طا، سین (این آیه که صورت نوشتن آن در قرآنها بصورت «طس» میباشد یک آیه از 29 آیه متشابه در قرآن است که در سوره قبل و سوره طاها و سوره مریم نمونه های مختلفی از آنرا دیدیم و ثابت نمودیم که همانطور که در سوره آل عمران تذکر داده شده معنای تک تک آنها را جز الله کسی نمی داند به ترجمه و تفسیر سوره قاف و سوره اعراف و مخصوصا سوره سوم یعنی سوره قلم مراجعه شود) آنچه تا حال گفته شد مطالب مستدل این خواندنی یعنی قرآن است که کتابیست روشن (هر مطلبی که صد در صد درست و لازم التعليم و واجب باشد آنرا در عربی کتاب میگویند و کتابهای معمولی را از لحاظ اینکه الفاظ شان ثابت است کتاب میگویند و لذا می بینیم در قرآن که نوشته شده «کتب علیکم الصيام» یعنی ثابت و واجب شد بر شما روزه) (1) | طس ۚ تِلكَ آياتُ القُرآنِ وَكِتابٍ مُبينٍ | 27:1 |
و آن راهنمائی و مژده ایست برای ایمان آورندگان به آنها (2) | هُدًى وَبُشرىٰ لِلمُؤمِنينَ | 27:2 |
برای ایمان آورندگانی که نماز مقرره اسلام را ادامه میدهند (با توجه به معنای آن و انجام تمام شرایطش) و زكات مقرره را می پردازند (نماز برای تکرار تعلیمات اسلام بطور مختصر است و زکات نشانه این است که مسلمان علاقه دارد که برای پیشرفت جامعه و دستگیری بیچارگان از مال خود ببخشد) و به آخرت ذکر شده در قرآن یقین دارند (3) | الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُم يوقِنونَ | 27:3 |
به یقین کسانی که به آخرت قرآن ایمان نمی آورند از آن روست که ما اعمال بد ایشان را برای ایشان خوب و زیبا جلوه داده ایم پس ایشان دچار سرگردانی ها میشوند (کسانیکه افکار هوسبازانه ایشان روی تنازع بقاء دور میزند و دچار فساد کارانی قویتر از خود میشوند و به سرگردانی می افتند) (4) | إِنَّ الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ زَيَّنّا لَهُم أَعمالَهُم فَهُم يَعمَهونَ | 27:4 |
اینگونه اشخاص کسانی هستند که آن عذاب بد برای ایشان است (هم عذابهای دنیا و هم عذاب آخرت) و آنان در آخرت بیشتر از همه ضرر خواهند دید (5) | أُولٰئِكَ الَّذينَ لَهُم سوءُ العَذابِ وَهُم فِي الآخِرَةِ هُمُ الأَخسَرونَ | 27:5 |
و قرآن از نزد پر حکمتی بس داناست که بتو میرسد (6) | وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى القُرآنَ مِن لَدُن حَكيمٍ عَليمٍ | 27:6 |
و به مانند تو، موسی نیز وقتی به کسان خود گفت آتشی را احساس کرده ام به ایشان گفت میروم از آن یا خبری برای شما آورم و یا تکه ای شعله ور از آن آتش، تا شما گرم شوید (7) | إِذ قالَ موسىٰ لِأَهلِهِ إِنّي آنَستُ نارًا سَآتيكُم مِنها بِخَبَرٍ أَو آتيكُم بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُم تَصطَلونَ | 27:7 |
پس چون نزدیک آن آتش آمد آوازی شنید که هم آنکس که در آتش است بر کت دار شد و هم کسیکه اطراف آن است (برکتهای دینی که از فرشتگان وحی به موسی و پیروانش رسید) و الله که مصلح مردم است از توصیف های باطل پاک است (8) | فَلَمّا جاءَها نودِيَ أَن بورِكَ مَن فِي النّارِ وَمَن حَولَها وَسُبحانَ اللَّهِ رَبِّ العالَمينَ | 27:8 |
ای موسی بدان که آن خدای پر قدرت با حکمت منم (9) | يا موسىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ العَزيزُ الحَكيمُ | 27:9 |
و تو چوبدست خود را بیافکن پس چون موسی چوبدست افتاده خود را که به مانند ماری می جنبید دید پشت کنان از آن دور شد و دنبال عصای خود نیز نرفت من به او گفتم ای موسی نترس (الله به محمد میگوید که به موسی گفتم) زیرا فرستادگان من در نزد من نمی ترسند (10) | وَأَلقِ عَصاكَ ۚ فَلَمّا رَآها تَهتَزُّ كَأَنَّها جانٌّ وَلّىٰ مُدبِرًا وَلَم يُعَقِّب ۚ يا موسىٰ لا تَخَف إِنّي لا يَخافُ لَدَيَّ المُرسَلونَ | 27:10 |
مگر فرستادگانی که ظلمی کرده باشند و از آن پس اثر بدی را که در ایشان ایجاد شده به اثری خوب تبدیل کنند (یعنی توبه کنند و دیگر مواظب باشند بد نکنند) فقط در این صورت است که من می آمرزم و نسبت به او مهربانی نشان میدهم (برای اطلاع به مشروح این ظلمی که موسی کرد و توبه نمود به آیات 15 و 16 از سوره قصص مراجعه شود و این ظلم عبارت بود از کشتن یکنفر فرعونی روی عصبانیت و ترحم به یک بنی اسرائیلی و موسی مشتی بر سر آن فرعونی بدون اینکه سزاوارش باشد زد و آن فرعونی افتاد و مُرد. این یکی از دهها مطالبی است در قرآن که میرساند پیغمبران همیشه معصوم از خطا نیستند ولی خطاهای آنان روی قصد و عمد نمی باشد) (11) | إِلّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسنًا بَعدَ سوءٍ فَإِنّي غَفورٌ رَحيمٌ | 27:11 |
و دست خود را در گریبانت ببر تا از هر سفید، سفید تر خارج گردد بدون اینکه دست تو مرضی گرفته باشد و این 2 نشانه از 9 نشانه است که تو به فرعون و قومش نشان خواهی داد زیرا ایشان قومی سرکش شده اند (شش معجزه دیگر موسی که به فرعونیان برای تهدید ایشان بوسیله الله نشان داده شد در آیه 133 از سوره اعراف به این شرح ذکر شده، طوفان و ملخ و قمّل (به تشدید میم) و قورباغه و خون و در این جا باید دانست که طوفان در زبان عربی به 2 بلا گفته میشود یکی رگبار شدید سیل آسا دوم مرگ و میر عمومی مانند وبا و طاعون اما قمّل با توجه به مطالب باب 7 تا 10 از کتاب دوم تورات و با توجه به كتاب المنجد در معنای قمّل این لغت در قرآن یعنی غبار ایجاد کننده پشه و دمل) (12) | وَأَدخِل يَدَكَ في جَيبِكَ تَخرُج بَيضاءَ مِن غَيرِ سوءٍ ۖ في تِسعِ آياتٍ إِلىٰ فِرعَونَ وَقَومِهِ ۚ إِنَّهُم كانوا قَومًا فاسِقينَ | 27:12 |
پس وقتی آنان با چشم خود این نشانه های ما را دیدند گفتند این ها جادوهائی است آشکار (13) | فَلَمّا جاءَتهُم آياتُنا مُبصِرَةً قالوا هٰذا سِحرٌ مُبينٌ | 27:13 |
و با اینکه دلهای ایشان راستی آنها را یقین کرده بود برای اینکه میخواستند ستم کنند و خود را بزرگ شمرند آنها را انکار کردند پس تو عاقبت این فسادکاران را در آنچه تا حال به تو وحی شده ببین (در سوره شعرا که قبل از این سوره ترجمه و تفسیر شد دیدید که چگونه فرعون و فرعونیان به خیال تعقیب و کشتار بنی اسرائیل در دریای تمساح که جزء خليج سوئز بود معجزه آسا غرق شدند) تبصره: از جمله جاهائی که قرآن مجید تصحیح کننده تحریفات تورات نزد یهود است، همین موضوع معجزات موسی است که در سفر خروج تورات فعلی، اختلافاتی با قرآن به چشم میخورد که برای هر محققی معلوم میشود، که تورات فعلی تورات حقیقی موسی نیست، بلکه بواسطه روایات دروغی که بدان چسبانده اند، آنرا تحریف و کم و زیاد کرده اند، چنانکه در باب چهارم از سفر خروج نوشته شده، معجزات موسی سه معجزه بوده، یکی مار شدن عصا و دوم سفید شدن دست و سوم اینکه موسی مقداری از آب رود نیل را در خشکی میریزد و آن آب به خون تبدیل میشود، ولی در بابهای بعد می بینید که اولا معجزه موسی سه تا نبود، بلکه دوازده تا بود، ثانيا بجای اینکه موسی آب رودخانه را به خشکی بریزد که خون شود در باب هفتم گفته شده، موسی عصای خود را به نیل زد و تمام آب نیل و شعبات آن که آب نوشیدنی مصریان بود به خون تبدیل شد، ثالثا در دنبال مطلب بالا گفته شده که هارون عصای خود را بطرف آبهای مصر دراز کرد و آبها خون شدند و تازه بعد از این ضد و نقیض گوئیها باز نوشته شده که موسی تمامی نهر را با عصای خود تبدیل به خون کرد و مصریان نمی توانستند از آب نهر بنوشند و از اینها بدتر، در دنبال اینها نوشته شده که جادوگران نیز به افسونهای خود چنین کردند، در صورتیکه اولا چنین کاری از جادوگران امکان ندارد سر بزند و ثانيا وقتی تمام آبها بوسیله موسی یا هارون تبدیل به خون بشود، دیگر آبی نیست که بوسیله جادوگران تبدیل به خون شود و این ضد و نقیض گوئیها میرسانند که علمای یهود روی روایات مختلفی که درباره مطالب تورات در دست داشتند، مدتها پس از گم شدن اصل تورات، تورات فعلی را با حفظ مقداری از این روایات بوجود آوردند، همانطور که مسلمان نماهای به ظاهر عالم نیز در تفسیر قرآن از اینگونه روایات ضد و نقیض بسیار آورده اند (14) | وَجَحَدوا بِها وَاستَيقَنَتها أَنفُسُهُم ظُلمًا وَعُلُوًّا ۚ فَانظُر كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُفسِدينَ | 27:14 |
و به داوود و سلیمان نیز بصورت دیگری دانش مخصوص دادیم (اینها سخن الله به پیغمبر خود، محمد است) و آن دو گفتند، آن مدح ها مخصوص خدائی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خودش برتری داد (دانش مخصوصی که به داوود داده شده بود بر طبق آیه 10 از سوره سبا، آوازی بسیار خوب و علوم موسیقی و راه استخراج و ذوب آهن و طريقه مفتول سازی و ساختن زره از مفتولهای آهن بر طبق قواعد جنگ بود و دانش مخصوصی که بوسیله الله به سليمان داده شد هم در سوره سبا یاد آوری شده و هم در دنباله این آیات) (15) | وَلَقَد آتَينا داوودَ وَسُلَيمانَ عِلمًا ۖ وَقالَا الحَمدُ لِلَّهِ الَّذي فَضَّلَنا عَلىٰ كَثيرٍ مِن عِبادِهِ المُؤمِنينَ | 27:15 |
و سلیمان در سلطنت، جانشین داوود شد و او به مردم اعلام نمود که از نزد پروردگار به ما فهمیدن سخن آن پرنده یاد داده شده و از هر چه لازم داشته باشیم به ما داده شده و این یک برتری آشکاری است مخصوص به من (16) | وَوَرِثَ سُلَيمانُ داوودَ ۖ وَقالَ يا أَيُّهَا النّاسُ عُلِّمنا مَنطِقَ الطَّيرِ وَأوتينا مِن كُلِّ شَيءٍ ۖ إِنَّ هٰذا لَهُوَ الفَضلُ المُبينُ | 27:16 |
و برای سلیمان که لشگرش دسته دسته شدند سه نوع لشگرش در صفوفی منظم جمع آوری شدند یک نوع از جن ها بود و نوع دیگر از انسانها و سوم از پرندگان (17) | وَحُشِرَ لِسُلَيمانَ جُنودُهُ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ وَالطَّيرِ فَهُم يوزَعونَ | 27:17 |
تا اینکه این لشگریان بر گذرگاه مورچگان رسیدند ماده مورچه ای که رئیس آنان بود به مورچگان گفت همه داخل منزلهای خود شوید مبادا سليمان و لشگریانش ندانسته شما را پایمال کنند (18) | حَتّىٰ إِذا أَتَوا عَلىٰ وادِ النَّملِ قالَت نَملَةٌ يا أَيُّهَا النَّملُ ادخُلوا مَساكِنَكُم لا يَحطِمَنَّكُم سُلَيمانُ وَجُنودُهُ وَهُم لا يَشعُرونَ | 27:18 |
سخن آن ماده مورچه بگوش سلیمان رسید و از سخن او لبخندی نشان داد و پروردگار خود را گفت: پروردگارا مرا با الهام خود وادار نما تا این نعمتهائی که بر من و بر پدر و مادرم روا داشته ای سپاس گزارم (این عبارت میرساند که سلیمان خصوصیاتی که داشت مقداری از نتیجه تاثیر روح و جسم اختصاصی پدر و مادرش در روح و جسم او بود) و پروردگارا موَفّقَم دار تا کارهائی شایسته کنم که تو از آن خشنود شوی و بواسطه رحمت خودت مرا داخل بند گان نیکو کارت (در آخرت) قرار ده (19) | فَتَبَسَّمَ ضاحِكًا مِن قَولِها وَقالَ رَبِّ أَوزِعني أَن أَشكُرَ نِعمَتَكَ الَّتي أَنعَمتَ عَلَيَّ وَعَلىٰ والِدَيَّ وَأَن أَعمَلَ صالِحًا تَرضاهُ وَأَدخِلني بِرَحمَتِكَ في عِبادِكَ الصّالِحينَ | 27:19 |
روزی در میان پرندگانی که داشت به جستجوی آن پرنده مخصوص شد و گفت: چرا آن هدهد را نمی بینم شاید ناپیدا شده (20) | وَتَفَقَّدَ الطَّيرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الهُدهُدَ أَم كانَ مِنَ الغائِبينَ | 27:20 |
اگر پیدا شود او را عذابی سخت خواهم داد یا خواهمش کشت مگر آنکه دليل واضحی بر غیبت خودش آورد (باید دانست که سليمان سخن گفتن هر حیوانی را نمی فهمید بلکه بوسیله ارتباط روح او با عامل وحی که واسطه مترجم سخن مخصوص مورچه در نزد سلیمان بود آنچه را عامل وحی به دستور الله لازم میدانست به سليمان القای روحی میکرد) (21) | لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذابًا شَديدًا أَو لَأَذبَحَنَّهُ أَو لَيَأتِيَنّي بِسُلطانٍ مُبينٍ | 27:21 |
پس از مدتی که زیاد طولانی نبود هدهد پیدا شد و به سلیمان گفت که من به چیزی اطلاع یافتم که تو بدان دست نیافته ای و از شهر سبا خبری راست برایت آورده ام (سليمان مانند سایر فرمانروایان قدیم از پرندگان خبر آورنده و شکاری و با هوش و تربیت شده مثل کبوتر و طوطی و غیره بسیار داشت و ضمن آنها یک پرنده مخصوص داشت از جنس شانه بسر که به عللی که بر ما مكتوم است و شاید در او آنطور که متخصصین احضار روح در کتب تحقیقی خود درباره پاره ای حیوانات با هوشتر از جنس خودشان نوشته اند روح انسانی یا روحی دیگر به امر الله در آن حلول کرده بود که میتوانست زبان انسانها را بشنود و بفهمد و با سلیمان به طرز مخصوص سخن گوید و کاملا معلوم است که در دل هدهد به خواست الله افتاده بوده که بی اجازه سلیمان برود به مملکت سبا و آنچه را دید خبر دهد و سلیمان تصور کرده بود بیخودی رفته است) (22) | فَمَكَثَ غَيرَ بَعيدٍ فَقالَ أَحَطتُ بِما لَم تُحِط بِهِ وَجِئتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقينٍ | 27:22 |
من در آن مملکت زنی را دیدم که پادشاه آن مردم بود و از هر چه لازم بود الله به او داده بود و تخت بزرگی داشت (23) | إِنّي وَجَدتُ امرَأَةً تَملِكُهُم وَأوتِيَت مِن كُلِّ شَيءٍ وَلَها عَرشٌ عَظيمٌ | 27:23 |
و دیدم او و قومش غیر از الله برای خورشید سجده میکردند و شیطان کارهای بد ایشان را برای ایشان آرایش داده بود (روح شیطانی شیطانها برای فساد کاری آنان را بت پرست کرده بود) و از راه ایشان را به در برده بود بطوریکه راه یافته نمی باشند (24) | وَجَدتُها وَقَومَها يَسجُدونَ لِلشَّمسِ مِن دونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطانُ أَعمالَهُم فَصَدَّهُم عَنِ السَّبيلِ فَهُم لا يَهتَدونَ | 27:24 |
و عجیب است که آنان برای الله که آن پنهان را در آسمانها و در زمین بیرون می آورد و پنهانها و آشکارهای شما بشرها را نیز میداند سجده نمی کنند (یکی از ده ها پنهان که در آسمانهاست و ظاهر میشود بخار آب است که روی قوانین الله بصورت باران بیرون میریزد همچنانکه انواع غذاها در خاک زمین پنهان است و به قانون های زندگی از زمین بوسیله نباتات بیرون می آید) (25) | أَلّا يَسجُدوا لِلَّهِ الَّذي يُخرِجُ الخَبءَ فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ وَيَعلَمُ ما تُخفونَ وَما تُعلِنونَ | 27:25 |
آرى الله کسی است که خدائی غیر از او نیست (خدا یعنی صاحب اختیار نه خالق) و او پروردگار آن تخت بس بزرگ است (یعنی سازنده بزرگترین کهکشان مرکزی خلقت است که از آن تمام کهکشانها و خورشیدها و منظومه های موجود در جهان ساخته شده و آنجا مرکز فرمانروائى الله میباشد و از آنجا دستهای او در تمام ذرات جهان گسترده شده) (26) | اللَّهُ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظيمِ | 27:26 |
سلیمان به هدهد گفت: بزودی خواهیم دید، تو راست گفته ای یا از دروغگویانی (از این عبارت پید است که سليمان نمی دانست این هدهد راست میگوید و ماموریتی از جانب الله به نفع سلیمان داشته بلکه آنرا یک موهبت خدائی برای خود میدانست بدون آنکه بفهمد چگونه چنین شده است) (27) | قالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقتَ أَم كُنتَ مِنَ الكاذِبينَ | 27:27 |
با این نوشته من برو و آنرا بسوی ایشان افكن و از پس آن خود را از ایشان مخفی دار و ببین آنان چه پاسخ میفرستند (28) | اذهَب بِكِتابي هٰذا فَأَلقِه إِلَيهِم ثُمَّ تَوَلَّ عَنهُم فَانظُر ماذا يَرجِعونَ | 27:28 |
پادشاه آنان که زنی بود، بزرگان خود را گفت: که بسوی من نوشته ای گرامی افکنده شده (29) | قالَت يا أَيُّهَا المَلَأُ إِنّي أُلقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَريمٌ | 27:29 |
و آن از سلیمان است و در آن نوشته شده بنام الله رحمان و رحیم (30) | إِنَّهُ مِن سُلَيمانَ وَإِنَّهُ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ | 27:30 |
و بر شماست که خود را برتر از من نشمارید و نزد من برای اینکه تسلیم بودن خودتان را اعلام کنید بیائید (31) | أَلّا تَعلوا عَلَيَّ وَأتوني مُسلِمينَ | 27:31 |
آن زن گفت: ای بزرگان در این پیش آمد که برای من شده نظر خود را برای من بگوئید و من در هیچ کاری تا شما را مطلع نسازم و نظر موافق شما را جلب نکنم کاری را تصمیم نمی گیرم (32) | قالَت يا أَيُّهَا المَلَأُ أَفتوني في أَمري ما كُنتُ قاطِعَةً أَمرًا حَتّىٰ تَشهَدونِ | 27:32 |
آنان پاسخ دادند که ما نیروهائی داریم و عذابهای سختی می توانیم به دشمن برسانیم و کار به اختیار توست پس دقت نما که چه میخواهی فرمان بدهی (33) | قالوا نَحنُ أُولو قُوَّةٍ وَأُولو بَأسٍ شَديدٍ وَالأَمرُ إِلَيكِ فَانظُري ماذا تَأمُرينَ | 27:33 |
ملکه سبا گفت: وقتی اینگونه پادشاهان به چنین شهری در آیند آنرا خراب میکنند و عزیزتران مردم (یعنی رؤساء را ذلیل میکنند) آنرا ذلیل ترانی میکنند و جز این نمی کنند (34) | قالَت إِنَّ المُلوكَ إِذا دَخَلوا قَريَةً أَفسَدوها وَجَعَلوا أَعِزَّةَ أَهلِها أَذِلَّةً ۖ وَكَذٰلِكَ يَفعَلونَ | 27:34 |
و من پیش کشی بسوی سليمان و بزرگانش میفرستم و منتظرم که فرستادگان من به چه چیزی بر میگردند (35) | وَإِنّي مُرسِلَةٌ إِلَيهِم بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرجِعُ المُرسَلونَ | 27:35 |
پس وقتی فرستادگان نزد سليمان آمدند به رئیس ایشان گفت: آیا بوسیله مالی میخواهید کمکی به من کنید، بدانید که آنچه الله به من داده بهتر از چیزهائی است که به شما داده و شما هستید که به این پیش کش های خود خوشحال میشوید (36) | فَلَمّا جاءَ سُلَيمانَ قالَ أَتُمِدّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيرٌ مِمّا آتاكُم بَل أَنتُم بِهَدِيَّتِكُم تَفرَحونَ | 27:36 |
بسوی آنانکه تو را فرستاده اند باز گرد و بدان که بسوی ایشان لشگریانی آوریم که نسبت به آنها طاقتی نداشته باشند و آن بزرگان را از شهر سبا بصورت ذلیلانی اخراج خواهیم کرد تا کوچک ھائی جلوه کنند (37) | ارجِع إِلَيهِم فَلَنَأتِيَنَّهُم بِجُنودٍ لا قِبَلَ لَهُم بِها وَلَنُخرِجَنَّهُم مِنها أَذِلَّةً وَهُم صاغِرونَ | 27:37 |
سلیمان به درباریان خود گفت: کدام شما میتوانید تخت ملکه سبا را پیش از آنکه فرماندهان لشکر او بصورت تسلیم نزد من بیایند نزد من آورید؟ (38) | قالَ يا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُم يَأتيني بِعَرشِها قَبلَ أَن يَأتوني مُسلِمينَ | 27:38 |
دانای پر قدرتی که از جنس جن بود گفت: من آنرا نزد تو می آورم پیش از اینکه از جایگاهت برخیزی (یعنی پیش از اینکه کارت را طبق معمول در دربار تعطیل کنی و به منزلت بروی) و من بر اینکار توانائی امین می باشم (39) | قالَ عِفريتٌ مِنَ الجِنِّ أَنا آتيكَ بِهِ قَبلَ أَن تَقومَ مِن مَقامِكَ ۖ وَإِنّي عَلَيهِ لَقَوِيٌّ أَمينٌ | 27:39 |
و کسی دیگر که نزدش دانشی از کتاب علم الله بود گفت: من آنرا نزد تو خواهم آورد پیش از آنکه مجبور شوی چشم خودت را بر هم زنی (در حدود پنج دقیقه) پس چون در این مدت کم سليمان تخت ملکه سبا را نزد خود قرار گرفته دید گفت: این پاره ای است از فضل پروردگار من به من تا مرا بیازماید که آیا سپاس میگزارم یا کفران نعمتش میکنم و هر کس سپاس گزارد، برای خودش سپاس گزارده (یعنی هر چه انسان بیشتر سپاس نعمتهای الله را گزارد نعمت بیشتری به او میرسد) و هر کس کفران نعمت الله را کرد او که پرورنده امثال من میباشد بی نیازیست بس شریف (چون ملکه سباء مجبور به آمدن و تسلیم شدن در نزد سلیمان شد قبل از اینکه نزد سلیمان آید) (40) | قالَ الَّذي عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الكِتابِ أَنا آتيكَ بِهِ قَبلَ أَن يَرتَدَّ إِلَيكَ طَرفُكَ ۚ فَلَمّا رَآهُ مُستَقِرًّا عِندَهُ قالَ هٰذا مِن فَضلِ رَبّي لِيَبلُوَني أَأَشكُرُ أَم أَكفُرُ ۖ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّما يَشكُرُ لِنَفسِهِ ۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبّي غَنِيٌّ كَريمٌ | 27:40 |
سلیمان دستور داد تخت ملکه را تا اندازه ای ناشناس کنند تا ببیند آن زن تخت خودش را میشناسد یا از آن اظهار بیخبری میکند (این برای آن بود که سليمان يقين کند حتما آورنده تخت، تخت ملکه را آورده و ضمنا توانائی دستگاه خودش را به ملکه نشان بدهد) (41) | قالَ نَكِّروا لَها عَرشَها نَنظُر أَتَهتَدي أَم تَكونُ مِنَ الَّذينَ لا يَهتَدونَ | 27:41 |
پس وقتی ملکه سبا نزد سلیمان آمد کسی به او گفت: آیا تخت تو که غیب شده بود این چنین نبود؟ ملکه گفت: مانند این است که، این عينا تخت من است و چنین دانشهائی نسبت به سلیمان قبل از حادثه غیب شدن تخت میداشتیم و روی همین اطلاعات از ابتدای توجه به نامه سليمان خود را تسلیم او میدانستیم (42) | فَلَمّا جاءَت قيلَ أَهٰكَذا عَرشُكِ ۖ قالَت كَأَنَّهُ هُوَ ۚ وَأوتينَا العِلمَ مِن قَبلِها وَكُنّا مُسلِمينَ | 27:42 |
آری با اینکه دل او تسليم سليمان و عقاید او شده بود چون او از قوم کفران کننده ای بود که اطاعت بنده وار از غير الله میکردند این وابستگی به عقاید مردم او را از اظهار تسلیم بودنش نسبت به سلیمان و عقایدش باز داشته بود (43) | وَصَدَّها ما كانَت تَعبُدُ مِن دونِ اللَّهِ ۖ إِنَّها كانَت مِن قَومٍ كافِرينَ | 27:43 |
به ملکه سبا گفتند داخل آن قصر شود چون آنرا دید گمان کرد جائی است پر از آب لذا دو ساق خود را برهنه ساخت سلیمان گفت: این قصری است که از شیشه ها صاف شده، ملکه از دانستن آن گفت: پروردگارا غرور سلطنت ستمی بود که من بخودم کردم زیرا خودم را بالاتر از همه معرفی میکردم با اینکه می بینم خیلی از سلیمان کوچکترم و حالا همراه با سليمان تسليم الله شدم که پروردگار جهانیان است (زیرا این برتریها را الله به سلیمان داده) (44) | قيلَ لَهَا ادخُلِي الصَّرحَ ۖ فَلَمّا رَأَتهُ حَسِبَتهُ لُجَّةً وَكَشَفَت عَن ساقَيها ۚ قالَ إِنَّهُ صَرحٌ مُمَرَّدٌ مِن قَواريرَ ۗ قالَت رَبِّ إِنّي ظَلَمتُ نَفسي وَأَسلَمتُ مَعَ سُلَيمانَ لِلَّهِ رَبِّ العالَمينَ | 27:44 |
آری ما که الله و پروردگار جهانیان هستیم بسوی قوم ثمود نیز برادرشان صالح را مامور کردیم (صالح پیغمبر قوم ثمود بود که با ایشان غریبه نبود بلکه از قبیله خودشان بود) تا بگوید فقط از الله اطاعت بنده وار کنید (اطاعت بر سه نوع است اول اطاعت معمولی که اطاعت با دلیل است و انسان با دلیل از پدر و مادر و معلم و پیغمبران و سایر متخصصین هر فنی اطاعت می نماید دوم اطاعت بنده وار که نوکر و غلام کسی بی چون و چرا از آقای خودش اطاعت بنماید ولی چون بنده و غلام است یعنی انسان می باشد اطاعت او در حدودی است که انسانیت به او اجازه میدهد به این معنا که اگر آقایش دستور موهومی که صد در صد موهوم بود، داد و یا خواست غلام خود را بر خلاف تعهد که با آقایش دارد به خطری بیاندازد هیچ غلامی زیر بار نمی رود خالق عالم بوسیله پیغمبرانش بارها تکرار فرموده که انسانها در امور دینی و اجتماعی سزاوار نیست که از کسی جز الله اطاعت بنده وار کنند سوم اطاعت تقلیدی یعنی حیوان وار که انسانهائی قلاده و افسار بگردن خود می اندازند و خود را چون حیوان تسلیم بزرگان خود میکنند و این نوع اطاعت از اطاعت بنده وار پست تر است زیرا انسان انسانیت را از خود سلب میکند و هر موهومی را می پذیرد و حتی برای دلخواه آقای خودش خود را به خطر جانی میاندازد این نوع اطاعت که متاسفانه دلخواه پیشوایان مذهبی سوء استفاده چی از مردم است موجد بزرگترین بدبختی های اجتماعی در مردم است که حرام تر از اطاعت بنده وار میباشد و تمام پیغمبران الله برای مخالفت با آن مامور شده اند) چون صالح این پیغام را رساند مردم در مقابل آن به دو دسته شدند و به هم به گفتگو پرداختند (45) | وَلَقَد أَرسَلنا إِلىٰ ثَمودَ أَخاهُم صالِحًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُم فَريقانِ يَختَصِمونَ | 27:45 |
صالح به دسته اکثریت مخالف گفت: ای قوم من برای چه قبل از اینکه کارهای خوب کنید به کارهای بد شتاب می کنید؟ چرا از الله آمرزش نمی خواهید؟ تا مورد ترحم او قرار گیرید (46) | قالَ يا قَومِ لِمَ تَستَعجِلونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبلَ الحَسَنَةِ ۖ لَولا تَستَغفِرونَ اللَّهَ لَعَلَّكُم تُرحَمونَ | 27:46 |
آنان گفتند وجود تو و طرفداران تو را به فال بد می گیریم (زیرا میدیدند از روزی که صالح به پیغمبری برخاسته پی در پی پیش آمدهای بدی برای ایشان پیش می آید) صالح گفت: آنچه بد به شما میرسد نزد الله است و شما قومی هستید که مورد آزمایش الله قرار گرفته اید (یعنی چون پیغام الله را گوش نمی دهید پیش آمدهای بدی مانند سیل و زلزله و امثال اینها برای شما پیش میآید) (47) | قالُوا اطَّيَّرنا بِكَ وَبِمَن مَعَكَ ۚ قالَ طائِرُكُم عِندَ اللَّهِ ۖ بَل أَنتُم قَومٌ تُفتَنونَ | 27:47 |
و در شهر ایشان 9 شخص بودند که در زمین فساد میکردند و نمی خواستند عمل صالح کنند (48) | وَكانَ فِي المَدينَةِ تِسعَةُ رَهطٍ يُفسِدونَ فِي الأَرضِ وَلا يُصلِحونَ | 27:48 |
آنان در حالیکه با هم به الله قسم می خوردند گفتند: شبانه بر سر او و کسانش میریزیم و نابودشان می کنیم و به طرفداران او میگوئیم ما از مکان و زمان هلاکت اطلاعی نداریم و حتما راست میگوئیم (در سوره قبل یعنی سوره شعرا دیدید که این تصمیم 9 نفر که هر یک رئیس قبیله ای بودند بعد از آن بود که پیغمبرشان گفته بود اگر ماده شتر شیر دهنده ای را که معجزه الله بود اذیت کنید عذاب سختی هلاک کننده همه شما را فرا خواهد گرفت و چون یکی از آنان آن شتر را کشت این 9 نفر چنین تصمیمی را گرفتند تا از شر وجود او بعقیده خودشان راحت شوند) (49) | قالوا تَقاسَموا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهلَهُ ثُمَّ لَنَقولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدنا مَهلِكَ أَهلِهِ وَإِنّا لَصادِقونَ | 27:49 |
آنان حیله ای کردند و ما نیز حیله ای نمودیم و آنان نمی فهمیدند چه خواهد شد (50) | وَمَكَروا مَكرًا وَمَكَرنا مَكرًا وَهُم لا يَشعُرونَ | 27:50 |
پس ببین عاقبت حیله ایشان چگونه بود و آن این چنین بود که ما آن 9 نفر و قومشان را تماما هلاک کردیم (قبل از اینکه آن 9 نفر بتوانند تصمیم خود را عملی کنند در همان شبی که تصمیم گرفته بودند، عذاب آسمانی آنها را با خانه هایشان هلاک کرد در حالیکه پیغمبرشان و طرفدارانش در جای امنی بودند و نجات یافتند) (51) | فَانظُر كَيفَ كانَ عاقِبَةُ مَكرِهِم أَنّا دَمَّرناهُم وَقَومَهُم أَجمَعينَ | 27:51 |
و خانه های ایشان که بواسطه ستمکاری ایشان در هم فرو ریخت آن است که بارها شرح آن داده شده و در این داستان نشانه ایست برای قومی که بخواهند این حقایق را بدانند (52) | فَتِلكَ بُيوتُهُم خاوِيَةً بِما ظَلَموا ۗ إِنَّ في ذٰلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَعلَمونَ | 27:52 |
و کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزکار بودند نجات دادیم (داستان مفصل قوم ثمود در سوره های شعرا و اعراف و هود و حجر و قمر و فجر و شمس تکه تکه شرح داده شده و مکان ایشان در مکانی کوهستانی میان مدینه و شام فعلی بود که در زمان پیغمبر اسلام، زمینِ خراب شده ایشان را حجر میگفتند که لازم است باستان شناسان اسلامی آن را بر طبق نشانه قرآن کشف نمایند و به طرز تمدن آنان پی ببرند) (53) | وَأَنجَينَا الَّذينَ آمَنوا وَكانوا يَتَّقونَ | 27:53 |
و لوط پیغمبر را (که برادرزاده ابراهیم بود و به پیغمبری ابراهیم ایمان آورده بود و با ابراهیم به کنعان آمد) ما بسوی قومش (که در شهرهای سدوم بودند) فرستادیم او به قوم خود میگفت آیا با اینکه می بینید آن کار زشت بسیار بد است باز هم میکنید؟ (عمل لواط کار زشتی است که زشتی آن با چشم دیده میشود زیرا فاعل آن می بیند که در چه جای کثیف و متعفنی عمل میکند و لذا این عمل حتی نسبت به زن مشروع نیز در تمام مذاهب حرام و زشت است) (54) | وَلوطًا إِذ قالَ لِقَومِهِ أَتَأتونَ الفاحِشَةَ وَأَنتُم تُبصِرونَ | 27:54 |
آیا شما برای شهوت خود غیر از راه طبیعی زنان به مردان میپردازید و راستی چه قوم بس نادانی هستید (55) | أَئِنَّكُم لَتَأتونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دونِ النِّساءِ ۚ بَل أَنتُم قَومٌ تَجهَلونَ | 27:55 |
پس قوم او جوابی نداشتند جز اینکه گفتند طرفداران لوط را از شهر خود خارج کنید زیرا اینان مردانی هستند که خود را از کار ما پاک میدارند (در اینجا چون آل لوط بمعنای طرفداران لوط است باید بدانیم که آل محمد نیز طرفداران حقیقی محمد هستند همانطور که آل فرعون هم طرفداران فرعون بوده اند) (56) | فَما كانَ جَوابَ قَومِهِ إِلّا أَن قالوا أَخرِجوا آلَ لوطٍ مِن قَريَتِكُم ۖ إِنَّهُم أُناسٌ يَتَطَهَّرونَ | 27:56 |
پس ما لوط و طرفدارانش را نجات دادیم مگر زنش را که ما او را مقرر کردیم از ماندگان باشد و دچار عذاب شود (از عبارت قرآن پیداست که اولا زن لوط طرفدار پیغمبری لوط نبود و لذا وقتی دو فرشته الله که بصورت دو جوان بودند به لوط گفتند با طرفدارانت سحرگاهان از شهر خارج شوید و بجائی امن بروید تا فردا صبح مردم گناهکار این شهر همه هلاک شوند زن او باور نکرد و در خانه ماند و همراه لوط و طرفدارانش نرفت و ثانيا اینکه در تورات تحریف شده فعلی نوشته شده پس از نجات لوط دو دختر لوط به لوط شراب دادند و با او هم بستر شدند بدون آنکه لوط بفهمد، دروغ و افترائی است به لوط و تورات که از روایات موهوم یهودیان سرچشمه گرفته زیرا بر طبق راهنمائی قرآن فقط لوط و دو دخترش نبود که نجات یافتند بلکه عده ای طرفدار لوط بودند و آنان هم نجات یافتند و بعد از نجات، مرد منحصر به لوط نبود که دخترانش چنین کنند) (57) | فَأَنجَيناهُ وَأَهلَهُ إِلَّا امرَأَتَهُ قَدَّرناها مِنَ الغابِرينَ | 27:57 |
و بر قوم لوط بارانی باراندیم که بسیار بد و مخصوص آن مردم اعلام خطر شده بود. مردمی که به اعلام خطر لوط گوش ندادند (و باید دانست که داستان مفصل لوط در سوره های اعراف و قمر و هود و حجر و انبیا و عنکبوت و صافات و در هر یک تکه ای هست و عذاب قوم لوط بر طبق قرآن بارانی از سنگ و گل گداخته و خشک بود با صدای مهیب و گوش خراش و بر طبق تورات گوگرد و آتش بود که میبارید و دود آن از دور دیده میشد و چون مکان قوم لوط در قرآن در کنار جاده میان مدینه به شام قید شده که در زمان پیغمبر اسلام تپه هایش را مسافرین میتوانستند ببینند میتوان از طریق باستان شناسی آنرا کشف نمود) (58) | وَأَمطَرنا عَلَيهِم مَطَرًا ۖ فَساءَ مَطَرُ المُنذَرينَ | 27:58 |
ای محمد بگو آن مدح و ثنای مخصوص چنین خدائی میباشد و رستگاری و خوشنامی بر بندگانی از اوست که او آنها را برگزیده آیا چنین خدای یگانه ای بهتر است یا چیزهائی که مردم بنام صاحب اختیاران مذهبی شریک چنان خدائی قرار میدهند (بت پرستان کسانی هستند و بوده اند که مقدسین راست و یا خیالی خود را در صاحب اختیاری و خدائی شریک الله قرار میدادند نه در خالقیت و این عقیده غلطی است که متاسفانه امروزه اکثر مسیحیان و مسلمانان را هم آلوده کرده است) (59) | قُلِ الحَمدُ لِلَّهِ وَسَلامٌ عَلىٰ عِبادِهِ الَّذينَ اصطَفىٰ ۗ آللَّهُ خَيرٌ أَمّا يُشرِكونَ | 27:59 |
آیا آسمانها و زمین را چه کسی آفرید؟ (منظور از آسمانها مکانهائی است به مانند اتمسفر زمین ما، که در درون آنها موجودات زنده شبیه بشر زندگی میکنند و آنها با آسمان زمین ما بر طبق آیات قرآنی هفت کره هستند یعنی کراتی هستند که مثل زمین ما ماه دارند و با این مشخصات معلوم میشود که مریخ و مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون میباشند) و چه کسی برای شما مردم از آسمان ابری، آبی فرو فرستاد؟ آری ما بودیم که بدان باغهای سبز و خرمی رویاندیم و شما اگر قوانین آماده شده ما نبود نمی توانستید درختان آنها را برویانید آیا با الله (الله اسم خالق عالم است) خدائی دیگر می باشد؟ (خدا در فارسی ترجمه الاه است نه ترجمه الله و معنای خدا مثل معنای الاه صاحب اختیار است نه خالق) و راستی این مردم قومی کج رونده می باشند (60) | أَمَّن خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنبَتنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهجَةٍ ما كانَ لَكُم أَن تُنبِتوا شَجَرَها ۗ أَإِلٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ بَل هُم قَومٌ يَعدِلونَ | 27:60 |
آیا چه کسی زمین را محل قرار و زندگی قرار داد و در میان زمین جوی ها و رودها نهاد؟ و چه کسی برای زمین کوهها گذاشت و میان آن دو دریا را فاصله ای قرار داد؟ (این دو دریا از لحاظ آنچه مسافرین مکه به شام و فلسطین میدیدند دریای احمر و دریای مدیترانه است که بعدأ کانال سوئز میان آن دو کشیده شد و قرآن میخواهد بگوید پیدایش فاصله بین دو دریا شبیه به پیدایش رودخانه هاست که باعث پیدایش کوههای جدا از هم شده اند یعنی قوانین الله است که سیل و باران بعضی کوهها و تپه ها را ایجاد میکند و یا در اثر پائین رفتن آب دریاها به مانند دریای مدیترانه و بحر احمر خشکی ای میان آن پیدا میشود و این دو را از هم جدا میکند) آیا با الله خدائی دیگر میباشد؟ (هر کس از روح مقدسین خود به تصور اینکه آنان با اینکه مرده هستند همه جا حاضرند چیزی بخواهد و آنان را صاحب اختیار خود بداند با الله خدائی دیگر همراه میداند و به مانند بت پرستان مکه است که همین عقاید را برای لات و منات و عزی میداشتند) و راستی بیشتر مردم نمی خواهند این حقایق را بدانند (61) | أَمَّن جَعَلَ الأَرضَ قَرارًا وَجَعَلَ خِلالَها أَنهارًا وَجَعَلَ لَها رَواسِيَ وَجَعَلَ بَينَ البَحرَينِ حاجِزًا ۗ أَإِلٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ بَل أَكثَرُهُم لا يَعلَمونَ | 27:61 |
آیا چه کسی شخص درمانده را اگر تقاضا کند پاسخ میدهد و بد بختی او را از او بر میدارد و چه کسی شما را از پس نسل گذشته استفاده کننده از زمین قرار داد آیا با الله خدای دیگریست؟ چه کم متوجه این حقایق میشوید؟ (در این آیه بسیار دقت کنید و این آیه همان آیه «آمن يجيب» است که در میان مردم ما معروف است به ختم امن یجیب و می بینید که آن یک سوال است که الله از بت پرستان کرده تا متوجه شوند جز الله که خالق عالم است کسی دیگر نیست که حاجتهای مردم را حتما بر آورد یعنی فقط الله است که در زمین و آسمان قوانینی نهاده که هر چه از سفره خلقت بخورند کم نمی شود و نسل بعد نیز پی در پی از آن استفاده میکنند. آری این طرز تربیت دین اسلام و قرآن است که مردم را به قوانین طبیعی و سعی و کوشش میخواند و اعلام میکند که جز اینراه از راه های موهوم و خرافی دیگری که مردم عامی به نام توسل به مقدسین خود و یا ورد و جادو و دعا میخواهند رفع بدبختی خود کنند رفع بدبختی میسر نیست ولی افسوس که کار تربیت شدگان مذهبی به جایی رسیده که از بت پرستان بت پرست تر شده اند و ختم میگیرند بدون آنکه معنای آموزنده آنرا بدانند و بر خلاف آموزش قرآن وقتی پیشوای مذهبی آنان بدون توجه به معنای آیات قرآنی این آیه را که سئوال است میخوانند دیگران نیز مانند او فریاد بر می آورند و این سئوال را تکرار مینمایند و تصور میکنند بدین وسیله میشود از بدبختی نجات یابند و مثلا بیمار آنان بدون مراجعه به طبیب و دارو بهبودی یابد!! آیا این بت پرستی نیست؟) (62) | أَمَّن يُجيبُ المُضطَرَّ إِذا دَعاهُ وَيَكشِفُ السّوءَ وَيَجعَلُكُم خُلَفاءَ الأَرضِ ۗ أَإِلٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَليلًا ما تَذَكَّرونَ | 27:62 |
آیا شما را چه کسی در تاریکی های خشکی و دریا راهنمائی میکند؟ (یعنی آیا نه این است که قوانین و علامات الله است که بوسیله شناخت ستارگان و بادها و مغرب و مشرق و خورشید و کوهها و غیره در مسافرتهای دریا و خشکی هر چه به قوانین مطلع تر باشید کمتر راه را گم می کنید؟ آیا این آموزشها که خواسته الله بوسیله پیغمبرانش بوده است بهتر است یا توسل به موهومات مذهبی و خیالی؟) و چه کسی است که آن بادهای مخصوص را میفرستد که مژده رحمت الله برای آمدن باران برای شما باشد؟ (ببینید قرآن چگونه مسلمانان را به تعلیم قوانین طبیعی مربوط به شناخت بادهای مختلف و هواشناسی وا میدارد؟ (و افسوس که ما مسلمانان از این تعلیمات عالی دست کشیدیم و بجای آن به موهومات مذهبی پرداختیم و محتاج علوم دیگران شدیم) آیا با الله خدای دیگری است الله از آنچه مردم آنرا شریک الله قرار میدهند بسی بزرگتر میباشد (وای بر مسلمان نماهائی که معتقدند اگر الله را برای رفع گرفتاریهای خود بخوانند گرفتاری ایشان رفع نمی شود و الله به دادشان نمی رسد ولی اگر مرده گان مقدس خود را بخوانند حاجات ایشان برآورده میگردد. با اینکه در قرآن بارها تذکر داده شده که این مقدسین حقیقی در بهشتند و صداهای شما را نمی شنوند و یا به اندازه پوسته روی هسته خرما اختیاری به نفع شما ندارند) (63) | أَمَّن يَهديكُم في ظُلُماتِ البَرِّ وَالبَحرِ وَمَن يُرسِلُ الرِّياحَ بُشرًا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ ۗ أَإِلٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ تَعالَى اللَّهُ عَمّا يُشرِكونَ | 27:63 |
آیا خلقت هر چیزی را چه کسی شروع کرد و سپس بصورت دیگر بر میگرداند و چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی میدهد؟ آیا با الله خدای دیگریست؟ بگو اگر راست میگوئید دلیلی برای خود بیاورید ( آیا دلیل های موهومی که بنام روایات درباره خرافات مذهبی میگویند حقا دلیل است یا افترا و دروغی است بر الله و پیغمبرش و امامان؟) (64) | أَمَّن يَبدَأُ الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَمَن يَرزُقُكُم مِنَ السَّماءِ وَالأَرضِ ۗ أَإِلٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قُل هاتوا بُرهانَكُم إِن كُنتُم صادِقينَ | 27:64 |
بگو جز الله هر کس که در آسمانها و زمین باشد خبر از آن پنهان ها ندارد و حتی نمی دانند که چه زمانی دوباره زنده میشوند (یعنی هر کس از دانا و نادان و از جن و روح که شخصیت شبه انسانی داشته باشد فقط از چیزی خبر دارد که در دسترس دید و فکر اوست و معنا ندارد که ما از ارواح مردگان مقدس خود که در بهشتند توقع رفع حاجات خود را داشته باشیم یا از جن بیش از حد اختیارش بخواهيم) (65) | قُل لا يَعلَمُ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ الغَيبَ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَما يَشعُرونَ أَيّانَ يُبعَثونَ | 27:65 |
دانش این مردم درباره آخرت بیش از گذشتگان ایشان نیست و بلکه از آن در شکی میباشند و حق این است که اینان از آن کورند (بشر هیچ راهی برای دانستن وضع آخرت و اوضاع پس از مرگ ندارد مگر اطلاعات مختصری که در کتب آسمانی هست و هر چه علم بشر ترقی بکند بیش از آنچه کتابهای آسمانی بخصوص قرآن تذکر داده اطلاع پیدا نخواهد کرد و با این حال می بینیم بت پرستان و موهوم پرستان مذهبی چه دروغهائی برای آخرت میسازند و از علوم نیز ناشران این موهومات استفاده های سوء می کنند و بنام تبدیل انرژی به ماده معجزه امام را پیش می کشند و موهوماتی عوام فریب را می بافند تا با این وسیله ها روايات دروغی را که به امامان و پیغمبران بسته اند توجیه نمایند با اینکه حق ندارند درباره آن پنهان و از پس مرگ بیش از آنچه قرآن توضیح داده سخن گویند) (66) | بَلِ ادّارَكَ عِلمُهُم فِي الآخِرَةِ ۚ بَل هُم في شَكٍّ مِنها ۖ بَل هُم مِنها عَمونَ | 27:66 |
و کسانیکه کفران کردند گفتند آیا وقتی که ما خاک شدیم و همچنین پدران ما که خاک شده اند آیا حتما دو مرتبه در زمینی دیگر به زندگی دیگری بیرون آورده میشویم؟ (67) | وَقالَ الَّذينَ كَفَروا أَإِذا كُنّا تُرابًا وَآباؤُنا أَئِنّا لَمُخرَجونَ | 27:67 |
قبلا نیز از این وعده ها به ما و پدرانمان داده اند و این نیست مگر افسانه های پیشینیان (کفران کنندگان اینها را میگویند زیرا حقایق دینی را بر خلاف منافع خود می بینند) (68) | لَقَد وُعِدنا هٰذا نَحنُ وَآباؤُنا مِن قَبلُ إِن هٰذا إِلّا أَساطيرُ الأَوَّلينَ | 27:68 |
به این کفران کنندگان بگو در زمین بگردید تا از تاریخ امثال خود ببینید عاقبت چنین گناهکارانی در همین دنیا به کجا انجامید (69) | قُل سيروا فِي الأَرضِ فَانظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُجرِمينَ | 27:69 |
و تو بر ایشان اندوه مخور و از حیله هائی که ایشان میزنند خود را در فشار مگذار (70) | وَلا تَحزَن عَلَيهِم وَلا تَكُن في ضَيقٍ مِمّا يَمكُرونَ | 27:70 |
و آنان به تو و پیروانت می گویند اگر راست گفته اید این وعده چه زمانی تحقق می یابد؟ (71) | وَيَقولونَ مَتىٰ هٰذَا الوَعدُ إِن كُنتُم صادِقينَ | 27:71 |
بگو شاید مقداری از آنچه شما عجولانه میخواهید در دنبال شما باشد (یعنی پیش آمدهای بد برای هر کس دنباله علت های زندگی آن کس است و شما کفران کننده و سوء استفاده چیان مکه نمی دانید که هر چه زمان می گذرد بر پیشرفت مسلمین افزوده میگردد و مقدمات بدبختیهای آینده شما فراهم میشود و این پیشگوئی در فتح مکه برای کافران مکه کاملا هویدا شد) (72) | قُل عَسىٰ أَن يَكونَ رَدِفَ لَكُم بَعضُ الَّذي تَستَعجِلونَ | 27:72 |
و به یقین پرورنده تو که تو را به پیغمبری پرورش داده بر مردم بخششی دارد (این بخشش فرصتی است که به مردم میدهد تا شاید به خود آیند و قبل از اینکه بدبختی به ایشان رو آور شود دست از فساد بکشند) ولی بیشتر مردم سپاسگزار چنین فرصتی نیستند (و راهنمائی های الله را کفران می نمایند و بجای سپاسگزاری و قبول راه الله آن را مسخره می کنند و به مسخره می گویند پس چرا الله ما را به عذاب دچار نمی کند) (73) | وَإِنَّ رَبَّكَ لَذو فَضلٍ عَلَى النّاسِ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَشكُرونَ | 27:73 |
و ای پیغام رسان ما (الله به محمد می گوید) بدان که پرورنده تو میداند مخالفین نبوت تو در سینه های خود چیزهای دیگر دارند و به زبان خود چیزهای دیگری ظاهر میسازند (فساد کاران که به ظاهر طرفدار دین و ایمان برای مردم اند می خواهند مردم به موهومات دینی پایبند باشند تا از آنان بهره برند) (74) | وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعلَمُ ما تُكِنُّ صُدورُهُم وَما يُعلِنونَ | 27:74 |
و هیچ ناپیدائی در آسمان و زمین نیست مگر آن در کتابی که برای ما روشن است ثبت می باشد (کتاب علم الله بر طبق آیه 2 و3 از سوره طور چیزی است بسیار لطيف و رقیق که در تمام جهان منتشر شده است و امروزه می بینیم که دانشمندانِ فیزیکِ جهان قدم به قدم بسوی شناختن آن نزدیک میشوند) (75) | وَما مِن غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَالأَرضِ إِلّا في كِتابٍ مُبينٍ | 27:75 |
و به یقین این قرآن بیشتر آنچه را بنی اسرائیل در آن از نظر دینی اختلاف کرده اند شرح میدهد (یعنی قرآن بد آموزیهای دینی بنی اسرائیل را که باعث اختلافات دینی در آنان شده توضیح میدهد و تصحیح می کند) (76) | إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَقُصُّ عَلىٰ بَني إِسرائيلَ أَكثَرَ الَّذي هُم فيهِ يَختَلِفونَ | 27:76 |
این قرآن راهنما و رحمتی برای مؤمنین به قرآن است (افسوس که تعداد زیادی از پیروان قرآن اسماً مؤمن هستند و در اثر عدم ایمانِ صحیح به قرآن بدتر از بنی اسرائیل در اختلافات دینی دچار شده اند و لذا از هدایت قرآن دور و بجای رحمت به بدبختی ها دچار شده اند) (77) | وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحمَةٌ لِلمُؤمِنينَ | 27:77 |
يقين بدان که پرورنده تو میان بنی اسرائیل روی فرمان خودش قضاوت خواهد نمود و اوست آن پر قدرت بس دانا (این آیه میرساند که بنی اسرائیل اولا در آن زمان در مکه نیز بودند و ثانیا اختلاف مذهبی آنان را از دین حقیقی موسی به دینی نزدیک به دین بت پرستان کشیده بود همانطور که امروزه همین اختلافات مسلمین را هم شبیه به بت پرستان کرده است) (78) | إِنَّ رَبَّكَ يَقضي بَينَهُم بِحُكمِهِ ۚ وَهُوَ العَزيزُ العَليمُ | 27:78 |
پس تو بر الله تكیه کن و از اختلاف گوئی و باطل گوئی ایشان نترس و بدان که تو بر آن راه درست بس روشن هستی (پیغمبر اسلام چون بیسواد بود یهودیان مکه روی عقاید مختلف دینی خود به بت پرستان مکه بر علیه پیغمبر اسلام کمک میکردند و می گفتند ما هم مانند شما همین عقاید مذهبی را که محمد مخالف آنرا از طرف الله میگوید معتقد می باشیم همانطور که امروزه نیز همان عقاید به شکل روایات و بر خلاف نص صریح قرآن در میان بعضی از فرقه های اسلام رواج دارد) (79) | فَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ ۖ إِنَّكَ عَلَى الحَقِّ المُبينِ | 27:79 |
تو این مردم چون مرده را شنوا نتوانی کرد و اگر کسی خود را به کری بزند و در مقابل گفتار تو پشت کند و فرار نماید چگونه او را می توانی بشنوانی؟ (80) | إِنَّكَ لا تُسمِعُ المَوتىٰ وَلا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوا مُدبِرينَ | 27:80 |
و تو هدایت کننده این اشخاص کور برای دور کردن آنان از گمراهی هاشان نیستی و سخن تو فقط به گوش کسانی میرود که مطالب مستدل ما را می پذیرند و حاضرند تسلیم آن شوند (مسلمان حقیقی شوند) (81) | وَما أَنتَ بِهادِي العُميِ عَن ضَلالَتِهِم ۖ إِن تُسمِعُ إِلّا مَن يُؤمِنُ بِآياتِنا فَهُم مُسلِمونَ | 27:81 |
و هنگامی که بر علیه ایشان آن سخن عذابی که از پیش گفته ایم به وقوع پیوندد برای ایشان جنبنده ای را از زمین دنیا بیرون خواهیم آورد که با ایشان سخن خواهد گفت و او بر ایشان اعلام میکند که اکثر نزدیک به تمام مردم نمی خواستند به مطالب مستدل ما که از طریق پیغمبران به ایشان گفته میشد یقین نمایند (این جنبنده امواجی است که به گوش انسانها در آخرت میرسد، بصورت سخنانی مستدل که تاریخ دینی بشر را در زمینِ دنیا بازگو میکند، بطوریکه مردم، علاوه بر شنیدنِ این سخن ها، با چشم آخرتی خود، حتی خودِ آن امواج و جهت آن امواج، که از کره ی زمینِ متلاشی شده آمده اند و زمان آن امواج را که از زمان زندگی فرد فرد انسانها سر چشمه گرفته اند، خواهند دید و نتیجه آن امواج را بصورت عذاب الله مشاهده میکنند) (82) | وَإِذا وَقَعَ القَولُ عَلَيهِم أَخرَجنا لَهُم دابَّةً مِنَ الأَرضِ تُكَلِّمُهُم أَنَّ النّاسَ كانوا بِآياتِنا لا يوقِنونَ | 27:82 |
و آنزمانی است که ما از هر امتی قسمتی از آن را که مطالب مستدل ما را دروغ میدانستند گروه گروه جمع میکنیم تا همه به هم برسند (83) | وَيَومَ نَحشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوجًا مِمَّن يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُم يوزَعونَ | 27:83 |
وقتی به آن مکان بزرگ رسیدند، خالق ایشان به ایشان خواهد گفت: آیا با اینکه می دانستید سطح معلومات شما از مطالب مستدل ما پائین تر است، آنها را دروغ دانستید؟ آیا میدانید چه اعمالی میکردید که مجبور بودید مطالبِ مستدلِ ما را دروغ معرفی کنید؟ (84) | حَتّىٰ إِذا جاءوا قالَ أَكَذَّبتُم بِآياتي وَلَم تُحيطوا بِها عِلمًا أَمّاذا كُنتُم تَعمَلونَ | 27:84 |
و در آن زمان آنچه از زبان پیغمبران برای عذاب کردن ایشان بوسیله الله گفته شده بود بوقوع خواهد پیوست بواسطة ستمهائی که کرده بودند پس در آن زمان به نفع خود سخنی نخواهند گفت (85) | وَوَقَعَ القَولُ عَلَيهِم بِما ظَلَموا فَهُم لا يَنطِقونَ | 27:85 |
آیا آنان در قوانین مختلف ما که درباره شب و روز بود دقت نکردند؟ که بفهمند چرا شب را چنان کردیم که در آن چشم خود را ببندند و به استراحت و آرامش پردازند (یعنی بخواب روند) و روز که شد همه چیز را ببینند؟ به يقين در همین نشانه های روشن می باشد برای قومی که به این حقایق ایمان می آورند (در این جملات کوچک چه آموزش عالی و فلسفه و تفکراتی حکیمانه و علومی می باشد؟! و افسوس که اکثر مردم حتی عده ای از کسانی که ادعای دانشمندی دارند نیز از این آموزشها بر کنارند و مخالفین پیغامهای الله نیز نمی خواهند از این تجربه طبیعی بفهمند کسی که 365 دفعه بوسیله قوانین طبیعی عجیب دنیائی خود هر انسان زنده ای را در شب به مانند مرده میکند و روز زنده اش می نماید میتواند با قوانین دیگری که بر ما پوشیده است از پس مرگ نیز بصورتی دیگر انسانها را در عالم برزخ به زندگی روحی آورد و پس از مدتی این ارواح را در بدنی متناسب با زمین آخرت که یکی از کرات موجود آسمان است و قوانین دیگری در آن حکمفرماست به زندگی جدیدی زنده نماید که حکومتی در آن حکمفرما باشد بر اساس اعمالی که ماها در دنیا کرده ایم) (86) | أَلَم يَرَوا أَنّا جَعَلنَا اللَّيلَ لِيَسكُنوا فيهِ وَالنَّهارَ مُبصِرًا ۚ إِنَّ في ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يُؤمِنونَ | 27:86 |
آری در آن زمانی که در آن شیپورِ پر صدایِ گوش خراشِ جهانی دمیده شود (شرح مفصل این مختصر در سوره های کوچک گذشته قرآن و مخصوصا در آیه 67 تا 70 از سوره زمر است که طبق آن در دو زمان چنین شیپور پر صدائی شنیده می شود و آیه مورد بحث درباره صدای زمان دوم است که در زمین آخرت خواهد بود در صورتی که صدای زمان اول در موقع متلاشی شدن زمین دنیاست و مجموع آیات مربوطه در کتاب اثبات علمی وجود خدا و آخرت توضیح داده شده است) آن صدای مهیب باعث میگردد که تمام انسانها و شبه انسانهائی که در هفت آسمان و زمین بودند و پس از متلاشی شدن زمینشان بیهوش شدند (مقصود جن و انسانهائی هستند که در هفت سیاره از منظومه شمسی یعنی زمین و مریخ و مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون که در قرآن به نشانی داشتن ماه و وابستگی آنها به زمین و بعد از زمین استفاده کننده از نور خورشید و سیاره بودن معرفی شده اند زندگی می کنند) ترسان از بیهوشی خود بیدار گردند مگر عده ای که الله برای آنان غیر از این را خواسته (این عده گروهی کم هستند که بر طبق آیاتی از قرآن پس از مرگ روحشان مستقیما به بهشت برده میشود مانند پیغمبران و پرهیزکاران درجه یک) و تمام اینان به پیشگاه او ذلیلانه خواهند آمد (87) | وَيَومَ يُنفَخُ فِي الصّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّماواتِ وَمَن فِي الأَرضِ إِلّا مَن شاءَ اللَّهُ ۚ وَكُلٌّ أَتَوهُ داخِرينَ | 27:87 |
و تو کوهها را خواهی دید و گمان میکنی سفت و بیحرکت و بهم چسبیده هستند و حال آنکه آنان در حقیقت به مانند حرکت ابر در حرکتند (این جمله به ظاهر درباره کوههای آخرت است که زمین و کوههای آن مانند ابر ذرات آن از هم جدا خواهد بود اگر چه انسانهای روی آن، آنرا سفت و بیحرکت تصور میکنند و کوههای دنیائی ما هم همینطورند و لذا فرم جمله بندی آیه قرآن طوری است که به کوههای دنیا هم میخورد که تصور شود مقصود گردش زمین باشد) و اینها ساخته آن خدائی می باشد که هر چیزی را در حدود قانون خودش محکم کرده و چنین خدائی بدانچه می کنید آگاه است (این آیات اشاره به این است که بشر هر چه دانا باشد از بسیاری قوانین عجیب خلقت بیخبر است و لذا وقتی نفراتی را دید که می گویند پیغمبر هستند و اینگونه مطالب عجیب و علمی خارج از تصور بشر را به نام پیغام الله اظهار میکنند باید حتما پیغمبری اینگونه بشرها را بپذیرد و به آخرتی که آنان تشریح می کنند ایمان آورد) (88) | وَتَرَى الجِبالَ تَحسَبُها جامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ ۚ صُنعَ اللَّهِ الَّذي أَتقَنَ كُلَّ شَيءٍ ۚ إِنَّهُ خَبيرٌ بِما تَفعَلونَ | 27:88 |
هر کس با علامت کارهای خوب ذکر شده بوسیله پیغمبران به پیشگاه الله آمد نتیجه ای بهتر از آنچه کرده است خواهد دید و اینگونه اشخاص از واهمه های چنان زمانی در امان خواهند بود (89) | مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِنها وَهُم مِن فَزَعٍ يَومَئِذٍ آمِنونَ | 27:89 |
و آنکس که با علامت آن کارهای بد آمد از طرف صورت در آن آتش سرنگون خواهد شد و به ایشان گفته میشود آیا غیر از آنچه را کرده اید پاداش میخواهید؟ (90) | وَمَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّت وُجوهُهُم فِي النّارِ هَل تُجزَونَ إِلّا ما كُنتُم تَعمَلونَ | 27:90 |
و تو ای محمد بگو که به من جز این امر نشده که فقط اطاعت بنده وار از بوجود آورنده این مکان کنم که او آنرا مورد حرمت و حریم قرار داد (یعنی پروردگار عالم که زمین بی آب و ریگزار مکه را بوسیله معجزه پیدایش چشمه زمزم در زمان ابراهیم که آن غیر از چشمه هاجر و اسماعیل بود بصورت آباد و محترم فعلی در آورد) نه فقط این مکان بلکه تمام چیزها در اختیار اوست و بمن امر شده که یکی از مسلمانان یعنی تسلیم شده گان اوامر او باشم (91) | إِنَّما أُمِرتُ أَن أَعبُدَ رَبَّ هٰذِهِ البَلدَةِ الَّذي حَرَّمَها وَلَهُ كُلُّ شَيءٍ ۖ وَأُمِرتُ أَن أَكونَ مِنَ المُسلِمينَ | 27:91 |
و اینکه قرآن را برای این و آن بخوانم پس هر کس بدان مهتدی شد به نفع خودش هدایت یافته و هر کس از چنین هدایتی کنار رفت تو بگو من فقط از اعلام خطر کنندگان می باشم (92) | وَأَن أَتلُوَ القُرآنَ ۖ فَمَنِ اهتَدىٰ فَإِنَّما يَهتَدي لِنَفسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُل إِنَّما أَنا مِنَ المُنذِرينَ | 27:92 |
و بگو آن مدح و ثناهای مخصوصی که در قرآن برای الله ذکر میشود مخصوص الله است (وای بر آنانکه اینگونه مدحها را برای پیغمبران و سایر بزرگان دینی خود میکنند) و در آینده او نشانه های خود را چنان به شما می نمایاند که آنها را بشناسید (از پس مرگ تمام کافران راستی قرآن و راستی آخرت و نبوت ها را خواهند شناخت ولی برای ایشان فایده ای برای رفع عذابشان نخواهد داشت) و نیز به ایشان بگو کسی که تو را به پیغمبری تربیت کرده از اعمالی که میکنید غافل نیست (93) | وَقُلِ الحَمدُ لِلَّهِ سَيُريكُم آياتِهِ فَتَعرِفونَها ۚ وَما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمّا تَعمَلونَ | 27:93 |