابر این وقت نماز صبح در قرآن بعنوان میزان و شاهد برای نماز قبل از غروب و نماز بعد از غروب تعیین گردیده و خوشبختانه در نهج البلاغه نیز حضرت علی (ع) به حاکم خود مالک اشتر بر طبق همین آیات دستور میدهد که نماز جماعت را بخواند ولی متاسفانه فرقه های اسلام کم و بیش از این دستورات کنار رفته اند و بواسطه تقلید از روایات دروغ توجهی به قرآن ندارند و مثلا دلوک شمس را که به معنای غروب آفتابست در بعضی روایات به اول ظهر که هرگز با لغت دلوک سازش ندارد تفسیر کرده اند و آیه فوق را به معنای بی ارزشی معنا و تفسیر نموده اند و با اینگونه تفسيرها وقت شناسی اسلام و قرآن را در نماز بر هم زده اند. (78) | أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلوكِ الشَّمسِ إِلىٰ غَسَقِ اللَّيلِ وَقُرآنَ الفَجرِ ۖ إِنَّ قُرآنَ الفَجرِ كانَ مَشهودًا | 17:78 |
و مقداری از شب را به قرآن فجر بیدار شو و این یک عمل خوب اضافی است مخصوص به خودت، امید است پرورنده تو مقامی بسیار خوب برای شخص تو در بهشت مقرر دارد (از متن آیه فوق پیداست که اولا وقت نماز شب که برای مسلمانان واجب نیست بلکه مستحب است بعد از بیدار شدن از خوابیدن برای شب است تا معلوم شود چه کسی حاضر است به تنهائی در هنگامی که باید بخوابد و همه خواب هستند روی قدرت روح خودش برای راز و نیاز کردن با خالق خود از خواب ناز برخيزد تا نمره ای عالی گیرد بشرطی که توجهی کامل به معنای نماز خود داشته باشد ثانیا در آیه فوق معلوم میشود که تعداد رکعات نماز شب مانند قرآن فجر دو رکعت است و روایات خلاف این ساختگی میباشند تا مسلمانان را بجای توجه کامل به معنای نماز به تکرار بیشتر جملات نماز عادت دهند و آنان را نادان بار آورند) (79) | وَمِنَ اللَّيلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسىٰ أَن يَبعَثَكَ رَبُّكَ مَقامًا مَحمودًا | 17:79 |
و در هنگامیکه برای نماز شب برمیخیزی بگو ای پروردگار من مرا در جائی که لازم و مفید است که داخل شوم، داخل نما و از جائی که باید خارج گردم خارجم ساز و برای من از جانب خودت قدرتی مقرر دار تا مرا کمک نماید (80) | وَقُل رَبِّ أَدخِلني مُدخَلَ صِدقٍ وَأَخرِجني مُخرَجَ صِدقٍ وَاجعَل لي مِن لَدُنكَ سُلطانًا نَصيرًا | 17:80 |
همچنین بگو که آن چیز حق و سزاوار (تعلیمات قرآن) آمد و آن موهومات مذهبی باطل را پایمال نمود و موهومات مذهبی همیشه بوسیله دانایان دینی پایمال میباشند (چه خوب است مهتدیان به قرآن این مطالب را همیشه بیاد بیاورند تا خود را در راه از بین بردن موهومات مذهبی کوشا ببینند شاید تذکرات آنها بعضی بیخبران را از موهومات بیرون آورد و بسوی متن قرآن بکشاند همانطور که در صدر اسلام بوسیله پیغمبر اسلام و مهاجرین و انصار انجام شد) (81) | وَقُل جاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ الباطِلُ ۚ إِنَّ الباطِلَ كانَ زَهوقًا | 17:81 |
و آنچه از این قرآن (از این خواندنی) فرو میفرستیم برای ایمان آورندگان به آن درمانی میباشد (برای بیماریهای روحی آنان) و رحمتی (این رحمت آن تربیت عالی ای میباشد که مهتدیان به قرآن بدان تربیت می شوند و از دیگران بالاتر میزنند که نتیجه آنرا هم در دنیا در نیکوکاریهای خود می بینند و هم در آخرت به زندگی بهشتی) و برای ستمکاران مختلف این قرآن جز زیان نمی افزاید (زیرا روی غرور خلاف آنرا انجام میدهند و یا آنرا وسیله فریب عوام الناس قرار میدهند) (82) | وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحمَةٌ لِلمُؤمِنينَ ۙ وَلا يَزيدُ الظّالِمينَ إِلّا خَسارًا | 17:82 |
و هنگامیکه بر انسانهای ستم کننده نعمت دادیم خود را از ما باز میدارند و از ما از پهلوی خود دور میشوند و زمانی که به او ضرر رسید بجای اینکه راه امید به ما را پیش گیرد ناامیدی نشان میدهد (83) | وَإِذا أَنعَمنا عَلَى الإِنسانِ أَعرَضَ وَنَأىٰ بِجانِبِهِ ۖ وَإِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَئوسًا | 17:83 |
بگو هر کس هر کاری میکند بر اساس روشی است که انتخاب کرده و پروردگار شما کسی را که راه یافته تر باشد بهتر میشناسد (84) | قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلىٰ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُم أَعلَمُ بِمَن هُوَ أَهدىٰ سَبيلًا | 17:84 |
و از تو درباره آن قوّه و انرژی معروف می پرسند (در اصطلاحِ قرآن به انواع انرژی و قوه ها، روح گفته شده و این روح موردِ سئوال، روح القدس است که قوّه ی مامورِ رساندنِ وحی بر پیغمبران میباشد، که به نام جبرئیل نیز نامیده شده و جبرئیل یعنی زور و قوّه ی الله و در سوره نجم تشریح شده، که آن از تمرکز چند قوه مختلف درست شده بوده و از خود قوه و انرژی مخصوصِ صوتی بیرون میداده و چون، بلند گوی رادیو، اراده و وحی الله را به گوش روح پیغمبر اسلام میرسانده) بگو آن روح از فرمان پرورنده من سر چشمه گرفته و جز اندک دانشی درباره آن به شما داده نشده است (آنانکه این آیه را درباره روح انسان میدانند، توجه نداشته اند که در این آیات بحثی درباره روح انسان نیست، اگر چه روح انسان نیز از فرمان و انرژی الله است و به بشرها جز اندک علمی درباره آن داده نشده و آن اندک دانش نیز نزد محققینی خواهد بود که به قرآن و سایر کتابهای آسمانی نیز توجهی دقیق داشته باشند) (85) | وَيَسأَلونَكَ عَنِ الرّوحِ ۖ قُلِ الرّوحُ مِن أَمرِ رَبّي وَما أوتيتُم مِنَ العِلمِ إِلّا قَليلًا | 17:85 |
و اگر میخواستیم، آنچه را بسوی تو وحی کردیم، از بین میبردیم و از پس آن، به نفع خودت و بر عليه ما کسی را نمی یافتی که به او متکی شوی (این جملات اشاره به آیات 73 تا 77 است که نزدیک بود پیغمبر اسلام را فریب دهند تا برای جلب دوستی با نفوذان چیزی که به او وحی نشده، بنام وحی از خودش بسازد و بگوید و خلاصه سیاست بازی کند) (86) | وَلَئِن شِئنا لَنَذهَبَنَّ بِالَّذي أَوحَينا إِلَيكَ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَينا وَكيلًا | 17:86 |
و اینکه ما نگذاشتیم بسوی آنان مایل شوی، رحمتی از پروردگارت بود و به يقين فضل پروردگار تو، بر تو بسیار بزرگ است (87) | إِلّا رَحمَةً مِن رَبِّكَ ۚ إِنَّ فَضلَهُ كانَ عَلَيكَ كَبيرًا | 17:87 |
بگو اگر انسانها و جنها اجتماع کنند تا به مانند این قرآن را بیاورند مانند آنرا نخواهند آورد حتی اگر در اینکار جن ها و انس ها به یکدیگر کمک نمایند نخواهند توانست (با اینکه شاهکار قرآن تعلیمات عاليه قرآنست که جز از الله ساخته نیست به تحریک خرابکارانه دشمنان اسلام کار مسلمانان به جایی رسیده که در کتب دینی خود و تفسيرها فصاحت لفظی قرآن و نظم ادبی آنرا اعجاز قرآن معرفی کرده اند در صورتیکه نظم ادبی قرآن با اینکه در بسیاری از آیات و سوره ها بسیار عالی است در بعضی آیات زیاد مورد توجه الله نبوده و جملاتی طولانی و پیچیده بکار رفته و همین انحراف علمای اسلام در معرفی اعجاز قرآن باعث شده که عده ای از اُدبا و نظم بافان خود خواه مطالبی که از حیث هدایت و حقیقت گوئی کم ارزش است ببافند و آنرا در ردیف قرآن حساب کنند و یا مغرورانه ادعای پیغمبری نمایند و نتیجه این تحقیق این میشود که معتقد میشویم موضوع سبعة معلقه و مسابقه ادبی قرآن با فصحای عرب موضوعی است مانند بسیاری دیگر از موضوعات مشهور اسلامی ساختگی و روایات متعلق به آنها همه ساختگی هستند و امیدواریم تفسیر نویسان آینده متوجه خطاهای گذشتگان بشوند) تبصره: با در نظر گرفتن ترتیب نزول سوره ها باید دانست که اول بار در سوره فوق گفته شده نمی توانند به مانند قرآن را آورند و چون قرآن پی در پی اضافه میشد و معلوم نبود چه اندازه از قرآن منظور الله است در سوره بعد که سورة يونس است گفته شده حتی مانند یک سوره قرآن را نمی توانند بیاورند، با اینکه از متن این آیات پیداست که منظور سوره هائیست که مطالب هدایتی دارند. سوء استفاده کنندگان مجادل اعلام کردند که شبیه سورۂ ابی لهب و کوثر را می توانیم بیاوریم (زیرا این دو سوره مطالبش عادی و شخصی و غیر هدایتی است) لذا خالق عالم در سوره بعد از سوره یونس یعنی سوره هود فرموده اگر این نوع سوره ها را میخواهید به حساب آورید به مانند ده سوره از سوره های قرآن را آورید (زیرا حتی اینگونه سوره های غیر هدایتی در قرآن به عدد پنج نمی رسد و بقیه سوره ها محتوی مطالبی است عالی که تا کسی مامور خالق عالم نباشد و به فلسفه حقیقی خلقت و علوم جهانی مطلع نباشد نمی تواند آن مطالب را بگوید و دروغ و تناقض گوئی و نقصش معلوم میگردد) (88) | قُل لَئِنِ اجتَمَعَتِ الإِنسُ وَالجِنُّ عَلىٰ أَن يَأتوا بِمِثلِ هٰذَا القُرآنِ لا يَأتونَ بِمِثلِهِ وَلَو كانَ بَعضُهُم لِبَعضٍ ظَهيرًا | 17:88 |
به یقین در این قرآن برای مردم از هر مطلب لازمی به صورتهای مختلف گفته ایم ولی بیشتر مردم جز ناسپاسی را نخواستند (89) | وَلَقَد صَرَّفنا لِلنّاسِ في هٰذَا القُرآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبىٰ أَكثَرُ النّاسِ إِلّا كُفورًا | 17:89 |
و گفتند ما هرگز به نفع تو ایمان نمی آوریم مگر آنکه به نفع ما از این زمین خشک چشمه ای بیرون آوری (90) | وَقالوا لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّىٰ تَفجُرَ لَنا مِنَ الأَرضِ يَنبوعًا | 17:90 |
یا برای خودت باغی از درختان خرما و انگور باشد که جویبارهائی را در میان آنها به جریان اندازی (91) | أَو تَكونَ لَكَ جَنَّةٌ مِن نَخيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجيرًا | 17:91 |
یا همانطور که خودت گمان کرده ای بر ما نیز پاره هائی از ابر سنگین خفه کننده بیفکنی (اشاره به آیه 9 از سوره سباء میباشد) و يا الله را جلوی ما آوری و ببینیم آن فرشتگان عذاب کننده او روبروی ما هستند (92) | أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمتَ عَلَينا كِسَفًا أَو تَأتِيَ بِاللَّهِ وَالمَلائِكَةِ قَبيلًا | 17:92 |
و یا برای تو خانه ای از طلا باشد یا ببینیم تو در آسمان بالا میروی و از رفتن تو به آسمان باز هم ایمان نمی آوریم مگر آنکه از آسمان بر ما نامه ای فرو فرستی که ما آنرا بخوانیم به ایشان بگو پروردگار من از اجرای این خواهشهای شما پاک است (زیرا سنت او بر آن نیست که کاری کند مردم از راه تطمیع یا زور ایمان آورند) و آیا من جز بشری که مامور رساندن پیغامهای تربیتی او باشم چیز دیگری میباشم؟ (با اینکه معجزات غير هدایتی پیغمبران یا اسلحه ای برای پیغمبران بوده که مخالفان او جرئت نکنند مانع تبلیغاتش شوند و یا برای مجازات کافران در آخر کار بوده، اکثر پیشوایان مذهبی چنین انتشار داده اند که پیغمبران برای اینکه مردم ایمان آورند معجزاتی غیر اعجاز هدایتی داشته اند، روی این تبلیغات غلط معجزاتی برای پیغمبر اسلام و سایر پیغمبران و حتی مقدسین خود بوسيله روایاتی ساخته اند که وجود نداشته و این مطلب ما دلیل بر آن نیست که معجزات ذکر شده در قرآن مانند مار شدن عصای موسی و مرده زنده کردن عیسی دروغ باشد زیرا این معجزات برای هدایت مردم نبوده، بلکه برای این بوده که مردم از مخالفت با پیغمبران بصورت خطرناک بترسند) (93) | أَو يَكونَ لَكَ بَيتٌ مِن زُخرُفٍ أَو تَرقىٰ فِي السَّماءِ وَلَن نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّىٰ تُنَزِّلَ عَلَينا كِتابًا نَقرَؤُهُ ۗ قُل سُبحانَ رَبّي هَل كُنتُ إِلّا بَشَرًا رَسولًا | 17:93 |
و در تمام پیغمبران هر زمان آن هدایت کننده عالی که پیغام پیغمبران باشد برای مردم آمد اکثر مردم از آنرو ایمان نیاوردند که با تعجب به یکدیگر میگفتند آیا الله بشری مانند ما را مامور پیغمبری خود میکند؟ (94) | وَما مَنَعَ النّاسَ أَن يُؤمِنوا إِذ جاءَهُمُ الهُدىٰ إِلّا أَن قالوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسولًا | 17:94 |
بگو اگر بجای انسان که خود را مختار در قبول راهنمائی ها میبیند در زمین موجودات بی اختیاری بودند (ملک هائی بودند) که آرام و بی خطر راه میرفتند اگر میخواستیم پیغام و مأموریتی به آنان بدهیم یکی از هم جنسان خودشان را بر ایشان مأمور میکردیم (تا هم هم زبان آنها باشد و هم معلوم باشد که ماموریت لازمی برای آنها آورده و این دو صفت، دو صفت اصلی هر ماموری میباشد) (95) | قُل لَو كانَ فِي الأَرضِ مَلائِكَةٌ يَمشونَ مُطمَئِنّينَ لَنَزَّلنا عَلَيهِم مِنَ السَّماءِ مَلَكًا رَسولًا | 17:95 |
و ای محمد به بهانه جویان نامبرده بگو میان من و شما گواه بودن الله كافیست زیرا اوست که به همه چیز بندگانش آگاه و بیناست (96) | قُل كَفىٰ بِاللَّهِ شَهيدًا بَيني وَبَينَكُم ۚ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبيرًا بَصيرًا | 17:96 |
و مهتدی (یعنی یابنده راه صحیح) کسی است که الله او را راهنمایی میکند ( یعنی قوانین الله استعداد و اراده حق جوئی و یا حق یابی را به او میدهد و او فقط تسلیم راهی میشود که مفید است و حتما از الله است و استدلالی است نه خیالی) و کسانی را که الله گمراهشان میکند ( یعنی قانون دنیا خواهى الله چشم و دل آنان را کور کرده) تو ای پیغمبر ما برای آنان پس از الله دوستان مورد اعتمادی نخواهی یافت و در زمان رستاخیز آنان را بصورتی کور و کر و لال گرد هم خواهیم آورد (قبل از اینکه به دوزخ روند کوری هستند که در پیشگاه الله بر خلاف نیکوکاران که الله را می بینند آنان الله را نمی توانند ببینند و لالند که جوابی منطقی نتوانند بدهند و از شنیدن حقایقی لذت بخش تر میباشند) و جایگاه ایشان دوزخ خواهد بود که هر زمان شدت آتش آن کم شود بر افروختن آن می افزائیم (این جمله اشاره به این است که عذابهای مختلف در دوزخ متناوب است نه آنکه همیشه در یک نوع عذاب باشند و چنانکه در سوره غاشیه ذکر شده به زندگی پر مشقتی دچار خواهند شد) (97) | وَمَن يَهدِ اللَّهُ فَهُوَ المُهتَدِ ۖ وَمَن يُضلِل فَلَن تَجِدَ لَهُم أَولِياءَ مِن دونِهِ ۖ وَنَحشُرُهُم يَومَ القِيامَةِ عَلىٰ وُجوهِهِم عُميًا وَبُكمًا وَصُمًّا ۖ مَأواهُم جَهَنَّمُ ۖ كُلَّما خَبَت زِدناهُم سَعيرًا | 17:97 |
این مجازات ایشان برای این است که آنان راهنمائی های مستدل ما را کفران کردند و گفتند آیا وقتی ما استخوانها و خاکهائی شدیم چگونه ممکن است به خلقت جدیدی دوباره زنده شویم؟ (98) | ذٰلِكَ جَزاؤُهُم بِأَنَّهُم كَفَروا بِآياتِنا وَقالوا أَإِذا كُنّا عِظامًا وَرُفاتًا أَإِنّا لَمَبعوثونَ خَلقًا جَديدًا | 17:98 |
و آیا دقت نکرده اند آن صاحب اختیاری که آسمانها و زمین را آفریده بر آفرینش دوباره مانند ایشان تواناست؟ آری او برای زنده شدن دوباره ایشان مدتی قرار داده و شک نیست که بر سر رسید آن مدت آنان دوباره زنده خواهند شد و این ستمکاران چون میخواهند ناسپاسی کنند منکر آن میشوند (99) | أَوَلَم يَرَوا أَنَّ اللَّهَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ قادِرٌ عَلىٰ أَن يَخلُقَ مِثلَهُم وَجَعَلَ لَهُم أَجَلًا لا رَيبَ فيهِ فَأَبَى الظّالِمونَ إِلّا كُفورًا | 17:99 |
بگو اگر شما خزینه های رحمت پروردگار مرا در اختیار میداشتيد از ترس اینکه مبادا تمام شود آنها را بلا استفاده نگه میداشتید و انسان که خود ممسک میباشد نمیخواهد باور کند که خالق عالم روی قدرتی که دارد برای تجسم روحهای قدیم خلقتهای جدیدی بوجود میآورد (100) | قُل لَو أَنتُم تَملِكونَ خَزائِنَ رَحمَةِ رَبّي إِذًا لَأَمسَكتُم خَشيَةَ الإِنفاقِ ۚ وَكانَ الإِنسانُ قَتورًا | 17:100 |
و نمونه بزرگی از این بهانه جویان فرعون موسی بود که داستان او را باید از بنی اسرائیل بپرسی، وقتی ما موسی را با آن 9 نشانه روشن بسوی فرعون و برای هدایت بنی اسرائیل فرستادیم فرعون به موسی گفت: ای موسی من تصور میکنم تو فریب خورده ای ( آن 9 نشانه بر طبق شرح موجود در آیه 133 از سوره اعراف یکی مار شدن عصا و دوم سفید شدن ترسناک دست موسی و سوم سیل غرق کننده و چهارم پشه های موذی از غبار و پنجم وبای کشنده حیوانات و ششم ملخ خورنده محصول هفتم دملها در انسان و بهایم از غبار و هشتم پیدایش قورباغه زیاد در آبهای خوراکی آنان و نهم خون شدن آبهای خوراکی ایشان پس از این آخری فرعون مجبور شد بنی اسرائیل را به موسی سپارد تا از مصر بروند و فرعون به موسی می گفت تو جادوگری هستی که فریب دشمنان سیاسی مرا خورده ای تا مملکت مرا به نفع آنان به آشوب بکشانی و یا دچار فريب الهامات جنی و شیطانی شده ای) (101) | وَلَقَد آتَينا موسىٰ تِسعَ آياتٍ بَيِّناتٍ ۖ فَاسأَل بَني إِسرائيلَ إِذ جاءَهُم فَقالَ لَهُ فِرعَونُ إِنّي لَأَظُنُّكَ يا موسىٰ مَسحورًا | 17:101 |
موسی گفت: این سخنان را روی بهانه میگوئی و الا خودت میدانی که اینها را جز پروردگار آسمانها و زمین کسی فرو نفرستاده تا باعث بینش هائی شود و من تصور میکنم این بهانه گیری های تو ای فرعون باعث هلاکت تو شود (102) | قالَ لَقَد عَلِمتَ ما أَنزَلَ هٰؤُلاءِ إِلّا رَبُّ السَّماواتِ وَالأَرضِ بَصائِرَ وَإِنّي لَأَظُنُّكَ يا فِرعَونُ مَثبورًا | 17:102 |
پس عاقبت فرعون چون دید موسی بنی اسرائیل را به بیراهه میبرد خواست همه را از روی زمین بر اندازد و کارش باعث شد که ما او و کسانی را که با او بودند همگی را غرق کردیم (103) | فَأَرادَ أَن يَستَفِزَّهُم مِنَ الأَرضِ فَأَغرَقناهُ وَمَن مَعَهُ جَميعًا | 17:103 |
و از پس او برای بنی اسرائیل گفتیم در آن زمین موعود (کنعان) سکونت نمائید پس وقتی آن وعده آخر آید، شما را درهم خواهیم آورد (لفظ وعدالاخره را درباره آخرت نمی توان گرفت، بلکه درباره وعده دوم است که در آیه 5 یاد آوری شده که اشاره به بازگشت یهود به فلسطین در اول قیامت اول میباشد که یهود بطور مخلوط آورده شدند. و این پیشگوئی امروزه تحقق یافته) (104) | وَقُلنا مِن بَعدِهِ لِبَني إِسرائيلَ اسكُنُوا الأَرضَ فَإِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ جِئنا بِكُم لَفيفًا | 17:104 |
و این قرآن را نیز سزاوار بود که فرو فرستیم و آن برای آن تربیت بس سزاوار فرو فرستاده شده و ما تو محمد را نفرستاده ایم مگر فقط برای اینکه بشارت دهنده و اعلام خطر کننده ای باشی (و وای بر فرقه هائی از اسلام که با بودن اینگونه آیات در قرآن حتی پیغمبر اسلام را بجای بشارت دهنده بهشت به نیکوکاران و اعلام خطر کننده گمراهان، شفیع گناه خود تصور میکنند و از آن بدتر آن حضرت را که بر طبق قرآن در بهشت است مانند الله حاضر و زنده در تمام مکانها میدانند و رفع حاجات خود را بجای الله از او میخواهند) (105) | وَبِالحَقِّ أَنزَلناهُ وَبِالحَقِّ نَزَلَ ۗ وَما أَرسَلناكَ إِلّا مُبَشِّرًا وَنَذيرًا | 17:105 |
و این نبوت تو خواندنی مهمی است که ما آنرا تکه تکه و جداجدا نازل کرده ایم، تا آنرا بر مردم به طرزی با ثبات بخوانی و آنرا به طرز مخصوص به خودش ما فرو فرستاده ایم (106) | وَقُرآنًا فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَى النّاسِ عَلىٰ مُكثٍ وَنَزَّلناهُ تَنزيلًا | 17:106 |
بگو شما بهانه گیران چه بپذیرید و چه نپذیرید مهم نیست و به يقين کسانی که پیش از نزول قرآن به دانش حقیقی هر کتاب آسمانی راه یافته اند، وضعی دارند که هر زمان اینگونه مطالب بر ایشان خوانده میشود بصورت اظهار اطاعت کامل سر و چانه خود را فرو میآورند (سجده میکنند) (107) | قُل آمِنوا بِهِ أَو لا تُؤمِنوا ۚ إِنَّ الَّذينَ أوتُوا العِلمَ مِن قَبلِهِ إِذا يُتلىٰ عَلَيهِم يَخِرّونَ لِلأَذقانِ سُجَّدًا | 17:107 |
و میگویند پروردگار ما از نسبت های ناروائی که دیگران به او میدهند بسی پاک میباشد و وعده پرورنده ما درباره آخرت حتما انجام پذیر است (108) | وَيَقولونَ سُبحانَ رَبِّنا إِن كانَ وَعدُ رَبِّنا لَمَفعولًا | 17:108 |
و میگریند و سر فرو می آورند و بر فروتنی ایشان افزوده میگردد (109) | وَيَخِرّونَ لِلأَذقانِ يَبكونَ وَيَزيدُهُم خُشوعًا | 17:109 |
بگو در دعاهای خود چه الله را بخوانید و چه آن رحمان را، هر اسمی را انتخاب میکنید، بدانید که فقط آن اسمهای نیکوتر سزاوار اوست (یعنی باید اسمی را انتخاب کنید، که صفات حقیقی خالق عالم را در فکر شما مجسم سازد و همیشه توجه به معنا داشته باشید) و نمازت را نه بلند بخوان، و نه بسیار آهسته ، بلکه راهی میان این دو را بدست آور (از قبل و بعد این جمله به روشنی پیداست که این آیه در مورد نمازهای پنجگانه واجب نیست زیرا در این نمازها اختیار نداریم که بجای الله، رحمان را گذاریم و همچنین در نماز پنجگانه، نه الله را به اسم میخوانیم و نه رحمان را بلکه خود را در پیشگاه پروردگار خود تصور میکنیم و جز هدایت صحیح چیزی از او نمیخواهیم و بعلاوه در نمازهای واجب، آیه بعد را نمی گوئیم و از همه مهمتر چون باید حتی المقدور نمازهای واجب را به جماعت بخوانیم، صلاح نیست که آنها را همیشه میان آهسته و بلند بخوانیم پس به یقین این دستور برای نمازهای مستحب یعنی دعاهاست و در قرآن بطور مکرر یاد آوری شده که باید دعاها را در پیشگاه الله آهسته بخوانیم تا حالت تظاهر و ریا بخود نگیرد منتها نباید چنان آهسته باشد که حرکت زبان محسوس نشود و خودش صدای خود را نشنود و بنابر این دستور قرآن، آنانکه دعاها را بلند میخوانند عملی خلاف انجام میدهند) (110) | قُلِ ادعُوا اللَّهَ أَوِ ادعُوا الرَّحمٰنَ ۖ أَيًّا ما تَدعوا فَلَهُ الأَسماءُ الحُسنىٰ ۚ وَلا تَجهَر بِصَلاتِكَ وَلا تُخافِت بِها وَابتَغِ بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا | 17:110 |
و در نمازهای مستحب خود بگو (یعنی در دعاهای خود که در آنها رکوع و سجود و قبله و ایستادن واجب نیست، و هر زمانی و در هر کجا برای خواندن خالق عالم دعا میخوانید بگو) آن مدح و ثناهای مخصوص، مخصوص الله است که کسی را به فرزندی خود نگرفته و برای او در حکومت جهان شریکی نیست و او ناتوان نیست که برایش کسی ولی باشد (ولی، دارای معانی مختلف است و جز دوست مورد اعتماد که اختصاص به الله ندارد و در قرآن برای پیغمبر و مؤمنین نیز استعمال شده، و ولی امور که به معنای سرپرست در امور ناتوانان است هیچ مسلمانی حق ندارد اسم ولی را که به معنای همه کاره مردم است، برای غير الله استعمال کند و اینکه در بین بعضی مسلمانان رسم شده که بعضی پیشوایان خود را ولی و اولیاء الله معرفی کنند و چنین بحثی را بوجود آورده اند در اثر تلقینات دشمنان اسلام و برای مشرک کردن مسلمین است و این اصطلاح هم در مسیحیان بوده و هم در بت پرستان که به مسلمانان بیخبر منتقل شده و آنرا برای سرپرستان دینی و یا مردگان مقدسی استعمال میکردند که آنها را کمک کننده و حافظ خود میدانستند و مسلمین باید از این اسم مشکوک حتی در جایی که از حیث معنا عیبی ندارد، برای غير الله دوری نمایند و وای بر آنانکه حتی این مقام را بالاتر از نبوت میدانند و کتابهایی درباره ولایت بعضی از مقدسین خود نوشته اند و باید همیشه در هر فرصتی فقط الله را به طرز شایسته ای بزرگ شماری (111) | وَقُلِ الحَمدُ لِلَّهِ الَّذي لَم يَتَّخِذ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ وَلَم يَكُن لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرهُ تَكبيرًا | 17:111 |